آخرت در کلام اسلامی
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آخرت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
جهانی است که انسان پس از مرگ به آن وارد میشود و در آنجا جاودانه میماند و برای آنچه در دنیا کرده است، پاداش و کیفر میبیند. قرآن کریم صد و چهار بار از این کلمه، بی قید و اضافه و ده بار همراه کلمه "دار" و "نشأة" و پنج بار با کلمه "اولی" و هشتاد بار در برابر دنیا و... یاد کرده است. در جهان آخرت، از نظام اجتماعی و تعاون و مدنیت، آن سان که در دنیا وجود دارد، خبری نیست. در آن جهان، هر انسانی به نتیجه اندیشه و گفتار و کردار خویش میرسد و با آنچه در دنیا کرده است، قرین میگردد[۱]. حقیقت ناب تنها در آخرت بر انسان آشکار میگردد و از این رو، شک و تردید در آنجا برای کسی پیش نمیآید و اختلاف نظری میان انسانها رخ نمیدهد[۲]. در آن سرا، انسان درمییابد که مؤثر راستین در وقایع جهان، تنها خدا بوده و دیگر علل و اسباب تأثیر مستقل نداشتهاند[۳]. آنچه در آخرت به آدمی میرسد، یا نعمت است و یا نقمت[۴].
لذت و رنج در آن جهان به گونهای دیگر است و با دنیا قیاسپذیر نیست: آنان که در جهان آخرت، به سعادت بهشت دست مییابند، خواهند گرفت، به آنچه جانها آرزو میکنند و چشمها را خوش میآید خواهند رسید و جاودانه در آن خواهند زیست[۵]. و آنان که به دوزخ افتند، به کیفرهایی بزرگ گرفتار میآیند[۶]. قرآن از زندگی اخروی دو گروه مؤمنان و کافران بارها سخن گفته است و وعد و وعیدهای الهی را به تکرار آورده است. از نعمتهایی که مؤمنان بدان میرسند، زندگی در بهشت است؛ بهشتی که همانند آسمانها و زمین بزرگ است و البته خشنودی خدا، نعمتی است بسیار بزرگتر که در آخرت نصیب مؤمنان میگردد[۷][۸].
انسان را در دنیا توانِ آن نیست که به تمام و کمال، نتیجه کوششهای خویش را فراچنگ آورد؛ ولی در آخرت، آن را به گونه کامل درمییابد و هیچ عاملی را یارای ممانعت نیست[۹]. آنچه آدمی در دنیا میکند، همانند بذری است که میبالد و در آخرت بَر میدهد و آنان که در دنیا تنها برای بهرههای دنیوی میکوشند، نصیبی از آخرت نخواهند برد[۱۰]. در نظرگاه قرآنی، نه تنها انسان، که همه آفریدگان در آخرت محشور میشوند و به بندگی خدا اقرار میکنند[۱۱]. ایمان به آخرت از آموزههای بنیادی دین اسلام و ادیان پیشین است[۱۲][۱۳].
آخرت در دانشنامه کلام اسلامی
کلمه آخرت در لغت از ماده "أ خ ر" و مؤنث آخر است. این کلمه گاهی در مقابل اُولی قرار میگیرد و اُولی مؤنث اول است [۱۴] و گاهی در مقابل دنیا (مجمع البحرین، ج۱، ص ۴۸) و دنیا یا از ماده دنوّ است (نزدیکی)، و یا از مادّه دنّی (پست و ناچیز). قهراً آخرت به معنای زندگی دورتر، یا در سطح بالاتر است. آنجا که در مقابل اولی است به معنای آخر کار است (بحارالأنوار، ج۲۴، ص ۳۵۶). آخرت در اصطلاح دو کاربرد دارد: یکی عالم پس از دنیا که عالم برزخ و قیامت را شامل میشود، عبارت از جهانی است که انسانها پس از مردن به آن وارد شده و برای همیشه در آن زندگی خواهند کرد و دیگری به معنای قیامت است. پیامبر ((ص) درباره این که چرا جهان پس از دنیا آخرت نامیده شده، فرموده است:چون بعد از دنیا و متأخر از آن است (بحارالانوار، ج۵۴، ص ۳۵۶ و مجمع البیان ج۱ ص ۸۸) وعلی(ع) فرموده است:چون سرای پاداش