آزادی سیاسی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'راه' به 'راه') |
|||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
::::::درباره واژه "[[جمهوری اسلامی]]" باید گفت کلمه "جمهوری" [[شکل حکومت]] پیشنهاد شده و کلمه "[[اسلامی]]" محتوای آن را مشخص میکند. یعنی [[حکومتی]] که در آن [[حق]] [[انتخاب]] با همه [[مردم]] است، [[قطع]] نظر از اینکه مرد یا [[زن]]، سفید یا سیاه، دارای این [[عقیده]] یا آن عقیده باشند. در اینجا فقط شرط [[بلوغ]] [[سنی]] و [[رشد عقلی]] معتبر است و نه چیز دیگر. افزون بر این، [[حکومت]]، حکومتی موقت است، یعنی هر چند سال یکبار باید [[تجدید]] شود. به این معنا که اگر مردم بخواهند میتوانند [[حاکم]] را برای بار دوم و یا بار سوم و یا چهارم - تا آنجا که [[قانون اساسی]]شان اجازه میدهد - انتخاب کنند و در صورت عدم [[تمایل]]، شخص دیگری را که از او بهتر میدانند انتخاب کنند. بنابراین، مسئله جمهوری مربوط به [[شکل حکومت]] است که مستلزم نوعی [[دموکراسی]] است، که مردم حق دارند [[سرنوشت]] خود را در دست گیرند<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۸۰ و ۸۱.</ref>. | ::::::درباره واژه "[[جمهوری اسلامی]]" باید گفت کلمه "جمهوری" [[شکل حکومت]] پیشنهاد شده و کلمه "[[اسلامی]]" محتوای آن را مشخص میکند. یعنی [[حکومتی]] که در آن [[حق]] [[انتخاب]] با همه [[مردم]] است، [[قطع]] نظر از اینکه مرد یا [[زن]]، سفید یا سیاه، دارای این [[عقیده]] یا آن عقیده باشند. در اینجا فقط شرط [[بلوغ]] [[سنی]] و [[رشد عقلی]] معتبر است و نه چیز دیگر. افزون بر این، [[حکومت]]، حکومتی موقت است، یعنی هر چند سال یکبار باید [[تجدید]] شود. به این معنا که اگر مردم بخواهند میتوانند [[حاکم]] را برای بار دوم و یا بار سوم و یا چهارم - تا آنجا که [[قانون اساسی]]شان اجازه میدهد - انتخاب کنند و در صورت عدم [[تمایل]]، شخص دیگری را که از او بهتر میدانند انتخاب کنند. بنابراین، مسئله جمهوری مربوط به [[شکل حکومت]] است که مستلزم نوعی [[دموکراسی]] است، که مردم حق دارند [[سرنوشت]] خود را در دست گیرند<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۸۰ و ۸۱.</ref>. | ||
::::::به هر حال "انتخاب [[رئیس حکومت]] توسط مردم"، "موقتی بودن حاکم" و "[[حق حاکمیت]] مردم بر سرنوشت خود" و اینکه [[انتخاب مردم]] نه از مقوله "[[وظیفه]]" که از مقوله "حق" است از مباحثی است که نباید از آنها [[غفلت]] شود. افزون بر این میتوان از [[فطری]] بودن [[حقوقی]] نظیر [[آزادی]] و دموکراسی به معنای [[حقیقی]] آن و [[امانت]] بودن حکومت در دست حاکم نیز سخن به میان آورد. اینها همه تأثیرگذار بودن مردم و نقش آنها در حکومت را بیان میکند. [[حاکم اسلامی]] میبایست از طرف مردم مورد پذیرش قرار گیرد، و صرف وجود شرایط در یک [[فقیه]]، به [[ایجاد حکومت اسلامی]] منتهی نخواهد شد. | ::::::به هر حال "انتخاب [[رئیس حکومت]] توسط مردم"، "موقتی بودن حاکم" و "[[حق حاکمیت]] مردم بر سرنوشت خود" و اینکه [[انتخاب