آیا اندیشه عصمت بدعتی از یهود و نصاری است؟ (پرسش)
آیا اندیشه عصمت بدعتی از یهود و نصاری است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت |
مدخل اصلی | عصمت در ادیان و مکاتب - شبهات عصمت |
مدخل وابسته | یهود - مسیحیت |
تعداد پاسخ | ۴ پاسخ |
آیا اندیشه عصمت بدعتی از یهود و نصاری است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ جامع اجمالی
با اندکی جستجو در منابع و تعالیم دین یهود، شواهدی بر عصمت انبیا، حتی در مقام عمل نیز میتوان به دست آورد. در یکی از کتابهای اپوکریفای عهد عتیق به نام نیایش مَنَسّی (صلاة منسّی) در آیه هشتم عصمت انبیا را به نحو شدیدی مطرح میکند. این نیایش دعای یکی از پادشاهان بنی اسرائیل به نام ملک یهودا (۶۹۵ - ۶۴۱ ق. م) است. او ملت یهود را گمراه کرد؛ اما هنگامی که در دوره اسارت بابلی اسیر شد و به بابل منتقل شد، توبه کرد و در مقابل خدای پدران یهود (آبای یهود) خضوع کرد. او در این کتاب، نیایش کوتاهی دارد که در آن عصمت آبا (Patriachs) را نیز مطرح میکند[۱].
مضمون این آیه چنین است: «پس تو ای خدا! ای خداوند حق! توبه را بر کسانی که عادل هستند واجب نکردی، یعنی بر ابراهیم، اسحاق و یعقوب که آنها هیچگاه خطا نکردند. اما توبه را بر من که گناهکارم فرض و واجب نمودهای»[۲]
«بعضی میگویند اندیشه عصمت از یهودیانی نشأت گرفته که تازه مسلمان شده بودند. لکن میدانیم که یهود نمیتواند مبتکر اندیشه عصمت باشد، چون در تورات موجود، قبیحترین گناهان را به انبیا نسبت دادهاند[۳].
هر چند در تورات تحریف شده کنونی، گناهان و خطاهای زیادی به انبیای الهی نسبت داده شده است، لکن انبیا از دروغ و خطا در تبلیغ وحی، معصوم دانسته شدهاند. به تعبیر دیگر، بر طبق کتاب مقدس یهود» نبی دهان خداست و سخن و کلام او سخن خدا«[۴]. موسی بن میمون، متفکر و اندیشمند یهودی قرون وسطا (۱۲۰۴-۱۱۳۵م) اعتقاد به عصمت انبیا را یکی از ارکان اساسی اعتقادات یهود برمیشمرد، به طوری که پس از مطالعه و بررسی مبانی فکری و اصول اعتقادی مذهب یهود، سیزده اصل کلی را از آن استخراج نموده که از جمله آنها این است. تمامی سخنان انبیا صحیح است[۵] و کتاب تورات که در دست ماست، همانی است که به حضرت موسی(ع) وحی شده است[۶].[۷]
در بیان منشأ طهارت و پاکی انبیا، در منابع مربوط به یهود چنین آمده است: زیرکی و چابکی برای انسان پاکی میآورد. پاکی باعث طهارت میشود، طهارت به پرهیزگاری منجر میگردد، پرهیزگاری به انسان قدّوسیّت میبخشد، قدّوسیّت آدم را متواضع و فروتن میکند. تواضع و فروتنی ترس از خطاکاری را در دل انسان میپرورد، ترس از خطاکاری سبب پارسایی و دینداری میشود و پارسایی و دینداری شخص را دارای روح القدس میکند[۸] و آنگاه: روحالقدس انبیا را از خطا و اشتباه در آنچه که بر زبان آنها جاری میکند، مصون و محفوظ میدارد. از این رو، اخبار و اقوال آنها معصوم از خطاست... بنابراین، پیامبران نه در گفتار خطا میکنند و نه در کتابت سخنان روحالقدس[۹]. البته تورات فعلی، انبیا را در اعمال شخصی خود معصوم از گناه و خطا نمیداند و حتّی گناهانی همچون قتل، کفر، زنا و شرب خمر نیز به ساحت مقدس آنها نسبت داده شده است[۱۰]. هر چند در موارد دیگری تصریح شده است که انحراف اخلاقی، عطیه نبوت را به طور موقّت، یا برای همیشه، از شخص پیامبر سلب مینماید: اگر پیغمبر تکبر کند، از وی دور میشود و اگر او عصبانی و خشمگین شود نیز نبوت او ترک میگوید[۱۱].[۱۲]
