اثبات شأن ولایت تشریعی امامان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

ادله پرشماری وجود دارد که می‌تواند مورد استناد باورمندان به برخورداری امامان (ع) از شأن ولایت تشریعی قرار گیرد. این ادله عبارت‌اند از:

  1. آیه ولایت؛
  2. تفویض امر دین به امام؛
  3. تحقق جعل احکام از سوی امامان؛
  4. سیره امامان در موضوعات جدید؛
  5. الهام معارف از سوی خداوند و روح القدس به امامان.[۱]

شئون و ابعاد ولایت تشریعی ائمه (ع)

ولاء تشریع احکام

گرچه ولایت بر تشریع احکام بالاصاله و به تمام و کمال از آنِ خدای متعال است و بس، ولی در منابع روایی به ویژه در کتاب شریف اصول کافی برخی روایاتی وجود دارد[۲] که در آن تصریح شده خداوند تشریع احکام - هر چند در قلمرو محدود نه گسترده و فراگیر - را به پیامبر (ص) تفویض کرده است و آن نیز به بیان برخی علما به این صورت بود که "پیامبر (ص) در برخی از موارد، تشریع یک رشته احکامی را از خدا خواسته و خداوند نیز برای ابراز عظمت و بزرگی او، درخواست او را پذیرفته است؛ و اگر در این موارد روایات صحیحی نبود، هرگز برای پیامبر (ص) ولایت بر تشریع به این معنی نیز ثابت نبود"[۳].

اما سخن در این است که آیا چنین اختیاری در زمینه تشریع احکام - در قلمرو محدود - به ائمه معصومین (ع) نیز تفویض شده است یا نه؟ اگر ملاک داوری در این مسئله، ظاهر همان روایاتی باشد که اشاره شد؛ مانند روایت نُه باب "التفویض..." که در آن تصریح شده است: "پس آنچه را خداوند به رسولش تفویض کرده، بدون تردید به ما هم تفویض کرده است"[۴]. یا این روایت که در آن آمده: "پس آنها (پیامبر و ائمه (ع)) آنچه را بخواهند حلال می‌کنند و آنچه را بخواهند حرام می‌کنند و هرگز چیزی نمی‌خواهند مگر این که خدای تبارک و تعالی می‌خواهد"[۵]. باید بپذیریم که اختیار تشریع احکام بعد از رسول خدا (ص) به ائمه (ع) نیز تفویض شده است؛ زیرا همان ملاکی که علما درباره پیامبر (ص) مبنی بر دارا بودن شایستگی کامل روحی، اخلاقی و علمی (= عصمت همه جانبه) برای تفویض تشریع احکام به او مطرح کرده‌اند، درباره ائمه (ع) نیز وجود دارد؛ چون آنان نیز از عصمت همه جانبه و کامل برخوردارند و به علوم غیبی و لدنّی نیز دسترسی داشته‌اند، به همین دلیل - چنان‌که در روایت اخیر به آن تصریح شده - چیزی نمی‌خواهند مگر این که خدا نیز آن را می‌خواهد.

ولی با این حال، اثبات ولایت تشریعی به این معنا برای ائمه اطهار (ع) - به‌رغم این که عصمت همه‌جانبه، طهارت قلبی و قدس ذاتی پیامبر (ص) را دارا هستند - مشکل است و به گفته علامه مجلسی در شرح روایت هشت باب "التفویض"، با تکلُّف و دشواری همراه است[۶]. * به همین دلیل است که عموم علما به راحتی به آن تن نمی‌دهند و از تصریح به آن سر باز می‌زنند. بر این اساس، باید اخباری که در آن به تفویض تشریع احکام به ائمه (ع) تصریح شده را توجیه کرد.

برخی از دانشمندان توجیهات یا محمل‌هایی برای آن ذکر کرده‌اند. از جمله گفته‌اند: اگر اخباری مشعر یا ظاهر در این نوع مقام ولایت تشریعی برای ائمه اطهار (ع) باشد، محمول بر تفویض اظهار بعضی از احکام مخزونه نزد ایشان است و یا مراد واگذاری تشخیص مصادیق و تبیین جهات و حدود احکام به ذهن ثاقب و ملهم و ضمیر مؤیّد و روشن و صافی امام (ع) است، که با استنباط افراد عادی درک نمی‌شود... [نیز به معنای] ولایت تشریعی بر بیان احکام در مواقع مقتضی و مناسب، و بر بیان مصادیق، خصوصیات و حدود احکام، ولایت بر امور حکم و اداره و شئونی که پیامبر (ص) بر آن ولایت داشته‌اند و ولایت بر امور مالی و تفویض آن به ایشان و محامل دیگر[۷].[۸]

