ولایت طاغوت در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

ولایت انحصاری خدا

از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، ولایت به معنای سرپرستی محبت آمیز و کامل چیزی تنها از برای خدایی است که خالق و مالک حقیقی هر چیزی است؛ زیرا ولایت به نوعی از لوازم ربوبیت است؛ چراکه سرپرستی از چیزی برای این انجام می‌‌شود تا بقا یا کمالی چیزی تضمین شود. خدا به صراحت درباره ولایت مطلق و بی‌چون و چرا خویش بر همه چیز می‌‌فرماید: ﴿أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۱]

در این آیه به روشنی بیان می‌‌شود که ولایت تنها برای خدا است و او بر اساس همین ولایت است که به احیای مردگان اقدام می‌‌کند. در حقیقت در راستای ربوبیت الهی است که ولایت الهی بر چیزها اعمال می‌‌شود. همچنین امر هدایت امری مرتبط با ربوبیت است و خدا بحث ولایت را مرتبط با هدایت معرفی کرده است تا ارتباط محکم و استوار میان ربوبیت، و ولایت را تبیین کند.[۲] از نظر قرآن ولایت تنها برای خدایی است که خالق چیزها بوده و بقا و نیز ربوبیت و پرورش آنها در اختیار اوست؛ از همین رو می‌‌فرماید: ﴿قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ * قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ[۳]

پس خدایی که خالق و نیز دارای ربوبیت است و بقای موجود و کمال آن را تضمین می‌‌کند، تنها دارای ولایت است و هر کسی بر خلاف آن رفته است، باید خود را برای عذاب الهی آماده کند. در جایی دیگر نیز می‌‌فرماید: ﴿وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ[۴] در این آیه نیز سخن از ربوبیتی است که از طریق تنزل باران و نشر رحمت الهی انجام می‌‌شود. این اعمال نیز به سبب همان ولایت الهی است. در حقیقت خدا با ولایت و سرپرستی کامل خویش که برخاسته از رحمت رحمانی و ربوبیت او است، بر آن است تا هر چیزی را به کمال بایسته و شایسته‌اش برساند. ولایت الهی در ساختار تکوینی برای همه موجودات موجب بقا و کمال یابی آنها است. این ولایت به سبب آنکه متضمن محبت و رحمت است یا لازم ولایت، محبت و رحمت است، به طور طبیعی از سرپرستی با شاخصه اصلی محبت و رحمت همراه خواهد بود.

باید توجه داشت که جز از خدای رحمان و رحیم کسی نمی‌تواند نسبت به مخلوقات این گونه رفتاری داشته باشد؛ زیرا تصرفاتی است که در حقیقت هر چیزی انجام می‌‌شود که جز از خدای خالق رحمان و رحیم بر نمی‌آید. البته ولایت الهی نسبت به انسان در حوزه تشریعی نیز خودنمایی می‌‌کند و خدا از روی لطف و منت[۵]انسان را همان طوری که به طور فطری هدایت می‌‌کند[۶] از طریق تشریعی نیز هدایت می‌‌کند تا به کمال بایسته و شایسته‌اش برسد.[۷].[۸].

خروج انسان از ولایت الله

در میان مخلوقات و آفریده‌های الهی تنها انسان و جنیان هستند که در حوزه تشریعی به سبب داشتن اراده و حق انتخاب آزاد می‌‌توانند از ولایت الهی تشریعی خارج شوند؛ هر چند که ولایت تکوینی هم چنان بر قرار است. خروج انسان از ولایت الله از نظر آموزه‌های الهی همانند خروج از نور به ظلمت است؛ زیرا همه هستی بازتابی از ضوء الهی است که از آن به نور یاد می‌‌شود.[۹] پس کسانی که از ولایت الهی تشریعی خارج می‌‌شوند، در بلند مدت به سبب دفن و دسیسه فطرت تکوینی و هدایت شده و ملهم یافته از نور الهی خارج می‌‌شوند[۱۰] و دل‌های آنان تیره و تاریک می‌‌شود به طوری که در قیامت نوری برای آنان نیست.[۱۱] خدا درباره تاثیر انتخاب ارادی انسان نسبت به خروج از ولایت الله می‌‌فرماید: ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ[۱۲].[۱۳].

