قیامهای پیش از ظهور
مقدمه
در روایات فراوانی، خاندان امامان (ع)، به پرهیز از قیام پیش از ظهور حضرت مهدی (ع) سفارش شدهاند.
از جمله روایاتی که برای مشروع نبودن تشکیل حکومت در عصر غیبت، مورد استفاده واقع شده، روایاتی است که به ظاهر قیام مسلحانه را پیش از ظهور مهدی (ع) منع میکند و تأکید دارد که این گونه قیامها به ثمر نمیرسد. روایات یاد شده را شیخ حر عاملی در "وسائل الشیعه" گرد آورده است.
نخست: روایات طاغوت بودن پرچمداران قیامهای پیش از ظهور
برخی از این روایات، به طور عام، هر نوع قیام و برافراشتن هر پرچمی را پیش از ظهور حضرت حجّت (ع) محکوم و پرچمدار آن را طاغوت یا مشرک معرفی میکنند. امام صادق (ع) فرمود: "هر پرچمی پیش از قیام قائم بر افراشته شود، صاحب آن، طاغوتی است که برابر خدا پرستش میشود"[۱]. برافراشتن پرچم، کنایه از اعلان جنگ با نظام حاکم و تلاش برای تأسیس حکومت جدید است. واژه "طاغوت" و جمله " يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ " در این حدیث به خوبی بیانگر آن است که مقصود از "پرچم برافراشته شده پیش از قیام قائم" پرچمی است که مقابل خدا و رسول (ص) و امام (ع) برافراشته شود و برافرازنده آن، مقابل حکومت خدا، حکومتی تأسیس کند و در پی آن باشد که به خواستههای خود جامه عمل بپوشاند. بنابراین، نمیتوان شخص صالحی را که برای حاکمیت دین، قیام و اقدام کرده است، طاغوت خواند؛ زیرا در این صورت، چنین پرچمی نه فقط مقابل پرچم قائم برافراشته نشده که در مسیر و طریق و جهت او خواهد بود. افزون بر این، اگر با استناد به این روایات، هرگونه قیام و نهضتی را محکوم و غیر مشروع بدانیم، اینگونه برداشت، با روایتهای جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و نیز با سیره پیامبر (ص) و امامان (ع) تعارض دارد و در مقام تعارض، باید از این روایات صرف نظر کرد.
دوم: روایات شکست قیامهای پیش از ظهور
روایاتی که بیانگر ناکامی و موفق نشدن قیامهای پیش از قیام مهدی (ع) است. این دسته از روایات، در ضمن، به مشروع نبودن تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی اشاره دارد؛ زیرا قیامی که بدون ثمر باشد، از دیدگاه عقل و عقلا ناپسند است. امام سجاد (ع) فرمود: "به خدا سوگند! هیچیک از ما پیش از قیام قائم خروج نمیکند؛ مگر اینکه مثل او، مانند جوجهای است که پیش از محکم شدن بالهایش از آشیانه پرواز کرده باشد. در نتیجه، کودکان او را گرفته و با او به بازی میپردازند"[۲].
از این روایت نتیجه گرفتهاند که قیام برای تشکیل حکومت اسلامی، نه فقط بینتیجه است که گرفتاری و ناراحتی اهل بیت (ع) را نیز در پی دارد؛ بنابراین باید از تشکیل حکومت اسلامی پیش از قیام مهدی (ع) چشم پوشید.
استناد به این روایت و مانند آن از جهاتی باطل است:
- این روایت، در صدد این نیست که اصل جواز قیام را رد کند؛ بلکه پیروزی را نفی میکند. اگر نفی جواز کند، قیام امام حسین (ع) برابر یزید و نیز قیام زید بن علی و حسین بن علی شهید فخ و ... را محکوم کرده است، با اینکه بدون تردید، این قیامها مورد تأیید امامان (ع) بوده است.
