ظلم‌ستیزی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

ظلم‌ستیزی یکی از عوامل پویایی جامعه و از اصلی‌ترین کلیدهای تأمین امنیت در مکتب اسلامی محسوب می‌شود. آیات قرآن کریم به‌صراحت بر ضرورت به‌کارگیری روش حق‌طلبی و ظلم‌ ستیزی در اصلاح مفاسد تأکید دارد و این مبارزه هدف از بعثت انبیا و پیامبر خاتم (ص) بوده است. مبارزه با ظلم وظیفه تمام مردم نیز محسوب می‌شود بلکه پیامبران، جز با کمک و همراهی مردم قادر به مبارزه با ظلم نخواهند بود.

مقدمه

یکی از بزرگ‌ترین عوامل انحطاط جوامع بشری این است که طرز تفکر افراد و جامعه در مورد مبارزه و مقابله با ظلم و ستم و طرز تصور آنها در مورد عدالت و عدالت‌خواهی بمیرد. در این صورت جامعه تسلیم می‌شود و ظلم و ستم را می‌پذیرد و لذا اشرار (بدترین افراد) بر جامعه مسلط می‌گردند. امام علی (ع) در بخشی از سخنان خویش، بی‌تفاوتی آگاهان و ترک امر به معروف و نهی از منکر را دلیل اصلی سقوط تمدن‌ها و جوامع بشری می‌داند: "امر به معروف و نهی از منکر را رها مکنید که در آن صورت پلیدان بر شما حکومت خواهند کرد"[۱]. نه‌تنها ترک ظلم ‌ستیزی و مرگ تفکر عدالت‌خواهی باعث سلطه اشرار و ستمگران بر جامعه می‌گردد، بلکه شریعت و دین ـ در واقع تفکر دینی و مذهبی ـ نیز قوام و پایه خویش و در نتیجه قدرت پویایی خود را از دست می‌دهد. امام علی (ع) در این ارتباط می‌فرماید: "قوام شريعت به امر به معروف و نهى از منكر و بر پاداشتن حدود [الهى] است"[۲].[۳].

ظلم‌ستیزی در قرآن کریم

شاید بتوان گفت کلید اصلی تأمین امنیت در مکتب اسلامی مبارزه همه‌جانبه با ظلم است. آلوده شدن به ظلم، امنیت را از بین می‌برد. بنابراین برای برقراری امنیت باید با انواع و اقسام ظلم مبارزه کرد. خداوند متعال، فریاد توأم با اهانت را، فقط در مورد کسانی اجازه داده است که به آنها ظلمی شده باشد: ﴿لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا[۴].[۵]

آیات قرآن کریم به‌صراحت بر ضرورت به‌کارگیری روش حق‌طلبی و ظلم‌ ستیزی در اصلاح مفاسد تأکید دارند. دستور به مقاتله با ائمه کفر در همین راستا صادر شده است. سران کفر برخلاف همه موازین و تعهدات انسانی و حقوقی به پای مال کردن مصالح عمومی جامعه می‌‌پردازند و جز به مطامع پست خویش، به چیز دیگری نمی‌اندیشند. بی‌گمان در برخورد با چنین مفسدانی، تنها روش‌های خشونت آمیز مؤثر است و تا این موانع فساد از سرراه برداشته نشوند، امید به اصلاح این گونه افراد و جوامع، سرابی بیش نخواهد بود. از این رو، مأموریت مهم و خطیر همه پیامبران الهی، مبارزه با طواغیت زمان خود بوده است[۶]. بی‌گمان، حرکت اصلاحی جامعه به سبب افرادی اندک و سودجو، نمی‌بایست متوقف شود و اگر این افراد مانعند، باید با آنان برخورد کرد و به همین جهت، با وجود آنکه خداوند درباره تعدیات فرعون به موسی (ع) امر نمود تا او را هدایت کند، وقتی موسی (ع) پیش رفت جامعه را با وجود فرعون متوقف دید، به مقابله با ظلم و طرد شرک فرعونی پرداخت[۷].

