مباهله: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
*[[دعوت به مباهله]] از [[اثبات نبوت|راههای اثبات حقّانیت و نبوّت]] [[پیامبران]] بوده که در آیه ۶۱ [[سوره]] آل [[عمران]] به آن اشاره شده است: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ }}<ref> بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه:۶۱؛ التحریر والتنویر، ج۳، ص۲۶۵.</ref>. | *[[دعوت به مباهله]] از [[اثبات نبوت|راههای اثبات حقّانیت و نبوّت]] [[پیامبران]] بوده که در آیه ۶۱ [[سوره]] آل [[عمران]] به آن اشاره شده است: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ }}<ref> بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه:۶۱؛ التحریر والتنویر، ج۳، ص۲۶۵.</ref>. | ||
*وقتی در برابر استدلالها و [[معجزات]] [[پیامبران]] یا هر مدّعی حقّی در مسائل مربوط به [[اعتقادات]] [[دینی]] به جای [[تسلیم]] شدن، [[لجاجت]] صورت میگیرد، واپسین راهحلّ برای اثبات دعوی، مباهله یعنی نفرین کردن یک دیگر است تا هرکس که بر [[حقّ]] نیست، عذابی مهلک از طرف [[خداوند]] بر او نازل شود. مباهله مخصوص [[رسول خدا]] نیست؛ بلکه هر فرد با ایمانی که [[تقوا]] و [[خداپرستی]] کامل داشته باشد، هنگامی که استدلالهای او در برابر [[دشمن]] بر اثر [[لجاجت]] به جایی نرسید میتواند برای اثبات مدّعای خود به مباهله [[دعوت]] کند<ref> نمونه، ج۲ ص۴۴۷.</ref>. از کلمه {{متن قرآن|حَاجَّكَ}} که در ابتدای [[آیه]] مذکور آمده، روشن میشود که مباهله در [[مقام]] [[احتجاج]] بوده و هنگامی که بنینجران در مقابل ادلّه [[پیامبر]] [[تسلیم]] نشدند به [[پیامبر]] [[دستور]] داده شد تا [[حجّت]] دیگری که همان مباهله است، برای اثبات مدّعا اقامه کند<ref> مجمعالبیان، ج۲ ص۷۶۳؛ التحریروالتنویر، ج۳، ص۲۶۴؛ تفسیرمراغی، مج۱، ج۳، ص۱۷۴</ref><ref>[[فتاح آقازاده|آقازاده، فتاح]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.</ref>. | *وقتی در برابر استدلالها و [[معجزات]] [[پیامبران]] یا هر مدّعی حقّی در مسائل مربوط به [[اعتقادات]] [[دینی]] به جای [[تسلیم]] شدن، [[لجاجت]] صورت میگیرد، واپسین راهحلّ برای اثبات دعوی، مباهله یعنی نفرین کردن یک دیگر است تا هرکس که بر [[حقّ]] نیست، عذابی مهلک از طرف [[خداوند]] بر او نازل شود. مباهله مخصوص [[رسول خدا]] نیست؛ بلکه هر فرد با ایمانی که [[تقوا]] و [[خداپرستی]] کامل داشته باشد، هنگامی که استدلالهای او در برابر [[دشمن]] بر اثر [[لجاجت]] به جایی نرسید میتواند برای اثبات مدّعای خود به مباهله [[دعوت]] کند<ref> نمونه، ج۲ ص۴۴۷.</ref>. از کلمه {{متن قرآن|حَاجَّكَ}} که در ابتدای [[آیه]] مذکور آمده، روشن میشود که مباهله در [[مقام]] [[احتجاج]] بوده و هنگامی که بنینجران در مقابل ادلّه [[پیامبر]] [[تسلیم]] نشدند به [[پیامبر]] [[دستور]] داده شد تا [[حجّت]] دیگری که همان مباهله است، برای اثبات مدّعا اقامه کند<ref> مجمعالبیان، ج۲ ص۷۶۳؛ التحریروالتنویر، ج۳، ص۲۶۴؛ تفسیرمراغی، مج۱، ج۳، ص۱۷۴</ref><ref>[[فتاح آقازاده|آقازاده، فتاح]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج ۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.</ref>. | ||
