افضلیت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جستار موقت}} {{امامت}} '''افضلیت امام''' یکی از شروط امامت امام معصوم از نظر ش...» ایجاد کرد)
 
خط ۷: خط ۷:


==افضلیت ==
==افضلیت ==
*برتری امام در صفات و کمالات نفسانی و پاداش اخروی نسبت به دیگران<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*افضلیت در علم کلام در دو مورد مطرح می‌شود: یکی در باب [[امامت]] عامّه و دیگری در باب [[امامت]] خاصّه؛ آنچه که در این جا مورد بحث قرار می‌گیرد افضلیت در باب [[امامت]] عامّه است که در این باره دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>:
*۱. متکلّمان شیعه [[امامیه]] افضلیت را یکی از شرایط مهم امام می‌دانند و در این باره هیچ استثنایی قائل نیستند<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*۲. برخی چون قاضی [[ابوبکر باقلانی]] افضلیت را از شرایط امام می‌دانند ولی معتقدند که هرگاه انتخاب امام افضل در میان مسلمانان اختلاف ایجاد کند، [[امامت]] مفضول مشروع و لازم خواهد شد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*۳. عده‌ای دیگر از متکلمان معتزله، [[امامت]] افضل را ارجح و اولی می‌دانند، نه واجب و لازم، و هرگاه این اولویت با موانعی روبه رو شود [[امامت]]  غیر افضل اولویت خواهد داشت<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*۴. گروه دیگر از متکلمان معتزله، اشاعره و دیگران افضلیت را نه شرط مشروعیت [[امامت]] می‌دانند و نه شرط کمال آن<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*نظریه صحیح و قابل قبول در این بحث همان نظریه نخست است که با تبیین و اثبات آن نادرستی نظریه‌های دیگر روشن خواهد شد، در عین حال نظریه دوم نیز اجمالاً مورد بررسی قرار خواهد گرفت<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*چنان که بیان شد شیعه [[امامیه]] به افضلیت مطلق در باب [[امامت]] معتقد است، افضلیت امام در سخنان متکلمان شیعه [[امامیه]] در دو معنا به کار رفته است: یکی افضلیت در صفات کمال نفسانی مانند : علم، عدالت، شجاعت، پارسایی؛ و دیگری افضلیت در بهره‌مندی از پاداش الهی، <ref>المسلک فی أُصول الدین، ص ۲۰۵؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۸۶؛ تلخیص المحصل، ص ۴۳۱ و تقریب المعارف، ص ۱۰۱.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*متکلمان [[امامیه]] از طریق عقل و [[وحی]] به لزوم افضلیت امام به معنای برتری در کمالات نفسانی استدلال کرده‌اند، تقریر دلیل عقلی بدین صورت است که از نظر عقل، تقدیم مفضول بر افضل قبیح است اعم از این که نصب امام فعل خداوند باشد یا فعل مکلّفان، حال اگر نصب امام فعل خداوند باشد به طور قطع خداوند فرد افضل را به [[امامت]] برخواهد گزید و اگر فعل مکلفان باشد، خداوند گزینش غیر افضل را به آنان اجازه نمی‌دهد، در هر صورت غیر افضل جایگزین افضل نخواهد شد. چنان که [[خواجه نصیرالدین طوسی]] گفته است: ناروایی مقدم کردن مفضول بر افضل معلوم است و در صورت تساوی در فضایل وجهی برای ترجیح یکی بر دیگری وجود ندارد<ref>کشف المراد، ص ۳۶۶.</ref> توضیح استدلال فوق آن است که در سنجش میان امام و مردم درباره فضایل نفسانی سه صورت متصور است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>:
*یکی اینکه امام در کمالات بر مردم برتری دارد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*دوم این که نسبت به دیگران مفضول باشد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*سوم این که امام با مردم در کمالات مساوی است. فرض دوم و سوم باطل است، زیرا لازمه فرض دوم تقدیم مرجوح بر راجح است که قبیح است، و لازمه فرض سوم نیز ترجیح بلا مرجح است که آن هم قبیح است. بنابراین فرض نخست متعین خواهد بود. این استدلال در بیشتر کتاب‌های کلامی‌ [[امامیه]] با تعبیرهایی نزدیک به هم آمده است<ref>تلخیص المحصل، ص ۴۳۱؛ قواعد المرام، ص ۱۸۰و سرمایه ایمان، ص ۱۱۶.