اهداف قیام امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۵۳: خط ۵۳:


===هدف چهارم: [[پاسداری از دین]] (نگهداری از نابودی و بدعت و انحراف)===
===هدف چهارم: [[پاسداری از دین]] (نگهداری از نابودی و بدعت و انحراف)===
{{همچنین|بدعت|انحراف}}
[[امام حسین]]{{ع}} در [[نامه]] خود به بزرگان [[بصره]] نوشت: "و من شما را به کتاب خدا و [[سنّت]] پیامبرش فرا می‌‌خوانم،؛ چراکه (این گروه) [[سنّت پیامبر]] {{صل}} را از بین برده و [[بدعت]] (در [[دین]]) را [[احیا]] کردند، اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را [[اطاعت]] کنید، شما را به [[راه راست]] [[هدایت]] می‌‌کنم"<ref>{{متن حدیث|... وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلَی کِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ فَإِنَّ اَلسُّنَّةَ قَدْ أُمِیتَتْ وَ إِنَّ اَلْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ، وَ إِنْ تَسْمَعُوا قَوْلِی وَ تُطِیعُوا أَمْرِی أَهْدِکُمْ سَبِیلَ اَلرَّشَادِ}}؛ حیاة الامام الحسین بن علی، ج ۲، ص۳۲۲.</ref><ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۷.</ref>
[[امام حسین]]{{ع}} در [[نامه]] خود به بزرگان [[بصره]] نوشت: "و من شما را به کتاب خدا و [[سنّت]] پیامبرش فرا می‌‌خوانم،؛ چراکه (این گروه) [[سنّت پیامبر]] {{صل}} را از بین برده و [[بدعت]] (در [[دین]]) را [[احیا]] کردند، اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را [[اطاعت]] کنید، شما را به [[راه راست]] [[هدایت]] می‌‌کنم"<ref>{{متن حدیث|... وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلَی کِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ فَإِنَّ اَلسُّنَّةَ قَدْ أُمِیتَتْ وَ إِنَّ اَلْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ، وَ إِنْ تَسْمَعُوا قَوْلِی وَ تُطِیعُوا أَمْرِی أَهْدِکُمْ سَبِیلَ اَلرَّشَادِ}}؛ حیاة الامام الحسین بن علی، ج ۲، ص۳۲۲.</ref><ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۷.</ref>



نسخهٔ ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۲:۲۶

شناخت اهداف قیام امام حسین (ع) یکی از مباحث مهم در بررسی حادثه عاشوراست. برخی از اهدافی که برای این قیام نام برده شده عبارت است از: زنده کردن اسلام و اصلاح جامعه، احیای سنت نبوی و سیره علوی؛ هدایت و آگاه ساختن مسلمانان؛ آزاد‌سازی اراده ملت از محکومیت سلطه و زور و حاکم ساختن حق؛ افشای ماهیت واقعی امویان و از بین بردن سلطه استبدادی آنان بر جهان اسلام و اجرای قانون شرع و تأمین قسط و عدل و از بین بردن بدعت‌ها و کجروی‌ها.

مقدمه

یکی از مباحث مهم در بررسی حادثه عاشورا، شناخت اهداف قیام امام حسین (ع) در این حادثه بزرگ است. تحلیل این حادثه، به شکل گسترده آن، بیشتر در دوران معاصر و هم زمان با شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی و مذهبی انجام گرفته و در این فاصله زمانی کوتاه، آرای متفاوتی عرضه شده است. پیش از طرح دیدگاه‌ها در این باره و تجزیه و تحلیل آنها، می‌باید نخست، پیش‌فرض‌ها و روش بحث را مشخص کرد؛ چراکه به نظر می‌رسد بسیاری از اقوال و دیدگاه‌های ارائه شده، قابل جمع هستند و منشأ اختلافات، به عدم شفافیت پیش‌فرض‌ها و روش بحث، بر می‌گردد[۱].