ولاء امامت و مرجعیت دینی

خداوند به پیامبرش فرمود: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ...[۹]. از آنجا که ائمه (ع) مانند پیامبر (ص)، بنابر آیه تطهیر: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۰] و حدیث متواتر ثقلین[۱۱]، معصومند و همسنگ قرآن اعلام شده‌اند[۱۲]، این مقام تبیین و تفسیر دین و قرآن یا "مرجعیت دینی" به آنان واگذار شده است. از این‌رو، بر مردم واجب است که به آنها رجوع کنند و مسائل دینی و احکام شرعی را از آنها فراگیرند[۱۳]

ولاء امامت و رهبری سیاسی

مراد ولاء امامت که به آن "ولاء زعامت" یا رهبری سیاسی - اجتماعی نیز گفته می‌شود، حکومت یا حاکمیت بر مردم است. رهبری سیاسی - اجتماعی امامان معصوم (ع) در تفکر اسلام ناب گرچه امری اعتباری و منصبی اعطایی از سوی خداوند است، ولی به دلیل پیوند ناگسستنی میان شأن امامت ظاهری و امامت باطنی و تکوینی بسیار گسترده و فراگیر است و آنان بر همه امور زندگی مادی و معنوی مردم ولایت و حق تصرف دارند و همه دستورهایشان در ابعاد سیاسی، اجتماعی، نظامی، قضایی و... برای همه مردم لازم الاجراست[۱۴].

بنابراین، شیعیان، به امامت و رهبری ظاهری یا تشریعی امامان معصوم با همه ابعاد و شئون آن باور دارند ولی اهل سنت چنین باوری را برنمی‌تابند[۱۵].

شئون و ابعاد ولایت تکوینی ائمه (ع)

امامان معصوم (ع) که همچون پیامبر (ص) در پرتو عنایات و الطاف ویژه الهی، راه عبودیت و بندگی خالصانه الهی را تا آخرین مرحله آن پیموده‌اند و به بالاترین مرتبه قرب الهی رسیده‌اند و عالی‌ترین درجه کمال ممکن را کسب کرده‌اند و مصداق اتم و اکمل "انسان کامل" شده‌اند، مظاهر اسماء و صفات ربوبی گشته‌اند و در پرتو آن به قدرت و ولایت مطلقه تکوینی‌اش دست یازیده‌اند.

از این‌رو رو آنان بر تصرف در کائنات توانا گشته‌اند و موجودات زمینی و آسمانی مسخّر آنها شده است. آنان بر حقایق هستی آگاه گردیده‌اند، وسائط فیوضات ربانی به موجودات شده‌اند و نقش مهم و کلیدی هدایت باطنی و معنوی انسان[۱۶] را با تصرّف در نفوس مستعد و تاثیرگذاری در آن برعهده دارند[۱۷].[۱۸]

یادآوری چند نکته

  1. گرچه پیامبر (ص) و ائمه (ع) دارای ولایت مطلقه تکوینی و تشریعی هستند، ولی باید به دو مسئله مهم در این زمینه توجه داشت:
    1. آنان به رغم اینکه به بالاترین درجه و مقام انسانی یعنی "انسان کامل" نایل شده‌اند ولی باز انسانند و موجود ممکن و مخلوق خدا؛
    2. با ملاحظه مسئله نخست باید ولایت مطلقه آنها را توجیه و تبیین کرد، به این صورت که آنان این ولایت مطلقه را به مقدار وُسع انسانی و به عنوان موجود ممکن و نیز به اذن و اراده خداوند دارا هستند و آنها و هیچ انسان کامل و یا موجود متعالی دیگری خارج از مصلحت الهی و اذن و اراده او قادر به هیچ کاری نیستند. از این‌رو، مقدار تسلّط انسان‌های کامل معصوم (ع) بر انسان و جهان، برای ما کاملاً روشن نیست و ما به خوبی نمی‌دانیم که که آنان تا چه اندازه بر جهان و موجودات آن حاکمیت و قدرت تأثیرگذاری دارند.

آنچه که براساس آموزه‌های وحیانی (آیات و روایات) می‌توان گفت، این است که آنان در پرتو محبت، عشق و سرسپردگی به خداوند و طاعت و بندگی خالصانه او و نزدیک شدن به درگاهش، وجودشان آن چنان نورانی شده و تعالی یافته‌اند و رنگ خدایی پیدا کرده‌اند که آینه تمام‌نمای صفات جلال و جمال الهی و اسماء حسنای او شده‌اند. به همین دلیل، خداوند آنان را مظهر قدرت و ولایت مطلقه‌اش گردانیده و بر قدرت‌نمایی و اعمال ولایت و تصرف در عالم، توانا ساخته است. در نتیجه، کارهای خارق‌العاده فراوانی از آنان به صورت معجزات و کرامات سرزده است و آنان "مجاری فیض الهی" در نظام هستی گشته‌اند[۱۹].

