علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۳۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

علم غیب ذاتی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

علم غیب ذاتی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ‌ نخست

جعفر سبحانی

آیت الله سبحانی در کتاب «جدال احسن» در این باره گفته است:

«آگاهی از غیب به صورت "علم ذاتی" و نه اكتسابی آن هم نامحدود نه محدود، از آن خداست و هیچ موجودی با او در این صفت شریک نیست، نه تنها آگاهی از غیب به این معنا از آن خداست، حتی آگاهی از شهادت و غیر غیب نیز به صورت ذاتی و نامحدود از آن خداست، چنانکه در قرآن به‌طور مکرر می‌فرماید: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ.[۱] بنابراین آیاتی که علم غیب را از آن خدا می‌داند و از غیر خدا سلب می‌کند، مقصود، علم غیب ذاتی نامحدود است مانند: ﴿قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ [۲] و یا در آیه دیگر از زبان پیامبر(ص) نقل می‌کند: ﴿وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَاْ إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ[۳] و چون پیامبر(ص) ذاتاً و از درون، آگاه از غیب نبوده و آگاهی او چنانکه معلوم است محدود بوده، لذا خویش را به شیوه مذکور در آیه توصیف می‌کند».[۴]

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

۱. آیت‌الله مصباح یزدی؛
آیت‌الله مصباح یزدی، در کتاب «انسان‌شناسی» در این‌باره گفته‌ است: «گاهى علم غیب به علمى گفته مى‌شود كه اكتسابى نيست، اين ويژه‌ خداست؛ بشر خود به خود به آنها دست نمى‌يابد. اگر هم كسى بخواهد به آنها نائل شود بايد تعليم الهى باشد ماوراءِ بُرْدِ ادراكات ما، غيب است».[۵].
۲. آیت‌الله تحریری؛
آیت‌الله محمد باقر تحریری در کتاب «جلوه‌های لاهوتی» در این باره گفته است:
«علم ذاتی: علم حضوری خداوند است به خویش و به اشیا قبل از ایجاد آنان که در مرتبه ذات او عین آن است، یعنی موجودات قبل از ظهورشان از ذات نامتناهی حق تعالی بدون کثرت "عینی و ذهنی" و با بساطت مطلق، با او تحقق داشته که این تحقق عین ذات بسیط مطلق او و عین حضور ذاتش برای خویش می‌باشد. حال باید دید چگونه می‌توان به آن ذات مقدس نامحدود راه پیدا کرد؟ باید دقت کرد که فقط کسانی توانایی راه‌یابی به کمالات ذاتی حضرت حق را آن‌گونه که هست "یعنی متحد با ذات" دارند که از تمام تعلقات و تعینات وجودی رهایی یافته و نه تنها کمالات وجودی خویش و موجودات بلکه ذات و آنها را نیز ندیده و در ذات احدیّت فانی گردیده باشند و بالاتر از آن، اینکه به جنبه فنا و مظهریت خود از ذات الهی نیز توجهی نداشته و تنها در شهود ذات نامتناهی او مستغرق باشند به گونه‌ای که به این استغراق نیز توجهی نداشته باشند، لذا ایشان علاوه بر این استغراق آیینه تمامی کمالات او نیز هستند به گونه‌ای که توجه و مشاهده آنان و کلام و گفتار ایشان، کاملاً با حقیقت و واقعیت منطبق است. از حضرت رسول اکرم(ص) روایت شده است که درباره خویش فرمود:کسی که مرا ببیند به تحقیق حق را دیده است[۶]. و آن حضرت درباره امیرالمؤمنین علی(ع) نیز فرموده است:علی دیوانه "از خود گذشته، فانی" در ذات خداوند است. [۷].
