زکات
زکات: یکی از احکام اقتصادی اسلام است. مالیاتی است که به صورت درصد معیّنی از برخی اموال و درآمدهای مسلمانان گرفته میشود و به مصرف نیازمندان، کارهای عام المنفعه، فقرا و درماندگان و بدهکاران و آزاد کردن بردگان میرسد. زکات، از دامدارانی که گوسفند، گاو و شتر دارند و کشاورزانی که گندم، جو، خرما و کشمش دارند و یا آنان که ثروتشان طلا و نقره است، گرفته میشود. هر یک از این نُه چیز، اندازهای دارد که به آن "نصاب" گفته میشود و شرایط دیگری هم دارد. زکات، یکی از منابع درآمد عمومی حکومت اسلامی و از پشتوانههای مالی زمامدار مسلمین محسوب میشود و "بیت المال" است. قانون زکات، در سال دوّم هجرت، از سوی خداوند قرار داده شد و کسانی از سوی پیامبر اسلام، به عنوان مأمور دریافت و جمعآوری زکات، به اطراف اعزام میشدند.
معناشناسی
معنای لغوی
الگو:زکات در لغت زکات در لغت به معنای نموّ، زیادی، برکت و طهارت است و به معنای مدح نیز آمده است[۱] ابن منظور از لغت شناسان عرب زبان درباره زکات مینویسد: «زکات، برگزیده چیز است و زکّاه؛ یعنی برگزیدهاش را گرفت و تزکّی؛ یعنی انفاق کرد»[۲].[۳]
معنای اصطلاحی
«زکات» در اصطلاح فقهی مقدار معینی از مال است که مسلمانان آزاد و مکلّف، از اموال خود پس از حصول نصاب و تنها برای امر خدا به فقیر غیرهاشمی میدهند. همچنین پیامبر اکرم (ص) پرداخت نکردن زکات را موجب محرومیت از نعمت باران دانستند.
در اهمیت زکات همین بس که یکی از ارکان اسلام بهشمار آمده و در کنار نماز و امر به معروف و نهی از منکر از جمله ویژگیهای صالحان در زمان حکومتشان بیان شده است[۴].[۵]
پیشینه زکات
در میان همه پیروان شرایع الهی و جوامع بشری پرداخت زکات یا اموالی همانند آن برای تأمین زندگی فقرا یا دیگر نیازهای ضروری جامعه رایج بوده است. بر اساس روایتی، آدم (ع) و فرزندانش نخستین کسانی بودند که از سوی خداوند مأمور به پرداخت زکات شدند؛ با این تفاوت که خداوند زکات را برای شخص آدم (ع) تزکیه نفس با خواندن ۱۰ رکعت نماز و برای فرزندانش اخراج بخشی از اموال آنان و دادن آن به فقرا قرار داد[۶]. در برخی متون کتاب مقدس نیز از زکات یاد شده است؛ از جمله در گفتاری از تورات آمده است که در آخر هر سال، عُشر محصول خود را بیرون آورده تا افراد غریب و یتیم و بیوهزنان از آن خورده و سیر شوند تا خداوند به همه اعمال شخص برکت دهد[۷]. در انجیل لوقا نیز به نقل از حضرت عیسی (ع) آمده است که آن حضرت از خارج کردن یک دهم از همه اموال خود سخن به میان آورده است[۸].
قرآن کریم نیز در آیات متعدد از وجود زکات در شرایع پیشین یاد کرده، هرچند از مقدار و چگونگی پرداخت و مصارف این اموال سخنی به میان نیاورده است. از جمله در آیه ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ﴾[۹] از مأمور شدن حضرت ابراهیم (ع)، اسحاق و یعقوب به اقامه نماز و پرداخت زکات سخن به میان آمده است[۱۰].
زکات در قرآن
واژه زکات در قرآن ۳۲ بار به کار رفته است که برخی از مصادیق آن بدین شرح است:
- درباره مشرکان: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ * الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ﴾[۱۱]؛ مقصود از این زکات زکات واجب نیست.
- بعضی از موارد زکات درباره پیامبران پیشین: درباره انبیاء بنی اسرائیل چنین میفرماید: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ﴾[۱۲].
- درباره امتهای گذشته: درباره بنی اسرائیل چنین میفرماید: ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ﴾[۱۳].[۱۴]
- آیه زکات: از آنجا که تنها در آیه ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۱۵] موارد هشتگانه مصرف زکات تعیین و اعلام شده است، به این آیه، آیه زکات گفتهاند[۱۶].
