یکی از آثار سوء نگاه عامیانه به موضوع منجی و مهدویت، عدم اشاعه فرهنگ اصیل انتظار در جهانبشریت است. وقتی ما سطحی نگاه کردیم، و تئوریهای حکومت آقا امام زمان (ع) را به صورت علمی بیان نکردیم و تحلیلی عالمانه از موضوع مهدویت و منجی ارائه ندادیم، کمکم این موضوع به یک امر خیالی و یا خرافی تبدیل شده و مانند یک سدّ بزرگ سبب میشود که نتوانیم فرهنگ اصیل انتظار را، به ویژه در میان نخبگان، اشاعه دهیم و ذهنها را به صورت دقیق متوجه این موضوع کنیم. در چنین شرایطی، خیلیها موضوع منجی و مهدویت را به دلیل غیرعقلانی بودن، نخواهند پذیرفت. اندیشمندان و فرهیختگان، مهدویت را امری موهوم و به دور از عقلانیت تلقی خواهند کرد و ترویجانتظار، به محافل مذهبی و مساجد محدود شده و دین و دنیا همچنان از یکدیگر جدا خواهند ماند. (...)
یکی دیگر از آثار سوء این نگاه عامیانه، بستری است که برای انحراف و بهرهبرداری دشمنان از موضوع مهدویت ایجاد میشود. در بستر این "نگاه عامیانه به مفهوم منجی"، خیلیها احساس میکنند با چند تا ظاهرسازی ساده میتوانند خودشان را همان منجی یا مرتبط با او معرفی کنند. کم نیستند انواع ادعاهای دروغین ارتباط با منجی که هر از گاهی خبری از آنها به گوش میرسد[۱]. پدیده "بهائیت" را هم باید از جنس همین مشکلات قلمداد کرد. در روایات هم این مطلب آمده است که در عصر ظهور، پرچمهای انحرافی زیادی که ادعا میکنند "منجی" هستند، برافراشته میشوند[۲]. این انحرافها در چه بستری پدید میآید و رونق میگیرد؟ آیا غیر از این است که نگاه عامیانه به موضوع منجی، بستر رواج چنین انحرافاتی است؟ نگاه عامیانه، علاوه بر اینکه میتواند بستری برای بهرهبرداری دشمنان فراهم کند، میتواند زمینهای برای انحرافدوستان نیز پدید بیاورد. یکی از انحرافهایی که ممکن است در بحث منجی و مهدویت به وجود بیاید، این است که مردم را صرفاً بر روی بحث رابطه عاطفی شخصی با امام زمان (ع) متمرکز کنند. این رابطه عاطفی خوب است و باید بیشتر هم بشود، که البته با افزایش معرفت و دقت در انجام وظایفالهی، رابطه عاطفی بیشتر هم خواهد شد، ولی صرفاً توجه دادن به این رابطه عاطفی و تمام آرمانمنتظران را یک دیدار مخفیانه و رسیدن به خدمتحضرت قرار دادن، بدون توجه به لوازم و حقایق اجتماعی آن، بستر یک انحراف است؛ انحرافی که میتواند از درونش بسیاری از ضدیتها با مرام امام زمان (ع)، که همان اسلام ناب است، بیرون بیاید[۳].
سومین اثر منفی نگاه عامیانه، "رخوتی" است که در میان منتظران ایجاد میکند. به عبارت دیگر، نگاه عامیانه عامل ترک وظایف و نشناختن آنها توسط منتظران خواهد شد. این خیلی بد است که ما به عنوان یک منتظر هر وقت به یاد امام زمان (ع) میافتیم، آهی بکشیم و بگوییم: "انشاءالله آقا بیاید" و بعد دوباره به زندگی پُر اشتباه خود ادامه بدهیم. این یک آفت و آسیب است که منتظر بودن ما، در زندگی ما هیچ تغییری ایجاد نکند. طبیعتاً وقتی به موضوع انتظار، سطحی نگاه کنیم، نمیتوانیم تکالیف مُنبعث از آن را برای خود استخراج کنیم و در وجود خود بعثتی بیابیم و مسئولیتی احساس کنیم. و در نهایت، بدترین اثر منفی نگاه عامیانه، تأثیری است که ممکن است در عاقبت به خیریمنتظران داشته باشد. به عبارت دیگر، ممکن است منتظرانی که عامیانه به ظهور موضوع منجی و مهدویت نگاه میکنند، بعد از ظهور، جزو دشمنانامام زمان (ع) قرار بگیرند. کما اینکه در روایات هم به این مطلب تصریح شده است که بعضیها در برابر آن حضرت میایستند و میگویند: "ایشانامام زمان نیست، ایشان نمیتواند فرزندپیغمبر باشد"[۴] در حالی که قبلاً به نوعی انتظارحضرت را میکشیدند[۵].