مردم]] نه از مقوله "[[وظیفه]]" که از مقوله "حق" است از مباحثی است که نباید از آنها [[غفلت]] شود. افزون بر این میتوان از [[فطری]] بودن [[حقوقی]] نظیر [[آزادی]] و دموکراسی به معنای [[حقیقی]] آن و [[امانت]] بودن حکومت در دست حاکم نیز سخن به میان آورد. اینها همه تأثیرگذار بودن مردم و نقش آنها در حکومت را بیان میکند. [[حاکم اسلامی]] میبایست از طرف مردم مورد پذیرش قرار گیرد، و صرف وجود شرایط در یک [[فقیه]]، به [[ایجاد حکومت اسلامی]] منتهی نخواهد شد. | ||
::::::اینها همه در مرحله قبل از [[تأسیس حکومت]] است و مردم در مرحله پس از [[تشکیل حکومت اسلامی]] نیز از حق [[رأی]] و انتخاب برخوردارند و آزادی دادن به مردم در انتخاب مسیر و | ::::::اینها همه در مرحله قبل از [[تأسیس حکومت]] است و مردم در مرحله پس از [[تشکیل حکومت اسلامی]] نیز از حق [[رأی]] و انتخاب برخوردارند و آزادی دادن به مردم در انتخاب مسیر و راه حرکت، به [[رشد]] آنان منجر میشود و در فقدان آزادی، مردم به رشد [[اجتماعی]] نخواهند رسید. بنابراین، باب [[تحمیل]] و [[اجبار]] در [[انتخاب]] و [[رأی]] دادن مسدود است. اگر چیزی بر [[مردم]] [[تحمیل]] شود آن هم با این [[استدلال]] که آنها نمیفهمند و باید حتماً فلان شخص را انتخاب کنند، مردم به [[رشد]] [[اجتماعی]] دست نخواهند یافت. مردم را باید [[آزاد]] گذاشت تا [[فکر]] و تلاش کنند. آنان که میخواهند انتخاب شوند، [[تبلیغ]] کنند و آنان که میخواهند انتخاب کنند نیز مردد باشند و پس از تحقیق دست به انتخاب زنند. ممکن است انتخاب [[ملت]] با [[اشتباه]] همراه باشد و بارها هم این اشتباه تکرار شود اما در نهایت در اثر این [[اشتباهات]] تجربیات ملت کامل میشود و در نهایت به صورت ملتی در میآید که به رشد اجتماعی دست یافته است. در غیر این صورت اگر به این بهانه که ملت رشد ندارد و باید به او تحمیل کرد، [[آزادی]] از او دریغ شود، این ملت تا ابد غیر [[رشید]] باقی میماند. رشد ملت به این است که آزاد گذاشته شود و صدبار هم اگر اشتباه کند باز هم باید آزاد باشد<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۲۲.</ref>. | ||
::::::[[انسان]] باید در مسائل اجتماعی آزاد باشد تا بتواند خودش را بیازماید و وارد میدان فعالیت اجتماعی شود و اشتباهاتش را به مرور جبران کند و تجربه بیندوزد و به رشد اجتماعی برسد و از [[قدرت]] انتخاب خویش درست و دقیق و حساب شده استفاده کند. بنابراین، دستیابی به مرحله رشد [[دینی]]، [[فکری]] و اجتماعی جز با آزادی ممکن نیست. اگر آزادی فکری مردم در مسائلی که باید در آنها فکر کنند، از [[ترس]] اینکه مبادا اشتباه کنند، سلب شود، یا ترسانده شوند که در برخی موضوعات دینی فکر نکنند، چنین مردمی هرگز فکرشان در مسائل دینی رشد نمیکند. دینی که از مردم در اصول خود تحقیق میخواهد (و تحقیق هم یعنی به دست آوردن مطلب از | ::::::[[انسان]] باید در مسائل اجتماعی آزاد باشد تا بتواند خودش را بیازماید و وارد میدان فعالیت اجتماعی شود و اشتباهاتش را به مرور جبران کند و تجربه بیندوزد