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*برخی اشکال کرده‌اند که افضلیت شرط عقلی نیست چون شرط عقلی آن است که [[امامت]] بر آن استوار است مانند عالم بودن به احکام شریعت و آیین رهبری، هرگاه شرطی از این گونه نباشد باید از طریق نقلی اثبات شود<ref> مغنی، الامامه، ج۱، ص ۲۱۶.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*این ایراد وارد نیست چون عقل همچنان که تکلیف مالایطاق را قبیح می‌شمارد، مقدم داشتن مفضول بر افضل را نیز ناروا می‌داند<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*گفته شده است افضلیت مستلزم ارجحیت نیست، زیرا ممکن است فردی در آگاهی به احکام شریعت یا عبادت بر دیگران برتری داشته باشد ولی از آگاهی و توانایی لازم برای رهبری و تدبیر امور سیاسی جامعه برخوردار نباشد و هکذا بر عکس ممکن است فردی که در علم و عبادت مفضول است در مدیریت جامعه افضل باشد، در نتیجه [[امامت]] او ارجح خواهد بود<ref>شرح المواقف، ج۸، ص ۳۷۳؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۴۶ و النبراس، ص ۵۳۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*در این اشکال افضلیت مورد بحث در باب [[امامت]] نسبی تلقی شده و افضلیت در رهبری و مدیریت سیاسی بر افضلیت در علم به احکام شریعت و عمل عبادی ترجیح داده شده است ولی چنین نگاهی به [[امامت]] و افضلیت استوار نیست، چرا که مراد از افضلیت در مورد [[امامت]]، افضلیت مطلق و در همه صفاتی است که وجود آنها برای تحقق یافتن اهداف [[امامت]]، برای امام لازم است، نه افضلیت نسبی. بنابراین کسی که در یک صفت افضل و در صفت دیگر مفضول باشد، افضل مطلق که در باب [[امامت]] مقصود است، نخواهد بود<ref>الشافی، ج۳، ص ۱۷۸و دلائل الصدق، ج۳، ص ۲۹ـ ۳۰.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*اشکال دیگری که بر استدلال شده این است که قبح عقلی مستلزم قبح شرعی نیست، یعنی اگر مقصود از قبح تقدیم مفضول بر افضل این است که ارتکاب آن سبب استحقاق مذمت و کیفر نزد خداوند می‌شود، قبح به این معنا ثابت نیست، و اگر مقصود این است که این کار با روش عقلا هماهنگی ندارد، این معنا مدعای شما را اثبات نمی‌کند، زیرا مسئله [[امامت]] از مسایل دینی است نه یک امر عادی و عقلانی صرف. <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۴۶.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*این ایراد نیز بی‌اساس است، چرا که اگر عقلای بشر در همه جا به قبح چیزی حکم بکنند، معلوم می‌شود که چنین حکمی‌ در عقل و فطرت بشر ریشه دارد و از آداب و رسوم قومی‌ و اجتماعی سرچشمه نمی‌گیرد. از سوی دیگر، حکم عقل به قبح یک فعل به این معناست که فاعل آن مستحق مذمت و مجازاتی متناسب با فعل ناروای خود است و ماهیت عقاب اخروی نیز غیر از این نیست<ref>گوهرمراد، ص ۳۴۳ـ ۳۴۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*شبهه دیگری که در مسئله مطرح شده است این که نظریه افضلیت در [[امامت]] با نمونه‌هایی که در عصر [[پیامبر]]{{صل}} و خلفا  درباره تعیین امام یا فرماندهان سپاه رخ داده است سازگاری ندارد مانند فرماندهی [[زید بن حارثه]] در جنگ موته، در حالی که در سپاه اسلام کسانی چون [[جعفر بن ابوطالب]] حضور داشت، و هکذا فرماندهی [[اسامة بن زید]] بر عموم مسلمانان در روزهای پایانی زندگی [[پیامبر]]{{صل}} <ref>المسلک فی أُصول الدین، ص ۲۰۷.</ref>؛ و همچنین واگذاری سرنوشت خلافت به شورای شش نفره از طرف عمر، در حالی که در میان آنها افراد برتری وجود داشت<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۴۷.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*این شبهه نیز نااستوار است، چرا که در مورد فرماندهی [[زید بن حارثه]] هر چند مشهور این است که زید فرمانده نخست بود و جعفر فرمانده دوم، ولی قول دیگر این است که جعفر نخستین فرمانده بوده است.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص ۳۸۴.</ref> گذشته از این، در فرماندهی سپاه افضلیت مطلق شرط نیست، بلکه افضلیت در آن چه به امر جنگ و مبارزه مربوط می‌شود کافی است، و بی‌تردید [[زید بن حارثه]] و [[اسامة بن زید]] از چنین برتری برخوردار بوده‌اند که [[پیامبر]]{{صل}} آنها را به فرماندهی سپاه اسلام برگزید.