امامت امام کاظم در کلام اسلامی
امامت امام کاظم (ع) مبتنی بر ادلهای است که شامل نصوص عام و خاص امامت میشود، نصوص عام مانند حدیث لوح؛ حدیث جابر و روایات خاص مانند روایاتی از امام صادق (ع) دال بر امامت امام کاظم (ع). همچنین عصمت، افضلیت و معجزات آن حضرت نیز به عنوان دلیلی بر امامت مطرح شده است.
مقدمه
امام کاظم (ع) هفتمین امام شیعیان در قریه ابواء میان مکه و مدینه در سال ۱۲۸ هجری به دنیا آمد و در شهر بغداد در زندان سندی بن شاهک در روز ششم ماه رجب سال۱۸۳ در ۵۵ سالگی به شهادت رسید. مادرش ام ولد بود و حُمیده بربریه نام داشت.
مدت امامت آن حضرت سی و پنج سال بود. کنیهاش ابوابراهیم، ابوالحسن و ابوعلی است و به سبب کثرت عبادت به عبد صالح معروف و به دلیل شدت حلم و بردباری و گذشت در مورد دیگران به لقب کاظم نیز مشهور هست. همچنین آن حضرت به دلیل آنکه واسطه در نجات مردم و حل مشکلات ایشان نزد باری تعالی میباشد به باب الحوائج ملقب شده است.
امام کاظم (ع) در طول عمر شریفش سالهای زیادی در زندان هارون الرشید، خلیفه عباسی، به سر برد و در تمام این مدت به عبادت خدا مشغول بود و ارتباط شیعیان با حضرت در این مدت تنها از طریق بعضی از نامهها بود[۱].[۲]
دلایل امامت امام کاظم (ع)
از دیدگاه شیعه امامیه عصمت و افضلیت از صفات لازم برای امام به شمار میرود[۳] چنانکه نص، اساسیترین راه تعیین امام است[۴] معجزه نیز در این باره نقش نص را ایفا میکند[۵].
با توجه به مطالب یاد شده، دلایل امامت امام کاظم (ع) به قرار زیر است:
نصوص امامت امام کاظم (ع)
نصوص امامت حضرت دو گونهاند: نصوص عام و نصوص خاص.
روایات عام
نصوص عام مستنداتی هستند که امامت ائمه دوازدهگانه شیعه در آنها آمده است، مانند حدیث جابر و حدیث لوح و مانند آنها[۶].[۷]
از ابن عباس روایت شده پیامبر (ص) در جواب مردی یهودی به نام نعثل که درباره امامان بعد از پیامبر (ص) سؤال کرد در بیان اسامی ائمه (ع) فرمودهاند: بعد از من، علی و بعد از علی فرزندش حسن و بعد از حسن برادرش حسین به امامت میرسند و بعد از حسین علی و لقبش زین العابدین و بعد از او محمد لقب او باقر و پس از او جعفر و لقبش صادق و بعد از او پسرش موسی که کاظم خوانده میشود به امامت میرسند و بعد از کاظم فرزندش علی ملقب به رضا و بعد از او فرزندش محمدتقی و بعد از فرزندش علی النقی الهادی و بعد از فرزندش حسن عسکری و بعد از او فرزندش محمد ملقب به مهدی، و حجت امامان مسلمین هستند[۸].[۹]
روایات خاص
نصوص خاص، مواردی است که در خصوص امامت امام کاظم (ع) وارد شده است همچون روایاتی که به تصریح امام صادق (ع) بر امامت فرزندش امام کاظم (ع) اشاره شده که در آنها روایاتی از بزرگان اصحاب امام صادق (ع) و نزدیکان و معتمدان آن جناب به چشم میخورد، همچون فضل بن عمر جعفی، معاذ بن کثیر، عبدالرحمان بن حجاج، فیض بن مختار، یعقوب سراج، سلیمان بن خالد، صفوان جمال و اسحاق و علی که از برادران امام کاظم (ع) بودهاند و کسی در فضل و تقوای ایشان اختلاف نکرده است[۱۰]. در ذیل به نمونههایی از این روایات میپردازیم:
- "موسی صیقل" از "مقتل بن عمر" روایت کرده: خدمت امام صادق (ع) بودم که حضرت "ابا ابراهیم موسی" که کودکی بود وارد شد. حضرت صادق (ع) به من فرمود: سفارشهای مرا درباره او بپذیر و مقامش را رعایت کن و جریان امامت او را به هر یک از اصحاب که راز نگهدار و مورد اطمینان هستند اظهار کن[۱۱].