است. (علل الشرایع، ج۱، ص ۱۲). واژه آخرت در قرآن کریم ۱۱۵ مرتبه آمده است: ۵۸ مورد در مقابل واژه دنیا، و ۵ مورد در مقابل واژه اُولی، ۹ مورد صفت یا مضاف الیه الدار و یک مورد صفت النشأة. همچنین از آخرت به دارالسلام (یونس:۲۵)، سرای صلح و سلامت، دارالمتقین (نحل:۳۰)، سرای تقواپیشه گان، دارالمقامه (فاطر:۳۵) سرای اقامت، دارالقرار (غافر:۳۹) سرای آرامش، دارالخلد (فصلت:۲۸) سرای جاوید و دارالبوار (ابراهیم:۲۸) سرای نیستی و نابودی نیز تعبیر شده است. پیامبران الهی بر لزوم ایمان به آخرت تأکید بسیار داشتهاند و یادآوری مرگ را نشانه زیرکی انسان دانسته و انذار و تبشیر را از اصول دعوت خود قرار دادهاند (منشور جاوید، ج۹، ص ۵)؛ زیرا وقتی انسان باور کند که آخرتی در کار است و سعادت و شقاوت ابدی او در گرو اعمال ونیّات خواهد بود، آثار این باور در گفتار و کردار، عقاید و افکار او تأثیر مستقیم و شگرف میگذارد و موجب اصلاح هر چه بیشتر او خواهد شد ; چنان که علت انحراف بشر کنونی، غفلت از یاد آخرت است (بدایة المعارف، ج۲، ص ۲۸۶). از این رو خداوند متعال بندگان ویژه خود را با وصف یاد کنندگان آخرت تمجید فرموده است: (إِنّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَة ذِکْرَ الدّارِ) ; ما آنان را خالص کرده] و به مقام مُخلَصین رساندیم [به این سبب که فقط به یاد آخرت بودند (ص: ۴۶). ویژگیهای عالم آخرت: آخرت وجهه ملکوتی و ظهور تام دنیا محسوب شده و همچون سکه ای دو رو، مجموعاً یک واحد به شمار میآیند (المیزان، ج۲، ص ۱۰۴) (یَعْلَمُونَ ظاهراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وهُمْ عَنِ الآخِرَة هُمْ غافِلُونَ) آنان فقط ظاهری از زندگی دنیا را میدانند، و از آخرت غافلاند (روم: ۷). آن عالم حدّ وسط جهان مجردات عقلیه و جسمانیات مادیّه قرار دارد (اسفار اربعه، ج۹، ص ۳۳۵). آخرت دارای زمین و آسمان هاست، اگر چه با زمین و آسمانهای دنیا از بعضی جهات متفاوت است (المیزان، ج۱۱، ص ۲۴ (یَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَیْرَ الأَرْضِ وَالسَّماواتُ...) ; در آن روز که این زمین به زمین دیگر، و آسمانها] به آسمانهای دیگر [مبدّل میشود (ابراهیم:۴۸) ; (مجمع البیان، ج۶، ص ۹۴ ; الکشاف، ص ۶۳۶، تفسیر کبیر، ج۱۹، ص ۱۴۶). آن سرا، محل ظهور و تجلّی مالکیت مطلقه الهی (المیزان، ج۲، ص ۱۷۹) و کشف حقایق اشیا و تعیّن اجزاء، و تبدیل شدن جهان غیب به جهان شهادت است. (المیزان، ج۷، ص ۵۴ ; ج ۱۱، ص ۱۴ ; ج۱۶، ص ۳۹۱) و دارای حیات حقیقی و محض بوده و سراسر زندگی است (شرح العقیدة الطحاویه، ص ۱۲۰ ; الکشاف، ص ۹۵۷ (إِنَّ الآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوان) (عنکبوت: ۶۴). ماده و جسم آن، زمین و آسمان، با غ و میوهها، آتش و عذاب آن همگی جاندار، شاعر و آگاهند. (مجمع البیان، ج۸، ص ۴۰ ; المیزان، ج۱۸، ص ۲۰۵ ; تفسیر کبیر، ج۲۵، ص ۹۲). پیامبر ((ص)) فرموده است: سالهای آخرت وصف ناشدنی، روزهای آن بی شمار و ساکنان آن جاودانهاند (بحارالأنوار، ج۵۴، ص ۳۵۶) وفنا و پیری و کهنگی به آن راه ندارد (المیزان، ج۱۶، ص ۱۴۹). اما محدود بودن آن به عمر آسمانها و زمین (مادامَتِ السَّماواتُ وَالأَرْض) (هود، ۱۰۸) به این جهت است که مطلق آسمانها و زمین، از این حیث که آسمان و