بحث:وهابیت

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۹ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

  • مؤسس این فرقه، محمّد بن عبد الوهاب اهل نجد در عربستان بود، پس از آموختن دانش در مدینه، بصره، بغداد و ایران به حجاز بازگشت و دعوت خود را که الهام گرفته از اندیشه‌های ضدشیعی "ابن تیمیّه" بود آغاز کرد و به سرزمین‌هایی لشکر کشید و به بهانۀ گسترش توحید و مبارزه با بدعت‌ها و عقاید شرک‌آلود به غارت و خونریزی پرداخت. افکار او در میان جمعی رواج یافت و با تأثیرگذاری بر حاکمان عربستان، حکومت وهابی در آن کشور قدرت گرفت. در سال‌های بعد، در نقد افکار آنان، حتی از سوی اهل سنت کتاب‌هایی نوشته شد و بی‌پایه بودن معتقداتشان تبیین گشت. از مجموعۀ رفتارها، کتاب‌ها، سخنان و مواضع وهابیان چنین برمی‌آید که آنان همۀ این کارها را بدعت و شرک و حرام می‌دانند: زیارت قبور اولیای الهی، گنبد و بنا ساختن بر قبرها، نماز و دعا کنار قبور اولیا، تبرک به آثار انبیا و اولیا و حرم‌های مقدس، صدا زدن انبیا و اولیا پس از فوتشان و استغاثه به آنان، کمک خواستن از مردگان و توسل به اولیای الهی، شفاعت خواستن، قسم خوردن به غیر خدا، نذر برای پیامبر یا ولی خدا، برپایی جشن و عزا در اعیاد و وفیات، تعمیر و تزیین قبور، سجده بر تربت یکی از اولیا، روشن‌کردن چراغ بر سر قبرها، اقامۀ عزا و فاتحه برای مردگان و... وهابیان، نوعی جمود فکری و قشری‌گری و تحجّر دارند و بخصوص با شیعیان خصومت بیشتری می‌ورزند و با دستاویز قرار دادن سنت، بسیاری از اعمالی را که شیعیان و مسلمانان دیگر با تمسّک به سنّت عملی پیامبر و ائمه و صحابه و مسلمانان صدر اسلام انجام می‌دهند شرک می‌دانند و با بدترین عبارت‌ها می‌کوبند. این فرقه که از آغاز پیدایش آن در قرن دوازده هجری با مساعدت انگلیسی‌ها به سرعت گسترش یافت، همواره نقش تفرقه‌افکنی در بین مسلمانان داشته و با ایجاد سازمان‌های تبلیغی و سیاسی، در تبلیغ اندیشه‌های خود در جهان اسلام کوشش کرده و از پشتیبانی با واسطه‌یابی واسطۀ دشمنان اسلام برخوردار بوده است و از اهل سنت نیز بسیاری در مقابل آنان موضع دارند و در نقد اعمال و افکارشان سخن گفته و کتاب نوشته‌اند[۱]

وهابیت

مذهب وهابی، و وهابی‌گری منسوب است به محمد بن عبدالوهاب تمیمی نجدی و این نسبت از نام پدر او -عبدالوهاب- گرفته شده است. گر چه وهابی‌ها این نسبت را قبول ندارند و می‌گویند وهابی را دشمنان آنان به آنها اطلاق کرده و لذا خود را گاهی به اعتبار محمد بن عبدالوهاب «محمدی» و گاهی به اعتبار پیروی‌شان از صحابه و سلف صالح به اعتقاد خودشان «سلفیه» می‌نامند. آراء و عقاید محمد بن عبدالوهاب از آراء و عقاید «ابن تیمیه» مایه گرفته و سخنان او همان‌هاست که پنج قرن قبل از او «ابن تیمیه» و «ابن قیم» اظهار داشته بودند. اما این که ابن تیمیه با مخالفت‌های شدید مواجه شد و هیچ‌گاه نتوانست عقاید خود را اجرا کند، ولی شیخ محمد توانست دعوت خود را در نجد و سپس در منطقه حجاز منتشر و آراء و فتاوایش را جامه عمل بپوشاند، بستگی به چند عامل دارد:

۱. محیط دور از معارف؛ ابن تیمیه آراء و عقایدش را در شهرهایی مانند دمشق و قاهره که از مراکز عمده علما و قضات صاحب نفوذ بود، اظهار کرد و در نتیجه با مخالفت سخت این علمار روبه‌رو شد. با وی به بحث و مناظره پرداختند و در رد گفته‌های او کتاب‌های بسیاری تألیف و بر انحراف و ارتداد او فتوا صادر کردند و بارها به زندان افتاد و سرانجام هم در زندان رخت از جهان بربست. اما شیخ محمد در نجد به اظهار و نشر عقاید خود پرداخت که مردم آن را افراد بدوی و دور از تمدن و معارف تشکیل می‌داد که در آن وقت شاید بزرگ‌ترین علمای آن ناحیه شیخ عبدالوهاب - پدر شیخ محمد - و شیخ سلیمان - برادرش - بود. اگر چه این دو تن نیز با او مخالفت کردند، اما این مخالفت‌ها اثری نداشت.

۲. دستیابی به ثروت؛ رعب و وحشت و کشتار که مهم‌ترین آنها کشتار وهابیان در طائف و تهاجم وهابیان به عتبات عالیات بود. و اما اجمالی از عقاید وهابیت؛ وهابی‌ها در پیروی از ابن تیمیه و با استدلال به ظاهر بعضی از آیات و روایات، اعضاء و جوارح برای خداوند اثبات می‌کنند. و اما برخی اعمالی که از نظر مسلمانان بی‌اشکال و حتی مستحب و ثواب است، به نظر وهابی‌ها، شرک و موجب خروج از دین است، مانند:

  1. هر گونه نذر کردن برای غیر خدا و پناه بردن و استغاثه به غیر خدا و خواندن غیر خدا، شرک است.
  2. دورترین امور به شرع آن است که کسی حاجت خود را از میت طلب کند، چنان که بیشتر مردم چنین هستند. این عمل از نوع عبادت بت‌هاست که مشرکان انجام می‌دهند.
  3. توسل به میت و طلب حاجت از او همان چیزی است که بت‌پرستان از زمان جاهلیت انجام می‌دادند.
  4. کسی که به خاطر وضع شغلی و کسب و کار خویش نمازش را تا غروب آفتاب به تأخیر بیندازد، قتل او به اجماع علماء واجب است.
  5. به اجماع علماء استلام (دست مالیدن) قبور انبیاء و غیر آنها (یعنی اولیاء و ائمه معصومین(ع)) و مسح آن و نماز خواندن و دعا کردن نزد این قبور جایز نیست؛ زیرا این عمل باعث شرک و عبادت بت‌هاست.
  6. مسافرت برای زیارت مزار انبیاء و صالحان، بدعت است. هیچ یک از صحابه و تابعین این عمل را انجام نمی‌دادند و رسول خدا(ص) درباره زیارت قبور انبیاء و صالحان هیچ‌گونه امری نفرموده است و هیچ یک از ائمه مسلمین، زیارت قبور انبیاء را مستحب نمی‌دانند. هر کس به این امر اعتقاد داشته باشد و به زیارت قبور انبیاء و صالحان برود، مخالف سنت رسول خدا(ص) عمل کرده است.
  7. نماز خواندن در مساجدی که بر قبر انبیاء و صالحان بنا شده است جایز نیست، و بنای مسجد بر قبور حرام است.

به طور کلی اصول فکری و اعتقادی وهابیت را در پنج محور می‌توان خلاصه کرد:

  1. اعتقاد به جسمانیت و رؤیت حسی خداوند و اثبات حجت برای ذات حق تعالی.
  2. وسعت دادن به دایره کفر و شرک.
  3. عادی جلوه دادن مقامات پیامبران و اولیاء و کاستن از جایگاه و مقام آن بزرگواران.
  4. افکار و فضایل مسلم اهل بیت عصمت و طهارت(ع).
  5. تکفیر مسلمانان.

مهم‌ترین تکیه کلام وهابی‌ها چهار چیز است: کفر، شرک، کذب، بدعت. اگر کسی تنها واژه‌های کفر و شرک آنها را جمع‌آوری کند، کتابی از واژه کفر و شرک را جمع‌آوری می‌کند. هر جا مسلمانان در پاسخ آنها به روایتی، استدلال‌شان را محکوم کردند، پاسخی که بیشتر از هر استدلالی به آن تکیه کرده‌اند، بیان عبارت «کذب است، کذب» بوده است. آنها هر روایتی را که با عقیده‌شان مطابقت نداشته باشد، تکذیب می‌کنند. وهابی‌ها به دنبال این عقاید افراطی بی‌محتوا و خشک، به تلویح یا تصریح، خود و پیروان‌شان را موحد و مسلمان می‌شمرند و دیگر گروه‌های مسلمان را مشرک و کافر قلمداد می‌کنند. از این رو، کشتار آنها را جایز و اموال‌شان را حلال می‌شمارند. با بررسی مبانی اندیشه‌های خوارج و وهابیت، وجوه مشترک فراوانی را میان این دو گروه می‌توان به دست آورد:

  1. کج‌اندیشی و فهم نادرست از دین؛ خوارج با برداشت انحرافی از قرآن و فهم نادرست از دین، از پیروی امام واجب الاطاعه دست کشیدند و با او به جنگ برخاستند که در تاریخ به نام جنگ نهروان معروف است.
  2. ستیز با مسلمانان و دوستی با کافران.
  3. بدعت‌گذاری در دین و جمود فکری.
  4. مقدس مآبی و قشری‌گری.
  5. ظاهر‌گرایی و استناد به ظاهر آیات.

البته امروزه اندیشه‌های جدیدی با ساختاری نو در وهابیت پیدا شده است. آن چه امروزه به نام وهابیت ترویج می‌شود با آن چه بنیان‌گذارش بیان می‌کرد و حتی با آن‌ چه یک قرن و نیم بعد که ابن عبدالعزیز به زور شمشیر حاکمیت بخشید، تفاوت دارد. آن چه امروزه در عمل و در صحنه حضور دارد و تبلیغ می‌شود و با تشیع و انقلاب اسلامی به مقابله برخاسته، وهابیتی است که به کلی با آن چه در اصل وجود داشته است تفاوت دارد. وهابیت، امروزه هویتی جدید به خود گرفته که برخاسته از ضرورت‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی کنونی است. وهابیت امروزی، تحت فشار حاکمان تفسیر می‌شود تا بتواند پاسخ‌گوی نیازهای امروز باشد. چندین سال قبل، فهد با راه انداختن کنفرانسی از «عقلایی کردن شریعت اسلام» و تطبیق اسلام با نیازهای زندگی مدرن و ضرورت‌های جدید دفاع کرد. این مسأله مورد پذیرش عالمان وهابی نیز قرار گرفت. مسأله‌ای که به طور کامل در تباین و تضاد با آموزه‌های محمد بن عبدالوهاب و عالمانی مانند ابن تیمیه، ابن قیم جوزی و ابن حنبل است. بنابراین، وهابیت دهه ۸۰ و دهه معاصر، وهابیتی به شدت تعدیل شده است، تا با اقتصاد و فرهنگ غرب در تضاد نباشد و به گونه‌ای ظواهر شعایر اسلامی را نیز رعایت کند. علت پیشرفت وهابیت در عربستان را چند عامل می‌توان دانست:

  1. وضعیت فرهنگی، دینی و اقتصادی منطقه نجد.
  2. شعار جهاد با کافران و مشرکان.
  3. تسلط بر حرمین و استفاده ابزاری از آن.
  4. حمایت قدرت‌های استکباری.
  5. اشتراک قومی و فرهنگی با دیگر اعراب.
  6. شرایط جغرافیایی، استراتژیکی و سیاسی سرزمین عربستان.
  7. سرازیر شدن پول نفت برای توسعه و تثبیت موقعیت این فرقه.
  8. فعالیت‌های گسترده سیاسی و اقتصادی وهابی‌ها و ضعف دولت‌های عرب منطقه.

و اما علل مختلفی سبب شکست وهابی‌ها و عدم توفیق آنها شده است:

  1. پیروزی انقلاب اسلامی ایران.
  2. آشکار شدن چهره واقعی وهابی‌ها (استفاده ابزاری از دین، همدستی با استکبار جهانی در ضایع کردن حقوق فلسطینیان و به رسمیت شناختن دولت غاصب اسرائیل و...).
  3. گسترش دامنه اختلاف میان طوایف و اقوام وهابی و دیگر مسلمانان.
  4. وجود شیعیان مبارز در مناطق حساس کشور عربستان.
  5. پیدایش اندیشه‌های انقلابی و تشکیل جنبش‌های مبارز (سلفی‌های متجدد، جنبش اخوان، جنبش سازمان انقلاب اسلامی جزیرةالعرب، جنبش لیبرال‌های مذهبی غرب‌گرا، جنبش حزب الله).
  6. پاسخ‌گو نبودن اندیشه وهابیت در برابر پیشرفت‌های علمی[۲].[۳].

وهابیت و اهل سنت

محمد بن عبدالوهاب اگر چه یکی از عالمان حنبلی قرن دوازدهم است که مسلک وهابیت را پایه‌گذاری کرد، اما وهابیت اختلاف‌نظرهای بسیاری با اهل سنت دارند که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

  1. از نظر وهابی‌ها هرگاه کسی شهادتین را بر زبان جاری کند، ولی به آن عمل نکند ارزشی ندارد و چنین کسی کافر و مشرک است و خون و مال او حلال. در مقابل مسلمانان همگی معتقدند که هر کس شهادتین را بر زبان جاری کند، مال و خونش محفوظ و محترم است.
  2. وهابیان به اصل اجتهاد آزاد معتقدند و تقلید از مذاهب چهارگانه را لازم نمی‌دانند، بلکه بر خلاف آن مذاهب اجتهاد می‌کنند.
  3. وهابی‌ها با استدلال به ظاهر برخی آیات و روایات، جسم و جهت برای خداوند اثبات کرده و به رؤیت حسی خداوند قائلند. در مقابل، علمای اهل سنت، اعتقاد به تجسم رؤیت حسی خداوند را جایز نمی‌دانند.
  4. محمد بن عبدالوهاب معتقد بود که تمام اعمال مسلمانان به حد شرک رسیده است و از این رو، وی مسلمانان سنی و شیعه‌ای را که دیدگاه‌های او را قبول نداشتند تکفیر می‌کرد، در صورتی که ائمه اهل سنت به ویژه ابوحنیفه، تکفیر اهل قبله را جایز نمی‌شمارند.
  5. آنان فضایل انبیاء و اولیای الهی را انکار می‌کنند. از نظر وهابی‌ها نه عیسی بن مریم، می‌تواند مریض را با اذن خدا شفا دهد و نه «آصف بن برخیا» می‌تواند تخت بلقیس را حاضر کند. نه سلیمان، فهم و درک زبان مورچه‌ها را دارد و نه پیامبر اکرم(ص) می‌تواند از آینده و غیب خبر دهد. اما دیگر مسلمانان با توجه به آیات قرآن کریم که در این باره وارد شده است همه این موارد را قبول دارند.
  6. وهابیان زیارت قبر انبیاء و اولیاء و سفر به قصد زیارت قبور آن بزرگواران را حرام می‌دانند، ولی مذاهب چهارگانه بالاترین ثواب را برای زیارت قبر نبی و مسافرت برای آن قائلند.
  7. سوگند دادن خداوند به حق مقام اولیاء، از نظر وهابی‌ها حرام و موجب شرک است، ولی حنفی‌ها و شافعی‌ها این امر را مکروه می‌دانند.
  8. وهابی‌ها، نذر برای مردگان و اهل قبور و اولیاء را شرک می‌دانند، در حالی که اهل سنت می‌گویند اگر نذر برای بت نباشد، لازم الوفاء است.
  9. توسل، شفاعت، تبرک جستن به پیامبر(ص)، استغاثه، و طلب حاجت از پیامبران و اولیاء و جشن گرفتن میلاد پیامبر اکرم(ص) از نظر وهابیت جایز نیست، ولی اهل سنت همه اینها را جایز می‌دانند.
  10. وهابی‌ها، گریه بر میت را جایز نمی‌دانند، ولی گروه شافعی قائل به جواز و حنابله قائل به مباح بودن هستند.
  11. وهابی‌ها ساخت بنا بر روی قبرها را حرام، ولی اهل سنت آن را مکروه می‌دانند.
  12. از نظر وهابی‌ها، عزاداری برای مرده حرام است، ولی از نظر اهل سنت تا سه روز مستحب و پس از آن مکروه است[۴].[۵].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۶۰۰.
  2. چالش‌های فکری و سیاسی وهابیت، اکبر اسد علی‌زاده، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ۱۳۸۴، ص۲۴ تا ۱۴۲.
  3. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۰۷۳.
  4. چالش‌های فکری و سیاسی وهابیت، اکبر اسد علی زاده، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ۱۳۸۴، ص۳۳.
  5. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۰۷۷.