نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۱۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۱۵ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
تام به معنای فعلی در مقابل شأنی؛ یعنی معصوم از همه چیز آگاه است و چیزی نیست که اکنون در علم او نگنجد، لذا هیچ علمی نیست که منتظر تحصیلش باشد و به عبارتی بالفعل همه چیز را میداند، به استثنای علومی که احاطۀ بر آنها برای غیر خداوند ناممکن است.
تام بودن به معنای این است، تمام علومی که غیر خداوند میتواند به آن احاطه پیدا کند "علم ما كان وما يكون وما هو كائن" را میداند، با قطع نظر از اینکه بالفعل باشد یا باقوه "لو شاؤوا علموا"، بالتفصیل باشد یا بالاجمال.
در میان علمای شیعه دربارۀ قلمرو علم معصوم دو دیدگاه اساسی وجود دارد:
تام بودن علم معصوم
تام بودن علم امام بدین معناست، هیچ دانشی نیست که برای غیر خداوند ممکن باشد و امام نسبت به آن آگاه نباشد. بنابراین دیدگاه، امام به تمام علوم و جزئیات حوادث جهان و در تمام زمانها در محدودۀ قابل تصور برای غیر خداوند آگاه است[۱] امّا تسلیم مقدرات و اوامر الهی است و اگر در جایی به علم باطنی خود عمل نمی کردند به دلیل آن بود که مامور بودند مانند بشر عادی زندگی کنند.[۲] دانشهایی که لازمۀ مقام خداوند بوده و جز او کسی به آنها آگاه نیست از فرض این بحث خارج است.[۳]
دلایل تام بودن علم معصوم
برخی از دلایلی که برای تام بودن علوم معصومین (ع) بیان شده است عبارتند از:
انبیاء و امامان(ع) از هرگونه گناه صغیره و کبیره و از هرگونه خطا و سهو و نسیان، به دور هستند و چنین عصمتی از آغاز زندگی تا پایان زندگی آنها برقرار است، لازمۀ چنین عصمتی علم غیب وسیع است.[۴]
روایاتی که امام را (علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن) میداند.
محدود بودن علم معصوم
انبیا و امامان با تعلیم خداوند از علم و علم غیب آگاهاند ولی این آگاهی و ارتباط به این معنی نیست که بالذات به آن عالَم احاطه داشته باشند، زیرا آنان نیز از حیث وجود و علم محدودیت دارند و در کسب علم محتاج به خداوند متعالاند.[۵] صاحبان این دیدگاه[۶] معتقدند تام بودن علوم ائمه (ع) موجه نیست و ضرورتی ندارد امام به همۀ امور جهان به طور جزئی و تفصیلی آگاه باشد.[۷] حتی ایشان قائلند[۸] ممکن است پیامبر یا امام سهو و نسیان هم داشته باشد؛ البته در آنچه که از جانب خداوند برای مردم بیان میکنند، نباید سهو داشته باشند، اما در غیر آن جایز است که فراموش کنند یا سهو کنند.[۹]
عمده دلیلی که قائلین به محدودیت علم معصوم ارائه کردهاند، آیاتی از قرآن کریم و روایاتی از امامان (ع) است که به برخی از آنها اشاره میشود:[۱۰]
آیات و روایات دال بر اختصاص بعض علوم به خداوند: بر اساس برخی از آیات و روایات خداوند بعضی از علوم غیبی را برای خود برگزیده و احدی از مخلوقات اعم از ملائکه مقرب و پیامبران از آن اطلاع ندارد. در سورۀ لقمان چنین آمده است:[۱۱]﴿إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنزَِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ مَا فىِ الْأَرْحَامِ وَ مَا تَدْرِى نَفْسٌ مَّا ذَا تَكْسِبُ غَدًا وَ مَا تَدْرِى نَفْسُ بِأَىِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرُ﴾ بر طبق این آیه علم پنج چیز اختصاص به خداوند داشته و احدی از مخلوقات الهی اطلاعی از آنها ندارند. روایات ذیل آیه هم همین مطلب را اثبات میکنند: امام صادق (ع) فرمودند:[۱۲] «پدرم به من فرمود: آیا تو را از پنج چیز خبر ندهم که خداوند هیچ یک از بندگانش را از آن آگاه نکرده است؟ گفتم بلی؛ فرمود: همانا علم به روز قیامت نزد خداست و اوست که باران را میفرستد و از آنچه در رحمهای زنان است آگاه است و کسی نمیداند فردا چه به دست میآورد و کسی نمیداند در چه سرزمینی خواهد مرد، همانا خداوند دانای آگاه است.»[۱۳]
بر اساس برخی از روایات، خداوند بعضی از علوم را از همۀ آفریدههایش مخفی کرده است مانند: امام صادق(ع) فرمودند:[۱۴] «همانا برای خدای تبارک و تعالی دو علم است: یکی علمی است که فرشتهها و پیغمبران و رسولان را بر آن آگاه نموده و ما همه آن را میدانیم، و دومی علمی است که ویژۀ خود ساخته و چون نسبت بدا برای وی رخ دهد، ما را آگاه سازد و بر امامان(ع) پیش از ما هم عرضه شود.»[۱۵]