و به رشد اجتماعی برسد و از [[قدرت]] انتخاب خویش درست و دقیق و حساب شده استفاده کند. بنابراین، دستیابی به مرحله رشد [[دینی]]، [[فکری]] و اجتماعی جز با آزادی ممکن نیست. اگر آزادی فکری مردم در مسائلی که باید در آنها فکر کنند، از [[ترس]] اینکه مبادا اشتباه کنند، سلب شود، یا ترسانده شوند که در برخی موضوعات دینی فکر نکنند، چنین مردمی هرگز فکرشان در مسائل دینی رشد نمیکند. دینی که از مردم در اصول خود تحقیق میخواهد (و تحقیق هم یعنی به دست آوردن مطلب از راه [[تفکر]] و [[تعقل]]) خواه ناخواه برای مردم آزادی فکری قائل است<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۲۳.</ref>. | ||
::::::همانگونه که ذکر شد، انسان [[آزاد]] و مختار است و از اینرو است که [[مسئول]] و پاسخگوی کارهایی است که انجام میدهد. بر این اساس و با توجه به [[مسئولیتپذیری]] [[انسان]] در عین آزاد بودن او، یکی از [[علل]] [[گرایش]] به مادیگرایی در [[غرب]]، نارسایی برخی مفاهیم [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] بوده است؛ زیرا در نگاه آنان، [[حکمران]] در مقابل [[مردم]] مسئول و پاسخگو نبود. در صورتی که [[حاکمان]] نه تنها در مقابل [[خداوند]] مسئول و پاسخگو هستند، بلکه مردم نیز [[حق]] دارند که [[اعمال]] و [[رفتار]] آنها را مورد [[پرسش]] قرار دهند و آنان نیز موظف به [[پاسخگویی]] در مقابل مردماند. | ::::::همانگونه که ذکر شد، انسان [[آزاد]] و مختار است و از اینرو است که [[مسئول]] و پاسخگوی کارهایی است که انجام میدهد. بر این اساس و با توجه به [[مسئولیتپذیری]] [[انسان]] در عین آزاد بودن او، یکی از [[علل]] [[گرایش]] به مادیگرایی در [[غرب]]، نارسایی برخی مفاهیم [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] بوده است؛ زیرا در نگاه آنان، [[حکمران]] در مقابل [[مردم]] مسئول و پاسخگو نبود. در صورتی که [[حاکمان]] نه تنها در مقابل [[خداوند]] مسئول و پاسخگو هستند، بلکه مردم نیز [[حق]] دارند که [[اعمال]] و [[رفتار]] آنها را مورد [[پرسش]] قرار دهند و آنان نیز موظف به [[پاسخگویی]] در مقابل مردماند. | ||
::::::آنچه در غرب رُخ داد برای این بود که گروهی به نام [[دین]]، حکومتهای استبدادی بر پا کرده بودند و این [[باور]] را در اذهان جای دادند که [[حاکم]]، در مقابل هیچکس پاسخگو نیست. به طور مسلم، در سایه چنین نگرشی، گرایش مردم به دین نیز کمتر میگشت. آنگاه که مفاهیم خاص اجتماعی و سیاسی در غرب مطرح شد و مسئله [[حقوق]] طبیعی و به خصوص [[حق حاکمیت]] ملی به میان آمد، برخی طرفدار [[استبداد]] سیاسی شدند و برای [[توده]] مردم در مقابل حکمران حقی قائل نشدند. تنها چیزی که برای مردم در مقابل حکمران قائل شدند [[وظیفه]] و [[تکلیف]] بود. این عده در استدلالهای خود برای اینکه پشتوانهای برای نظریههای سیاسی مستبدانه خود بیابند، به مسئله [[خدا]] استناد جسته و مدعی شدند که حکمران در مقابل مردم مسئول نیست، بلکه او فقط در برابر خدا مسئول است، ولی مردم در مقابل حکمران مسئولاند و وظیفه دارند<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۵۵۳.