زمین در قرآن
مقدمه
- ﴿ِ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۱]
- ﴿وَأَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا * وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَمْ تَطَؤُهٰا وَ کٰانَ اللٰهُ عَلیٰ کل شَیءٍ قَدِیراً﴾[۲]
- ﴿وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۳]
- ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ * أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ﴾[۴]
نکات
در آیات فوق این موضوعات در رابطه با پیامبر و زمین مطرح گردیده است:
- زمینهای بهدست آمده در جهاد مسلمانان، از غنائم و انفال، و مالکیت آنها از آن پیامبر و حکومت اسلامی: «﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ﴾[۵].
- مالکیت اراضی به دست آمده از راه تسلیم و مصالحه کافران و اهل کتاب با مسلمانان - بدون جهاد سپاه اسلام - مخصوص پیامبر و حاکم اسلامی: «﴿وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَ أَرْضاً لَمْ تَطَؤُهٰا﴾[۶]... ؛ ﴿مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ﴾[۷].
- مطالعه در ملکوت زمین، از راههای شناخت حقانیت سخنان پیامبر و قرآن: ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ * أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ﴾[۸][۹].
جغرافیای ارض، در قرآن
با مراجعه به کتاب شریف المعجم و المفهرس الالفاظ القرآن الکریم متوجه میشویم، که واژه ارض ۴۶۳ بار به صورت ارضُ، ارضِ، ارضَ ارضاً، ارضکم، ارضنا، ارضهم و ارضی به مناسبتهای مختلف در آیات قرآن بیان شده است. موردهای مذکور، درباره مجموعه کره زمین نیست، بلکه اشاره به وقوع حادثهای است، که در زمین رخ داده و قرآن، بدون ذکر نام محل، از واژه ارض استفاده نموده است. اتفاقاً در تمام موارد یاد شده، کلمه ارض به طور مفرد بیان گردیده و ما در این گفتار در مورد آن قطعه زمین ارض به شناخت محل جغرافیایی آن و در صورت لزوم، به حادثهای که در آن رخ داده به اجمال اشاره خواهیم نمود. به منظور رعایت سلسله مراتب سور قرآن، ابتدا واژه ارض را به ترتیب سورهها شناسایی میکنیم و به توضیح جغرافیایی آنها میپردازیم؛ لذا ابتدا آیاتی از سوره مبارکه مائده را که این واژه، در آن آمده مورد بحث قرار میدهیم.[۱۰]
جغرافیای ارض، در سوره مبارکه مائده
- ﴿يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ...﴾[۱۱].
- ﴿قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ...﴾[۱۲].
طبق بیان کتاب نمونه بینات در شأن نزول آیات آیه ۲۱ سوره مائده هنگامی نازل شد، که قوم موسی، به او گفته بودند: ﴿لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ﴾[۱۳] سپس موسی به آنها گفته بود: ﴿اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ﴾[۱۴] یعنی اکنون، که این تقاضا را دارید، به شهر معروف مصر فرود آیید، که در آنجا، هر چه بخواهید آماده است.
سپس آنان گفتند: ﴿إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا﴾[۱۵][۱۶]. با توجه به شأن نزول آیه، روشن میشود، که بحث و گفتگویی بین حضرت موسی(ع) و قوم بنی اسرائیل، بر سر تنوع غذا بوده و لذا حضرت موسی(ع) به منظور تأمین خواسته آن قوم، از آنان خواست تا وارد ارض مقدسه شوند، تا به خواسته خویش دست یابند، اکنون میبایست ما در این بحث، ابتدا به معرفی ارض مقدسه و سپس به توضیح جغرافیایی آن بپردازیم.
به چه محلی، ارض مقدسه گفته میشود؟ در تفسیر نمونه[۱۷]، زیر آیه ۲۱ سوره مبارکه مائده، این واژه را مورد بحث و تفسیر قرار داده و چنین نقل میکند: «در این که ارض مقدسه، که در آیه فوق، به آن اشاره شده، چه نقطهای است؟ مفسران گفتگوی بسیار کردهاند، بعضی آن را سرزمین بیت المقدس و بعضی شام و بعضی دیگر، اردن، یا فلسطین، یا سرزمین طور میدانند، اما بعید نیست، که منظور از سرزمین مقدس، تمام منطقه «شامات» باشد، که با همه این احتمالات سازگار است؛ زیرا این منطقه، به گواهی تاریخ، مهد پیامبران الهی و سرزمین ظهور ادیان بزرگ و در طول تاریخ، مدتها مرکز توحید و خداپرستی و نشر تعلیمات انبیاء بوده، و به همین جهت، نام «سرزمین مقدس» برای آن انتخاب شده است، اگرچه گاهی، به خصوص به منطقه «بیت المقدس» نیز، این نام اطلاق میشود. قاموس قرآن مینویسد: «ارض مقدسه در آیه ۲۱ مائده، سرزمین فلسطین است». و در بخش اعلام مبهمه، کتاب اعلام قرآن[۱۸]، که نام دو مرد، که بنی اسرائیل را، به ورود ارض مقدسه، معرفی میکند؛ محل سرزمین مقدسه را، کنعان یاد کرده است.[۱۹]
جغرافیای ارض، در سوره مبارکه اعراف
- ﴿...هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ...﴾[۲۰].
- ﴿يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ﴾[۲۱].
- ﴿وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا...﴾[۲۲].
در سوره مبارکه اعراف در آیات ۷۳[۲۳] و ۱۱۰[۲۴] و ۱۳۷[۲۵] واژه ارض به کار رفته، که هر کدام از آنها دلالت بر مکان ویژهای دارد و ما در این مقوله، با استفاده از منابع مهم به توضیح هر یک از آنها میپردازیم.
