نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۱ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۱۱ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
“اشراط” جمع “شرط” به معنای نشانه و سرآغاز است. و اشراط الساعة یعنی نشانههای آن،[۳] "الساعه" به بخشی از بخشهای شبانه روز گفته میشود و مقصود از آن در اینجا قیامت است به جهت اینکه وقوع آن ناگهانی است و یا اینکه طول آن نزد خداوند مانند ساعتی از ساعات بندگان است.[۴]اشراط الساعة یعنی نشانههای قیامت.[۵] پس از سپری شدن عصر ظهور، فرجام تاریخ فرا میرسد و بساط دنیا درهم ریخته و قیامت برپا میگردد و پیش از حادث شدن قیامت، نشانههایی ظاهر میشود که از بروز قیامت خبر میدهد، این نشانهها در فرهنگ اسلامیاشراط الساعه نامیده شدهاند.[۶]خداوند میفرماید:[۷]﴿فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا﴾[۸] در روایات[۹] "اشراط الساعه"، زنجیرهای از پدیدههای انسانی و طبیعی شمرده شده که از زمان بعثترسول اکرم (ص) آغاز و تا فروپاشی کامل نظام طبیعت ادامه مییابد.[۱۰]
تعبیرات برخی احادیث که زمان ظهور نزدیک قیامت است، زمینۀ اشتباه میان دو علامت شده است مانند:[۱۳] «اگر یک روز از دنیا هم باقی نمانده باشد مهدی خواهد آمد.» و حال آنکه مراد این روایات قطعی بودن ظهور است.[۱۴]
تعبیراتی که در برخی احادیث وارد شده، این تصور را ایجاد کرده که زمان ظهورمهدی، نزدیک زمان برپایی قیامت است. به نظر میرسد احادیثی با این مضمون که: "اگر یک روز از دنیا هم باقی نمانده باشد، مهدی خواهد آمد" یا "قیامت برپا نمیشود مگر این که مردی از اهل بیت من قیام میکند"[۲۴]، زمینهای برای آمیختن نشانههای ظهور با اشراط الساعه شده باشد. در صورتی که مراد از این احادیث، تأکید بر قیام مهدی و قطعی بودن آن است، نه این که این حرکت، نزدیک به قیامت یا آخرین روزهای جهان رخ میدهد.
نزدیک بودن الفاظ قیام و قیامت و قائم با همدیگر و هممعنا بودن آنهاست. مثلًا نعمانی، روایتی از امیر مؤمنان(ع) آورده که با عبارت «" لَا تَقُومُ الْقِيَامَةُ حَتَّى تُفْقَأَ عَيْنُ الدُّنْيَا وَ تَظْهَرَ الْحُمْرَة"»[۲۵] آغاز میشود. یعنی قیامت به پا نمیشود مگر آن که نشانههایی از جمله سرخی در آسمان محقق شود؛ اما مرحوم مجلسی، همین حدیث را با عبارت «لَا يَقُومُ الْقَائِمُ حَتَّى ...» آورده است[۲۶]. این گونه تشابه و تصحیفات میتواند دلیلی دیگر بر خلط علائم ظهور، با نشانههای قیامت باشد»[۲۷].
خداوند سبحان میفرماید: ﴿فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا﴾[۳۹]؛ "آیا کافران جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان فرا رسد، در حالی که هم اکنون نشانههای آن پدید آمده است؟"
حال این که نشانههای بروز قیامت یا "اشراط الساعه" چه اموری هستند، بحثی است که در ادامه و ضمن بیان "نکات" مربوط به علائم ظهور بدان خواهیم پرداخت. به هر روی باید توجه کرد که هر دو واقعه "ظهورحضرتبقیة الله الأعظم (ع)" و "پدیدار شدن رستاخیز" در مقطع تاریخی موسوم به "آخر الزمان" صورت میپذیرد و احتمال اشتباه شدن آنها میرود. بر این پایه لازم است با هوشیاری کامل، آنها را شناسایی نموده و از یکدیگر تفکیک کرد و از درهم آمیختن و جابجایی آنها - خطایی که برخی از نویسندگان بدان مبتلا شدهاند - دوری گزید.
«"أشراط" جمع"شَرَط" به معنای نشانه[۴۰] یا سرآغاز یک چیز است و "الساعه" به بخشی از بخشهای شبانه روز گفته میشود و مقصود از آن در این جا قیامت است؛ به جهت اینکه وقوع آن ناگهانی است و یا اینکه طول آن نزد خداوند مانند ساعتی از ساعات بندگان است[۴۱]. پس مراد از "اشراط الساعه"، نشانههایی است که پیش از قیامت یا در آستانه آن، پدید میآید. واژه "اشراط" در قرآن، فقط یک بار و به صورت اضافه به ضمیر"الساعه" به کار رفته است[۴۲].