عهد عتیق در موارد متعددی ارتکاب گناه و خطا را به انبیا نسبت داده است؛ حتی گناهانی مانند زنا، شرب خمر، قتل و کفر را برای پیامبران برشمرده است[۱۳]. بررسی این موارد نشان میدهد که عصمت در مقام عمل را برای انبیا نمیتوان به دین یهود نسبت داد؛ گرچه در کتابهایی که در شرح و بسط عهد عتیق در آیین یهود نگاشته شده است، شواهدی برخلاف این نتیجهای که در ابتدای نظر اتخاذ شد، به چشم میخورد و آن تصریحاتی است که میگوید پیامبر در حال پیامبری نمیتواند گناه کند یا خطای اخلاقی داشته باشد. هرگونه انحرافی، مقام نبوت را به طورموقت یا همیشه از پیامبر سلب میکند: «اگر پیامبر تکبر کند، نبوت از وی دور میشود و اگر او عصبانی یا خشمگین شود نیز نبوت او را ترک میگوید»[۱۴].
طبق این توجیه تلمود عصمت لازمه مقام و منزلت نبوت است و مقام نبوت هیچ گاه با گناه و انحراف اخلاقی جمع نمیشوند و سازگاری ندارند.
آنچه گفته شد، در مورد عصمت انبیا در مقام عمل بود؛ اما دین یهود، عصمت انبیا را در مقام اخذ و تلقّی وحی و بازخوانی آن مسلّم شمرده است. بنا به کتاب مقدس دین یهود «نبی دهان خداست و سخن و کلام او سخن خدا»[۱۵].[۱۶]
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
1. ابراهیم صفرزاده؛ |
---|
آقای صفرزاده در کتاب «عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی» در اینباره گفته است:
«بعضی میگویند اندیشه عصمت از یهودیانی است که تازه مسلمان شده بودند. لکن میدانیم که یهود نمیتواند مبتکر اندیشه عصمت باشد، چون در تورات، قبیحترین گناهان را به انبیا نسبت دادهاند. البته علمای نصاری، مسیح را منزه از هرگونه عیب و خطا و گمراهی میدانند، اما نه به عنوان یک انسان، بلکه به عنوان خدای متجسِّد و یکی از اقانیم سهگانه (پدر، پسر، روحالقدس)، و از همینرو وصف عصمت را برایش قائلاند. مسیحیان، نویسندگان کتاب مقدس را نیز در مقام تعلیم معصوم میدانند و اگر بپذیریم که علمای مسیحی از ابتدا دارای اعتقاد به عصمت بودند، ولی اعتقاد به عصمت انبیا و امامان در میان مسلمین نمیتواند برگرفته از اعتقاد مسیحیت باشد زیرا دایره عصمت در اسلام و مسلمین، گستردهتر از اعتقاد مسیحیت میباشد[۱۷]. در پایان باید به این نکات اشاره نمود:
|
2. بهروز مینایی؛ |
---|
آقای دکتر بهروز مینایی در کتاب «اندیشه کلامی عصمت» در اینباره گفته است:
«در عهد عتیق در موارد متعددی ارتکاب گناه و خطا را به انبیا نسبت داده است؛ حتی گناهانی مانند زنا، شرب خمر، قتل و کفر را برای پیامبران برشمرده است[۱۹]. ازجمله این پیامبران آدم، نوح، ابراهیم، موسی، داود، سلیمان، ایوب، اشعیا و عزرا میباشند. بررسی این موارد نشان میدهد که عصمت در مقام عمل را برای انبیا نمیتوان به دین یهود نسبت داد؛ گرچه در کتابهایی که در شرح و بسط عهد عتیق در آیین یهود نگاشته شده است، شواهدی بر خلاف این نتیجهای که در بادی نظر اتخاذ شد، به چشم میخورد و آن تصریحاتی است که میگوید پیامبر در حال پیامبری نمیتواند گناه کند یا خطای اخلاقی داشته باشد. هرگونه انحرافی، مقام نبوت را به طورموقت یا همیشه از پیامبر سلب میکند: «اگر پیامبر تکبر کند، نبوت از وی دور میشود و اگر او عصبانی یا خشمگین شود نیز نبوت او را ترک میگوید»[۲۰]. طبق این توجیه تلمود عصمت لازمه مقام و منزلت نبوت است و مقام نبوت هیچ گاه با گناه و انحراف اخلاقی جمع نمیشوند و سازگاری ندارند. آنچه گفته شد، در مورد عصمت انبیا در مقام عمل بود؛ اما دین یهود، عصمت انبیا را در مقام اخذ و تلقّی وحی و بازخوانی آن مسلّم شمرده است. بنا به کتاب مقدس دین یهود «نبی دهان خداست و سخن و کلام او سخن خدا»[۲۱]. موسی بن میمون از متفکران و دانشمندان یهودی قرون وسطا (۱۱۳۵ - ۱۲۰۴م) اعتقاد بر عصمت انبیا را از ارکان اساسی اعتقادات یهود برمیشمرد. او پس از بررسی مبانی اعتقادی و اصول فکری مذهب یهود، سیزده اصل کلی را از آنها استخراج میکند که ازجمله آنها این است: «تمامی سخنان انبیا صحیح میباشد». منابعی که در شرح و تفسیر تورات نگاشته شدهاند، منشأ طهارت و پاکی انبیا را اینگونه بیان میکنند: زیرکی و چابکی برای انسان پاکی میآورد؛ پاکی باعث طهارت میشود؛ طهارت به پرهیزگاری منجر میگردد؛ پرهیزگاری به انسان قدوسیت میبخشد؛ قدوسیت آدم را متواضع و فروتن میکند؛ تواضع و فروتنی ترس از خطاکاری را در دل انسان میپرورد؛ ترس از خطاکاری سبب پارسایی و دینداری میشود؛ پارسایی و دینداری شخص را دارای روح القدس میکند[۲۲]. در نتیجه: «روح القدس انبیا را از خطا و اشتباه در آنچه بر زبان آنها جاری میکند، مصون و محفوظ میدارد؛ از این رو اخبار و اقوال آنها معصوم از خطاست.... بنابراین پیامبران نه در گفتار خطا میکنند و نه در کتابت سخنان روح القدس»[۲۳]. با اندکی جستجوی دیگر در منابع و تعالیم دین یهود، شواهدی بر عصمت انبیا، حتی در مقام عمل نیز میتوان به دست آورد. در یکی از کتابهای اپوکریفای عهد عتیق به نام نیایش مَنَسّی (صلاة منسّی) در آیه هشتم عصمت انبیا را به نحو شدیدی مطرح میکند. این نیایش دعای یکی از پادشاهان بنی اسرائیل به نام ملک یهودا (۶۹۵ - ۶۴۱ ق. م) است. او ملت یهود را گمراه کرد؛ اما هنگامی که در دوره اسارت بابلی اسیر شد و به بابل منتقل شد، توبه کرد و در مقابل خدای پدران یهود (آبای یهود) خضوع کرد. او در این کتاب نیایش کوتاهی دارد که در آن عصمت آبا (Patriachs) را نیز مطرح میکند[۲۴]. مضمون این آیه چنین است: «پس تو ای خدا! ای خداوند حق! توبه را بر کسانی که عادل هستند واجب نکردی، یعنی بر ابراهیم، اسحاق و یعقوب که آنها هیچگاه خطا نکردند. اما توبه را بر من که گناهکارم فرض و واجب نمودهای»[۲۵]».[۲۶] |
3. احمد حسین شریفی؛ |
---|
آقایان دکتر یوسفیان و شریفی در «پژوهشی در عصمت معصومان» در اینباره گفتهاند:
«عصمت در یهودیت: هر چند در تورات محرّف، گناهان و خطاهای زیادی به انبیای الهی نسبت داده شده است، لکن انبیا از دروغ و خطا در تبلیغ وحی، معصوم دانسته شدهاند. به تعبیر دیگر، بر طبق کتاب مقادس یهود "نبی دهان خداست و سخن و کلام او سخن خدا"[۲۷]. موسی بن میمون، متفکر و اندیشمند یهودی قرون وسطا (۱۲۰۴-۱۱۳۵م) اعتقاد به عصمت انبیا را یکی از ارکان اساسی اعتقادات یهود بر میشمرد. به طوری که پس از مطالعه و بررسی مبانی فکری و اصول اعتقادی مذهب یهود، سیزده اصل کلی را از آن استخراج نموده که از جمله آنها این است. تمامی سخنان انبیا صحیح میباشد[۲۸] و کتاب تورات که در دست ماست، همانی است که به حضرت موسی (ع) وحی شده است[۲۹]. در بیان منشأ طهارت و پاکی انبیا، در منابع مربوط به یهود چنین آمده است: زیرکی و چابکی برای انسان پاکی میآورد. پاکی باعث طهارت میشود، طهارت به پرهیزگاری منجر میگردد، پرهیزگاری به انسان قدّوسیّت میبخشد، قدّوسیّت آدم را متواضع و فروتن میکند. تواضع و فروتنی ترس از خطاکاری را در دل انسان میپرورد، ترس از خطاکاری سبب پارسایی و دینداری میشود، و پارسایی و دینداری شخص را دارای روح القدس میکند[۳۰]. و آنگاه: روحالقدس انبیا را از خطا و اشتباه در آنچه که بر زبان آنها جاری میکند، مصون و محفوظ میدارد. از این رو، اخبار و اقوال آنها معصوم از خطاست... بنابراین، پیامبران نه در گفتار خطا میکنند و نه در کتابت سخنان روحالقدس[۳۱]. البته چنانکه اشاره شد، تورات فعلی، انبیا را در اعمال شخصی خود معصوم از گناه و خطا نمیداند. و حتّی گناهانی همچون قتل، کفر، زنا و شرب خمر نیز به ساحت مقدس آنها نسبت داده شده است[۳۲]. هر چند در موارد دیگری تصریح شده است که انحراف اخلاقی، عطیه نبوت را به طور موقّت، یا برای همیشه، از شخص پیامبر سلب مینماید: اگر پیغمبر تکبر کند، از وی دور میشود. و اگر او عصبانی و خشمگین شود. نیز نبوت او ترک میگوید[۳۳]. عصمت در مسیحیت: آیین مسیحیت، علاوه بر آنکه مسیح (ع) را هم از نظر تعلیم و هم اخلاق، معصوم و بدون نقص میداند، عصمت افراد دیگری، از جمله نویسندگان کتاب مقدس، را نیز میپذیرد[۳۴]. به دلیل شواهد گوناگون و به اعتراف خود مسیحیان، انجیلهای موجود همان کتابی نیست که بر عیسی (ع) نازل شده است. بلکه بعد از آنکه کتاب اصلی از بین رفته است و سالها پس از حضرت مسیح (و به عقیده مسیحیت بعد از کشته شدن مسیح) عدهای از شاگردان او، کتب حاضر را نوشتهاند. حال آیین مسیحیت موجود در زمان ما، برای جلب اعتماد پیروان خود و اقناع فکری و وجدانی آنها، نویسندگان این کتب را از نظر تعلیم معصوم میداند یعنی هر چند در اعمال مربوط به زندگی شخصی خودشان دچار عیب و نقص و اشتباهاتی بودهاند، امّا در مقام تعلیم کتاب مقدّس، عیب و نقصی در آنها راه ندارد. البته مسیحیان کاتولیک به این حد اکتفا نکرده و مقام پاپ را نیز، مقامی منزه از آلودگیها و نقایص شمردهاند. آنها پاپ را لااقل در اوامر دینی و فتاوای شرعی، انسانی پاک و بیعیب و نقص، قلمداد میکنند[۳۵]. هر چند رهبران کلیسا، از این موقعیت و منزلت فوقالعاده اجتماعی خویش سوء استفاده کردند و در واقع "این نهادی که این قدر منادی محبّت و عشق به انسانها بوده است، بیش از هر نهاد دیگری در تاریخ بشریت، خونریزی کرده است"[۳۶]. شاید جایزالخطا شمردن همه انسانها و مخالفت با عصمت آدمیان. که یکی از ارکان معرفتشناسی برخی از مکاتب مغرب زمین به شمار میرود، واکنشی باشد در مقابل سوء استفادههای فزاینده کلیسا از این مقام[۳۷]. عصمت در دین اسلام: بر کسانی که نگاهی -هر چند گذرا- به قرآن کریم و روایات پیامبر گرامی اسلام (ص) و اهلبیت (ع) او بیندازند. پوشیده نخواهد ماند که مسأله عصمت از تعالیم اساسی اسلام، و بلکه از ضروریات دین است، و از آغاز، همگام با سایر احکام و اعتقادات اسلامی مطرح بوده است؛ هر چند این بحث، همچون سایر مباحث کلامی و اعتقادی، با پیدایش علم کلام رونق بیشتری یافت و موشکافیهای دقیقتری در آن انجام گرفت، و فِرق گوناگون کلامی، هر یک بر حسب اصول خویش، در باب محدوده عصمت نظرات مختلفی ارائه دادند. ما، در اینجا قصد بررسی آثار کلامی مکتوب در این زمینه را نداریم. امّا برای دفع برخی از شبهات ناگزیریم، اشاراتی به برخی از روایات پیامبر اکرم (ص) و جریانات مرتبط با این مسأله در زمان آن حضرت، داشته باشیم؛ تا مبدأ پیدایش اندیشه عصمت و نحوه تلقی و برخورد مسلمانان با آن روشن شود. علاوه بر آیات قرآنی که تصریح به عصمت انبیا، به ویژه رسول گرامی اسلام دارند- و در جای خود به تفصیل بررسی خواهد شد – اینک تنها به ذکر چند روایت و قضیه تاریخی اکتفا میکنیم؛ تا روشن شود که اعتقاد به عصمت انبیا اعتقادی ریشهدار در تعالیم اولیه اسلام است و اصل اعتقاد به آن نزد مسلمانان امری مسلّم و خدشهناپذیر است. عصمت در روایات پیامبر (ص): پیامبر گرامی اسلام در برخی از روایات، به عصمت خویش و اهلبیت (ع) تصریح نمودهاند که در اینجا به ذکر دو روایت در این زمینه اکتفا میشود:
|
4. جعفر انواری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین انواری در کتاب «نور عصمت بر سیمای نبوت» در اینباره گفته است:
«موضوع عصمت، پیشینهای بس طولانی در کتابهای آسمانی دارد. این موضوع در گذر تاریخ اسلام به صورت موضوعی مهم، مورد توجه اندیشمندان و صاحبنظران و بلکه عموم مسلمانان قرار داشته است که خاستگاه آن را میتوان آیات قرآن و گفتار معصومان (ع) دانست. رونالدسن خاورشناس، پیشینه عقیده به عصمت را به دوران پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) پیوند میدهد. وی چنین نگاشته است: «پیدایش عقیده به عصمت، پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) تا زمان غیبت حضرت مهدی تحقق یافته است و در زمان آل بویه که ثقة الاسلام کلینی، شیخ مفید و شیخ صدوق در آن دوران میزیستند، به رشد کامل خود رسیده است»[۴۰]. پیشینه اعتقاد به عصمت در ادیان پیشین: در ادیان پیشین، پارهای از مطالب در کتابهای عهدین، گویای این است که یهود و نصارا به عصمت پیامبران اعتقادی نداشتهاند؛ اما برخی دیگر از مطالب آنان، از اعتقاد به عصمت پیامبران خبر میدهد. رشید رضا مینویسد: مسیحیان تنها به عصمت حضرت مسیح باور دارند؛ چه اینکه او پروردگار و معبود است و هموست که انسانها را از کیفر کارهای خودشان میرهاند. او خود باید از هر لغزشی به دور باشد تا بتواند دست دیگر