نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۱۰ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
نواب اربعه چه وظایفی داشتهاند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
نواب خاص چه وظایفی را برعهده داشتند و در چه زمینههایی فعالیت میکردند؟
«آنچه که قابل بیان است، نوّاب اربعه در طول دوران غیبت صغری نقش بسیار مهمّی داشتهاند و وظایف آنها را میشود در امورات مختلف بیان کرد. که به برخی اشاره مینماییم.
«دوران غیبت، دوران حساسی است؛ بهویژه که در میان اسلام و شیعیاناهل بیت(ع) سابقه نداشته است؛ به همین دلیل لازم بود با تدبیری حکیمانه از پیامدها و عوارض احتمالی آن، پیشگیری شود و امتامام برای غیبتی طولانی آماده گردند. نایبانامام کوشیدند تا در دوره غیبت صغرا این رسالت مهم را به خوبی به انجام رسانند. بنابراین آنها دو گونه مسئولیت داشتند که به توضیح آن دو میپردازیم:
۲. وظایف مرتبط با مردم: نایبان خاص در کنار وظایفی که نسبت به امام مهدی (ع) داشتند، مسئولیتهایی نیز در رابطه با امامتامام به عهده داشتند که عبارتاند از:
سرپرستی و تقویت سازمان وکالت: از دوره امامان پیشین، جریان وکالت به وجود آمده بود و امامان در شهرهای مختلف مانند بغداد و سامرا و قم وکلایی داشتند که واسطه میان مردم و امام بودند. با شروعِ غیبت و نیاز بیشتر شیعیان به جریانِ وکالت، نایبانِ امام، سازمان وکالت را تقویت کرده، به دستورامام، خود در رأس آن قرار گرفتند، تا ارتباط شیعیان با امامغایب در قالب تشکیلاتی سالم و مطئمن و به دور از نفوذ عناصر خائن، انجام گیرد. چنانکه امام مهدی(ع) در نامهای به محمد بن عثمان، بیزاری خود را از یکی از این خائنان، اینگونه اعلام فرمود: و ما از ابن هلال و هرکس که از او دوری نکند، بیزاریم. خدا او را نیامرزد! تو به اسحاقی و هموطنان او آنچه را گفتیم، اعلام کن.[۴].
برطرف کردن تردیدشیعیان درباره حضرت مهدی (ع): ولادت آخرین ذخیره الهی به صورت پنهانی صورت گرفت و جز اندکی از شیعیان، آن حضرت را در دوران پدر بزرگوارش ندیده بودند و تردیدهایی میان شیعیان پدید آمده بود؛ ازاینرو، یکی از مسؤولیتهای مهم و حساس نواب خاص، از میان بردن تردیدهای موجود درباره حضرت مهدی (ع) بود. این تلاشها، بیشتر در دوران نایبان اول و دوم انجام شد؛ ولی در موارد مورد نیاز در دوره دیگر نواب نیز بدان توجه میشد. از آنجا که این مسأله بسیار مهم و حساس بود، افزون بر ارائه کراماتی از طرف نایبان خاص، خود حضرت در موارد مورد نیاز، با صدور توقیعاتی این امر را بر ایشان آسان میکرد. در میان توقیعاتی که هماکنون از آن حضرت در دست است، تعدادی درباره همین مسأله است[۱۰].
پاسخگویی به پرسشهای فقهی و مشکلات علمی و عقیدتی: نایبان خاص، پرسشهای فقهی و شرعی شیعیان را خدمت امام و پاسخ آنها را به مردم میرساندند. به ویژه در دوره نیابتنایب دوم، محمد بن عثمان، پرسشهای فقهی بسیاری مطرح شد و امام، ضمن توقیعات متعدد و طولانی به آنها پاسخ داد. فعالیتهای نایبان خاص به مسایل فقهی محدود نمیشد؛ بلکه وظیفه دیگر آنان حل مشکلات علمی و شرکت در بحثها و مناظرات عقیدتی بود[۱۲].