بیشترین دلیلی که این گروه به آن استدلال کردهاند روایات افزایش پذیری علم معصوم است بدین صورت که از روایات متعددی استفاده میشود، علم پیامبر اکرم(ص) و امامان (ع) به منبعی اتصال دارد که پیوسته در حال ازدیاد است.[۱۶] بنابراین علوم آنان را میتوان افزایشپذیر دانست. اگر علوم آنان تام و بینقص میبود، فراگیری دانش به شیوههای مختلف مثل الهام، شهود و ... معنایی نداشت و تکرار علوم پیشین میبود؛ در حالی که این موارد شیوههای انتقال علوم الهی به آنان است.[۱۷] این افزایش پذیری به اندازهای مهم است که امامان(ع) به اصحابشان فرمودهاند،[۱۸] اگر این افزایش نباشد علم ایشان پایان مییابد.[۱۹]
تفاضل بین امامان (ع): در روایاتی از تفاضل علمی بین امامان (ع) خبر داده شده است؛ چنین روایاتی، این مطلب را اثبات میکنند که علوم ایشان تام و کامل نبوده است. امام صادق (ع) فرمودند:[۲۰] «همه ما در اطاعت و امر [امامت] یک حکم داریم و بعضی از ما از برخی دیگر داناترند.» اینگونه روایات ـ که بیانگر برتری علمی برخی از ائمه بر برخی دیگرند ـ کامل بودن علوم ایشان را نفی میکنند؛ زیرا در فرض کامل بودن علوم آنان، تمایز علمی در کار نخواهد بود.[۲۱]
روایاتی که از عدم علم امامان (ع) حکایت میکنند و این نشان دهندۀ محدودیت علم ایشان است، مانند اینکه در روایتی ابوبصیر از امام صادق (ع) سؤال کرد:[۲۲] میگویند شما تعداد قطرههای باران، شمار ستارگان، تعداد برگهای درختان، وزن آب دریا و شمار [ذرات] خاک را میدانید!" امام دستان خود را به آسمان بلند کرد و فرمود: «منزه است خداوند! منزه است خداوند! نه؛ به خدا قسم! اینها را جز خداوند نمیداند.»[۲۳]
جمعبندی میان ادله تام یا محدود بودن علم معصوم
ریشۀ اختلاف، ظهور متفاوت برخی روایاتی است که در این موضوع نقل شده است. لذا اثبات یا نفی تام بودن علوم آنان، بیش از همه به تحلیل و جمعبندی روایات این موضوع وابسته است.[۲۴]
در جمعبندی میان روایات تام بودن علم امام و روایات افزایش پذیری علم ایشان چندین پاسخ داده شده است مانند:
روایاتی که از تمامیت علوم امامان خبر میدهند به علوم اجمالی نطر دارند منتها تفصیل اینها در طول زندگی امام به روش های مختلفی مانند الهام، تحدیث و ... به دست میآید.[۲۵]
روایاتی که میگویند علم امام تام است بحث از فعلی بودن علم امام دارند و روایاتی که علم امام را افزایش پذیر میدانند نگاهشان به شأنی بودن علم امام است و اینکه هرگاه اراده کند از علم غیب آگاه میشود.[۲۶]
و یا اینکه بخشی از علوم ایشان تام و کامل و بخشی دیگر افزایش پذیر است. بخش افزایش پذیر مربوط به علوم حادث و علوم کمالی امامان مربوط میشود و علم تام به موضوعات دینی[۲۷] و ... .[۲۸]
منظور از علم تام امام علم، نسبت به مخلوقات است و منظور از افزایش علم در شب های جمعه یا قدر یا در طول سال، مربوط به علم ایشان به خداوند است؛ زیرا ذات خداوند نامحدود است و معرفت به او پایان ندارد.[۲۹]
برخی گفتهاند، افزایش علم امام دو معنا دارد:
نوعی از علومی که دائماً به امام(ع) افزوده میشود، همان سیر نفس امام در عالم کلیات و تجلی اسماء کلیه الهیه است. طبق روایات در شبهای جمعه امامان (ع) به عرش الهی میروند و بازمیگردند و بر قلوبشان علومی خاص افاضه میشود؛ شاید این علوم از این دست باشد.[۳۰]
نوع دیگر از علومی که افزوده میشود، علم به حقائق مادی و خصوصیات عالم طبع است که به تناسب شرائط زمان و مکان از باطن امام بر ظاهر تنزل میکند، و امام بدان تفصیلاً و در عالم ظاهر آگاه میشوند. این علوم در قالب انواع گوناگونی از مکاشفات سمعی و بصری و غیرحسی برای ائمه تحقق پیدا میکند.[۳۱]
↑مانند: محمد بن محمد مفید؛ المسائل العكبریة ص۶۹و۷۰؛ محمد بن على کراجی، كنز الفوائد ج۱و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۵۹ باب السهو فی الصلاه و سیدمرتضی در الانتصار فی انفرادات الامامیه، ص۴۹۴ و ...