دلایل مخالفان تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
دلایل مخالفان تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت کبری / اقامه حکومت اسلامی در عصر غیبت
تعداد پاسخ۳ پاسخ

دلایل مخالفان تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ جامع اجمالی

تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت

دلایل نفی حکومت در زمان غیبت

  1. برداشت از روایاتی که در آن گسترش ظلم و فساد در زمان غیبت را از نشانه‌های ظهور امام زمان (ع) معرفی می‌کند و روایاتی که مسلمین را در زمان غیبت دعوت به صبر می‌‌کنند و به آنها اینچنین القاء می‌‌کنند که پیش از فرا رسیدن موعد فرج و زوال حکومت ستمگر، نباید خود را به زحمت بیندازد و به دنبال برقراری حکومت عدل باشد، چنانکه در روایتی پیامبر اکرم (ص) به امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «ای علی! برکندن کوه‌های بزرگ آسان‌تر است از برچیدن پادشاهی‌ که زمانش به سر نرسیده است»[۲] و همچنین روایاتی که قیام قبل از قیام امام عصر (ع) را باطل و ظاغوت می‌‌دانند[۳]. مانند، روایتی از امام صادق (ع) که فرمودند: «هر پرچمی قبل از قیام حضرت مهدی برافراشته شود، صاحب آن طاغوت بوده و اطاعت از او خروج از اطاعت خداست»[۴].[۵]
  2. تفسیر نادرست معنای ولایت؛ به این معنا که تشکیل حکومت در زمان غیبت برپایۀ ولایت فقیه، یعنی دخالت در حوزه ای که مخصوص امام معصوم است و ورود به آن برای افراد عادی جایز نیست[۶].
  • اما این دو شبهه قابل پذیریش نیست چراکه هر دو اشکال برداشت اشتباه از روایات و معنای ولایت است[۷].

پاسخ به روایات

  1. منظور از روایاتی که قیام قبل از قیام امام عصر (ع) را باطل می‌‌داند، این است که اگر قیامی قبل از خروج امام عصر، به نام مهدی و مهدویت انجام گیرد آن قیام باطل است. به بیان دیگر این نوع روایات ناظر به قیام‌هایی به نام مهدی موعود است نه هر قیامی و لو اینکه آن قیام برای احقاق امر به معروف و نهی ازمنکر باشد. مؤید این مطلب روایاتی معتبری است که از طریق مختلف از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمودند: «شخصی از اهل بیت من قیام می‌‌کند که طومار ستم و ستمگری را در هم پیچیده و کاخ ستم را بر سر ستمگران خراب کرده و چنان عدل و داد را در جهان اقامه می‌‌کند که تمام حکومت‌ها در برابر او خواضع می‌‌شوند»[۸] و چون این نوع روایات، در دسترس عموم مردم قرار گرفته بود، عده‌ای با سوء استفاده از این روایات خودشان را مهدی آل محمد معرفی کرده و از مردم برای خودشان بنام مهدی منتظر بیعت می‌‌گرفتند. در واقع روایاتی که هر گونه قیامی قبل از قیام امام عصر را باطل می‌‌دانند، ناظر به این نوع از قیام هاست نه هر قیامی[۹].
  2. اما روایاتی که از گسترش ظلم و ستم در زمان غیبت سخن گفته‌اند به این معنا نیست که در دوران غیبت، نباید هیچ عمل مثبتی از جمله تشکیل حکومت اسلامی انجام پذیرد چراکه با این وجود باید معتقد شویم هر امر مثبتی در جهت احیاء احکام اسلامی در زمان غیبت امام عصر امری مذموم و مرجوح است، در حالی که این مدعا در تضاد قطعی با آیات جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و نیز با سیره پیشوایان معصوم است[۱۰].
  3. در خصوص روایاتی که در آن ائمۀ(ع)، مسلمانان را از شتاب زدگی در امر حکومت عدل قبل از قیام قائم نهی می‌‌کنند باید گفت این روایات ناظر به زمانی است که شرایط برای ایجاد قیام مهیا نیست و عده ای عجولانه می‌‌خواهند دست به چنین کار عظیمی بزنند، اما در صورتی که شرایط برای انجام قیام و تشکیل حکومت اسلامی مهیا باشد روایات در صدد نفی آن نیست[۱۱].
  4. منظور از نفی در روایات به معنای نفی قیام نیست بلکه به معنای نفی پیروزی است. یعنی اگر در زمان غیبت و قبل از قیام امام عصر قیامی انجام شود حرام و باطل نیست؛ ولی منجر به پیروزی و شکست دشمنان نمی‌شود. چنانکه امام صادق (ع) نسبت به قیام زید آن قیام را باطل ندانستند ولی معتقد بودند این قیام به سر انجام نمی‌رسد. ایشان درباره قیام زید فرمودند: «زید مردی عالم و راستگو بود هر آینه، اگر پیروز می‌شد، به وعده خود(سپردن حکومت به اهل بیت) وفا می‌کرد»[۱۲][۱۳]
  5. در برخی از روایات، به قیام‌های پیش از قیام امام عصر (ع) اشاره شده و حتی معصومین قیام‌ها آنها را به نوعی تأیید هم کرده‌اند. یکی از بارزترین این قیام‌ها خروج یمانی است که در روایات فراوانی، علم او را علمی هدایت شده دانسته‌اند چنانکه در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که ایشان فرمودند: «خروج سه نفر خراسانی و سفیانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز است. در میان این قیام‌ها، پرچمی هدایت کننده‌تر از پرچم یمانی نیست. آن پرچمی است که مردم را به حق دعوت می‌‌کند»[۱۴].[۱۵]