مظاهر ولایت الهی

از نظر آموزه‌های وحیانی قرآن، هر چند که ولایت به طور ذاتی برای خدا است؛ اما خدا می‌‌تواند ولایت خویش را به مظاهر خویش به عنوان خلیفه بدهد. در حقیقت ولایت دیگران در طول ولایت الهی به عنوان مظاهر قابل اثبات است؛ یعنی کسانی که متاله و خدایی شده‌اند، می‌‌تواند به اذن مشیت الهی و حکمت خداوندی، در دو حوزه تکوین و تشریع تصرفاتی داشته باشند؛ پس همان طوری که خدا با تصرفات خویش چیزی را به کمال می‌‌رساند، مظاهرش نیز می‌‌توانند با تصرفات ماذون چیزی را تزکیه و تطهیر کرده و به کمال برسانند یا در حوزه تشریعی احکامی را صادر کنند. البته هر چه ظهور انسان در مظهریت بیش‌تر و قوی‌تر و روشن‌تر باشد، ولایت الهی این افراد نیز بیش‌تر و قوی‌تر خواهد بود. بنابراین، سطح ولایت و درجه قوت و ضعف آن بسته به شدت و ضعف ظهور صفات و اسمای الهی در شخص است. از همین روست که میان کسانی که در قرب فرائض هستند با کسانی که در قرب نوافل هستند، تفاوتی از نظر درجه و میزان ولایت آنان است.

از نظر قرآن، پیامبر(ص) چون مظهر اکمل و اتم اسما و صفات الهی است، در اوج ولایت است؛ چراکه عصمت الهی آن حضرت(ص) موجب می‌‌شود تا «جز به وحی سخن نگوید»[۱۴]؛ چنان که هیچ عملش بیرون از مشیت الهی نیست؛ پس گرفتن و تیرانداختن و دادن و همه افعال دیگر، جز وحی الهی نیست[۱۵]، که مبتنی بر خیر است: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۱۶]

پس همان طوری که درباره فرشتگان گفته می‌‌شود: ﴿لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ[۱۷] اینان نیز این گونه هستند که جز آن چه خدا امر کرده انجام نمی‌دهند. این گونه است که ولایت الهی آنان به عنوان مظاهر الهی همان طوری که برخاسته از نورانیت الهی است، موجب خروج انسان‌های دیگر از ظلمت به نور می‌‌شود؛ چنان که خدا در این باره می‌‌فرماید: ﴿يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۱۸]

بر همین اساس ولایت الهی در طول به عنوان مظهریت به رسول الله(ص) داده می‌‌شود تا ایشان مردمان را با تصرفات الهی و ولایی خویش به کمال برساند؛ چنان که خدا می‌‌فرماید: ﴿رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا[۱۹]

از نظر قرآن، ولایت الهی منصبی است که جز کسانی که دارای صلاحیت هستند، نمی‌توانند آن را تصاحب کنند. البته فرقی میان ولایت تکوینی یا تشریعی نیست و ولایت حکومت و حکم نیز در همین چارچوب ولایت تشریعی تنها برای صاحبان ولایت الهی و مظاهر آن اثبات می‌‌شود و دیگران حق ندارند در این مقام و منصب قرار گیرند؛ زیرا قرار گرفتن در این منصب یا قراردادن دیگران غیر از مظاهر الهی در این منصب به معنای عصیان و خروج از ولایت الهی است. احراز منصب ولایت برای کسانی است که دارای صلاحیت باشند و به عنوان مظاهر الهی در این مقام قرار گیرند. البته ولایت والدین یا ولایت متقابل مؤمنان نیز مبتنی بر همین صلاحیت‌های تکوینی است؛ زیرا ولایت پدر برخاسته از مظهریت در خالقیت و ولایت متقابل مؤمنان بر خاسته از صلاحیت تشریعی آنان به سبب ایمان و اسلام است؛ به طوری که اگر نور ایمان و اسلام نباشد، هیچ کسی را بر کسی ولایت نیست. ولایت اولیای خاص به شکل ولایت مطلقه برای مظاهری است که در امر مظهریت به تمام و کمال رسیده‌اند. از همین روست که ولایت تنها برای اولیای خاصی اثبات می‌‌شود؛ چنان که درباره ولایت امیرمؤمنان امام علی(ع) آمده است: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۲۰]

از نظر قرآن، هر کسی ولایت امیرمؤمنان امام علی(ع) را نپذیرد به خودش ضرر و زیان رسانیده است؛ زیرا ولایت الهی درنهایت هماره پیروز میدان است و مخالفان آن هستند که شکست می‌‌خورند و در نهایت ضرر می‌‌کند. خدا می‌‌فرماید: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ[۲۱].[۲۲].