مراحل وجوب زکات
تشریع زکات در اسلام به دو مرحله تقسیم شده است: مرحله نخست، از آغاز بعثت تا سال هشتم هجری است. در این سالها که زکات هنوز، صورت مالیات قانونی نداشت، مسلمانان با اتکا بر انگیزههای ایمانی و در حد اعتدال، به تناسب توانمندی خویش، زکات مال خود را میپرداختند. در خلال این سالها، پیامبر با اعمال چنین سیاستی، افزون بر آنکه منابع مالی حکومت خود را تأمین کرد، بستر نهادی بسیار کارآمدی را نیز برای اعمال قانون زکات فراهم ساخت. در سال هشتم هجری، در حالی که پایههای حکومت اسلام در جزیرة العرب تثبیت شده بود و جامعه مسلمانان به تدریج مختصات مدنی خود را تکمیل میکرد، مرحله دوم از تشریع زکات با نزول آیه زیر بر پیامبر آغاز شد: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۱۷].
پس از مدت کوتاهی، موارد مصرف و مستحقان زکات نیز با فرمان قطعی خداوند مشخص شد: ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۱۸].[۱۹]
آثار زکات
برخی از آثار پرداخت زکات عبارت است از:
- نزدیکی به خداوند: امام علی (ع) در بیان اهمیت زکات با توجه به قرابت نماز با زکات در بسیاری از آیات قرآن، پس از تلاوت آیه ۳۷ سوره نور، زکات را موجب نزدیکی مسلمانان به خداوند می داند[۲۰].
- کفاره گناهان و امان از دوزخ: امام علی (ع) پرداخت زکات با طیب نفس را کفاره گناهان و موجب دوری از آتش دوزخ میدانند[۲۱].
- سبب حفظ اموال:امام علی (ع) زکات را نه تنها موجب کاسته شدن از مال نمیداند، بلکه سبب حفظ و نگهداری اموال میداند[۲۲].
- عامل گشایش روزی: حضرت علی (ع) در ضمن بیان فلسفه برخی از فرایض الهی، زکات را عامل گشایش روزی فقرا و مستمندان معرفی میکند[۲۳].
در مجموع میتوان گفت زکات ابتکار اسلام در جهت رفع اختلاف طبقاتی و از بین بردن فقر است[۲۴].
اهمیت زکات
زکات در شرایع الهی و اسلام اهمیت و جایگاه والایی دارد. بر همین اساس، خدای متعال آن را در شمار تکالیف پیامبران پیشین و پیروانشان قرار داد: ﴿وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ﴾[۲۵]، افزون بر این، ذکر زکات به گونه خاص پس از عمل خیر: ﴿فِعْلَ الْخَيْرَاتِ﴾ که عام است، از اهمیت زکات حکایت دارد.
افزون بر این، قرآن کریم در حدود ۲۷ آیه، زکات را با نماز که پس از توحید مهمترین و نخستین تکلیف عملی بشر در دنیا[۲۶] و نخستین عمل مورد سؤال در قیامت[۲۷] است یاد کرده است: ﴿وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ﴾[۲۸].[۲۹]
حکمتها و آثار تشریع زکات
تشریع زکات و عمل به آن آثار و برکات فراوانی در دنیا و آخرت در پی دارد. آثار و برکات یاد شده بیشتر به خود زکات دهندگان باز میگردد. مهمترین این حکمتها و آثار عبارتاند از:
- امتحان مؤمنان: یکی از اهداف تشریع زکات، امتحان بندگان و در نتیجه شناخت و جدایی صف مؤمنان از دیگران است[۳۰].
- رفع حاجت نیازمندان و حکومت: از دیگر حکمتها و آثار تشریع زکات، رفع حاجت نیازمندان از جمله فقیران، مسکینان، برای آزادی بردگان، ادای دین بدهکاران و کمک به کسانی است که در راه ماندهاند[۳۱].
- تزکیه و تطهیر نفوس و اموال: یکی از حکمتها و آثار تشریع زکات، تزکیه و تطهیر نفوس زکاتدهندگان است[۳۲] پرداخت زکات سبب پاکسازی نفس انسان از رذایل اخلاقی همچون دنیادوستی و بخل است[۳۳].