- همچنین از معاذ بن کثیر روایت شده که به امام صادق (ع) عرض کردم: از آن خدایی که این مقام را به پدر شما داده که جانشینی مانند شما داشته باشد، میخواهم که پیش از مرگ شما نیز چنین جانشینی روزی شما گرداند. حضرت فرمود: خدا این کار را کرده است. گفتم قربانت گردم او کیست؟ پس به موسی بن جعفر که خوابیده بود اشاره کرد و فرمود: این خوابیده و موسی در آن زمان کودک بود[۱۲][۱۳]
- یونس بن ظبیان میگوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: امامان را برایم نام ببر فرمود: «أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ بَعْدَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا وَ بَعْدِي مُوسَى وَلَدِي وَ بَعْدَ مُوسَى عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيِّ مُحَمَّدٌ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ وَ بَعْدَ الْحَسَنِ الْحُجَّةُ اصْطَفَانَا اللَّهُ وَ طَهَّرَنَا وَ أُوتِينَا ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ»[۱۴].[۱۵]
عصمت
دلیل دیگر امامت امام کاظم (ع) عصمت آن حضرت است. به دلایل عقلی و نقلی امام باید از هرگونه خطا و اشتباه فکری و عملی مصون و محفوظ باشد و در عصر آن حضرت هیچ فردی ادعای عصمت نکرده است و تنها ایشان واجد مقام عصمت بودند[۱۶].
در احادیث متعددی نیز پیامبر اکرم (ص) بر عصمت امامان دوازدهگانه تصریح کرده است:
- رسول خدا (ص) خطاب به حضرت علی (ع) میفرماید: یا علی! تو امام و پیشوای امت بعد از من هستی و پدر یازده امامی که از صلب تو خواهند بود و همگی معصوم و مطهرند[۱۷].
- و در جای دیگر میفرماید: من و علی و حسن و حسین و نُه امام از فرزندان حسین، مطهر و معصوم از هرگونه آلودگی و گناهیم[۱۸].
- در حدیث لوح نیز که نام امام کاظم (ع) و سایر امامان ذکر شده است، پیامبر (ص) بر پیروی مطلق از امامان دوازدهگانه تأکید ورزیده است و این امر به اطاعت مطلق، بیانگر عصمت و خطاناپذیری آنان است[۱۹].
بر اساس این روایات، عصمت امامان دوازدهگانه از جمله امام کاظم (ع) اثبات میگردد که خود دلیلی مستقل بر امامت حضرت است[۲۰].
افضلیت
نصوص زیادی بر برتری و افضلیت امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع) دلالت دارد که به چند مورد بسنده میشود:
- "محمد بن ولید" از علی بن جعفر حدیث کند که گفت: از پدرم جعفر بن محمد (ع) شنیدم که به گروهی از نزدیکان و اصحاب خود میفرمود: "وصیت مرا در باره فرزندم موسی بپذیرید زیرا او برترین فرزندان و یادگاران من است، و او جانشین من و حجت خدای تعالی بر همه مردم پس از من است"[۲۱].
