نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Saqi(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۵ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۵ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۷ توسط Saqi(بحث | مشارکتها)
علت طولانی شدن غیبت امام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«همچنانکه وجودش را علت و حکمتی است و غیبتش را علت و حکمتی است، همچنین طول مدت را نیز علت و حکمتی است و بالاخره هر چیزی را مدتی است: ""لکل أجل کتاب"" باید مدتش را طی کند. چند علت برای طول غیبت از اخبار استفاده میشود:
خداوند فرمود: ﴿فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ﴾[۱] "تو از مهلت داده شدگانی تا روز میقات معلوم -که روز قیامتقائم (ع) است-".
پس باید ابلیس استفاده کامل و بهرهبرداری تمام از دولت خود کند و چون به تاریخ برگردیم و نیک بررسی کنیم، اگر منصف باشیم خواهیم دید که دولتابلیس در ازمنه گذشته اگرچه به طول انجامیده بهرهبرداری کامل نکرده، چندی است که در این ازمنه اخیر تازه میخواهد بهرهبرداری کند و بهطوری که مقصود او است تاحدی نائل شود، اگر ازمنه سابق را با این زمان اخیر مقایسه کنیم، خواهیم دید که هیچ وقت اینگونه اسباب فسق و فجور و لهو و لعب و آزادی از همه جهت و اسباب ظلم و تعدی و جور و همه انواع قبائح فراهم و آماده نبوده پس باید غیبت آنقدر طول بکشد که شیطان تا حدی به آرزوی خود برسد.
علت دوم: اینکه هر صنفی به حکومت برسد تا از امتحان بیرون آیند. حضرت صادق (ع) فرمود: "دولت ما آخر دولتها است، نماند اهل بیتی که خدا برای آنها حکومت و دولتی مقرر کرده مگر اینکه همه به دولت خود برسند، تا اینکه چون سیره مرا ببینند نگویند اگر ما مالک امر میبودیم نیز چنین رفتار میکردیم"[۲]. ایضا آن حضرت فرمود: "نخواهد بود این امر تا نماند هیچ صنفی از مردم مگر این که ولایت پیدا کنند بر مردم، تا اینکه کسی نگوید اگر ما ولایت مییافتیم عدالت میکردیم، سپس قائمقیام کند به حق و عدالت"[۳].
علت سوم: بیوفائی و ناپایداری در عهد و پیمان و متحد و یکدل نبودن یاران. خود آن حضرت در توقیعی که برای شیخ مفید صادر فرمود، فرموده است: "اگر چنانچه شیعیان ما خداوند ایشان را به طاعت خود موفق کند، همه باهم مجتمع و یکدل بودند در وفای به عهد ما، فیضملاقات ما بر ایشان به تأخیر نمیافتاد و هرآینه زودتر به سعادتدیدار ما نائل میشدند نظر به حقمعرفت و صدق معرفتشان نسبت به ما، پس ما را از ایشان حبس نکرده جز آنچه به ما میرسد از اعمال ناشایستهای که ما آنها را خوش نداریم از ایشان و انتظار آن را از ایشان نداریم"[۴].
پس باید آنقدر طول بکشد که کسانی که بعد از تمییز و تمحیص باقی میمانند، مجدانه پایدار در عهد و فداکاری باشند در اثر طول انتظار و شدت اشتیاق با انزجال از واردات بسیار و قهرا این معنی بهتدریج حاصل خواهد شد، چنانکه حال مردم این ازمنه با غیبت امام (ع) بسیار فرق دارد با مردمی که در عصر حضور بودند از جهت محبت و معرفت و خلوص.
از قضیه ملاقاتعلی بن ابراهیم مهزیار معلوم میشود نگرانی و دلگیری آن حضرت از اعمال دوستان خود و اینکه اعمال بد ایشان نیز دخیل در غیبت و طول آن است، گفت: چون به خدمت رسیدم آن حضرت به من فرمود: ما انتظار ترا داشتیم شب و روز چرا دیر کردی؟ عرض کردم: کسی نبود که مرا به سوی شما رهنمائی کند، پس حضرت با انگشت به زمین میزد و فرمود: نه چنین است و لکن شماها به زیادی اموال پرداختید و بر ضعفای مؤمنین تجبر به خرج دادید و قطع رحم کردید، پس چه عذری برای شما الان میباشد؟ گفتم: التوبه التوبه. پس فرمود:ای پسر مهزیار، اگر نبود استغفار بعضی از شماها برای بعضی، هرآینه هرکس بر زمین بود هلاک میشد به جز خواص شیعه، آنانکه اقوالشان با افعالشان شبیه است[۵].