گذشته از طواغیت، افراد و گروه‌هایی نیز که به دعوت اصلاحی پاسخ مثبت ندهند وبا آن از در ستیز و نبرد مسلحانه برخیزند، به تعبیر قرآن از مفسدان هستند و با آنان نیز باید برخورد قاطع و عملی کرد تا جامعه انسان‌ها از لوث وجودشان پاک گردد. دستور جهاد با کافران و منافقان که در صدد تخریب پایه‌های ایمانی و عقیدتی صحیح در جامعه‌اند و با حکومت دینی پیامبر درگیر می‌‌شوند(۷۲)، در همین راستا ارائه شده است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ[۸] و همچنین خداوند برتری کافران و طاغوت را بر مؤمنان مقرر نفرموده است[۹]. از این رو، منتظر واقعی کسی است که به جامعه فاسد زمانه خویش دل نبندد و اگر انحراف و کژی ببیند، اعتراض کند و با پیروی از سیره مولا و محبوب خویش درصدد اصلاح آن برآید. ﴿قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى[۱۰]. استاد شهید مطهری در این باره می‌‌فرماید: ظهور مهدی موعود حلقه ای است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می‌‌شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. آیاتی که بدان‌ها در روایات استناد شده است، نشان می‌‌دهد که مهدی موعود (ع) مظهر نویدی است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است؛ مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است[۱۱].[۱۲]

ظلم‌ستیزی از اهداف بعثت انبیا

مبارزه با ظلم و ستم هدف از بعثت انبیا بوده و از این رو سیره انبیا و اولیای الهی بوده و منطق تمام کسانی است که سر در گرو وحی الهی نهاده و توحید و سعادت را سرلوحه کار خود قرار داده بودند، بوده و لذا بنا به شهادت تاریخ، بسیاری از پیامبران و اولیای الهی در سایه این کار به شهادت رسیده و یا درد و رنج‌های بسیار را تحمل کرده‌اند: "پیغمبر هم شهید داد، انبیا هم همین طور. سیره انبیا بر این معنا بوده است، سیره بزرگان بر این معنا بوده است که معارضه می‌کردند با طاغوت ولو اینکه زمین بخورند، ولو اینکه کشته بشوند ولو کشته بدهند، ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد، در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند و نگذارد این قدر ظلم زیاد بشود"[۱۳].[۱۴]

عدالت‌پروری و ظلم‌ستیزی در سیره نبوی

فطرت پاک همه انسان‌ها از ظلم و ستم بیزار است و مبارزه با ستمگران را لازم و ضروری می‌داند. به همین جهت عدالت‌گستری و ظلم‌ستیزی در سرلوحه دستورات و برنامه‌های پیامبران خدا قرار گرفته است. مسلمان نه‌ تنها باید با ستمگران به مبارزه برخیزند، بلکه از هرگونه همکاری با آنان نیز باید خودداری نمایند. چنانچه رسول اکرم (ص) می‌فرماید: "کسی که به‌ سوی ظالمی برود تا به او کمک کند در حالی که می‌داند او ظالم است، از اسلام خارج شده است"[۱۵].

باید توجه داشت که تا حاکمیت گردن‌کشان و طاغوت‌ها بر جامعه‌ای باقی است امکان اجرای عدالت در آن جامعه وجود ندارد؛ زیرا این افراد برای جلب منافع نامشروع خود به هر صورت ممکن مانع گسترش عدالت در جامعه خواهند شد و در نتیجه، ظلم و ستم همچنان بر مردم مظلوم ادامه می‌یابد. لذا پیامبر اسلام (ص) در جهت اجرای عدالت در جامعه با ستمگران زمان خود به مبارزه برخاستند و به این طریق با از میان برداشتن این موانع موفق به اجرای عدالت شدند و بی‌گمان در هر جامعه‌ای که مصلحان آن درصدد برپائی عدالت هستند باید ابتدا موانع بر سر راه خود را از میان بردارند[۱۶].