- عدم پیروزی قیام، دلیل نفی تکلیف به قیام نیست؛ برای نمونه در جنگ صفین، شایع شد که معاویه مرده است. این خبر باعث شادی مردم شد. اما حضرت علی (ع) در مقابل شادی مردم، فرمود: "سوگند به آن خدا که جان من در قبضه قدرت او است! معاویه هلاک نمیشود تا مردم بر او هماهنگ شوند. از آن حضرت پرسیدند: بنابراین، چرا با او میجنگید؟ امام فرمود: میخواهم بین خود و خدایم عذر داشته باشم"[۳]. این روایت و مانند آن، بیانگر این معنا است که انسان مسلمان، باید به تکلیف خود عمل کند و نباید انتظار داشته باشد به نتیجه مطلوب برسد.
- امکان دارد مقصود از جمله " مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت " فقط امامان معصوم (ع) باشد؛ زیرا شیعیان، از آنان انتظار خروج مسلحانه داشتند و ایشان با توجّه به شرایط حاکم بر آن زمان، میخواستند با اخبار غیبی، آنان را قانع کنند که هرکس از ما پیش از قیام قائم خروج کند، به علت نبود امکانات لازم، پیروز نخواهد شد و مصلحت اقتضا میکند خروج مسلحانه نداشته باشند.
- در برخی روایات، به قیامهای پیش از قیام قائم بشارت داده شده است که زمینهساز حکومت مهدی (ع) هستند. بدون تردید، زمینهسازی آنها، به لحاظ موفقیت آن قیامها است. افزون بر اینکه ایجاد آمادگی، خود بزرگترین ثمره این قیامها میباشد.
- اگر بگوییم این روایات در بیان نهی از مبارزه با ستم و فساد است، با آیات جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و نیز با سیره امامان معصوم (ع) ناسازگار است؛ از اینرو باید به دور افکنده شود.
سوم: روایات سکوت و خانهنشینی در راه ایجاد حکومت اسلامی
روایاتی که برای مشروع نبودن تلاش در راه ایجاد حکومت اسلامی در دوره غیبت، بدانها استناد شده است. این روایات مردم را به سکوت و سکون، فرا میخواند و از مشارکت در هر قیام و مبارزهای، پیش از تحقق نشانههای ظهور باز میدارد. جابر بن یزید جعفی میگوید: امام باقر(ع) فرمود: «"یا جابر! الْزَمِ الْأَرْضَ وَ لَا تُحَرکْ یَداً وَ لَا رِجْلًا حَتیتری عَلَامَاتٍ أَذْکُرُهَا لَکَ وَ مَا أَرَاکَ تُدْرِکُهَا اخْتِلَافُ بَنِی فُلَانٍ وَ مُنَادٍ یُنَادِی مِنَ السمَاءِ وَ یَجِیئُکُمُ الصوْتُ مِنْ نَاحِیَهِ دِمَشْقَ"»[۴]؛ بر زمین بنشین (خانه نشین باش) و دست و پا نجنبان (فعالیتی نکن)، تا نشانههایی را که برایت یاد میکنم، ببینی و بدانها برسی: نخستین آنها اختلاف بنی عباس است و من در تو نمیبینم که آن را دریابی ولی پس از من آن را از من روایت کن و آواز دهندهای از آسمان ندا کند و شما را آوازی از جانب دمشق به فتح برسد.
امام صادق(ع) به سدیر میفرماید: «"یا سَدیرُ اِلْزَمْ بَیْتَکَ وکُنْ حِلْساً مِن اَحْلاسِهِ وَاسْکُنْ ما سَکَنَ اللیْلُ وَالنهارُ فَاِذا بَلَغَکَ اَن السفْیانِی قَدْ خَرَجَ فَارْحَلْ اِلَیْنا وَلَوْ عَلی رِجْلِکَ"»[۵]؛ ای سدیر! در خانه بنشین و به زندگی بچسب و آرامش داشته باش تا آن هنگام که شب و روز آرام هستند؛ اما هنگامی که خبر رسید سفیانی خروج کرده، به سوی ما بیا، اگرچه با پای پیاده باشد.