↑اصل ارتباط و ملاقات برخی از خوبان در دوران غیبت کبری با امام زمان (ع)، و از امور روشن و غیر قابل انکاری است که توسط امام خامنهای و مراجع عظیمالشأنی حضرتآیت الله بهجت مورد تأیید قرار گرفته است (چند نمونه در انتهای همین پاورقی آمده است) لکن خوبی برطرف شدن نگاه عامیانه به موضوع منجی این است که معیارهایی به دست میآید که براساس آن داستانهای راست و دروغ تا حدی از همدیگر قابل تشخیص خواهند بود و اساساً زمینه سوء استفاده از داستانها و ادعاهای دروغین از بین میرود. امام خامنهای فرمودهاند: "خیلی از بزرگان ما در همین دوران غیبت، آن عزیز و محبوب دلهای عاشقان و مشتاقان را از نزدیک، زیارت کردهاند. بسیاری از نزدیک با او بیعت کردهاند. بسیاری از او سخن دلگرمکننده شنیدهاند. بسیاری از او نوازش دیدهاند و بسیار دیگری بدون اینکه او را بشناسند، از او لطف و نوازش و محبّت دیده و او را نشناختهاند". (بیانات در جشن بزرگ منتظرانظهور؛ ۰۳ / ۰۹ / ۱۳۸۷) و در جای دیگری هم فرمودهاند: "ممکن است یک انسان سعادتمندی، چشمش، دلش این ظرفیت را پیدا کند که به نور آن جمالمبارک روشن شود، اما یک چنین کسانی اهل ادعا نیستند؛ اهل گفتن نیستند؛ اهل دکانداری نیستند. این کسانی که دکانداری میکنند به این وسیله، انسان میتواند به طور قطع و یقین بگوید اینها دروغگو هستند؛ مفتری هستند". (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه شعبان، ۲۷ / ۰۵ /۱۳۸۷) نمونهها و موارد دیگری از نظرات صاحبنظران و بزرگان که دلالت بر امکان ملاقات و یا وقوع ملاقات برای برخی از خوبان با حضرت داشته باشد، فراوان است. لکن به ذکر چند نمونه بسنده میکنیم. آیت الله بهجت فرمودهاند: "در زمان غیبت هم عنایات و الطافامام زمان (ع) نسبت به محبّان و شیعیانش زیاد دیده شده؛ باب لقا و حضور بالکلیّه مسدود نیست؛ بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمیشود انکار کرد". در محضر بهجت، ج ۱، نکته شماره ۳۸۹ و نیز فرمودهاند: "مهمّ این است که در وقت تشرّف از آن حضرت سؤال کنید که.... ؛ ما به کسانی که برای سفر حج با ما خداحافظی کردهاند، این تذکر را دادهایم که اگر عینک بزنید ممکن است به خدمت آن حضرت برسید، و ملاقات حاصل شود". در محضر بهجت، ج ۳، نکته شماره ۲۲. و در جای دیگر: "یکی از امور مهم بلکه از اهم امور این است که بدانیم چه کار کنیم تا مثل کسانی از علما و متشرعه و صلحای تابع علما باشیم که فرج شخصی و ارتباط خاص با حضرت ولی عصر (ع) داشتهاند". در محضر بهجت، ج ۳، شماره ۱۳۲۱. در کتاب استفتائات ایشان آمده است: سؤال: در توقیع شریف خطاب به جناب علی بن محمد سمری آمده است: «"وَ سَيَأْتِي شِيعَتِي مَنْ يَدَّعِي الْمُشَاهَدَةَ... فَكَذِّبُوهُ"» این جمله با ملاحظه قضایایی که در کتابهای بحارالانوار و غیره تحت عنوان: «"فِي مَنْ فَازَ بِلِقاءِ الْحِجَّةِ (ع)"» [پیرامون کسانی که موفق به دیدارحضرت حجت شدهاند] نقل گردیده است، چگونه قابل توجیه است؟ پاسخ: به قرینه مقام، منظور در توقیع، نحو مشاهده در نیابت خاصّه داستان است. [یعنی روایت مربوط به دوران غیبت صغری است و لذاها داستانهاو ملاقاتهایی که در بحارالانوار و برخی کتب دیگر آمده، میتواند صحیح باشد.] (استفتائات حضرتآیت الله بهجت، سؤال ۱۹۷۶) همچنین آیت الله مکارم شیرازی در خصوص داستان ملاقت امام زمان (ع) و دستور ایشان در مورد احداث مسجد جمکران، فرمودهاند: "داستان مسجد مقدس جمکران در بیداری بوده" (استفتائات جدید، ج ۱، ص ۴۹۶) و در استفتائات ایشان آمده است: "سؤال ۱۵۱۱ - آیا شرط ملاقات با حضرت، علم و تقواست، یا مصلحت و زمان و مکان؟ جواب: شرط اصلی لیاقتملاقات با آن حضرت، تقوا در سطح عالی است. ولی گاه به خاطر مصلحت اسلام و مسلمین، چهره نورانی خود را به افراد غیر لایق، حتی غیر شیعه و غیر مسلمانان، نیز نشان میدهد". (مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج ۳، ص ۵۴۲). برای مطالعه بیشتر در این زمینه و ملاحظه استدلالها و نظرات دیگر علماء و بزرگان، به کتابهایی که در این رابطه نگاشته شده است مراجعه فرمایید. از آن جمله: "دیدار در عصر غیبت؛ از نفی تا اثبات، جواد جعفری، مؤسسه آینده روشن - پژوهشکده مهدویت، ۱۳۸۹" و "فراز ابر، تحلیلی پیرامون تشرف به محضر امام زمان (ع)، م - سحاب، مؤسسه توسعه فرهنگقرآنی، ۱۳۸۸".
↑در روایات آمده است: دوازده نفر ادعای ارتباط با حضرت و یا ادعای مهدویت میکنند و هرکدامشان دیگری را تکذیب میکند. (امام صادق (ع): «"لَا يَقُومُ الْقَائِمُ (ع) حَتَّى يَقُومَ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا كُلُّهُ يُجْمِعُ عَلَى قَوْلِ أَنَّهُمْ قَدْ رَأَوْهُ فَيُكَذِّبُهُمْ"»؛ غیبت نعمانی، ص ۲۷۷) و در روایت دیگری آمده است: دوازده نفر که از سادات نیز هستند خروج کرده [ادعای مهدویت کرده] و همگی به خود دعوت میکنند. (امام صادق (ع): «"لَا يَخْرُجُ الْقَائِمُ حَتَّى يَخْرُجَ اثْنَا عَشَرَ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ كُلُّهُمْ يَدْعُو إِلَى نَفْسِهِ"»؛ غیبت شیخ طوسی، ص ۴۳۷).
↑آیت الله بهجت فرمودهاند: "لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (ع) تشرف حاصل کند، بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز سپس توسل به ائمه (ع) بهتر از تشرّف باشد؛ زیرا هر کجا که باشیم آن حضرت میبیند و میشنود، و عبادت در زمان غیبت ائمه اطهار افضل از عبادت در زمان حضور است؛ و زیارت هر کدام از ائمه اطهار (ع) مانند زیارت خود حضرت حجّت (ع) است". در محضر بهجت، ج ۱، شماره ۲۷۷. و نیز فرمودهاند: "آیا درست است که ما راحت بنشینیم و نظارهگر باشیم و برادران و خواهران ایمانی ما در دست ظالمان گرفتار باشند؟!... آیا میشود رییس و مولای ما حضرت ولی عصر (ع) محزون باشد، و ما خوشحال باشیم؟!" همان، ج ۲ تعالی، شماره فرجه ۲۶۷.
↑عن الباقر (ع): «"... حَتَّى يَقُولَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ لَيْسَ هَذَا مِنْ آلِ مُحَمَّد..."» غیبت نعمانی، ص ۲۳۱. امام صادق (ع) میفرماید: "هنگامی که قائم خروج میکند کسی که بنظر خویش از اهل این کار بود از این کار بیرون میرود میو شود کسی که همانند پرستندگان آفتاب و ماه است در این کار داخل میشود؛ «"إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ خَرَجَ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَرَى أَنَّهُ مِنْ أَهْلِهِ وَ دَخَلَ فِي سُنَّةِ عَبَدَةِ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ"» غیبت نعمانی، ص ۳۱۷. روایات مشابه دیگری که بر مخالفت برخی از اهالی جبهه حق با آن حضرت دلالت دارد در پاورقی صفحه ۳۷ ذکر شد.