بحر در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

بحر

﴿وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ[۱]. ﴿وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ[۲].

از واژه‌هایی که در قرآن به کار برده شده است واژه «بحر» است. بحر آن طور که جا افتاده است دریا معنی می‌شود. باری، واژه بحر در مفردات چنین تعریف گردیده است: «معنی اصلی بحر هر مکان وسیعی است که آب زیادی را در خود جمع کرده است و این معنی و صفی و ریشه‌ای بحر است»[۳]. «از آنجا که در آیه گذشته اشاره اجمالی به نجات بنی اسرائیل از چنگال فرعونیان شده آیه مورد بحث در حقیقت توضیحی بر چگونگی این نجات است که خود نشانه‌ای است از نعمت‌های بزرگ پروردگار بر بنی اسرائیل»[۴].

موسی با قومش از مصر خارج شدند و زنان بنی اسرائیل زیور آلات عاریه را با خود بردند. وقتی این خبر به گوش فرعون رسید به سختی ناراحت شد و درصدد تعقیب آنها بر آمد. در این میان بادی سهمگین دریا را توفانی کرد و موج‌هایی هم چون کوه برخاست. یوشع بن نون پیش آمد و گفت: ای موسی! دستور چیست؟ فرعون و سپاهیانش رسیدند و دریا هم در پیش است. موسی گفت: دستور این است که از همین نقطه دریا عبور کنیم. یوشع جلو رفت و اسب خود را نیز به دریا زد، ولی نتوانست عبور کند و به نزد موسی برگشت. به دنبال او دیگران نیز خواستند پیش روند، ولی امواج دریا را پیش روی خود مشاهده کرده و جرئت پیش روی نکردند. در این وقت بود که وحی الهی راه عبور از دریا را نشان داد و هدایت حق، بنی اسرائیل را فرا گرفت و به موسی وحی شد: «عصای خود را به دریا بزن»[۵].[۶]

بحر

﴿وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ[۷]. این آیه ناظر به هلاکت فرعون، نجات بنی اسرائیل و ورود به بیت المقدس همراه با بنی اسرائیل می‌باشد.

«موسی مأمور شد بنی اسرائیل را با خود به سوی فلسطین ببرد. در تورات نقل شده که فرعون پس از دیدن آن آیات برای آنکه از دست موسی نجات یابد و دوباره به عذاب دیگری دچار نشود، دستور آزادی و خروج آنها را صادر کرد، اما پس از خروج آنها پشیمان شد و به تعقیب آنان پرداخت، ولی از قرآن کریم چنین به دست می‌آید که این خروج به دستور الهی و وحی صورت گرفت»[۸]. بنا به عقیده دکتر شوقی ابوخلیل: «عبور مشهور موسی در شمال خلیج سوئز (عیون موسی) با در دریاچه‌های تلخ رخ داد که طی آن منفتاح غرق شد»[۹]. در توضیح کلی؛ همین نویسنده آورده است: «عبور از رود اردن در منطقه اریحا بوده است»[۱۰]. با تکیه بر منابع بسیار تاریخی و نظرات اغلب مفسرین، عبور حضرت موسی و بنی اسرائیل از «رود نیل» بوده است.[۱۱]

بحر

﴿وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ...[۱۲].

تذکر

پیش از ورود به بحث، تذکر یک نکته به عنوان مقدمه لازم است: برخی از دانشمندان در تفسیر آیات ۱۶۱ تا ۱۶۳ سوره اعراف بیان می‌دارد: در این آیات چند قسمت دیگر از داستان‌های بنی اسرائیل و نافرمانی‌های ایشان نقل شده که به خاطر نقض عهدی که کردند خداوند به عقوبت گرفتارشان کرده است و از ستمگران کسانی را برایشان مسلط کرده که شکنجه شان داده‌اند. صاحب المیزان در خصوص آیه ۱۶۳ اختصاصاً می‌فرماید: مقصود از حاضر دریا بودن در نزدیکی دریا و مشرف به آن قرار داشتن است[۱۳]. حال بر پایه سخن و دقت در خود آیه، که عبارت قریه را به کار برده است به قریه دقیق می‌شویم: مقصود از قریه همان سرزمینی است که در بیت المقدس واقع بوده و بنی اسرائیل مأمور شدند آن شهر را فتح نموده و یا اهل آنجا را که از عمالقه بوده‌اند جنگیده و ایشان را هزیمت دهند و شهر را تصرف کنند. بنی اسرائیل از این مأموریت سرباز زده و در نتیجه به سرگردانی در بیابان تیه مبتلا شدند[۱۴].[۱۵]