- رشد اموال: خداوند کمبود ظاهری هرگونه انفاق از جمله پرداخت زکات را جبران میکند[۳۴] و مال هزینه شده را کامل به انفاق کننده باز میگرداند[۳۵].
- امنیت و حفظ جانها: از دیگر اهداف و آثار پرداخت زکات، برقراری امنیت در جامعه و حفظ جانهاست[۳۶].
- پوشش و آمرزش گناهان: از دیگر آثار و برکات زکات، تکفیر گناهان است[۳۷].
- برخورداری از رحمت الهی: پرداخت زکات همراه با اقامه نماز و اطاعت از پیامبر (ص) سبب برخورداری از رحمت خداوند میگردد[۳۸].
- برخورداری از هدایت الهی: قرآن کریم برای مؤمنانی که اهل نماز و پرداخت زکات و ایمان به آخرت باشند، مایه هدایت و بشارت است[۳۹].
- همراهی و یاری خداوند: خداوند با مؤمنانی که اهل اقامه نماز و پرداخت زکات باشند همراه[۴۰] و بهترین سرپرست و پشتیبان آنان است[۴۱].
- رستگاری: قرآن کریم تنها مؤمنان خاص از جمله اهل تقوا و پرداخت کنندگان زکات را رستگار دانسته است[۴۲].[۴۳]
پیامدهای ترک زکات
زکات ندادن و بیاعتنایی به آن، آثار و پیامدهای فراوانی دارد. این پیامدها بیشتر دامنگیر خود مانعان زکات میشوند، برخی از این پیامدها عبارتاند از:
- کفر: عدم پرداخت زکات در صورتی که از سر انکار وجوب آن باشد موجب کفر است؛ زیرا وجوب زکات از ضروریات دین است و انکار ضروری دین به انکار اصول دین میانجامد.
- نفاق: ترک زکات از سوی مسلمان و انکار آن سبب ایجاد نفاق در قلب از سوی خداوند میگردد[۴۴].
- عذاب اخروی: در آیات ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ﴾[۴۵]، ﴿الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ﴾[۴۶] مشرکان به سبب ترک زکات و انکار آخرت به عذاب تهدید شدهاند. در آیهای دیگر همین تهدید درباره نمازگزارانی آمده که در نماز ریا کرده و از دادن «ماعون» خودداری میکنند[۴۷].
حکم زکات
وجوب زکات از ضروریات دین اسلام و مورد اتفاق همه مسلمانان است و انکار وجوب آن توسط مسلمانی موجب ارتداد وی خواهد شد[۴۸]. زکات از عبادات به شمار میرود؛ از این رو، نیّت (قصد قربت) در آن شرط است[۴۹].
شرایط وجوب زکات: بلوغ؛ عقل؛ حرّ بودن؛ مالک بودن؛ متمکّن بودن از تصرف در مال متعلّق زکات و به حد نصاب رسیدن، هر یک از موضوعات متعلّق زکات، نصابی دارد که با رسیدن به آن، زکات واجب میشود[۵۰].
زکات به نه چیز تعلّق میگیرد: شتر، گاو، گوسفند (انعام ثلاث)؛ طلا، نقره (نقدین)؛ جو، گندم، خرما و کشمش (غلاّت اربع). در غیر این نه چیز زکات واجب نیست[۵۱]. تعلّق زکات به هر یک از انعام ثلاث، نقدین و غلات اربع علاوه بر شرایط عمومی، منوط به تحقق شرایطی خاص است که مهمترین آنها به حد نصاب رسیدن است که در هر کدام از آنها متفاوت است.
هشت گروه مستحق زکاتاند.فقیر و مسکین؛ عاملان زکات؛ مؤلفة القلوب؛ بردگان (رقاب)؛ بدهکاران؛ سبیل اللّه و در راه مانده (ابن سبیل). البته تعلق زکات به اینها دارای شرایطی است مانند ایمان، عدالت و ...[۵۲].
