صحابه در علوم حدیث

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

واژه‌شناسی لغوی

صحابه در لغت

  • "صحابه" از واژه "صحبه" گرفته شده و به کسانی گفته می‌شود که همراه و ملازم و معاشر کسی یا چیزی باشند. و این واژه در مصاحبت و همراهی طولانی مدت نیز به کار رفته است[۱].[۲]

صحابه در اصطلاح

اهل سنت

  1. هر کس رسول خدا(ص) را دیده یا همراه و ملازم آن حضرت بوده، از صحابه است[۴].
  2. دانشمندان علم حدیث درباره هر کسی که حدیث یا سخنی از پیامبر(ص) نقل کند، اصطلاح صحابه را به کار می‌برند و این معنا را به اندازه‌ای گسترش داده‌اند که هر کسی را که یک‌بار (یک لحظه) آن حضرت را دیده باشد، شامل می‌شود. البته این مطلب به جهت شرافت و جایگاه والای رسول خدا(ص) است؛ از این رو، هر کسی که پیامبر(ص) را دیده باشد، اصطلاح صحابی درباره او به کار می‌رود[۵].
  3. ابوالمظفر سمعانی گوید: صحابه به کسی گفته می‌شود که همنشینی او با پیامبر(ص) طولانی مدت باشد و این هم‌نشینی بنابر پیروی از حضرت باشد و از او روایت و سخنی شنیده باشد[۶].
  4. سعید بن مسیب گوید: به جهت شرافت همراهی پیامبر(ص)، رسیدن به این مقام، همراهی طولانی مدت را می‌طلبد؛ در نتیجه، صحابه، کسی است که حداقل یک سال یا دو سال همنشین پیامبر(ص) باشد و نیز در یک غزوه یا دو غزوه حضرت را همراهی کرده باشد[۷].
  5. جاحظ و گروهی دیگر بر این باورند که هم‌نشینی طولانی مدت و روایت کردن از حضرت، شرافت صحابی بودن را نصیب فرد می‌کند[۸].
  6. ابن عبدالبر، ابن منده و یحیی بن عثمان بن صالح مصری، کسی را صحابی می‌دانند که مسلمان باشد و زمان پیامبر(ص) را درک کند؛ اگر چه حضرت را ندیده باشد[۹].
  7. ابن حجر می‌گوید: صحابی کسی است که رسول خدا(ص) را دیده و به او ایمان آورده و مسلمان از دنیا رفته باشد[۱۰].[۱۱]

شیعه

نظریه "عادل بودن همه صحابه و بررسی آن[۱۸]

