بنی زبید الاصغر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۷ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

این قوم از اعراب قحطانی[۱] و از شاخه‌های قبیله بنی زبیداند که نسب از منبه (زبید الاصغر) بن ربیعة بن سلمة بن مازن بن ربیعة بن منبّه (زبید الاکبر) می‌برند[۲]. زبید، پسرانی به نام‌های عمرو، ربیعه، معاویه، أحنف، کلیب[۳]، حارث، عبدالله و کعب[۴] داشت که همراه با فرزندان و فرزندزادگانشان، شاخه بزرگ بنی منبه بن ربیعه معروف به «زبید الاصغر» را پدید آوردند. این طایفه بمانند بسیاری دیگر از قبایل و طوایف عرب، از شاخه‌ها و بیوت متعددی تشکیل یافته که از مهمترین این طوایف می‌توان از بنی عصم بن عمرو[۵]، بنی مالک بن مازن[۶] و خاندان آل الحنش[۷] یاد کرد. در حال حاضر عشایر بزرگی در عراق خود را منتسب به این قبیله می‌دانند که از مهمترین آنها می‌توان به «الجبور»[۸] عشیره‌ای بزرگ که در سرتاسر عراق از موصل و ربیعه در شمال تا بصره در جنوب منتشرند[۹]، «الجنابیون» که در بغداد و حله و تکریت ساکنند[۱۰]، «الدلیم» از عشایر بزرگ عراق که مردمانش اغلب در الأنبار ساکنند[۱۱]، «العقیدات» که مردمش ساکن در فرات أعلی و موصلند[۱۲] و «العزه» که مردمانش در استان دیالی بسیارند و برخی از آنان نیز در استان‌های دیگر مانند حله، کوت، العماره، الأنبار و.... متفرقند[۱۳]، اشاره کرد. هر یک از طوایف این قبیله خود به فروعات و طوایف بسیار تقسیم می‌شوند و در اقصی نقاط عراق منتشرند[۱۴].

بنی زبید در ابتدای فتوح اسلامی، همراه با رییس خود عمرو بن معدیکرب[۱۵] از زادگاه خود یمن به عراق کوچ گردند و سپس مهاجرت‌های پی در پی و لاینقطعی را به سرزمین‌های دیگر، نظیر شام و مصر و... انجام دادند.[۱۶] زبیدی‌ها همچنین، پس از فتوحات مصر، خطه ای را در سرزمین مصر - میان خطط خولان و تجیب - به خود اختصاص دادند.[۱۷] از تاریخ جاهلی این قوم خبری در دست نیست. از اخبار دوران اسلامی آنان هم، جز آنچه که در ذیل تراجم برخی از رجال بزرگ این طایفه آمده، اطلاعی در دست نیست. بر این اساس، حضور محمیة بن جزء در جمع مهاجران به حبشه[۱۸] و نیز مشارکت وی در جنگ مریسیع[۱۹] و انتساب از سوی رسول خداa بر مقاسم این جنگ[۲۰] از جمله معدود خبرهای ما از این قوم در دوران اسلامی است. ضمن این که پیمان او با بنی سهم[۲۱] و به نقلی بنی جمح[۲۲] و ازدواج خواهر او ام الفضل با عباس عموی پیامبرa[۲۳] و نیز پیمان زناشویی دخترش با فضل بن عباس بن عبدالمطلب[۲۴] از دیگر اخباری است که حاکی از ارتباط وثیق خاندان او با قریش و بنی هاشم دارد. حارث بن جزء - برادر محمیة بن جزء - از اصحاب پیامبرa[۲۵] و پسرش عبداللّه بن حارث بن جزء بن حارث بن امری‌ء القیس بن عصم از اصحاب نبی اکرمa[۲۶] و از فاتحین مصر[۲۷] و آخرین صحابی حضرت که در مصر درگذشت[۲۸] نیز از دیگر رجال شهیر این خاندان نام برده شده است.