از دیدگاه برخی، مقتضای این روایات منحصر به جابر و سدیر نیست؛ بلکه بر همه واجب است تا خروج سفیانی و… قیام قائم(ع)، سکوت کرده و از قیام و خروج خودداری کنند! در پاسخ به این دیدگاه باید گفت تعمیم حکم به همه افراد، در همه زمانها، متوقف است بر اینکه ما علم داشته باشیم به اینکه شخص یا زمینه خاصی، مورد نظر امام نبوده است. برخی از بزرگان، مدعی شدهاند: این گونه روایات، از ساخته و پرداختههای بنی امیه و بنی عباس است و انگیزه آنان، بازداشتن علویان از قیام و شورش بر ضد فرمانروایان است[۶]. البته این سخن را به عنوان احتمال میتوان پذیرفت؛ زیرا جعل احادیث از سوی فرمانروایان بالأخص امویان امری عادی و رایج بوده است؛ ولی ادعای قطع و یقین مشکل است[۷].
چهارم: روایات سرزنش شتاب برای نابود کردن دشمنان
از روایاتی که بر مشروع نبودن ایجاد حکومت اسلامی در دوره غیبت بدان استناد شده، روایاتی است که به صبر دعوت کرده و از شتاب، نهی کرده است. در برخی از این روایات، آمده است که انسان مسلمان، پیش از فرارسیدن موعد فرج و زوال ملک ستمگر، نباید خود را به زحمت بیندازد و دنبال برقراری حکومت عدل باشد. امام علی (ع) فرمود: "به زمین بچسبید و بر بلاها صبر کنید. دستها و شمشیرهایتان را در جهت خواستهای زبانتان به حرکت درنیاورید و در آنچه خداوند سبحانه و تعالی برای شما در آن عجله قرار نداده، عجله نکنید. اگر کسی از شما در رختخواب بمیرد، ولی به خدا و رسول و اهل بیت رسول، شناخت و معرفت داشته باشد، شهید از دنیا رفته و اجر او با خدا است و آنچه را از اعمال نیک نیت داشته، پاداشش را خواهد برد و همان نیت خیر او در ردیف به کار گرفتن شمشیر است. بدانید که برای هرچیز مدّت و سرآمدی است[۸].
بدون تردید سخنان امام علی (ع) در ارتباط با مورد خاص و شرایط ویژه است. از طرفی روایاتی نیز از امامان (ع) نقل شده که در آن، بسیاری از قیامهای علویان و غیر آن، تأیید شده است. همچنین قیامهایی صورت گرفته است که شیعیان و عالمان معروف، در آن شرکت داشتهاند. این دسته از روایات، روایات پیشین را توضیح میدهند و تفسیر میکنند؛ از جمله محمد بن ادریس، در کتاب سرائر آورده است: فردی در محضر امام صادق (ع) سخن از قیام به میان آورد و از خروج کسانی پرسید که از اهل بیت قیام میکنند، سؤال کرد. حضرت فرمود: پیوسته من و شیعیانم بر خیر هستیم، تا هنگامی که قیامکننده از آل محمد (ع) قیام کند. چقدر دوست دارم که شخصی از آل محمد (ع) قیام کند و من مخارج خانواده او را بپردازم" لَا أَزَالُ أَنَا وَ شِيعَتِي بِخَيْرٍ مَا خَرَجَ الْخَارِجِيُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوَدِدْتُ أَنَ الْخَارِجِيَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ خَرَجَ وَ عَلَيَ نَفَقَةُ عِيَالِهِ".
نیز روایاتی که درباره سنگینی مسئولیت مسلمانان راستین و ارزش آنان در دوران غیبت وارد شده است که روایات پیشین را که در نهی از قیام مسلحانه وارد شده بود رد میکند.