سازماندهی وکیلهای حضرت: یکی از تشکلهای مهمی که در دوران امامان پیش از حضرت مهدی (ع) شکل گرفت، "تشکیلات وکالت" بود. ایشان این سازمان را برای آماده کردن هرچه بیشتر مردم، برای تحمل دوران غیبت حضرت مهدی (ع) به وجود آوردند؛ ازاینرو هرچه بیشتر میکوشیدند تا از مواجهه مستقیم، کم کرده، امور را به عهده افراد شایسته بگذارند.
این تشکیلات، به طور رسمی در زمان امام کاظم (ع) پدید آمد؛ اما در زمان حضرت مهدی (ع) به اوج خود رسید.
مناطق شیعهنشین تقریبا مشخص بود و بنا به ضرورت در هر منطقهای، وکیلی تعیین میشد. گاهی چند وکیل در مناطق کوچکتر، تحت سرپرستی وکیلی بودند که امام و یا نایب خاص برای آنها تعیین میکرد. این وکلا، اموالی را که بابت وجوهات میگرفتند، به شیوههای گوناگونی به بغداد، نزد نواب میفرستادند و آنان نیز طبق دستور امام، در موارد بایسته به کار میگرفتند.
آماده کردن شیعیان برای غیبت کبرا: یکی از مسؤولیتهای اساسی سفرای چهارگانه- بویژه آخرین نایب- آماده کردن اذهان عمومی برای "غیبت کبرا" و عادت دادن تدریجی مردم به پنهانزیستیامام و جلوگیری از غافلگیر شدن در موضوع غیبت بود.
رهبری دوستداران و طرفداران امام زمان (ع) و حفظ مصالح اجتماعی شیعیان: خلأ و کمبودی که به واسطه عدم حضور و فقدان امام، در اجتماع شیعیان پیدا شده بود، پر شد. امام زمان (ع) توانست به وسیله نایبان خاصرهبری خویش را در جامعه اعمال کرده و خسارتهای ناشی از عدم حضور مستقیم خود را جبران کرد. آن حضرت، مصالح اجتماع آن زمان و دوستداران را- در سختترین و پیچیدهترین شرایط اجتماعی و سیاسی- حفظ کرد و نگذاشت شیعیانمنحرف شده و متلاشی شوند[۱۸].
جلوگیری از فرقهگرایی و گروهگروه شدن شیعیان: از مسؤولیتهای مهم نایبان خاص، این بود که شیعیان را از پراکندگی بیشتر مصون دارند. ایشان همواره آن دسته از گفتارهای پیامبر و امامان (ع) را که دلالت داشت مجموع پیشوایان معصوم (ع) به دوازده ختم میشود و واپسین آنان غیبت خواهد کرد، بیان میکردند. نواب خاص در این مرحله، به پیروزی چشمگیری دست یافتند و توانستند انشعابات پدید آمده در مکتبتشیع را کمتر کرده و در نهایت، به حداقل برسانند.
پاسخگویی به پرسشهای فقهی و مشکلات عقیدتی: آنان گاهی پرسشهای فقهی و مسائل مستحدثه شیعیان را به عرض امام مهدی (ع) میرساندند و پاسخ آن را دریافت و به شیعیانابلاغ میکردند[۲۴].
مبارزه با وکلای خائن: گاهی برخی از وکلامنحرف میشدند و از وظایف اصلی خود عدول میکردند. در این صورت مشکلاتی را برای سازمان مخفی وکالت به وجود میآوردند، و گاهی وجوه شرعی را نزد خود نگه میداشتند، در این صورت نواب اربعه هر کدام به نوبه خود مسئولیت داشتند تا با آن وکیل خائن مبارزه کنند.