آداب زکاتدهنده و کارگزاران زکات
امام علی (ع) با توجه به اهمیت و نقش زکات به عنوان فریضه الهی در زندگی فردی و اجتماعی برای هر یک از زکاتدهنده و کارگزاران زکات، آداب و وظایفی، را بیان میفرماید:
آداب زکاتدهنده
امام علی (ع) طیب نفس و رضایت و خشنودی کامل از پرداخت زکات را کفاره گناهان و موجب دوری از آتش جهنم و عامل حسرت و افسوس خوردن بر پرداخت زکات را جهل و نادانی نسبت به این سنت نبوی میدانند. از سویی، پرداخت زکات بدون طیب نفس موجب کاسته شدن از پاداش اخروی و تباه شدن عمل خواهد شد و حسرت بیپایان را به دنبال دارد[۵۳].[۵۴]
آداب کارگزاران زکات
- توجه به خدا: تقوا بهعنوان رأس همه ارزشهای اخلاقی[۵۵] مورد تأکید و سفارش ویژه به کارگزاران زکات است[۵۶].
- عدالت: امیرالمؤمنین (ع) ضمن برحذر داشتن کارگزاران از ظلم و ستم و ترساندن مردم و استفاده از زور، از آنان میخواهد تنها به گرفتن حقوق الهی بسنده کنند[۵۷].
- حفظ وقار همراه با مهربانی: وقار موجب نومید شدن افراد طمعکار و مهربانی و رعایت آداب معاشرت عامل جلب محبت دیگران است[۵۸].
- عدم تجسس: امام علی (ع) کارگزاران را از تجسس و تفحص در اموال مردم بازمیدارند و از آنان میخواهند به گفته مردم در این زمینه اعتماد کنند[۵۹].
- احترام به حقوق مردم:توجه به حقوق مردم و رعایت آن مورد سفارش و تأکید حضرت به کارگزاران خود است. ایشان کارگزاران را از سختگیری و رفتارهای سلطهگرانه نهی میفرمایند و از آنان میخواهند به مردم اجازه دهند تا در انتخاب یکی از حیوانات خود به عنوان زکات مخیر باشند[۶۰].
- امانتداری: حضرت کارگزاران خود را به امانتداری سفارش میکند و از آنان میخواهد تا پس از گرفتن حقوق الهی در نگهداری و حفظ آن تلاش و توجه کامل داشته باشند[۶۱].[۶۲]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، ج۲، ص۳۰۷.
- ↑ "قال ابوعلي: الزكاة صفوة الشيء و زكّاه إذا أخذ زكاته و تزكّى أی تصدّق"؛ لسان العرب، ج۱۴، ص۳۵۸.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۳، ص ۱۶۵ ـ ۱۶۷؛ مرتضوی، سید محمد، آیات ولایت در قرآن ج۱، ص ۳۶۵؛ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 440.
- ↑ ﴿الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الأُمُورِ ﴾؛ سوره حج، آیه ۴۱
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 440-441.
- ↑ بحارالانوار، ج ۹۳، ص۱۰؛ مستدرک الوسائل، ج ۷، ص۱۱؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۸، ص۱۱.
- ↑ کتاب مقدس، تثنیه، ۱۴: ۲۸ - ۲۹.
- ↑ کتاب مقدس، لوقا، ۱۸: ۱۲.
- ↑ «و اسحاق را و افزون بر آن (نوهاش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم» سوره انبیاء، آیه ۷۲.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۳، ص ۱۶۷ - ۱۶۹.
- ↑ «بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان! * همان کسانی که زکات نمیپردازند و اینانند که منکر جهان واپسیناند» سوره فصلت، آیه ۶-۷.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر و خویشاوند و یتیمان و بیچارگان نیکی کنید و با مردم سخن خوب بگویید و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید؛ سپس جز اندکی از شما، پشت کردید در حالی که (از حق) رویگردان بودید» سوره بقره، آیه ۸۳.
- ↑ مرتضوی، سید محمد، آیات ولایت در قرآن ج۱، ص ۲۹۹.
- ↑ «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجوییشدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راهماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه زکات»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ «از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۱۰۳.
- ↑ «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجوییشدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راهماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.
- ↑ حسینی، سید رضا، مقاله «بیت المال»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۳۹۵.
- ↑ «ثُمَّ إِنَّ الزَّكَاةَ جُعِلَتْ مَعَ الصَّلَاةِ قُرْبَاناً لِأَهْلِ الْإِسْلَامِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹.
- ↑ «فَمَنْ أَعْطَاهَا طَيِّبَ النَّفْسِ بِهَا فَإِنَّهَا تُجْعَلُ لَهُ كَفَّارَةً وَ مِنَ النَّارِ حِجَازاً وَ وِقَايَةً»، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹.
