بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[تکبر]] است. "'''[[تکبر]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تکبر در قرآن]] - [[تکبر در حدیث]] - [[تکبر در نهج البلاغه]] - [[تکبر در اخلاق اسلامی]] - [[تکبر در معارف | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تکبر در قرآن]] - [[تکبر در حدیث]] - [[تکبر در نهج البلاغه]] - [[تکبر در فقه اسلامی]] - [[تکبر در اخلاق اسلامی]] - [[تکبر در جامعهشناسی اسلامی]] - [[تکبر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
==[[تکبر]] و [[برتریجویی]]== | ==[[تکبر]] و [[برتریجویی]]== | ||
[[تکبر]]، [[غرور]]، [[استکبار]]، [[علو]] و [[استعلا]]، به معنی [[خودبزرگبینی]] و [[خودبرتربینی]] و [[برتریجویی]] است که حاصل آن کوچکانگاری و تلاش برای سلطهیابی بر دیگران. این دو ویژگی مانع [[بصیرت]] و رسیدن به [[درک]] حقایق در مباحث اخلاقیاند. [[تکذیب]] [[پیامبران]]، خردهگیری، [[جدال]] با [[حق]]، [[رویارویی]] با آنها و سرباز زدن از پذیرش [[دعوت حق]]، به وجود این خصیصه در [[دل]] [[انسانها]] مستند شده است. [[علامه طباطبایی]] در ذیل [[آیه]] ۸۳ [[سوره اعراف]] در توضیح واژه [[تکبر]] مینویسد: [[تکبر]] عبارت است از اینکه کسی بخواهد خود را مافوق دیگری و بزرگتر از او جلوه دهد و لذا وقتی کسی در گفتار و [[رفتار]] خود قیافه بگیرد و بخواهد با تصنع در عمل و گفتار، [[دل]] دیگران را مسخر خود نموده، در [[دلها]] جا کند و بخواهد به دیگران بقبولاند که او از آنان شریفتر و محترمتر است به چنین کسی میگویند [[تکبر]] ورزید و دیگران را [[خوار]] و کوچک شمرد. [[تکبر]] بر دو قسم است: یکی [[پسندیده]] و آن [[تکبر]] [[خدای تعالی]] با [[تکبر]] [[بندگان]] اوست که منتهی به او میشود مانند [[تکبر]] [[دوستان]] [[خدا]] بر [[دشمنان]] او که در [[حقیقت]] [[افتخار]] کردن به [[بندگی]] خداست و دیگری [[تکبر]] [[ناپسند]] است و آن تکبری است که در [[مخلوقات]] وجود دارد و اینکه شخص خود را به غیر [[حق]]، بزرگ [[تصور]] کند<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۳.</ref>. [[شهید مطهری]]، همچنین در توضیح جواز [[تکبر]] در مقابل [[متکبر]] و ممنوعیت [[خُلق]] متکبرانه مینویسد: مقصود این است که اگر کسی متکبرانه [[رفتار]] میکند، شما طوری عمل نکنید که او را به تکبرش [[تشویق]] کنید، بلکه در مقابل [[آدمی]] که متکبرانه [[رفتار]] میکند متکبرانه [[رفتار]] کنید تا دماغش به [[خاک]] مالیده شود و دیگر [[تکبر]] نداشته باشد. [[تکبر با متکبر]] [[عبادت]] است.... در اینجا [[تکبر با متکبر]] به عنوان “خلق” توصیه نشده است، [[تکبر]] به عنوان یک [[رفتار]] که شبیه [[رفتار]] یک [[آدم]] [[متکبر]] است توصیه شده است<ref>مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۶۴.</ref>. راغب درباره واژه “عُلوّ” مینویسد: به معنای برافراشتگی و بلند شدن است. گفته شده است در {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ}}<ref>«بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید» سوره قصص، آیه ۴.</ref>، از واژه {{عربی|علا يعلو}} استفاده شده است و با صفات [[استکبار]] و [[ظلم]] مترادف و به صورت [[مذمت]] یاد شده است؛ اما {{عربی|عَلِيّ}} همان بلند مرتبه و رفیعالقدر از ماده {{عربی|عَلى يعلى}} است و هرگاه [[خدا]] با این واژه توصیف شد {{متن قرآن|هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ}}<ref>«و اینکه خداوند است که فرازمند بزرگ است» سوره حج، آیه ۶۲.</ref> معنایش این است که [[خدا]] [[برتر]] از آن است که توصیف وصفکنندگان و بلکه [[علم]] [[عارفان]] او را فرا گیرد<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج۲، ص۶۴۱؛ برای آگاهی بیشتر از عوارض و آثار این رذیلههای اخلاقی، ر.ک: محسن فیض کاشانی، المهجة البیضاء، ج۶، ص۲۱۱-۲۷۱؛ ناصر مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، اخلاق در قرآن، ج۲، ص۱۹-۶۵.