علت چهارم: اینکه خداوند در صلب کفار و فجار مؤمنینی قرار داده، چنانکه در صلب مؤمنین نیز کفار و فجاری قرار داده. ﴿يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ﴾[۶] و چون آن حضرتقیام به سیف میکند از فاجر و کافر چیزی نمیگذارد؛ پس باید آنقدر طول بکشد تا اینکه هر مؤمنی که در صلب کافر و فاجر است بیرون آید.
"اگر هر هم زائل و جدا شوند یعنی مؤمن و کافر، هرآینه عذاب میکنیم اشخاصی را که کافرند از ایشان عذاب دردناکی". گفت: چه مقصود است از زائل و جدا شدن؟ فرمود: ودیعههائی است از مؤمنین در صلب جمعی از کافرین و همچنین قائم (ع) ظهور نخواهد کرد هرگز تا اینکه ودیعههای خدا بیرون آید و چون بیرون آیند آنگاه ظاهر شود بر دشمنانخدا و آنان را بکشد[۸].
«باید توجّه داشت گرچه این سؤال معمولا از شیعه در مسأله غیبت میشود، امّا با کمی دقّت متوجّه خواهیم شد که دیگران هم از آن سهمی دارند؛ یعنی، به شکل دیگر متوجّه سایر معتقدان به ظهور یک مصلح بزرگ جهانی که روزی باید قیام کند و جهان را پر از عدل و داد سازد، میگردد؛ هر چند عقیدهشیعه را درباره طول عمر و غیبت قبول نداشته باشند. باید توجّه داشت برنامه قیاممهدی(ع)، همانند برنامه قیام همه پیامبران الهی، از راه بهرهگیری از وسائل و اسباب طبیعی انجام میگیرد، و هیچگاه اعجاز اساس آن را تشکیل نمیدهد؛ معجزات جنبه استثنایی دارند و در روند برنامههای اصلاحیرهبر آسمانی جز در موارد استثنائی دخالت نخواهند داشت. به همین دلیل، همه انبیا از سلاح روز، تربیت افراد لایق، مشورتهای لازم، طرح نقشههای مؤثّر، تاکتیکهای نظامی حساب شده، و خلاصه، فراهم ساختن هرگونه امکان مادّی و معنوی برای پیشبرد هدفشان استفاده میکردند؛ و در انتظار این نمینشستند که هر روز معجزهای واقع شود و دشمن یک گام عقبنشینی کند، یا دوستان در پرتو اعجاز هر روز در مسیر تکامل گامی به پیش بگذارند. بنابراین، اجرای طرح حکومتحق و عدالت در سطح جهانی نیز باید با استفاده از وسایل مادّی و معنوی لازم جز در موارد استثنائی تحقّق پذیرد. به تعبیر دیگر، مهدی(ع) آئین و مذهب جدیدی با خود نمیآورد بلکه او طرحهای انقلابی اجرا نشده الهی را به مورد اجرا میگذارد. رسالت او تنها ابلاغ و انذار و تعلیم و تربیت و توصیه و تذکّر نیست. رسالت او اجرای همه اصولی است که به ظلم و ستم و تبعیض، در سایه حکومتعلم و ایمان پایان میبخشد، و مسلّماً اجرای این طرح بدون آمادگی یا آمادگیها ممکن نیست.