خداوند سبحان، در آیه ۱۳ سوره اعراف میفرماید: «... این ناقه خداست، که برای شما نشانه قدرت خداوند است، بگذارید او در زمین خدای بچرد»[۲۶]. در آیه مذکور اشاره به ناقهای دارد، که خداوند آن را به عنوان معجزه حضرت صالح(ع) معرفی نموده است و آن ناقه، حیوانی غریب و غیر عادی بود، که طبق حدیث ۲۱۴ روضه کافی، به نقل از قاموس قرآن، درباره این حیوان عظیم الجثه. از قول امام صادق(ع) چنین نقل شده است: «قوم صالح به وی گفتند: (به تو ایمان نمیآوریم، تا از این سنگ شتری حامله برای ما بیرون آوری آن [سنگ] سنگی بود. که آن را تعظیم و پرستش میکردند و هر سال نزد آن جمع شده و قربانی میکردند...) همان طور، که خواسته بودند، خدا ناقهای، از آن سنگ بیرون آورد». به هر حال، در این بحث وارد مسائل اعجاز و درگیری حضرت صالح با قومش نمیشویم و بحث خود را، که محل حدوث آن واقعه است و در آیه مذکور از آن به ارض تعبیر شده است دنبال میکنیم.[۲۷]
ارض مورد اشاره در آیه ۷۳ کجاست؟
با شناخت محل بعثت حضرت صالح، جغرافیای ارض مورد بحث نیز روشن میشود. در آیه ۴۵ سوره مبارکه نمل میفرماید: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ﴾[۲۸] با توجه به مدلول آیه روشن میشود، که حضرت صالح بر قوم ثمود مبعوث گردیدند و لذا ارض در آیه مورد بحث، محل سکونت قوم ثمود بوده است.[۲۹]
ارض، در آیه ۱۳۷ سوره اعراف
خداوند سبحان، در آیه ۱۳۷ سوره مبارکه اعراف به مشرقها و مغربهای پر برکت زمین اشاره فرموده و میافزاید: که ما خاورها و باخترهای آن سرزمین را، که برکت در آنها نهاده بودیم، به گروهی که خوار به شمار میرفتند: واگذاشتیم و کلمه نیکوی پروردگار تو، درباره پسران اسرائیل، به پاداش صبری که کرده بودند، انجام شد و آنچه را فرعون و قوم وی میساختند، با بناهایی که بالا میبردند ویران کردیم.
برخی از علما در ذیل آیه مذکور میفرمایند: «ظاهراً، مراد به ارض سرزمین شام و فلسطین است، مؤید و یا دلیل بر این معنا، جمله بعدی است، که میفرماید: ﴿الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا﴾[۳۰] برای این که خداوند در قرآن کریمش، غیر از سرزمین مقدس، که همان نواحی فلسطین است و غیر از کعبه، هیچ سرزمینی را، به برکت یاد نکرده[۳۱].
برخی از علما مینویسند: «و تعبیر به مشارقها و مغاربها - مشرقها و مغربهای زمین - اشاره به سرزمینهای وسیع و پهناوری است، که در اختیار فرعونیان بود؛ زیرا سرزمینهای کوچک، مشرقها و مغربهای مختلف و به تعبیر دیگر افقهای متعدد ندارند، اما یک سر زمین پهناور، حتماً اختلاف افق و مشرقها و مغربها، به خاطر خاصیت کرؤیت زمین خواهد داشت، به همین دلیل است، که ما این تعبیر را کنایه، از وسعت سرزمین فراعنه گرفتیم و جمله ﴿بَارَكْنَا فِيهَا﴾ اشاره به آبادی فوق العاده این منطقه، یعنی مصر و شام است، که هم در آن زمان هم در این زمان، از مناطق پر برکت دنیا محسوب میشود».[۳۲]
برخی از پژوهشگران[۳۳]، با استفاده از تفسیر کشف الاسرار[۳۴]: «در این آیت رب العالمین بیان میکند که قبطیان و عمالقه را که ساکن سرزمین مقدس بودند چگونه، از آن سرزمین برداشت و ایشان را هلاک کرد و بنی اسرائیل را به جای ایشان نشاند...
مؤلف محترم قاموس قرآن، نیز مینویسد: «ظاهراً مراد، از الارض ارض فلسطین است». از جمعبندی اظهارات مفسرین، در مورد ﴿مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا﴾، به این نتیجه میرسیم، که سرزمینهای شام و مصر را شامل میشود که ما به جغرافیای مناطق مذکور اشاره مینماییم.[۳۵]
ارض، در سوره مبارکه یوسف(ع)
- ﴿...وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ...﴾[۳۶].
- ﴿قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ﴾[۳۷].
- ﴿وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ﴾[۳۸].
- ﴿قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ مَا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كُنَّا سَارِقِينَ﴾[۳۹].
- ﴿...فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي...﴾[۴۰].
واژه ارض در آیات ۲۱ و ۵۵ و ۵۶ و ۷۳ و ۸۰ سوره مبارکه حضرت یوسف به مناسبتهای مختلف بیان شده، ما در این مقوله باید روشن کنیم، که منظور از ارض در آیات مذکور، مطلق ارض به معنی زمین است و یا در هر کدام از آیات، منظور قطعه خاصی است که قرآن، از ذکر نام صریح آن به هر دلیل خودداری فرموده و کنجکاوی و شناخت آن قطعه زمین را به عهده قاری قرآن، که موظف به تدبر است، واگذار نموده است. شناخت واژه ارض در آیات پیش، بارون دانستن سرگذشت پر فراز و نشیب حضرت یوسف(ع) این پیامبر گرامی امکانپذیر نیست؛ لذا ما ناچاریم به بخشهایی از زندگی عبرتبرانگیز آن بزرگوار که میتواند ما را در فهم موضوع یاری دهد؛ اشاره نماییم. تاریخ میگوید، برادران حضرت یوسف(ع)، به علت حسادت؛ او را به چاه انداختند و با این حادثه: «فصل جدیدی در زندگانی این کودک خردسال در مصر شروع شد، به این ترتیب که یوسف را سرانجام به مصر آوردند و در معرض فروش گذاردند و طبق معمول، چون تحفه نفیسی بود، نصیب عزیز مصر/، که در حقیقت مقام وزارت، یا نخست وزیری فرعون را داشت، گردید...