<ref> المسلک فی أُصول الدین، ص ۲۰۸ و المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۹۰.</ref> اما استدلال به فعل عمر در واگذاری امر [[امامت]] به شورای شش نفره مبتنی بر دو مطلب است: یکی این که گزینش امام را به اختیار مکلّفان بدانیم نه به انتصاب از جانب [[پیامبر ]]{{صل}} و به امر پروردگار؛ و دیگری این که عمل صحابه بدون استثنا حجت شرعی باشد. در حالی که هیچ یک از دو مطلب فوق از نظر شیعه [[امامیه]] پذیرفته نیست، چنان که تفتازانی نیز گفته است: این استدلال و مانند آن برای [[اهل سنت]] اعتبار دارد نه برای شیعه که تعیین امام را فعل خداوند می‌داند نه فعل بشر<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۴۷.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*اما دلیل قرآنی لزوم افضلیت امام، آیه ۳۵ سوره یونس است که می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ }}﴾}}<ref> ؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد  مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟؛ سوره یونس، آیه:۳۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*در این آیه درباره هدایت دو گزینه با یکدیگر مقایسه شده‌اند: گزینه اوّل مربوط به کسی است که خود از هدایت ویژه الهی برخوردار است و دیگران را به حق هدایت می‌کند. دیگری کسی است که هدایت‌گر به حق نیست مگر آن که دیگران او را هدایت کنند. از این دو گزینه، گزینه نخست بر دوم برتری دارد و وجدان انسانی آن را می‌پسندد. چنان که جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ }}﴾}} در آیه بیانگر این مطلب است، یعنی اگر جز این داوری شود، بر خلاف حکم خرد و وجدان است<ref>ارشاد الطالبین فی شرح نهج المسترشدین، ص ۳۳۶؛ نهج الحق وکشف الصدق، ص ۱۶۸۸و کشف المراد، ص ۴۹۵.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*برخی [[فضل بن روزبهان اشعری]] در دلالت آیه بر افضلیت ایراد کرده و گفته است: مفاد آیه این است که هدایتگر و گمراه کننده و هدایت یافته و گمراه یک سان نیستند و این امری است مسلم<ref> دلائل الصدق، ج۲، ص ۲۸ و ربطی به موضوع بحث ندارد.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*این ایراد با ظاهر آیه هماهنگ نیست، زیرا آیه کریمه دو مورد را با یکدیگر مقایسه می‌کند: اوّل کسی که از هدایت افاضی برخوردار بوده و دیگران را به حق دعوت می‌کند، دوم: کسی که از چنین هدایتی برخوردار نیست و باید از دیگران هدایت جویی کند. آیه کریمه به صراحت بیان می‌کند که دو مورد یاد شده با هم مساوی نیستند بلکه پیروی از مورد اوّل بر دومی‌ مقدم است<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*[[سعدالدین تفتازانی]] دلالت آیه یاد شده بر افضلیت پیشوای الهی بر افراد دیگر را پذیرفته است، ولی آن را ویژه [[نبوت]] دانسته و در بیان تفاوت [[نبوت]] و[[امامت]] یادآور شده است، غرض از [[امامت]] این است که به آن چه صلاح جامعه اسلامی‌ در حوزه دین و فرمانروایی است قیام کند و در این باره چه بسا مفضول ویژگی‌هایی دارد که فاضل ندارد ولی [[پیامبر]] از جانب خداوند و برای رساندن [[وحی]] الهی به بشر برگزیده می‌شود چنین انسانی قطعاً بر دیگران برتری دارد<ref> شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۴۶ـ ۲۴۷.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
*نادرستی سخن [[سعدالدین تفتازانی]] با توجه به دلیل عقلی افضلیت و بررسی اشکالات آن روشن می‌شود چون اشکال وی ناشی از نسبی انگاری افضلیت در [[امامت]] است، و چنین تصویری از افضلیت در باب [[امامت]] نادرست است چرا که مقصود از افضلیت، برتری در صفات کمال انسانی است که در [[امامت]] و رهبری امت اسلامی‌نقش تعیین کننده ای دارد و از آنجا که گستره [[امامت]] مصالح دینی و دنیوی جامعه اسلامی‌را شامل می‌شود صلاحیت های [[امامت]] نیز هر دو حوزه را دربرمی‌گیرد<ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/57 دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.]</ref>.