با توجّه به اصل اساسی بالا روشن میشود که چرا میگوییم هنوز وجود این آمادگی مسلّم نیست؛ چه اینکه، حدّاقل چند نوع آمادگی برای این کار لازم است:
آمادگی پذیرش (آمادگی روانی):مردمجهان باید بقدر کافی تلخی این وضع نابسامان و بیعدالتیها را درک کنند. مردمجهان باید نارسائی و ضعف قوانین بشری را برای اجرای عدالت اجتماعی لمس کنند. مردمجهان باید این حقیقت را بیابند که تنها در سایه اصول و پیوندهای مادّی و ضمانت اجرایی موجود و مقرّرات خود ساخته انسان ها مشکل جهان حل نمیشود؛ بلکه مشکلات هر روز متراکمتر و به گونه کلاف سردرگمی پیچیدهتر میگردد. مردمجهان باید احساس کنند که بحرانهای کنونی زاییده نظامات کنونی است; و این نظامات از حلّ بحرانها سرانجام عاجزند. مردمجهان باید درک کنند که برای وصول به این هدف بزرگ، اصول و نظاماتی تازه لازم است که متّکی به ارزشهای انسانی و ایمان و عواطف بشری و اخلاق باشد، نه تنها اصول خشک و بی روح و نارسایی مادّی. مردمجهان باید به این حد از رشد اجتماعی برسند که بفهمند پیشرفت تکنولوژی الزاماً به مفهوم پیشرفت بشریّت و تأمین خوشبختیانسانها نیست; بلکه تکنولوژی پیشرفته تنها در صورتی ضامن نیکبختی و سعادت است که زیر چتر یک سلسله اصول معنوی و انسانی استقرار یابد و الاّ همان گونه که بارها دیده ایم بلا آفرین خواهد بود و مایه ویرانگری است. مردمجهان باید دریابند صنایع اگر به صورت بتی در آیند برحجم مشکلات کنونی افزوده خواهد شد و به ابعاد ویرانی و ضایعات جنگها وسعت میبخشد؛ بلکه باید به شکل ابزاری در آیند تحت کنترل انسانهای شایسته. بالاخره مردمجهان باید تشنه شوند و تا تشنه نشوند به سراغ چشمههای آب نمیروند. و به تعبیر دیگر، تا در مردمجهان تقاضائی نباشد، عرضه هر نوع برنامه اصلاحی، مفید و مؤثّر نخواهد بود؛ که قانون "عرضه و تقاضا" بیش از آنچه در مسائل اقتصادی مورد توجّه است در مسائل اجتماعی باید مورد توجّه قرار گیرد. این سؤال پیش میآید که این حالت عطش و تقاضا را چه عاملی باید ایجاد کند؟ در پاسخ میگوییم: قسمتی از آن را گذشت زمان، و بدون آن ممکن نیست، امّا قسمت دیگری بستگی به تعلیم و تربیت دارد؛ باید با رستاخیزفکری که از طرف اندیشمندان با ایمان و آگاهان مسؤول جامعه به وجود میآید، عملی گردد. آنها باید با برنامههای انسانسازی خود، حدّاقل این آگاهی را به مردمجهان بدهند که با این اصول و قوانین و روشهایی که در دست دارند مشکلات اساسی حل نخواهد شد؛ و به هر حال، این نیز نیازمند به زمان است.
تکاملفرهنگی و صنعتی: از سوی دیگر گردآوری تمام مردمجهان در زیر یک پرچم، کوتاه ساختن دست زورمندان و قلدران در همه جا، گستردن تعلیم و تربیت در آخرین حدّ امکان در همه سطوح، تفهیم کامل این مسأله که اختلاف زبان، و نژاد، و منطقه جغرافیایی و مانند آنها، دلیل بر این نیست که مردمجهان نتوانند همانند برادران، در یک خانوادهزندگی کنند؛ و در صلح و برادری و عدالت زیست نمایند. و فراهم ساختن یک اقتصاد سالم و کافی برای همه انسانها، نیاز به رشد فرهنگی و بالا رفتن سطح دانش بشری از یک سو، و تکامل وسائل صنعتی از سوی دیگر دارد؛ وسائلی که بتواند پیوند سریع و نزدیک و دائمی میان تمام نقاط جهان بر قرار سازد، که آن هم بدون گذشت زمان ممکن نیست. چگونه ممکن است یک حکومت به وضع همه جهان رسیدگی کند اگر ارتباطات به کندی صورت گیرد؟چگونه میتوان با وسائلی که فرستادن یک پیام با آن به نقاط دور افتاده جهان یک یا چند سال وقت لازم دارد دنیا را اداره کرد؟ از پاره ای از روایات که شکل زندگیمردمجهان را در عصر قیاممهدی(ع) ترسیم میکند و بعداً بخواست خدا مشروحاً پیرامون آن بحث خواهد شد استفاده میشود که پیشرفت تکنولوژی و صنعت مخصوصاً صنایع حمل و نقل و ارتباطی در آن عصر چنان خواهد بود که قارّه های بزرگ جهان عملا به صورت چند شهر نزدیک به هم در میآیند؛ و شرق و غرب حتّی حکم یک خانه را پیدا میکند؛ مشکل زمان و مکان بکلّی حل خواهد شد. البتّه ممکن است قسمتی از این امور در پرتو یک جهش و انقلاب صنعتی در آن عصر صورت گیرد، ولی بالاخره یک نوع آمادگی علمی به عنوان زمینه باید در آستانه چنان عصری باشد.
پرورش یک نیروی ضربتی انقلابی: سرانجام لازم است گروهی هر چند در اقلّیّت باشند در این جهان پرورش یابند که هسته اصلی ارتش انقلابی آن مصلح بزرگ را تشکیل دهند. باید در میان این جهنّم سوزان، گلهائی برُویَد تا مقدّمه گلستانی گردد؛ باید در این شوره زار نهالهایی تربیت شوند تا پیام آور بهار برای دگران باشند. باید افرادی فوق العاده آگاه، شجاع، دلسوز؛ فداکار و جانباز برای این کار تربیت شوند هرچند نسلهایی برای این منظور یکی پس از دیگری بگذرند تا ذخایر اصلی آشکار گردد و عناصر اصلی انقلاب فراهم شود، و این نیز زمان میخواهد. امّا این که چه کسی باید عهده دار پرورش اینگونه افراد گردد؟ باید به خاطر داشته باشیم که این برعهده همان رهبر بزرگ است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم دست به چنین برنامه ای بزند (شرح بیشتر پیرامون این موضوع بخواست خدا در بحث آینده خواهد آمد).
در روایات اسلامی یکی از علل طولانی شدن غیبت امام(ع) مسأله امتحان و آزمون عمومی مردم؛ و انتخاب اصلح ذکر شده که ممکن است اشاره به همین موضوع باشد.
توضیح اینکه: آزمونهای انسانی الهی، همچون آزمونهای به خاطر آگاهی بیشتر به حال آزمون شوندگان نیست، بلکه به معنی پرورش استعدادها و آشکار ساختن شایستگیها و جدا شدن صفوف از یکدیگر است. و به تعبیر دیگر، هدف آنها تربیت و تکامل یا ایجاد آمادگی است؛ زیرا احاطه علمی خداوند نسبت به همه چیز هر گونه هدفآگاهی طلبی را از آزمونهای الهی سلب میکند»[۱۱].
«به تأخیر افتادن ظهور، علتهای مختلفی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
عدم پذیرش جهانی: برای اینکه قیامحضرت به نتیجه برسد، لازم است بیشتر مردمآمادگیپذیرش حکومتامام زمان (ع) را بیابند و با جان و دل، به دستورهای ایشان گردن نهند. این پذیرش جهانی زمانی روی میدهد که مردم از تمام حکومتهای برپاشده ناامید شوند و ببینند که افراد عادی نمیتوانند عدالت و معنویتجامعه را تأمین کنند. در این صورت، خودبهخود به این نتیجه میرسند که فقط امامی معصوم که به اسرار عالم آفرینش و انسانهاآگاه است، میتواند حکومتعدل را برپا کند. همچنین درمییابند که عدالت، لازمترین چیزی است که باید به آن پایبند بود و حتی در موارد ضرر به خود نیز، نباید روی عدالت پا گذاشت و ظلم بر دیگران را روا دانست. بعد از فراهم آمدن این مقدمات، مردم سراسر جهاناحکاماسلام و فرمانهای امام زمان (ع) را که عین اسلام است، به جان میپذیرند.
فراهم نبودن زمینه تشکیل حکومت جهانی: بعضی معتقدند پیشرفتهای صنعتی و فنآوری و نیز وجود گسترده و قوی وسایل ارتباط جمعی، زمینهسازظهور به شمار میآیند و برای حکومت جهانی، باید چنین ابزاری نیز بهطور گسترده در تمام جهان فراهم آید تا مردمدنیا بهدرستی از وضعیت نظامظلم و جورحاکم بر جهانآگاه گردند و از طرف دیگر، با نظام الهی و نجاتبخشاسلام بهطور صحیح آشنا شوند. در نتیجه، قدرت تشخیص حق از باطل را یافته و برای تحقق دولت حق به تلاش و جنبش افتند؛ افزون بر اینکه برای کنترل و ادارهجهان به دست دولتی مرکزی، به چنین وسایل پیشرفتهای نیاز جدّی است»[۱۲].