</ref>. | ::::::آنچه در غرب رُخ داد برای این بود که گروهی به نام [[دین]]، حکومتهای استبدادی بر پا کرده بودند و این [[باور]] را در اذهان جای دادند که [[حاکم]]، در مقابل هیچکس پاسخگو نیست. به طور مسلم، در سایه چنین نگرشی، گرایش مردم به دین نیز کمتر میگشت. آنگاه که مفاهیم خاص اجتماعی و سیاسی در غرب مطرح شد و مسئله [[حقوق]] طبیعی و به خصوص [[حق حاکمیت]] ملی به میان آمد، برخی طرفدار [[استبداد]] سیاسی شدند و برای [[توده]] مردم در مقابل حکمران حقی قائل نشدند. تنها چیزی که برای مردم در مقابل حکمران قائل شدند [[وظیفه]] و [[تکلیف]] بود. این عده در استدلالهای خود برای اینکه پشتوانهای برای نظریههای سیاسی مستبدانه خود بیابند، به مسئله [[خدا]] استناد جسته و مدعی شدند که حکمران در مقابل مردم مسئول نیست، بلکه او فقط در برابر خدا مسئول است، ولی مردم در مقابل حکمران مسئولاند و وظیفه دارند<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۵۵۳.</ref>. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
::::::در اندیشههای اسلامی، [[دین]] و [[آزادی]] نه تنها رو در روی هم نیستند. بلکه باید دین را آزادانه پذیرفت و اساساً دین [[اجبار]] بردار نیست. از نظر اسلام، دین اجباری فاقد هر گونه [[ارزش]] است و پذیرفته نیست. [[انسان]] از آن رو که [[آزاد]] و مختار است، مسئول و [[مکلف]] است. از نظر اسلام، مفاهیم [[دینی]] همیشه مساوی با آزادی بوده است، درست مقابل آنچه در [[غرب]] جریان داشته که مفاهیم دینی مساوی با [[اختناق]] اجتماعی شمرده شده است<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۵۵۵.</ref>. مردم به انجام اموری موظف و مکلف شدهاند و حاکم نیز از سویی در برابر آنان مسئول و پاسخگو است. | ::::::در اندیشههای اسلامی، [[دین]] و [[آزادی]] نه تنها رو در روی هم نیستند. بلکه باید دین را آزادانه پذیرفت و اساساً دین [[اجبار]] بردار نیست. از نظر اسلام، دین اجباری فاقد هر گونه [[ارزش]] است و پذیرفته نیست. [[انسان]] از آن رو که [[آزاد]] و مختار است، مسئول و [[مکلف]] است. از نظر اسلام، مفاهیم [[دینی]] همیشه مساوی با آزادی بوده است، درست مقابل آنچه در [[غرب]] جریان داشته که مفاهیم دینی مساوی با [[اختناق]] اجتماعی شمرده شده است<ref>مجموعه آثار، ج۱، ص۵۵۵.</ref>. مردم به انجام اموری موظف و مکلف شدهاند و حاکم نیز از سویی در برابر آنان مسئول و پاسخگو است. | ||
::::::درباره [[انتقاد]] نیز باید گفت که حتی [[مراجع]] نیز به مفهوم صحیح، فرق انتقاد و چون و چرا نیستند. هر [[مقام]] غیر معصومی که در وضع غیر قابل [[انتقاد]] قرار گیرد، هم برای خودش و هم برای [[اسلام]] خطرناک است<ref>مجموعه آثار، ج۱۹، ص۶۲۲.</ref>. مانند [[عوام]] نباید اندیشید که هر که در طبقه [[مراجع]] قرار گرفت، مورد [[عنایت خاص]] [[امام زمان]]{{ع}} است و [[مصون از خطا]] و [[گناه]] و [[فسق]] است. اگر چنین چیزی بود، شرط [[عدالت]]، موضوعیت نداشت<ref>مجموعه آثار، ج۱۹، ص۶۲۲. ایشان تصریح میکند که: "هرگز خود را فوق اشتباه تصور نمیکنم".