عمرو بن معدیکرب بن ربیعه زبیدی هم دیگر شخصیت معروف این قوم است. وی از جنگاوران بنام و تک سواران شجاع سرزمین یمن[۲۹] و از شرکت کنندگان در بسیاری از نبردهای جاهلی بنی زبید بود.[۳۰] عمرو در سال نهم هجری همراه با ده تن از بنی زبید، طی وفدی به مدینه، خدمت پیامبرa شرفیاب شد و مسلمان شد،[۳۱] اما بواسطه امتناع پیامبرa از اجازه به او در قصاص فردی که در جاهلیت پدرش را کشته بود، از اسلام بازگشت و مرتد شد. وی در مسیر بازگشت، به قوم قاتل پدرش - ابی بن عثعث خثعمیشبیخون زد و آن را غارت کرد و سپس به سوی قوم خود رفت.[۳۲] پیامبرa پس از دریافت خبر ارتداد و شبیخون عمرو بن معدیکرب، به امام علیS دستور داد که همراه عده‌ای از مهاجران، به سوی قبیله بنی زبید حرکت کند و آنان را سرکوب نماید. علیS بر عمرو و یارانش در یمن یورش برد و برادر و برادرزاده عمرو بن معدیکرب را به خاک هلاکت افکند. بعد از کشته شدن این دو، عمرو بن معدیکرب از معرکه گریخت اما چون زن و فرزندش، به اسارت در آمدند، بازگشت و دوباره اسلام آورد.[۳۳] پس از رحلت نبی خاتمa، وی بار دیگر مرتد شد و به اسود عنسی پیوست.[۳۴] اما دیری نگذشت که به اسارت سپاه مدینه در آمد و پس از انتقال نزد ابوبکر، بار دیگر به اسلام بازگشت.[۳۵] او پس از توبه، در فتوحات اسلامی حضور یافت و در نبردهای یرموک[۳۶] و قادسیه[۳۷] شرکت کرد تا این که سرانجام به سال ۲۱ هجری در جنگ نهاوند، زخمی و بر اثر شدت جراحات وارده، در «روذه» - موضعی در نزدیکی ری - جان سپرد.[۳۸] برخی هم، از مرگ او در بازگشت از غزای ری در کرمانشاه خبر داده‌اند.[۳۹]

از مخارق بن حارث بن أبوالصلت زبیدی هم از دیگر رجال شهیر بنی زبید الاصغر یاد شده است.[۴۰] وی از یاران و هواداران معاویه و از همراهان وی در جنگ صفین (سال ۳۷ هجری) بود. مخارق در این جنگ، فرمانده مذحجیان اردن در سپاه معاویه بود[۴۱] و در ادامه این جنگ، از سوی وی به عنوان یکی از شهود سپاه شام در امر حکمیت انتخاب گردید.[۴۲] مخارق بن حارث پیش از جنگ نیز، جهت همراه کردن شرحبیل بن سمط کندی - بزرگ یمنی‌های شام - با معاویه، همراه تنی چند از بزرگان شامی، به دستور معاویه و با برنامه ای از پیش طراحی شده، در مسیر آمدن شرحبیل به دربار معاویه، جداگانه با او دیدار کرده، امیرالمؤمنین علیS را قاتل عثمان معرفی کردند. بدین ترتیب، آنان با متقاعد کردن شرحبیل به لزوم گرفتن انتقام از قاتلین عثمان، نقش مؤثری در پیوستن یمنی‌های شام به جمع هواداران معاویه، و در نتیجه تقویت جبهه شام در برابر سپاه علیS ایفا نمودند.[۴۳]

علاوه بر اسامی رجال و شخصیت‌هایی که در سطور بالا به نامشان پرداخته شد، از عاصم بن اسقع شاعر،[۴۴] و به نقلی شاعر بن هند بن حرث بن ربیعة بن امرئ القیس بن عمرو بن زبید معروف به «عامر الاصقع » از شعرای بنام بنی زبید،[۴۵] أبومحمد مبارز بن غانم زبیدی از مشایخ مشهور صوفیه،[۴۶] ریحانه بنت معدیکرب - خواهر عمرو بن معدیکرب -[۴۷] عبدالرحمن بن مخارق بن حارث بن ابوالصلت[۴۸] و حارث بن عمرو بن عبداللّه بن قیس بن ابو عمرو[۴۹] هم در شمار دیگر معاریف این قوم یاد شده‌اند.[۵۰].