==افضلیت==
*[[امام]] در هر چه که به آرمان‌ها و اهداف امامت مربوط می‌شود باید افضل باشد که بالاترین این صفات، [[عصمت]] است که برای تبیین معارف و احکام ضرورت دارد. هر یک از [[ائمه]]{{عم}} در عصر خود کامل‌ترین مصداق در این صفات بوده‌اند و از نظر عقلی، [[امامت]] غیر افضل بر افضل قبیح است.
*[[امام]] در هر چه که به آرمان‌ها و اهداف امامت مربوط می‌شود باید افضل باشد که بالاترین این صفات، [[عصمت]] است که برای تبیین معارف و احکام ضرورت دارد. هر یک از [[ائمه]]{{عم}} در عصر خود کامل‌ترین مصداق در این صفات بوده‌اند و از نظر عقلی، [[امامت]] غیر افضل بر افضل قبیح است.
*[[امیرمؤمنان]] در مجاهدت و یاری خدا و رسول اول بود؛ اعلم هم بود زیرا اولاً حدس قوی داشت، ثانیاً با [[پیامبر]] ملازم بود، ثالثاً، صحابه کثیراً به او رجوع می‌کردند. رابعاً، [[پیامبر]] به برتری او تصریح فرمودند.
*[[امیرمؤمنان]] در مجاهدت و یاری خدا و رسول اول بود؛ اعلم هم بود زیرا اولاً حدس قوی داشت، ثانیاً با [[پیامبر]] ملازم بود، ثالثاً، صحابه کثیراً به او رجوع می‌کردند. رابعاً، [[پیامبر]] به برتری او تصریح فرمودند.

نسخهٔ ‏۷ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۲۰


افضلیت امام یکی از شروط امامت امام معصوم از نظر شیعه است.

در این باره، تعدادی از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل افضلیت امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

افضلیت

  • برتری امام در صفات و کمالات نفسانی و پاداش اخروی نسبت به دیگران[۱].
  • افضلیت در علم کلام در دو مورد مطرح می‌شود: یکی در باب امامت عامّه و دیگری در باب امامت خاصّه؛ آنچه که در این جا مورد بحث قرار می‌گیرد افضلیت در باب امامت عامّه است که در این باره دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده است[۲]:
  • ۱. متکلّمان شیعه امامیه افضلیت را یکی از شرایط مهم امام می‌دانند و در این باره هیچ استثنایی قائل نیستند[۳].
  • ۲. برخی چون قاضی ابوبکر باقلانی افضلیت را از شرایط امام می‌دانند ولی معتقدند که هرگاه انتخاب امام افضل در میان مسلمانان اختلاف ایجاد کند، امامت مفضول مشروع و لازم خواهد شد[۴].
  • ۳. عده‌ای دیگر از متکلمان معتزله، امامت افضل را ارجح و اولی می‌دانند، نه واجب و لازم، و هرگاه این اولویت با موانعی روبه رو شود امامت غیر افضل اولویت خواهد داشت[۵].
  • ۴. گروه دیگر از متکلمان معتزله، اشاعره و دیگران افضلیت را نه شرط مشروعیت امامت می‌دانند و نه شرط کمال آن[۶].
  • نظریه صحیح و قابل قبول در این بحث همان نظریه نخست است که با تبیین و اثبات آن نادرستی نظریه‌های دیگر روشن خواهد شد، در عین حال نظریه دوم نیز اجمالاً مورد بررسی قرار خواهد گرفت[۷].
  • چنان که بیان شد شیعه امامیه به افضلیت مطلق در باب امامت معتقد است، افضلیت امام در سخنان متکلمان شیعه امامیه در دو معنا به کار رفته است: یکی افضلیت در صفات کمال نفسانی مانند : علم، عدالت، شجاعت، پارسایی؛ و دیگری افضلیت در بهره‌مندی از پاداش الهی، [۸][۹].