مؤلفه‌های قیام امام حسین

اهتمام به دین

تشکیل حکومت دینی و نفی سکولاریزم

نفی فردگرایی و قیام خدامحورانه

قرائت واحد از دین، مبنای اصلاحات حسینی

اصلاح همه‌جانبه

پیش‌فرض‌ها

بی‌تردید، حادثه عاشورا و حرکت امام حسین (ع) را نمی‌توان خارج از معتقدات و باورهای مسلم شیعه - که برگرفته از قرآن و سنت و تاریخ است- و نیز مسلمات عقلی و عقلایی، تحلیل کرد. این باورهای مذهبی و مسلمات عقلی و عقلایی، پیش‌فرض‌های ما را در این مسئله، تشکیل می‌دهند که فهرست‌وار به مهم‌ترین آنها، اشاره می‌گردد:

اهداف کلی امامت و خلافت الهی

شیعیان، در بحث اثبات امامت، علاوه بر احادیث مسلم نقل شده از پیامبر خدا (ص)، برای ضرورت امامت، به اموری استناد می‌کنند که آنها را شئون امامت می‌دانند؛ اموری همچون:

  1. تبیین و تشریح قرآن و سنت پیامبر خدا؛
  2. تلاش برای حفظ و نگهداری دین از نابودی و انحراف؛
  3. تلاش برای تحقق دین؛
  4. الگو بودن.

روشن است که این اهداف کلی، بر سراسر زندگی امامان (ع)، سایه افکنده است و تمام اقوال و افعال و حتی حیات و ممات آن بزرگواران، در مسیر تحقق این اهداف بوده است[۲].

راهبرد نخست: رساندن انسان به کمال

هدف اول: هدایت الی الله

راهکار (۱): تبیین قرآن و سنت پیامبر خدا

راهکار (۲): آگاه ساختن مسلمانان

امام حسین (ع) در نامه خود به بزرگان بصره نوشت: "و من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش فرا می‌‌خوانم،؛ چراکه (این گروه) سنّت پیامبر (ص) را از بین برده و بدعت (در دین) را احیا کردند، اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت می‌‌کنم"[۳].

راهبرد دوم: حفظ نظام و دفع فساد و اختلاف

هدف اول: حفظ امنیت

هدف دوم: مبارزه با فساد

هدف سوم: اصلاح جامعه

راهکار (۱): اصلاح سیاسی و مبارزه با سلطه باند اموی

راهکار (۳): اصلاح فرهنگی، اخلاقی و مقابله با ناهنجاری‌ها

راهکار (۴): آزاد‌سازی اراده ملت از محکومیت سلطه و زور و حاکم ساختن حق

حضرت در کربلا به یاران خویش فرمود: "آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل نهی نمی‌شود؟ براستی که مؤمن باید به مرگ و دیدار خدا روی آورد. پس من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ستمگران را جز رنج و ملال نمی‌بینم"[۴].

هدف چهارم: پاسداری از دین (نگهداری از نابودی و بدعت و انحراف)

امام حسین(ع) در نامه خود به بزرگان بصره نوشت: "و من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش فرا می‌‌خوانم،؛ چراکه (این گروه) سنّت پیامبر (ص) را از بین برده و بدعت (در دین) را احیا کردند، اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت می‌‌کنم"[۵][۶]

راهکار (۱): زنده کردن اسلام و اصلاح جامعه، احیای سنت نبوی و سیره علوی

امام حسین (ع) در این زمینه فرمود: "من برای جاه‌طلبی و کام جویی و آشوب‌گری و ستم‌گری قیام نکردم، بلکه برای اصلاح در کار امت جدم قیام کردم و می‌‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر و به شیوه جد و پدرم حرکت کنم"[۷].

