ابوهریره دوسی
مقدمه
یکی از صحابه و همراهان رسول خدا (ص) ابوهریره دوسی از قبیله اشعریها است که به نقل حدیث فراوان از پیامبر (ص) مشهور میباشد[۱]. او در نقل حدیث، حتی احادیث ساختگی، به حدّی زیادهروی میکرد که عمر بن خطاب او را از نقل حدیث ممنوع ساخت[۲] و عایشه و عثمان و امیرالمؤمنین (ع) نیز به او اعتراض کردند[۳].
درباره نام ابوهریره و نام پدرش به اندازهای اختلاف است که در نام هیچ یک از صحابه رسول خدا (ص) چنین اختلافی وجود ندارد، زیرا درباره نام وی بیست احتمال ذکر شده است؛ مانند: «عبدشمس»، «عبدتیم»، «عبدغنم»، «عبدالعزی»، «عبید»، «سکین»، «عمرو»، «عمیر»، «بربر»، «یزید»، «سعد»، «سعید» و... همچنین درباره نام پدرش پانزده اسم گفته شده است، مانند: «عائذ»، «عامر»، «عمرو»، «عمیر»، «غنم»، «دوقه»، «هانی»، «مل» و...[۴] نقل شده اسم ابوهریره در دوران جاهلیت، «عبد شمس» یا «عبد عمرو» و کنیهاش ابوالاسود بود که در هنگام مسلمان شدن به «عبدالرحمن» و «عبدالله» تغییر یافت[۵]. البته چون پیامبر (ص) اسامی دوران جاهلیت را تغییر میداد، اسم ابوهریره را عبدالله و کنیهاش را ابوهریره نامید[۶].
میگویند وقتی پیامبر اکرم (ص) دید که وی بچه گربهای را در آستین کرده، به او فرمود: "يا ابا هريره" (ای پدر بچه گربه) و به این جهت به این کنیه مشهور گردید[۷].
عبدالله بن رافع میگوید: «به ابوهریره گفتم: چرا به تو ابوهریره میگویند؟ او گفت: من چوپان گوسفندان بودم و بچه گربهای داشتم، شبها آن را بالای درخت میگذاشتم و روزها آن را همراه خود میبردم؛ پس به این اسم، مشهور شدم»[۸][۹].
اسلام آوردن ابوهریره
علت دیر مسلمان شدن ابوهریره
ابوهریره و دعای پیامبر (ص)
نقش ابوهریره در جعل حدیث
از برجستهترین صحابیانی که معاویه برای رسیدن به اهداف سیاسی خویش از او بهره گرفت، صحابی پرحدیث، ابوهریره بود. معاویه از سادهلوحی و ضعف شخصیت او استفاده کرد و تا آنجا که هوا و هوس و طمع سیاسی او ایجاب میکرد، به دست ابوهریره احادیثی را به رسول خدا(ص) بست.
معاویه اموال و مناصب حکومتی را به پای ابوهریره ریخت، چندان که نیاز او به اموال، قدرت و دنیا را برطرف کرد. ابوجعفر اسکافی میگوید: اعمش روایت کرده، میگوید: هنگامی که در عام الجماعه[۱۰]، ابوهریره با معاویه به عراق آمد، وارد مسجد کوفه شد دید مردم بسیاری به استقبال او آمدهاند، بر زانوان خویش نشست و چند بار بر سر طاس خود کوبید و گفت: ای عراقیان! آیا میپندارید من بر خدا و رسول او دروغ میبندم و خود را به آتش دوزخ میسوزانم؟ از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: همانا هر پیامبری را حرمی است و حرم من مدینه مابین عَیر تا ثور است. پس هر که در آن حادثه آفرینی کند، لعنت خدا، فرشتگان و تمام مردم بر او. من خدا را گواه میگیرم که علی در آن حادثه آفرینی کرد. چون خبر این سخنان ابوهریره به معاویه رسید، او را پاداش داد و گرامی داشت و حکمرانی مدینه را به وی سپرد[۱۱].
اگر ابوهریره دین خود را ارزان به معاویه فروخت و در مسجد کوفه نشست تا برای مردم احادیثی را در نکوهش علی(ع) روایت کند تا معاویه را خرسند سازد، لیک زمین از مردانی استوار که حق را آشکار میکردند و بر پیشانی ابوهریره میکوبیدند، تهی نبود، اگرچه تاریخ اسم و رسم آنان را برای ما بازگو نکرده است.
سفیان ثوری روایت میکند: «هنگامی که ابوهریره همراه معاویه به کوفه آمد، عصرها در کنار دروازه کنده مینشست و مردم گرد او را میگرفتند، پس جوانی کوفی آمد و پیش او نشست و گفت: «ای ابوهریره! تو را به خدا سوگند میدهم آیا از رسول خدا(ص) شنیدی که به علی بن ابی طالب میفرمود: «بار الها! دوست او را دوست و دشمن او را دشمن بدار»؟ ابوهریره گفت: آری. جوان گفت: من خدا را گواه میگیرم که تو دشمن علی را دوست گرفتی و دوست او را دشمن! سپس از نزد او برخاست»[۱۲].[۱۳]
روش ابوهریره در جعل حدیث
ابوهریره و ترس او
ابوهریره و شکمپرستی
علل فرستاده شدن ابوهریره به بحرین
ابوهریره و حکومت بحرین
ابوهریره و عثمان
ابوهریره و امیرالمؤمنین (ع)
ابوهریره و معاویه
گفتار دانشمندان درباره ابوهریره
سرانجام ابوهریره
منابع
پانویس
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶۷، ص۳۱۲.
- ↑ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۸، ص۱۰۶.
- ↑ شیخ المضیره، محمود أبوریه، ص۱۳۳.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۷۶۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶۷، ص۳۱۲؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۸، ص۱۰۳.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۷۰.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶۷، ص۲۹۸-۳۰۵.
- ↑ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۵، ص۳۱۹.
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۳۱۹.
- ↑ جوان هوشیار، جعفر، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ص ۲۲۶.
- ↑ همان سالی که امام حسن(ع) بهر جلوگیری از بر زمین ریختن خون مسلمانان به نفع معاویه از حکومت کنار رفت. سال ۴۱ه.ق که آن را عام الجماعه نامیدند.
- ↑ ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۷.
- ↑ ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۸.
- ↑ آصفی، محمد مهدی، بر آستان عاشورا، ج۱، ص۱۰۴.