افضلیت امام ناطق: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
مسئله این است که [[التزام]] به [[نظریه لزوم افضلیت امام]] به ما میآموزد که هرگاه [[امام]] [[افضلیت]] خود را از دست دهد، به [[حقیقت]] یکی از شرایط لازم خود را برای [[امامت]] ندارد و فردی که [[افضل]] شده، باید جایگزین او شود. اگر در طول امامت، امام افضلیتش را از دست دهد اما باز او را امام بدانیم، معنایش چیزی نیست جز دست شستن از نظریه لزوم افضلیت امام؛ که چقدر [[رنج]] [[اثبات]] آن را بر خود هموار کرده بودیم. | مسئله این است که [[التزام]] به [[نظریه لزوم افضلیت امام]] به ما میآموزد که هرگاه [[امام]] [[افضلیت]] خود را از دست دهد، به [[حقیقت]] یکی از شرایط لازم خود را برای [[امامت]] ندارد و فردی که [[افضل]] شده، باید جایگزین او شود. اگر در طول امامت، امام افضلیتش را از دست دهد اما باز او را امام بدانیم، معنایش چیزی نیست جز دست شستن از نظریه لزوم افضلیت امام؛ که چقدر [[رنج]] [[اثبات]] آن را بر خود هموار کرده بودیم. | ||
البته پذیرش این معنا در [[ادبیات شیعی]] دشوار نیست؛ زیرا موهبتهای ویژهای که [[خدا]] به امام میبخشد، از هنگام | بنابر آموزههای [[مذهب تشیع]]، [[خداوند]] است که امام را [[منصوب]] میکند. اوست که میداند آنکه مصطفی و مجتبایش کرده، همچنان سرآمد امتش مانده یا در میانه راه شرایطش را از دست داده. اگر بدانیم او مصطفی و مجتبایش را تا آخر بر امامتشان باقی میگذارد، یک نتیجه به دست میآید: امام تا پایان امامتش از دیگران و نیز از امام صامت [[برتر]] است. | ||
البته این نکته را نیز بیفزایم که امام صامت پیش از امامت نیز اگر نیازی افتد، [[خداوند حکیم]] به او [[علم ویژه]] را خواهد بخشید. دقیقاً مثل آنچه در مسئله ارهاص<ref>ارهاص به کارهای خارقالعادهای گفته میشود که نبی یا امام پیش از نبوت یا امامت خود انجام میدهند تا جامعه برای پذیرش نبوت و امامت آنها آمادگی لازم را پیدا کند.</ref> قبل از [[نبوت]] برای [[نبی]] گفتهاند. امام نیز برای | |||
البته پذیرش این معنا در [[ادبیات شیعی]] دشوار نیست؛ زیرا موهبتهای ویژهای که [[خدا]] به امام میبخشد، از هنگام تصدی [[منصب امامت]] است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷۴-۲۷۵.</ref>. بنابراین برای نمونه، امام [[ناطق]] [[علمی]] دارد که امام صامت لزوماً از آن بهرهمند نیست. | |||
البته این نکته را نیز بیفزایم که امام صامت پیش از امامت نیز اگر نیازی افتد، [[خداوند حکیم]] به او [[علم ویژه]] را خواهد بخشید. دقیقاً مثل آنچه در مسئله ارهاص<ref>ارهاص به کارهای خارقالعادهای گفته میشود که نبی یا امام پیش از نبوت یا امامت خود انجام میدهند تا جامعه برای پذیرش نبوت و امامت آنها آمادگی لازم را پیدا کند.</ref> قبل از [[نبوت]] برای [[نبی]] گفتهاند. امام نیز برای زمینهسازی جهت پذیرش امامتش میتواند به [[اذن خدا]] کارهایی از جنس [[کرامت]] انجام دهد، یا [[برتری]] [[علمی]] خود را نشان دهد؛ ولی این سخن غیر از آن است که بگوییم [[امام]] لازم است قبل از [[امامت]] هر آنچه امام [[ناطق]] دارد، داشته باشد. البته نباید چنان باشد که به [[برتری]]، امام صامت از امام ناطق [[برتر]] شود. | |||