ظلم‌ستیزی وظیفه تمام مردم

جدا از پیامبران و اولیای الهی که سردمدار مبارزه با ظلم و ستم‌های فردی و اجتماعی و در حدّ کلان، حاکمان ظالم بودند، این وظیفه از سوی آنان به مردم نیز القا شده بلکه پیامبران، جز با کمک و همراهی مردم قادر به مبارزه با ظلم نخواهند بود. مبارزه با ظلم و فساد علاوه بر فرهیختگان جامعه، وظیفه مردم نیز بوده و این امر به عنوان تکلیفی بر آنان واجب است: "مسأله اساسی، عصیان و قیام همه مردم بر ضد ستمگرانی است که بدان‌ها ستم می‌کنند"[۱۷].[۱۸]

دلایل مبارزه با ظالم

به چند دلیل باید با منطق سلطه مبارزه کرد:

  1. نخست بحث نفی سبیل است که بر اساس آیات قرآن خداوند هیچ برتری برای نظام کفر و سلطه قرار نداده[۱۹] و مسلمانان باید مبارزه کنند و تسلیم نشوند؛ زیرا در روایت است که اسلام، متعالی است و نظامی بالاتر از آن نباید وجود داشته باشد[۲۰]. قاعده مفصلی در فقه شیعه برای این مهم وجود دارد؛ به عنوان مثال در حوزه رفتارهای فردی گفته می‌شود در بلاد اسلامی ساختمان غیرمسلمانان نباید بلندتر از ساختمان مسلمانان باشد، یا زن مسلمان مجاز به ازدواج با مرد کافر نیست. در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی مهم‌ترین مصداق، آن است که آنها نباید تصمیم گیرنده و حاکم کشورهای اسلامی باشند یا قراردادی میان بلاد کفر و بلاد اسلام بسته شود که موجب سلطه غیرمسلمانان شود. یا اگر کشورهای کفر به کشورهای اسلامی حمله کردند باید مقاومت شود و این منطق مسلم فقه شیعه است و همه فقها پای آن ایستاده‌اند. از طرف دیگر چون عدالت منطق فقه شیعه است و هر چه با آن منافات داشته باشد، قابل پذیرش نیست؛ بنابراین، دین اسلام به ویژه فقه شیعه قواعدی دارد که بر ظلم ستیزی تاکید می‌کند و در این دایره حتی به غیرمسلمانان هم نظر دارد، یعنی نه انسان باید ظلم کند نه مورد ظلم قرار بگیرد.
  2. حرمت پذیرش ظلم: در منطق فقه شیعه همان طور که انجام ظلم و ستم، حرام بوده و مورد نکوهش قرار می‌گیرد، پذیرش ظلم نیز به همان نسبت امری نکوهیده بوده و حرام محسوب می‌شود. این امر برآمده از وحی الهی و آیات شریفه قرآن است که می‌فرماید: ﴿لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ[۲۱].[۲۲].

منتظران و مبارزه با ظلم

یکی از وظایف و صفات و ویژگی‌‌ها و بایسته‏‌های سیاسی و اجتماعی مردم و شیعیان و عمدۀ یاران و منتظران حضرت مهدی{{ع} در دوران غیبت کبری، مبارزه با ظلم و ستم و فساد و بر خورد فعال و جدی با منکرات کلان حکومتی که منکرات شان مخرب‌تر است و امر به معروف و نهی از منکر و داشتن روحیۀ اصلاح گری در سطح جامعه است چرا که در‌ مرام‌ انتظار، کجی‌ها و منکرات، موضوعی نامطلوب و ضد ارزش معرفی می‌شود. منتظران در برابر اصلاح دیگران و آحاد جامعۀ اسلامی احساس مسئولیت می‌کنند و با ترویج اخلاق و فضائلی مانند امر به معروف و نهی از منکر، عدم اشاعۀ فساد و گناه، عزت و سربلندی، گسترش فرهنگ اسلامی و ارزش‌های اخلاقی، در صدد مهیا کردن جامعه‌ای ایده‌آل و مهدوی هستند. کسانی که هم و غمشان ترقی و تعالی در مسائل انسانی و اخلاقی است. و دائماً مطیع اوامر و نواهی خداوند متعال و رسول اکرم (ص) و اهل بیت رسول خدایند و البته باید توجه داشت دعوت به امام حق از عظیم‌ترین معروف‌ها به شمار می‌آید. در روایت آمده است تمام نیکی‌ها و خوبی‌ها در امام حق جمع است کما اینکه تمام منکرات و بدی‌ها در امام باطل جمع است[۲۳].