افزون بر آنچه گفته شد، تأیید برخی از قیامها- از جمله قیام زید، قیام حسین بن علی شهید فخ و قیام توابین- خود دلیلی بر تأویل روایات ناهی از قیام است[۹][۱۰].
قیامهای پیش از ظهور در فرهنگنامه آخرالزمان
ما میدانیم قبل از ظهور حضرت قائم (ع)، قیامهایی در سرزمینهای اسلامی به وقوع خواهد پیوست. برخی از این قیامها در روایات پیشگوئی شده است، و برخی نیز به طور مجمل به آنها اشاره شده است. از جمله قیامهایی که حتی قبل از به دنیا آمدن آن حضرت برپا شده است، میتوان قیام توابین و قیام زید بن علی (ع) و قیام شهید فخ را که به خونخواهی حضرت سیدالشهدا و مطالبه حقوق اهل بیت (ع) بوده نام برد. در دوران امامت سایر اهل بیت (ع) نیز مکرر قیامهای متعددی صورت میگرفته که تعدادی از آنها توسط بنیهاشم و تعدادی توسط غیر بنیهاشم بوده است. زمانی که از ائمه (ع) درباره این قیامها سؤال میشد، ایشان با تعابیر مختلفی آن را توصیف میفرمودند. مثلاً درباره قیام ابومسلم خراسانی که بر علیه بنیامیه قیام کرد و سلسله آنان را برانداخت، ائمه نظر مثبتی نداشتند و زمانی که نامه ابومسلم نزد امام صادق (ع) آمد و از امام (ع) تقاضای همراهی کرده بود، حضرت نامه او را جواب نداد و نامهرسان را نیز از محضر خود بیرون راند[۱۱]. این واضح است، زیرا حکومت را کسی نمیتواند به ائمه هدی (ع) بدهد بلکه حکومت، حقی است که خدا برای آنان مقرر ساخته است و افرادی نظیر ابومسلم گویا به واسطه این قیام و دادن حکومت به ائمه (ع)، خود را در آن حکومت سهیم میدانستهاند، بنابراین حضرت با رد کردن دعوت او، فهماند که او نیت درستی ندارد. بعد از آن که حضرت ابومسلم را رد کرد، او هم به نزد بنی العباس رفت و حکومت را تسلیم ایشان کرد و با این کار درستی کلام امام صادق (ع) مشخص شد که او به دنبال قدرتطلبی است نه دنبال حقیقت و درستی. علاوه بر اینکه اینگونه افراد بدون اجازه امام حی و حاضر به اینگونه اعمال دست میزند و گویا خود را در مقابل امام صاحب نظر میدانستند!
نمونه دیگر زید بن علی بن الحسین (ع) است که امام صادق (ع) درباره ایشان به یاران خویش فرمود: قیام خود را با قیام زید بن علی (ع) مقایسه نکنید، زیرا زید مردی عالم و راستگو و درست کردار بود و مردم را به اطاعت از خود دعوت نمیکرد (و از قیام کردن، خیال حکومت برای خود در سر میپروراند) بلکه او یاران خود را دعوت به اطاعت از شخصی میکرد که از آل محمد (ع) باشد و مورد رضایت خدا باشد (یعنی امام معصوم (ع)) و اگر در قیام خویش پیروز میشد قطعاً به وعده خود وفا مینمود (و حکومت را تسلیم امام معصوم (ع) میکرد) سپس فرمودند: ما شما را شاهد میگیریم که به قیام کسانی که برای دعوت مردم به سوی ما قیام میکند راضی نیستیم... [۱۲].