==[[داستان مباهله]] در [[حقوق اهل بیت]]== | |||
*یکی از ماجراهای بزرگ و حساس [[صدر اسلام]] "[[مباهله]]" است که با حضور [[اهل بیت]] رقم خورد. {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. | |||
*[[ضمیر]] [[متکلم]] معالغیر "نا" در کلمه {{متن قرآن|نَدْعُ}} با همین [[ضمیر]] در کلمات {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} و {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} و {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} تفاوت دارد، اولی دو طرف متخاصم، یعنی [[رسول خدا]]{{صل}} و بزرگان نجد که [[مسیحی]] بودند است و آن سه [[ضمیر]] دیگر به [[رسول خدا]] و همراهانش برمیگردد. [[آیه]] در واقع به این معنا است که بیائید تا با هم "ابناء و [[نساء]] و انفس" خود را بخوانیم و آن گاه ما "أبناء و [[نساء]] و انفس" خود را و شما هم ابناء ونساء وانفس خود را [[دعوت]] کنید، "[[مباهله]]" مصدر از ماده "بهل" که فعل "نبتهل" مضارع از باب ثلاثی مزید باب افتعال آن است، به معنای "ملاعنه"، یعنی [[لعنت]] کردن یکدیگر است<ref>ر.ک: ترجمه المیزان، محمد باقر موسوی، ج۳، ص۳۵۱. با اختصار.</ref>. | |||
*با بررسی [[تفاسیر]] گوناگون مشخص میشود که افراد شرکت کننده در [[جریان مباهله]]، همان [[پنج تن آل عبا]] میباشند و تمام [[مفسران شیعه]] و [[سنی]] [[اجماع]] دارند که مراد از {{متن قرآن|أَبْنَاءَنا}} [[پسران پیامبر]] [[حسنین]] هستند و {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} ([[زنان]] ما) همگی اتفاق دارند که مراد [[فاطمه]] است به [[دلیل]] اینکه جز او، زنی در [[مباهله]] [[شرکت]] نکرد و [[آیه]] نیز [[دلیل]] بر [[فضیلت]] و [[برتری]] او بر همه [[زنان]] عالم است و مراد از نفس [[پیغمبر]]، فقط [[علی]]{{ع}} است زیرا خود [[پیامبر]] که نمیتواند مراد باشد، زیرا او [[دعوت]] کننده است و معنی ندارد که [[انسان]] خود را [[دعوت]] کند و همیشه [[داعی]] غیر از مدعو است<ref>ر.ک: مجمع البیان مترجمان، ج۴، ص۱۰۳.</ref>. چرا که [[پیامبر]] فرمودند: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي (عَلِيٌّ مِنِّي)<ref>سنن ابن ماجه، جلد ۱، باب ۱۱، ص۲، ح۱۱۹.</ref> وَ أَنَا مِنْكَ}}<ref>صحیح بخاری، کتاب الصلح، باب ۵۷۹، ص۳۶۴، حدیث ۹۰۴، جزء ۳ و ۴.</ref> تو ([[علی]]) از [[منی]] و من از تو هستم. | |||
*[[مسلم بن حجاج]] در [[شأن نزول]] [[آیه]] میگوید: {{متن حدیث|لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ...}} دَعَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً فَقَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي}}<ref>صحیح مسلم، کتاب الفضائل، جزء ۱۵ و ۱۶، باب ۳، ح۲۴۰۴.</ref>؛ وقتی این [[آیه شریفه]] نازل شد: پس بگو بیایید بخوانیم [[فرزندان]] خود را و [[فرزندان]] شما را... آنگاه [[رسول خدا]] [[علی]] و [[فاطمه]] و [[حسن]] و [[حسین]] را خواندند و گفتند: خدایا اینها [[اهل]] من هستند". | |||
*[[زمخشری]] میگوید: [[آیه مباهله]] قویترین [[دلیل]] بر [[فضلیت]] [[اصحاب کساء]] است<ref>الکشاف، ج۱، ص۳۷۰.</ref>. | |||
