آیا مذهب شیعه به دست ایرانیان پدید آمد؟ (پرسش)
آیا مذهب شیعه به دست ایرانیان پدید آمد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ شیعه |
مدخل بالاتر | شیعه |
مدخل اصلی | شیعه در تاریخ اسلامی |
مدخل وابسته | ایرانیان |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
آیا مذهب شیعه به دست ایرانیان پدید آمد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث شیعه است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی شیعه مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین مهدی رستمنژاد، در کتاب «پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه» در اینباره گفته است:
«برخی از افراد، بدون توجه به تاریخ، تشیع را ساخته و پرداخته ایرانیان میدانند. آنان میگویند چون ایرانیان با اسلام و سلطه عرب مخالف بودند با نفوذ در صفوف مسلمانان و طرح رهبری امام علی(ع) و فرزندانش، مذهب جدیدی پدید آوردند تا به این وسیله از اعراب انتقام بگیرند[۱]. در پاسخ، چند نکته یادآوری میشود:
- این فرض، زمانی قابل قبول است که رهبران اصلی شیعه، از ایرانیان باشند، در حالی که امامان شیعه، همه عرب بودند و تا قرن دهم، بسیاری از دانشمندان شیعه، غیرایرانی بودند و بیشتر در لبنان و عراق زندگی میکردند.
- این نظریه، زمانی صحیح است که نخستین شیعیان از ایرانیان باشند، در حالی که چنین نبود و نیست؛ بلکه ایرانیان تقریباً تا قرن دهم، بیشتر از اهل سنت بودند؛ به همین دلیل، نویسندگان متون اصلی اهل سنت، بلکه نویسندگان صحاح سته، همه از ایرانیان بودند.
- همانگونه که گفته شد، مکتب تشیع همان مکتب اصیل اسلام است که بذر آن با آیات الهی توسط پیامبر گرامی اسلام(ص) در مدینه افشانده شد و در دوره حکومت امیرمؤمنان(ع) در عراق گسترش یافت. این در حالی بود که هنوز در ایران خبری از مذهب تشیع نبوده است.
- شیعه شدن مردم ایران، محصول عوامل گوناگونی بود که طی ده قرن به تدریج شکل گرفت و یک پدیده خلق الساعه و بیمقدمهای نبوده است.
عوامل گرایش ایرانیان به تشیع
۱. ظلم و بیدادگری زمامداران: یکی از عوامل مهم در گرایش ایرانیان به امیرمؤمنان علی(ع) و خاندانش، رفتار تحقیرآمیز اعراب، به خصوص امویان نسبت به ایرانیان بود. به گواهی تاریخ، ایرانیان پس از اسلام به عنوان «موالی» (شهروندان درجه دو) شناخته میشدند و پستترین کارها و کم درآمدترین آن به ایرانیان واگذار میشد[۲]. حتی آنان شاهد تحقیر زبان مادریشان توسط اعراب بودند. برابر نقل خلیفه دوم چون در حال طواف شنیده بود دو نفر با هم به زبان فارسی سخن میگویند، گفت: «به عربی سخن بگویید؛ زیرا سخن گفتن به زبان فارسی مروت را از بین میبرد»[۳]. در جنگ قادسیه حدود چهار هزار ایرانی، از لشکر ایرانیان به سپاه اسلام ملحق شدند و انتظار داشتند پس از پایان جنگ، چون بقیه مسلمانان به شمار آمده، در غنائم سهیم باشند؛ ولی سپاه اسلام پس از پیروزی، تخلف نمود و به تحقیر آنان رو آورد. تحقیر کردن ایرانیان همچنان ادامه داشت تا آنکه امیرمؤمنان(ع) به خلافت رسید و آنان برای بار نخست طعم محبت را در دوران ایشان چشیدند. حضرت به همگان با یک نگاه نگریست و فرقی بین عرب و عجم قائل نشد و چون مورد اعتراض قرار گرفت، فرمود: «در کتاب خدا فرقی بین فرزندان اسماعیل و غیره نمیبینم»[۴]. این برخورد انسان مدارانه امیرمؤمنان(ع)، دل ایرانیان را بیشتر به خاندان اهل بیت(ع) متوجه ساخت و راه را برای گرایش آنان به تشیع باز نمود.
۲. مهاجرت اشعریان یمن به ایران: ابتدا ایرانیان پس از فتح ایران توسط اعراب، به اسلام گرویدند؛ ولی همه آنها از اهل تسنن بودند و شناختی نسبت به مکتب تشیع نداشتند، تا آنکه اولین خاندان عرب شیعی از یمن وارد قم شد. آنان فرزندان سعد بن مالک بودند که در قیام زید بن علی علیه امویان در سال ۱۲۱ شرکت کرده بودند. «احوص»، یکی از فرزندان سعد، فرماندهی سپاه زید را به عهده داشت. وی در آن نبرد، دستگیر و زندانی شد و پس از آزادی همراه برادرش عبدالله و خاندان اشعریها به قم مهاجرت کرد. به دنبال آنان قبیله اشعری به تدریج به قم آمدند و یک پایگاه علمی حدیثی شیعه را در آنجا پایهریزی کردند[۵]. غیر از طایفه اشعریها - اولین طایفه شیعی عرب که وارد ایران شدند - طوایف دیگری از عرب مانند عبدالقیس و خزاعه نیز وارد ایران و خراسان شدند و بذر تشیع را در ایران افشاندند[۶].