مخالفت مسلمانان با مظاهر ولایت الهی

با نگاهی به آیات قرآن و اسباب و شان نزول برخی از آنها می‌‌توان دریافت که بسیاری از مسلمانان ولایت الهی را چنان که باید و شاید نپذیرفته و حتی با پیامبر(ص) مخالفت می‌‌ورزیدند و اطاعت اوامرش نداشتند. این امر درباره ولایت امیرمؤمنان امام علی(ع) تشدید می‌‌شود به طوری که مخالفان به صراحت از مخالفت خویش سخن می‌‌گویند و خواهان عذاب واقع می‌‌شوند.[۲۳] گفته شده است که نعمان بن حرث پس از اعلان ولایت علی(ع)از سوی پیامبراکرم(ص) ضمن اعتراض از خدا خواست در صورت حق بودن این مسئله بر او سنگ ببارد.[۲۴]

به هر حال، پیامبر(ص) به سبب واکنش‌های منفی یاران و اصحاب خویش هماره ترس داشت که ایشان زیر بار ولایت الهی امیرمؤمنان امام علی(ع) نروند، چنان که خدا در این باره می‌‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۲۵]؛[۲۶] این سخن از عصمت و نگه داشت پیامبر(ص) از واکنش‌ها پس از ابلاغ رسالت الهی درباره ولایت امیرمؤمنان(ع) مطرح می‌‌شود، معلوم است که تهدید حتی در قالب کشتن نیز ممکن است مد نظر مخالفان باشد. از همین آیه به دست می‌‌آید کسی که ولایت الهی را در مظاهر آن نپذیرد همان ابلیسی که خلافت الهی را در آدم(ع) نپذیرفته است، در جرگه کافران قرار می‌‌گیرند؛ یعنی کسی که ولایت یا خلافت الهی را در مظاهرش نپذیرد، در حقیقت ایمان نیاورده و کافر است. این کفر هر چند موجب نمی‌شود که از نظر فقهی با چنین اشخاصی به عنوان کافر مواجه باشیم؛ زیرا اسلام ظاهری حتی منافقان پذیرفته شده است، همچنین اسلام ظاهری اینان مورد قبول است؛ اما اینان در حقیقت کافرانی بیش نیستند که لباس اسلام به تن کرده‌اند.

از نظر قرآن، کسی که تحت ولایت خدا و مظاهرش نباشد، تحت ولایت طاغوت است و قسم سومی برای آن متصور نیست؛ یعنی نوعی تقابل سلب و ایجاب میان ولایت الله و ولایت طاغوت برقرار است. از همین روست که لازم است تولی همراه با تبری باشد؛ یعنی کسی که معتقد به ولایت الله است، باید ولایت طاغوت را نفی کرده و از آن تبری جوید. آموزه‌های وحیانی قرآن تاکید دارد که ولایت اولی الامر یعنی ولایت امیرمؤمنان امام علی(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) از ولایت خدا و رسول اکرم(ص) منفک نیست و کسی که ولایت ایشان را نپذیرد کافر نسبت به خدا و رسول الله(ص) است. خدا می‌‌فرماید: ﴿أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۲۷]

درباره «اولی‌الامر» روایات فراوان از منابع شیعه داده شده است که مقصود، علی(ع) و ائمّه معصومین(ع)است.[۲۸] مفسّران اهل‌سنّت هر چند این قول را پذیرا نیستند ولی بعضی از آنان لااقلّ گفته‌اند: «اولی الامری که مقرون با پیامبر(ص)است اگر آن را بر معصوم(ع) حمل کنیم بهتر از آن است که بر فاسق و فاجر حمل کنی. از نظر قرآن، کسی که حکومت و ولایت اولیای الهی را نپذیرد، ولایت طاغوت را پذیرفته است؛ خدا در قرآن می‌‌فرماید: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا[۲۹]

این آیه می‌‌فرماید پذیرش ولایت الهی و تولی نسبت به آن همراه با تبری از طاغوت از لوازم ایمان است و کسی که این گونه عمل نکند، در حقیقت کافر است.