گستره و مصداق‌های ظلم‌ستیزی

اسلام به دنبال اجرای عدالت و ستیز با ظلم در همه عرصه هاست. لذا جامعه اسلامی همه ریشه‌های ظلم و طغیان را باید نابود و قلع و قمع کند و خالی از همه مصداق‌های ظلم و جور باشد؛ نه تنها در جهان اسلام، بلکه در همه دنیا؛ نه ظلم اقتصادی، نه ظلم سیاسی؛ نه ظلم فرهنگی و نه هیچ‌گونه ستمی. این اصل بدین معناست که باید استثمار، اختلاف طبقاتی، تبعیض، نابرابری، زورگویی، گردن‌کلفتی و قلدری از جهان ریشه‌کن بشود[۲۴]. امام معصوم برای اجرای کامل عدالت با اطاعت و نصرت امت به دنبال امحای همه بدی‌ها و شقاوت‌های بشری در سطح فردی و اجتماعی است؛ البته نه به این معنا که همه انسان‌ها به فرشته یا انسان متقی تمام عیار تبدیل شوند، بلکه بدین معنا که در سطح جامعه دیگر ظلم نباشد و ظالم مجال اجرای برنامه‌های ظالمانه خود را نیابد[۲۵]. حکومت امام عادل و همراهی امت او با برنامه عدالت محور او، بشریت را از زیر بارهای ظلم و ستم نجات خواهد داد؛ همان چیزی که همه پیغمبران برای آن تلاش کرده‌اند و همان چیزی که پیغمبر اسلام و قرآن کریم، وعده آن‌را به مردم داده است: ﴿وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ[۲۶].[۲۷].

از جمله مهم ترین مصداق‌های ظلم‌ستیزی در اسلام را می توان در موارد ذیل بررسی کرد:

  1. مبارزه با ظلم فکری:
    1. مبارزه با انحراف عقیدتی (مانند: مبارزه با بدعت، مبارزه با خرافه، مبارزه با غلو)
  2. مبارزه با ظلم فرهنگی (ظلم‌ستیزی در امور فرهنگی تا تحقق عدالت فرهنگی):
    1. مبارزه با تعصب
    2. مبارزه با فرهنگ جاهلی
    3. مبارزه با نژادپرستی (مبارزه با تبعیض نژادی)
  3. مبارزه با ظلم اقتصادی (ظلم‌ستیزی در امور اقتصادی تا تحقق عدالت اقتصادی):
    1. مبارزه با فقر
    2. مبارزه با تبعیض اقتصادی
  4. مبارزه با ظلم سیاسی (ظلم‌ستیزی در امور سیاسی تا تحقق عدالت سیاسی)
    1. مبارزه با تبعیض سیاسی
    2. مبارزه با حاکم جائر
    3. مبارزه با طاغوت
    4. مبارزه با استکبار
  5. مبارزه با ظلم قضایی (ظلم‌ستیزی در امور قضایی تا تحقق عدالت قضایی)
  6. مبارزه با ظلم اداری (ظلم‌ستیزی در امور اداری تا تحقق عدالت اداری)

اهمیت و ارزش ظلم‌ستیزی (ضرورت)

اقسام ظلم‌ستیزی

مراتب ظلم‌ستیزی

ویژگی ها و شرایط ظلم‌ستیزی

مؤلفه‌های ظلم‌ستیزی

مؤلفه‌های فردی

  1. خداجویی
  2. غفلت‌زدایی
  3. پناه بردن به خدا
  4. یاری‌طلبیدن از خدا
  5. اندیشه‌ورزی
  6. توکل
  7. توبه و اعتذار
  8. عینیت‌بخشی به آموزه‌ها

مؤلفه‌های اجتماعی

  1. محکومیت توجیه‌گران مظالم
  2. عدم پیروی از ستمگران
  3. اعلام برائت از ستمگران
  4. هجرت
  5. یاری‌رسانی به مظلومان
  6. دعا و دلسوزی برای هدایت‌یابی ظالم
  7. دستگیری از بیچارگان
  8. برخورد عتاب‌آمیز
  9. امر به معروف و نهی از منکر
  10. سنن خداوندی و سرنوشت تجاوزپیشه‌گان