بنابراین در روایات ما شاهد احادیثی هستیم که ما را به شدت از قیام کردن بازداشتهاند و همواره ما را به خودداری توصیه نمودهاند. البته این احادیث در میان فقها محل بحثهای بسیار مفصلی بوده و هست. برخی از دانشمندان به این روایات عمل مینمایند و دستهای آن را حمل بر تقیه نموده یا به واسطه مخالفت مضمون این احادیث با دیگر مضامین دینی آن را مسکوت عنه گذاشته و به آن عمل نمیکنند[۱۳]. مثلاً در مقدمه صحیفة مبارکه سجادیه امام صادق (ع) فرمود: پیش از ظهور حضرت مهدی (ع) هیچ شخصی از ما اهل بیت برای دفع ظلم یا گرفتن حق، قیام نکرده و قیام نخواهد کرد مگر اینکه بلاها بنیان او را برکند و باعث بیشتر شدن ناراحتی ما و شیعیان ما شود.
امام سجاد (ع) فرمود: به خدا سوگند! هیچ یک از ما اهل بیت پیش از قیام حضرت مهدی (ع)، به پا نمیخیزد مگر اینکه همانند جوجهای میباشد که پیش از قوت گرفتن بالهایش از آشیانه پرواز کند، و بنابراین به دست بچهها افتاده که با او بازی خواهند کرد[۱۴].
امیرالمؤمنین علی (ع) خطبهای خواند و فرمود: ای مردم! پس از من آرام گیرید و از گروهی اندک و خاص که از میان خاندان رسول خدا هستند پیروی نکنید[۱۵]، زیرا آنان در کار خود به مقصودشان نخواهند رسید، چون به توصیه من عمل نکردند و پیمان مرا شکستند. فردی از فرزندان حسین (ع) بر سرکردگی أمیه در کوفه به پا میخیزد و بلا تمامی مردم را فرا خواهد گرفت. خداوند بهترین شخص از مخلوقات خود را مبتلا میسازد تا اینکه پاک و ناپاک از یکدیگر جدا شوند. در آن روز مردم از یکدیگر بیزاری میجویند و این بلا تا جایی بر آنها طولانی خواهد شد که مردی از خاندان رسول خدا (ص) آمده و آن بلا را برطرف میسازد. هر کس که از فرزندان من خروج کند و چون من رفتار نکند و به روش من عمل ننماید، من از او بیزار خواهم بود و قبل از ظهور حضرت مهدی (ع) هر کسی از خاندان من خروج نماید کشته خواهد شد... [۱۶].
امام باقر (ع) در روایتی به ابوجارود فرمود: تو را توصیه میکنم که پرهیزکاری پیشه کنی و آرام در خانهات بنشینی و در فتنههای مردم شرکت نکنی و از کسانی که از میان خاندان رسول الله (بدون دوراندیشی و بینش سیاسی و دینی بر ضد بنی امیه) قیام میکنند دوری بجوی زیرا این گونه افراد نه درست عمل میکنند و نه به سوی حق هدایت میکنند. همانا بنی امیه چند سالی را حکومت نخواهند نمود و تا وقتی اجل آنان سر نیاید، کسی نمیتواند حکومت آنان را زایل کند. برای اهل حق (یعنی اهل بیت رسول خدا (ص)) هم سلطنتی خواهد بود و هرگاه زمان آن فرا رسد، خداوند آن را به شخصی از ما اهل بیت (یعنی حضرت مهدی (ع)) خواهد داد. هر کس در زمان برپایی آن سلطنت زنده باشد پس با دولت ما همراه خواهد بود و اگر زنده نباشد و آن حکومت حق را درک نماید، به خیر و مصلحت خداوند وفات یافته است. بدان هر گروهی که برای عزت دین و برطرف کردن ستمی قیام کند گرفتار بلا و مرگ شده، مگر آن دسته از ملائک که با رسول خدا (ص) در جنگ بدر شرکت نمودند، که نه مجروح شده، نه کشته میشوند و نه مدفون میگردند[۱۷].
در زمان اهل بیت (ع) برخی از فرزندان امام حسن مجتبی (ع) بر ضد حکومت بنی امیه و بنی العباس قیام میکردند. مقداری از این افراد علاوه بر مخالفت با غاصبین حقوق اهل بیت (ع) اعتراضهایی نیز به ائمه (ع) داشتند و گویا خود را از ایشان آگاهتر بر زمانه و شرایط دوران میدانستند.
به امام صادق (ع) خبر قیام "محمد بن عبدالله بن حسن" را دادند، حضرت در ضمن بیان حدیثی قیام او را تأیید ننمودند و فرمودند تا آسمان و زمین در آرامش هستند قیامی به وقوع نمیپیوندد. در ادامه این حدیث که از زبان مبارک امام رضا (ع) صادر شده است، حضرت به تفسیر بیان امام صادق (ع) میپردازند. از محتوای حدیث میتوان فهمید که محمد بن عبدالله بن حسن گویا با این قیام قصد برپایی قیام کلی جهانی را داشته است. حضرت در بیان فرمایش امام صادق (ع) فرمود: "تا آسمان و زمین ساکن هستند خروجی در کار نخواهد بود" بدین معنا نیست که هیچ قیامی رخ نخواهد داد، بلکه بدین معناست که تا وقتی ندای آسمانی و فرو رفتن لشکر سفیانی (که دو علامت از نشانهای حتمی ظهور است) اتفاق نیفتد حضرت قائم (ع) قیام نخواهد کرد. بنابراین (اگر دنبال شرکت در قیام جهانی منجی آخرالزمان هستی) در خانهات بنشین و ساکت باش تا زمانی که خبر خروج سفیانی و ندای آسمانی را بشنوی، آنگاه اگر چه پیاده هم بودی، به سوی ما بشتاب[۱۸].
در حدیثی امام سجاد (ع) فرمود: به زودی زمین از خون جوجهگانی از آل محمد (ص) رنگین خواهد شد زیرا پیش از وقت پرواز میکنند و چیزی را میطلبند که هنوز وقت آن فرا نرسیده است (یعنی قیام جهانی)[۱۹].میبینید که در این روایات سخن حضرت در منع از قیام، صریح و قاطع است. اما آن دسته از علمایی که به اینگونه روایات عمل نمیکنند بر آنند که اگر حدیثی با قرآن و سایر احکام مسلم اسلامی موافق نبود باید کنار گذاشته شود و علم آن را به اهل بیت (ع) واگذار کنیم و آن حدیث جزو احادیث متشابه خواهد بود. البته این بحث بسیار دقیق و مفصل میباشد که این مجال جای پرداختن به آن نیست و برای اطلاع بیشتر میتوان به کتابهایی که در این باره خصوصاً نوشته شده رجوع نمود[۲۰].
امام باقر (ع) در حدیثی فرمود: میبینم روزی را که گروهی از شرقِ دور از شهری به نام شیلا قیام میکنند و حق خویش را از چینیها طلب میکنند، ولی چینیها از آن امتناع میکنند. دوباره آن گروه حق خود را میطلبند اما چینیها باز هم امتناع میورزند. سپس آن گروه شمشیر از نیام میکشند و زمانی که چینیها این را میبینند قبول میکنند که آنچه را مطالبه نمودهاند، بدهند اما آن گروه قبول نکرده و بسیاری از چینیها را خواهند کشت و پس از آن به سوی سرزمین ترک (شاید منظور ترکمنها باشد) و هند میروند و آنجا را به تصرف درآورده و سپس به سوی خراسان روان میشوند. مردم خراسان در مقابل ایشان ایستادگی میکنند و آنان با زور بر آنها غلبه خواهند کرد و خراسان را به تصرف خود درمیآورند و در پایان میخواهند که سلطنت خود را به حضرت مهدی (ع) تسلیم کنند[۲۱][۲۲].