  1. از آنجا که این شخصیت‌های والا و بی‌همتا، در قلّه صفات کمالی انسان، پاکی روحی و پرهیزکاری قرار دارند و معصوم از هرگونه گناه و اشتباه‌اند و از ارتکاب هرگونه کارهای خلاف عقل و شرع، هوس‌آلود و نفسانی دوری می‌گزینند، هرگز این قدرت و ولایت مطلقه تکوینی خدادادی و تشریعی را در جهت رسیدن به امیال نفسانی، منافع مادی و اهداف شیطانی - همچون مستکبران و طاغوتیان - به کار نمی‌گیرند. انگیزه آنان در تصرفات تکوینی و قدرت نمایی فقط برای پیشبرد اهداف خدایی رسالت و وظایف امامتشان برای جذب مردم به دین خدا و هدایت و رستگاری آنان است.
  2. آنچه ما نسبت به ولایت و قدرت تکوینی و تشریعی پیامبر و ائمه (ع) می‌گوییم و آن را باور داریم بر اساس شواهد و قرائن متقن قرآنی و روایی است و به همین دلیل، با آنچه که اهل غُلو و پیروان مکتب تفویض می‌گویند، کاملاً تفاوت دارد؛ چون آنان نسبت به قدرت و ولایت اولیای خاص الهی، تلقی شرک‌آمیز و باطلی دارند. از این‌رو، ائمه (ع) درباره آنان فرموده‌اند: "غُلُوکنندگان (در مدح و ستایش ما) کافرند و باورمندان به تفویض، مشرکند"[۲۰].

مراد از "غُلات" کسانی‌اند که در توصیف ائمه (ع) و ستایششان مبالغه می‌کنند و آنان را از حدّ انسان خارج می‌دانند و برای آنان قدرت مافوق بشری و گونه‌ای از استقلال در اعمال قدرت و ولایت در جهان قائل‌اند و با این باورشان برای ائمه (ع) شأن الوهیت و خدایی قائل هستند! به همین دلیل، آنان کافرند.

"مُفَوضّه" بر این باورند که کارهای جهان، از قبیل: خلق کردن، میراندن، روزی دادن و بارانیدن، به اولیای خاص الهی واگذار شده است و آنان اختیار تام در انجام این گونه کارها را دارند[۲۱] و نماینده تام الاختیار خداوند در نظام هستی و شریک کارهای اویند![۲۲] از این‌رو، آنان مشرکند.

امام رضا (ع) که با هر دو گروه یاد شده رو به رو بود، در دعای زیر، نزد خداوند از آنان تبرّی می‌جوید: پروردگارا، من از گفتار کسانی که در حق ما مطالبی را می‌گویند که ما نگفته‌ایم، تبرّی می‌جویم. پروردگارا، خلقت جهان و روزی بندگان از آنِ تو است، تو را می‌پرستیم و از تو یاری می‌طلبیم. بارالها، تو آفریدگار ما و آفریدگار پدران و فرزندان ما هستی! پروردگارا، ربوبیت و الوهیت شایسته توست، از کسانی که تصوّر می‌کنند که ما پروردگارشان هستیم با می‌اندیشند که خالق و رازق آنان هستیم، برائت و بیزاری می‌جوییم. بارالها، این سخنان را به آنان نگفته‌ایم ما را به گفتار آنان مؤاخذه نفرما[۲۳].

استاد مطهری در تبیین درست ولایت مطلقه تکوینی می‌نویسد: مقصود از ولایت تصرّف یا ولایت تکوینی این نیست که بعضی جُهال پنداشته‌اند که انسانی از انسان‌ها سمت سرپرستی و قیمومت نسبت به جهان پیدا کند، به طوری که او گرداننده زمین و آسمان و خالق و رازق و محیی و ممیت من جانب الله باشد... ادب اسلامی اقتضا می‌کند که ما خلق و رزق و احیا و اماته و امثال اینها را به غیر خدا نسبت ندهیم؛ زیرا قرآن می‌کوشد که ما از اسباب و وسائط عبور کنیم و به منبع اصلی دست یابیم و توجّه به کارگزار کلّ جهان باشد که وسائط نیز آفریده او و مجری امر او و مظهر حکمت او می‌باشند... مجموع قرائن قرآنی و قرائن علمی که نزد ما هست، اجمالاً وصول انسان را به مرتبه‌ای که اراده‌اش بر جهان حاکم باشد، ثابت می‌کند، اما در چه حدودی؟ آیا هیچ حدی ندارد و یا محدود به حدّی است؟ مطلبی است که از عهده ما خارج است[۲۴].

بنابراین، مقدار ولایت امامان معصوم (ع) و چگونگی اعمال ولایت از سوی آنان برای ما کاملاً روشن نیست؛ اما روشن است که آنان در اعمال ولایت و تصرّف ولایی، هرگز مستقل از خداوند و بدون اذن و اراده او عمل نمی‌کنند[۲۵].[۲۶]

منابع

پانویس

  1. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۱۸۴ تا ۲۰۲.
  2. ر. ک: اصول کافی، ج۱، باب «التفویض»... ، ص۲۶۵-۲۶۸ و ص۴۴۰-۴۴۱.
  3. ولایت تشریعی و تکوینی، جعفر سبحانی، ص۲۱.
  4. «... فَمَا فَوَّضَ اللَّهُ إِلَى رَسُولِهِ فَقَدْ فَوَّضَهُ إِلَيْنَا»؛ (اصول کافی، ج۱، ص۲۶۸).
  5. «... فَهُمْ يُحِلُّونَ مَا يَشَاؤُونَ، و يُحَرِّمُونَ مَا يَشَاؤُونَ، و لَنْ يَشَاؤُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ تَبَارَكَ و تَعَالى»؛ اصول کافی، ج۱، ص۴۴۱، روایت ۵.
  6. مرآة العقول، ج۳، ص۱۵۴.
  7. ولایت تکوینی، ولایت تشریعی، لطف‌الله صافی، ص۱۰۴-۱۰۶.
  8. ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۶۰-۶۲.
  9. «و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی» سوره نحل، آیه ۴۴.
  10. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  11. ر. ک: صحیح مسلم، ج۱۵، ص۱۷۹-۱۸۱؛ مسند احمد حنبل، ج۳، ص۱۴، ۱۷، ۲۶ و ۵۹ و ج۵، ص۱۸۲، ۱۸۹ و ۱۹۰؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۳۲۸.
  12. ر. ک: امامت و رهبری، شهید مطهری، ص۷۱-۸۵.
  13. ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۶۲-۶۳.
  14. همان‌طور که پیامبر اکرم (ص) طبق آیه ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ [«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶]، ولایت مطلقه تشریعی بر جان و مال و همه شئون انسان‌ها دارد، ائمه (ع) نیز این ولایت مطلقه تشریعی بر جان و مال و شئون دیگر انسان‌ها را دارا هستند.
  15. ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۶۳.
  16. بیشترین نقش ائمه (ع) در هدایت و رهبری مردم به سوی رشد و کمال معنوی به همین قسم ولایت و رهبری معنوی و باطنی ائمه (ع) برمیگردد. (ر. ک، المیزان، ج۱، ص۲۷۲ و ج۱۴، ص۳۰۴؛ مجموعه آثار، ج۳، ص۲۸۰ - ۲۸۶.)
  17. برای آگاهی بیشتر در این زمینه، به منابع زیر رجوع کنید: شمیم ولایت، ص۴۳۱ و ۴۸۲؛ المیزان، ج۱۴، ص۳۰۴؛ مجموعه. آثار، ج۳، ص۲۸۴- ۲۸۵؛ ولایت کلیه، ص۲۸۳ - ۲۸۶؛ ولایت تشریعی و ولایت تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، جعفر سبحانی، ص۲۶ - ۲۹ و ۳۸ - ۴۱.
  18. ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۶۳-۶۴.
  19. ر. ک: انوار الولایة، ص۲۴۶-۲۸۲.
  20. «الْغُلَاةُ كُفَّارٌ وَ الْمُفَوِّضَةُ مُشْرِكُونَ»بحارالانوار، ج۲۵، باب «نقی الغلو فی النبی و الائمه (ع)»، ص۳۲۸.
  21. برای آگاهی از معنای واژه‌های «تفویض» و «توکیل» ر. ک: معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۶۰؛ الصحاح، ج۳، ص۱۰۹۹؛ المصباح المنیر، ص۵۵۰؛ اقرب الموارد، ج۵، ص۸۲۴ - ۸۲۵، ماده «وکل».
  22. «متکلمان معتزله» طرفدار تفویض به معنای یاد شده‌اند. (ر. ک: شرح اصول خمسه، قاضی عبدالجبار معتزلی، ص۲۲۳ - ۲۴۱).
  23. بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۴۳.
  24. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۸۶ - ۲۸۷.
  25. برای تحقیق بیشتر در این زمینه‌ها ر. ک: تفسیر موضوعی قرآن، عبدالله جوادی آملی، ج۹، ص۱۰۷ - ۱۱۰؛ ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، صافی گلپایگانی، ص۱۰۰ - ۱۱۰؛ ولایت تشریعی و ولایت تکوینی، جعفر سبحانی، به ویژه ص۲۶ - ۷۶، همو، جبر و اختیار، ص۲۴۲ - ۲۶۳؛ ترجمه و شرح اصول کافی، محمدباقر کمره‌ای، ج۲ (۱ - ۲)، ص۲۸ - ۳۳.
  26. ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص:۶۴-۶۷.