- ابن سلیط زیدی گوید: امام صادق (ع) فرمود: "اینان پسران منند و این سرور آنهاست –و به موسی بن جعفر اشاره کرد- اوست که حکم (قضاوت یا حکمت) و فهم و سخاوت و شناسائی احتجاجات و اختلافات مردم را در امر دین و دنیاشان دارد و اخلاق و پاسخ دادنش نیکوست، و او دری از درهای خدای عزوجل است و امتیاز دیگری دارد که از همه اینها بهتر است در ادامه روایت میفرماید مهدی موعود از نسل اوست"[۲۲].[۲۳]
امام کاظم در نگاه دیگران
امام کاظم (ع) به اعتراف مورخان و محدثان شیعه و سنی در میان شخصیتهای علمی موجود در آن عصر، از نظر علم و تقوا و زهد و عبادت و سخاوت و کرم و دیگر صفات و سجایای اخلاقی و علمی سرآمد روزگار خویش بوده است و کسی توان برابری با ایشان را نداشته است[۲۴]. در ذیل به شواهدی که در کتب مختلف تاریخی و روایی در این زمینه آمده است اشاره مینماییم:
- شیخ طبرسی مینویسد: آن حضرت در حفظ کتاب خدا از همه کوشاتر بود و مردم مدینه او را زینت مجتهدان میخواندند[۲۵].
- ابن ابی الحدید در این مورد میگوید: فقاهت، دیانت، عبادت و بردباری، در آن حضرت جمع بود[۲۶].
- یعقوبی مورخ مشهور در مورد آن حضرت مینویسد: موسی بن جعفر عابدترین مردم زمان خود بود[۲۷].
- و نیز گفته شده است: آن حضرت از صالحان، عابدان، سخاوتمندان و بردباران بود و شخصیتی بس بزرگ داشت[۲۸].
- ابن صباغ مالکی و قنذوزی حنفی و دیگران، آن حضرت را عابدترین، عالمترین و سخاوتمندترین فرد زمان خود دانستهاند[۲۹].
- ابن طلحه شافعی پس از ذکر کرامتهایی که از امام کاظم (ع) در سفر به مکه و ملاقات شقیق بلخی با او صادر شد گفته است: این کرامتهای عالیقدر و خوارق عادات جز از کسی که مورد عنایت ویژه خداوند باشد و دارای مقام قدس و طهارت باشد صادر نمیشود[۳۰].[۳۱]
- محمد بن طلحه شافعی درباره امام موسی بن جعفر (ع) میگوید: موسی بن جعفر امام حق است. به خدا سوگند ـ ای پسرم ـ او از من و از همه مردم به جانشینی رسول خدا سزاوارتر است و قسم به خدا که اگر تو نیز بخواهی حکومت را از من بگیری، گردنت را میزنم، زیرا حکومت و پادشاهی عقیم است و فرزند و غیر فرزند نمیشناسد[۳۲].
- ابن حجر هیتمی مکی در کتاب الصواعق مینویسد: "وَ هُوَ وَارِثُهُ عِلْماً و مَعرِفَةً وَ كَمالاً وَ فَضْلاً سُمِّيَ الْكاظِمُ لِكَثْرَةِ تَجاوُزِهِ وَ حِلْمِهِ وَ كَانَ مَعْرُوفاً عِنْدَ أَهْلِ الْعِرَاقِ بِبَابِ قَضَاءِ الْحَوَائِجِ عِنْدَاللَّهِ وَ كَانَ أَعْبَدَ أَهْلِ زَمَانِهِ وَ أَعْلَمَهُمْ و أَسْخَاهُمْ"[۳۳].[۳۴]
- ابن قبه رازی میگوید پس از جعفر بن محمد، امام کاظم (ع) امام است[۳۵]. ناقلان اخبار و حاملان احادیث از پیشینیان خود نقل کردهاند که امام صادق، موسی بن جعفر را به جانشینی برگزیده است[۳۶]. او در تبیین بیشتر نصّ امامت امام کاظم (میگوید) پیروان محمد بن اسماعیل بن جعفر (قرمطیان) و عبدالله بن جعفر (فطحیان) معترفاند که امام حسین (ع) فرزندش امام سجاد (ع) را به امامت منصوب کرد و ایشان نیز امام باقر (ع) را برگزید و او به امامت امام صادق (ع) تصریح کرد. دلیل ما بر آنکه امام صادق بر امامت امام کاظم تصریح کرده، دلیل آنان است که میگویند حسین بن علی بر امامت امام سجاد تأکید کرده است[۳۷]. ابن قبه رازی از شهرت علم و فضل امام کاظم سخن گفته است[۳۸] و اینکه راویان اخبار و حاملان آثار از وی حلال و حرام بسیاری نقل کردهاند که آن علوم مدوّن و مشهور است، همچنین فضل حضرت بین خاصه و عامه آشکار است و این از نشانههای امامت است[۳۹]. وقتی این کمالات و فضائل در امام کاظم دیده میشود، میتوان فهمید وی امام پس از پدر بزرگوارش است نه برادرش عبدالله افطح[۴۰].[۴۱]
همچنین باید گفت فرقههای کلامی مختلفی در زمان آن حضرت وجود داشتهاند که به نشر و تبلیغ معتقدات خود میپرداختند. بخشی از حیات فکری و علمی آن حضرت در برخورد با این گروهها سپری شده است و امام با توانایی علمی و کلامی خود سهمی بزرگ در روشنگری مسلمانان در برابر عقاید انحرافی ایشان داشتهاند. پاسخهای حضرت به شبهات و پرسشهای اعتقادی و موضوعات کلامی عصر خویش که در کتب مختلف روایی نقل شده است نیز شاهد دیگری بر افضلیت علمی آن حضرت بر سایر مردم در عصر خویش است[۴۲].
