گزارش حکیمه خاتون از ولادت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
گزارش حکیمه خاتون از ولادت امام مهدی چیست؟ | |
---|---|
![]() | |
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) / ولادت امام مهدی |
گزارش حکیمه خاتون از ولادت امام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین دکتر عزالدین رضانژاد، در مقاله «حیات امام مهدی» در اینباره گفته است:
- «حکیمه خاتون، دختر امام جواد(ع) و عمه امام حسن عسکری(ع) از تولد امام عصر(ع) گزارشی دقیق ارائه داده است. روایت حکیمه خاتون، در قرن چهارم هجری، موثق تلقی میشد. شیخ صدوق، شیخ طوسی و دیگران، این گزارش را چنین نگاشتهاند: ابو محمد حسن بن علی(ع) مرا با پیکی نزد خود خواند و فرمود: عمه! امشب افطار را نزد ما بگذران، زیرا شب پانزدهم شعبان است و خدای متعال، حجت خود در زمین را آشکار میسازد. از او پرسیدم : مادرش کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: جانم فدایت! ولی آثار حاملگی در او وجود ندارد. فرمود: آنچه گفتم، همان خواهد شد. سپس به سوی اتاق نرجس رفتم، بر او وارد شدم و سلام کردم. نرجس برای بیرون آوردن کفشهایم نزدم شتافت و گفت: بانوی من، حال شما چطور است؟ گفتم: تو بانوی من و خاندان منی. سخن مرا نپسندید و پاسخ داد: عمه، چه میفرمایید! گفتم: دخترم، امشب خداوند متعال پسری به تو عطا میفرماید که مولای این جهان و آن جهان خواهد بود. او خجالت زده و سرخ شد. پس از آن که نماز مغرب را به جای آوردم، افطار کردم و به خواب رفتم. وقتی پاسی از شب گذشت، از خواب برخاستم و نماز عشا به جای آوردم. نرجس در خواب بود، بی آن که اثری از وضع حمل در او دیده شود. آن گاه نشستم و نماز نافله خواندم. به بستر رفتم. مدتی بعد دوباره بیدار شدم، ولی او هنوز خفته بود. آن گاه برخواست، نماز نافله (نماز شب) به جای آورد و دوباره به بستر رفت . پس از چندی از اتاق خارج شدمف تا طلوع فجر را ببینم و وقت نماز صبح را دریابم. نرجس هنوز خفته بود. سخنان امام(ع) هم چنان مرا در اندیشه فرو برده بود. در این لحظه، امام(ع) صدا زد: عمه، عجله نکن! هنگام تولد فرزندم نزدیک است. نشستم و سورههای "حم سجده" و "یس" را تلاوت کردم. اندکی بعد، نرجس بیدار شد. چون حالش را متغیر یافتم، نزدش شتافتم و گفتم: سلام خدا بر تو باد! آیا چیزی احساس میکنی؟ پاسخ داد: آری عمه. آن گاه گفتم: خود را جمع کن و آرامش خاطر به دست آر...! حکیمه گوید: من و نرجس را ضعفی فراگرفت و با ندای مولایم به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و مولای خود را دیدم که در حال سجده است و مواضع سجودش بر زمین است. او را در آغوش گرفتم، دیدم پاک و نظیف است. امام عسکری(ع) مرا صدا زد و گفت: عمه، پسرم را نزد من آور. وقتی نوزاد را نزدش بردم، در آغوشش گرفت، زبان بر کامش نهاد، به آرامی دستش را به چشها، گوشها و آرنج هایش کشید و فرمود: پسرم، سخن بگو! کودک لب به سخن گشود و پاسخ داد: گواهی میدهم جز خدای یکتا خدایی نیست. او یکتا و بیشریک است. شهادت میدهم محمد (ص) پیامبر خداست. سپس بر امیرالمؤمنین(ع) سلام کرد و امامان را به ترتیب سلام گفت تا به نام پدرش رسید و از ادامه سخن باز ایستاد. امام عسکری(ع) فرمود: عمه، او را نزد مادرش ببر تا وی را سلام گوید و سپس بازش گردان. چنان کردم؛ بازش گرداندم و در همان جا قرارش دادم. امام عسکری(ع) فرمود: عمه، هفت روز دیگر برای دیدارش بیا. حکیمه میگوید: روز بعد آمدم تا به ابومحمد سلام گویم. پرده را بالا زدم، ولی او را نیافتم. از امام(ع) پرسیدم: جانم به فدایت! برای مولایم چه اتفاقی افتاده است؟ حضرت پاسخ داد: عمه، او را به همان کس سپردیم که ماد موسی فرزندش را سپرد. حکیمه میافزاید: روز هفتم آمدم. به امام عسکری(ع) سلام گفتم و نشستم. امام(ع) فرمود: پسرم را نزدم بیاور. او را در پارچهای قنداق کرده، آوردم. امام(ع) آنچه در روزی نخست تولد انجام داده بود، تکرار کرد و کودک آنچه آن روز گفته بود، بازگفت.[۱] آن گاه این آیهها را تلاوت کرد: "و ما میخواستیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریانشان، آنچه را از [= بنی اسراییل] بیم داشتند، نشان دهیم.[۲]
