ولایت فقیه در معارف مهدویت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۲۰ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ولایت فقیه به معنای سرپرستی فقیه در اداره امور جامعه است و این بحث یکی از مهم‏ترین مسایل جامعه شیعی در دوران غیبت کبری است؛ به دلیل آنکه در این دوران احکام اسلام تعطیل نشده و باید تا آمدن امام زمان (ع) به آنها عمل شود و عمل به آن لازمه‌اش تشکیل حکومت توسط فقیه است.

معناشناسی

ولایت، واژه‏‌ای عربی است که از نگاه لغوی، از ریشه "و ل ی" گرفته شده است و به کسر و فتح "واو" خوانده می‏‌شود. "ولی" در لغت عرب، به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر؛ بدون آنکه فاصله‌‏ای میان آن دو باشد؛ از این‌‏رو، این واژه در معانی دوستی، یاری، پیروی، تصدّی امر غیر و سرپرستی استعمال شده که وجه مشترک همه این معانی، قرب معنوی است.

از میان این معانی، معنای سرپرستی و تصرّف در کار دیگری، با آنچه از ولایت فقیه اراده می‏شود، هم‌خوانی بیشتری دارد. کسی که عهده‏‌دار کاری می‌‏شود، بر آن ولایت یافته و مولا و ولی آن امر محسوب می‏شود؛ بنابراین، کلمه ولایت و هم‏‌ریشه‌‏های آن "مانند ولی، تولیت، متولّی و والی" بر معنای سرپرستی، تدبیر و تصرّف، دلالت دارد.

واژه فقیه در لغت، به معنای کسی است که فهمی عمیق و دقیق دارد و از ریشه "ف ق ه" گرفته شده که به معنای غلبه علم و فهم و ادراک درباره چیزی است. در اصطلاح، فقیه کسی است که بتواند احکام شرعی را از آیات قرآن و سخنان معصومان (ع) استنباط و استخراج کند[۱].

اهمیت بحث ولایت فقیه

مسأله ولایت فقیه که پیشینه آن، به آغاز فقه بازمی‌‏گردد، یکی از مهم‏ترین مسایل جامعه شیعی است؛ به گونه‌‏ای که اندیشه سیاسی پیروان مکتب اهل بیت (ع) در عصر غیبت کبرا ـ به ویژه دوران معاصر ـ با آن گره خورده است. از آنجا که در دوران معاصر، بزرگ‏ترین تحوّل اجتماعی در امت اسلامی، به نام انقلاب اسلامی ایران، بر این باور سترگ بنا شده، بحث درباره آن، امری ضروری و اجتناب‏ ناپذیر است[۲].

از سوی دیگر، یگانه فریاد ظلم‏‌ستیزی و مقابله با زیاده‏‌خواهی استکبار جهانی، برخاسته از این تفکر ارجمند و اصل مترقی است که دشمنی‌‏های فراوانی را از سوی ستمگران و استکبار جهانی در پی داشته است. این خود، اهمیت پرداختن به این بحث را دو چندان ساخته است[۳].[۴]

ولایت فقیه در عصر غیبت کبری

از یک سو می‌دانیم که در دوران غیبت، هیچ‌یک از احکام اسلام تعطیل نشده و باید تا آمدن امام عصر (ع) به همه آن‌چه اسلام از ما خواسته است، عمل کنیم و از سوی دیگر می‌دانیم که امکان دسترسی به امام معصوم (ع) و فراگرفتن مستقیم احکام دین از ایشان برای ما وجود ندارد. در این شرایط‍‌ آیا دست روی دست بگذاریم و به هیچ‌یک به احکام اسلام عمل نکنیم، یا به هر آنچه خود احتمال می‌دهیم درست باشد، عمل کنیم‌؟ قطعا هیچ‌یک از این دو راه ما را به مقصود نمی‌رساند. اما آیا امامان معصوم (ع) فکری برای شیعیان خود در زمان غیبت کرده‌اند؟ در پاسخ باید گفت: ائمه (ع)، تکلیف ما را در زمان غیبت و عدم دسترسی به امام معصوم مشخص کرده و به ما امر فرموده‌اند که به فقهای جامع الشرایط‍‌ مراجعه کنیم. چنان‌که امام عصر (ع) در یکی از توقیعات خود در پاسخ اسحاق بن یعقوب می‌فرماید:... و اما در رویدادهایی که پیش می‌آید، به راویان حدیث ما مراجعه کنید، زیرا آن‌ها حجت بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان[۵].

چنان‌که می‌دانید در طول ۶۹ سال غیبت صغری، (از سال ۲۶۰ تا ۳۲۹ ه‍‌ ق) چهار تن از بزرگان شیعه به‌عنوان نائب خاص، واسطه بین امام مهدی (ع) و امت بودند. آنها پرسش‌های علما و بزرگان شیعه و حتی برخی از مردم معمولی را با آن حضرت مطرح می‌کردند و ایشان نیز پاسخ آنها را می‌دادند. اما با پایان یافتن دوران غیبت صغری و آغاز غیبت کبری، دیگر کسی به عنوان نائب خاص معرفی نشده و مردم موظف شدند برای یافتن پاسخ پرسش‌های دینی خود به راویان احادیث اهل بیت (ع) که همان فقهای جامع الشرایط بودند، مراجعه کنند. از آن زمان به بعد، فقها به‌عنوان نواب عام امام عصر (ع) مطرح شدند و رسالت هدایت شیعه را در عصر غیبت برعهده گرفتند. بنابراین بر همه منتظران امام عصر (ع) لازم است که بنا به فرموده امامان خود، با پیروی از فقها و مجتهدان واجد الشرایط‍‌، اعمال دینی خود را انجام دهند. در زمینه امور اجتماعی و سیاسی نیز وظیفه مردم، اطاعت از فقیهی است که از سوی بزرگان شیعه به‌عنوان "ولی فقیه" انتخاب شده است[۶].

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته


منابع

پانویس