یاقوت حموی درباره شهر قم و ساکنان آنجا مینویسد: «قم شهری است که به دست مسلمانان بنا شد و کسی از عجم در آن نیست. نخستین کسی که به آن مکان پا نهاد، طلحة بن احوص اشعری بود. ساکنان آن شهر همگی شیعه امامیه هستند که در ایام حجاج بن یوسف ثقفی (۸۳ ه) به آنجا وارد شدند. نخستین ساکنان قم، فرزندان سعد بن مالک بن عامر اشعری بودند، عبدالله بن سعد دارای فرزندی شیعه بود که از کوفه برای نخستین بار به قم آمد و تشیع را در آنجا پایهریزی کرد، به گونهای که هیچ سنی مذهب در آنجا ساکن نیست»[۷]. وی مینویسد: «تشیع تا زمان معتمد عباسی (۲۷۵ق) در ری وارد نشده بود»[۸]. به اذعان برخی نویسندگان، تشیع ابتدا در قبایل عربی شکل گرفت و سپس از آنجا به غیر عرب سرایت کرد[۹].
۳. مهاجرت امام رضا(ع) و سادات به ایران: از عوامل مهم در گسترش تشیع در ایران، مهاجرت امام رضا(ع) به طوس بوده است. سیمای ملکوتی آن حضرت با آن خصال عالی انسانی، عظمت اهل بیت(ع) را به عنوان فرزندان پیامبر(ص) در قلب مردم ایران، زنده ساخت. مناظرات علمی امام با دانشمندان سایر مذاهب و ادیان، سبب شد تا عظمت علمی آن حضرت بر همگان آشکار شود تا جایی که مأمون از گرایش مردم نسبت به امام، بیمناک شده، دست به قتل آن حضرت زد[۱۰]. به دنبال مهاجرت امام رضا(ع)، گروههایی از علویان حجاز و عراق به ایران رهسپار شدند. آنان که از ظلم خلفای عباسی - چون منصور دوانیقی - به ایران مهاجرت نمودند، برای حفظ جان خویش هر یک در منطقهای دور از هم پراکنده شدند. کم کم دلهای مردم ایران با مشاهده کرامت و بزرگواری آنان، به آنان متمایل گشت. پراکندگی آنان در سراسر ایران هم، موجب شد تا مذهب تشیع در سراسر ایران ریشه بدواند.
یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن، پس از شکست قیام زید با گروهی از کوفیان به دیلم آمد و چنان تشیع در آنجا رشد کرد که در دیلم، طبرستان و مازندان، حاکمیت از آن آنان بود[۱۱]. در قرن چهارم آل بویه با گسترش حکومت شیعی، تا شیراز را تحت نفوذ خود قرار دادند و از آنجا تا بغداد را در نوردیدند و بیش از یک قرن دست تشیع را در تبلیغ مکتب خود آزاد گذاشتند؛ ولی همچنان اکثریت مردم ایران از اهل سنت بودند.
در قرن هفتم، یکی از نوادگان چنگیز به نام سلطان محمد خدابنده، تشیع را برگزید - با این که همچنان جمعیت اهل سنت در ایران از اکثریت برخوردار بودند - مذهب شیعه کنار دیگر مذاهب در ایران رسمیت یافت[۱۲]. اینها سبب شد بذر تشیع در غالب نقاط ایران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب افشانده شود و رو به گسترش بگذارد. نهایتاً در آغاز قرن دهم با شروع عصر صفویها مذهب تشیع در ایران رسمیت یافت و دیگر مذاهب رو به انزوا نهاد؛ بنابراین با توجه به این حقایق غیرقابل انکار، این نظریه که «مکتب تشیع ساخته و پرداخته ایرانیان است» حرفی کاملاً خلاف واقع است.
افزون بر موارد فوق، برابر اسناد تاریخی تشیع ناخواسته از طریق دیگر هم وارد ایران شد، آنگاه که عباسیان درصدد قیام علیه بنی امیه بودند، برای پیشبرد اهداف خود به صورت مبهم و کلی فضائل اهل بیت(ع) را تبلیغ میکردند. هرچند آنان دنبال اهداف خود بودند، به طور ناخواسته بر گسترش تشیع در ایران کمک کردند. برابر تحقیق برخی محققان، تشیع در چهار مرحله از عراق وارد ایران شده است؛ نخست توسط قبیله اشعریها، بار دوم توسط شیخ مفید و شیخ طوسی، بار سوم توسط علامه حلی و بار چهارم توسط علمای جبل عامل مقیم شامات و عراق[۱۳].»[۱۴].
پانویس
- ↑ ر.ک: تاریخ المذاهب الاسلامیه، ج۱، ص۴۱؛ فجر الاسلام، ص۱۱۱.
- ↑ ر.ک: العقد الفرید، ج۳، ص۴۳۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۷۵.
- ↑ تاریخ جرجان، ص۴۲۶.
- ↑ الغارات، ص۴۶.
- ↑ تاریخ قم، ص۲۴۷.
- ↑ مقاتل الطالبیین، ص۱۱۵.
- ↑ معجم البلدان، ج۴، ص۳۹۶: و كان متقدم هؤلاء الأخوة عبدالله بن سعد، و كان له ولد قدري في الكوفه فانتقل منها إلى قم و كان إماميا و هو الذي نقل التشيع إلى أهلها فلا يوجد بها سني قط.
- ↑ معجم البلدان، ج۳، ص۱۲۱.
- ↑ الخوارج و الشیعه، ص۱۴۵.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۱۳۹-۱۵۸.
- ↑ ر.ک: تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۴۴۹؛ تاریخ الاسلام، ج۱۲، ص۴۵۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج۹، ص۲۹۱.
- ↑ الحلی، حیاة العلامه الحلی، ص۲۵.
- ↑ تاریخ تشیع در ایران، ص۲۱۰.
- ↑ رستمنژاد، مهدی، پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه ص ۴۶-۵۱