بنابراین تا اینجا میتوانیم به جرئت بگوییم امام به سبب آنچه [[خدا]] به او داده، از امام صامت برتر است. مثلاً [[امام باقر]] {{ع}} تا پایان دوران امامتش از [[امام صادق]] {{ع}} برتر است. اما یک سؤال: فارغ از موهبتهایی که خدا به امام ناطق - که [[جانشین]] او روی [[زمین]] است - داده، آیا امام ناطق باز هم از امام صامت برتر است؟ و آیا برتری خود را تا پایان دوران امامتش [[حفظ]] میکند؟ | بنابراین تا اینجا میتوانیم به جرئت بگوییم امام به سبب آنچه [[خدا]] به او داده، از امام صامت برتر است. مثلاً [[امام باقر]] {{ع}} تا پایان دوران امامتش از [[امام صادق]] {{ع}} برتر است. اما یک سؤال: فارغ از موهبتهایی که خدا به امام ناطق - که [[جانشین]] او روی [[زمین]] است - داده، آیا امام ناطق باز هم از امام صامت برتر است؟ و آیا برتری خود را تا پایان دوران امامتش [[حفظ]] میکند؟ | ||
پاسخ به این [[پرسش]] نیز با توجه به آنچه گفتیم، آسان است؛ بدینسان که اگر فرد دیگری غیر از امام ناطق فارغ از آن موهبتهایی که خدا به او داده، | |||
بنابراین در پایان این مسیر، باز به این نتیجه میرسیم که امام ناطق حتی فارغ از آن موهبتها نیز تا پایان امامتش برتر از دیگران بوده است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|افضلیت امام از منظر عقل و نقل]]، ص ۲۶۳.</ref> | پاسخ به این [[پرسش]] نیز با توجه به آنچه گفتیم، آسان است؛ بدینسان که اگر فرد دیگری غیر از امام ناطق فارغ از آن موهبتهایی که خدا به او داده، شایستگی بیشتری نسبت به امام ناطق پیدا کند، [[خداوند]] باید همین موهبتها را به آن بندهای که اینک شایستهتر از امام کنونی شده، عطا کند. بنابراین در پایان این مسیر، باز به این نتیجه میرسیم که امام ناطق حتی فارغ از آن موهبتها نیز تا پایان امامتش برتر از دیگران بوده است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|افضلیت امام از منظر عقل و نقل]]، ص ۲۶۳.</ref>. | ||
== افضلیت امام ناطق نسبت به امام صامت == | == افضلیت امام ناطق نسبت به امام صامت == | ||
[[امام]] امام میشود، چون | [[امام]] امام میشود، چون شایستهترین گزینه برای این منصب الهی بوده است. معنایش آن است که او گوی [[سبقت]] را از هماوردانش ربوده است. دیگران نیز ممکن است شایسته باشند، اما از ادامه رقابت با او بازماندهاند. این را به خاطر بسپارید. اگر خواسته باشیم این مسئله را در [[مذهب شیعه]] واکاوی کنیم، شاید اندکی دشوار باشد. بگذارید سادهتر بگویم. یکی از مسائلی که پاسخ به آن در [[شیعه]] دشوار است، مسئله [[برتری]] [[امامان]] {{عم}} بر یکدیگر است. اینکه آنها از دیگران برترند مرادم نیست، بلکه برتری آنها بر یکدیگر است که اکنون ذهنم را به خود مشغول کرده است. | ||
اگر خواسته باشیم این مسئله را در [[مذهب شیعه]] واکاوی کنیم، شاید اندکی دشوار باشد. بگذارید سادهتر بگویم. یکی از مسائلی که پاسخ به آن در [[شیعه]] دشوار است، مسئله [[برتری]] [[امامان]] {{عم}} بر یکدیگر است. اینکه آنها از دیگران برترند مرادم نیست، بلکه برتری آنها بر یکدیگر است که اکنون ذهنم را به خود مشغول کرده است. | |||