زمیناند، ابدی و روشن به نور پروردگارند، اگر چه آسمان و زمین دنیایی فانی است (المیزان، ج۱۱، ص ۲۴). نعمتهای آخرت خالص از نقمت و سعادت آن خالص از شقاوت است ; چنان که نقمت و شقاوت آن نیز همین گونه است. (همان، ج۱۲، ص ۲۰). ویژگیهای اهل آخرت ۱. عدم تکلیف: اهل آخرت از تکلیف معافند (شرح المواقف، ص ۳۷۹ ; اوائل المقالات، ص ۹۱ـ ۹۲) زیرا با وجود تکلیف، امکان ایصال ثواب به مطیع نخواهد بود و حال آنکه بهشت محل ایصال ثواب است (کشف المراد، ص ۱۰۵). ۲. آزادی و اختیار: اهل آخرت در انجام اعمال آزاد و مختار بوده و هیچ گونه اجبار و اضطراری برای آنها نیست (اوائل المقالات، ص ۹۲). با این حال از بهشتیان فعل قبیح صادر نمیشود، چون انگیزه کار قبیح در آنها وجود ندارد، اما اهل جهنم گاهی مرتکب کار قبیح میشوند.چنان که قرآن کریم از دورغ گویی جهنمّیان خبر میدهد: (وَلَوْ تَری إِذْ وُقِفُوا عَلی النّارِ فَقالُوا یا لَیْتَنا نُرَدُّ وَلا نُکَذِّبُ بِآیاتِ رَبِّنا وَنَکُونَ مِنَ الْمؤْمِنین* بَلْ بَدالَهُمْ ما کانُوا یُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُو عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَکاذِبُون) (انعام: ۲۷) و تردیدی در قبح دروغ نیست (اوائل المقالات، ص ۹۲). ۳. معرفت به ذات الهی: اهل آخرت عارف به ذات الهی بوده و تمام حوادثی را که در دنیا بر آنان گذشته است نیز به یاد میآورند (امالی سید مرتضی، ج۴، ص ۱۵ ; التبیان، ج۵، ص ۲۹) زیرا اگر آنچه به آنها از پاداش و کیفر میرسد، ندانند از ناحیه چه کسی صورت گرفته و به چه جهت است، عنوان پاداش و کیفر بر آن صادق نخواهد بود، حال آنکه آنچه در آخرت به انسان میرسد، قطعاً پاداش یا کیفر اعمال اوست (شرح نهج البلاغه، ج۵، ص ۱۴۲). ۴. تناسب پاداش با عمل: پاداش اهل آخرت متناسب با اعمال آنان، (بدایة المعارف، ج۲، ص ۲۸۶) و ملازم آنهاست (المیزان، ج۱۱، ص ۱۴ ; ج ۱۵، ص۷۱). (کُلّ إِنْسان أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ) ; هر انسانی، اعمالش را بر گردنش آویخته ایم (اسراء: ۱۳). از این رو جایی برای عذرخواهی باقی نمیماند، زیرا عذرخواهی در جایی مفید است که پاداش قابل انفکاک از عمل باشد (المیزان، ج۱۱، ص ۱۴) (لا تَعْتَذِروُا الْیَوْمَ إِنَّما تُجْزَونَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) ; ای] کافران! [عذرخواهی نکنید، پاداش شما، نفس عملی است که انجام دادید (تحریم: ۷). ۵. رابطه صمیمی بهشتیان: در آخرت بین نیکوکاران انس و الفت، صفا و صمیمیت برقرار است (الکشاف، ص ۶۴۲ (إخواناً علی سُرُر مُتَقابِلین) ; همه برادرانه بر تختها رو به روی یکدیگر نشستهاند (حجر: ۴۷). امّا در اجتماع بدکاران تنفر و بیزاری از یکدیگر و ناسزاگویی حکمفرماست (الکشاف، ص ۱۰۵۲ (إِنَّ ذلِکَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النّارِ). این گفت و گوی خصمانه دوزخیان قطعاً راست است. (ص: ۶۴). ۶. سرنوشت جداگانه: در آنجا هر کس سرنوشت جداگانه دارد، زیرا آن جهان، جهان فعلیتهای محض است و فعلیتهای محض از یکدیگر تأثیر نپذیرفته و با یکدیگر ترکیب نمیشوند (عدل الهی، ص ۱۹۸). منازل آخرت آخرت دارای منازلی است ; از قبیل لحظه مرگ، قبر، حشر، صراط، میزان، حساب و تطایر کتب. ۱. لحظه مرگ، آخرین روز دنیا و