کلیدی برای یک قفل

اگر قریه همان سرزمینی است که بنا به فرموده برخی بزرگان در بیت المقدس واقع بوده است پس معلوم می‌شود که آن شهر، خود بیت المقدس نبوده ولی تعلق آن به هر بیت المقدس اجتناب ناپذیر است. آیه «به صحنه دیگری از تاریخ پر ماجرای یهود اشاره می‌کند که مربوط به جمعی از آنها بود که در ساحل دریا زندگی می‌کردند. خدا به این جمعیت به عنوان آزمایش دستور داد که روز شنبه را بزرگ دارند و دست از صید ماهی بکشند و مشغول عبادت شوند، در روز شنبه ماهیان در روی آب ظاهر می‌شدند در حالی که در غیر این روز کمتر آشکار می‌شدند همه آنها بر خلاف فرمان خدا در روز شنبه به صید رفتند. خدا به این جهت آنها را آزمایش کرد»[۱۶].[۱۷]

اریحا

جای بسی شگفتی است که پژوهشگر در هیچ یک از منابع با نام اریحا مواجه نمی‌شود با این حال نبود اشاره به اریحا، دلیل مطرح کردن این مکان به عنوان «ساحل یا نزدیک دریا» نمی‌تواند باشد؛ چه اریحا در غروب رود اردن و شمال غرب دریاچه نمک (بحر المیت) قرار دارد. مؤلف «البئر» اریحا را نزدیک بیت المقدس دانسته[۱۸] و تعریف اریحا از زبان ابن اثیر به این صورت است: «اریحا عبری و در زبان‌های اروپایی جریکو Jericho گویند کهن‌ترین شهری است که تاکنون بشر ساخته است. برخی دیوارها در آن پیدا شده است که ساختمان آن به پیرامون ۸۰۰۰ تا ۶۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح می‌رسد. تصرف آن به دست یوشع بن نون، راه گشودن «ارض موعود» یا سرزمین مقدس (کنعان) را برای یهودیان باز کرد. شهر در شمال دریای مرده است و اکنون در تصرف اسرائیل است. نام «اریحا» به معنی شهر زیبای خوشبوست»[۱۹].

نتیجه: نتیجه این که ساحل دریا، یا کنار دریایی که در آیه ۱۶۳ سوره اعراف مورد اشاره قرار گرفته است محدوده جغرافیایی «اریحا» بود و «اریحا همان شهر جریکو است که در ساحل غربی رود اردن است و در ۱۰ کیلومتری شمال بحر المیت است»[۲۰].[۲۱]

بحر

﴿وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ...[۲۲]. این آیه هم به مرحله چهارم مبارزه حضرت موسی اشاره دارد که در آن وقتی از مصر می‌خواهند خارج شوند از دریا به اذن خداوند عبور می‌کنند و پشت سر آنان فرعونیان غرق می‌گردند. ﴿...فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ...[۲۳]. «موسی عصای خود را به دریا زد و ناگهان دریا بشکافت و طولی نکشید که کف آن نمودار شد. به فرمان الهی باد و آفتاب هم کمک کردند و زمین دریا را خشک و آماده عبور بنی اسرائیل نمودند و چون بنی اسرائیل دوازده تیره بودند، دوازده شکاف در آب پدیدار شد تا هر تیره‌ای از راه جداگانه عبور کند. در هر دو سوی راه‌ها آب دریا به صورت کوه‌های مرتفع روی هم بالا رفت و هم چون شیشه‌ای شفاف مشبک گردید که بنی اسرائیل یکدیگر را از آن سوی آب می‌دیدند. بدین ترتیب آسوده و سلامت از آب گذشتند»[۲۴].[۲۵]

بحر

﴿فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا[۲۶]. ﴿قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنْسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا[۲۷].