شاید شما نیز طرفدار این نظریه باشید که چون امامان {{عم}} از [[نور]] واحدی هستند، پس همگی برابرند. البته متوجه هستم که این مسئله خود میتواند چند حالت داشته باشد. مثلاً گاهی میپرسیم که آیا امامان {{عم}} در پایان [[امامت]] خود و به هنگام [[شهادت]]، نسبت به دیگر امامان {{عم}} همان اندازه به مقصود از [[آفرینش]] رسیدهاند، یا کمتر بوده یا بیشتر؟ | شاید شما نیز طرفدار این نظریه باشید که چون امامان {{عم}} از [[نور]] واحدی هستند، پس همگی برابرند. البته متوجه هستم که این مسئله خود میتواند چند حالت داشته باشد. مثلاً گاهی میپرسیم که آیا امامان {{عم}} در پایان [[امامت]] خود و به هنگام [[شهادت]]، نسبت به دیگر امامان {{عم}} همان اندازه به مقصود از [[آفرینش]] رسیدهاند، یا کمتر بوده یا بیشتر؟ | ||
اکنون به این مسئله نمیپردازیم و به [[آینده]] حوالت میدهیم. فرضی که در این قسمت در پی تبیین آن هستیم، این است که مثلاً وقتی [[امام حسن]] {{ع}} در سال ۴۱ قمری به امامت میرسد، [[امام حسین]] و [[امام سجاد]] {{عم}} نیز حضور دارند. این وضعیت برای اغلب [[امامان شیعه]] وجود داشته است. بر این باورم که یکی از پیامدهای [[نظریه لزوم افضلیت امام]] آن است که در سال ۴۱ قمری، امام حسن {{ع}} از امام حسین و امام سجاد {{عم}} [[برتر]] بوده است. حتماً از من [[دلیل]] میخواهید. دلیلم همان قاعده [[عقلی]] | |||
اکنون به این مسئله نمیپردازیم و به [[آینده]] حوالت میدهیم. فرضی که در این قسمت در پی تبیین آن هستیم، این است که مثلاً وقتی [[امام حسن]] {{ع}} در سال ۴۱ قمری به امامت میرسد، [[امام حسین]] و [[امام سجاد]] {{عم}} نیز حضور دارند. این وضعیت برای اغلب [[امامان شیعه]] وجود داشته است. بر این باورم که یکی از پیامدهای [[نظریه لزوم افضلیت امام]] آن است که در سال ۴۱ قمری، امام حسن {{ع}} از امام حسین و امام سجاد {{عم}} [[برتر]] بوده است. حتماً از من [[دلیل]] میخواهید. دلیلم همان قاعده [[عقلی]] قبح [[تقدیم مفضول بر افضل]] است. | |||
اگر فرض شود که امام حسین {{ع}} برتر از امام حسن {{ع}} میباشد، ولی [[امام مجتبی]] {{ع}} مجتبای [[خدا]] شود و ردای امامت بر قامتش پوشیده شود، این خلاف قاعده عقلی قبح تقدیم [[فاضل]] بر [[افضل]] است. | اگر فرض شود که امام حسین {{ع}} برتر از امام حسن {{ع}} میباشد، ولی [[امام مجتبی]] {{ع}} مجتبای [[خدا]] شود و ردای امامت بر قامتش پوشیده شود، این خلاف قاعده عقلی قبح تقدیم [[فاضل]] بر [[افضل]] است. | ||
البته حالتی دیگر را نیز میتوانیم | البته حالتی دیگر را نیز میتوانیم تصور کنیم و آن اینکه هر دو مساوی باشند؛ هرچند فرضی نادر است. در اینجا هم [[انتخاب]] یکی از این دو، ترجیح بلامرجح است؛ مگر آنکه گفته شود مرجح بیرونی مانند سن بیشتر موجب ترجیح او شده است. البته چنان که گفتم، اینکه هر دو در آن سال در همه چیز برابر باشند، فرض بسیار نادر بلکه بدون دلیلی است. عبادتهای دو [[امام]] را در نظر بگیرید. وقتی هم از [[عبادت]] [[سخن]] میگوییم، قلمرو وسیعی را دربر میگیرد: نمازهای [[واجب]] و مستحبی (هم در کمیت و هم در کیفیت)، روزههای مستحبی، کمک به [[بندگان خدا]]، و خلاصه هرچه که نامش را بتوان عبادت گذاشت. | ||
البته چنان که گفتم، اینکه هر دو در آن سال در همه چیز برابر باشند، فرض بسیار نادر بلکه بدون دلیلی است. عبادتهای دو [[امام]] را در نظر بگیرید. وقتی هم از [[عبادت]] [[سخن]] میگوییم، قلمرو وسیعی را دربر میگیرد: نمازهای [[واجب]] و مستحبی (هم در کمیت و هم در کیفیت)، روزههای مستحبی، کمک به [[بندگان خدا]]، و خلاصه هرچه که نامش را بتوان عبادت گذاشت. | |||
منکر نیستم که احتمال [[عقلی]] وجود دارد که هر دو مساوی باشند، اما دلیلی بر این احتمال وجود ندارد که [[اثبات]] کند آن دو امام در [[روز]] ۲۱ [[ماه رمضان]] سال ۴۱، هر دو دقیقاً به لحاظ کمی و کیفی به یک اندازه [[فضایل اخلاقی]] به دست آوردهاند، و هر دو هم در [[امور دینی]] و نیز [[تدبیر]] [[جامعه]] کاملاً مساوی هستند. بر فرض که چنین احتمالی نیز در نظر گرفته شود، دستکم میتوان این پیامد را برشمرد که امام صامت، به هنگام رسیدن امام [[ناطق]] به [[امامت]]، از او [[برتر]] نیست. | |||
خلاصه کنم. یکی از پیامدهای [[نظریه لزوم افضلیت امام]] بر دیگران آن است که نمیتوان پذیرفت هنگام رسیدن امام ناطق به امامت، احدی از او برتر باشد. بر اساس این قاعده، [[امام حسین]] و [[امام سجاد]] {{عم}} در سال ۴۱ قمری از [[امام حسن]] {{ع}} برتر نبودهاند<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|افضلیت امام از منظر عقل و نقل]]، ص ۲۶۱.</ref>. | |||
خلاصه کنم. یکی از پیامدهای [[نظریه لزوم افضلیت امام]] بر دیگران آن است که نمیتوان پذیرفت هنگام رسیدن امام ناطق به امامت، احدی از او برتر باشد. بر اساس این قاعده، [[امام حسین]] و [[امام سجاد]] {{عم}} در سال ۴۱ قمری از [[امام حسن]] {{ع}} برتر نبودهاند<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[افضلیت امام از منظر عقل و نقل (کتاب)|افضلیت امام از منظر عقل و نقل]]، ص ۲۶۱.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۰
مقدمه
مسئله این است که التزام به نظریه لزوم افضلیت امام به ما میآموزد که هرگاه امام افضلیت خود را از دست دهد، به حقیقت یکی از شرایط لازم خود را برای امامت ندارد و فردی که افضل شده، باید جایگزین او شود. اگر در طول امامت، امام افضلیتش را از دست دهد اما باز او را امام بدانیم، معنایش چیزی نیست جز دست شستن از نظریه لزوم افضلیت امام؛ که چقدر رنج اثبات آن را بر خود هموار کرده بودیم.
بنابر آموزههای مذهب تشیع، خداوند است که امام را منصوب میکند. اوست که میداند آنکه مصطفی و مجتبایش کرده، همچنان سرآمد امتش مانده یا در میانه راه شرایطش را از دست داده. اگر بدانیم او مصطفی و مجتبایش را تا آخر بر امامتشان باقی میگذارد، یک نتیجه به دست میآید: امام تا پایان امامتش از دیگران و نیز از امام صامت برتر است.
البته پذیرش این معنا در ادبیات شیعی دشوار نیست؛ زیرا موهبتهای ویژهای که خدا به امام میبخشد، از هنگام تصدی منصب امامت است[۱]. بنابراین برای نمونه، امام ناطق علمی دارد که امام صامت لزوماً از آن بهرهمند نیست.
البته این نکته را نیز بیفزایم که امام صامت پیش از امامت نیز اگر نیازی افتد، خداوند حکیم به او علم ویژه را خواهد بخشید. دقیقاً مثل آنچه در مسئله ارهاص[۲] قبل از نبوت برای نبی گفتهاند. امام نیز برای زمینهسازی جهت پذیرش امامتش میتواند به اذن خدا کارهایی از جنس کرامت انجام دهد، یا برتری علمی خود را نشان دهد؛ ولی این سخن غیر از آن است که بگوییم امام لازم است قبل از امامت هر آنچه امام ناطق دارد، داشته باشد. البته نباید چنان باشد که به برتری، امام صامت از امام ناطق برتر شود.
بنابراین تا اینجا میتوانیم به جرئت بگوییم امام به سبب آنچه خدا به او داده، از امام صامت برتر است. مثلاً امام باقر (ع) تا پایان دوران امامتش از امام صادق (ع) برتر است. اما یک سؤال: فارغ از موهبتهایی که خدا به امام ناطق - که جانشین او روی زمین است - داده، آیا امام ناطق باز هم از امام صامت برتر است؟ و آیا برتری خود را تا پایان دوران امامتش حفظ میکند؟
پاسخ به این پرسش نیز با توجه به آنچه گفتیم، آسان است؛ بدینسان که اگر فرد دیگری غیر از امام ناطق فارغ از آن موهبتهایی که خدا به او داده، شایستگی بیشتری نسبت به امام ناطق پیدا کند، خداوند باید همین موهبتها را به آن بندهای که اینک شایستهتر از امام کنونی شده، عطا کند. بنابراین در پایان این مسیر، باز به این نتیجه میرسیم که امام ناطق حتی فارغ از آن موهبتها نیز تا پایان امامتش برتر از دیگران بوده است[۳].
افضلیت امام ناطق نسبت به امام صامت
امام امام میشود، چون شایستهترین گزینه برای این منصب الهی بوده است. معنایش آن است که او گوی سبقت را از هماوردانش ربوده است. دیگران نیز ممکن است شایسته باشند، اما از ادامه رقابت با او بازماندهاند. این را به خاطر بسپارید. اگر خواسته باشیم این مسئله را در مذهب شیعه واکاوی کنیم، شاید اندکی دشوار باشد. بگذارید سادهتر بگویم. یکی از مسائلی که پاسخ به آن در شیعه دشوار است، مسئله برتری امامان (ع) بر یکدیگر است. اینکه آنها از دیگران برترند مرادم نیست، بلکه برتری آنها بر یکدیگر است که اکنون ذهنم را به خود مشغول کرده است.
شاید شما نیز طرفدار این نظریه باشید که چون امامان (ع) از نور واحدی هستند، پس همگی برابرند. البته متوجه هستم که این مسئله خود میتواند چند حالت داشته باشد. مثلاً گاهی میپرسیم که آیا امامان (ع) در پایان امامت خود و به هنگام شهادت، نسبت به دیگر امامان (ع) همان اندازه به مقصود از آفرینش رسیدهاند، یا کمتر بوده یا بیشتر؟
اکنون به این مسئله نمیپردازیم و به آینده حوالت میدهیم. فرضی که در این قسمت در پی تبیین آن هستیم، این است که مثلاً وقتی امام حسن (ع) در سال ۴۱ قمری به امامت میرسد، امام حسین و امام سجاد (ع) نیز حضور دارند. این وضعیت برای اغلب امامان شیعه وجود داشته است. بر این باورم که یکی از پیامدهای نظریه لزوم افضلیت امام آن است که در سال ۴۱ قمری، امام حسن (ع) از امام حسین و امام سجاد (ع) برتر بوده است. حتماً از من دلیل میخواهید. دلیلم همان قاعده عقلی قبح تقدیم مفضول بر افضل است.
اگر فرض شود که امام حسین (ع) برتر از امام حسن (ع) میباشد، ولی امام مجتبی (ع) مجتبای خدا شود و ردای امامت بر قامتش پوشیده شود، این خلاف قاعده عقلی قبح تقدیم فاضل بر افضل است.