پاسخ به تفسیر نادرست از معنای ولایت

نتیجه گیری

پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» در این‌باره گفته است:

جهت نخست: این روایت در صدد این نیست که اصل جواز قیام را رد کند؛ بلکه پیروزی را نفی می‌کند. اگر چنانچه قائل شویم این روایت نفی جواز می‌کند، پس قیام امام حسین (ع) در برابر یزید و نیز قیام زید بن علی و حسین بن علی (شهید فخ) و... را نیز محکوم کرده است! با اینکه بدون تردید، این قیام‌ها مورد تأیید ائمه (ع) بوده است. امام صادق (ع) درباره قیام زید شهید فرمود: "قیام زید را به رخ نکشید؛ زیرا او مردی عالم و راستگو بود و شما را به سوی خود دعوت نکرد؛ بلکه به سوی آل محمد (ع) و رضایت آنان دعوت نمود. هر آینه، اگر پیروز می‌شد، به وعده خود وفا می‌کرد. او در برابر سلطنت و حکومتی قیام کرد که محکم و یک پارچه بود و می‌خواست ارکان آن را متلاشی کند"[۲۰].

جهت دوم: پیروز نشدن قیام، دلیل بر نفی تکلیف به قیام نیست؛ به عنوان نمونه "در جنگ صفین، شایع شد که معاویه مرده است. این خبر باعث شادی مردم شد؛ اما حضرت علی (ع) در مقابل شادی مردم، فرمود: سوگند به آن خدایی که جان من در قبضه قدرت او است! معاویه هلاک نمی‌شود تا مردم با او هماهنگ شوند. از آن حضرت پرسیدند: بنابراین پس چرا با او می‌جنگید؟ امام فرمود: "َ أَلْتَمِسُ الْعُذْرَ بَيْنِي وَ بَيْنَ اللَّهِ"[۲۱]. این روایت و مانند آن بیانگر این معنا است که انسان مسلمان، باید به تکلیف خود عمل کند و نباید انتظار داشته باشد، حتماً به نتیجه مطلوب برسد.

جهت سوم: شاید مقصود از جمله "مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت‏" فقط ائمه معصومین (ع) باشند؛ زیرا شیعیان از آنان، انتظار خروج مسلحانه را داشتند و ایشان با توجه به شرایط حاکم بر آن زمان، می‌خواستند با اخبار غیبی، آنان را قانع کنند که هرکس از ما، پیش از قیام قائم خروج کند، به علت نبود امکانات لازم، پیروز نمی‌شود و مصلحت اقتضا می‌کند که خروج مسلحانه نکند.