وقتی قرار باشد از حضرت موسیسخن به میان آید نمی‌توان تنها به معجزه عصا و یا دو پاره کردن دریا اکتفا کرد؛ زیرا دانشمندان قرآنی داستان خضر و موسی(ع) را با آب و تاب نقل کرده‌اند که متأثر از آیات قرآنی است و در مورد آن آیات ۶۱ و ۶۳ سوره کهف می‌باشد که در این مجال به دنبال شناخت دریایی هستیم که در کنار آن گم شدن ماهی از سبد غذایی حضرت خضر و حضرت موسی اتفاق افتاد.[۲۸]

گم شدن ماهی نشانه رسیدن به خضر

اجازه بدهید همه چیز را به اختصار از کتاب برخی پژوهشگران تعریف کنیم: «بیضاوی صاحب تفسیر معروف نقل می‌کند که موسی به خدا عرض کرد: کدام یکی از بندگانت دانشمندتر است؟ فرمود: آن کسی که علم دیگران را به علم خود و بیفزاید، شاید در این میان به سخنی برخورد که او را به هدایت راهنما گردد یا از هلاکت باز دارد. موسی عرض کرد: چگونه او را بیابم؟ بدو وحی شد یک ماهی در زنبیل بگذار و حرکت کن و در هر جا که ماهی را گم کردی، خضر آن جاست».

موسی(ع) آماده سفر شد و زنبیل با خود برداشت. به یوشع بن نون وصی خود سفارش کرد که هر کجا ماهی مفقود شد او را با خبر کند. خستگی را سبب شد که موسی و یوشع ساعتی استراحت کنند و به همین منظور به سنگی که در آنجا بود تکیه زدند و موسی در آن حال به خواب رفت. به گفته برخی در این وقت بارانی ببارید و به بدن ماهی خورد و آن ماهی زنده شد و خود را به دریا انداخت ولی یوشع فراموش کرد داستان را به موسی بگوید تا وقتی که از آنجا گذشتند و مقداری راه رفتند. در این وقت موسی(ع) که خسته و گرسنه شده بود به یوشع فرمود: غذایمان را بیاور که از این سفر خسته شده و به تعب افتاده‌ایم». این جا بود که یوشع به یاد ماهی افتاد. موسی که منتظر شنیدن همین سخن بود از راه بازگشت و احساس کام یابی نمود»[۲۹].[۳۰]

روشن‌سازی

بازگشت به آیه ۶۰ سوره کهف روشن می‌سازد که محل پیوند دو دریا، میعادگاه حضرت خضر(ع) و حضرت موسی(ع) بوده است. این دو پیامبر «به مجمع البحرین می‌رسند در آنجا ماهی خود را که برای خوراک سفرشان برده بودند، فراموش می‌کنند و ماهی حرکت می‌کند و خود را به دریا می‌رساند»[۳۱].[۳۲]

بحر

﴿أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا[۳۳].

روایت منابع

اولین حادثه از حوادث سه گانه عجیب میان حضرت خضر و حضرت موسی سوراخ کردن کشتی در سفر دریایی آنهاست. بعد از آنکه موسی در مجمع البحرین حضرت خضر را یافت و تمنا کرد که تحت آموزش استاد قرار گیرد، حضرت خضر به این شرط که موسی شکیبا باشد پذیرفت. در این خصوص چنین نگاشته‌اند: «موسی خود را بر او عرضه کرد. درخواست نمود تا او را متابعت کند و او چیزی از علم و رشدی که خدایش ارزانی داشته به وی تعلیم دهد، آن مردعالم خضر گفت: تو نمی‌توانی با من باشی و آنچه از من و کارهایم مشاهده کنی تحمل نمائی، چون تأویل و حقیقت معنای کارهایم را نمی‌دانی و چگونه تحمل توانی کرد بر چیزی که احاطه علمی بدان نداری؟ موسی، قول داد که هر چه دید صبر کند»[۳۴]. ادامه ماجرا را از زبان برخی نویسندگان پی می‌گیریم: «موسی شرط را پذیرفت و همراه خضر به راه افتاد به کشتی رسیدند و از اهل کشتی تقاضا کردند که ایشان را هم نزد خود بپذیرند. مردم کشتی که نور نبوت در جبین ایشان دیدند آن دو را بدون اجرت بر کشتی پذیرفتند و در اعزاز و اکرامشان کوشیدند»[۳۵].