</ref>. بدین ترتیب روشن میشود که [[مردم]] در [[زندگی سیاسی]] و [[اجتماعی]]، [[حق]] دارند در امور عمومی و جاری اظهار نظر کنند و به چون و چرا بپردازند. هیچ کس فوق چون و چرا و [[نظارت]] و انتقاد نیست. | ::::::درباره [[انتقاد]] نیز باید گفت که حتی [[مراجع]] نیز به مفهوم صحیح، فرق انتقاد و چون و چرا نیستند. هر [[مقام]] غیر معصومی که در وضع غیر قابل [[انتقاد]] قرار گیرد، هم برای خودش و هم برای [[اسلام]] خطرناک است<ref>مجموعه آثار، ج۱۹، ص۶۲۲.</ref>. مانند [[عوام]] نباید اندیشید که هر که در طبقه [[مراجع]] قرار گرفت، مورد [[عنایت خاص]] [[امام زمان]]{{ع}} است و [[مصون از خطا]] و [[گناه]] و [[فسق]] است. اگر چنین چیزی بود، شرط [[عدالت]]، موضوعیت نداشت<ref>مجموعه آثار، ج۱۹، ص۶۲۲. ایشان تصریح میکند که: "هرگز خود را فوق اشتباه تصور نمیکنم".</ref>. بدین ترتیب روشن میشود که [[مردم]] در [[زندگی سیاسی]] و [[اجتماعی]]، [[حق]] دارند در امور عمومی و جاری اظهار نظر کنند و به چون و چرا بپردازند. هیچ کس فوق چون و چرا و [[نظارت]] و انتقاد نیست. | ||
::::::[[آزادی بیان]] یک اصل اساسی است و بلکه یگانه | ::::::[[آزادی بیان]] یک اصل اساسی است و بلکه یگانه راه [[نجات]] اسلام در طول [[تاریخ]] و [[نظام جمهوری اسلامی]] در [[آینده]] است. بیان اندیشههای مختلف، فضای [[نفاق]] و [[دورویی]] [[حاکم]] بر [[جامعه]] را از بین برده و باعث شفافیت هر چه بیشتر [[اندیشهها]] میشود و افراد بدون هیچگونه [[ترس]] و اضطرابی آنچه را که بدان [[اعتقاد]] دارند، در فضایی [[آزاد]] در معرض نقد و بررسی صاحبان [[فکر]] و [[اندیشه]] قرار میدهند و نقاط قوت و [[ضعف]] آن از هم باز میشود. بدین صورت است که آزادی بیان باعث قوت و رونق [[علم]] و [[حکمت]] در سطح جامعه میشود و فضای نفاق، دورویی و [[چاپلوسی]] از جامعه رخت برمیبندد»<ref>[[شریف لکزایی|لکزایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۴۷-۵۵.</ref> | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
نسخهٔ ۲۰ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۶
آزادی سیاسی به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جمع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | آزادی سیاسی |
آزادی سیاسی به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن قدردان قراملکی در کتاب «آزادی در فقه و حدود آن» در اینباره گفته است:
- «آزادیهای سیاسی شکل تکامل یافته آزادیهای مدنی است. به موجب این آزادیها، حکومت نه تنها باید حقوق و آزادیهای شهروندان را مراعات و محقق سازد. (آزادیهای مدنی)، بلکه باید شهروندان در اصل حکومت و اداره آن سهیم باشند؛ به عبارت دقیقتر، حکومت باید برخاسته از آرای شهروندان باشد. این امر با رفراندوم برای تعیین اصل نظام انتخابات برای گزینش مسؤولان نظام محقق میشود. کلایمرودی این آزادی را به “حق شرکت مردم در امور حکومت” معنا میکند[۱].