انسانها را بگیرد و آنان را نجات بخشد؛ اما آنچه از کتاب انجیل برداشت میشود، این است که برخی پیامبران همچون حضرت یحیی بن زکریا، در عصمت در رتبهای بالاتر از حضرت مسیح (ع) قرار دارند.... حتی به گواهی انجیل، پدر و مادر حضرت یحیی (ع) (حضرت زکریا و یصابات) در زندگی خود تمام دستورهای الهی را بدون هیچگونه کم و کاست اجرا میکردند. این خود گواهی بر عصمت آنان است. پیامبران دیگری را نیز میتوان یافت که در تورات از آنان به نیکی یاد شده و هیچگونه لغزشی به آنان نسبت داده نشده است[۴۱]. برخی محققان اینگونه نوشتهاند: «یهودیان و مسیحیان انبیا را معصوم نمیدانند و گناهان بزرگی را به آنان نسبت میدهند.... مسیحیان تنها حضرت عیسی (ع) را معصوم میدانند؛ زیرا معتقدند وی علاوه بر نبوت، الوهیت نیز داشته است و صدور گناه از خدا معنایی ندارد»[۴۲]. برخی متکلمان مسیحی چنین میگویند: «مسیح تنها شخصی است که از نظر تعلیم و اخلاق بدون نقص بود»[۴۳]. اما با نگاهی به کتاب مقدس، این دیدگاه تأیید میشود که از نگاه اهل کتاب، پیامبران دیگری غیر از حضرت عیسی (ع) نیز دارای عصمت بودهاند. در کتاب مقدس، اعتراض یهودیان به حضرت عیسی (ع) نقل شده است که به حضرتش در مورد خوردن از زراعت در روز شنبه خرده گرفتند و حضرت در پاسخ آنان، به رفتار حضرت داود (ع) استناد جست. این خود حکایت از آن دارد که عملکرد حضرت داود (ع) حجت بوده است و این عصمت او را اثبات میکند. در انجیل چنین آمده است: «واقع شد در بست دوم اولین که او از میان کشتزارها میگذشت و شاگردانش خوشهها میچیدند و به کف مالیده میخوردند و بعضی از فریسیان بدیشان گفتند: چرا کاری میکنید که کردن آن در سبت جایز نیست؟ عیسی (ع) در جواب ایشان گفت: آیا نخواندهاید آنچه داود و رفقایش کردند در وقتی که گرسنه بودند.»..[۴۴]. از اینجا میتوان به این نتیجه دست یافت که عصمت حضرت داود نزد آنان ثابت بوده است. لازمه این ایده آن است که اتهام به آن حضرت در مورد همسر ارمیا اتهامی بیپایه است[۴۵]. در مورد حضرت زکریا نیز چنین آمده است: «... کاهنی زکریا نام، از فرقه ابیا بود که زن او از دختران هارون بود و الیصابات نام داشت و هر دو در حضور خدا صالح و به جمیع احکام و فرایض خداوند بیعیب سالک بودند»[۴۶]. اما برخی دیگر چنین نگاشتهاند: (عموم اهل کتاب، از یهود و نصارا، بر این باورند که انجام تمام گناهان از سوی پیامبران رواست؛ تنها دروغ در مقام تبلیغ امری نارواست که روح القدس آنان را در این زمینه از خطا باز میدارد»[۴۷]. مرحوم بلاغی در این زمینه چنین مینویسد: «تمام باورمندان به دین و رسالت پیامبران بر آناند که ایشان خود از هرگونه لغزشی به دور هستند.... اهل کتاب، پیامبران را به مطلب ساختگی که خود به ساختگی بودن آنها اذعان دارند، متهم میسازند»[۴۸].[۴۹] |
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ رونالدسون، عقیدة الشیعه، ص۳۲۴ - ۳۲۵؛ به نقل از: الاصحاح، ص۳۳.
- ↑ Bible، Revised Standard Version: Dictionary of Bible، Manasseh of prayer، Apocrypha. مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص۱۷۵.