اولین روز آخرت است. در آن لحظه مال، فرزند و اعمال خوب و بد انسان (شرح اصول کافی، ج۱، ص ۵۱) تمثّل پیدا میکنند (فتح الباری، ج۸، ص ۴۳۰) و ملائکه از آسمان نزد محتضر حاضر میشوند (المیزان، ج۸،ص ۱۳۷). ۲. قبر یا عالم برزخ: پس از آنکه مرده را در قبر گذاشتند، دو ملک وارد قبر شده و از مسائل اعتقادی خدا، پیامبر، امام، دین، کتاب و قبله سؤال میکنند (اوائل المقالات، ص ۷۵ ; بحارالانوار، ج۶، ص ۲۰۲ ; شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۸). رسول اکرم ((ص)) میفرمایند: قبر، اول منزل از منازل آخرت است،اگر از آن نجات یافت، منازل بعد آسانتر است، و الاّ سختی پس از آن کمتر از قبر نیست (معارج الیقین فی اصول الدین، ص ۴۸۵). این مرحله برای نیکوکاران باغی از باغهای بهشت و برای بدکاران، حفره ای از حفرههای جهنم است (بحارالانوار، ج۶، ص ۲۰۵) و تا قیامت کبری در آن خواهند ماند. (معاد، ص ۵۲)، (وَمِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ) (مؤمنون:۱۰۰). البته این امور همگی مربوط به بدن مثالی است، زیرا برزخ و قبر، هر دو بیان یک واقعیتاند (شرح العقیدة الطحاویه، ص ۳۹۶ ; بحارالانوار، ج۶، ص ۲۶۸ ; منشور جاوید، ج۹، ص ۲۳۸). ۳. نشانههای قیامت (اشراط الساعه): پس از این مرحله و پایان یافتن عمر دنیا، رستاخیز فرا میرسد، که دارای نشانهها و مقدماتی است ; از قبیل: خروج مهدی(ع)، پدیدار شدن دودی در آسمان، ظاهر شدن دجّال، بیرون آمدن جنبده ای از زمین، هجوم یأجوج و مأجوج، طلوع خورشید از مغرب، بازگشت حضرت عیسی(ع) و تحولات کیهانی (لمعة الاعتقاد، ص ۱۳۴ ; و مجمع البیان، ج۴، ص ۴۰۵ ; شرح احقاق الحق، ج۳، ص ۲۱۳). ۴. نفخ صور: در این هنگام در صور (شیپور) دمیده شده و همه مردگان ناگهانی و وحشت زده از قبور سر برآورده و ندای الهی را لبیک میگویند، (مجمع البیان، ج۶، ص ۳۹۱ ; الکشاف، ص ۷۶۷ و ۱۰۵۰ ; تفسیر کبیر، ج۲۳، ص ۱۲۱ ; تصحیح اعتقادات الامامیه، ص ۹۸ (وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الأَجْداثِ إِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ) (یس:۵۱). نفخ صور دو مرحله دارد: اماته و احیاء و به صیحه، صاخه، زجره، رجفه (که همگی به معنای فریاد است) نیز در قرآن تعبیر شده است (منشور جاوید، ج۹، ص ۲۷۹۲۶۷). ۵. میزان اعمال: آن گاه همگی در صحنه محشر برای حسابرسی گرد آمده و به انتظار به سر میبرند: (إِنَّ إِلَیْنا إِیابَهُمْ* ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ) (غاشیه:۲۵ـ ۲۶) در این هنگام میزانهای سنجش گذاشته شود: (وَنَضَع المَوازِین القِسْط...) (انبیاء:۴۷) و به حساب همگی رسیدگی میشود (شرح المواقف، ص ۳۲۱)، اگر چه در کیفیت میزان بین متکلمان اختلاف وجود دارد، در اصل وجود آن هیچ اختلافی نیست (الاعتقادات، ص ۷۳ ; نخبة اللآلی ص ۱۲۴ ; الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹، الاقتصاد، ص ۵۲ ; الکشاف، ص ۸۲۳، ۷۸۳ و ۱۳۷۹ ; تفسیر کبیر، ج۲۲، ص ۱۷۶، ۱۷۷ ; شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۲۰ـ ۱۲۱ ; شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۰۴ ; مجمع البیان، ج۷، ص ۹۰). از امام صادق(ع) درباره الموازین القسط سؤال شد، فرمود: میزانها پیامبران و اوصیای آنهاست (بحارالأنوار، ج۷، ص ۲۴۳). محاسبه