و همچنین:علی(ع) با حق است و حق با علی(ع) است[۸]. ائمه(ع) نیز با نیل به این مرتبه منیع و فانی شدن در ذات حضرت حق که با صفات ذاتیش عینیّت دارد گنجینه‌ها و خزائن علم ذاتی او گشته‌اند و آن علم مشهود آنان است بدون اینکه بین ذات او و علم و قدرت و حیاتش تعددی مشاهده شود حتی اینکه خود را به او عالم بدانند بلکه در این حالت او را عالم به خود می‌یابند لذا بیانات و فرمایشات ایشان از این مرتبه عالی خبر می‌دهد و امام صادق(ع) می‌فرماید: به راستی خداوند علم است که جهل در او راه ندارد، حیات است که موت ندارد، نور است که تاریکی ندارد[۹]. ائمه(ع) به جهت اهمیتِ معرفی صحیح ذات مقدس الهی، علاوه بر اهتمام به لزوم اعتقاد صحیح در رابطه با ذات الهی، خواسته‌اند حتی در توجهات ذهنی در مقام عبادت نیز از توجه شرک‌آلود اگر چه به صورت شرک مخفی، بر حذر باشیم لذا امام صادق(ع) می‌فرماید: کسی که خدا را با توهّم "صورت یا شکلی برای او" بندگی کند یقیناً کافر شده است و کسی که اسم "خداوند را از جهت ظهور کمالاتش" نه معنا "ذات مطلق الهی" را بندگی نماید قطعاً کافر است، و کسی که اسم و معنا را با هم بندگی کند، به تحقیق مشرک است. و کسی که معنا را بندگی کند با واقع کردن اسماء بر او با صفاتی که خویش را به آن توصیف کرده است و قلبش را به آن معتقد ساخته و زبانش به آن در باطن و آشکارش گویا باشد پس ایشان اصحاب حقیقی امیر المؤمنین(ع) می‌باشند[۱۰]»[۱۱].
۳. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛
حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی در کتاب «بحثی مبسوط در آموزش عقاید» در این‌باره گفته‌اند: «این نوع علم چنانکه از نامش پیداست از راه تحصیل و اکتساب به دست نیامده است و هم از این روست که چنین علمی فقط در مورد خداوند مطرح است و مختص به اوست، چرا که علم او عین ذات است و ذات هم واجب و غیر معلول می‌باشد»[۱۲].
۴. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» و مقاله «قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن» در پاسخ به این پرسش آورده است:

خداوند در آیه‌ای درباره برگزیدگان خود می‌فرماید: ﴿وَ لا يُحيطُونَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاء‏. این آیه کریمه به‌روشنی نشان می‌دهد علمی که به انسان‌ها و برگزیدگان خداوند می‌رسد، به اذن و خواست الهی است و اگر خداوند نخواهد، دانشی نخواهند داشت. در آیه‌ای دیگر، خداوند به‌صراحت به رسول اعظم(ص) بیان می‌کند که علوم ایشان کاملاً وابسته به خداوند است و اگر او نخواهد، وحی‌ای بر آن حضرت نازل نخواهد شد: ﴿وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنا وَكيلاً [۱۳]. در آیه‌ای دیگر، به پیامبر(ص) می‌فرماید: "بگو: به شما نمی‌گویم گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ غیب نیز نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام. جز آنچه را که به من وحی می‌شود، پیروی نمی‌کنم". [۱۴] در این آیه کریمه نیز وابستگی علمی رسول خدا(ص) به وحی الهی کاملاً مشهود است. این‌گونه وابستگی، به‌روشنی نشان می‌دهد که علوم پیامبر(ص) ذاتی نیست و آن حضرت این علوم را از خداوند دریافت کرده است. (...)

بنابراین بی‌تردید علوم ویژه پیامبران ذاتی نبوده، بلکه موهبت و عطای خداوند متعال بوده است و دیگر برگزیدگان خداوند نیز در این حکم با پیامبران شریک‌اند»[۱۵].