پرسش مستقیم
پرسشهای وابسته
- ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت چیست؟ (پرسش)
- تفاوتهای حکومت اسلامی با سایر حکومتها چیست؟ (پرسش)
- آیا تشکیل حکومت اسلامی پیش از قیام امام مهدی از وظایف مسلمین است؟ (پرسش)
- آیا ایجاد حکومت اسلامی و حرکتهای اصلاحی با اعتقاد به ظهور امام مهدی سازگار است؟ (پرسش)
- دلایل مخالفان تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور چیست؟ (پرسش)
- دلایل مخالفان اهل سنت با برپایی قیام پیش از ظهور چیست؟ (پرسش)
- آیا سکوت و خانهنشینی مردم در تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور جایز است؟ (پرسش)
- آیا روایت صحیحی داریم که بگوید هر پرچمی یا حکومتی که قبل از قیام امام مهدی برپا شود باطل یا طاغوت است؟ (پرسش)
- هنگام ظهور حضرت مهدی ایران اسلامی ما در چه شرایط و موقعیت اجتماعی است؟ (پرسش)
- چرا در زمان غیبت حکومت اسلامی به دست ولی فقیه جامع الشرایط است؟ (پرسش)
- آیا انقلاب اسلامی ایران زمینهساز عدل امام مهدی است؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ " كُلُ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ "، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۹۵، ح ۴۵۲
- ↑ " و اللّه لا يخرج منّا واحد قبل خروج القائم إلاّ كان مثله مثل فرخ طار من و كره قبل أن يستوي جناحاه فأخذه الصبيان فعبثوا به "، محمد بن یعقوب کلینی، الکافی،، ج ۸، ص ۲۶۴؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۹۹، ح ۱۴
- ↑ ابن شهرآشوب، المناقب، ج ۲، ص ۲۵۹
- ↑ " أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سعید عَنْ هَؤُلَاءِ الرِّجَالِ الأربعه عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ وَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یعقوب الکلینی أَبُو جَعْفَرٍ قَالَ حدثنی علی بْنِ إبراهیم بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أبیه قَالَ وَ حدثنی مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عیسی قَالَ وَ حدثنی علی بْنِ مُحَمَّدٍ وَ غیره عَنْ سَهْلِ بْنِ زیاد جمیعا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ وَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الموصلی عَنْ أبی علی أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أبی نَاشِرَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ هِلَالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أبی الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرِ بْنِ یزید الجعفی"؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۲۷۹، ح۶۷.
- ↑ "عِدهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمدٍ عَنْ سَدِیر"؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص۲۶۴، ح ۳۸۳.
- ↑ نک: نجم الدین طبسی، تا ظهور، ج۱، ص۷۳.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۳، ص۸۲، ۸۳.
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۳۳
- ↑ ر. ک: جمعی از نویسندگان، چشم به راه مهدی (ع)، مقاله «حکومت اسلامی در عصر انتظار»، محمد صادق مزینانی، ص ۱۱۹- ۱۳۸
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۴۹ - ۳۵۴.
- ↑ روضة کافی: ح ۴۱۲.
- ↑ روضة کافی: ح ۳۸۱.
- ↑ ر. ک: تقیه.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۳۶.
- ↑ در روایت عبارت "شذاذ من آل محمد" آمده که به معنی گروهی اندک از میان جمعی است که خلاف عرف عمل میکنند و در عقیده و رفتار تکروی دارند و از نسبتی که به اهل بیت دارند سوء استفاده نموده و دنبال به دست آوردن اهدافی دست نایافتنی هستند و در این میان گروهی را نیز با خود گمراه میکنند.
- ↑ ملاحم، ص ۱۲۲.
- ↑ غیبت نعمانی، ص ۱۹۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۸۸ و روضه کافی: ۴۵۳ و یأتی، ص ۳۳۷.
- ↑ غیبت نعمانی، ص ۱۹۹.
- ↑ ر. ک: پرچم.
- ↑ یأتی، ص ۱۸۴ و الزام الناصب، ج ۲، ص ۱۶۰.
- ↑ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان. ص ۵۰۹.