هدف ششم: دفع و رفع اختلاف

هدف هفتم: توزیع عادلانه امکانات

راهبرد سوم: برقراری عدل و دفع و رفع ظلم

هدف اول: مبارزه با ظلم

راهکار (۱): افشای ماهیت امویان و رسوایی واقعیت آنان

امام حسین (ع) در کربلا به یاران خویش فرمود: "آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل نهی نمی‌شود؟ براستی که مؤمن باید به مرگ و دیدار خدا روی آورد. پس من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ستمگران را جز رنج و ملال نمی‌بینم"[۸]. آن حضرت در نامه خود به بزرگان بصره نوشت: "و من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش فرا می‌‌خوانم،؛ چراکه (این گروه) سنّت پیامبر (ص) را از بین برده و بدعت (در دین) را احیا کردند، اگر سخنانم را بشنوید و فرمانم را اطاعت کنید، شما را به راه راست هدایت می‌‌کنم"[۹].

زمامداران غیرمعصوم و غیرقانونی که زمام امور مسلمانان را به دست گرفتند، در انظار مردم بر اعمال خویش پوششی دینی می‌نهادند و در این راستا حکّام بنی امیه بیش از دیگران از این شیوه فریبکارانه بهره می‌جستند؛ زیرا معاویه نه تنها در ساخته و پرداخته کردن احادیث ساختگی برای تقویت حکومتش هیچ‌گونه تردیدی به خود راه نمی‌داد، بلکه به هر وسیله ممکن در جهت فریب مسلمانان تلاش کرد و توانست میان توده مردم تا اندازه‌ای در این زمینه موفق شود.

با به حکومت رسیدن یزید، آن هم به شیوه‌ای که مورد تأیید اسلام نبود، اوضاع وخیم‌تر گردید، به همین دلیل ناگزیر می‌بایست روند حرکت امویان فاش و چهره واقعی آنان به تصویر کشیده شود تا این چهره برای جهان اسلام آشکار گردد و در نتیجه به نقش و رسالتش پی برده و به انجام وظایفش همت بگمارد. امام حسین (ع) به عنوان پیشوای معصوم، حرکت خویش را آغاز نموده تا با انحراف و گمراهی حکومت وقت برابری کند. در واقع، جریان امویان با ارتکاب جنایت بسیار زشت و ناپسندشان که به شهادت شایسته‌ترین انسان و یاران و خاندان و زنان و فرزندانش انجامید، از کینه‌توزی نهان خویش پرده برداشت و در پی آن در ماجرای حرّه، کعبه را با منجنیق سنگباران کرده و مدینه رسول خدا (ص) را سه روز قتل و کشتار و چپاول نموده و به گونه‌ای بسیار زشت که نظیر آن را نمی‌توان یافت به اموال مردم دست‌اندازی و زنان و کودکانشان را مورد هتک حرمت قرار دادند[۱۰].

راهکار (۲): از بین بردن سلطه استبدادی آنان بر جهان اسلام

مسلمانان با پی بردن به انحراف هیئت حاکمه و تبهکاری آنان، دست به تلاش‌های متعددی زدند و کوشیدند تا دستگاه حاکم غرق در ستم و بیداد را از لوث این همه جنایت پاک گردانند، تا اینکه قیام ابا عبدالله الحسین (ع) به سمبل و الگویی تبدیل شد که در جهت مبارزه و پایداری در برابر هر نظام فاسدی، از آن پیروی می‌شد و امام (ع) خود به ویژگی‌هایی که یک زمامدار باید از آن برخوردار باشد، تصریح می‌کند و می‌فرماید: به جانم سوگند! پیشوای راستین و امام بر حق کسی است که به کتاب خدا عمل نموده و راه عدل‌وداد پیشه سازد و از حق پیروی کند و خویشتن را وقف فرمان الهی نماید[۱۱][۱۲].

هدف دوم: تشکیل حکومت الهی

هدف سوم: اجرای قانون الهی (اجرای دین)

امام حسین(ع) در نامه‌ای که همراه مسلم بن عقیل به کوفیان نوشت، رسالت امامت را اینگونه ترسیم فرمود: "به جانم سوگند! امام و پیشوا تنها کسی است که به کتاب خدا عمل کند و عدل و داد را بر پا دارد، دین حق را پذیرفته و خود را وقف راه خدا کند"[۱۳]. [۱۴]

منابع

پانویس

  1. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص۲۶۵.
  2. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص۲۶۶.
  3. «... وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلَی کِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ فَإِنَّ اَلسُّنَّةَ قَدْ أُمِیتَتْ، وَ إِنَّ اَلْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ، وَ إِنْ تَسْمَعُوا قَوْلِی وَ تُطِیعُوا أَمْرِی أَهْدِکُمْ سَبِیلَ اَلرَّشَادِ»؛ حیاة الامام الحسین بن علی، ج۲، ص۳۲۲.
  4. «لاَ تَرَوْنَ إِلَی اَلْحَقِّ لاَ یُعْمَلُ بِهِ وَ إِلَی اَلْبَاطِلِ لاَ یُتَنَاهَی عَنْهُ لِیَرْغَبِ اَلْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اَللَّهِ مُحِقّاً فَإِنِّی لاَ أَرَی اَلْمَوْتَ إِلاَّ سَعَادَةً وَ اَلْحَیَاةَ مَعَ اَلظَّالِمِینَ إِلاَّ بَرَماً»؛ حیاة الامام الحسین بن علی، ج۳، ص۹۸.
  5. «... وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلَی کِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ فَإِنَّ اَلسُّنَّةَ قَدْ أُمِیتَتْ وَ إِنَّ اَلْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ، وَ إِنْ تَسْمَعُوا قَوْلِی وَ تُطِیعُوا أَمْرِی أَهْدِکُمْ سَبِیلَ اَلرَّشَادِ»؛ حیاة الامام الحسین بن علی، ج ۲، ص۳۲۲.
  6. ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۶۷.
  7. «إِنّی لَمْ أَخرُجْ أَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفْسِداً و لا ظالِماً، إِنَّما خَرجْتُ لِطَلَبِ إلاصلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی، أریدُ أنْ آَمُرَ بالمَعروفِ و أنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرُ بِسیرَةِ جَدّی و أبی علیّ بن أبی طالب (ع)»؛ حیاة الامام الحسین بن علی، ج۲، ص۲۶۴.
  8. «لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا یُعمَلُ بهِ، و أنَّ الباطِلَ لا یُتَناهی عَنهُ، لِیَرغَبِ المُؤمنُ فی لِقاءِ اللّه ِ مُحِقّا فإنّی لا أرَی المَوتَ إلاّ سَعادَةً و لا الحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إلاّ بَرَما»؛ حیاة الامام الحسین بن علی، ج ۳، ص۹۸.
  9. «... وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلَی کِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ [وَ آلِهِ] وَ سَلَّمَ فَإِنَّ اَلسُّنَّةَ قَدْ أُمِیتَتْ، وَ إِنَّ اَلْبِدْعَةَ قَدْ أُحْیِیَتْ وَ إِنْ تَسْمَعُوا قَوْلِی وَ تُطِیعُوا أَمْرِی أَهْدِکُمْ سَبِیلَ اَلرَّشَادِ»؛ حیاة الامام الحسین بن علی، ج ۲، ص۳۲۲.
  10. به فتوح ابن اعثم، ج۵، ص۳۰۱؛ الامامة و السیاسة دینوری، ج۲، ص۱۹؛ مروج الذهب، ج۲، ص۸۴ مراجعه شود.
  11. تاریخ طبری، ج۶، ص۱۹۷.
  12. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۵ ص۱۹۲.
  13. «... فَلَعَمْرِی مَا اَلْإِمَامُ إِلاَّ اَلْعَامِلُ بِالْکِتَابِ وَ اَلْآخِذُ بِالْقِسْطِ، وَ اَلدَّائِنُ بِالْحَقِّ وَ اَلْحَابِسُ نَفْسَهُ عَلَی ذَاتِ اَللَّهِ وَ اَلسَّلاَمُ»؛ حیاة الامام الحسین بن علی، ج ۲، ص۳۴۰.
  14. ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۶۷.