ابان بن عثمان احمر در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

ابوعبدالله ابان بن عثمان بن یحیی بن زکریا لؤلؤی کوفی أحمر بجلی محدّث، فقیه، ادیب و نسب شناس سده دوم، و اصالتاً اهل کوفه بود و در کوفه و بصره می‌‌زیست.[۱] از زادگاه و تاریخ ولادت او اطلاعی در دست نیست.

ابان از اصحاب امام صادق(ع) به شمار می‌‌رفت.[۲] از آن حضرت و از امام کاظم(ع) علوم متداول روز از جمله حدیث را آموخته و روایت کرده است.[۳] از دیگر مشایخ حدیث وی کسانی چون ابوبصیر،[۴]محمد بن مسلم، ابان بن تغلب، زرارة بن اعین و ابوحمزة ثمالی را می‌‌توان نام برد. برخی برآن‌اند که شمار روایات وی به حدود هفتصد می‌‌رسد.[۵] ابان علاوه بر حدیث، در هر یک از علوم فقه،[۶]ادب،[۷] نسب‌شناسی، اخبار شعرا و ایام عرب صاحب نظر شمرده می‌‌شد.[۸] به گفته ابن ابی عمیر، از حافظه سرشاری برخوردار بود.[۹]

کشی وی را از فرقه ناووسیّه دانسته است[۱۰] که این گفتار با اعتقاد به اینکه او از امام کاظم(ع) روایت کرده سازگار نمی‌نماید، چون ناووسیّه در امامت امام صادق(ع) متوقف شده و آن حضرت را زنده و مهدی موعود دانسته‌اند و اعتقادی به امامت امام کاظم(ع) نداشته‌اند؛ لذا برخی احتمال داده‌اند لفظ قادسیّه صحیح است نه ناووسیه، آن چنان که در برخی از نسخه‌های اختیار معرفة الرجال چنین آمده است.[۱۱] ابان از اصحاب اجماع نیز بوده و چون که ایشان همگی از امامیه بوده‌اند، وی را نیز از دانشمندان امامیه[۱۲] و فردی ثقه برشمرده‌اند.[۱۳]

راویانِ بنام سده دوم از ابان روایت شنیده و نقل کرده‌اند. برخی از اینان عبارت‌اند از: ابن ابی عمیر، حسن بن محبوب، حماد بن عیسی و یونس بن عبدالرحمان.[۱۴] کسانی همچون ابوعبیده معمر بن مثنی، محمد بن مثنی و محمد بن سلام جمحی نیز از وی علومی را فراگرفته و بیشتر حکایت‌ها، اخبار شعرا، انساب و ایّام عرب را از او نقل کرده‌اند.[۱۵]

ابان دارای تألیف مهمی در موضوعات مبدأ، مبعث، مغازی، وفات پیامبر، سقیفه و ردّه بوده است.[۱۶] وی در حدود ۲۰۰ هـ درگذشت[۱۷].[۱۸]

ابان بن عثمان احمر در فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱

ابان را به جهت انتسابش به طایفه بجیله از طرف مادر و یا به جهت هم پیمانی او با آن طایفه، بجلی لقب داده‌اند. او که از اهالی بصره بود پس از مهاجرت به کوفه در همان جا تا پایان عمر ساکن شد.

کشّی مذهب او را ناووسی دانسته است [۱۹]، ولی برخی چون مامقانی، سیدمحسن امین و آیة الله خوئی این نسبت را رد کرده‌اند زیرا ابان از اصحاب امام کاظم(ع) بوده و از آن حضرت روایات زیادی دارد در صورتی که ناووسیه بر امامت امام صادق(ع) توقف کرده و ائمه پس از آن حضرت را به عنوان امام قبول ندارند. و نیز کسی از اصحاب رجال شیعه میان روایات وی از امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) تفاوتی قائل نشده است. به علاوه، ناووسی بودن او مستند به قول علی بن حسن فطحی است و قول چنین شخصی برای اثبات مذهب وی معتبر نیست[۲۰].

او از جمله مصنفان شیعی است که دارای کتابی بزرگ در تاریخ اسلام، مشتمل بر ولادت، مغازی، وفات پیامبر(ص)، حادثه سقیفه و دیگر حوادث و نیز دارای اصل و جامع روایی بوده است.