  • متکلمان امامیه از طریق عقل و وحی به لزوم افضلیت امام به معنای برتری در کمالات نفسانی استدلال کرده‌اند، تقریر دلیل عقلی بدین صورت است که از نظر عقل، تقدیم مفضول بر افضل قبیح است اعم از این که نصب امام فعل خداوند باشد یا فعل مکلّفان، حال اگر نصب امام فعل خداوند باشد به طور قطع خداوند فرد افضل را به امامت برخواهد گزید و اگر فعل مکلفان باشد، خداوند گزینش غیر افضل را به آنان اجازه نمی‌دهد، در هر صورت غیر افضل جایگزین افضل نخواهد شد. چنان که خواجه نصیرالدین طوسی گفته است: ناروایی مقدم کردن مفضول بر افضل معلوم است و در صورت تساوی در فضایل وجهی برای ترجیح یکی بر دیگری وجود ندارد[۱۰] توضیح استدلال فوق آن است که در سنجش میان امام و مردم درباره فضایل نفسانی سه صورت متصور است[۱۱]:
  • یکی اینکه امام در کمالات بر مردم برتری دارد[۱۲].
  • دوم این که نسبت به دیگران مفضول باشد[۱۳].
  • سوم این که امام با مردم در کمالات مساوی است. فرض دوم و سوم باطل است، زیرا لازمه فرض دوم تقدیم مرجوح بر راجح است که قبیح است، و لازمه فرض سوم نیز ترجیح بلا مرجح است که آن هم قبیح است. بنابراین فرض نخست متعین خواهد بود. این استدلال در بیشتر کتاب‌های کلامی‌ امامیه با تعبیرهایی نزدیک به هم آمده است[۱۴][۱۵].
  • برخی اشکال کرده‌اند که افضلیت شرط عقلی نیست چون شرط عقلی آن است که امامت بر آن استوار است مانند عالم بودن به احکام شریعت و آیین رهبری، هرگاه شرطی از این گونه نباشد باید از طریق نقلی اثبات شود[۱۶][۱۷].
  • این ایراد وارد نیست چون عقل همچنان که تکلیف مالایطاق را قبیح می‌شمارد، مقدم داشتن مفضول بر افضل را نیز ناروا می‌داند[۱۸].
  • گفته شده است افضلیت مستلزم ارجحیت نیست، زیرا ممکن است فردی در آگاهی به احکام شریعت یا عبادت بر دیگران برتری داشته باشد ولی از آگاهی و توانایی لازم برای رهبری و تدبیر امور سیاسی جامعه برخوردار نباشد و هکذا بر عکس ممکن است فردی که در علم و عبادت مفضول است در مدیریت جامعه افضل باشد، در نتیجه امامت او ارجح خواهد بود[۱۹][۲۰].
  • در این اشکال افضلیت مورد بحث در باب امامت نسبی تلقی شده و افضلیت در رهبری و مدیریت سیاسی بر افضلیت در علم به احکام شریعت و عمل عبادی ترجیح داده شده است ولی چنین نگاهی به امامت و افضلیت استوار نیست، چرا که مراد از افضلیت در مورد امامت، افضلیت مطلق و در همه صفاتی است که وجود آنها برای تحقق یافتن اهداف امامت، برای امام لازم است، نه افضلیت نسبی. بنابراین کسی که در یک صفت افضل و در صفت دیگر مفضول باشد، افضل مطلق که در باب امامت مقصود است، نخواهد بود[۲۱][۲۲].
  • اشکال دیگری که بر استدلال شده این است که قبح عقلی مستلزم قبح شرعی نیست، یعنی اگر مقصود از قبح تقدیم مفضول بر افضل این است که ارتکاب آن سبب استحقاق مذمت و کیفر نزد خداوند می‌شود، قبح به این معنا ثابت نیست، و اگر مقصود این است که این کار با روش عقلا هماهنگی ندارد، این معنا مدعای شما را اثبات نمی‌کند، زیرا مسئله امامت از مسایل دینی است نه یک امر عادی و عقلانی صرف. [۲۳][۲۴].
  • این ایراد نیز بی‌اساس است، چرا که اگر عقلای بشر در همه جا به قبح چیزی حکم بکنند، معلوم می‌شود که چنین حکمی‌ در عقل و فطرت بشر ریشه دارد و از آداب و رسوم قومی‌ و اجتماعی سرچشمه نمی‌گیرد. از سوی دیگر، حکم عقل به قبح یک فعل به این معناست که فاعل آن مستحق مذمت و مجازاتی متناسب با فعل ناروای خود است و ماهیت عقاب اخروی نیز غیر از این نیست[۲۵][۲۶].
