اثبات عصمت حضرت فاطمه
در کتب کلامی، تفسیری و روایی به اثبات عصمت حضرت فاطمه(س) با استناد به ادله عقلی اشارهای نشده است. اما از آنجا که در روایات اهل بیت(ع) عنوان «حجة الله علی الحجج» یعنی حجت خدا بر سایر حجتها که مراد همان امامان معصوم(ع) است، بر آن حضرت اطلاق شده، میتوان در اثبات عقلی عصمت آن حضرت به برخی ادله عقلی لزوم عصمت حجج الهی اعم از پیامبران و امامان، استناد نمود. با این وجود جهت اثبات عصمت حضرت فاطمه(س) به ادله نقلی متعددی اعم از آیات و روایات استناد شده است. از میان آیات، میتوان به دو آیه تطهیر و اصطفای حضرت مریم اشاره نمود. از میان روایات نیز میتوان به احادیثی همچون ثقلین و سفینه که در شأن اهل بیت(ع) صادر شده و علاوه بر افضلیت و اثبات امامت برای امامان اثنی عشر، عصمت آنها را نیز ثابت میکنند، اشاره نمود. گذشته از این احادیث، میتوان بهحدیث ««بضعة منی»»، حدیث «اسوه بودن حضرت فاطمه برای امام زمان»، حدیث «رضا و سخط الهی»، حدیث کساء و نیز احادیث که القابی خاص را برای حضرت فاطمه(س) بیان میکنند، استناد کرد.
معناشناسی عصمت
معنای لغوی
عصمت، واژهای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند[۴].[۵]
در اصطلاح متکلمان
در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
- عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجتهای اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرنها عصمت را به لطف تعریف کردهاند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار بردهاند.
- عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکهای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمیشود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتابهای خود ارائه کردند[۹].[۱۰]
اثبات عقلی عصمت حضرت فاطمه
در کتب کلامی، تفسیری و روایی به اثبات عصمت حضرت فاطمه(س) با استناد به ادله عقلی اشارهای نشده است. اما از آنجا که در روایات اهل بیت(ع) عنوان «حجة الله علی الحجج» یعنی حجت خدا بر سایر حجتها که مراد همان امامان معصوم(ع) است، بر آن حضرت اطلاق شده،[۱۱] میتوان در اثبات عقلی عصمت آن حضرت به برخی ادله عقلی لزوم عصمت حجج الهی اعم از پیامبران و امامان، استناد نمود.
علاوه بر آن میتوان از این روایت نیز استفاده نمود که میفرماید: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»[۱۲].[۱۳] با این دو مقدمه که به تصریح برخی روایات، حضرت فاطمه(س)، یکی از حجج الهی است، از طرفی در این روایت تصریح شده که عدم شناخت حجت الهی مساوی با گمراهی و ضلالت در دین است، نتیجه روشن است و آن اینکه خود حجت الهی قطعا معصوم از هر گناه، خطا و لغزشی خواهد بود؛ چراکه در غیر این صورت گمراهی دیگران از دین در صورت عدم شناخت و تبعیت از او، معنا نخواهد داشت.
اثبات نقلی عصمت حضرت فاطمه
آیات
آیه تطهیر
خداوند متعال در قرآن مجید میفرمایند: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۱۴]. این آیه از اراده خداوند به از بین بردن رجس از اهل بیت(ع) خبر داده است. بر اساس روایات معتبر، مراد از اهل بیت(ع) در آیه تطهیر، پنج تن آل عبا هستند که خداوند متعال افزون بر اراده از بین بردن رجس، تحقق این فعل را نیز در مورد آنها در نظر داشته است؛ زیرا آیه در مقام مدح و منقبت اهل بیت(ع) است. (یعنی اراده خدا در آیه اراده تکوینی است) و از بین بردن رجس و پلیدی از اهل بیت(ع)، به معنای عصمت آنهاست. [۱۵]. چه اینکه واژه «الرِجسَ» نیز (به معنای پلیدی) به دلیل اینکه با «الف و لام جنس» آمده است، مفید عموم بوده و هرگونه پلیدی ظاهری و باطنی را شامل میشود و از بین بردن این چنینی هر گونه پلیدی تنها با عصمت منطبق است.[۱۶].