- ↑ «وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ»، نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶.
- ↑ «وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ»، نهج البلاغه، حکمت ۲۵۲.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۴۱.
- ↑ «و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۱.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص۱۷ - ۱۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱، ص۱.
- ↑ الکافی، ج ۳، ص۲۶۸؛ من لا یحضرهالفقیه، ج ۱، ص۲۰۸؛ مستدرک الوسائل، ج ۳، ص۲۸.
- ↑ «و نماز را برپا دارید و زکات بدهید» سوره بقره، آیه ۴۳.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه زکات»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۸۶.
- ↑ سوره توبه، آیه ۶۰.
- ↑ سوره توبه، آیه ۱۰۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۱۰۱؛ الامثل، ج ۶، ص۲۰۰ - ۲۰۱.
- ↑ سوره سبأ، آیه ۳۹.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۷۲.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۹۵.
- ↑ سوره مائده، آیه ۱۲.
- ↑ سوره نور، آیه ۵۶.
- ↑ سوره بقره، آیه ۹۷.
- ↑ سوره مائده، آیه ۱۲.
- ↑ سوره حج، آیه ۷۸.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۵۶.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه زکات»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ سوره توبه، آیه ۷۵.
- ↑ «بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان!» سوره فصلت، آیه ۶.
- ↑ «همان کسانی که زکات نمیپردازند و اینانند که منکر جهان واپسیناند» سوره فصلت، آیه ۷.
- ↑ سرمدی، محمود، مقاله «آیه زکات»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۱۳.
- ↑ جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۴۷۱.
- ↑ العروة الوثقی، ج ۴، ص۱۰.
- ↑ جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۶۵.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۴، صفحه ۲۳۷ - ۲۵۵.
- ↑ «فَمَنْ أَعْطَاهَا طَيِّبَ النَّفْسِ بِهَا فَإِنَّهَا تُجْعَلُ لَهُ كَفَّارَةً وَ مِنَ النَّارِ حِجَازاً وَ وِقَايَةً»، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۴۲.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۱۰.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۲۵.
- ↑ «لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لَا تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً وَ لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ»، نهج البلاغه، نامه ۲۵.
- ↑ «ثُمَّ امْضِ إِلَيْهِمْ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ حَتَّى تَقُومَ بَيْنَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ وَ لَا تُخْدِجْ بِالتَّحِيَّةِ لَهُمْ»، نهج البلاغه، نامه ۲۵.
- ↑ «ثُمَّ تَقُولَ عِبَادَ اللَّهِ أَرْسَلَنِي إِلَيْكُمْ وَلِيُّ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ لِآخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اللَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ، فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَى وَلِيِّهِ؟ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لَا، فَلَا تُرَاجِعْهُ، وَ إِنْ أَنْعَمَ لَكَ مُنْعِمٌ، فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ»، نهج البلاغه، نامه ۲۵.
- ↑ «فَإِذَا أَتَيْتَهَا فَلَا تَدْخُلْ عَلَيْهَا دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَيْهِ وَ لَا عَنِيفٍ بِهِ وَ لَا تُنَفِّرَنَّ بَهِيمَةً وَ لَا تُفْزِعَنَّهَا وَ لَا تَسُوأَنَّ صَاحِبَهَا فِيهَا، وَ اصْدَعِ الْمَالَ صَدْعَيْنِ ثُمَّ خَيِّرْهُ، فَإِذَا اخْتَارَ فَلَا تَعْرِضَنَّ لِمَا اخْتَارَهُ»، نهج البلاغه، نامه ۲۵.
- ↑ «وَ لَا تَأْمَنَنَّ عَلَيْهَا إِلَّا مَنْ تَثِقُ بِدِينِهِ رَافِقاً بِمَالِ الْمُسْلِمِينَ، حَتَّى يُوَصِّلَهُ إِلَى وَلِيِّهِمْ فَيَقْسِمَهُ بَيْنَهُمْ؛ وَ لَا تُوَكِّلْ بِهَا إِلَّا نَاصِحاً شَفِيقاً وَ أَمِيناً حَفِيظاً غَيْرَ مُعْنِفٍ وَ لَا مُجْحِفٍ وَ لَا مُلْغِبٍ وَ لَا مُتْعِبٍ»، نهج البلاغه، نامه ۲۵.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۴۲ ـ ۴۴۳.