  • شبهه دیگری که در مسئله مطرح شده است این که نظریه افضلیت در امامت با نمونه‌هایی که در عصر پیامبر(ص) و خلفا درباره تعیین امام یا فرماندهان سپاه رخ داده است سازگاری ندارد مانند فرماندهی زید بن حارثه در جنگ موته، در حالی که در سپاه اسلام کسانی چون جعفر بن ابوطالب حضور داشت، و هکذا فرماندهی اسامة بن زید بر عموم مسلمانان در روزهای پایانی زندگی پیامبر(ص) [۲۷]؛ و همچنین واگذاری سرنوشت خلافت به شورای شش نفره از طرف عمر، در حالی که در میان آنها افراد برتری وجود داشت[۲۸][۲۹].
  • این شبهه نیز نااستوار است، چرا که در مورد فرماندهی زید بن حارثه هر چند مشهور این است که زید فرمانده نخست بود و جعفر فرمانده دوم، ولی قول دیگر این است که جعفر نخستین فرمانده بوده است.[۳۰] گذشته از این، در فرماندهی سپاه افضلیت مطلق شرط نیست، بلکه افضلیت در آن چه به امر جنگ و مبارزه مربوط می‌شود کافی است، و بی‌تردید زید بن حارثه و اسامة بن زید از چنین برتری برخوردار بوده‌اند که پیامبر(ص) آنها را به فرماندهی سپاه اسلام برگزید.[۳۱] اما استدلال به فعل عمر در واگذاری امر امامت به شورای شش نفره مبتنی بر دو مطلب است: یکی این که گزینش امام را به اختیار مکلّفان بدانیم نه به انتصاب از جانب پیامبر (ص) و به امر پروردگار؛ و دیگری این که عمل صحابه بدون استثنا حجت شرعی باشد. در حالی که هیچ یک از دو مطلب فوق از نظر شیعه امامیه پذیرفته نیست، چنان که تفتازانی نیز گفته است: این استدلال و مانند آن برای اهل سنت اعتبار دارد نه برای شیعه که تعیین امام را فعل خداوند می‌داند نه فعل بشر[۳۲][۳۳].
  • اما دلیل قرآنی لزوم افضلیت امام، آیه ۳۵ سوره یونس است که می‌فرماید:﴿﴿ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ [۳۴][۳۵].
  • در این آیه درباره هدایت دو گزینه با یکدیگر مقایسه شده‌اند: گزینه اوّل مربوط به کسی است که خود از هدایت ویژه الهی برخوردار است و دیگران را به حق هدایت می‌کند. دیگری کسی است که هدایت‌گر به حق نیست مگر آن که دیگران او را هدایت کنند. از این دو گزینه، گزینه نخست بر دوم برتری دارد و وجدان انسانی آن را می‌پسندد. چنان که جمله ﴿﴿فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ در آیه بیانگر این مطلب است، یعنی اگر جز این داوری شود، بر خلاف حکم خرد و وجدان است[۳۶][۳۷].
  • برخی فضل بن روزبهان اشعری در دلالت آیه بر افضلیت ایراد کرده و گفته است: مفاد آیه این است که هدایتگر و گمراه کننده و هدایت یافته و گمراه یک سان نیستند و این امری است مسلم[۳۸][۳۹].
  • این ایراد با ظاهر آیه هماهنگ نیست، زیرا آیه کریمه دو مورد را با یکدیگر مقایسه می‌کند: اوّل کسی که از هدایت افاضی برخوردار بوده و دیگران را به حق دعوت می‌کند، دوم: کسی که از چنین هدایتی برخوردار نیست و باید از دیگران هدایت جویی کند. آیه کریمه به صراحت بیان می‌کند که دو مورد یاد شده با هم مساوی نیستند بلکه پیروی از مورد اوّل بر دومی‌ مقدم است[۴۰].
  • سعدالدین تفتازانی دلالت آیه یاد شده بر افضلیت پیشوای الهی بر افراد دیگر را پذیرفته است، ولی آن را ویژه نبوت دانسته و در بیان تفاوت نبوت وامامت یادآور شده است، غرض از امامت این است که به آن چه صلاح جامعه اسلامی‌ در حوزه دین و فرمانروایی است قیام کند و در این باره چه بسا مفضول ویژگی‌هایی دارد که فاضل ندارد ولی پیامبر از جانب خداوند و برای رساندن وحی الهی به بشر برگزیده می‌شود چنین انسانی قطعاً بر دیگران برتری دارد[۴۱][۴۲].