به تعبیر دیگر از آنجا که در شأن نزول این آیه چنین آمده که این آیه در شأن حضرت فاطمه، امام علی و امام حسن و امام حسین (ع) نازل شده [۱۷]، پس بر حضرت فاطمه زهرا (س) نیز که در شمار پنج تن است صدق کرده و لذا آن حضرت هم همچون دیگر مصادیق آیه، از رجس و پلیدی به دور است و کسی که از منظر الهی از رجس و پلیدی، مبرا باشد، معصوم خواهد بود.[۱۸].
آیه اصطفای حضرت مریم
قرآن کریم در فضیلت حضرت مریم(س) میفرماید: ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ﴾[۱۹].
با توجه به این آیه روشن است که خداوند حضرت مریم(س) را پاک نموده و او را از میان زنان جهان برگزیده است. چه اینکه برگزیده خدا کسی است که دارای مقام عصمت باشد مثل انبیاء و اوصیاء انبیاء و این آیه دلالت دارد بر اینکه مریم(س) دارای مقام عصمت بوده است. طهارت مطلقه عبارت از طهارت ظاهریه از کثافات و نجاسات مثل حیض و نفاس و طهارت باطنیه از معاصی و اخلاق رذیله و طهارت معنویه از توجّه به غیر خدا است، و حضرت مریم(س) دارای جمیع این مراتب بود.[۲۰].
با این حال اطلاق آیه مورد بحث دربارهِ فضیلت نفسی حضرت مریم با روایات وارده در افضلیت حضرت فاطمه(س) مقید میشود، چون متعلق (اِصطفی) ذکر نشده، هم میتواند منظور زنان عصر مریم باشد و هم زنان همه اعصار؛ ولی به قرینه روایات، متعلق آن، زنان عصر خودش خواهد بود. [۲۱].. بنابراین وقتی ثایت شود که حضرت زهرا{{س}ج افضل از تمام زنان عالم هستند، پس بر حضرت مریم(س) نیز برتری خواهند داشت. در این صورت اگر ویيگی عصمت برای حضرت مریمثابت گردد، این ویيگی به طریق اولی برای حضرت زهرا(س) به اثبات خواهد رسید. چنانچه در روایتی از امام صادق(ع) نیز چنین نقل شده است که فرشتگان الهی نزد فاطمه زهرا(س) میآمدند با او حرف میزدند و آیات الهی را بر او میخواندند و همان تعبیراتی که نسبت به مریم(س) در قرآن آمده را به فاطمه زهرا(س) خطاب کرده و میگفتند: «یا فاطمه إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاک وَ طَهَّرَک وَ اصْطَفاک عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ» [۲۲].[۲۳].
روایات
اول: احادیث دال بر عصمت اهل بیت
احادیثی که عصمت اهل بیت(ع) را اثبات میکنند مانند حدیث ثقلین و حدیث سفینه نیز از جمله دلایل عصمت فاطمه (س) شمرده شدهاند.[۲۴]. این احادیث که بر عصمت اهل بیت(ع) دلالت دارند، به طریق اولی عصمت حضرت زهرا (س) را اثبات میکنند؛ زیرا فاطمه(س) به طور مسلم از اهل بیت(ع) است.[۲۵]. به گفته علامه مجلسی، احادیثی که بر وجوب تمسک به اهل بیت (ع) دلالت دارند مانند حدیث ثقلین و حدیث سفینه، بر عصمت حضرت فاطمه (س) نیز دلالت دارند؛ زیرا وجوب تمسک فقط برای معصومان ثابت است. شخصی که مرتکب گناه میشود، نه تنها تمسک و پیروی از او واجب نیست، بلکه از باب نهی از منکر، منع و انکار او واجب است.[۲۶].
دوم: حدیث فاطمه بضعة منی
حدیث نبوی «فاطمة بَضْعَة منی» یکی از روایات دال بر عصمت حضرت زهرا(س) است. [۲۷]. بر اساس این حدیث که در جوامع روایی فریقین به اتفاق نقل شده، پیغمبر اکرم(ص) در شأن دختر گرامی خویش فرموده است: «فاطمة بضعة منی فمن ءاذاها فقد ءاذانی و من ءاذانی فقد ءاذی الله»؛ «فاطمه پارۀ تن من است؛ هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است» البته صدر و ذیل این روایت به نقلهای مختلفی در منابع آمده که البته برغم اختلاف در الفاظ، اما مفهوم همه آنها یکی است [۲۸].