  • «فصل چهارم: ماهیت و ویژگی‌های علوم ائمه(ع) در روایات: منظور از ذاتی بودن علوم ائمه(ع) در برابر الهی دانستن، این پندار است که آنان دانش‌های خود را صرف‌نظر از عطای الهی، در ذات خود دارند. چنین دیدگاهی -آن‌گونه که بیان شد- نادرست است. امامان معصوم (ع) حجت‌های خداوند و جانشینان رسول خدایند. در میان روایات یادشده در مباحث گذشته، جایی برای علم ذاتی ائمه(ع) نمی‌توان یافت؛ بلکه روایات یادشده به‌خوبی بیانگر آن بودند که ایشان علوم خود را به شیوه‌های مختلفی که خداوند برای آنان مقدر کرده است، به دست می‌آوردند. بیان شد که علوم اهل بیت(ع) از طریق فراگیری از پیامبر و امامان پیشین(ع)، بهره‌مندی از کتاب‌های الهی و ویژه، الهام، تحدیث فرشتگان و... به دست می‌آید. بیان این شیوه‌ها، خود نفی‌کننده علم ذاتی برای ائمه(ع) است؛ زیرا در صورتی که علم آنان ذاتی باشد، نیازی به کسب آن به شیوه‌های یادشده نبود. امور ذاتی نیازی به کسب ندارند و از ذات جدا نمی‌شوند. در روایتی از امام صادق(ع)، این نکته به‌زیبایی و روشنی بیان شده است: "إِنَّ اللَّهَ لَا يَكِلُنَا إِلَى أَنْفُسِنَا وَ لَوْ وَكَلَنَا إِلَى أَنْفُسِنَا لَكُنَّا كَعَرْضِ النَّاسِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ" [۱۶]. "خداوند ما را به خودمان وانمی‌گذارد؛ که اگر ما را به خودمان واگذارد، مانند سایر مردم خواهیم بود؛ و ما کسانی هستیم که خداوند می‌فرماید: مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را". از این روایت به‌خوبی رابطه بین ائمه(ع) و خداوند روشن می‌شود. آنان از خود چیزی ندارند؛ اما بندگان برگزیده خداوندند که تحت عنایات ویژه اویند و هرگاه چیزی را از او بخواهند، به آنان عطا می‌کند.
در روایتی دیگر از آن حضرت چنین نقل شده است: گاهی "درهای" علم به روی ما گشوده می‌شود و ما "مطالبی را" می‌دانیم و گاهی بسته می‌شود و نمی‌دانیم. آن حضرت در ادامه همین روایت تأکید کرده‌اند که امام فردی مانند دیگر انسان‌هاست؛ همانند آنان به دنیا می‌آید؛ می‌خورد و می‌نوشد؛ مریض می‌شود و سلامتی خود را بازمی‌یابد؛ شاد و محزون می‌شود؛‌ می‌خندد و می‌گرید؛ و... امتیاز او نسبت به دیگران این است که علومی ویژه به او داده شده و دعای او مستجاب است.[۱۷]بنابراین بی‌تردید ائمه(ع) از سرچشمه علوم الهی بهره‌مندند و علمی ذاتی و مستقل از خداوند ندارند»[۱۸].
۵. حجت الاسلام و المسلمین شریعتی؛
حجت الاسلام و المسلمین شریعتی در مقاله «علم امامان به غیب از منظر قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی» در این‌باره گفته‌است: «علم‌ به غیب ذاتی یا استقلالی، علمی است که از درون عالِم می‌جوشد‌ و وابسته‌ به دیگری نیست. این علم‌، ویژه خدای‌ سبحان است. (...) دسته اول آیات‌ به‌ چنین علمی اشاره دارد و ادعای آن برای غیر خدا، موجب کفر و شرک است [۱۹]».[۲۰]
۶. حجت الاسلام و المسلمین جزیری احسائی؛
حجت الاسلام و المسلمین جزیری احسائی در کتاب «دفع الریب عن علم الغیب» در این‌باره گفته‌ است: علم غیب ذاتی به معنای معلوم بالذات. منظور از این معنی، علم به شیء است، بدون تعلیم و تحصیل علم. به این معنی که عالم به آن شیء بدون تعلیم، علم به آن پیدا کرده است. در برخی از روایات علم غیب به این معنی آمده است. مثلا: در نهج البلاغه آمده است: برخی از یاران حضرت امیرالمؤمنین(ع) به ایشان عرض کردند: علم غیب به شما داده شده است! حضرت خندیدند و به آن شخص که از قبیله کلب بود، فرمودند ای برادر ما از قبیله کلب، این علم غیب نیست بلکه این یادگیری از فردی است که علم غیب دارد[۲۱]. ظاهراً امام درصدد بیان این مطلب بودند که علم غیب به این معنی مخصوص خداست. در موثقه عمار ساباطی آمده است: از امام صادق(ع) در خصوص اینکه آیا امام به علم غیب آگاه است پرسش نمودم؛ ایشان فرمودند خیر، ولی اگر بخواهد نسبت به چیزی علم پیدا کند خداوند متعال او را آگاه می‌سازد [۲۲]
۷. حجت الاسلام و المسلمین رضایی اصفهانی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رضایی اصفهانی در کتاب «تفسیر قرآن مهر» در این‌باره گفته‌ است:
«قرآن کریم در آیات بیست و ششم تا بیست و هشتم سوره جن به پیامبران دارای علم غیب و محافظت دقیق از آنان (در انجام مأموریت) اشاره می‌کند و می‌فرماید: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا* لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا[۲۳]
مفسران قرآن در مورد تفسیر آیات و روایات فوق چند تفسیر ارائه کرده‌اند: منظور از علم غیب مخصوصِ خدا همان علم ذاتی و استقلالی است؛ بنابر این پیامبران علم غیب مستقل ندارند، اما به صورت تبعی و با عنایت خدا علم غیب دارند»[۲۴].