- کوهن با برشمردن آزادیهای سیاسی به عنوان شرط واجب برای اعمال دموکراسی، در تفسیر آن میگوید:
- منظور از آزادی سیاسی به طور ساده، عبارت از آزادی انجام دادن انواع کارهای مختلفی است که حکومت مردمی اقتضا میکند. این کارها اصولاً شامل آزادی استفاده از ابزارهایی است که از طریق آنها شهروند بتواند صدای خود را به گوش دیگران برساند و در حکومت تأثیر عملی داشته باشد. از همه مهمتر، شهروندان دموکراسی باید در رأی دادن آزاد باشند، به هر عضو اجتماع باید به منزله یک فرد اهمیت داده شود[۲].
- در این تعریف، آزادیهای سیاسی تنها به حضور مردم در مشارکت در حکومت منحصر نشده، بلکه به آزادی اعمال و رفتار مردم که صبغه سیاسی و چه بسا منتقدانه و مخالفانه دارد، نیز اطلاق گردیده است[۳]. در این پژوهش این معنا از آزادی مدنظر قرار گرفته است»[۴]
پاسخهای دیگر
۱. آقای دکتر لکزایی؛ |
---|
|
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع فقه سیاسی
پانویس
- ↑ آشنایی با علم سیاست، ۱۱۹۵؛ محمدجعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ص۳۱؛ کریم یوسف احمد کشاکش، الحریات العامة فی الأنظمة السیاسة المعصره، ص۶۱.
- ↑ دموکراسی، ص۱۸۴.
- ↑ ر.ک: آزادیهای عمومی و حقوق بشر، ص۱۲۵.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۳۴.
- ↑ پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۵۰.
- ↑ پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۵۰.
- ↑ البته این مسئله محل مناقشه است که آیا حاکم اسلامی تمام مشروعیت حکومت خود را از دین دریافت میکند و انتخاب مردم هیچ گونه تأثیری در آن ندارد یا اینکه انتخاب مردم با سایر فقها نیز در مشروعیت حکومت او مؤثر است؟ به دیگر سخن، آیا مصدر مشروعیت حاکم مسلمانان یک سویه بوده و نقش انتخاب فقط در کارآمد بودن حکومت است؟
- ↑ "بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران جناب عالی را بدون در نظر گرفتن حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت مینمایم". امام خمینی، صحیفه نور، ج۱۵، ص۲۷.
- ↑ پیرامون جمهوری اسلامی، ص۸۶.
- ↑ پیرامون جمهوری اسلامی، ص۸۰ و ۸۱.
- ↑ پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۲۲.
- ↑ پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۲۳.
- ↑ مجموعه آثار، ج۱، ص۵۵۳.
- ↑ مجموعه آثار، ج۱، ص۵۵۳ و ۵۵۴.
- ↑ مجموعه آثار، ج۱، ص۵۵۴.
- ↑ برای تفصیل بیشتر ر.ک: نهجالبلاغه، تحقیق صبحی صالح، خطبه ۲۱۶؛ همچنین ر.ک: جامعه نیرومند، دولت مقتدر: نگاهی به رابطه فرد و دولت در اندیشه و سیره امام علی(ع)، هفتهنامه پگاه حوزه، شماره ۳۰، ۱۷ آذر ۱۳۸۰.
- ↑ مجموعه آثار، ج۱، ص۵۵۵.
- ↑ مجموعه آثار، ج۱۹، ص۶۲۲.
- ↑ مجموعه آثار، ج۱۹، ص۶۲۲. ایشان تصریح میکند که: "هرگز خود را فوق اشتباه تصور نمیکنم".
- ↑ لکزایی، شریف، آزادی، ص ۴۷-۵۵.