- بر اساس گزارشی دیگر، حکیمه میگوید: ... به خانه امام عسکری(ع) مشرّف شدم. به منظور دیدار نوزاد به اتاق نرجس رفتم، اما او را ندیدم. نزد امام(ع) شتافتم، ولی شرم مرا از پرسش بازداشت. امام(ع) فرمود: عمه جان! فرزندم در پناه خدا غایب گشته است. وقتی من از دنیا رفتم و شیعیانم را در اختلاف دیدی، ماجرای ولادت فرزندم را به مؤمنان مورد اعتماد بازگوی، اما آگا باش، این قضیه باید پنهان بماند، زیرا فرزندم در غیب خواهد بود.[۳] و نیز از حکیمه چنین نقل شده است: چهل روز پس از ولادت حضرت مهدی(ع)، به خانه امام عسکری(ع) مشرّف شدم. مولایم امام زمان(ع) را دیدم که راه میرفت و چنان سخن می گفت که کلامی فصیحتر از آن نشنیده بودم. بسیار شگفت زده شدم؛ امام حسن عسکری(ع) با تبسّم فرمود: ما ائمّه در هر روز به اندازه یک ماه دیگران و در هر ماه به اندازه یک سال دیگران رشد میکنیم. از آن پس هر گاه درباره حضرت مهدی(ع) میپرسیدم، میفرمود: آنچه مادر موسی نزد فرزندش به ودیعه نهاد، ما نیز نزد او حضرت مهدی(ع) به امانت گذاردهایم.[۴]»[۵].
پاسخهای دیگر
۱. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیبالله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در اینباره گفتهاست:
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی؛ |
---|
|
۳. حجت الاسلام و المسلمین علیزاده؛ |
---|
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین الهامی؛ |
---|
|
۶. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
|
پرسشهای وابسته
- چه دلیلی بر متولد شدن امام مهدی هست؟ (پرسش)
- آیا کسی بعد از تولد امام مهدی را دیده است؟ (پرسش)
- آیا ممکن است گروهی اخباری را در موضوع ولادت امام مهدی جعل کرده باشند؟ (پرسش)
- آیا با اجماعی که شیعه قبول ندارد میتوان دلیل ولادت امام مهدی را اجماع قرار داد؟ (پرسش)
- آیا ممکن است که ولادت و وجود شخصی را در خارج با دلیل فلسفی اثبات نمود؟ (پرسش)
- گزارش حکیمه خاتون از ولادت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- حکیمه خاتون درباره چهل روزگی امام مهدی چه میفرماید؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ برای اطلاع از منابع گزارش ولادت ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۱ و ۱۴۲؛ شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۴۲۴ و سلیمان قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، ص۵۴۰.
- ↑ ﴿ وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ* وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِي فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يحْذَرُونَ ﴾؛ سوره قصص، آیات ۵ ـ ۶
- ↑ شیخ صدوق ، کمال الدین و تمام النعمه، ص ۴۲۴ـ ۴۲۶.
- ↑ علی یزدی حائری، الزام الناصب، ج۱، ص۳۴۱ و ۳۴۲.
- ↑ رضانژاد، عزالدین، حیات امام مهدی، ص ۸۳ - ۸۶.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳؛ کمال الدین، دو جلدی، ص ۴۲۸.
- ↑ روردگارا، آنچه را به من وعده دادی برآورده سازم و کارم رابه اتمام رسان، مخالفانم را نابود و مغلوب کرده، مرا بر دشمنانم پیروز فرما و زمین را به وسیله من سرشار از انصاف و عدالت گردان.
- ↑ قصص، آیه ۵.
- ↑ در مورد ولادت امام زمان ر.ک: بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۲؛ کمال الدین صدوق، ۲ جلدی، ص ۴۲۴؛ نجم الثاقب و اثبات الوصیه و اعلام الوری و منتهی الآمال و...
- ↑ طاهری، حبیبالله، سیمای آفتاب، ص۷۱ -۷۴.