«نایبان خاصحضرت، تلاشها و کوششهای صادقانه و دلسوزانهای در جنبههای مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، علمی و... داشتند، اما عمده وظایف و فعالیتهای اساسی که مشترک بین همه آنهاست، عبارت است از:
پنهان نگه داشتن نام، مکان و رفع شک و تردید درباره آن حضرت. از یک طرف نام و محل زندگیامام را نه تنها از دشمنان، بلکه از شیعیان مخفی نگه میداشتند و به وکلای خود آموزش میدادند که مبادا اسمی از حضرت به میان آید، و لذا توانستند شیعیان را از خطر عباسیان مصون دارند، از سوی دیگر بر آنها لازم بود که وجود مبارک امام (ع) را برای هواداران مورد اعتماد به اثبات برسانند، تا خط انحراف نتواند شک و تردید در میان آنها ایجاد کند.
پاسخگویی به سؤالات فقهی و مشکلات علمی و عقیدتی؛ نواب خاص، سؤالات فقهی و شرعی شیعیان را به خدمت امام (ع) میرساندند و پاسخ آنها را میگرفتند و به مردمابلاغ میکردند.
سازماندهی وکلاء؛ بنا به ضرورت در هرمنطقهای وکیلی تعیین شده و گاه چند وکیل در مناطق کوچکتر تحت سرپرستی وکیلی قرار داشتند که امام و بعدا نواب برای آنها تعیین میکردند. این وکلاء اموالی را که بابت وجوهات میگرفتند به شیوههای گوناگونی به بغداد، نزد نواب میفرستادند و آنها نیز طبق دستور امام (ع) در مواردی که لازم بود، به کار میگرفتند[۲۷]»[۲۸].
«واقعیت این است که فعالیت نواب، جدا از زندگی آنها نبود؛ به بیان دیگر، زندگی آنان عجین شده بود با فعالیت و مسئولیتی که از طرف امام به آنها محول شده بود. بنابراین ما فقط به چند مورد مهم از آن اشاره میکنیم:
جلوگیری از فرقهگرایی و آمادهسازیمردم برای پذیرش غیبت: فعالیتهای سفیران نیز این هدف را دنبال میکرد که جماعتامامیه را از انشعابات بیش تر با اثبات امامت پسر امام عسکری (ع) حفظ کنند. برای رسیدن به این هدف، آنان آن دسته از گفتارهای پیامبر (ص) و ائمه (ع) را که دلالت دارد بر این که مجموعه امامان به دوازده ختم میشود و آخرین آنها غیبت خواهد کرد، به کار میگرفتند[۳۱].
پاسخگویی به پرسشهای فقهی و مشکلات علمی و عقیدتی: یکی از مهم ترین وظایفنواب این بود که سئوالات را از شیعیان میگرفتند و به امام میرساندند و جواب را دریافت کرده و به مردم برمی گرداندند؛ برای مثال میتوان به سؤالاتی که اسحاق بن یعقوب از محمد بن عثمان درخواست میکند و توقیعی با خط امام زمان (ع) برای ایشان صادر میشود، اشاره کرد[۳۳]. به نظر میرسد در تمام دوران چهار سفیر، از این نوع سؤالات بوده و نواب سؤالاتی را به امام میرساندند و جواب دریافت میکردند و از این طریق مشکلات شیعیان را حل مینمودند. توقیعات زیادی هم در این زمینه از امام (ع) صادر شده است.
سازماندهی و سرپرستی سازمان و کالت: سیاست تعیین وکیل، به منظور اداره امور نواحی مختلف و ایجاد رابطه میان شیعیان و امامان، حداقل از زمان امام کاظم (ع) به این سو معمول بود. پس از آغاز غیبت، تماس مستقیم و کلا با امام قطع شد و به جای آن، محور ارتباط، نایب خاصی شد که آن حضرت تعیین فرموده بود. مناطق شیعهنشین تا حدی مشخص بود و بنا به ضرورت، در هر منطقه وکیلی تعیین میشد؛ چنان که گاهی تعدادی از آنها که در مناطق کوچک تری انجام وظیفه میکردند، تحت سرپرستیوکیل دیگری قرار میگرفتند که پیش از غیبت از طرف امام وقت و در زمان غیبت به وسیله نایب خاص برای آنان تعیین میشد. این وکلا، اموالی را که بابت وجوه شرعی از مردم میگرفتند به طریق گوناگون پیش نایب خاص در بغداد میفرستادند و آنها نیز وجوه رسیده را طبق دستورحضرت ولی عصر (ع) در موارد معین مصرف میکردند.