قرآن میگوید: (کسی که یوسف را در مصر خرید، به همسرش سفارش او را کرد و گفت مقام این غلام را گرامی دار و به چشم بردگان به او نگاه نکن؛ چراکه ما امیدواریم بهره فراوانی از این کودک در آینده ببریم و یا او را به عنوان فرزند برای خود انتخاب کنیم... سپس اضافه میکند، این چنین یوسف را در آن سزمین تمکین و متنعم و صاحب اختیار ساختیم)»[۴۱]. با توجه به آنچه گذشت، منظور از ارض در آیه مورد بحث سرزمین مصر است. که ما جغرافیای آن را زیر واژه مصر در صفحات آینده بیان خواهیم نمود. اما ارض در آیه ۵۵ همین سوره مبارکه، نیز نیاز به شناخت بخش دیگری از زندگانی این رسول الهی دارد. در بخشی از زندگانی شگفتانگیز این پیامبر الهی میخوانیم، که در دامی که زلیخا ۔ زن فوطیفار - عزیز مصر - برای او گسترد، او را بیگناه به زندان انداختند و سرانجام معلوم شد، که این زندانی، گناهی جز پاکدامنی ندارد و در ضمن، یوسف(ع) یک فرد معمولی نیست، بلکه دارای علم و آگاهی و هوشیاری و استعداد و مدیریت در سطح بسیار بالایی است؛ زیرا با تعبیرهایی، که برای خواب پادشاه مصر کرده بود، این حقیقت بر ایشان روشن شده بود، به همین دلیل پادشاه دستور داد، که یوسف را نزد او ببرند، تا در حل مشکلات مملکتی مشاور ویژهاش گردد.
به هر حال وقتی یوسف(ع) را از زندان آزاد کردند و او را پیش ملک بردند و او به علم و هوش و فراستش آگاه شد، از یوسف(ع) خواست، که در کارهای مملکت او را کمک کند. یوسف پیشنهاد کرد: ﴿اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ﴾[۴۲]. از این بخش، از زندگی حضرت یوسف، به خوبی روشن میشود، که غرض، از سرپرست خزائن الارض سرزمین مصر است. در آیه ۵۶ همین سوره، خداوند تبارک و تعالی میفرماید: و ما این گونه یوسف را در زمین قدرت دادیم و غرض از قدرت، علاوه بر اقتدار رسالت؛ دستیابی به قدرت سیاسی نیز بود و حضرت یوسف(ع) مراتب سیاسی زمان خود، یعنی عزیزی مصر و سرانجام سلطانی مصر را طی کرد.
با توجه به سرگذشت زندگی حضرت یوسف(ع) ارض در هر دو آیه ۵۵ و ۵۶ کشور مصر است و اما در آیه ۸۰ همین سوره مبارکه، آمده است ﴿...فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ...﴾ یعنی؛ لذا من از این سرزمین حرکت نمیکنم، تا پدرم به من اجازه دهد، یا خدا فرمانش را درباره من صادر کند... برای روشن شدن مفهوم واژه ارض به دانستن بخش دیگری از حوادث زندگی حضرت یوسف(ع) نیازمندیم. یکی دیگر، از حوادث زندگی آن حضرت، نگهداری برادر مادریش - بنیامین -، با برنامه ساختگی اتهام سرقت پیمانه ملک، با اطلاع قبلی او بود. سنت رایج در محل زندگانی حضرت یعقوب این بوده: «... که اگر کسی دزدی کند، او را به بندگی بگیرند... یوسف هم برای نگهداشتن بنیامین، او را متهم به دزدی کرد و نزد خود نگاه داشت»[۴۳].
وقتی برادران یوسف، این جریان را متوجه شدند، که این بار هم با از دست دادن بنیامین، پدر خود را سخت آزرده خاطر خواهند کرد، با هم به مشورت پرداختند. بزرگترین آنها گفت: آیا نمیدانید، که پدرتان از شما پیمان الهی گرفته و پیش از این، درباره یوسف کوتاهی کردید؟ لذا من، از این سرزمین بیرون نمیروم...). با توجه، به این قطعه، از حادثه، که بین یوسف و برادران اتفاق افتاده به خوبی روشن میشود، که محل تصمیم اقامت برادر بزرگ، در ارض مندرج در آیه مورد بحث، همان مکان گروگانگیری بنیامین بوده، که حضرت یوسف در همانجا به یکی از مدارج اعلی سیاسی رسیده بود، پس غرض از ارض در این آیه، نیز کشور مصر است. برخی از علما و بزرگان[۴۴] نیز ارض را در آیه مذکور، سرزمین مصر معرفی کردهاند، که به خواست خدای سبحان، توضیح جغرافیایی این مکان، زیر واژه مصر خواهد آمد.[۴۵]
جغرافیای ارض، در سوره مبارکه یونس(ع)
﴿...إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ...﴾[۴۶]. در سوره مبارکه یونس، واژه ارض ۱۶ بار آمده که فقط یک مورد آن، اشاره به محل ویژهای است. در بخشی از آیه مبارکه ۸۳ سوره یونس(ع) واژه ارض بیان شده ما، در این مقوله قصد داریم روشن کنیم که غرض از ارض در آیه مذکور کدام قطعه از زمین است؛ لذا ما ناچاریم، با توجه به معنی آیه، این مبهم را آشکار سازیم. معنی این بخش از آیه مبارکه چنین است: «... فرعون، در جهان برتری طلب بود.».. ابتدا باید تحقیق شود، فرعون کیست که در ارض برتری طلب بوده است، با توجه به آیات قبل از این آیه، میتوان او را شناخت و به مکان آن پی برد. در آیات پیش چنین آمده: «بعد از ایشان [بعد از نوح و رسولان بعد از او] موسی و هارون(ع) را با آیات خود، به سراغ فرعون و اشراف وابسته به او فرستادیم، پس تکبر ورزیدند و قوم مجرمی بودند، پس چون حق، از جانب ما به سراغشان آمد گفتند، این سحر آشکاری است. موسی گفت: آیا پس از آنکه حق به نزدتان آمد، چنین میگویید؟ آیا این سحر است؟ حال آنکه ساحران رستگار نشوند - آیات ۷۰ تا ۷۷ سوره یونس.