البته حالتی دیگر را نیز میتوانیم تصور کنیم و آن اینکه هر دو مساوی باشند؛ هرچند فرضی نادر است. در اینجا هم انتخاب یکی از این دو، ترجیح بلامرجح است؛ مگر آنکه گفته شود مرجح بیرونی مانند سن بیشتر موجب ترجیح او شده است. البته چنان که گفتم، اینکه هر دو در آن سال در همه چیز برابر باشند، فرض بسیار نادر بلکه بدون دلیلی است. عبادتهای دو امام را در نظر بگیرید. وقتی هم از عبادت سخن میگوییم، قلمرو وسیعی را دربر میگیرد: نمازهای واجب و مستحبی (هم در کمیت و هم در کیفیت)، روزههای مستحبی، کمک به بندگان خدا، و خلاصه هرچه که نامش را بتوان عبادت گذاشت.
منکر نیستم که احتمال عقلی وجود دارد که هر دو مساوی باشند، اما دلیلی بر این احتمال وجود ندارد که اثبات کند آن دو امام در روز ۲۱ ماه رمضان سال ۴۱، هر دو دقیقاً به لحاظ کمی و کیفی به یک اندازه فضایل اخلاقی به دست آوردهاند، و هر دو هم در امور دینی و نیز تدبیر جامعه کاملاً مساوی هستند. بر فرض که چنین احتمالی نیز در نظر گرفته شود، دستکم میتوان این پیامد را برشمرد که امام صامت، به هنگام رسیدن امام ناطق به امامت، از او برتر نیست.
خلاصه کنم. یکی از پیامدهای نظریه لزوم افضلیت امام بر دیگران آن است که نمیتوان پذیرفت هنگام رسیدن امام ناطق به امامت، احدی از او برتر باشد. بر اساس این قاعده، امام حسین و امام سجاد (ع) در سال ۴۱ قمری از امام حسن (ع) برتر نبودهاند[۴].
جستارهای وابسته
- شایستهسالاری
- افضلیت در علم
- افضلیت در شجاعت
- افضلیت در سخاوت
- افضلیت در زهد
- افضلیت پیامبر
- افضلیت امام
- افضلیت اهل بیت پیامبر خاتم
- افضلیت حضرت فاطمه
- افضلیت امام علی
- افضلیت امام حسن
- افضلیت امام حسین
- افضلیت امام سجاد
- افضلیت امام باقر
- افضلیت امام صادق
- افضلیت امام کاظم
- افضلیت امام رضا
- افضلیت امام جواد
- افضلیت امام هادی
- افضلیت امام عسکری
- افضلیت امام مهدی
- افضلیت پیامبر
- افضلیت پیامبر خاتم
- ملاک افضلیت
- پاسخ به شبهات افضلیت
- اثبات افضلیت اهل بیت
- افضلیت امام
- افضلیت امام از دیدگاه اباضیه
- افضلیت امام از دیدگاه اسماعیلیه
- افضلیت امام از دیدگاه اشاعره
- افضلیت امام از دیدگاه اهل سنت
- افضلیت امام از دیدگاه زیدیه
- افضلیت امام از دیدگاه ظاهریه
- افضلیت امام از دیدگاه ماتریدیه
- افضلیت امام از دیدگاه معتزله
- افضلیت امام از دیدگاه وهابیت
- افضلیت امام در کلام اسلامی
- افضلیت امام ناطق نسبت به امام صامت
- برتری امام ناطق بر امام صامت تا پایان دوران امامت
- تفاوت در هدایت بندگان از سوی امامان
- تفاوت رتبه امامان
- عدم لزوم افضلیت امام در تمام دوران قبل از امامت
- لزوم افضلیت امام تنها در دوران امامت
- لزوم منصوص بودن امام
- مشروعیت نداشتن امامت مفضول
- گستره افضلیت امام
منابع
پانویس
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۷۴-۲۷۵.
- ↑ ارهاص به کارهای خارقالعادهای گفته میشود که نبی یا امام پیش از نبوت یا امامت خود انجام میدهند تا جامعه برای پذیرش نبوت و امامت آنها آمادگی لازم را پیدا کند.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، افضلیت امام از منظر عقل و نقل، ص ۲۶۳.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، افضلیت امام از منظر عقل و نقل، ص ۲۶۱.