معجزات
دلیل دیگر بر اثبات امامت امام کاظم (ع) معجزات و کرامتهایی است که در موارد زیادی از آن حضرت صادر شده است و از طرفی او مدعی امامت نیز بود و معجزه همان گونه که اثباتکننده ادعای نبوت است، ادعای امامت را هم اثبات میکند. کنده شدن و حرکت درخت به اشاره آن حضرت از جمله معجزات ایشان است[۴۳].
خبر ایشان از غیب و بیان یک سلسله پیشگوییها در موارد مختلف، سخن گفتن به زبانهای مختلف بدون فراگیری از کسی و آگاهی از زبان پرندگان[۴۴] اخبار از غیب و پیشگویی از حوادث مختلف[۴۵] نمونههایی از معجزات و خوارق عادات اوست[۴۶].
جستارهای وابسته
- هدایت
- ولایت (ولایت تکوینی؛ ولایت تشریعی؛ ولایت امر)
- خلافت
- شهادت
- ملک
- حکم
- وراثت (وراثت زمین؛ وراثت کتاب)
- حجت
- تمکین فی الارض
- امت وسط
- اصطفا
- اجتبا
- امامت در قرآن
- آیات امامت
- امامت در حدیث
- امامت در کلام اسلامی
- امامت در فلسفه اسلامی
- امامت در عرفان اسلامی
- امامت از دیدگاه بروندینی
- امامت امامان دوازدهگانه
- شؤون امام
- صفات امام
- راه تعیین امام
- امامان دوازدهگانه
- آیات امامت
- اثبات امامت
- احکام امامت
- اختلاف در امامت
- اطاعت اولوالامر
- اعلان امامت علی
- امامت ائمه ضلال
- امامت بعد از نبی اکرم
- امامت به بیعت
- امامت به شوکت
- امامت به نص
- امامت تشریعی
- امامت تکوینی
- امامت جاهل
- امامت خاصه
- امامت خلفا
- امامت دو برادر
- امامت ذریه ابراهیم
- امامت رسول الله
- امامت زنان
- امامت صغری
- امامت صغیر
- امامت ظالم
- امامت عالم
- امامت عامه
- امامت غیر قرشی
- امامت غیر معصوم
- امامت فاضل
- امامت قرشی
- امامت مطلقه
- امامت مفضول
- امامت واحد
- امامت کبری
- انحلال امامت
- انقطاع امامت
- اولوا الامر
- اولی به امامت
- ایمان به امامت
- تعلیم غیبی به غیر نبی
- ختم رهبری
- خروج امام از امامت
- دعای ابراهیم
- دعوی امامت
- دفاع از امامت
- دلایل امامت
- روح قدسی
- علم امامت
- علم به آغاز امامت
- عهد الهی
- قبح امامت
- لطف امامت
- مدعی امامت
- مقام امامت
- ملاک امامت
- موروثی بودن امامت
- نشانه امامت
- نص بر امامت
- نص نبی بر خلافت
- نفی امامت
- نور امامت
- ودائع امامت
- وصیت به امامت
منابع
پانویس
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۲۳۰۱؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۷۴۳؛ ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۲، ص۳۸۲؛ هیثمی، ابن حجر، الصواعق المحرقة، ص۲۰۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۲۹؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۰۹.