با توجه به آیات مذکور آشکار میشود، که آن فرعونی که برتریطلبی میکرد و همزمان حضرت موسی و هارون(ع) بوده و آن فرعون: «منفتاح پسر رامسس دوم است، که موسی و هارون(ع) برای دعوت او مأمور شدند و او بود، که با قشونش، در دریا غرق شدند»[۴۷]. و او همان فرعونی است «که در سفر خروج باب پنجم، شماره اول تورات، نام برده و این معاصر موسی و هارون بود و با قشونش، در دریای قلزم غرق شدند»[۴۸]. به هر تقدیر، فرعون: (لقب پادشاهان مصر است)[۴۹] لذا ارض مندرج در آیه مورد بحث، همان سرزمین مصر میباشد. و ما شرح جغرافیایی آن را زیر واژه مصر بیان خواهیم کرد.[۵۰]
جغرافیای ارض، در سوره مبارکه هود(ع)
﴿وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ﴾[۵۱]. واژه ارض یازده بار در سوره مبارکه هود(ع) تکرار شده، که ده بار اشاره به مطلق زمین ارض است و در آیه مورد بحث، اشاره به مکانی دارد، که چراگاه آن ناقه است و در این مقوله باید، مکان چرای آن ماده شتر را برای قاریان محترم قرآن بیان کنیم. قبل از هر چیز باید دریابیم قوم مورد خطاب آیه، کدام قوم است و کسی که به آنها این خطاب را نموده کیست؟ پاسخ این پرسش، از آیات پیش از آیه مورد بحث، روشن میشود؛ زیرا در آیات قبل چنین آمده است: «و به سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم، وی فرمود: ای قوم من! خدا را بپرستید، که جز او خدایی ندارید، او شما را از زمین پدید آورد و به آبادی آن واداشت.»..[۵۲].
با استفاده از مدلول آیه مذکور روشن میشود، خطاب کننده حضرت صالح و طرف خطاب قوم ثمود است، با آشکار شدن پاسخها میتوان ارض محل بعثت حضرت صالح را، از نظر جغرافیایی شناسایی نمود.
محل بعثت حضرت صالح کجا است؟ برخی از نویسندگان گفتهاند: «صالح پیغمبری است، که بر قوم ثمود مبعوث گردید و آن قوم را به پرستش خدای یگانه و ترک بتهایی، که پدرانشان میپرستیدهاند دعوت کرده.»..[۵۳] و آن پیامبر الهی همانگونه که در زیر عنوان مسکن قوم ثمود کجاست؟ در صفحات قبل بیان شد محل تبلیغ رسالت آن جناب در اطراف شهری به نام حجر بوده است، که: «در یک منزلی وادی القری و در جنوب تیمه در مسیر کاروان مدینه و شام قرار داشته است. و امروزه آن شهر ویران گردیده و حجر بر وادی میان مبرک الناقه و بئر الغسم اطلاق میشود و در این وادی فعلاً چند قریه و چند چشمه آب وجود دارد.»..[۵۴].[۵۵]
جغرافیای ارض، در سوره مبارکه اسراء
- ﴿وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا﴾[۵۶].
- ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۵۷].
- ﴿وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا﴾[۵۸].
- ﴿فَأَرَادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ جَمِيعًا﴾[۵۹].
- ﴿وَقُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ...﴾[۶۰].
واژه ارض ۱۲ بار در سوره مبارکه اسراء ذکر شده است. ما، در این گفتار به توضیح این کلمه، در مواردی که ارض به معنای مطلق زمین نیست، بلکه غرض از ذکر آن قطعه کوچکی، از کره زمین است میپردازیم و جغرافیای آن را، برای علاقهمندان به تدبر در قرآن بیان مینماییم.
قرآن در آیه ۴ سوره مبارکه اسراء به بیان گوشهای از تاریخ پر فراز و نشیب بنی اسرائیل پرداخته، میفرماید: ﴿وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ﴾[۶۱]. سؤال ما، در این مقوله این است، که غرض، از ارضی که در آیه مذکور است، چیست؟ آیا فسادی را، که بنی اسرائیل مرتکب خواهند شد، - یا شدهاند- در کجا اتفاق میافتد؟ آیا مکان حادثه، محلی است، که آنان سکونت دارند، با دامنه فساد آنقدر گسترده است، که جنبه جهانی و بینالمللی خواهد داشت؟ برخی از علما[۶۲] مینویسند: «و معنای آیه این است که ما بنی اسرائیل را، در کتاب تورات اخبار داده و اعلام نمودیم، اخباری قاطع، سوگند میخورم و قطعی میگویم، که شما نژاد بنی اسرائیل بهزودی، در زمین فساد خواهید کرد - که مراد سرزمین فلسطین و پیرامون آن است- و این فساد را در دو نوبت خواهید کرد. یکی بعد از دیگری و در این زمین طغیانی عظیم و غلوی کبیر خواهید نمود». در تفسیر نمونه[۶۳] همین نظر مورد تأیید قرار گرفته و آمده است: «منظور از کلمه ارض به قرینه آیات بعد- در همین سوره - سرزمین مقدس فلسطین است، که مسجد الاقصی، در آن واقع شده است».
به طور اختصار میتوان گفت، غرض از ارض، در آیه مذکور، سرزمین مقدس فلسطین است، که سپس به توضیح جغرافیایی آن اشاره خواهیم نمود. گرچه در این گفتار ما قصد نداریم، به جز جغرافیای مناطق مندرج در آن، به بحثهای دیگری بپردازیم، ولی ذکر آخرین نظریه، در مورد فساد یهود، در این مقاله خالی از فایده نخواهد بود. ... بعضی احتمال دادهاند، که این دو حادثه [دو فساد بنی اسرائیل] مربوط به رویدادهای بعد از جنگ جهانی دوم؛ تشکیل حزبی به نام «صهیونیسم» و تشکیل دولتی به نام اسرائیل، در قلب ممالک اسلامی است، و منظور از فساد اول بنی اسرائیل و برتریجویی آنها، همین است، و منظور از انتقام اولی آن است، که ممالک اسلامی در آغاز، که از این توطئه آگاه شدند، دست به دست هم دادند و توانستند، بیت المقدس و قسمتی از شهرها و قصبات فلسطین را، از چنگال یهود بیرون آورند و نفوذ یهود در مسجد الاقصی به کلی قطع شد. و منظور از فساد دوم، هجوم بنی اسرائیل، با اتکای نیروهای استعماری جهان خواران و اشغال سرزمینهای اسلامی و گرفتن بیت المقدس و مسجد الاقصی است. و به این ترتیب، باید مسلمانان، در انتظار پیروزی دوم، بر بنی اسرائیل باشند، به طوری که مسجد الاقصی را از چنگال آنها بیرون آورند و نفوذشان را در این سرزمین، به کلی قطع کنند این همان چیزی است که همه مسلمانان جهان در انتظار آنند و وعده فتح و نصرت الهی به مسلمانان»[۶۴]. در سوره اسراء آیه ۷۶، یک بار دیگر لغت ارض به کار رفته، میفرماید: ﴿وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ...﴾[۶۵].