*[[آلوسی]] هم میگوید: دلالت [[آیه]] بر [[فضیلت]] [[آل پیامبر]] که [[آل الله]]اند برای هیچ مؤمنی قابل [[شک]] نیست<ref>روح المعانی، ج۲، ص۱۸۱.</ref>. | |||
*این [[آیه]] یکی از محکمترین [[آیات]] در بیان [[عظمت]] [[پیامبر]] و [[اهل بیت]] ایشان است؛ زیرا بزرگان [[نصاری]] از [[مباهله]] [[خودداری]] کردند و با پرداختن [[جزیه]] تن به [[خواری]] دادند. | |||
*حال، چرا در [[قرآن]] درباره بعضی از ویژگیهای [[اهل بیت]] [[سخن]] به میان آمده، ولی مصادیق "[[اهل البیت]]" مطرح نشده است؟ در جواب میتوانیم اینگونه بگوییم که: | |||
#در [[قرآن کریم]] تفصیل همه مطالب ذکر نشده و بیان مفصل به [[سنت نبوی]] واگذار گردیده است. | |||
#اگر به صراحت نام [[اهل بیت]] به عنوان [[جانشینان پیامبر]] در [[قرآن]] میآمد، به احتمال زیاد، [[دنیاطلبان]] و هواپرستان به [[تحریف قرآن]] هر چند [[تحریف]] [[معنوی]] آن دست میزدند. برای مثال، مسئله "[[ارث]]" در [[قرآن]] آمده بود ولی [[حضرت فاطمه]] را از "[[فدک]]" [[محروم]] کردند یا یک سهم از [[خمس]] به "[[ذوی القربی]]" تعلق میگیرد که [[ابوبکر]] آن را حذف کرد، یا [[متعه حج]] و [[متعه]] [[زنان]] و حذف آن از سوی [[عمر]] یا [[نص]] [[قرآن]] درباره [[عظمت]] [[پیامبر]] و متهم کردن ایشان به [[هذیان]] گویی در پایان [[عمر]] شریفش، یا [[نص]] [[قرآن]] درباره [[وجوب]] [[مودت اهل بیت]] و برعکس، رساندن [[اذیت]] و [[آزار]] به [[اهل بیت]]{{عم}}<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۶۹- ۷۲.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۱۶
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مباهله (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مُباهله: آن است که دو نفر با دو گروه که با هم نزاع دارند و هر کدام خود را بر حق میدانند، به یکدیگر نفرین کنند که خداوند، دروغگو و طرف ناحق را هلاک کند. چنین واقعهای در زمان پیامبر اسلام اتفاق افتاد. گروهی از مسیحیان نجران که دعوت حق رسول خدا(ص) را نمیپذیرفتند، قرار شد میان آنان و پیامبر خدا مباهله انجام گیرد. در روز معین وقتی آنان در محل موعود حاضر شدند، پیامبر اسلام را دیدند که همراه علی بن ابی طالب، فاطمه زهرا، حسن و حسین(ع) آمده است. چون دیدند که وی عزیزترین و نزدیکترین افراد خود را به صحنه مباهله آورده است، از شرکت در مباهله بیمناک شدند و به پرداخت جزیه به حکومت اسلامی راضی شدند. مسیحیانی که برای مباهله آمده بودند، شصت نفر میشدند. در قرآن کریم به داستان مباهله اشاره شده و این آیه به "آیه مباهله" معروف است: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴾[۱] و یکی از فضایل اهلبیت به شمار میرود. این حادثه روز ۲۴ ذی قعده سال دهم هجری در مدینه اتفاق افتاد[۲].
لغتشناسی
- مباهله آن است که دو شخص یا دو گروه یکدیگر را لعنت کنند. از ریشۀ بهل به معنای ملاعنه، نفرینکردن شخص دروغگو و ظالم، ابتهال و تضرّع به درگاه خدا برای دفع بلا از خود یا نزول بلا بر ظالم است. این کار از دیرباز بین عرب متداول بوده است و میگفتند: لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِ مِنَّا [۳][۴].