- ↑ الهدی إلی دین المصطفی، ج۱ (مقارنة الادیان الیهودیه)، ص۱۹۱ و ۲۳۱؛ الالهیات (سبحانی)، ج۳، ص۱۶۳؛ پژوهشی در عصمت معصومان، ص۸۴.
- ↑ تحقیقی در دین یهود، ص۳۲۹.
- ↑ الادیان الحیة، ص۱۴۰.
- ↑ جهان مذهبی، ج۲، ص۶۲۳-۶۲۴.
- ↑ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت ص ۵۰.
- ↑ گنجینهای از تلمود، ص۱۳۹. (به نقل از: میشناسوطا ۹: ۱۵).
- ↑ المیزان فی مقارنة الأدیان، ص۳۳.
- ↑ ر.ک: خلاصة الکلام فی افتخار الاسلام، ص۹۰ و ۱۰۷؛ المیزان فی مقارنة الأدیان، ص۳۳-۳۶؛ مقارنة الأدیان، الشرقاوی، ص۱۹۴-۲۱۹؛ بذل المجهود فی افحام الیهود. ص۱۶۹-۱۷۹؛ عقیدة الشیعه، ص۳۲۴.
- ↑ گنجینهای از تلمود، ص۱۴۰ (به نقل از: پساجیم ۶۶ ب).
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص۶۹-۷۹.
- ↑ ر.ک: رونالدسون، عقیدة الشیعه، ص۳۲۴، محمد عزت الطهطاوی، المیزان فی مقارنة الادیان، ص۳۳ ـ ۳۶، محمد الشرقاوی، مقارنة الادیان، ص۱۹۴ ـ ۲۱۹، السمؤل بن یحیی المغربی، بذل المعهود فی افحام الیهود، ص۱۶۹ ـ ۱۷۹، محمدصادق فخرالاسلام، رسالة خلاصة الکلام فی افتخار الاسلام، ص۹۰ ـ ۱۰۷.
- ↑ راب آبراهام کهن، گنجینهای از تلمود، ص۱۴۰، به نقل از: پ جیم ۶۶ ب.
- ↑ ر.ک: عهد عتیق، سفر خروج، ۴: ۱۵ و ۷: ۱. در این دو آیه خداوند خطاب به موسی درباره هارون چنین میگوید: «و بدو سخن خواهی گفت و کلام را به زبان وی القا خواهی کرد و من با زبان تو و با زبان او خواهم بود و آنچه باید بکنید شما را خواهیم آموخت» (سفر خروج، ۴: ۱۵). «و خداوند به موسی گفت: ببین تو را بر فرعون خدا ساختهام و برادرت هارون نبی تو خواهد بود» (سفر خروج، ۷: ۱).
- ↑ مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۱۷۵.
- ↑ الهدی إلی دین المصطفی، ج۱ (مقارنة الادیان الیهودیه)، ص۱۹۱ و ۲۳۱؛ الالهیات (سبحانی)، ج۳، ص۱۶۳؛ پژوهشی در عصمت معصومان، ص۸۴.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۲۶۸.
- ↑ ر.ک: رونالدسون، عقیدة الشیعه، ص۳۲۴، محمد عزت الطهطاوی، المیزان فی مقارنة الادیان، ص۳۳ – ۳۶، محمد الشرقاوی، مقارنة الادیان، ص۱۹۴ - ۲۱۹، السمؤل بن یحیی المغربی، بذل المعهود فی افحام الیهود، ص۱۶۹ - ۱۷۹، محمدصادق فخرالاسلام، رسالة خلاصة الکلام فی افتخار الاسلام، ص۹۰ - ۱۰۷.
- ↑ راب آبراهام کهن، گنجینهای از تلمود، ص۱۴۰، به نقل از: پ جیم ۶۶ ب.