حال در این بحث باید برای قاری قرآن، به خوبی روشن شود، کهارض در این آیه مبارکه، چه سرزمینی است؟ برای درک بهتر این مطلب میتوان از یکی از علوم قرآنی، به نام اسباب نزول استفاده نمود.[۶۶]
اسباب نزول و رابطه آن با جغرافیا
اسباب نزول، یا شأن نزول، یکی از علوم قرآنی است، که میتواند بیان کند؛ که علت و سبب نزول بعضی از آیات قرآن چیست؛ لذا برای درک معنی درست واژه ارض در آیه مذکور، میتوان از این علم کمک گرفت. در مورد اسباب نزول این آیه، در کتاب «نمونه بینات در شأن نزول آیات» تألیف دکتر محمد باقر محقق[۶۷] چنین نقل شده است: «ابوعلی گوید: (مشرکین قصد داشتند رسول خدا(ص) را نه فقط، از مکه، بلکه از سرزمین عرب بیرون کنند؛ زیرا قبلاً فقط از مکه بیرون کرده بودند)، معتمر بن سلیمان، از پدرش نقل مینماید، که زمینی را که کفار قصد داشتند، پیامبر را بدانجا تبعید نمایند، زمین مدینه بود؛ زیرا یهودیان به پیامبر گفته بودند، که این زمین مکه ارض پیامبران و انبیاء نیست، بلکه ارض انبیاء در شام است. قتاده و مجاهد گویند، مراد زمین مکه است؛ زیرا قریش کوشش داشتند، پیامبر را، از مکه بیرون کنند و این آیه نازل گردید و فرمود: (اگر تو را از زمین مکه بیرون نمایند، چیزی نخواهد گذشت، که خودشان از آن سرزمین رانده خواهند شد...)[۶۸]. همچنین مؤلف تفسیر نمونه[۶۹] نوشتهاند: «مشهور این است، که آیات فوق - ۷۶ و ۷۷ سوره اسراء - در مورد اهل مکه نازل شده است، که نشستند و تصمیم گرفتند، پیامبر(ص) را، از مکه بیرون کنند و بعدها این تصمیم، فسخ و تصمیم به اعدام پیامبر(ص)، در مکه گردید و به دنبال آن، خانه پیامبر(ص) از هر سو محاصره شد و همانگونه که میدانیم، پیامبر(ص)، از این حلقه محاصره، به طور اعجازآمیزی، بیرون آمد و به سوی مدینه حرکت کرد و این تاریخ سرآغاز هجرت گردید»[۷۰]. پس با استفاده از اسباب نزول آیه، در مییابیم، که غرض از ارض در آیه مورد بحث، شهر مکه است، که به جغرافیای آن، در گفتار مربوط به مکه اشاره خواهیم نمود.
واژه ارض، در آیات ۹۰ سوره مبارکه اسراء باز تکرار گردیده است، که ما به معنی آیه مذکور در ذیل توجه میکنیم: «و گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم؛ مگر این که چشمهای، از این سرزمین ۔ خشک و سوزان - برای ما خارج سازی». برخی از علما[۷۱] در معنی آیه مینویسند: «و معنای آن این است، که... قریش گفتند... ای محمد(ص) به تو ایمان نمیآوریم... [تا] آنکه بشکافی... برای ما، از زمین مکه، با همه کم آبیش... چشمهای که خشک نشود.»... مرحوم زین العابدین رهنما، در تفسیر قرآن[۷۲]، در تفسیر آیه مورد بحث مینویسد: «... ابن عباس گفت: اشراف قریش، نزدیک کعبه به هم آمدند: عتبه و شیبه، پسران ربیعه و ابوسفیان بن حرب و النضر بن الحرث و ابوالبحتری بن هشام و اسود بن عبدالمطلب و زمعه ابن الاسود... ونبیه و منبه پسران حجاج».
این صنادید قریش همه به هم آمدند و با یکدیگر گفتند محمد(ص) را حاضر کنید، تا نخست، به حجت با وی سخن گوییم... تا آنجا که میافزاید: ایشان گفتند: ای محمد(ص)! اگر آنچه ما گفتیم و بر رأی تو عرضه کردیم، نمیشنوی، و نمیپذیری، پس بدان، که این مکه جایی تنگ است، تنگ معیشت و تنگ آب، از خداوند خویش بخواه، تا این کوههای مکه، از جای سر گیرد، تا جای بر ما فراخ گردد و از چشمهها آب فراخ گشاید و جویها رواند، تا ما کشت و زرع کنیم.»... در تفسیر نمونه[۷۳] نیز در مورد آیه مذکور این گونه نقل نموده است: «گروهی از مشرکان مکه، که ولید بن مغیره و ابوجهل، در جمع آنها بودند، در کنار کعبه اجتماع کردند و پیرامون کار پیامبر(ص) سخن گفتند... (و سرانجام) گفتند بسیار خوب، حال که چنین میگویی - هیچ شهری تنگتر از شهر ما - نیست - اطراف مکه را که کوههای نزدیک به هم فرا گرفته - از پروردگارت بخواه، این کوهها را عقب بنشاند و نهرهای آب... جاری سازد». با توجه به آنچه در مدارک فوق ملاحظه شد، روشن میگردد که ارض در آیه مورد بحث، شهر مکه است که، در گفتار مربوط به مکه، به جغرافیای آن اشاره خواهیم نمود.