موانع ظلم‌ستیزی

عوامل مستقیم

  1. نبود الگوی مناسب و رهبری
  2. جلوگیری کردن از دعوت انبیاء در مسیر هدایت مردم
  3. نداشتن برنامه راهبردی
  4. ایجاد جامعه طبقاتی
  5. ترس
  6. کبر و خود بزرگ بینی

عوامل غیر مستقیم

  1. ضعف و ناتوانی
  2. خودبرتربینی اقتصادی و تمکن مالی
  3. فساد و اخلال گری
  4. کم گذاشتن حق دیگران
  5. سستی حکومت‌ها در اجرای عدالت و مبارزه با ظلم

لوازم ظلم‌ستیزی

آداب ظلم‌ستیزی

آثار و نشانه‌های ظلم‌ستیزی

فواید و کارکردهای ظلم‌ستیزی

راهکارها و ابزارهای ظلم‌ستیزی

  1. عدم مسامحه با ظالم
  2. مقاومت در برابر ظالم
  3. شکستن ابهت ظالم
  4. انتقاد از ظالم با استفاده از منطق و استدلال
  5. محکوم سازی ظالم
  6. ممنوعیت کمک به ظالم
  7. دفاع از مظلوم
  8. ایجاد وحدت و انسجام اجتماعی

عواقب ترک ظلم‌ستیزی

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «لَا تَتْرُکوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ فَیوَلَّی عَلَیکمْ شِرَارُکمْ»؛ شیعه، شیخ حر عاملی، طهران، المکتبة الاسلامیة، بی تا، ج۱۱، ابواب امر به معروف و نهی از منکر
  2. «قِوامُ الشَّريعَةِ الأمرُ بِالمَعروفِ، و النَّهيُ عَنِ المُنكَرِ، و إقامَةُ الحُدودِ»؛ غررالحکم و دررالکم، ۶۸۱۷
  3. جمشیدی، محمد حسین، احیای اندیشه ظلم‌ستیزی دینی در تفکر سیاسی دینی امام خمینی، ص۳۲.
  4. «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.
  5. لک‌زایی، نجف، مقاله «اصول رهیافت امنیتی پیامبر در قرآن کریم»، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص ۱۵۴.
  6. سوره طه، آیه ۲۴.
  7. نک: سوره اسراء، آیه۱۰۳.
  8. «ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه 73.
  9. سوره نساء، آیه۱۴۱.
  10. «بگو: تنها شما را به (سخن) یگانه‌ای اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید سپس بیندیشید، در همنشین شما دیوانگی نیست؛ او برای شما جز بیم‌دهنده‌ای پیش از (رسیدن) عذابی سخت نیست» سوره سبأ، آیه 46.
  11. قیام و انقلاب امام مهدی، ص۲۰
  12. موسوی، سید مهدی، تربیت سیاسی در پرتو انتظار
  13. صحیفه امام، ج۱۸، ص۲۶۹.
  14. ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۱۳۲.
  15. «مَنْ‏ مَشَى‏ إِلَى‏ ظَالِمٍ‏ لِيُعِينَهُ‏ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ، فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۲.
  16. سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۴۵ - ۲۵۳.
  17. صحیفه امام، ج۳، ص۳۷۲.
  18. ایزدهی، سید سجاد، فقه سیاسی امام خمینی، ص ۱۳۲.
  19. ﴿لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا«هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.
  20. «الإسلام يعلو و لا يعلى عليه»؛ من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص: 334.
  21. «نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه 279.
  22. سید سجاد ایزدهی، [۱].
  23. ر. ک: الهی‌نژاد، حسین، وظایف منتظران در عصر غیبت، ص ۶۷؛ نجفی، حسن، بررسی ابعاد رفتار اخلاقی در سبک زندگی زمینه‌ساز ظهور موعود، ص ۳۱ـ۳۲.
  24. ر. ک: در مکتب جمعه، ج ۲، ص ۲۰۰.
  25. ر. ک: ولایت و حکومت، ص ۳۰۵.
  26. «و بار (تکلیف)‌های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  27. ر. ک: بیانات آیت الله خامنه ای در دیدار جمعی از بسیجیان، ۳/۹/۱۳۷۸.