- ↑ ر.ک: عهد عتیق، سفر خروج، ۴: ۱۵ و ۷: ۱. در این دو آیه خداوند خطاب به موسی درباره هارون چنین میگوید: «و بدو سخن خواهی گفت و کلام را به زبان وی القا خواهی کرد و من با زبان تو و با زبان او خواهم بود و آنچه باید بکنید شما را خواهیم آموخت» (سفر خروج، ۴: ۱۵). «و خداوند به موسی گفت: ببین تو را بر فرعون خدا ساختهام و برادرت هارون نبی تو خواهد بود» (سفر خروج، ۷: ۱).
- ↑ راب آبراهام کهن، گنجینهای از تلمود، ص۱۳۹ به نقل از: میشناسوطا ۹: ۱۵.
- ↑ محمدعزّت الطهطاوی، المیزان فی مقارنه الادیان، ص۳۳.
- ↑ رونالدسون، عقیدة الشیعه، ص۳۲۴ - ۳۲۵؛ به نقل از: الاصحاح، ص۳۳.
- ↑ Bible، Revised Standard Version: Dictionary of Bible، Manasseh of prayer، Apocrypha. و در ذیل ماده Sin تألیف HASTINGS، رونالدسون در همان مصدر یادشده ترجمه عربی این آیه را این چنین آورده است: فَأَنتَ اِذَن يا ربّ! اله الحق! لم تفرض التوبة للعادل، لابراهیم و اسحاق و يعقوب الذين لم يخطئوا نحوك، لكنّك فرضتها على أنا المذنب. ترجمه انگلیسی این آیه در همان مصدر سابق یعنی Bible، RSV اینگونه آمده است: »Theore thou، o lord، God of righteous، has not appointed repentance for righteous، for Abraham and Isaac and Jacob، who did not sin against thee، but thou hast appointed repentance for me، who am a sinner.«
- ↑ مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۱۷۵.
- ↑ تحقیقی در دین یهود، ص۳۲۹.
- ↑ الادیان الحیة، ص۱۴۰.
- ↑ جهان مذهبی، ج۲، ص۶۲۳-۶۲۴.
- ↑ گنجینهای از تلمود، ص۱۳۹. (به نقل از: میشناسوطا ۹: ۱۵).
- ↑ المیزان فی مقارنة الأدیان، ص۳۳.
- ↑ ر.ک: خلاصة الکلام فی افتخار الاسلام، ص۹۰ و ۱۰۷؛ المیزان فی مقارنة الأدیان، ص۳۳-۳۶؛ مقارنة الأدیان، الشرقاوی، ص۱۹۴-۲۱۹؛ بذل المجهود فی افحام الیهود. ص۱۶۹-۱۷۹؛ عقیدة الشیعه، ص۳۲۴.
- ↑ گنجینهای از تلمود، ص۱۴۰ (به نقل از: پساجیم ۶۶ ب).
- ↑ الهیات مسیحی، ص۲۰۵.
- ↑ cience and Religion in The Encyclopedia of Religion, v.۳۱.pp.۱۲۱-۱۲۲..
- ↑ جزوه کلام جدید (انسانشناسی)، ص۱۴۴.
- ↑ جزوه کلام جدید (انسانشناسی)، ص۱۴۴.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۰۱؛ ینابیع الموده، ب ۷۷، ص۲۴۵.
- ↑ شریفی، احمد حسین، یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان ص ۶۹-۷۹.
- ↑ دوایت رونالدسن، عقیدة الشیعه، ۳۲۹.
- ↑ محمد رشید رضا، الوحی المحمدی، ص۱۲.
- ↑ حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص۲۶۳.
- ↑ هنری تیسن، الهیات مسیحی، ترجمه ط. میکائلیان، ص۲۰۵.
- ↑ کتاب مقدس، انجیل، لوقا، باب ۶، بند ۱-۵.
- ↑ ر.ک: محمدجواد بلاغی، الهدی الی دین المصطفی، ج۱، ص۸۱.
- ↑ کتاب مقدس، انجیل، لوقا، باب ۱، بند ۶-۷.
- ↑ محمد عزت طهلاوی، المیزان فی مقارنة الادیان، ص۳۳.
- ↑ محمدجواد بلاغی، الهادی إلی دین المصطفی، ج۱، ص۴۲-۶۵.
- ↑ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت ص ۵۰.