در این روایت، خشنودی و ناخشنودی حضرت زهرا(س) محور و ملاک خشنودی و ناخشنودی خدا و رسولش شمرده شده و از آنجا که خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمیشود و به گناه و نافرمانی از دستوراتش رضایت نمیدهد، اگر حضرت زهرا(س) گناهی مرتکب میشد یا حتی فکر انجام آن را در سر میپروراند، در این صورت به چیزی خشنود شده بود که خدا از آن ناخشنود است؛ در حالی که حدیث بضعة، رضایت الهی را با خشنودی حضرت فاطمه(س) پیوند داده است. بنابراین این روایت به عصمت هم جانبه آن حضرت دلالت دارد. [۲۹].
برخی از حدیث بضعة، تنها عصمت حضرت فاطمه (س)از گناه را برداشت کردهاند اما برخی دیگر [۳۰] (عصمت از گناه و خطا، نسیان و اشتباه) را برداشت نموده [۳۱].[۳۲].
سوم: حدیث ان الله یغضب لغضب فاطمة
در حدیث دیگری از رسول خدا(ص) چنین نقل شده که فرمودند: «ان اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی یَغضِبُ لِغَضَب فاطِمَة وَ یَرضی لِرِضاها» «همانا خداوند بلند مرتبه با غضب فاطمه غضب ناک و با رضایت او خشنود میشود». [۳۳]. بر اساس این روایت، رضایت و نارضایتی حضرت فاطمه زهرا(س)، محور خشنودی و ناخشنودی خداوند قرار داده شده و این حقیقت، بیانگر عصمت مطلق و همه جانبه آن حضرت، است. چه اینکه خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمیگردد و هیچ گاه به گناه و سرپیچی از فرمانش رضایت نمیدهد. اگر حضرت زهرا(ص) به گناه دست میزد و یا فکر انجام آن را در سر میپروراند، به چیزی خشنود گردیده بود که خدا از آن خشنود نیست؛ در حالی که در این روایت، رضایت الهی پیوندی ناگسستنی با خشنودی فاطمه(س) یافته است. .</ref>.حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۳۶.</ref>.
چهارم: روایت اسوه بودن حضرت فاطمه(س) برای امام زمان(ع)
امام زمان(ع) در روایتی، حضرت فاطمه(س) را به عنوان اسوه و الگوی خویش معرفی فرمودهاند. «اِنَّ لی فی ابنة رسولِ الله اُسوةٌ حَسَنَةٌ» [۳۴]. «الگو و اسوهی نیکوی من دختر فرستاده خدا (فاطمه زهرا(س)) است». بدیهی است که فاطمه زهرا (س) پرورش یافته مکتب نبوی و جان پیامبر(ص) است؛ لذا اگر حضرت مهدی(ع) فاطمه زهرا(س) را الگوی خویش معرفی میفرماید، در حقیقت پیامبر گرامی اسلام(ص) را الگو دانسته است؛ چون مکارم اخلاقی پیامبر در پاره تن وی جمع است و فاطمه(س) آئینه تمام نمای پیامبر(ص) است. از طرفی اگر امام که شکی در عصمت او نیست، شخص دیگری غیر از امام را به عنوان الگوی خویش معرفی نماید، بدان معنا است که آن شخص نیز حجت بوده و در نتیجه معصوم است یعنی هرگز خطا و اشتباهی از او سر نمیزند و الا الگوگیری شخص معصوم از غیر معصوم عقلا و شرعا مردود است.
پنجم: حدیث کساء
یکی از جریاناتی که در زمان پیامبر خاتم(ص) اتفاق افتاد، ماجرای جمع شدن پنج نور مقدس؛ پیامبر خاتم، امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین(ع) در زیر عبا یا کسای رسول خدا(ص) در خانه حضرت فاطمه(س) است. در حدیثی با همین نام نقل شده که هنگامی که پیامبر اکرم(ص) و چهار نفر از اهل بیت آن حضرت زیر عبا جمع شدند، پیامبر(ص)دست به سوی آسمان بلند کرد و چنین دعا نمود «پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند، آنها را از هر رجس و پلیدی پاک گردان» سپس آیه الگو:متن آیه [۳۵] نازل گشت و این چنین خدا دعای پیامبرش را مستجاب کرد.
از چنین شان نزولی، پیرامون این جریان به روشنی دو نکته قابل استفاده است
- نخست اینکه مراد از اهل بیت(ع) همین کسانی هستند که زیر عبا قرار گرفتهاند که حضرت فاطمه(س) هم یکی از آنها است. [۳۶].
- دوم اینکه خداوند اراده کرده است که هر گونه پلیدی را از اهل بیت(ع) دور کند. از این روی اهل بیت(ع) در دو مقام اعتقاد و عمل، به عصمت رسیدهاند[۳۷].[۳۸].
گذشته از آنچه گفته شد عبارت ««اِلاّ فی مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکساَّءِ» «مگر به خاطر دوستی این پنج نفری که زیر عبا هستند». در حدیث معروف کساء و سیاق این حدیث، به خصوص دو جملهای که میفرماید: آسمانها،زمین، ستارگان و افلاک و... را به خاطر محبت این پنج نور مقدس آفریدم، نیز دلالت بر عصمت آنها دارد. توضیح اینکه در این جا خداوند متعالآفرینش تمام کائنات را با کلمه «إلّا» که بعد از نفی آمده، به خاطر محبت اهل بیت(ع) دانسته است. حصر، عبارت است از اثبات حکمی برای موردی معین و نفی آن حکم از موارد دیگر[۳۹]. بر این اساس در اینجا معنا چنین میشود: آفرینش فقط به خاطر محبت اهل بیت(ع) است، نه کسی دیگر! به عبارت دیگر؛ غرض از آفرینش جهان، محبت اهل بیت(ع) است، این انحصار نشان دهنده عصمت کامل آنها است؛ زیرا محبت تبعیتآور است[۴۰]. یعنی بدون چون و چرا از محبوب باید پیروی کرد، حال اگر آن محبوب، معصوم نباشد،پیروی از او موجب گمراهی است و گمراهی هرگز مورد تائید الهی نخواهد بود. پس انحصار محبت در اهل بیت(ع)، به معنای پیروی بیچون و چرا از آنهاست و این همان عصمت اهل بیت(ع) است.
ششم: روایات برخی از القاب حضرت فاطمه
در برخی روایات القابی برای حضرت فاطمه (س) نقل شده که یا به صراحت بر عصمت آن حضرت دلالت میکنند و یا به صورت غیر مستقیم این معنا را میرسانند. برخی از آن القاب عبارتند از:
فاطمه
امام صادق (ع) فرمود: فاطمه نامیده شده چون از هر گونه شر و بدی بریده شده است[۴۱]. امام صادق (ع) از طریق پدران گرامیش نقل کردند که: رسول خدا به فاطمه فرمود: آیا میدانی چرا فاطمه نامیده شدهای؟ على (ع) پرسید: یا رسول الله! علت این نامگذاری چیست؟ فرمود: زیرا فاطمه و پیروانش از آتش بازداشته شدهاند[۴۲].[۴۳].
صدیقة
امام کاظم(ع) در روایت صحیحهای فرمودهاند: «اَنَّ فاطمةَ صدیقةٌ شهیدةَ» [۴۴]. بر اساس این روایت، صدیقه کسی است که نه تنها زبانش صادق، بلکه سراسر وجودش صادق است. چنانچه برخی محدثین همچون علامه مجلسی، صدیقه را به معصومه معنا کرده[۴۵] و از این روایت عصمت حضرت فاطمه(س) را برداشت کردهاند و گفتهاند: نمیشود به مقام صدیقین جز با عصمت رسید [۴۶]. ملقب شدن خضرت زهرا (س) به این «صدیقه» به سبب برخورداری آن بانو از این ویژگی در حد اعلای آن بوده و حکایت از عصمت دخت پیامبر خاتم (ص)دارد. زیرا حق محور بودن و نلغزیدن از حق در رفتار، اخلاق، اعتقاد و گفتار فقط از ویژگیهای معصومان (ع) است.[۴۷].
طاهرة و مطهرة
دو لقب طاهره و مطهَره از ریشه «طُهر» به معنای پاکی در مقابل آلودگی است [۴۸] که در برخی از روایات در شأن حضرت فاطمه(س) آمده است[۴۹] این دو لقب به آن معناست که خدای متعال، حضرت فاطمه(س) را از هر پلیدی ظاهری و باطنی در گفتار، رفتار،اخلاق و اعتقاد، پاک و مطهَر داشته و این درجه از طهارت، همان است که از آن با وصف عصمت یاد میشود[۵۰].
بتول
در مورد علت نامگذاری ایشان به بتول، از علی (ع) روایت شده که فرمود: از پیامبر سوال شد که معنای بتول چیست؟ زیرا ما از شما شنیدیم که میگفتید مریم و فاطمه بتول هستند. پیامبر فرمود: بتول زنی است که هرگز عادت ماهیانه نمیشود. همانا حیض در دختران انبیاء مکروه است. همچنین در علت انتخاب لقب بتول برای آن حضرت از امام جواد (ع) روایت شده است که: "به این علت فاطمه را بتول نامیدند که از زرق و برق دنیا گسسته بود و به عبادت خداوند پیوسته بود"[۵۱].[۵۲].
معصومة
در برخی منابع روایی، لقب «معصومه» به معنای کسی که معصوم از هر گناه و خطایی است نیز به حضرت فاطمه(س) نسبت داده شده است که صریح در عصمت آن حضرت است. [۵۳].
حوراء انسیة
از ابنعباس روایت شده که پیامبر خدا (ص) فرمود: «دخترم فاطمه حوریهای در چهره آدمیان است. او هیچگاه خون ندید و مردی با او تماس نگرفت. خداوند بدین سبب او را فاطمه نامید که او و دوستدارانش را از آتش دوزخ رهایی بخشید»[۵۴].[۵۵]. از آنجا که فرشتگان الهی هرگز به گناه آلوده نشده و معصومند، پس کسی که در خلقتش نیز به حوریه، که نوعی فرشته پاک است، تشبیه شده، از آلودگیها نیز منزه است.
زکیة
اصل آن به معنای نمو و زیاد شدن است. برخی نیز آن را به معنای طهارت و پاکی دانستهاند؛ لذا هم شامل نمو میشود و هم طهارت [۵۶]گفته شده فاطمه زهرا(س)، طاهره و زکیه است زیرا معصوم و پاکیزه از هر گناه و آلودگی است [۵۷] و شجره طیبهای است که نمو داشته و از او میوه امامت به قمر نشسته است [۵۸].[۵۹].
طیبة
در برخی منابع روایی، لقب «طیبه» به معنای پاکدامن نیز به حضرت فاطمه(س) نسبت داده شده است که بر عصمت آن حضرت دلالت دارد. [۶۰].
تقیة و نقیه
پرهیزگاری بیبدیل حضرت فاطمه(س) در میان زنان عالم، آن حضرت را به «تقیه» ملقب کرده و چون آن حضرت از هر گونه پلیدی و ناخالصی، پاک و مبرا است، به «نقی» ملقب شده است. [۶۱]. واضح است که این القاب نیز بر عصمت آن حضرت دلالت میکنند.
صفیة
از ریشه صفو و به معنای خلوص از هر گونه ناخالصی است [۶۲] . صفی برگزیدهای از غنایم است که فرمانده لشکر پیش از تقسیم، برای خویش اختیار میکند[۶۳] فاطمه (س) از آن روی صفیه لقب گرفته که خدای متعال از میان همه زنان عالم، او را برگزید. زیرا در برتری و بندگی، خالصتر از همه بود. امام صادق (ع) در حدیثی یادآور شده که فرشتگان از آسمان پایین میآمدند و فاطمه (س) را صدا میکردند، همانگونه که مریم (س) را صدا میکردند و برگزیدگی، طهارت و برتری وی را بر تمامی زنان بشارت میدادند[۶۴].[۶۵].
راضیة، رضیة و مرضیة
راضیه اسم فاعل و به معنای خشنود و مرضیه اسم مفعول، مؤنث مرضی و به معنای کسی است که مورد پسند و رضایت است [۶۶]. حضرت فاطمه(س) بنده خالص خدا و راضی و خشنود محض در برابر خواست خدا بود و به همین سبب خدواند نیز از او خشنود و راضی شد [۶۷]. اطلاق «راضیه» بر حضرت به سبب رضایت کامل آن حضرت از خدا و رسول او بوده است. برخی با استفاده از روایات بسیاری وجه رضایت آن حضرت از خدای متعال را اعطای قرب و منزلت و طهارت باطن و مقام شفاعت از سوی خدای متعال به ایشان و بالا بردن مراتب آن حضرت در دنیا و آخرت دانستهاند. و اطلاق صفت «مرضیه» نیز از آن رو است که خدا و رسول و امیرالمؤمنین(ع) پیوسته از آن حضرت راضی بودند. [۶۸].[۶۹]. صفت «رضیه» نیز مانند دو صفت قبل است. روشن است که رضایت خدا و رسول از شخصی حاکی از تقوا، پاکی و پرهیزکاری آن شخص و ایمان والای وی بوده و چنانچه این رضایت به قید استمرار به کار رود، از عصمت آن شخص حکایت میکند.
سیدة نساء اهل الجنة
سیده، مؤنث سید و در لغت به معنای شریف، فاضل، رئیس مردم[۷۰] و بزرگ و مهتر قوم است.[۷۱]. از امام صادق(ع) درباره این سخن رسول خدا(ص) که فاطمه(س) سیده زنان بهشتی و آسیه سیده زنان عالم خویش است، پرسش شد و حضرت پاسخ داد: کسی که سیده زنان عالم خویش است، مریم(س) است و فاطمه سیده زنان یهشتی از اولین و آخرین آنان است[۷۲].[۷۳] روشن است کسی که سیده و سرور زنان اهل بهشت حتی مریم(س) است، هرگز در زندگی خویش دچار لغزش و انحراف نشده و این همان مقام عصمت است.
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
- ↑ ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
- ↑ ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود.
- ↑ ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
- ↑ محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
- ↑ علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
- ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت میدهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
- ↑ میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
- ↑ در روایتی از امام عسكرى (ع) نقل شده كه آن حضرت فرمود:«نَحْنُ حُجَجُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجةٌ عَليَنا». «ما حجّتها و برگزيدگان خدا بر آفريدگانش هستیم و فاطمه، حجّت راستين و پُرشكوه خدا بر ما است.» طیب، تفسير أطيب البيان، ج 13، ص 236.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص512.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص221-223؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص268.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ فاریاب، عصمت امام در تاریخ تفکر امامیه، ۱۳۹۰ش، ص۳۳۵ و ۳۳۶.
- ↑ طباطبایی٬ المیزان٬ ۱۳۹۰ق٬ ج۱۶، ص۳۱۲.
- ↑ به عنوان نمونه در کتاب الدرالمنثور آمده است: ام سلمه همسر رسول خدا (ص) فرمود: پیامبر (ص) در خانه من بود، فاطمه زهرا (س) در حالی که دست فرزندان خود را گرفته بود به همراه علی (ع) به خدمت پیامبر خدا (ص) آمدند. پیامبر (ص) حسن و حسین را در آغوش گرفت. آنگاه علی (ع) در سمت راست و حضرت فاطمه زهرا (س) در سمت چپ ایشان نشستند. جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را بر رسول خدا (ص) نازل کرد. در این هنگام پیامبر (ص) عبایی را که شبها به روی خود میکشید برداشت و همه را به زیر آن برد، سپس دست مبارک خویش را بیرون آورد و رو به سمت آسمان کرد و فرمود: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ خَاصَّتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً». آنگاه من امسلمه، با شنیدن این جمله آرزو کردم به جمع آنها بپیوندم و صاحب این فضیلت گردم وقتی که گوشه عبا را بالا زدم تا وارد آن شوم پیامبر آن را کشید. عرضه داشتم: ای رسول خدا من از اهل بیت تو نیستم؟ پیامبر (ص) فرمود: «إِنَّكِ عَلَى خَيْرٍ، إِنَّكِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ»؛ تو زن نیکی هستی و از همسران پیامبری، جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج۵، ص۱۹۸.بیهقی از قول ام سلمه مینویسد: آیه تطهیر در خانه من، در حالی که پنج تن آل عبا (رسول خدا، فاطمه، على، حسن و حسین) حاضر بودند نازل گردید، رسول خدا (ص) عبایی را بر روی آنان افکند، سپس عرضه داشت: خدایا اینان اهل بیت من هستند، پروردگارا! رجس و پلیدی را از آنان دور کن و ایشان را پاک و مطهر گردان. احمد بن حسن بیهقی، السنن الکبری، ج۲، ص۱۵۰. در مستدرک علی الصحیحین آمده است: رسول خدا (ص) فرمودند: به سوی من بخوانید. صفیه گفت: چه کسی را ای پیامبر اسلام؟ آن گرامی فرمود: اهل بیتم: فاطمه و علی و حسن و حسین را. آن حضرت عبای خویش را بر روی آنان افکند، سپس دستانش را بالا برد و عرض کرد: خداوندا اینان اهل بیت من هستند. سپس صلوات فرستاد. در آن هنگام خدای حکیم این آیه را نازل فرمود: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾، «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳. ر.ک: محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۷-۱۴۸.
- ↑ حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۳۶.
- ↑ «و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برتری داده است».، سوره آل عمران، آیه 42.
- ↑ طیب، سید عبدالحسین (1378). تفسیر اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ص193.
- ↑ جوادی آملی،عبدالله، تفسیر تسنیم، 1389، ص247.
- ↑ حسینی، سید محمد باقر (1391). قطره از دریا نشانی میدهد 1391، ص40.
- ↑ لطیفی، ریحانه؛ کریمی نیا، محمد مهدی؛ انصاری مقدم، مجتبی، عصمت حضرت فاطمه زهرا(س) از دیدگاه آیات و روایات، ماهنامه پژوهش و مطالعات اسلامی، تیر 1401، سال چهارم - شماره 36.
- ↑ سبحانی، جعفر، پژوهشی در شناخت و عصمت امام، 1389ش، ص27؛ محقق، عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن، 1391ش، ص256.
- ↑ محقق، فاطمه، عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن، 1391ش، ص256.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، 1403ق، ج29، ص340.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به سید مرتضی، الشافی فی الامامة، 1410ق، ج4، ص95؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، 1379ق، ج3، ص333؛ مجلسی، بحار الانوار، 1403ق، ج29، ص335
- ↑ جهت مشاهده تمامی نقلها ر. ک: امینی، نظرة فی کتاب البدایة و النهایة، بیتا، ص١٠6؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، بیتا: ج16، ص283؛ جلالی،محمدرضا، المنهج الرجالی و العمل الرائد فی الموسوعة الرجالیة لسید البروجردی، ١٣٧٨، ص٢٧6؛ متقی هندی، کنز العمال، ج12، ج12، ص111.
- ↑ سبحانی، جعفر، پژوهشی در شناخت و عصمت امام، 1389ش، ص27.
- ↑ مثل آیت الله شیخ حسین وحید خراسانی عصمت مطلق
- ↑ نگاه کنید به روحی برندق، «قلمرو عصمت فاطمه زهرا(س) در حدیث فاطمه بضعة منی»، ص83-85.
- ↑ کاووس روحی برندق، قلمرو عصمت فاطمه زهرا(س) در حدیث «فاطمة بضعة منی»، نشریه پژوهشهای اعتقادی کلامی، شماره 6.
- ↑ متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، ج12، ص111؛ حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص167؛ هیتمی، ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص175؛ هیثمینور الدین علی، مجمع الزوائد، ج9، ص203؛ طبری، محب الدین، ذخایر العقبی، ص39؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة، ج8، ص266؛ ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسد الغابة، ج6، ص224؛ ذهبی، ابی عبدالله محمد، میزان الاعتدال، ج2، ص492.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص286.
- ↑ «خداوند فقط مى خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملًا شما را پاک سازد» سوره احزاب، آیه 33.
- ↑ اگر چه در این مورد بین اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد ر.ک: تفسیر کبیر، فخر رازی، ج25، ص168؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج3، ص492 ولی مشهور بین آنها با توجه به شان نزولی که برخی دیگر از اهل سنت نقل کردهاند این است که: «مراد از اهل بیت همسران پیامبر، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) هستند. رک، ارشیف ملتقی اهل الحدیث، ج23، ص410.
- ↑ مفاتیح الغیب، فخر رازی، ج25، ص168.
- ↑ المیزان، علامه طباطبائی، ج19، ص309.
- ↑ جواهر البلاغه، ص 135.
- ↑ سوره آل عمران، آیه31.
- ↑ «سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ مِنَ الشَّرِّ»، علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۴۶۳.
- ↑ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يَا فَاطِمَةُ أَ تَدْرِينَ لِمَ سُمِّيتِ فَاطِمَةَ قَالَ عَلِيٌّ يَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ سُمِّيَتْ قَالَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ هِيَ وَ شِيعَتُهَا مِنَ النَّارِ»؛ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج۱، ص۴۶۳.
- ↑ حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰.
- ↑ «فاطمه صدیقه و شهیده است»، کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی،ج2،ص489و490،ح3 .
- ↑ مجلسی، محمد باقر، جلاء العیون، ص162.
- ↑ خاتمی، سید احمد، سیره فاطمی: نگاهی به زندگانی، فضایل و کلام حضرت فاطمه(س)، ص37-36.
- ↑ شاه علیزاده علی، گرامی علی، اسماء و اوصاف فاطمه(س)، دانشنامه فاطمی، ج2، ص20-19.
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس الللغة، ج3، ص428.
- ↑ ر.ک: صدوق، الامالی، ص692-691؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص144؛ مجلسی، بحارالانوار، ج43، ص179. به عنوان نمونه اسماء بنت عمیس میگوید: "پیامبر(ص) فرمود:«قال النبی: أما علمت ان ابنتى طاهره مطهره»«آیا نمیدانی که دخترم پاک و پاکیزه است"، صحیفه الإمام الرضا، علی بن موسی امام هشتم، محقق: محمد مهدی نجف، ص90؛ فاطمه الزهراء من المهد الی اللحد، سید کاظم حائری قزوینی، ص121؛ نزهه المجالس و منتخب النفائس، عبدالرحمن بن عبدالسلام صفوری شافعی بغدادی، ص227
- ↑ شاه علیزاده علی، گرامی علی، اسماء و اوصاف فاطمه(س)، دانشنامه فاطمی، ج2، ص23.
- ↑ «سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ (س) بِالْبَتُول: لِانْقِطَاعِهَا إِلَى اللَّهِ تَعَالَی»، عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، عوالم العلوم والمعارف و الأحوال من الآیات والأخبار والأقوال، مستدرک فاطمه از امام جواد، ص۸۰.
- ↑ حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰.
- ↑ ر.ک: ابن شهرآشوب، المناقب، 1379ش، ج3، ص357؛ سید بن طاووس، اقبال الاعمال، فی زیارة السیدة الزهراء، 1417ق، ص112.
- ↑ احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۳۳۱، ح۶۷۷۲؛ علی بن حسام الدین متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۰۹.
- ↑ حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۵۰.
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس الللغة، ج3، ص17.
- ↑ تبریزی انصاری، اللمعة البیضاء فی شرح خطبة البیضاء، ص205.
- ↑ مسعودی، الاسرار الفاطمیه، ص409.
- ↑ شاه علیزاده علی، گرامی علی، اسماء و اوصاف فاطمه(س)، دانشنامه فاطمی، ج2، ص23.
- ↑ ر.ک: ابن شهرآشوب، المناقب، 1379ش، ج3، ص357؛ سید بن طاووس، اقبال الاعمال، فی زیارة السیدة الزهراء، 1417ق، ص112.
- ↑ ر.ک: شاه علیزاده علی، گرامی علی، اسماء و اوصاف فاطمه(س)، دانشنامه فاطمی، ج2، ص30.
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج3، ص292.
- ↑ ابن اثیر، اسدالغابة، ج3، ص40.
- ↑ («یا فاطمة انّ الله اصطفاکِ و طهرک و اصطفاک علی نساء العالمین» مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج43، ص78.
- ↑ رشاد، علی اکبر، دانشنامه فاطمی، ج2، ص29.
- ↑ جوهری، صحاح اللغة، ج6، ص2357؛ ابن منظور، لسان العرب، ج14، ص324-323.
- ↑ تبریزی انصاری، اللمعة البیضاء فی شرح خطبة الزهراء، ص 206-205؛ مسعودی، الاسرار الفاطمیة، ص411-410.
- ↑ تبریزی انصاری، اللمعة البیضاء فی شرح خطبة الزهراء، ص206-205.
- ↑ شاه علیزاده علی، گرامی علی، اسماء و اوصاف فاطمه(س)، دانشنامه فاطمی، ج2، ص25.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۲۲۸.
- ↑ دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، ج۹، ص۱۳۸۷۷
- ↑ صدوق، الامالی، ص۱۸۷.
- ↑ شاه علیزاده علی، گرامی علی، اسماء و اوصاف فاطمه(س)،دانشنامه فاطمی، ج۲، ص۲۱