  1. ابوعمر یوسف بن عبدالبر قرطبی می‌نویسد: آنان مردمان بهترین قرن‌ها (در طول تاریخ اسلام) و برترین گروهی هستند که برای دعوت و ارشاد [به سوی اسلام] فرستاده شده‌اند. عدالت همگی آنان با ستایش خداوند عزوجل و پیامبرش از آنان، به اثبات رسیده است. چه کسی عادل‌تر از آنانی است که خداوند ایشان را برای هم‌نشینی و یاری پیامبرش برگزیده است؟ چه شهادت تزکیه‌ای بهتر از این، و چه گواهی عدالتی کامل‌تر از این را میتوان تصور کرد؟[۱۹].
  2. ابوالمعالی عبدالملک جوینی می‌گوید: بر مسلمان معتقد واجب است تا بدانند که همه اصحاب پیامبر(ص) از دیدگاه پیامبر در مقام قابل غبطه و خاصی قرار داشتند و پیامبر(ص) به هر یک از آنان توجه ویژه‌ای داشت. نصوص قرآنی از عدالت صحابه و خشنودی خداوند از آنان در "بیعت رضوان" خبر می‌دهند و قرائن نیز نشان می‌دهند که مهاجرین و انصار ستایش نیکو شده‌اند[۲۰].
  3. ابوعمرو عثمان بن الصلاح شهر زوری می‌گوید: همه اصحاب از امتیاز خاصی برخوردارند و آن اینکه از عدالت هیچ یک از آنان سؤال نمی‌شود، بلکه این مسئله‌ای قطعی تلقی می‌شود؛ زیرا همه آنان مطلقاً، از دیدگاه نصوص قرآن، احادیث و اجماع کسانی که اجماع آنان قابل قبول و معتبر است، عادل‌اند. امت اسلامی بر عدالت اصحاب پیامبر(ص) اتفاق نظر دارد، اگر چه صحابه از کسانی باشند که در درگیری‌ها (میان اصحاب پیامبر) شرکت داشته‌اند. همچنین این دیدگاه، دیدگاه علمایی است که اجماع آنان معتبر است. این اعتقاد به خاطر حسن ظن و با توجه به فضائل و مناقب آنان است. و گویا تأیید الهی بوده تا درباره عدالت آنان اجماع باشد؛ زیرا آنان ناقلان و پاسداران شریعت اسلامی بوده‌اند[۲۱].
  4. احمد بن تیمیه می‌گوید: از اصول اعتقادی اهل سنت و جماعت آن است که دل‌ها و زبان‌های شان [از بغض و بدگویی] درباره اصحاب(ص) پاک و سالم است؛ چنانکه خداوند آنان را این چنین توصیف می‌فرماید: "آنان که پس از مهاجر و انصار آمدند (یعنی تابعین و مؤمنان تا روز قیامت) همواره در دعا به درگاه خدا می‌گویند: پروردگارا! ما و برادران دینی‌مان را که در ایمان آوردن، پیش از ما شتافتند، بیامرز و در دل ما کینه مؤمنان را قرار نده؛ پروردگارا! تو بسیار مهربان هستی". و این اصل اعتقادی به پیروی از دستور رسول اکرم(ص) است که می‌فرماید: "به اصحاب من ناسزا نگویید؛ سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، اگر یکی از شما به اندازه کوه اُحد طلا انفاق کند، به پاداش یک یا نصف مُد از کردار آنان نخواهد رسید[۲۲].
  5. مسعود بن عمر تفتازانی م‌ینویسد: اهل حق درباره بزرگداشت صحابه و پرهیز از بدگویی درباره آنان اتفاق نظر دارند؛ به ویژه درباره مهاجران و انصار که در قرآن و سنت مناقب آنان یاد شده و (در حدیث) درباره تعرض به جایگاه والای آنان هشدار داده شده است. [[[رسول اکرم]](ص) می‌فرماید: "درباره اصحاب من از خدا بترسید و آنان را پس از من هدف [نسبت‌های ناروا] قرار ندهید"؛ "به اصحاب من ناسزا نگویید"؛ "بهترین و برترین روزگاران، روزگار من است"؛ اگر اصحاب پیامبر اسلام(ص) پس از مرگ ایشان، دچار انحراف می‌شدند، حتماً آن حضرت(ص) با هوش خویش و با ارتباط با وحی و الهام این موضوع را یادآور می‌شدند. و اما بسیاری از مطالبی که درباره صحابه پیامبر(ص) نقل می‌شود، در واقع یا صحت ندارند و اگر به فرض صحیح باشند، قابل توجیه و تأویل‌اند[۲۳].
  1. صحب: الصَّاحِبُ الملازم...، و لا يقال في العرف إلّا لمن كثرت ملازمته...، و الْمُصَاحَبَةُ و الِاصْطِحَابُ أبلغ من الاجتماع، لأجل أنّ المصاحبة تقتضي طول لبثه... (مفردات، راغب، ماده «صحب»؛ لسان العرب، ابن منظور، ج۷، ص۲۸۶؛ تاج العروس، زبیدی، ج۱، ص۳۲.
  2. دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۵.
  3. برای آگاهی بیشتر، ر.ک: کتاب‌های علم رجال و درایه، به ویژه مقباس الهدایه، مامقانی، ج۳، ص۳۱۰ - ۲۹۶.
  4. صحیح بخاری، کتاب بدء الخلق، باب فضائل اصحاب النبی(ص).
  5. مقدمه اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۹.