جهت چهارم: در برخی از روایات، به قیام‌های پیش از قیام قائم بشارت داده شده است که زمینه‌ساز حکومت مهدی (ع) هستند. بدون تردید زمینه‌سازی آنها، به لحاظ موفقیت آن قیام‌ها است. افزون بر اینکه ایجاد آمادگی، خود بزرگ‌ترین ثمره آنها می‌باشد. یکی از بارزترین این قیام‌ها خروج یمانی است که در روایات فراوانی، از پرچم او به عنوان هدایت یافته‌ترین پرچم یاد شده است. امام صادق (ع) در این‌باره می‌فرماید: "خروج سه نفر خراسانی و سفیانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز است. در میان این قیام‌ها، پرچمی هدایت کننده‌تر از پرچم یمانی نیست. آن پرچم هدایت به حق دعوت می‌کند"[۲۲]؛ امام باقر (ع) نیز به این مهم اشاره کرده، دعوت یمانی را به حضرت مهدی (ع) دانسته است[۲۳]. "وَ لَيْسَ فِي الرَّايَاتِ أَهْدَى مِنْ رَايَةِ الْيَمَانِيِّ هِيَ رَايَةُ هُدًى لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى صَاحِبِكُمْ "[۲۴]. شیخ کلینی با ذکر سند از عمر بن حنظله نقل کرده که: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: "پنج نشانه پیش از قیام قائم است: صیحه، سفیانی، فرو رفتن، کشته شدن نفس زکیه و یمانی"[۲۵]؛ در این روایات تأکید بر حتمی بودن آنها پیش از قیام قائم (ع) است که به طور روشن با جمله "قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ"، وقوع آن را پیش از قیام حضرت دانسته است.

جهت پنجم: این روایات اگر در صدد نهی از قیام و مبارزه با ستم و فساد باشد، با آیات جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و نیز با سیره پیشوایان معصوم (ع) ناسازگار خواهد بود؛ از این رو باید به دور افکنده شود[۲۶].

برای اثبات مشروع نبودن برپایی حکومت اسلامی در دوره غیبت، گاهی روایاتی استناد می‌شود که به صبر دعوت کرده و از شتاب، نهی کرده است. در اینها آمده است: انسان مسلمان، پیش از فرا رسیدن موعد فرج و زوال ملک ستمگر، نباید خود را به زحمت بیندازد و به دنبال برقراری حکومت عدل باشد. پیامبر اکرم (ص) به امام علی (ع) فرمود: "ای علی! برکندن کوه‌های بزرگ آسان‌تر است از برچیدن پادشاهی‌ای که زمانش به سر نرسیده است"[۲۷]؛ امام علی (ع) می‌فرماید: "به زمین بچسبید و بر بلاها صبر کنید؛ دست‌ها و شمشیرهایتان را در جهت خواست‌های زبانتان به حرکت در نیاورید و نسبت به آنچه خداوند برای شما در آن عجله قرار نداده، شتاب نکنید. اگر کسی از شما در رختخواب بمیرد، اما نسبت به خدا و رسول و اهل بیت او، شناخت و معرفت داشته باشد، شهید از دنیا رفته و اجر او با خدا است و آنچه را از اعمال نیک نیت داشته، پاداشش را خواهد برد و همان نیت خیر او در ردیف به کار گرفتن شمشیر است. بدانید که برای هر چیز مدت و سرآمدی است[۲۸]؛ این روایت دلالتی بر مدعای اندیشه نفی مشروعیت حکومت ندارد؛ زیرا در بیشتر این گونه احادیث، شتاب قبل از موعد و قیام در مواردی که شرایط زمان مهیا نیست، مورد نهی قرار گرفته است، اما اگر زمینه‌های قیام و تشکیل حکومت فراهم باشد، آیا باز هم مبارزه و قیام، همان حکم را دارد؟! این احادیث، در این مورد ساکت است و در صدد بیان چنین حکمی نیست و ممکن است در مقام تقیه صادر شده باشند. بدون تردید سخن امام علی (ع) نیز در ارتباط با مورد خاص و شرایط ویژه است. از طرفی روایاتی نقل شده که در آن بسیاری از قیام‌های علویان و غیر آن مورد تأیید قرار گرفته است. همچنین قیام‌هایی صورت گرفته که شیعیان وعالمان معروف در آن شرکت داشته‌اند. این دسته از احادیث، روایات پیشین را توضیح داده و تفسیر می‌کنند. صاحب وسائل الشیعه به نقل از محمد بن ادریس، آورده است: "فردی در محضر امام صادق (ع) سخن از قیام به میان آورد و از خروج کسانی که از اهل بیت قیام می‌کنند، سؤال کرد. حضرت فرمود: "پیوسته من و شیعیانم بر خیر هستیم تا هنگامی که قیام کننده‌ای از آل محمد (ع) قیام کند. چقدر دوست دارم که شخصی از آل محمد (ع) قیام کند و من مخارج خانواده او را بپردازم"[۲۹]؛ افزون بر آن، تأیید برخی از قیام‌ها از جمله قیام زید، قیام حسین بن علی شهید فخ و قیام توابین خود دلیلی بر تأویل روایات ناهی از قیام است[۳۰]. بنابراین بر فرض صحیح بودن اسناد بعضی از احادیث، هیچ یک از آنها نمی‌تواند مشروعیت قیام و حکومت در عصر غیبت را زیر سؤال ببرد؛ بلکه این گونه روایات، قیام‌هایی را ممنوع و محکوم به بطلان می‌داند که دارای شرایط لازم نیست و یا جهت اهداف فاسد و هواها و هوس‌ها انجام می‌شود. پس اگر قیامی با شرایط بیان شده در شرع، زیر نظر حاکم عادل (فقیه) انجام پذیرد و اهداف آن نیز بر اساس شریعت شکل گرفته باشد، زمینه‌ساز قیام حضرت مهدی (ع) خواهد بود و نه تنها از آن نهی نخواهد شد؛ بلکه در برخی از موارد، تلاش برای برپایی آن، واجب خواهد بود»[۳۱].
۲.حجت الاسلام و المسلمین مزینانی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد صادق مزینانی، در مقاله «حکومت اسلامی در عصر انتظار» در این‌باره گفته است:

«از مباحث مهم و اساسی در دوره غیبت ، بحث حکومت اسلامی و انتظار فرج و ارتباط آن‌دو با یکدیگر است. بیشتر فقهای شیعه، تشکیل حکومت اسلامی را در دوره غیبت ، ضروری می‌دانند و بر این باورند که فقهای عادل، باید به این مهم اقدام کنند و اگر یکی از آنان تشکیل حکومت داد، بر دیگران واجب است که از او پیروی کنند. در مقابل، شماری اندک برآنند که اقامه حکومت از شؤون امام است، بنابراین، در عصر غیبت تشکیل حکومت جایز نیست. این تفکر، که نخست به صورت یک اختلاف‌نظر فقهی کلامی مطرح بود، در این اواخر رنگ سیاسی به خود گرفت. شماری بر اساس همین بینش به مخالفت با مشروطه پرداختند[۳۲] و بزرگانی چون: آخوند خراسانی، آیت الله مازندرانی، علامه نائینی و... را تخطئه کردند. زیرا این‌گونه کارها را در عصر انتظار مشروع نمی‌دانستند. این تفکر چون تضادی با خودکامگی حکام نداشت، بلکه غیر مستقیم توجیه‌گر اعمال آنان نیز بود، از سوی آنان حمایت و ترویج شد، تا جایی که پیش از انقلاب اسلامی، هواداران این اندیشه به صورت تشکیلاتی منسجم درآمدند.

با نگاهی به گفته‌ها و نوشته‌های طرفداران این نظریه و دلائلی که بدان استناد کرده‌اند، می‌توان گفت که این باور انحرافی از سه راه زیر سرچشمه گرفته است:

  1. برداشت نادرست از روایاتی که گسترش ستم و فساد را از نشانه‌های ظهور امام زمان (ع) معرفی می‌کند.
  2. استناد به روایاتی که از هرگونه قیامی در عصر غیبت ، نهی و به سکوت و سکون و صبر بر بلاها، دعوت کرده است.
  3. تفسیر نادرست از امامت و رهبری و تصور این‌که تشکیل حکومت در عصر غیبت ، دخالت در قلمرو کار امام (ع) است»[۳۳].
۳.حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیب‌الله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در این‌باره گفته‌است:
  • «در مجموع با مراجعه به کتب و سخنان‌ علمای شیعه روشن می‌شود که اصل حرفشان در دو محور خلاصه می‌گردد:
  1. انکار ولایت فقیه: هر انقلاب و نهضتی با تلفات جانی و خسارات مالی بسیاری همراه است، که در زمان غیبت کسی که دارای چنین ولایتی بوده و بتواند تا این حد بر مردم اعمال ولایت کند، وجود ندارد. فقهای عادل نیز ولایتشان در حد امور حسبیه (نظیر حفظ مال یتیم بی‌سرپرست و تصرف در مال غایبان و قاصران بی‌سرپرست و ...) و حداکثر قضاوت است، نه تشکیل حکومت و دخالت در امور سیاست تا این حد.
  2. استناد به روایات: روایاتی که به ظاهر دلالت می‌کند بر اینکه هر قیامی قبل از قیام حضرت مهدی (ع) اولاً، محکوم به شکست بوده و ثانیاً، محکوم به بطلان است، زیرا رهبر آن قیام، طاغوت و منحرف از طریق اسلام است، لذا اطاعتش حرام و مخالفتش واجب است؛ به عنوان نمونه به یک مورد اشاره می‌کنیم: "ابی‌‌ بصیر از امام صادق (ع) نقل می‌کند: هر پرچمی قبل از قیام حضرت مهدی (ع) برافراشته شود، صاحب آن طاغوت بوده و اطاعت او خروج از اطاعت خداست، زیرا اطاعت افرادی از غیر طریق الهی است"[۳۴]؛
بنابراین، قیام مردم علیه ستمگران وبذل جان در این راه نه تنها شهادت به حساب می‌آید، بلکه مصداق القای نفس در هلاکت است که قرآن از آن نهی فرموده است: ﴿وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ[۳۵]. لذا در زمان غیبت جز سکوت و انتظار فرج و نشستن در خانه و دعا کردن راه دیگری متصور نیست.
نقد و بررسی: دلیل اول که در آن ولایت فقیه انکار شده است، اساسی ندارد، زیرا ما معتقدیم و در کتاب‌ها ثابت شد که فقهای جامع‌الشرایط در عصر غیبت کبری از طرف آن حضرت نیابت و وکالت دارند. بر همین اساس ولایتشان در حد تشکیل حکومت و اداره مملکت است نه در حد امور حسبیه. ما در اینجا در صدد آن نیستیم که ولایت فقیه را به صورت همه جانبه بررسی کنیم. اهل تحقیق می‌توانند به کتب مربوطه از جمله کتاب "تحقیقی پیرامون ولایت فقیه" اثر نگارنده مراجعه کنند که به تفصیل اصل ولایت و حدود آن با تمام جوانب مورد بحث قرارگرفته است. به علاوه، در درسهای پیشین درهمین کتاب، در حد این نوشتار به دلایل ولایت فقیه اشاره شده است، لذا دیگر نیازی به تکرار آن نیست.