۸. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛
حجت الاسلام و المسلمین مصطفی سلطانی در کتاب «امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه» در این باره گفته است: «نکته‌ای که در بحث علم امام(ع) باید به آن توجه داشت، تفکیک بین علم ذاتی ازلی و ابدی و علم غیر ذاتی است. قرآن مجید در بیان علم و نسبت آن به انبیا و ائمه(ع)، گاهی بیان اثباتی و گاهی بیان سلبی دارد. سیاق اینگونه قرآن، نشان‌دهنده تفکیک بین علم ذاتی و غیرذاتی است. آیات نافی علم از پیامبر(ص) نفی علم ذاتی می‌کند، نه غیر ذاتی[۲۵] به این بیان در صورت وجود مصلحت، خداوند همه علوم غیر ذاتی را در اختیار پیامبر(ص) قرار می‌دهد، از این رو تعارضی بین آیات قرآن نیست[۲۶]. بیان فوق به واسطه روایات نیز تأیید می‌شود. در روایتی آمده است: «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ‏ عِلْمٌ‏ مَكْنُونٌ‏ مَخْزُونٌ‏ لَا يَعْلَمُهُ‏ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِكَ يَكُونُ الْبَدَاءُ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُه‏‏‏»[۲۷]»[۲۸].
۹. حجت الاسلام و المسلمین مهدی‌فر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن مهدی‌فر در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان «علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن» در این‌باره گفته‌ است: «این نوع علم از آن خدا و ذاتی اوست و احدی غیر خدا از آن برخوردار نیست چنین علمی ازلی و ابدی و نامتناهی است»[۲۹].
۱۰. آقاى دكتر يوسفيان (هیئت علمی مؤسسه امام خمينى)؛
آقای دکتر حسن یوسفیان، در مقاله «علم غیب امام» در این‌باره گفته‌ است: «نزد امام علی(ع) آن که در ذات خود آگاه از نهان‌هاست و این دانش را از دیگری فرا نگرفته است، کسی جز خدای تعالی نیست." الْعَالِمِ بِلَا اكْتِسَابٍ وَ لَا ازْدِيَادٍ وَ لَا عِلْمٍ مُسْتَفَاد"[۳۰]؛ از این رو، آدمیان هر چند دیوارهای زمان و مکان را به اذن الهی فرو ریزند و به رازگشایی از گذشته و پیش گویی آینده بپردازند، سزاوار آن نیست که به گونه مطلق، دانای نهان‌ها به شمار آیند[۳۱] بر این اساس، امام(ع) در پاسخ به کسی که از اخبار غیبی آن حضرت به شگفت آمده بود و گویا علم غیب، تصویری جز دانش ذاتی و غیر اکتسابی نداشت، [۳۲] فرمود: این علم غیب نیست؛ علمی است که از ارنده علم آموخته شده است[۳۳] گستره علم خداوند همه چیز را در بر می‌گیرد؛ به گونه‌ای که شمار قطره‌های باران ستارگان آسمان را می‌داند[۳۴] از این رو، جای شگفتی نیست اگر شمار موهای سر انسانی را به بنده برگزیده‌اش بیاموزد.[۳۵]. ابوذر غفاری همراه با امام علی(ع) از جایی می‌گذشت که با انبوهی از مورچگان رو به رو گشت. ابوذر از روی شگفتی گفت: "چه بزرگ است خدایی که شمار اینها را می‌داند!" امام(ع) فرمود: "به جای این سخن بگو: چه بزرگ است آفریدگارشان! زیرا سوگند به خدایی که تو را پدید آورد، من نیز به اذن خداوند شمار این مورچگان را می‌دانم و نر و ماده شان را از هم باز می‌شناسم"[۳۶]. همچنین اگر امیرمؤمنان(ع)از درون آدمیان خبر می‌دهد و دوست را از دشمن می‌شناسد،[۳۷] خود، بر این حقیقت پای می‌فشاد که آن را از خزانه علم خداوندی به دست آورده است؛ خدایی که "بر هر چه پوشیده است، دانا است، و هر راز نزد او هویدا است." [۳۸]»[۳۹].