  6. فتح المغیث، سخاوی، ج۴، ص۳۱؛ مقباس الهدایه، مامقانی، ج۳، ص۲۹۷.
  7. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۵، ص۸۸؛ الوافی بالوفیات، صفدی، ج۱، ص۲۰۶؛ حلیة الاولیاء، ابونعیم، ج۲، ص۱۶۱.
  8. الأمالی، سید مرتضی، ج۱، ص۱۳۸؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۱۲، ص۳۱۲؛ فتح المغیث، سخاوی، ج۳، ص۹۲-۹۳ و ۹۵.
  9. الجرح و التعدیل، ابن عبدالبر، ج۹، ص۱۷۵؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۴، ص۳۹۶؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۱۱، ص۲۵۷؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۱۳، ص۳۵۴.
  10. الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۴.
  11. دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۶-۱۸.
  12. الرعایة علی الدرایه، شهید ثانی، ص۳۳۹.
  13. نهایة الدرایه، سید حسن صدر، ص۳۴۱.
  14. إذا رأيت الرجل ينتقص أحدا من أصحاب رسول الله(ص) فاعلم أنه زنديق، و ذلك أن الرسول حقّ، و القرآن حق، و ما جاء به حق، و إنما أدى إلينا ذلك كلّه الصحابة، و هؤلاء يريدون أن يجرحوا شهودنا ليبطلوا الكتاب و السنّة، و الجرح بهم أولى، و هم زنادقة (الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۱۶۲).
  15. برای آگاهی از رفتار صحابه با یکدیگر، به کتاب «الغدیر» و کتاب‌های سیره و تاریخ رجوع کنید.
  16. موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۳۶-۳۸.
  17. دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۸-۲۱.
  18. بیشتر مطالب این قسمت، از کتاب «پیامدهای نظریه عدالت صحابه»، نوشته حسین رجبی نقل شده است.
  19. فهم خير القرون، و خير أمة أخرجت للناس، ثبتت عدالة جميعهم بثناء الله عزّ و جلّ‌ عليهم و ثناء رسوله(ص)، و لا أعدل ممن ارتضاه الله لصحبة نبيه و نصرته، و لا تزكية أفضل من ذلك، و لا تعديل أكمل منه (الاستیعاب، ج۱، ص۷).
  20. و الذي يجب على المعتقد أن يلتزمه، أن يعلم أن جلة الصحابة كانوا من رسول الله(ص) بالمحل المغبوط و المكان المحوط. و ما منهم إلا و هو منه ملحوظ محظوظ. و قد شهدت نصوص الكتاب على عدالتهم و الرضا عن جملتهم بالبيعة بيعة الرضوان و نص القرائن على حسن الثناء على المهاجرين و الأنصار (الإرشاد إلی قواطع الأدلة فی اصول الاعتقاد، ص۳۶۴).
  21. للصحابة بأسرهم خصيصة، و هي أنه لا يسأل عن عدالة أحد منهم، بل ذلك أمر مفروغ منه؛ لكونهم على الإطلاق معدّلين بنصوص الكتاب و السنة، و إجماع من يعتدّ به في الإجماع من الأمة.... ثم إن الأمة مجمعة على تعديل جميع الصحابة، و من لابس الفتن منهم، فكذلك بإجماع العلماء الذين يعتد بهم في الإجماع، إحسانا للظن بهم، و نظرا إلى ما تمهّد لهم من المآثر، و كأن الله سبحانه و تعالى أتاح الإجماع على ذلك لكونهم نقلة الشريعة (علوم الحدیث، ص۲۹۴-۲۹۵).
  22. و من أصول أهل السنة و الجماعة سلامة قلوبهم و ألسنتهم لأصحاب رسول الله(ص) كما وصفهم الله به في قوله تعالى: ﴿وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ «و کسانی که پس از آنان آمده‌اند می‌گویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفته‌اند بیامرز و در دل‌های ما کینه‌ای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشاینده‌ای» سوره حشر، آیه ۱۰. و طاعة للنبي(ص) في قوله: "لا تسبوا أصحابي، فو الذي نفسي بيده لو أن أحدكم أنفق مثل أحد ذهبا ما بلغ مد أحدهم و لا نصيفه" (شرح العقیدة الواسطیه، ص۱۵۷-۱۵۸).
  23. إتفق أهل الحق على وجوب تعظيم الصحابة. و الكف عن الطعن فيهم، سيما المهاجرين و الأنصار لما ورد في الكتاب و السنة من الثناء عليهم، و التحذير عن الإخلال بإجلالهم: «اللّه اللّه في أصحابي، لا تتخذوهم غرضا من بعدي»، «لا تسبوا أصحابي»، «خير القرون قرني» و لو كانوا فسدوا بعده لما قال ذلك، بل نبّه، و كثير مما حكي عنهم افتراءات، و ما صح فله محامل و تأويلات (شرح المقاصد، ج۵، ص۳۰۳).
  24. دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۲-۲۵.