با آنکه خدا بارها ولایت الهی را در برابر ولایت طاغوت معرفی می‌‌کند و مسلمانان را بر حذر می‌‌دارد، اما بسیاری از مسلمانان ولایت الهی را کنار زده و خواسته و ناخواسته گرفتار ولایت طاغوت شدند و این گونه است که از مسیر حق و حقیقت دور شده و از نور به سوی ظلمت کشیده می‌‌شوند. گرفتارهای امروز مسلمانان ریشه در انتخاب نادرستی دارد که در صدر اسلام اتفاق افتاده است و تنها راه برای عبور از مشکلات کنونی جهان اسلام و بلکه جهان، توبه و بازگشت به سوی مسیر ولایت الهی و مظاهر آن است. از همین روست که خدا و روایات متواتر بر این نکته تاکید دارد که جهان زمانی به صلح و عدالت باز می‌‌گردد که ولایت الهی امام زمان(ع) پذیرفته شود و مردم با توبه و بازگشت به راه حق و ولایت الهی از ولایت طاغوت خارج شوند تا در نور حقانیت آن زندگی خود را سامان دهند. بنابراین سخن از ولایت امیرمؤمنان امام علی(ع) و داستان غدیر یک داستان تاریخی نیست، بلکه یک گفتمان الهی اسلامی است که باید شناخت و در مسیر آن قرار گیرد. توبه امروز ما از انتخاب دیروز نسل‌های گذشته به معنای بازگشت به مسیر ولایت الهی و آمادگی برای ظهور منجی است که ولی الله است.[۳۰].

منابع

پانویس

  1. «آیا به جای او سرورانی(را به پرستش) گرفتند؟ اما خداوند است که سرور راستین است و او مردگان را زنده می‌گرداند و او بر هر کاری تواناست» سوره شوری، آیه ۹.
  2. مائده، آیه ۶۷
  3. «بگو آیا جز خداوند آفریننده آسمان‌ها و زمین را سرور گزینم و اوست که(روزی) می‌خوراند و به او نمی‌خورانند؟ بگو فرمان یافته‌ام که نخستین کس باشم که تسلیم(خداوند) می‌شود و به من گفته‌اند هرگز از مشرکان مباش! * بگو اگر من از فرمان پروردگارم سرپیچی کنم از عذاب روزی سترگ بیم دارم» سوره انعام، آیه ۱۴-۱۵.
  4. «و اوست که باران را پس از آنکه مردم نومید شوند فرو می‌فرستد و بخشایش خویش را می‌گستراند و او سرور ستوده است» سوره شوری، آیه ۲۸.
  5. حجرات، آیه ۱۷؛ ابراهیم، آیه ۱۱
  6. طه، آیه ۵۰؛ روم، آیه ۳۰
  7. روم، آیه ۳۰؛ بقره، آیه ۳۸ و آیات دیگر
  8. منصوری، خلیل، ولایت طاغوت علیه ولایت الله.
  9. نور، آیه ۳۵
  10. شمس، آیات ۷ تا ۱۰
  11. حدید، آیه ۱۳
  12. «خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.
  13. منصوری، خلیل، ولایت طاغوت علیه ولایت الله.
  14. نجم، آیات ۳ و۴
  15. انفال، آیه ۱۷
  16. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  17. «ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.
  18. «خداوند با آن روشنایی هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ‌ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۶.
  19. «پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند تا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها بیرون آورد و هر کس به خداوند ایمان ورزد و کاری شایسته کند، او را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند برای او روزی نیکویی فراهم کرده است» سوره طلاق، آیه ۱۱.
  20. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و نیز آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  21. «و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد از حزب خداوند است بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.
  22. منصوری، خلیل، ولایت طاغوت علیه ولایت الله.
  23. معارج، آیه ۱؛ روایات تفسیری
  24. الکشف و البیان، ثعلبی، ج ۱۰، ص۳۵؛ مجمع‌البیان، ج ۹ – ۱۰، ص۵۳۰؛ شواهدالتنزیل، ج ۲، ص۲۸۶
  25. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از گزند مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  26. الکشف و البیان، ثعلبی، ج ۴، ص۹۲؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص۶۵۱ – ۶۵۷؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص۱۱۶ – ۱۱۷
  27. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  28. ر.ک: تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص۴۹۷ – ۵۰۷؛ ح ۳۲۷ – ۳۶۰
  29. «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند اما بر آنند که داوری های خود را نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.
  30. منصوری، خلیل، ولایت طاغوت علیه ولایت الله.