مقدمه
- حادثهای که به نام مباهله در تاریخ اسلام رخ داد و از برجستهترین فضایل علی(ع) و اهل بیت و سند حقّانیت پیامبر است، مربوط به سالهای پس از فتح مکّه و مکاتبات پیامبر اسلام با سران ادیان و قبایل و زمامداران برای پذیرش اسلام بود. از جملۀ نامههای رسول خدا(ص)، به مسیحیان نجران (منطقهای بین حجاز و یمن) بود که آنان را به خداپرستی و ولایت خداوند دعوت کرد.[۵] هیئت بلندپایهای از سوی آنان به مدینه آمد و چون در گفتگوهای شفاهی به نتیجهای نرسیدند، به پیشنهاد پیامبر، مباهله را پذیرفتند ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴾[۶] روز موعود، مصادف با ۲۴ ذی حجّه بود. تعداد مسیحیان را دهها نفر (تا هفتاد نفر) نقل کردهاند که با هیئتی آراسته و باشکوه وارد مدینه شده بودند. قرار بود در روز تعیینشده برای مباهله، هردو گروه، طرف مقابل را نفرین کنند که اگر باطل و ظالمند دچار غضب الهی شوند. مسیحیان چون دیدند پیامبر اسلام(ص) تنها با چند تن از نزدیکترین افراد خویش (علی، فاطمه زهرا، حسن و حسین (ع)) با حالتی سرشار از خشوع آمده است، از مباهله بیمناک شدند و او را صادق یافتند، و الاّ نزدیکترین افراد اهل بیت خود را در معرض خطر قرار نمیداد. با آن حضرت صلح کردند و قراردادی مبنی بر پرداخت جزیه به حکومت اسلامی امضا کردند که داستان آن مفصّل است.
- این حادثه، موقعیّت والای اهل بیت (ع) را نزد خدا نشان میدهد و از فضایل روشن علی بن ابی طالب (ع) است که در آیه، جان پیامبر به شمار آمده است و نشان میدهد که او افضل صحابه است. خود امام علی(ع) هم به این واقعه استشهاد و احتجاج کرده است[۷]. امامان دیگر نیز به آن احتجاج کردهاند[۸] این واقعه و فضیلت در آثار شعرای عرب و عجم نیز انعکاس یافته است. وقتی مأمون از امام رضا(ع) خواست که بزرگترین فضیلت علی(ع) را بیان کند، حضرت به این فضیلت اشاره فرمود، چونکه پیامبر برترین آفریدۀ خداست، علی(ع) هم در این آیه همچون جان رسول خدا(ص) به شمار آمده است[۹].
- داستان مباهله در منابع تاریخی و حدیثی مفصّل آمده است، آنچه گذشت اشارهای فشرده به آن حادثۀ فضیلتآفرین برای امیر المؤمنین (ع) و اهل بیت پیامبر بود و اینکه امام علی(ع) در این آیه مصداق ﴿أَنفُسَنَا﴾ (جان ما، خود ما) به شمار آمده است. پیامبر خدا با تعابیر مختلفی به یکی بودن در فضایل و پیوند عمیق او با امیر مؤمنان تصریح فرموده است، از جمله: «أَنْتَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْك»، «عَلِيٌّ مِنِّي مِثْلُ رَأْسِي مِنْ بَدَنِي»، «أَنْتَ مِنِّي كَرُوحِي مِنْ جَسَدِي»، «أَنْتَ مِنِّي كَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ»[۱۰].
- در منابع اهل سنت هم احادیثی با همین مضمون نقل شده است، از جمله در صحیح بخاری و ترمذی، خصائص نسائی و کتب دیگر[۱۱]. مسجدی که در مدینه، شمال بقیع به نام "مسجد الأجابه" و "مسجد مباهله" معروف است، بنا به برخی نقلها همان جایی است که مباهله انجام گرفته است.[۱۲][۱۳].
مباهله از راههای اثبات حقّانیت و نبوّت پیامبران
- دعوت به مباهله از راههای اثبات حقّانیت و نبوّت پیامبران بوده که در آیه ۶۱ سوره آل عمران به آن اشاره شده است: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴾[۱۴].