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفتهاند:
«دوران غیبت، دوران حساسی است؛ به ویژه که در میان امتاسلام و شیعیاناهل بیت(ع) سابقه نداشته است؛ به همین دلیل لازم بود با تدبیری حکیمانه از پیامدها و عوارض احتمالی آن، پیش گیری شود و امّت امام برای غیبتی طولانی آماده گردند. نایبانامام کوشیدند تا در دوره غیبت صغرا این رسالت مهم را به خوبی به انجام رسانند. بنابراین آنها دو گونه مسئولیت داشتند که به توضیح آن دو میپردازیم:
وظایفی که درباره امام غایب وجود داشت. این وظایف، عبارتند از:
از بین بردن شک و تردید درباره وجود مهدی(ع): با توجه به جو اختناق و ولادت پنهانی امام مهدی(ع)، و نیز غیبت آن حضرت، گروههایی از شیعیان درباره وجود فرزندی برای امام عسکری(ع) در شک و حیرت به سر میبردند و بعضی نیز به عقایدباطل کشیده شدند. نایبان خاصامام و به ویژه نایب اوّلِ، کوشیدند تا جریان ولادت آن حضرت را برای شیعیان اثبات کنند. این مهم به خوبی به انجام رسید؛ به گونهای که در مدت کوتاهی، شک و تردیدها از میان رفت و عقیدهشیعه به امامتمهدی(ع) استوار و مسلّم شد.[۳۷]
وظایفی که در رابطه با امامتامام وجود داشت که عبارتند از:
سرپرستی و تقویت سازمان وکالت: از دوره امامان پیشین، جریان وکالت به وجود آمده بود و امامان(ع) در شهرهای مختلف مانند بغداد و سامرا و قم وکلایی داشتندکه واسطه میان مردم و امامان بودند. با شروعِ غیبت و نیاز بیشتر شیعیان به جریانِ وکالت، سازمان وکالت را تقویت کرده، به دستورامام، خود در رأس آن قرار گرفتند، تا ارتباط شیعیان با امام غایب در قالب تشکیلاتی سالم و مطمئن و به دور از نفوذ عناصر خائن، انجام گیرد. چنان که امام مهدی(ع) در نامهای به محمد بن عثمان، بیزاری خود را از یکی از این خائنان، این گونه اعلام فرمود: "و ما از ابن هلال و هر کس که از او دوری نکند، بیزاریم. خدا او را نیامرزد! تو به اسحاقی و هموطنان او آنچه را گفتیم، اعلام کن".[۳۹]
پاسخگویی به شبهات اعتقادی و سوالات فقهی: از وظایف مهم نایبان، دریافت سؤالات مردم و انتقال آنها به محضر امام و نیز رساندن پاسخ کتبی و گاهی شفاهی[۴۰] آن حضرت به شیعیان بود که مجموعه آنها در ضمن توقیعاتامام زمان(ع) در کتابهایی روایی شیعه گرد آمده است.[۴۱] از معروفترین توقیعات، پاسخهای امام به سؤالات اسحاق بن یعقوب است که در ضمن آن، شیوۀ بهرهمندی از برکاتامام در زمان غیبت با این عبارت آمده است:" وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَاب "[۴۲]. نیز در همین توقیع است که امام، شیعیان را در مسائل پیش آمده به فقهای شیعه ارجاع میدهد.