انبیا و امامان معصوم(ع) مستقیماً توسط خداوند متعال انجام میشود و محاسبه اوصیا توسط پیامبران صورت میگیرد و محاسبه امتها را اوصیا انجام میدهند (الاعتقادات، ص ۷۳). در زیارت مخصوصه حضرت امیر مؤمنان(ع) آمده است:اَلسَّلامُ عَلی یَعْسُوبِ الإِیمانِ وَمِیزانِ الأَعْمال ;سلام بر پیشوای ایمان و میزان اعمال (مفاتیح الجنان، زیارت چهارم حضرت(ع)، ص ۵۵۰). ۶. شاهدان اعمال و گواهان دادگاه الهی: هنگام حسابرسی در دادگاه الهی، همه شاهدان اعمال، حضور داشته و آماده گواهی دادن هستند. اولین شاهد، خودِ خداوند متعال است: (ثُمَّ اللّهُ شَهِیدٌ عَلی ما یَفْعَلُون) (یونس:۴۶)، سپس پیامبران الهی (نساء:۱۴)، فرشتگان ناظر اعمال (انفطار:۱۱ـ۱۳)، مکان انجام عمل (زلزله:۴ـ۵)، زمان انجام عمل (بحارالأنوار، ج۷، ص ۳۰۵)، قرآن کریم (بحارالأنوار، ج۷، ص ۳۱۹)، نامه اعمال (اسراء: ۱۳) و اعضای بدن (نور:۲۴، یس:۶۵ ; فصّلت:۲۰ـ ۲۲) (الکشاف، ص ۵۲۲، ۱۱۴۳ و ۱۳۵۲ ; مجمع البیان، ج۱، ص ۴۱۷ ; ج۹ ص ۱۷ و ج۸، ص ۲۸۵ ; شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۸). ۷. تطایر کتب: پس از حسابرسی، انسانها به سه گروه تقسیم میشوند: گروهی که هیچ حسنه ای در نامه اعمال آنان نیست وگروهی که هیچ سیّئه ای در نامه اعمال ندارند، جایگاه این دو گروه مشخّص است. اما گروه سوم که اکثریت را تشکیل میدهند آنهایند که در پرونده آنان هم عمل صالح است و هم طالح: (خلطُوا عَملاً صالحاً وآخر سیّئاً) (توبه:۱۰۲). این گروه بی تابانه برای دریافت نامه اعمال خود لحظه شماری میکنند. در این هنگام نامه اعمال هر کس به پرواز درآمده و به سوی او نزدیک میشود، تا این که یا در دست راست او قرار میگیرد و بهشتی میشود و یا به دست چپ او قرار میگیرد و جهنمی میگردد (احیاء علوم الدین، ج۴، ص ۵۲۰ و شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۰۴). ۸. پل صراط: پس از دریافت نامه اعمال میبایست از گذرگاهی همگانی که پلی است از مو باریکتر و از لبه شمشیر تیزتر (شرح العقیدة الطحاویه، ص ۴۰۱ ; بحارالأنوار، ج۸، ص ۶۴) و روی دوزخ نصب شده است عبور کنند (شرح المواقف، ص ۳۲۰ ; شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۱۹ـ ۱۲۰ ; الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹ ; کشف المراد، ص ۵۷۶) (وَإِنْ مِنْکُمْ إِلاّ وارِدُها کانَ عَلی رَبِّکَ حَتماً مَقْضِیّاً) ; و هیچ کدام از شما نیست مگر این که وارد آن (دوزخ) میگردد، این امری حتمی از جانب پروردگار توست (مریم:۷۱). البته هنگام عبور مؤمنان ویژه، دوزخ خاموش است (الکشاف، ص ۷۳۹ ; حلیة الأولیاء، ج۵، ص ۲۱۲) و سایر پرهیزکاران به عنایت الهی از آن عبور میکنند، اما ستم کاران در آن سقوط مینمایند (الکشاف، ص ۱۲۷۴ ; الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹) حقیقت این صراط با توجه به روایات (نهج البلاغه، خطبه۱۶، ص ۴۸) میتواند تجسّم همان صراط دنیوی باشد، یعنی صراط مستقیم (تقوی) که پرهیزکاران آن را برگزیده و ستمکاران از آن منحرف شدهاند (الأربعین فی اصول الدین، ص ۱۹ ; منشور جاوید، ج۹، ص ۳۴۸ـ ۳۴۹)، و یا میتواند حجتهای الهی باشد، که هر کس در دنیا آنان را شناخته و اطاعت نموده در آخرت اجازه عبور از صراط جهنم را مییابند (الاعتقادات فی دین الإمامیّة، ص ۷۰). ۹. اعراف: از دیگر منازل آخرت، اعراف است: (وَعَلی الأَعْرافِ رِجالٌ) (اعراف: ۴۶ـ ۴۹). اعراف جایگاه بلندی است که موقعیتی جدا از بهشت و دوزخ دارد (مجمع البیان، ج۴، ص ۲۶۰ـ ۲۶۱) بر آن مردانی قرار دارند که به همه بهشتیان و دوزخیان اِشراف دارند ; آنان آگاهی خاصی دارند، که همه اهل محشر را از نظر سرنوشت میشناسند (تصحیح اعتقادات امامیه، ص ۱۰۶ ; غایة المرام، ج۳، ص ۶۹). این گروه در واقع مجریان اراده خداوند بوده و به تنظیم امور میپردازند (منشور جاوید، ج۹، ص ۳۵۸). مقصود از اعرافیان انبیا و شهدا (تفسیر کبیر، ج۱۴، ص ۸۷) و یا امامان معصوم هستند (الاعتقادات، ص ۷۰). حضرت فاطمه زهرا(س) میفرماید:از پدرم درباره آیه شریفه (۴۶اعراف) پرسیدم، فرمود: آنان دوازده امام بعد از من میباشند (کفایة الأثر، ص ۱۹۴) و امیرمؤمنان(ع) فرمود:ما بر اعراف استقرار داشته و یارانمان را به سیمایشان میشناسیم (غایة المرام، ج۳، ص ۶۹).ممکن است، گروههای دیگر نیز در اعراف مستقر باشند، از قبیل: گنهکارانی که امید شفاعت دارند (تفسیر کبیر، ج۱۴، ص ۸۸ ; الکشاف ص ۳۹۷، شرح المواقف، ص ۳۱۱) و یا اطفال و مجانینی که در دنیا، تکلیف از آنان ساقط بوده است (تصحیح اعتقادات امامیه، ص ۱۰۶) ک مدخل اعراف. ۱۰. بهشت و جهنّم: آخرین منزل آخرت، بهشت و دوزخ است، که اکثر متکلمان معتقدند هم اکنون وجود دارد، هر چند در این که در کجا قرار دارد، اختلاف نظر دارند (کشف المراد، ص ۵۷۶ ; الاعتقادات، ص ۷۹ ; مجمع البیان، ج۱، ص ۱۲۹ ; گوهر مراد، ص ۴۸۲ ; شرح المواقف، ص ۳۰۱ ; شرح المقاصد، ج۵، ص ۱۰۵ـ ۱۰۹). نکته: منازل و حالات یاد شده عقلاً امکان وقوع دارند و خداوند متعال نیز وقوع آنها را خبر داده است، بنابراین تصدیق و ایمان به آنها واجب است (کشف المراد، ص ۵۷۵ ; شرح المواقف، ص ۳۲۰).
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ﴿وَأَن لَّيْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى﴾؛ سوره نجم، آیه ۳۹.
- ↑ ﴿لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ﴾؛ سوره ق، آیه ۲۲.
- ↑ ﴿يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ﴾؛ سوره نور، ۲۵.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 39.
- ↑ ﴿يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾؛ سوره زخرف، ۷۱.
- ↑ ﴿إِلاَّ مَن تَوَلَّى وَكَفَرَ فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الأَكْبَرَ﴾؛ سوره غاشیه، آیه ۲۳ و ۲۴.
- ↑ ﴿ وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۱۳۳؛ ﴿سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاء وَالأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴾؛ سوره حدید، آیه ۲۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 40.
- ↑ ﴿فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾؛ سوره زلزال، آیه ۷ و ۸.
- ↑ ﴿مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ ﴾؛ سوره شوری، آیه ۲۰.
- ↑ ﴿إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا﴾؛ سوره مریم، آیه ۹۳.
- ↑ ر.ک: تفسیر نمونه، ۱۹/ ۷۱ و ۲۵/ ۴۰۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 40.
- ↑ الصحاح، ج۲، ص ۵۷۶ ; المفردات فی غریب القرآن، ص ۱۳ و لسان العرب، ج۴، ص ۱۲)