طبقه و جایگاه روایی

کشی پس از ذکر نام ابان در میان فقهای اصحاب امام صادق(ع)، نسبت به تصحیح تمام روایات او و پنج تن دیگر از اصحاب آن حضرت جمیل بن دراج، عبدالله بن سکان، عبدالله بن بکیر، حماد بن عثمان و حماد بن عیسی ادعای اجماع کرده است. این ادعا، مستند توثیق علمای رجالی شیعی پس از کشی است هر چند که درباره مدلول آن بحث‌های دامنه داری صورت گرفته است.

علامه با تکیه بر این اجماع، روایات ابان را در عین پذیرشِ انحرافِ مذهبی‌اش معتبر می‌‌داند. شوشتری و دیگران نیز با استناد به همان اجماع او را توثیق کرده‌اند. مامقانی علاوه بر آن، روایت احمد بن محمد بن ابی نصر و روایت جعفر بن بشیر از ابان - که درباره آنها آمده است: احمد بن محمد لایَروی اِی عَن ثقة و جعفر بن بشیر رَوی عَن الثِّقات وَ رَوَوا عَنْه - را دلایل دیگری بر توثیق ابان دانسته است.

شیخ صدوق (ره) وی را در مشیخه خود نام برده و بدین ترتیب تلویحاً او را توثیق کرده است. به علاوه، نام وی در اسناد کامل الزیارات نیز آمده است. هر چند شیخ طوسی و برقی او را تنها در زمره اصحاب امام صادق(ع) آورده‌اند، نجاشی وی را از راویان امام کاظم(ع) نیز دانسته است.

با این که عقیلی، ابان را در کتاب الضعفاء الکبیر ذکر کرده است، ابن حبّان نام وی را در کتاب الثقات خود آورده و در عین حال دارای خطا و اشتباه نیز دانسته است. ذهبی، اعتبار این راوی را مورد تردید قرار داده است، لکن او را متروک نمی‌داند.

ابان از کسانی چون: امام صادق(ع)، امام کاظم(ع)، ابوبصیر، ابو ایوب، حمزة بن صیاد، عبد السلام بن نعیم، عطاء بن سائب، فضیل بن یسار، محمد بن مسلم و محمد واسطی روایت کرده است.و از او کسانی چون: محمد بن ولید، علی بن حکم، حسن بن علی وشاء، محسن بن احمد، محمد بن زیاد ازدی، حسن بن محمد بن سماعة، احمد بن محمد بن ابی نصر و جعفر بن بشیر روایت کرده‌اند.

احادیث وی، در برخی جوامع روایی چون: الکافی، تهذیب الاحکام و من لایحضره الفقیه آمده است.

ابان از عبدالسلام بن نعیم نقل می‌‌کند که به امام صادق(ع) گفت: وارد خانه شدم و دعایی جز صلوات بر پیامبر(ص) و خاندانش(ع) بر زبانم نبود. امام(ع) فرمود: (کسی دعایی برتر و با فضیلت‌تر از دعای تو را بر زبان نیاورده است) [۲۱].

از آنچه گذشت معلوم می‌‌شود که وی از طبقه هفتم راویان بوده و در حدود سال 150 هجری وفات یافته است.[۲۲]

منابع

پانویس

  1. رجال النجاشی ۱/۸۰ ـ۸۱ معجم الادباء ۱/۱۰۹.
  2. رجال الطوسی ۱۵۲ لسان المیزان ۱/۲۴.
  3. رجال النجاشی ۱/۸۰.
  4. اختیار معرفة الرجال ۲۰۹.
  5. معجم رجال الحدیث ۱/۱۳۹، ۱۵۷، ۱۶۲ و ۱۶۳.
  6. اختیار معرفة الرجال ۳۷۵.
  7. لسان المیزان ۱/۲۴.
  8. الفهرست (طوسی) ۱۸ معجم الادباء ۱/۱۰۸.
  9. لسان المیزان ۱/۲۴.
  10. اختیار معرفة الرجال ۳۵۲ خلاصة الاقوال ۲۱.
  11. معجم رجال الحدیث ۱/۱۶۰ تنقیح المقال ۱/۶.
  12. قاموس الرجال ۱/۸۴.
  13. معجم رجال الحدیث ۱/۱۶۱.
  14. معجم رجال الحدیث ۱/۱۶۱.
  15. رجال النجاشی ۱/۸۰ و۸۱.
  16. الفهرست (طوسی) ۱۸.
  17. الاعلام ۱/۲۷.
  18. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۶۱.
  19. اختیار معرفة الرجال / ش 659، 705 و773.
  20. تنقیح المقال 5/ 1 و8؛ اعیان الشیعه 100/ 2 و معجم رجال الحدیث 160/ 1.
  21. الکافی 494/ 2.
  22. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 4.