- ↑ براساس بعضی روایات که در منتهی الآمال نیز آمده، حکیمه خاتون میگوید: بعد از آنکه نرجس از خواب بیدار شد، من او را به سینه چسباندم و نام خدا را بر زبان جاری کردم. امام عسکری (ع) فرمود: سوره قدر را برایش بخوان. آن سوره را خواندم و از نرجس پرسیدم حالت چطور
- ↑ سوره قصص آیه ۵
- ↑ بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۱۹
- ↑ سوره اسرا آیه ۸۱. منتهی الآمال، محدّث قمی، ج ۲، ص ۲۸۵
- ↑ مهدی موعود، ترجمه و نگارش، علی دوانی، ص ۳۹۳
- ↑ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۵۰.
- ↑ اکمال الدین، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۴۲۴؛ الغیبة، شیخ طوسی، ص ۲۳۵؛ اعیان الشیعه، امین، ج ۲، ص ۴۶. ترجمه روایت فوق از کتاب راحه الأرواح ومونس الأشباح از ابوسعید حسن بن حسین شیعی سبزواری (متوفای پس از ۷۵۷ ه.ق)، صص ۲۸۳ - ۲۸۵ نقل شده است.
- ↑ قصص، ۵ و ۶.
- ↑ علیزاده، مهدی، نشانههای یار و چکامه انتظار (کتاب)، ص۱۱، ۱۲.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، باب ۴۲، ح ۱؛ همچنین ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۳۸؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۴۹.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۲۹
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص ۵۰۷، ح ۲۴
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۱۹۱ - ۱۹۲.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۱۸۲، ۱۸۳.
- ↑ ترجمه اثبات الوصیة، ص۴۸۲.
- ↑ طبق روایت کلینی هر یک از امامان چون به دنیا آیند دستهای خود را بر زمین نهاده و سرشان را رو به آسمان میگیرند و آنگاه آیاتی از قرآن را تلاوت میکنند؛ کافی، ج۱، ص۳۸۶.
- ↑ خداوندا آنچه به من وعده فرمودهای عملی ساز، سرنوشتم را به انجام برسان، قدمهایم را ثابت بدار و به وسیله من زمین را پر از عدل و داد کن.
- ↑ «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم * و به آنان در این (سر) زمین توانایی بخشیم و با آنان به فرعون و هامان و سپاه آن دو، چیزی را که از آن میهراسیدند نشان دهیم» سوره قصص، آیه ۵-۶.
- ↑ قضیه به طور کامل در کتابهای: بحار، ج۵۱، ص۲-۳ و ص۱۲–۱۴؛ الغبیة، طوسی، ص۱۴۱؛ اعلام الوری، ص۳۹۴؛ ینابیع المودة، ج۳، ص۱۱۳؛ کشف الغمة، ج۳، ص۸ – ۲۸۷؛ منتخب الاثر، ص۳۲۳-۳۳۴ و مشیر الاحزان، ص۶ - ۲۹۵ آمده است.
- ↑ «اسْتَوْدَعْنَاهُ الَّذِي اسْتَوْدَعَتْ أُمُّ مُوسَى».
- ↑ «يَا عَمَّةِ فِي كَنَفِ اللَّهِ وَ حِرْزِهِ وَ سَتْرِهِ وَ عَيْنِهِ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَهُ فَإِذَا غَيَّبَ اللَّهُ شَخْصِي وَ تَوَفَّانِي وَ رَأَيْتِ شِيعَتِي قَدِ اخْتَلَفُوا فَأَخْبِرِي الثِّقَاتَ مِنْهُمْ وَ لْيَكُنْ عِنْدَكِ وَ عِنْدَهُمْ مَكْتُوماً فَإِنَّ وَلِيَّ اللَّهِ يُغَيِّبُهُ اللَّهُ عَنْ خَلْقِهِ وَ يَحْجُبُهُ عَنْ عِبَادِهِ فَلَا يَرَاهُ أَحَدٌ حَتَّى يُقَدِّمَ لَهُ جَبْرَئِيلُ(ع) فَرَسَهُ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا»؛ کتاب الغیبة، طوسی، ص۱۴۲؛ بحار، ج۵۱، ص۱۹.
- ↑ «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
- ↑ کتاب الغیبة، ص۱۴۳؛ بحار، ج۵۱، ص۱۹؛ کشف الغمه، ج۲، ص۲۸۸.
- ↑ الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۳۱-۳۴
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۴.
- ↑ روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۵۳.
- ↑ روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۲.
- ↑ قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۱۷۲.
- ↑ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص۲۸۵.