- وقتی در برابر استدلالها و معجزات پیامبران یا هر مدّعی حقّی در مسائل مربوط به اعتقادات دینی به جای تسلیم شدن، لجاجت صورت میگیرد، واپسین راهحلّ برای اثبات دعوی، مباهله یعنی نفرین کردن یک دیگر است تا هرکس که بر حقّ نیست، عذابی مهلک از طرف خداوند بر او نازل شود. مباهله مخصوص رسول خدا نیست؛ بلکه هر فرد با ایمانی که تقوا و خداپرستی کامل داشته باشد، هنگامی که استدلالهای او در برابر دشمن بر اثر لجاجت به جایی نرسید میتواند برای اثبات مدّعای خود به مباهله دعوت کند[۱۵]. از کلمه ﴿حَاجَّكَ﴾ که در ابتدای آیه مذکور آمده، روشن میشود که مباهله در مقام احتجاج بوده و هنگامی که بنینجران در مقابل ادلّه پیامبر تسلیم نشدند به پیامبر دستور داده شد تا حجّت دیگری که همان مباهله است، برای اثبات مدّعا اقامه کند[۱۶][۱۷].
داستان مباهله در حقوق اهل بیت
- یکی از ماجراهای بزرگ و حساس صدر اسلام "مباهله" است که با حضور اهل بیت رقم خورد. ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۱۸].
- ضمیر متکلم معالغیر "نا" در کلمه ﴿نَدْعُ﴾ با همین ضمیر در کلمات ﴿أَبْنَاءَنَا﴾ و ﴿نِسَاءَنَا﴾ و ﴿أَنْفُسَنَا﴾ تفاوت دارد، اولی دو طرف متخاصم، یعنی رسول خدا(ص) و بزرگان نجد که مسیحی بودند است و آن سه ضمیر دیگر به رسول خدا و همراهانش برمیگردد. آیه در واقع به این معنا است که بیائید تا با هم "ابناء و نساء و انفس" خود را بخوانیم و آن گاه ما "أبناء و نساء و انفس" خود را و شما هم ابناء ونساء وانفس خود را دعوت کنید، "مباهله" مصدر از ماده "بهل" که فعل "نبتهل" مضارع از باب ثلاثی مزید باب افتعال آن است، به معنای "ملاعنه"، یعنی لعنت کردن یکدیگر است[۱۹].
- با بررسی تفاسیر گوناگون مشخص میشود که افراد شرکت کننده در جریان مباهله، همان پنج تن آل عبا میباشند و تمام مفسران شیعه و سنی اجماع دارند که مراد از ﴿أَبْنَاءَنا﴾ پسران پیامبر حسنین هستند و ﴿نِسَاءَنَا﴾ (زنان ما) همگی اتفاق دارند که مراد فاطمه است به دلیل اینکه جز او، زنی در مباهله شرکت نکرد و آیه نیز دلیل بر فضیلت و برتری او بر همه زنان عالم است و مراد از نفس پیغمبر، فقط علی(ع) است زیرا خود پیامبر که نمیتواند مراد باشد، زیرا او دعوت کننده است و معنی ندارد که انسان خود را دعوت کند و همیشه داعی غیر از مدعو است[۲۰]. چرا که پیامبر فرمودند: «أَنْتَ مِنِّي (عَلِيٌّ مِنِّي)[۲۱] وَ أَنَا مِنْكَ»[۲۲] تو (علی) از منی و من از تو هستم.
- مسلم بن حجاج در شأن نزول آیه میگوید: «لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ...﴾ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً فَقَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي»[۲۳]؛ وقتی این آیه شریفه نازل شد: پس بگو بیایید بخوانیم فرزندان خود را و فرزندان شما را... آنگاه رسول خدا علی و فاطمه و حسن و حسین را خواندند و گفتند: خدایا اینها اهل من هستند".
- زمخشری میگوید: آیه مباهله قویترین دلیل بر فضلیت اصحاب کساء است[۲۴].
- آلوسی هم میگوید: دلالت آیه بر فضیلت آل پیامبر که آل اللهاند برای هیچ مؤمنی قابل شک نیست[۲۵].