- ↑ اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۵۹.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۳۸؛ سید مرتضی، الذخیرة فی علم الکلام، ص۳۳۴ و ۴۲۹؛ بحرانی، ابن میثم، النجاة فی القیامه، ص۵۵ و ۶۵؛ حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۴۹۵- ۴۹۶.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، النکت الاعتقادیه، ص۴۰- ۴۴؛ سید مرتضی، الشافی، ج۲، ص۳۷؛ حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص۱۷۴.
- ↑ سید مرتضی، الشافی، ج۱، ص۱۹۶؛ حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص۱۷۴؛ حلی، حسن بن یوسف، الباب الحادی العشر، ص۸۸.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۵۸؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۸۷؛ خزاز قمی، علی بن محمد، کفایة الاثر، ص۱۴۵ و ۱۵۶؛ زین الدین، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۵۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۳۶؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۵۰۲؛ طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ص۱۹؛ ابن بابویه، علی بن حسین، الامامة والتبصره، ص۱۰۴.
- ↑ اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۶۰.
- ↑ ر.ک: ینابیع المودة، القندوزی، ج ۳، ص ۲۸۱، الباب السادس و السبعون فی بیان الأئمة الاثنی عشر بأسمائهم.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص۶۰.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۳؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۶۸؛ حسنی، سیدهاشم معروف، سیرة الأئمة الاثنی عشر، ج۲، ص۳۰۰ به بعد؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۳۲ به بعد.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۳؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۸۶- ۸۷؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۶۹؛ حسنی، سیدهاشم معروف، سیرة الائمة الاثنی عشر، ۲۹۰، ص۳۰۲.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۴؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۲۶۸؛ حسنی، سیدهاشم معروف، سیرة الأئمة الاثنی عشر، ج۲، ص۳۰۱؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۳۳.
- ↑ اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۶۰.
- ↑ کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۵۵.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص۶۰.
- ↑ حلبی، ابوالصلاح، تقریب المعارف، ص۱۱۶.
- ↑ زین الدین، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۲۴.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبارالرضا (ع)، ج۲، ص۶۵؛ ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۱، ص۲۵۴؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الجواهر السنیه، ص۲۸۴.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۵۸؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۸۷.
- ↑ اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۴۶۰-۴۶۱.
- ↑ «اسْتَوْصُوا بِابْنِي مُوسَى خَيْراً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ وُلْدِي وَ مَنْ أُخَلِّفُ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الْقَائِمُ مَقَامِي وَ الْحُجَّةُ لِلَّهِ تَعَالَى عَلَى كَافَّةِ خَلْقِهِ مِنْ بَعْدِي»؛ شیخ مفید بعد از نقل روایت میگوید: و علی بن جعفر همواره ملازم خدمت موسی (ع) بود و کوشای در استفاده و بهرهگیری احکام و معالم دین از آن حضرت بود، و پرسشهای بسیاری از برادرش موسی (ع) بود و کوشای در استفاده و بهرهگیری از احکام و معالم دین از آن حضرت بود، و پرسشهای بسیاری از آن جناب نقل کرده که خود از آن بزرگوار شنیده است و روایات درباره نصوص بر آن حضرت (ع) زیاده از آن است که بشماره درآید و بیش از آن است که ما در اینجا نقل کنیم. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۲۲۰.