۱۱. پژوهشگران مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها.
پژوهشگران «مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها» در این‌باره گفته‌‌اند: «علم غیب ذاتی و مستقل که مخصوص خداست و احدی جز او از آن خبر ندارد. این نوع علم غیب در چند آیه ذکر شده است: ﴿قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ[۴۰] و ﴿...فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ...[۴۱]»[۴۲].

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. «داننده پنهان و آشکار است».سوره توبه، آیه ۱۰۵.
  2. «بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند و درنمی‌یابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد»، سوره نمل، آیه ۶۵.
  3. « و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید؛ من جز بیم‌دهنده و مژده‌آور برای گروهی که ایمان می‌آورند نیستم»، سوره اعراف، ۱۸۸.
  4. جدال احسن: نقد و بررسی شبهات وهابیان، ص ۹۸ و ۹۹
  5. انسان‌شناسی، ص۴۰۰.
  6. " مَنْ رَآني فَقَدْ رَأیَ الْحَق"؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۲۳۵، روایت۱؛ صحیح بخاری، ج۸، ص۷۲؛ مسند احمد، ج۲، ص۲۴۷.
  7. "عَلِیٌّ مَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ"؛کشف‌ الیقین علامه حلّی، ص۲۱.
  8. "عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي‏"؛ موسوعة الامام علی‌ بن ابی‌ طالب(ع)، ج۲، ص۲۳۷-۲۴۲.
  9. "إِنَّ اللَّهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيه"؛توحید صدوق، ص۱۳۷، روایت۱۳-۱۱.
  10. "مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ دُونَ الْمَعْنَى فَقَدْ كَفَرَ وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَكَ وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِي وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِي سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) حَقّا"؛ اصول کافی، ج۱، ص۸۷، روایت ۱-۳.
  11. جلوه‌های لاهوتی، ج ۱، ص۲۵۰.
  12. بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج٢، ص٢٧.
  13. و اگر بخواهیم، قطعاً آنچه را به تو وحی کرده‌ایم می‌بریم؛ آن‌گاه برای "حفظ" آن، در برابر ما، برای خود مدافعی نمی‌یابی؛ سوره اسراء، آیه: ۸۶.
  14. ﴿قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُون‏ سوره انعام، آیه: ۵۰ و همچنین ر.ک: ﴿وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ‏ سوره هود، آیه: ۳۱.
  15. ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص ۱۱۸.
  16. محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۶۶. سند این روایت، صحیح است. همچنین ر.ک: علی استرآبادی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص۵۱۹. در این منبع به جای "کعرض الناس"، "کبعض الناس" آمده که تعبیر دقیق‌تری است.