لغت ارض در آیات ۱۰۳ و ۱۰۴ همین سوره باز بیان شده است، در معنی کلمه به کلمه آیه ۱۰۳ چنین آمده است: «که پس خواست، که آنها را، از زمین براند و ما او را و همه کسانی را که با او بودند، در آب غرق کردیم». حال، سؤال این است، که ارض در این آیه مطلق کره زمین است، یا مقصود، از آن محل خاصی از این کره خاکی است؟ با توجه به آیات پیش از آیه مورد بحث، روشن میشود، که قرآن شریف، داستان درگیری حضرت موسی(ع) را با فرعون زمان او نقل میفرماید؛ لذا آن کسی که قصد بیرون راندن را دارد، فرعون است و در نتیجه محلی که باید موسی(ع) و یارانش از آنجا رانده شوند، قلمرو فرعون میباشد.
برخی از نویسندگان، در ترجمه قرآن مجید[۷۴]، در توضیح واژه ارض در آیه مذکور، به نقل از کشف الاسرار[۷۵]، مینویسد: فأراد أن یستقزهم، ای آراد یخرجهم و یقلعهم من ارض مصر، «یعنی فرعون خواست، که موسی(ع) و بنی اسرائیل را از سرزمین مصر دور نماید، پس ما او را و جمله پیروان او را در آب غرق کردیم».
برخی از بزرگان در مورد کلمه ارض، در آیات مورد بحث[۷۶] مینویسند: «مقصود، از زمین، که مأمور شدند، در آنجا سکونت نمایند، سرزمین مقدس است، که به حکم آیه شریفه ﴿ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ﴾[۷۷] و آیاتی دیگر، خداوند برای آنان مقدر فرموده است، همچنان که از سیاق بر میآید، مراد، از کلمه ارض، در آیه قبلی ۱۰۳ مطلق روی زمین و یا خصوصی سرزمین مصر باشد».
برخی از علما[۷۸] زیر عنوان منظور، از ارض در این آیات - ۱۰۳ و ۱۰۴ - کدام سرزمین است؟ مینویسند: «در آیات فوق... خداوند به بنی اسرائیل دستور داد که اکنون، که بر دشمن پیروز شدید در ارض معهود سکونت جویید - آیا منظور سرزمین مضر است؟ - همین کلمه در آیه قبل - ۱۰۳ -، که میگوید، فرعون میخواست آنها را از سرزمین مصر بیرون کند؛ به همین معنی آمده و آیات دیگر قرآن، نیز میگوید، که بنی اسرائیل وارث فرعونیان شدند، یا این که اشاره، به سرزمین مقدس فلسطین است؛ زیرا بنی اسرائیل، بعد از این ماجرا به سوی فلسطین رفتند و مأمور شدند، که در آن وارد شوند.
ولی ما بعید نمیدانیم، هر دو سرزمین منظور بوده باشد؛ زیرا بنی اسرائیل به شهادت آیات قرآن، وارث زمینهای فرعونیان شدند و هم مالک سرزمین فلسطین. خداوند در آیه ۱۰۴ سوره مبارکه اسراء میفرماید، که بعد از غرق شدن فرعونیان، به بنی اسرائیل گفتیم، در زمین - سرزمین مقدس -سکونت کنید، در حالی که فرعون میخواست ایشان را به زور بیرون کند. با توضیحاتی که ذکر شد، میتوان به این نتیجه رسید، که ارض در آیه ۱۰۳ محلی است، که فرعون قصد داشت، حضرت موسی(ع) و بنی اسرائیل را، از آن بیرون کند و آن زمین خاک مصر، و یا مصر و فلسطین است، به دلیل این که بنی اسرائیل، بعد از غرق شدن فرعونیان، مالک مصر و فلسطین شدند و مراد، از ارض در آیه ۱۰۴، محلی است که میبایست، بنی اسرائیل، در آن ساکن شوند و آن ارض مقدس، یا فلسطین میباشد، که درباره جغرافیای آنها در بخشهای مربوط به خود توضیح داده خواهد شد.[۷۹]
جغرافیای ارض، در سوره مبارکه کهف
- ﴿إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا﴾[۸۰].
- ﴿قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ...﴾[۸۱]
لغت ارض۹ بار در سوره مبارکه کهف، به منظورهای مختلف ذکر شده، که دو مورد آن اشاره، به دو مکان ویژه است، که در این مقوله مورد بحث و مداقه قرار میگیرد.
در آیه ۸۴ لفظ ارض بدون هیچ توضیحی، طبق عرف قرآن، بیان شده و ذکر آن، در این آیه، به مناسبت پاسخی است، که در پرسش آیه قبل از آن، آمده است و آن پرسش، این است: «ای پیامبر(ص)! از تو در مورد ذوالقرنین میپرسند، بگو به زودی گوشهای، از سرگذشت او را برایتان نقل خواهم کرد. سپس در جواب میفرماید: (او کسی است، که ما به او در زمین قدرت و حکومت دادیم...). در این پرسش و پاسخ سه مجهول وجود دارد، که با کشف اولین مجهول؛ میتوان به دو مجهول دیگر به آسانی دست یافت. بدین معنی که اگر ما بدانیم ذوالقرنین کیست، ارض ی را که او، در آن به قدرت رسیده است؛ میتوان از لابهلای اوراق تاریخ پیدا نمود. لذا، در این گفتار ناچاریم، به کشف مجهول اول، که در آیه ۸۳ موجود است و میفرماید: ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ...﴾[۸۲] بپردازیم.[۸۳]
جغرافیای ارض، در سوره مبارکه طه
- ﴿قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى﴾[۸۴].
- ﴿قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَنْ يُخْرِجَاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ...﴾[۸۵].