در روایات "اشراط الساعه"، زنجیرهای از پدیدههای انسانی و طبیعی شمرده شده که از زمان بعثت رسول اکرم (ص) آغاز و تا فروپاشی کامل نظام طبیعت ادامه مییابد و البته همه آنها را میتوان نشانههایی از نزدیک شدن رستاخیز بزرگ دانست. علاوه بر واژه "اشراط" از واژههایی چون "علامات" نیز برای نشانههای قیامت استفاده شده است[۴۳].
در منابع اهل سنتروایات فراوانی درباره نشانههای قیامتنقل شده است[۴۴]. بخاری در صحیح خود از حذیفهنقل کرده است: ما در حال گفت وگو بودیم که رسول خدا (ص) حاضر شد و فرمود: از چه سخن میگویید؟ گفتیم از قیامت؛ فرمود: «"انها لَن تَقُوم حتی تَرَونَ قبلَها عشر آیاتٍ فَذَکر الدُخان والدجال والدابهَ و طلوعَ الشمسِ من مغربِها و نزولَ عیسی بن مریم (ع) و یأجوجَ و مأجوجَ و ثلاثه خسوفٍ: خَسفٌ بالمشرقِ و خسفٌ بالمغرب و خَسفٌ بجزیره العرب و آخر ذلک نار تَخرُج من الیَمن تَطردُ الناسَ الی مَحشَرهم"»[۴۵]؛ قیامت آشکار نمیشود، مگر اینکه ده نشانه پیش از آن ببینید: دود، دجال، جنبنده، طلوع خورشید از سمت مغرب، نزول عیسی (ع)، یأجوج و مأجوج، لرزش زمین در مشرق و مغرب و در جزیره العرب و آخرین نشانه آتشی است که از سوی یمن آشکار شود و مردم را به سوی محشر سوق دهد. آن حضرت در روایت دیگری درباره نشانههای قیامت میفرماید:«"عَشْرٌ قَبْلَ الساعَهِ لَا بُد مِنْهَا السفْیَانِی وَ الدجالُ وَ الدخَانُ وَ الدابهُ وَ خُرُوجُ الْقَائِمِ وَ طُلُوعُ الشمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَ نُزُولُ عِیسَی (ع)وَ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِجَزِیرَهِ الْعَرَبِ وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ الناسَ إِلَی الْمَحْشَرِ"»[۴۶]؛ به ناگزیر ده چیز، پیش از برپایی قیامت، رخ خواهد داد: خروج سفیانی، دجال، پیدا شدن دود، جنبنده، خروج قائم (ع)، طلوع خورشید از مغرب آن، فرود آمدن عیسی (ع)، فرو رفتن [در زمین] در ناحیهمشرق و فرو رفتن در منطقه جزیرهالعرب و آتشی که از انتهای عدن بر میخیزد و مردمان را به سوی صحرای محشرراهنمایی میکند. از آنجایی که روایات مربوط به نشانههای قیامت، در منابع اسلامی بهویژه اهل سنت گستره بسیار وسیعی را به خود اختصاص داده و بررسی همه آنها فرصتی فراختر را میطلبد، در اینجا مبنای درس را بر روایتنقل شده از شیخ طوسی قرار میدهیم.
بنابراین میتوان مجموعه "اشراط الساعه" را بهویژه از نگاه منابع شیعی به دو بخش تقسیم کرد:
در روایات "اشراط الساعة"، زنجیرهای از پدیدههای انسانی و طبیعی شمرده شده که از زمان بعثترسول اکرم(ص) آغاز و تا فروپاشی کامل نظام طبیعت ادامه مییابد و البته همۀ آنها را میتوان نشانههایی از نزدیک شدن رستاخیز بزرگ دانست.
بر این اساس میتوانیم "اشراط الساعة" را سلسلهای از حوادث اجتماعی و طبیعی بدانیم که از زمان بعثترسول اکرم(ص) آغاز، و تا فروپاشی کامل نظام طبیعت ادامه مییابد و همه آنها را میتوان نشانههایی از نزدیک شدن رستاخیز بزرگ دانست[۶۰].
«بهمعناى "نشانههاى برپایى قیامت" است. در منابع روایى، از برخى نشانههاى ظهور، به عنوان نشانههاى برپایى قیامت یاد شده است. مانند: خروجدجّال، اشکار شدن خورشید در ناحیهمغرب، نزول عیسى (ع) از آسمان و... پیامبر (ص) مىفرمایند: "ده چیز، پیش از برپایى قیامت، ناگزیر رخ خواهد داد: خروج سفیانى و دجال، پیدا شدن دود و چهارپا، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب و فرود آمدن عیسى (ع) از آسمان، فرورفتن (در زمین) در ناحیهمشرق و فرورفتن در منطقه جزیرة العرب، اتشى که از انتهاى عدن برمىخیزد و مردمان را به سوى صحراى محشر مىکشاند"[۶۱]. برابر این حدیث، خروج سفیانى و دجال، طلوع خورشید از مغرب و... از نشانههاى قیامت است و حال آنکه در روایات دیگر، آنها به روشنى از نشانههاى ظهور معرفى شدهاند. البته همه این رخدادها که از وقوع آنها خبر داده شده، چه بهعنوان نشانههاى ظهور و چه بهعنوان نشانههاى قیامت، پیش از برپایى قیامت -هرچند با فاصله زیاد- واقع خواهند شد. با این حساب، آنچه در طول دوره غیبت کبرى واقع شود، بهطور طبیعى پیش از برپایى قیامت واقع شده و در نتیجه از نشانههاى قیامت است[۶۲]. بر این اساس، همه نشانههاى ظهور، بهگونهاى نشانههاى قیامت هم هستند، ولى همه نشانههاى قیامت، نشانههاى ظهور نمىتوانند باشند، زیرا ممکن است برخى از آنها پس از ظهورحضرت مهدى (ع) واقع شوند[۶۳].