  • نادرستی سخن سعدالدین تفتازانی با توجه به دلیل عقلی افضلیت و بررسی اشکالات آن روشن می‌شود چون اشکال وی ناشی از نسبی انگاری افضلیت در امامت است، و چنین تصویری از افضلیت در باب امامت نادرست است چرا که مقصود از افضلیت، برتری در صفات کمال انسانی است که در امامت و رهبری امت اسلامی‌نقش تعیین کننده ای دارد و از آنجا که گستره امامت مصالح دینی و دنیوی جامعه اسلامی‌را شامل می‌شود صلاحیت های امامت نیز هر دو حوزه را دربرمی‌گیرد[۴۳].

افضلیت

  • امام در هر چه که به آرمان‌ها و اهداف امامت مربوط می‌شود باید افضل باشد که بالاترین این صفات، عصمت است که برای تبیین معارف و احکام ضرورت دارد. هر یک از ائمه(ع) در عصر خود کامل‌ترین مصداق در این صفات بوده‌اند و از نظر عقلی، امامت غیر افضل بر افضل قبیح است.
  • امیرمؤمنان در مجاهدت و یاری خدا و رسول اول بود؛ اعلم هم بود زیرا اولاً حدس قوی داشت، ثانیاً با پیامبر ملازم بود، ثالثاً، صحابه کثیراً به او رجوع می‌کردند. رابعاً، پیامبر به برتری او تصریح فرمودند.
  • متکلمان اهل سنت یا لزوم افضل بودن امام بر دیگران را انکار کرده‌اند، و یا افضلیت امیرمومنان را به برتری در پاره‌ای از صفات و امور حمل کرده‌اند.
  • تفتازانی از علمای اهل سنت: اکثر اهل سنت و فرقه‌های زیادی معتقدند که امامت افضل اهل هر عصری متعین است مگر اینکه امامت او مستلزم فتنه و هرج و مرج باشد.
  • ادلۀ افضلیت امیر مؤمنان، اطلاق دارند و تقیید، بدون دلیل عقلی و لفظی، مردود است.
  • ادلۀ افضلیت ابوبکر فقط از طریق اهل سنت نقل شده‌اند و نمی‌تواند معارض نصوص افضلیت امیرمؤمنان باشند که از هر دو طریق روایت شده و همچنین ادلۀ افضلیت ابوبکر براساس معیارهای اهل سنت فاقد اعتبارند؛ چنان که ابن ابی الحدید معتزلی گفته است: فرقه "بکریه" به عنوان مقابله با شیعه، در مقابل احادیث فضایل علی و امامت بلافصل او، احادیثی را درباره فضایل و امامت ابوبکر جعل کرده‌اند[۴۴].
  • در نظر شیعه، جانشین به حق پیامبر(ص)، علی بن ابی‌طالب(ع) است هر چند به دلایلی، تنها پس از خلیفه سوم، برای مدت پنج سال به خلافت ظاهری رسید، ولی پیش از آن زمان نیز مسند امامت از آنِ وی بود. اثبات امامت علی(ع) در گرو اثبات منصوص بودن در قرآن و روایات نبوی است[۴۵].
  • به اعتراف شیعه و سنی در میان اصحاب پیامبر، شخصیتی به افضلیت امیرالمؤمنین(ع) نبوده است. از جمله فضایل امام علی(ع) عبارتند از:
    1. شجاع ترین مردم: مدال پر افتخار {{عربی|اندازه=150%|" ﴿﴿ لَا فَتَى‏ إِلَّا عَلِيٌ‏ لَا سَيْفَ‏ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ " در جنگ احد از آن حضرت علی(ع) بود. پیامبر(ص) در جنگ خندق فرمود: {{عربی|اندازه=150%|" ﴿﴿ لَضَرْبَةُ عَلِيٍّ خَيْرٌ مِنْ‏ عِبَادَةِ الثَّقَلَيْنِ‏"
    2. داناترین امت اسلامی: پیامبر اسلام(ص) درباره حضرت علی فرمود: {{عربی|اندازه=150%|" ﴿﴿ أَقْضَاكُمْ‏ عَلِيٌ‏ ‏" بدون تردید قضاوت، بدون علم نشاید، پس علی داناترین امت است.