واژه ارض پنج بار در سوره مبارکه طه بیان گردیده، که دو مورد آن یعنی آیه ۵۷ و ۶۳، ارض به معنی مطلق زمین نیست؛ بلکه با توجه به مدلول و معنی؛ آن دو آیه مبارکه، غرض بخشی از کل کره زمین است، که ما در این مقوله، ابتدا به شناخت آن دو نقطه و سپس به توضیح جغرافیایی آن خواهیم پرداخت. در ترجمه آیه ۵۷ میخوانیم: «گفت ای موسی میآیی سوی ما؛ تا با جادوی خود ما را از سرزمینمان بیرون کنی در تفسیر المیزان[۸۶]، برخی از بزرگان؛ ذیل آیه مذکور مینویسند: «ضمیر قال به فرعون بر میگردد، پس طرف حضرت موسی، که با او مجادله میکند؛ فرعون زمان موسی است و میدانیم که فرعون حاکم مطلق العنان سرزمین مصر است، با این ترتیب روشن میشود، که منظور از ارض در آیه مذکور، مصر میباشد، نه مطلق کره زمین». همچنین استاد مکارم شیرازی، در تفسیر نمونه[۸۷] در توضیح آیه مورد نظر نوشتهاند: «گفت ای موسی! آیا آمدهای که ما را از سرزمین و وطنمان با سحرت بیرون کنی؟».
ارائه این معجزات همگی توطئه برای غلبه بر حکومت و بیرون کردن ماقبطیان. از سرزمین آبا و اجداد ما است». با توجه به لغت قبطیان، که جمع قبطی و قبطی به معنی منسوب به قبط میباشد و طبق توضیحی که برخی از نویسندگان، در فرهنگ فارسی، زیر واژه قبط داده... این کلمه محرف Egypte = Aiguptios = مصر است، [یعنی] سکنه قدیم کشور مصر. به هر تقدیر به این نتیجه میرسیم که واژه ارض همان کشور مصر است. در ترجمه آیه ۶۳ نیز چنین میخوانیم: این دو مسلماً ساحرند: میخواهند شما را، با سحرشان از سرزمینتان بیرون کنند... با توجه به این که آیه ۶۳ دنباله مجادله فرعون با حضرت موسی است، غرض از واژه ﴿أَرْضِكُمْ﴾ = سرزمین شما، همان سرزمین مصر است و در نتیجه معنی ارض در دو آیه مورد بحث، سرزمین مصر میباشد، که به خواست خدا، در مورد جغرافیای آن، زیر عنوان مصر جداگانه توضیح خواهیم داد.[۸۸]
منابع
پانویس
- ↑ «از تو از انفال میپرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.
- ↑ «و کسانی از اهل کتاب را که پشتیبان ایشان بودند از دژهای آنان فرود آورد و در دلهاشان هراس افکند، (چنانکه) دستهای را میکشتید و دستهای (دیگر) را اسیر میگرفتید * و زمین و خانهها و داراییهایشان را و سرزمینی را که بر آن گام ننهاده بودید به شما وانهاد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره احزاب، آیه ۲۶-۲۷.
- ↑ «و آنچه خداوند به پیامبرش از (دارایی) آنان (به غنیمت) بازگرداند چیزی نبود که شما برای (به دست آوردن) آن، اسبان و شترانی دوانده باشید ولی خداوند پیامبرانش را بر هر کس بخواهد چیره میگرداند و خداوند بر هر کاری تواناست * آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد» سوره حشر، آیه ۶-۷.
- ↑ «آیا نیندیشیدهاند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیمدهندهای آشکار نیست * آیا در گستره آسمانها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریستهاند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان میآورند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۴-۱۸۵.
- ↑ «از تو از انفال میپرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است پس، از خداوند پروا کنید و میانه خود را سازش دهید و اگر مؤمنید از خداوند و پیامبرش فرمان برید» سوره انفال، آیه ۱.
- ↑ «و زمین و خانهها و داراییهایشان را و سرزمینی را که بر آن گام ننهاده بودید به شما وانهاد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره احزاب، آیه ۲۷.
- ↑ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدار» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ «آیا نیندیشیدهاند (تا بدانند) که همنشین آنان به هیچ روی دیوانگی ندارد او جز بیمدهندهای آشکار نیست * آیا در گستره آسمانها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریستهاند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان میآورند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۴-۱۸۵.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۶۶۳.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۳۶.
- ↑ «ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید» سوره مائده، آیه ۲۱.
- ↑ «(خداوند) فرمود: که (آمدن به) این سرزمین چهل سال بر آنان حرام است؛ روی زمین سرگردان میشوند، پس بر گروه نافرمانان دریغ مخور» سوره مائده، آیه ۲۶.
- ↑ «هرگز یک (رنگ) خوراک را برنمیتابیم» سوره بقره، آیه ۶۱.
- ↑ «به شهری فرود آیید که (آنجا) آنچه خواستید در اختیار شماست» سوره بقره، آیه ۶۱.
- ↑ «گفتند: ای موسی! در آنجا گروهی گردنکش جای دارند و تا آنان از آن بیرون نیایند ما درون آن نخواهیم رفت اما اگر از آنجا بیرون آیند ما درون میرویم» سوره مائده، آیه ۲۲.
- ↑ محمد باقر، محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات، ص۲۸۰.
- ↑ تفسیر نمونه، جد ۴، ص۲۳۷.
- ↑ اعلام قرآن، ص۷۱۲.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۳۶.
- ↑ «و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، این شتر خداوند است که برای شما نشانهای است؛ او را رها کنید تا بر زمین خداوند بچرد و به او آسی» سوره اعراف، آیه ۷۳.
- ↑ «(که) میخواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند پس چه دستور میدهید؟» سوره اعراف، آیه ۱۱۰.
- ↑ «و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش میساختند و آنچه را بر میافراختند زیر و زبر» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.
- ↑ ﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ «و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، این شتر خداوند است که برای شما نشانهای است؛ او را رها کنید تا بر زمین خداوند بچرد و به او آسی» سوره اعراف، آیه ۷۳.
- ↑ ﴿يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ﴾«(که) میخواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند پس چه دستور میدهید؟» سوره اعراف، آیه ۱۱۰.
- ↑ ﴿وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ﴾ «و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش میساختند و آنچه را بر میافراختند زیر و زبر» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.
- ↑ ﴿قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ﴾ سوره اعراف، آیه ۱۳.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص۴۲.
- ↑ «و همانا به سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خداوند را بپرستید اما ناگاه آنان دو گروه شدند که با هم دشمنی میورزیدند» سوره نمل، آیه ۴۵.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص۴۳.
- ↑ «که در آن برکت نهاده بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.
- ↑ علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۶ ص۶۵.
- ↑ آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۲۹.
- ↑ ترجمه جلد اول قرآن، ص۶۴۱.
- ↑ ج ۳، ص۷۲۰.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص۴۶.
- ↑ «و آن مرد مصری که او را خریده بود به همسر خود گفت: جایگاه او را نیکو بدار (و با خادمان مگمار) باشد که به ما سود رساند یا او را به فرزندی بگزینیم؛ و بدینگونه یوسف را در آن (سر) زمین جای دادیم و (بر آن شدیم) تا بدو از (دانش) خوابگزاری بیاموزیم و خداوند بر کار خویش چیرگی دارد اما بسیاری از مردم نمیدانند» سوره یوسف، آیه ۲۱.
- ↑ «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینههای این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.
- ↑ «و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین توانایی بخشیدیم تا هرجا خواهد در آن جای گیرد؛ هر کس را بخواهیم به بخشایش خویش میرسانیم و پاداش نیکوکاران را تباه نمیگردانیم» سوره یوسف، آیه ۵۶.
- ↑ «گفتند: سوگند به خداوند که شما میدانید ما نیامدهایم تا در این سرزمین تبهکاری کنیم و ما دزد نیستیم» سوره یوسف، آیه ۷۳.
- ↑ «چون از او ناامید شدند رازگویان به گوشهای رفتند: بزرگ ایشان گفت آیا نمیدانید پدرتان در پیشگاه خداوند از شما پیمان گرفته است و پیش از این با یوسف چه کوتاهی کردهاید؟ من از این سرزمین پا بیرون نمینهم تا پدرم اجازه دهد یا خداوند درباره من داوری فرماید و» سوره یوسف، آیه ۸۰.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه ج۹، ص۳۵۷.
- ↑ «(یوسف) گفت: مرا بر گنجینههای این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۵.
- ↑ حسین، عمادزاده، تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص۴۳۳.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ج۲۲، ص۷۶ آیتالله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۴۶.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۵۳.
- ↑ «اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.
- ↑ حسین عماد زاده، تاریخ انبیاء از آدم تا خاتم، ص۵۰۵ و ۵۰۶.
- ↑ حسین عماد زاده، تاریخ انبیاء از آدم تا خاتم، ص۵۰۵ و ۵۰۶.
- ↑ محمد خزائلی، اعلام قرآن، ص۴۸۱.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۵۶.
- ↑ «و ای قوم من! این شتر خداوند است؛ که برای شما نشانهای است؛ او را وانهید تا در زمین خدا بچرد و آزاری به وی نرسانید که عذابی نزدیک، شما را فرا گیرد» سوره هود، آیه ۶۴.
- ↑ هود ۶۱.
- ↑ محمد خرائلی، اعلام قرآن، ص۴۱۶.
- ↑ سند شماره ۱، تاریخ انبیا، ص۲۹۰.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۵۸.
- ↑ «و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم که دو بار در این سرزمین تباهی میورزید و گردنکشی بزرگی میکنید» سوره اسراء، آیه ۴.
- ↑ «و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند» سوره اسراء، آیه ۷۶.
- ↑ «و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمهای فرا جوشانی» سوره اسراء، آیه ۹۰.
- ↑ «بنابراین (فرعون) بر آن شد که آنان را از آن سرزمین براندازد؛ ما هم او و آنان را که با وی بودند همه را غرق کردیم» سوره اسراء، آیه ۱۰۳.
- ↑ «و پس از وی به بنی اسرائیل گفتیم: در این سرزمین جای گیرید و چون وعده جهان واپسین در رسد شما را با هم (گرد) میآوریم» سوره اسراء، آیه ۱۰۴.
- ↑ «و به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) خبر دادیم که دو بار در این سرزمین تباهی میورزید و گردنکشی بزرگی میکنید» سوره اسراء، آیه ۴.
- ↑ المیزان، ج۲۵، ص۶۹.
- ↑ نمونه، ج۱۲، ص۲۵.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه ج۱۲، ص۳۰.
- ↑ «و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند» سوره اسراء، آیه ۷۶.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۶۰.
- ↑ نمونه بینات در شأن نزول آیات، ص۵۰۸.
- ↑ محمدباقر، محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات، ص۵۰۸.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۲۱۶.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۲۱۶.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ج۲۵، ص۳۴۳.
- ↑ تفسیر قرآن، ج۲، ص۴۸۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۲۷۹.
- ↑ ترجمه قرآن مجید، ج۲، ص۵۳۳.
- ↑ کشف الاسرار، ج۵، ص۶۳۰.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ج۲۶، ص۱۳.
- ↑ «ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید» سوره مائده، آیه ۲۱.
- ↑ آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۳۱۳.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۶۲.
- ↑ «ما به او روی زمین توانمندی بخشیدیم و سررشته هر کار را به او دادیم» سوره کهف، آیه ۸۴.
- ↑ «گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری میورزند، آیا میخواهی برای تو هزینهای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.
- ↑ «و از تو درباره ذو القرنین میپرسند بگو: برایتان از او خبری را خواهم خواند» سوره کهف، آیه ۸۳.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۶۶.
- ↑ «گفت: ای موسی، آیا نزد ما آمدهای که ما را با جادوی خویش از سرزمینمان بیرون برانی؟» سوره طه، آیه ۵۷.
- ↑ «گفتند: بیگمان این دو جادوگرند؛ بر آنند تا شما را با جادویشان از سرزمینتان بیرون برانند و آیین برتر شما را (از میان) ببرند» سوره طه، آیه ۶۳.
- ↑ المیزان، ج۲۷، ص۲۶۶.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۲۲۸.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۷۴.