  17. محمد بن علی صدوق، الخصال، ج۲، ص۵۲۸: "يُبْسَطُ لَنَا فَنَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنَّا فَلَا نَعْلَمُ وَ الْإِمَامُ يُولَدُ وَ يَلِدُ وَ يَصِحُّ وَ يَمْرَضُ وَ يَأْكُلُ وَ يَشْرَبُ وَ يَبُولُ وَ يَتَغَوَّطُ وَ يَفْرَحُ وَ يَحْزَنُ وَ يَضْحَكُ وَ يَبْكِي وَ يَمُوتُ وَ يُقْبَرُ وَ يُزَادُ فَيَعْلَمُ وَ دَلَالَتُهُ فِي خَصْلَتَيْنِ فِي الْعِلْمِ وَ اسْتِجَابَةِ الدَّعْوَةِ وَ كُلَّمَا أَخْبَرَ بِهِ مِنَ الْحَوَادِثِ الَّتِي تَحْدُثُ قَبْلَ كَوْنِهَا كَذَلِكَ بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَيْهِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) تَوَارَثَهُ مِنْ آبَائِهِ(ع)". مشابه این روایت، از امام رضا(ع) نقل شده است. "رک: محمد بن علی صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۱۴". روایات دیگری نیز نزدیک به این محتوا را می‌رسانند "ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۳۶؛ محمد بن‌ حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۵۱۳".
  18. قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن، ص ۳۱۳.
  19. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص ۵۳
  20. علم امامان به غیب از منظر قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی، دوفصلنامه قرآن‌شناخت، شماره ۱۵، ص ۲۹.
  21. «فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ! فَضَحِكَ(ع) وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ»؛ نهج البلاغه با شرح محمد عبده، ج٢، ص١١، خطبه١٢٨
  22. « سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْإِمَامِ يَعْلَمُ الْغَيْبَ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ‏ءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ».؛ اصول کافی، ج١، ص۲۵۷ و بصائر الدرجات ص ۳۳۵.
  23. «(او) دانای نهان است و هیچ کس را بر (اسرار) نهانش مسلّط نمی‌سازد،* جز کسی از فرستاده [ها] که (خدا از او) خشنود باشد؛ پس در حقیقت، او از پیش رویش و از پشت سرش (محافظانی) کمین کرده وارد می‌سازد،* تا معلوم دارد که یقیناً، رسالت‌های پروردگارشان را رسانده‌اند؛ و به آنچه نزد آنان است احاطه دارد و همه چیز را از نظر عدد شماره کرده است؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.
  24. تفسیر قرآن مهر؛ ج۷، ص۳۱۹.
  25. علی نمازی شاهرودی، علم غیب، ص ۱۴ - ۱۵.
  26. رک: بقره، ۲۱۶؛ توبه، ۱۰۱؛ زمر، ۳۹؛ مجادله، ۵۸؛ عنکبوت، ۴۹؛ آل عمران، ۶۱؛ بقره، ۱۲۹.
  27. خداوند دوگونه علم دارد: علم که در خزینه غیبی خود پنهان دارد و کسی جز او خبر نداردو بداء هم در همین حیطه است و علمی که به ملائکه و انبیایش تعلیم داده است؛ بصائر الدرجات، ص۱۰۹؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۶۳.
  28. امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۹.
  29. علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۲۴.
  30. دانا است بی اندوختن و افزودن دانش و نه دانشی فرا گرفته به کوشش؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۳، ص ۲۴۵
  31. ر.ک: مصنفات الشیخ المفید (اوائل المقالات)، ج ۴، ص ۶۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۰۳، و ج ۵، صص ۳۱۳-۳۱۴
  32. از برخی نقل‌های تاریخی چنین بر می‌آید که این برداشت در آن زمان رواج داشته است. برای نمونه، ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۰۳؛ ری شهری، محمد، موسوعه الامام علی بن ابی طالب(ع)، ج ۷، ص ۲۰۶
  33. " لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْم‏"؛ نهج البلاغه، خطبه، ۱۲۸، ص ۱۲۷
  34. نهج البلاغه، خطبه: ۱۷۸، ص ۱۸۶
  35. ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۱۴
  36. شرف الدین استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهره، ج ۲، ص ۴۹۰
  37. ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۴۳۸؛ فیض کاشانی،ملا محسن الوافی، ج 3۳، ص ۵۴۲ و حر عاملی، محمد، اثبات الهداه، ج ۲، صص ۴۹۵، ۴۶۰ و ۴۵۷
  38. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲ص، ص ۱۳۰
  39. علم غیب امام، ص۳۴۲.
  40. بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم؛ سوره انعام، آیه ۵۰.
  41. «...بگو که غیب، تنها از آن خداوند است..».؛ سوره یونس، آیه ۲۰.
  42. وبگاه مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها