بحث:مکه در قرآن
مکه
﴿وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا﴾[۱]. در آیات سوره فتح قرائنی وجود دارد که بازگو کننده صلح حدیبیه میباشند چنانچه از آیه ۱۸ سوره فتح فهمیده میشود که خداوند از بیعت مسلمانان با یکدیگر برای پیکار با کفار راضی و خشنود است و میدانیم که این بیعت، معروفیت به بیعت رضوان دارد و آن هنگامی اتفاق افتاد که مسلمانان قصد داشتند به کعبه بیایند اما قریش سفیر پیامبر یعنی جناب عثمان بن عفان را توقیف کرد و همین جفا موجب شد بر اساس فرمایش پیامبر مسلمانان با یکدیگر هم پیمان شدند تا با قریش بجنگند، «از آنجایی که رسول خدا(ص) و اصحابش نه به قصد جنگ و فقط برای انجام عمره راهی شده بودند، تجهیزات جنگی خاصی به همراه نداشتند و تنها به سلاح معمول همراه مسافران بسنده نموده بودند تا حجت بر قریشیان که تردید داشتند تمام باشد که آنها برای جنگ نیامدهاند وقتی مسلمانان نزدیک مکه رسیدند، در محلی به نام حدیبیه اردو زدند»[۲].[۳]
اجمال مطلب
بر اساس آنچه که در المیزان میخوانیم: «ظاهراً مراد به نگهداری دست هر دو یکی از دو طائفه دیگر، همان صلحی باشد که در حدیبیه واقع شد چون محل این (کف) را بطن مکه معرفی کرده و حدیبیه هم در نزدیکی مکه و در بطن آن قرار دارد و حتی آن قدر اتصال به مکه دارد که بعضی گفتهاند یکی از اراضی مکه و از حدود آن است[۴]. قاموس قرآن در این باره میگوید: «بطن» در لغت از جمله به معنی جوف کل شیء است بطن مکه یعنی میان مکه، منظور از بطن مکه در آیه چنانکه گفتهاند «حدیبیه» است به جهت نزدیکیاش به مکه در آیه چنانکه گفتهاند«حدیبیه» است به جهت نزدیکیاش به مکه حتی گفتهاند بعضی از اراضی آن حرم است[۵] همین نظر در تفسیر القرآن نوشته هم مورد تأیید قرار گرفته است و این را میرساند که حدیبیه عضوی از پیکره حرم است.[۶]
اما مؤلف کتاب تاریخ مکه المکرمه قدیماً و حدیثاً نظر دیگری دارد: موضع حدیبیبه در خارج حدود حرم است همین نویسنده فاصله او را با مسجد الحرام ۲۴ کیلومتر و با حدود حرم ۲ کیلومتر دانسته است[۷].[۸]
مراد نهایی از بطن مکه
در سطور گذشته ترسیمی از حدیبیه از نظر خوانندگان گذشت مراد از بطن نمیتواند چیزی به غیر از محل صلح حدیبیه باشد. «حدیبیه نام روستایی نزدیکی مکه است که ظاهراً به مناسبت درختی خمیده (به عربی حد باء) و کهنسال که آنجا در کنار چشمهای واقع بود آن محل را به این اسم نامیدند»[۹] پس حدبیبه محلی است در بطن مکه[۱۰]. لفظ مکه تنها در این آیه ذکر شده است «مکه در سرزمین مقدس قرار دارد و جایگاه کعبه و مسجد الحرام، یعنی بزرگترین و مقدسترین معبد اسلام است. زادگاه حضرت رسول(ص)، حضرت علی(ع)،(در جوف کعبه) و بسیاری از مردان بزرگی صدر اسلام و بزرگترین شهر عربستان سعودی است این شهر معروف و قدیمی واقع در حجاز، نزدیک بحر احمر (دریای سرخ) است که به وسیله بندر جده، به آن دیار پیوند دارد». این بود خلاصه کلام برخی نویسندگان[۱۱]. در بعضی منابع گفته شده است: «شهر مقدس مکه، در غرب نجد واقع است و آن را جزو تمامه دانستهاند این شهر از شمال به مدینه، از مشرق به نجد و ریاض، از جنوب به یمن و از مغرب به جده محدود میشود. طول آن ۷۸ درجه و عرض آن ۲۳ درجه است و در اقلیم دوم قرار میگیرد»[۱۲].[۱۳]
نامگذاری مکه
در کتاب آثار اسلامی مکه و مدینه میخوانیم: درباره نامگذاری آن به مکه، اقوال مختلفی نقل شده است: از آن جمله گفتهاند: مکه در اصل ترکیبی از «مک» و «رب» بوده، مک به معنای «بیت» است و مکه یعنی بیت الرب یا بیت الله. در نقلی دگر آمده است: بک به عنوان یک پیوند، به معنای واحه و وادی آمده، مثل بعل بكکه به معنای وادی بعل است بدین ترتیب، بر اساس نامی که بطلمیوس برای مکه گفته است (یعنی «ماکارابا» باید این شهر را به نام وادی رب بشناسیم. برخی هم «مکرابا» را از کلمه عربی مقرب گرفتهاند، اصطلاحی که به احتمال، مربوط به کسانی میباشد که مدعی نزدیکی به خدا یا خدایان بودهاند»[۱۴].[۱۵]
بکه چه سرزمینی است؟
در تفسیر المیزان آمده است: «اینکه مکه را بکه نامیدهاند؛ به جهت آن است، که مردان و زنان، به آنجا هجوم میآورند و ازدحام میکنند» همچنین آورده است: «مراد از بکه زمین خانه کعبه میباشد»[۱۶]
در تفسیر نمونه نیز آمده است: «بکه در اصل، از ماده بک بر وزن فک، به معنی ازدحام و اجتماع است و این که به خانه کعبه، یا زمینی که خانه کعبه، در آن ساخته شده است؛ بکه گفتهاند، به خاطر ازدحام و اجتماع مردم، در آنجا است و بعید نیست، که این اسم، از آغاز روی آن نبوده و پس از رسمیت یافتن، برای عبادت، روی آن گذاشته شده باشد.
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که مکه نام مجموع شهر است و بکه نام محلی است، که خانه کعبه، در آنجا بنا شده است»[۱۷].
با توجه به آنچه گذشت؛ میتوان به این نتیجه رسید؛ که مکه به معنی شهری است، که خانه کعبه در آن احداث شده و بکه محل بنای خانه کعبه میباشد؛ لذا با دانستن این دو نکته، ما به دو نوع جغرافیا باید بپردازیم؛ یکی بکه و دیگری مکه، که به خواست خدای سبحان، به جغرافیای آن دو مکان، زیر عنوانهای مسجدالحرام، کعبه و مکه، در جای خود اشاره خواهیم نمود[۱۸].
مقدمه
نام مکه فقط یک بار در قرآن مجید خلال آیه ۲۴ از سوره فتح مسطور است و در سوره آل عمران آیه ۹۶ لفظ بکه مذکور میباشد. بعضی معتقدند که بکه نام بقعه کعبه و مکه نام شهر است. این نظر تا حدی درست مینماید چه اولا بکه با بقعه قرابت لفظی دارد و ثانیا بقعۀ خدای بعل به نام بعلبک نامیده شده است و ارباب لغت گفتهاند بک به معنی تذلل و ازدحام است و چون گردنکشان در برابر کعبه سر تسلیم فرود میآورند و اظهار زبونی میکنند و برای انجام تشریفات حج ازدحام مینمایند مکه، شایسته اطلاق عنوان مکه شده است.
در قرآن مجید خلال آیه ۹۳ از سوره انعام از مکه به عنوان ام القری یاد شده و بعضی صفت امی را که از صفات پیغمبر است منسوب به ام القری دانستهاند (مشهور این است که امی به معنی درس ناخوانده باشد و مستشرقین معتقدند که امی، عبری الأصل و مأخوذ از هائولام به معنی شریف است). شهر مکه امروز از شهرهای بزرگ حجاز و مرکز عالم اسلام به شمار میرود و تاریخی قدیم دارد. بر حسب داستانهای مذهبی، قوم عاد و بنی جرهم در حدود مکه اقامت داشتهاند. حضرت ابراهیم زوجه خود هاجر و فرزند خویش اسماعیل را در مکه ساکن ساخت و بنی جرهم و فرزندان اسماعیل و سپس بنی خزاعه بر مکه حکومت کردند و آنگاه نوبت به قریش رسید. (رجوع شود به مقاله قریش). کعبه در مکه به دست حضرت ابراهیم بنا شد و قبائل عرب از تمام نقاط عربستان به طرف آن متوجه گردیدند. کعبه فعلا بیش از دو متر از سطح مسجد الحرام ارتفاع دارد لکن گویا در زمان پیغمبر ارتفاع آن از زمین به این اندازه نبوده زیرا سیلاب سطح آن را در زمان پیغمبر فرا گرفته بود و حضرت رسول آب را از داخل کعبه بیرون میریخت و درباره حدس منجمان که گفته بودند کعبه را آب فرا میگیرد و زورقها در آن روان میشود میفرمود: «كذب المنجمون» همچنین میگویند حکیم بن حزام برادرزاده خدیجه در داخل کعبه متولد شده و ولادت حضرت علی(ع) در جوف کعبه مشهور است و از این دو واقعه میتوان حدس زد که ارتفاع کعبه از سطح مسجد الحرام در قدیم چندان نبوده است. ابن خلدون مینویسد که ایرانیان هم به زیارت کعبه میآمدهاند و آهوان زرین که عبدالمطلب در چاه زمزم یافته است، از بقایای نذور ایرانیان بوده است. برخی از زبان شناسان جدید ایران هم پنداشتهاند که ریشه مکه «مهگه» به معنی جایگاه ماه باشد. لکن تصور بعید به نظر میرسد.
بطلمیوس از مکه به نام مکربا یاد کرده و ناحیه مکربا را یکی از مراکز تجاری به شمار آورده است. موقع جغرافیای مکه مقتضی آن بوده که مرکز تجارت باشد چه اولاً آن ناحیه در مسیر کاروانهای تجاری حبشه و یمن و سوریه و ایران و بابل قرار داشته و میتوانسته ملتقای اقوام گوناگون افریقا و آسیا واقع باشد.
ثانیا مکه درهای است میان دو رشته کوه و این حسن موقع، آن را از هجوم قبایل تا حدی مصون داشته و برای مرکزیت تجاری آماده و مناسبش گردانیده است. گر چه اهمیت مکه با ظهور پیغمبر اکرم شروع میشود با وجود آن بر حسب قصص و شواهد تاریخی که در دست است پیش از بعثت حضرت پیغمبر مکه هم از جهت تجاری و هم از جهت تشریفات مذهبی اعتبار و ارزش داشته است حتی حبشیان خواستند که با بنای کعبه صنعاء و کعبه نجران و معابد دیگری قبایل عرب را از توجه به مکه باز گردانند و این امر ممکن نگردید.
بر حسب قرائن، مردم مکه پیش از اسلام حکومت جمهوری تجاری داشتهاند و از تمدن پالمیروتدمر تقلید میکردند. کارهای مهم با مشورت «ملا» که از بزرگان و آزمودگان قوم بودند فیصل مییافت و خصومتها نیز غالباً با مداخله ملا یا با وساطت خطبا و شعرا پایان میپذیرفت. بیشتر مردم مکه به کسب و تجارت میپرداختند و هر دسته یکی از شئون تجاری را عهده دار بود. بعضی سرمایه خود را در اختیار کاروانها قرار میدادند و برخی برای تهیه مالالتجاره به یمن و شام سفر میکردند. عدهای هم به راهنمائی و تهیه خواروبار کاروان و اموری از این قبیل اشتغال داشتند. حتی زنان هم در تجارت مداخله میکردند چنان که خدیجه زوجه پیغمبر و هند زوجه ابوسفیان در کاروانهای تجاری سرمایه گزاف داشتند.
در قرآن مجید از سفرهای تجاری قریش در زمستان و تابستان یاد شده است و شاید اهمیت و اعتبار کعبه پیش از اسلام نیز ناشی از موقع تجاری مکه باشد.
هنگامی که پیغمبر اکرم به رسالت مبعوث گردید مردم مکه عالیترین مقامی را که ممکن بود در تجارت به دست آورند احراز کرده بودند و امتناع ایشان از قبول دین حنیف بیشتر از آن جهت بود که مبادا قبائل عرب از معامله و داد و ستد با آنان خودداری کنند. آنان میترسیدند که مقام تجاری خود را پس از قبول دین جدید از دست بدهد و بازار ایشان کاسد گردد.
حضرت محمد پس از سیزده سال مبارزه با مشرکین مکه، به مدینه هجرت فرمود و چون روز به روز اسلام بیشتر پیشرفت میکرد به همان نسبت به اعتبار مدینه میافزود و از اهمیت مکه میکاست. در سال دوم هجرت، مسلمانان مکلف شدند که به جانب کعبه نماز بگزارند و از همین زمان مسلمانان فتح مکه را انتظار داشتند. در سال ششم هجرت صلح حدیبیه واقع شد و در سال هفتم مسلمانان به انجام حج توفیق یافتند و در سال هشتم هجرت، پیغمبر مکه را گشود و آثار بت پرستی را از آن محو فرمود اما چون حضرت رسول و خلفای راشدین مکه را مرکز حکومت خود قرار ندادند این شهر در ردیف شهرهای درجه دوم قرار گرفت.
معاویه سر سلسلۀ بنی امیه به مکه زیاد توجه داشت و افراد دیگر خاندان بنی امیه هم پس از آنکه ثروتی میاندوختند و از کار کناره میگرفتند در مکه برای خود ابنیهای میساختند و با آسایش در آن شهر بقیه زندگانی را به عیش و عشرت میگذراندند و از این رو شهر مکه محل اجتماع موسیقی دانان و هنرمندان شد. پیش از دوران خلافت، شهر مکه مجموعه چندین کوچه بود که به میدانی باز میشد و در وسط میدان بنای کعبه قرار داشت. چون مرکز شهر مکه گود بود سیلابهائی که از کوهستانهای دو طرف سرازیر میشد به مکه و ابنیه آن لطمه شدید وارد میآورد. عمر و عثمان به وسیله مهندسین رومی برای پیشگیری سیل، سدها ساختند و بنی امیه دنبال کار ایشان را گرفتند و در آبادانی شهر و در احداث ابنیه و چاههای آب کوشیدند. از جهت تشکیلات تجاری هم مکه در زمان بنی امیه با اهمیتی فوق العاده تلقی میشد و حکومت آن با افراد خاندان بنی امیه یا با اشخاص بسیار لایق بود. در زمان عباسیان ادارۀ مکه به نقبا که هاشمی بودند واگذار شد و بعد از نقبا عدهای با لقب شریف، از طرف خلفا بر مکه حکومت داشتند تا آنکه آلعثمان بر حجاز مسلط شدند و مکه مانند شهرهای دیگر حجاز در قلمرو حکومت آنان قرار گرفت. در سال ۱۹۱۶ میلادی شریف حسین حجاز را از تصرف عثمانیان به در آورد. ده سال بعد یعنی در سال ۱۹۲۶ امیر سعود وهابی بر شریف تسلط یافت و حجاز را متصرف گردید. اینک حجاز به ضمیمة نجد تحت حکومت سعودی است و وسعت مملکت ابن سعود به ۴۰۰ هزار کیلومتر مربع بالغ میشود.
در حدود مکه اخیرا معادن نفت کشف شده که امتیاز آن را به امریکائیان واگذار کردهاند و خط آهن سرتا سری اردن از نزدیکی مکه میگذرد و حجاز را به ممالک شام و اردن متصل میسازد.[۱۹]
پانویس
- ↑ «و اوست که پس از آنکه شما را بر آنان پیروز گردانید دست آنان را از شما و دست شما را از آنان در دل مکّه، کوتاه کرد و خداوند به آنچه میکنید بیناست» سوره فتح، آیه ۲۴.
- ↑ اطلس قرآن، ص۲۷۶.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۱۵۷.
- ↑ تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۴۵۶.
- ↑ www.tebyan.net..
- ↑ عبدالرووف مخلص، تفسیر القرآن
- ↑ تاریخ مکه المکرمه، ص۲۰.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۱۵۸.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۹۲۰.
- ↑ خلاصه تفاسیر المیزان و نمونه، ص۱۳۲۲.
- ↑ خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۲۱۴۴.
- ↑ ر.ک: قائدان، تاریخ و آثار اسلامی، ص۴۴.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۱۵۹.
- ↑ ر.ک: آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۳۳.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۱۶۰.
- ↑ محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۶، ص۲۵۲ و ۲۶۱.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۳، ص۱۱.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص۱۶۱ ـ ۱۶۲.
- ↑ خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص606-609.