    3. نقس و جان پیامبر(ص): به اتفاق همه مفسران منظور از "انفسنا" در آیه مباهله، علی(ع) است. وقتی علی(ع)، مساوی افضل الناس است پس مساوی افضل، افضل است.
    4. سخاوتمندترین مردم: آیات سوره دهر، و آیۀ ﴿﴿ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلانِيَةً [۴۶] در حق مولا علی(ع) نازل شده.
    5. زاهدترین و وارسته‌ترین انسان‌ها.
    6. عابدترین انسان‌ها.
    7. بردبارترین انسان.
    8. شریف‌ترین مردم در اخلاق.
    9. سبقت در ایمان.
    10. کامل‌ترین انسان در فصاحت و بلاغت.
    11. استوارترین انسان‌ها در رأی و نظر و تدبیر و اراده امور.
    12. حریص‌ترین مردم در اجرای حدود الهی.
    13. نخستین گردآورنده و حافظ قرآن.
    14. دارای اخبار غیبی.
    15. مستجاب الدعوه.
    16. صاحب کرامت.
    17. نزدیکترین در نسب به رسول خدا.
    18. عقد اخوت علی با پیامبر.
    19. وجوب محبت او بر دیگران: حضرت از اولی القربی است و قرآن، مودت ایشان را واجب فرموده.
    20. یاری کننده پیامبر.
    21. انبیای الهی از صحابه پیامبر افضل بودند و طبق برخی روایات حضرت علی با انبیای الهی برابری می‌کند.
    22. بیان فضایل علی(ع) از زبان نبی اکرم: حدیث منزلت و غدیر.
    23. دوری از کفر: لحظه‌ای به خدا کفر نورزید بر خلاف سایر صحابه.
    24. خدمت علی به اسلام.
    25. جامع همه کمالات "روحی، بدنی و خارجی": روحی مانند علم خارجی مانند نسبت شریفش[۴۷].

منابع

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع افضلیت امام


پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  2. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  3. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  4. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  5. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  6. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  7. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  8. المسلک فی أُصول الدین، ص ۲۰۵؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۸۶؛ تلخیص المحصل، ص ۴۳۱ و تقریب المعارف، ص ۱۰۱.
  9. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  10. کشف المراد، ص ۳۶۶.
  11. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  12. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  13. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  14. تلخیص المحصل، ص ۴۳۱؛ قواعد المرام، ص ۱۸۰و سرمایه ایمان، ص ۱۱۶.
  15. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  16. مغنی، الامامه، ج۱، ص ۲۱۶.
  17. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  18. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  19. شرح المواقف، ج۸، ص ۳۷۳؛ شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۴۶ و النبراس، ص ۵۳۵.
  20. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  21. الشافی، ج۳، ص ۱۷۸و دلائل الصدق، ج۳، ص ۲۹ـ ۳۰.
  22. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  23. شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۴۶.
  24. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  25. گوهرمراد، ص ۳۴۳ـ ۳۴۵.
  26. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  27. المسلک فی أُصول الدین، ص ۲۰۷.
  28. شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۴۷.
  29. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  30. تاریخ یعقوبی، ج۱، ص ۳۸۴.
  31. المسلک فی أُصول الدین، ص ۲۰۸ و المنقذ من التقلید، ج۲، ص ۲۹۰.
  32. شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۴۷.
  33. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  34. ؛ آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟؛ سوره یونس، آیه:۳۵.
  35. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  36. ارشاد الطالبین فی شرح نهج المسترشدین، ص ۳۳۶؛ نهج الحق وکشف الصدق، ص ۱۶۸۸و کشف المراد، ص ۴۹۵.
  37. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  38. دلائل الصدق، ج۲، ص ۲۸ و ربطی به موضوع بحث ندارد.
  39. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  40. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  41. شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۴۶ـ ۲۴۷.
  42. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  43. دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۷.
  44. ر.ک. علی ربانی گلپایگانی، کلام تطبیقی، ج۲، ص:۲۴۹ - ۲۵۳.
  45. ر.ک. محمد سعیدی مهر، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص:۱۵۴ - ۱۵۵.
  46. آنان که دارایی‌های خود را در شب و روز پنهان و آشکار می‌بخشند؛ سوره بقره، آیه:۲۷۴.
  47. ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص: ۴۰۹ - ۴۲۳.