- این آیه یکی از محکمترین آیات در بیان عظمت پیامبر و اهل بیت ایشان است؛ زیرا بزرگان نصاری از مباهله خودداری کردند و با پرداختن جزیه تن به خواری دادند.
- حال، چرا در قرآن درباره بعضی از ویژگیهای اهل بیت سخن به میان آمده، ولی مصادیق "اهل البیت" مطرح نشده است؟ در جواب میتوانیم اینگونه بگوییم که:
- در قرآن کریم تفصیل همه مطالب ذکر نشده و بیان مفصل به سنت نبوی واگذار گردیده است.
- اگر به صراحت نام اهل بیت به عنوان جانشینان پیامبر در قرآن میآمد، به احتمال زیاد، دنیاطلبان و هواپرستان به تحریف قرآن هر چند تحریف معنوی آن دست میزدند. برای مثال، مسئله "ارث" در قرآن آمده بود ولی حضرت فاطمه را از "فدک" محروم کردند یا یک سهم از خمس به "ذوی القربی" تعلق میگیرد که ابوبکر آن را حذف کرد، یا متعه حج و متعه زنان و حذف آن از سوی عمر یا نص قرآن درباره عظمت پیامبر و متهم کردن ایشان به هذیان گویی در پایان عمر شریفش، یا نص قرآن درباره وجوب مودت اهل بیت و برعکس، رساندن اذیت و آزار به اهل بیت(ع)[۲۶].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه:۶۱.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی.
- ↑ مجمع البحرین
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۲۸.
- ↑ مکاتیب الرّسول، ج ۲ ص ۵۰۲
- ↑ بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه:۶۱.
- ↑ احتجاج، ج ۱ ص ۱۱۸، نیز ر.ک: «اسرار مباهله»، محمدرضا انصاری
- ↑ از جمله مناشده و احتجاج امام حسین(ع)، در بحارالأنوار، ج ۳۳ ص ۱۸۱
- ↑ نفحات الازهار، ج ۲۰ ص ۲۵۸
- ↑ ر.ک: «بحارالأنوار»، ج ۳۵ ص ۲۵۷، ج ۲۱ ص ۲۷۶، «دانشنامه امام علی»، ج ۱۰ ص ۱۹۳، «نفحات الازهار» ج ۲۰ ص ۲۱۵، «منتهی الآمال»، ج ۱، «فروغ ابدیت»، ج ۲، «احقاق الحق»، ج ۸ ص ۶۷ و ج ۱۴ ص ۱۳۱، «مناقب»، ج ۲ ص ۲۱۷، «از نجران تا مدینه»، محمدرضا انصاری
- ↑ فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج ۱ ص ۳۳۹
- ↑ سیری در اماکن سرزمین وحی، علی اکبر حسنی، ص ۵۹
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۲۸.
- ↑ بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه:۶۱؛ التحریر والتنویر، ج۳، ص۲۶۵.
- ↑ نمونه، ج۲ ص۴۴۷.
- ↑ مجمعالبیان، ج۲ ص۷۶۳؛ التحریروالتنویر، ج۳، ص۲۶۴؛ تفسیرمراغی، مج۱، ج۳، ص۱۷۴
- ↑ آقازاده، فتاح، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵.
- ↑ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ ر.ک: ترجمه المیزان، محمد باقر موسوی، ج۳، ص۳۵۱. با اختصار.
- ↑ ر.ک: مجمع البیان مترجمان، ج۴، ص۱۰۳.
- ↑ سنن ابن ماجه، جلد ۱، باب ۱۱، ص۲، ح۱۱۹.
- ↑ صحیح بخاری، کتاب الصلح، باب ۵۷۹، ص۳۶۴، حدیث ۹۰۴، جزء ۳ و ۴.
- ↑ صحیح مسلم، کتاب الفضائل، جزء ۱۵ و ۱۶، باب ۳، ح۲۴۰۴.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۳۷۰.
- ↑ روح المعانی، ج۲، ص۱۸۱.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۹- ۷۲.