«علایم از واژه عَلَم و به معنای نشانههاست که برای ظهورحضرت مهدی (ع) است و احادیثی با عنوان همین موضوع در کتابها آماده است. اما اشراط جمع شرط به معنای نشانه و سرآغاز است. اهل لغت میگویند: اولین ستاره بهاری را شَرَط میگویند؛ لذا سرآغاز هر چیزی را شَرَط نامیدهاند و اشراط الساعة یعنی نشانههای آن[۶۷] الساعة به معنای قیامت و رستاخیز است. اشراط الساعة یعنی نشانههای قیامت که کتابهایی با همین عنوان وجود دارد. یکی از مشهورترین آنها کتاب اشراط الساعة، تألیف بزرنجی، متوفای ۱۱۰۳ است.
↑﴿فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ﴾؛ پس آیا جز چشم به راه رستخیزند که ناگهان بر آنان فرا میرسد؟ و به راستی نشانههای آن در رسیده است و چون به سراغشان بیاید یادکردشان، آنان را چگونه سود خواهد داشت؟؛ سوره محمد، آیه: ۱۸.
↑نام تعدادی از این کتابها در گفتار اول از فصل اول گذشت.
↑ر.ک: مسند احمد، ج ۴، ص ۶؛ صحیح مسلم، ج ۲، ص ۶۶۴ و ۶۶۶ و ابن حماد، الفتن، ص ۳۵۶. این روایات به شمارههای ۸۱ و ۸۲ در گفتار چهارم فصل دوم آمده است.
↑جایگاه این بحث در میان اهل سنت سبب شده تا شمار قابل توجهی از آثار روایی آنان با همین عنوان و عنوانهای مشابه آن نام گذاری شود. نک: اشراط الساعه اثر مجدی سید ابراهیم، اشراط الساعه نوشته خالد الغامدی، اشراط الساعه الکبری تألیف البنکانی، اشراط الساعه و امور الآخره نگاشته محمد بن احمد کنعان، الموسوعه فی الفتن و الملاحم و اشراط الساعه، نوشته محمد احمد مبیض، صحیح الفتن و اشراط الساعه، اثر ابو انس صدیق، علامات القیامه و اشراطها اثر الجمیلی و نهایه العالم و اشراط الساعه نوشته منصور عبدالحکیم فقط بخشی از آثار با این عنوان است.
↑ با توجه به جایگاه و اهمیت این بحث برخی از بزرگان بخش مستقلی از کتاب خود را با این عنوان یاد کردهاند: روضة الواعظین، ج۲، ص۴۸۴، با عنوان «مجلس فی ذکر اشراط الساعة»؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۶۶، با عنوان "الباب السادس عشر فی اشراط الساعة"؛ بحار الانوار، ج۶، ص۲۹۵، با عنوان «باب اشراط الساعة و قصة یأجوج و مأجوج».
↑المصنف، ج ۱۱، ص ۲۷۴؛ مسند، ص ۲۴۸؛ المصنف، ج ۸، ص ۲۶۷؛ کتاب الاوائل، ص ۱۱۴؛ السنن الکبری، ج ۱، ص۲۵۵؛ المعجم الکبیر، ج ۹، ص ۲۹۶.
↑جایگاه این بحث در میان اهل سنت سبب شده تا شمار قابل توجهی از آثار روایی آنان با همین عنوان و عنوانهای مشابقه آن نامگذاری شود. نک: اشراط الساعة اثر مجدی سید ابراهیم، اشراط الساعة نوشته خالد الغامدی، اشراط الساعةالکبری تألیف البنکانی، اشراط الساعة و امور الآخرة نگاشته محمد بن احمد کنعان، الموسوعه فی اللفتن و الملاحم و اشراط الساعة، نوشته محمد احمد مبیض، صحیح الفتن و اشراط الساعة، اثر ابو انس صدیق، علامات القیامة و اشراطها اثر الجمیلی و نهایة العالم و اشراط الساعة نوشته منصور عبدالحکیم فقط بخشی از آثار با این عنوان است.
↑ ر.ک: صنعانی، المصنف، ج ۱۱، ص ۲۷۴؛ علی بن جعد، مسند، ص ۲۴۸؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۸، ص ۲۶۷؛ ابن ابی عاصم، کتاب الاوائل، ص ۱۱۴؛ نسائی، السنن الکبری، ج ۱، ص ۲۵۵؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج ۹، ص ۲۹۶