- ↑ «هَؤُلَاءِ وُلْدِي وَ هَذَا سَيِّدُهُمْ وَ أَشَارَ إِلَى ابْنِهِ مُوسَى (ع) وَ فِيهِ الْعِلْمُ وَ الْحُكْمُ وَ الْفَهْمُ وَ السَّخَاءُ وَ الْمَعْرِفَةُ بِمَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ وَ فِيهِ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ حُسْنُ الْجِوَارِ وَ هُوَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ اللَّهِ تَعَالَى عَزَّ وَ جَلَّ وَ فِيهِ أُخْرَى هِيَ خَيْرٌ مِنْ هَذَا كُلِّهِ»؛ الکافی، ج ۱، ص ۳۱۳. عیون أخبار الرضا (ع)، ص ۱، ص ۲۴ و الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص ۷۷.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص۶۰.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۰۱ و ۳۲۴؛ ابنشهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابوطالب، ج۴، ص۳۳۲؛ قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۳، ص۱۱۷ ۱۲۰؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۴۹.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص۲۹۸.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۷۳.
- ↑ یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۱۴.
- ↑ حنبلی، ابن العماد، شذرات الذهب، ج۱، ص۳۰۴؛ یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان، ج۱۰، ص۳۹۴.
- ↑ مالکی، ابن صباغ، الفصول المهمه، ص۲۳۷؛ قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۳، ص۱۱۷؛ شبلنجی، مؤمن، نور الابصار، ص۳۰۵.
- ↑ شافعی، ابن طلحه، مطالب السئول، ص۲۹۲.
- ↑ اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۶۱.
- ↑ "هُوَ الْإِمَامُ الْكَبِيرُ الْقَدِرِ الْعَظِيمُ الشَّأْنِ الْمُجْتَهِدُ الْجَادِّ فِي الِاجْتِهَادِ الْمَشْهُورِ بِالْعِبَادَةِ الْمُوَاظِبُ عَلَى الطَّاعَاتِ الْمَشْهُورِ بِالْكَرَامَاتِ يَبِيتُ اللَّيْلَ ساجِداً وَ قَائِماً وَ يَقْطَعُ النَّهارَ مُتَصَدِّقاً وَ صَائِماً وَ لِفَرْطِ حِلْمِهِ وَ تَجَاوُزِهِ عَنِ الْمُعْتَدِينَ عَلَيْهِ دُعِيَ كَاظِماً كَانَ يُجَازِي الْمُسِيءَ بِإِحْسَانِهِ وَ يُقابِل الجاني بِعَفْوِهِ عَنْهُ وَ لِكَثْرَةِ عِبادَتِهِ كانَ يُسَمَّى بِالْعَبْدِ الصَّالِحِ وَ يُعْرَفُ فِي الْعِرَاقِ بِبَابِ الْحَوَائِجِ إِلَى اللَّهِ لِنُجْحِ مَطَالِبِ الْمُتَوَسِّلِينَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِهِ كَراماتِهِ تَحارُ مِنْهَا العُقُولُ وَ تَقضي بِأَنَّ لَهُ عِندَ اللَّهِ قَدَمَ صِدقٍ لاَ تَزِلُّ وَ لاَ تَزُولُ"
- ↑ الصواعق المحرقه علی اهل الرفض و الزندقه، ج ۲، ص ۵۱۰.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص ۶۰.
- ↑ ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۱.
- ↑ ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۳.
- ↑ ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۴.
- ↑ ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۳.
- ↑ ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۴.
- ↑ ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۵.
- ↑ میرزایی، عباس، ابن قبه رازی، ص۲۰۲-۲۰۳.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۰۲، ۱۰۵ و ۱۶۹؛ ابن بابویه، محمد بن علی، التوحید، ص۷۶ و ۳۵۶؛ ابن بابویه، محمد بن علی، الاختصاص، ص۲۸۱؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۵۷.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۱۲.
- ↑ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۱۵و ۳۲۲؛ زین الدین، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۹۰.
- ↑ هیثمی، ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۲۰۴؛ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، ج۴، ص۲۳۲ ۲۸۶؛ زین الدین، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۹۴؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۷ و ۱۶۱؛ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۱۲ و ۳۱۸؛ اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۳، س ۲۷۴ به بعد؛ حر عاملی، محمد بن حسن، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۳۷؛ شبلنجی، مؤمن، نور الابصار، ص۳۰۲- ۳۰۵.
- ↑ اصغری، محمد جواد، امامت امام کاظم، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۴۶۲.