اما پاسخ دلیل دوم، یعنی در مورد روایاتی که هر قیامی را قبل از قیام حضرت مهدی (ع) باطل می‌دانند، باید بگویم که این نوع روایات ناظر به قیامت‌هایی به نام مهدی موعود است نه هر قیامی و لو بر اقامه حق و امر بمعروف و نهی از منکر. در توضیح این مطلب می‌گوییم: روایات معتبره از طریق مختلف از رسول خدا (ص) وارد شده است که: از اهل بیت من شخصی قیام کرده، طومار ستم و ستمگری را در هم پیچیده و کاخ ستم را بر سر ستمگران خراب کرده و بساط عدل و داد را در جهان می‌گستراند و در جهان حکومتی نیست که برابر او خاضع نشود. روایاتی از این قبیل از امیرالمؤمنین و امام حسن امام حسین (ع) نیز بسیار وارد شده است[۳۶]. این نوع روایات که در دسترس عموم بوده و اغلب آن آگاهی داشته‌اند، عده‌ای را بر آن وا داشت که خود را همان مهدی موعود آل محمد (ع) قلمداد کرده و بنام آن حضرت، علیه حاکم وقت قیام کنند و از مردم برای خود بنام مهدی منتظر بیعت بگیرند؛ به عنوان نمونه، "مهدی عباسی" که یکی از خلفای بنی عباس است او را به همین جهت لقب مهدی داده‌اند، یا محمد بن عبدالله بن الحسن معروف به نفس زکیه، بنام مهدی موعود برای خود از مردم بیعت می‌گرفت، حتی از حضرت صادق (ع) خواسته‌اند که بنام مهدی آل محمد (ص) با او بیعت کند و همراه او در جنگ با بنی‌امیه شرکت نماید، وقتی حضرت صادق (ع) حاضر به بیعت با او نشد، عبدالله پدر محمد سخت عصبانی شده و به حضرت سخنان ناروایی گفته است[۳۷]. با توجه به این مطلب مشکل واقعی قیام امثال محمد بن عبدالله‌ها که از خوبان قوم بوده و به نفس زکیه معروف بودند، مشخص شده، چه رسد به قیام ابومسلم بنی عباس و زید النارها. بنابراین، اگر در روایتی امام صادق (ع) به اصحابش می‌فرماید: در خانه بنشینید و با این قیامها همراه نباشید، چرا که هر قیامی قبل از قیام حضرت مهدی (ع) محکوم به بطلان و شکست است، مقصود همان قیامهایی است که بنام مهدی موعود انجام می‌گرفت، لذا حضرت در بسیاری از آن روایات به علائمی که باید قبل از ظهور و قیام حضرت حجت واقع شود، اشاره می‌کرد؛ یعنی می‌فرمود که تا این علائم واقع نشده قیامها را قیام مهدی ندانید و با آنها قیام نکنید[۳۸]. در پاسخ عبدالله که از حضرت برای پسرش بنام مهدی موعود بیعت می‌خواست، فرمود: نه پسر تو آن مهدی موعود است و نه الان وقت قیام آن مهدی موعود: "انْ كُنْتَ تَرَى ابْنَكَ‏ هَذَا هُوَ الْمَهْدِيُ‏، فَلَيْسَ بِهِ وَ لَا هَذَا أَوَانُهُ". سپس به عبدالله فرمود: اگر می‌خواهید برای خدا غضب کرده امر به معروف و نهی از منکر کنید، شما که پدر محمد و شیخ قبیله مایی، رهبری قیام را بر عهده بگیر، ما هم با تو بیعت کرده و همراه تو قیام می‌کنیم، نه با پسر تو: "وَ إِنْ كُنْتَ إِنَّمَا تُرِيدُ أَنْ تُخْرِجَهُ غَضَباً لِلَّهِ وَ لِيَأْمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ فَإِنَّا وَ اللَّهِ لَا نَدَعُكَ وَ أَنْتَ شَيْخُنَا وَ نُبَايِعُ ابْنَكَ فِي هَذَا الْأَمْرِ"[۳۹].
از این روایت به خوبی روشن می‌شود که ائمه اطهار (ع) نمی‌خواستند هر قیامی را محکوم نمایند، لذا در این روایت یک نوع قیام را نهی کرده و حاضر به همکاری نشد (قیام بنام مهدی موعود (ع)) و قیام دیگر را که به دلیل امر به معروف و جلب رضای الهی بود، امضا و اعلان همکاری نیز نموده است. بسیاری از روایات مورد استدلال مخالفان از این نوع روایتند، ما نیز معتقدیم هر قیامی که بنام مهدی موعود، قبل از قیام آن حضرت صورت گیرد، محکوم به بطلان و شکست بوده و صاحب آن طاغوت است، اما اگر قیامی برای خدا و برای مهیا ساختن زمینه قیام حضرت مهدی (ع) صورت گیرد، آیا نهم ممنوع است؟ یقیناً چنین نیست»[۴۰].