منابع

پانویس

  1. قلقشندی، نهایة الارب فی معرفه انساب العرب، ج۱، ص۲۶۸؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۴۶۵.
  2. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۵؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفه انساب العرب، ج۱، ص۲۶۸-۲۶۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۵۰
  3. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۵.
  4. أبو الحجاج أشعری، التعریف بالانساب والتنویه بذوی الاحساب، ج۱، ص۵۲.
  5. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۵.
  6. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۷.
  7. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۶.
  8. البته در این که از زبید الاکبر است یا زبید الاصغر اختلاف است.
  9. عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۹۷-۱۱۹.
  10. عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۱۹-۱۲۷.
  11. عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۲۷-۱۵۰.
  12. عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۵۴-۱۶۸.
  13. عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۲، ص۱۹۱-۱۹۵. نیز ر. ک. زرکلی، الاعلام، ج۵، ص۴۰.
  14. نیز ر. ک. علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ج۱۹، ص۱۸-۲۵.
  15. ابن سعد، البقات الکبری، ج۶، ص۵۹.
  16. عباس العزاوی، عشائر العراق، ج۱، ص۲۱۳.
  17. عبد الله البری، القبائل العربیة فی مصر، ص۲۲۱.
  18. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۵۰؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۱۴۶۳.
  19. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۵۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۳۴۳.
  20. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۵۰؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۲۰۵. برخی منابع محمیه را از بدریون دانسته، او را مأمور بر اخماس و غنائم این جنگ از سوی رسول خداa دانستند. (ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۲)
  21. ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۱۴۶۳؛ أبو الحجاج أشعری، التعریف بالانساب والتنویه بذوی الاحساب، ج۱، ص۵۲.
  22. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۲. ر. ک. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۵۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۳۴۳.
  23. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۵۰.
  24. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۵۰؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۲.
  25. ابن حبان، الثقات، ج۵، ص۵۴۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۲.
  26. بخاری، التاریخ الکبیر، ج۵، ص۲۲؛ خلیفة بن خیاط، طبقات ص۱۳۵؛ سمعانی، الانساب، ج۶، ص۲۶۴.
  27. المزی، تهذیب الکمال، ج۱۴، ص۳۹۳؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۸۷.
  28. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۲.
  29. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۵؛ أبو الحجاج أشعری، التعریف بالانساب والتنویه بذوی الاحساب، ج۱، ص۵۲.
  30. زرکلی، الاعلام، ج۵، ص۸۶.
  31. زرکلی، الاعلام، ج۵، ص۸۶.
  32. شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۵۸-۱۶۱.
  33. شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۵۸-۱۶۱.
  34. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۷. نیز ر. ک. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۸۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۷۲.
  35. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۳۲۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۷۷۰؛ ابن‌حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۵۷۰.
  36. واقدی، فتوح الشام، ج۱، ص۲۶۰.
  37. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۴۸۴؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۱، ص۱۸۵؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۵۴.
  38. ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۷۷۰؛ ابن‌حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۵۷۰.
  39. ابن‌الفقیه، البلدان، ص۵۳۹.
  40. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۶.
  41. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۰۷؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۱۸.
  42. طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۵۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۵؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۴۴.
  43. دینوری، الاخبار الطوال، ص۱۵۹؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۵۱۸؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۴۴.
  44. قلقشندی، نهایة الارب فی معرفه انساب العرب، ج۱، ص۲۶۹
  45. أبو الحجاج أشعری، التعریف بالانساب والتنویه بذوی الاحساب، ج۱، ص۵۲.
  46. علی بن حسن خزرجی، العقد الفاخر الحسن فی طبقات أکابر أهل الیمن، ج۴، ص۱۷۶۱؛ ابو مخرمه عبدالله طیب بن عبد الله، قلادة النحر فی وفیات أعیان الدهر، ج‌۵، ص۴۶۵.
  47. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۱.
  48. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۶.
  49. ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۶.
  50. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.