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۷۹.</ref> | [[تکبر]]، [[غرور]]، [[استکبار]]، [[علو]] و [[استعلا]]، به معنی [[خودبزرگبینی]] و [[خودبرتربینی]] و [[برتریجویی]] است که حاصل آن کوچکانگاری و تلاش برای سلطهیابی بر دیگران. این دو ویژگی مانع [[بصیرت]] و رسیدن به [[درک]] حقایق در مباحث اخلاقیاند. [[تکذیب]] [[پیامبران]]، خردهگیری، [[جدال]] با [[حق]]، [[رویارویی]] با آنها و سرباز زدن از پذیرش [[دعوت حق]]، به وجود این خصیصه در [[دل]] [[انسانها]] مستند شده است. [[علامه طباطبایی]] در ذیل [[آیه]] ۸۳ [[سوره اعراف]] در توضیح واژه [[تکبر]] مینویسد: [[تکبر]] عبارت است از اینکه کسی بخواهد خود را مافوق دیگری و بزرگتر از او جلوه دهد و لذا وقتی کسی در گفتار و [[رفتار]] خود قیافه بگیرد و بخواهد با تصنع در عمل و گفتار، [[دل]] دیگران را مسخر خود نموده، در [[دلها]] جا کند و بخواهد به دیگران بقبولاند که او از آنان شریفتر و محترمتر است به چنین کسی میگویند [[تکبر]] ورزید و دیگران را [[خوار]] و کوچک شمرد. [[تکبر]] بر دو قسم است: یکی [[پسندیده]] و آن [[تکبر]] [[خدای تعالی]] با [[تکبر]] [[بندگان]] اوست که منتهی به او میشود مانند [[تکبر]] [[دوستان]] [[خدا]] بر [[دشمنان]] او که در [[حقیقت]] [[افتخار]] کردن به [[بندگی]] خداست و دیگری [[تکبر]] [[ناپسند]] است و آن تکبری است که در [[مخلوقات]] وجود دارد و اینکه شخص خود را به غیر [[حق]]، بزرگ [[تصور]] کند<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۳.</ref>. | ||
[[شهید مطهری]]، همچنین در توضیح جواز [[تکبر]] در مقابل [[متکبر]] و ممنوعیت [[خُلق]] متکبرانه مینویسد: مقصود این است که اگر کسی متکبرانه [[رفتار]] میکند، شما طوری عمل نکنید که او را به تکبرش [[تشویق]] کنید، بلکه در مقابل [[آدمی]] که متکبرانه [[رفتار]] میکند متکبرانه [[رفتار]] کنید تا دماغش به [[خاک]] مالیده شود و دیگر [[تکبر]] نداشته باشد. [[تکبر با متکبر]] [[عبادت]] است.... در اینجا [[تکبر با متکبر]] به عنوان “خلق” توصیه نشده است، [[تکبر]] به عنوان یک [[رفتار]] که شبیه [[رفتار]] یک [[آدم]] [[متکبر]] است توصیه شده است<ref>مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۶۴.</ref>. راغب درباره واژه “عُلوّ” مینویسد: به معنای برافراشتگی و بلند شدن است. گفته شده است در {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ}}<ref>«بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید» سوره قصص، آیه ۴.</ref>، از واژه {{عربی|علا يعلو}} استفاده شده است و با صفات [[استکبار]] و [[ظلم]] مترادف و به صورت [[مذمت]] یاد شده است؛ اما {{عربی|عَلِيّ}} همان بلند مرتبه و رفیعالقدر از ماده {{عربی|عَلى يعلى}} است و هرگاه [[خدا]] با این واژه توصیف شد {{متن قرآن|هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ}}<ref>«و اینکه خداوند است که فرازمند بزرگ است» سوره حج، آیه ۶۲.</ref> معنایش این است که [[خدا]] [[برتر]] از آن است که توصیف وصفکنندگان و بلکه [[علم]] [[عارفان]] او را فرا گیرد<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج۲، ص۶۴۱؛ برای آگاهی بیشتر از عوارض و آثار این رذیلههای اخلاقی، ر.ک: محسن فیض کاشانی، المهجة البیضاء، ج۶، ص۲۱۱-۲۷۱؛ ناصر مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، اخلاق در قرآن، ج۲، ص۱۹-۶۵.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۷۹.</ref> | |||
==[[آیات قرآنی]] مرتبط== | ==[[آیات قرآنی]] مرتبط== | ||
خط ۲۲: | خط ۲۰: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1100695.jpg|22px]] [[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم''']] | # [[پرونده:1100695.jpg|22px]] [[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{ارزشهای اجتماعی}} | |||
[[رده:تکبر]] | [[رده:تکبر]] | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] | ||