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. ر.ک: مزینانی، محمد صادق، حکومت اسلامی در عصر انتظار، چشم به راه مهدی، ص ۱۰۷-۱۰۹؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۷۷ - ۷۹.
  2. «عَنْ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) عَنِ النَّبِیِّ (ص) أَنهُ قَالَ لَه: یَا عَلِیُّ إِنَّ إِزَالَةَ الْجِبَالِ الرَّوَاسِی أَهْوَنُ مِنْ إِزَالَةِ مُلْکٍ لَمْ تَنْقَضِ أَیَّامُهُ»؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۲، ح۵۷۶۲.
  3. ر.ک: مزینانی، محمد صادق، حکومت اسلامی در عصر انتظار، چشم به راه مهدی، ص ۱۰۷-۱۰۹.
  4. «عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: کُلُ‏ رَایَةٍ تُرْفَعُ‏ قَبْلَ‏ قِیَامِ‏ الْقَائِمِ‏ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ‏ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ وسایل الشیعه، ج ۱۱، باب ۱۳ از ابواب جهاد العدو، ص ۳۷، حدیث ۶.
  5. ر.ک: طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۱۴۰ – ۱۴۳؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۷۷ – ۷۹
  6. ر.ک: مزینانی، محمد صادق، حکومت اسلامی در عصر انتظار، چشم به راه مهدی، ص ۱۰۷-۱۰۹؛ طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۱۴۰ - ۱۴۳.
  7. ر.ک: طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۱۴۰ – ۱۴۳؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۷۷ - ۷۹.
  8. منتخب الاثر.
  9. ر.ک: طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۱۴۰ - ۱۴۳.
  10. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۷۷ - ۷۹.
  11. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۷۷ - ۷۹.
  12. «وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَیْدٌ فَإِن زَیْداً کَانَ عَالِماً وَ کَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ یَدْعُکُمْ إِلَی نَفْسِهِ إِنمَا دَعَاکُمْ إِلَی الرضَا مِنْ آلِ مُحَمدٍ (ع) وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَی بِمَا دَعَاکُمْ إِلَیْهِ إِنمَا خَرَجَ إِلَی سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لِیَنْقُضَه»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۶۴، ح۳۸۱.
  13. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۷۷ – ۷۹؛
  14. «خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ فِی سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ وَ لَیْسَ فِیهَا رَایَةٌ بِأَهْدَی مِنْ رَایَةِ الْیَمَانِیِّ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ»؛ طوسی، کتاب الغیبه، ص۴۴۶.
  15. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۷۷ – ۷۹؛ طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۱۴۰ - ۱۴۳.
  16. ر.ک: طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۱۴۰ - ۱۴۳.
  17. ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۷۷ – ۷۹؛ طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۱۴۰ - ۱۴۳.
  18. "وَ اللَّهِ لَا يَخْرُجُ وَاحِدٌ مِنَّا قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ إِلَّا كَانَ مَثَلُهُ مَثَلَ فَرْخٍ طَارَ مِنْ وَكْرِهِ قَبْلَ أَنْ يَسْتَوِيَ جَنَاحَاهُ فَأَخَذَهُ الصِّبْيَانُ فَعَبِثُوا بِه‏"؛ علی بن ابراهیم، عن أبیه، عن حماد بن عیسی، عن ربعی، رفعه عن علی بن الحسین (ع)؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۲۶۴، ح ۳۸۲؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۱۹۹، ح ۱۴.
  19. " مَثَلُ خُرُوجِ الْقَائِمِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ كَخُرُوجِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَثَلُ مَنْ خَرَجَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ مَثَلُ فَرْخٍ طَارَ فَوَقَعَ مِنْ وَكْرِهِ فَتَلَاعَبَتْ بِهِ الصِّبْيَان‏"؛ حدثنا محمد بن همام قال حدثنا جعفر بن محمد بن مالک قال حدثنی أحمد بن علی الجعفی عن محمد بن المثنی الحضرمی عن أبیه عن عثمان بن زید عن جابر؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۱۹۹، ح۱۴.
  20. "وَ لَا تَقُولُوا خَرَجَ زَیْدٌ فَإِن زَیْداً کَانَ عَالِماً وَ کَانَ صَدُوقاً وَ لَمْ یَدْعُکُمْ إِلَی نَفْسِهِ إِنمَا دَعَاکُمْ إِلَی الرضَا مِنْ آلِ مُحَمدٍ (ع) وَ لَوْ ظَهَرَ لَوَفَی بِمَا دَعَاکُمْ إِلَیْهِ إِنمَا خَرَجَ إِلَی سُلْطَانٍ مُجْتَمِعٍ لِیَنْقُضَه"؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۶۴، ح۳۸۱.
  21. می‌خواهم بین خود و خدایم عذر داشته باشم؛ ابن‌شهرآشوب، المناقب، ج ۲، ص ۲۵۹.
  22. "خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِيِّ وَ السُّفْيَانِيِّ وَ الْيَمَانِيِّ فِي سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِي شَهْرٍ وَاحِدٍ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ وَ لَيْسَ فِيهَا رَايَةٌ بِأَهْدَى مِنْ رَايَةِ الْيَمَانِيِّ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ"؛ طوسی، کتاب الغیبه، ص۴۴۶.
  23. این نکته می‌تواند شاهدی بر آن باشد که صاحب پرچم‌های طاغوت، نه به حق و نه به امام مهدی (ع) دعوت می‌کنند.
  24. در میان پرچم‌ها، هدایت‌گر‌تر از پرچم یمانی نیست. آن پرچم هدایت است، چون به صاحب شما فرا می‌خواند؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص۲۵۶، ح۱۳.
  25. "خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ الصَّيْحَةُ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْيَمَانِيُّ "؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸،ص۳۱۰، ح ۴۸۳.
  26. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۷۱ - ۷۵.
  27. "رَوَی حَمادُ بْنُ عَمْرٍو وَ أَنَسُ بْنُ مُحَمدٍ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدهِ عَنْ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) عَنِ النَّبِيِّ (ص) أَنهُ قَالَ لَه: يَا عَلِيُّ إِنَّ إِزَالَةَ الْجِبَالِ الرَّوَاسِي أَهْوَنُ مِنْ إِزَالَةِ مُلْكٍ لَمْ تَنْقَضِ أَيَّامُهُ"؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۵۲، ح۵۷۶۲.
  28. "الْزَمُوا الْأَرْضَ وَ اصْبِرُوا عَلَى الْبَلَاءِ وَ لَا تُحَرِّكُوا بِأَيْدِيكُمْ وَ سُيُوفِكُمْ فِي هَوَى أَلْسِنَتِكُمْ وَ لَا تَسْتَعْجِلُوا بِمَا لَمْ يُعَجِّلْهُ اللَّهُ لَكُمْ فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ مَاتَ شَهِيداً وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ اسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ النِّيَّةُ مَقَامَ إِصْلَاتِهِ لِسَيْفِهِ فَإِنَّ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُدَّةً وَ أَجَلًا"؛ سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۲۳۳.
  29. " لَا أَزَالُ أَنَا وَ شِيعَتِي بِخَيْرٍ مَا خَرَجَ الْخَارِجِيُّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوَدِدْتُ أَنَّ الْخَارِجِيَّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ خَرَجَ وَ عَلَيَّ نَفَقَةُ عِيَالِهِ"؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۵۴، ح ۱۹۹۷۵.
  30. نک: محمدصادق مزینانی، "حکومت اسلامی در عصر انتظار"، چشم به راه مهدی (ع)، ص ۱۱۹ ۱۳۸.
  31. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۷۷ - ۷۹.
  32. اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، حمید عنایت، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، ۲۹۰، خوارزمی. یادآوری: مخالفت شیخ فضل الله نوری و... را نباید به حساب اعتقاد آنان به مشروع نبودن حکومت در دوره غیبت گذاشت، بلکه مخالفت آنان، جهت دیگری داشته که در جای خود آمده است.
  33. مزینانی، محمد صادق، حکومت اسلامی در عصر انتظار، چشم به راه مهدی، ص ۱۰۷-۱۰۹.
  34. "عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: كُلُ‏ رَايَةٍ تُرْفَعُ‏ قَبْلَ‏ قِيَامِ‏ الْقَائِمِ‏ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ‏ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ"؛ وسایل الشیعه، ج ۱۱، باب ۱۳ از ابواب جهاد العدو، ص ۳۷، حدیث ۶.
  35. بقره، آیه ۱۹۵.
  36. ر.ک: منتخب الاثر.
  37. برای توضیح بیشتر ر.ک: ارشاد مفید، ص ۲۶۰.
  38. وسایل الشیعه، ج ۱۱، باب ۱۳، حدیث ۷، ص ۳۷.
  39. ارشاد مفید، ص ۲۷۷.
  40. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۱۴۰ - ۱۴۳.