در اینجا باز برمی‌گردیم به روایت المیزان: «موسی نسبت به کارهای آن عالم خالی الذهن بود. در چنین حالی، عالم کشتی را سوراخ کرد، سوراخی که با وجود آن کشتی ایمن از غرق نبود، موسی آنچنان تعجب کرد که عهدی را که با او بسته بود فراموش نمود زبان به اعتراض گشود». بعدها بعد از اتمام دوران آموزشی، حضرت خضر گره از رازهای کار خویش گشود. او رو به موسی کرد و در خصوص سوراخ کردن کشتی گفت: «اکنون تأویل اعمالم را برای تو می‌گویم و از تو جدا می‌شوم، آن کشتی که سوراخ کردم، برای عده‌ای از فقرا بود که با آن در دریا کار می‌کردند و هزینه زندگی خود را به دست می‌آوردند، پادشاهی از آن سوی دریا، کشتی را غصب می‌کرد و برای خود می‌گرفت، من آن را سوراخ کردم تا کشتی را معیوب ببیند و از گرفتنش صرف نظر کند»[۳۶].[۳۷]

بازنمایی دریای زیر کشتی

پس از سه بار اعتراض موسی به معلمش و نقض مقررات آموزشی، معلم تصمیم گرفت که از او جدا شود، معلم قبل از جدایی، اسرار وقایع را برای موسی(ع) بیان کرد تا فهم این حوادث کلیدی برای پاسخ پرسش‌های او باشد در این آیه به حکمت سوراخ کردن کشتی توسط معلم اشاره می‌کند که کار سوراخ کردن کشتی هر چند ظاهراً زننده بود و موسی را به اعتراض وا داشت اما هدف و حکمتی در برداشت. معلم می‌خواست کشتی مستمندان به دست پادشاه ستمگر نیفتد از این رو آن را معیوب کرد تا آن پادشاه از این کشتی معیوب صرف نظر کند»[۳۸]. در اقامه دلیل اینکه این دریا «مجمع البحرین» بوده است به خود داستان حضرت خضر و موسی متوسل می‌شوم که «بنده‌ایی از بندگان خدا به نام خضر را آنان در سفر علمی خود در صخره نزدیک مجمع البحرین یافتند و کشتی در آنجا مورد استفاده قرار گرفته است و احتمال زیاد آن است که مجمع البحرین محل اتصال خلیج عقبه به خلیج سوئز باشد»[۳۹]. اگر محل پیوند خلیج عقبه با خلیج سوئز را مجمع البحرین بگیریم کشتی حامل خضر و موسی «یا به طرف خلیج سوئز و یا به طرف خلیج عقبه» در حال حرکت بوده است، یعنی در طرفین سینا.[۴۰]

بحر

﴿وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى[۴۱]. آخرین مرحله مبارزه حضرت موسی با فرعون به عبور از دریا مربوط می‌شود. خروج بنی اسرائیل از مصر قطعی شد. آنان به سوی سرزمین موعود (فلسطین) روی نهادند.

وقتی بر کرانه نیل رسیدند راه فرار برای آنان باقی نمانده بود زیرا در روبه‌روی خود رود نیل را داشتند و در پشت سر خود لشکر خونخوار فرعون را داشتند. «از جانب خداوند به موسی وحی شد: ای موسی! عصای خود را به دریا بزن! موسی عصا را به دریا زد: خورشید امید بنی اسرائیل از دل شب تار طلوع کرد و ناگهان دوازده راه به تعداد دوازده سبط بنی اسرائیل در میان دریا آشکار گشت... راه‌ها آماده عبور شدند»[۴۲]. نگارنده با اینکه «دریای سرخ» را رد نمی‌کند اما این گفته را قابل اعتماد می‌داند که: بحر در اینجا همان «رود نیل» است.[۴۳]

بحر

﴿وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى[۴۴]. آخرین مرحله مبارزه حضرت موسی با فرعون به عبور از دریا مربوط می‌شود. خروج بنی اسرائیل از مصر قطعی شد. آنان به سوی سرزمین موعود (فلسطین) روی نهادند.

وقتی بر کرانه نیل رسیدند راه فرار برای آنان باقی نمانده بود زیرا در روبه‌روی خود رود نیل را داشتند و در پشت سر خود لشکر خونخوار فرعون را داشتند. «از جانب خداوند به موسی وحی شد: ای موسی! عصای خود را به دریا بزن! موسی عصا را به دریا زد: خورشید امید بنی اسرائیل از دل شب تار طلوع کرد و ناگهان دوازده راه به تعداد دوازده سبط بنی اسرائیل در میان دریا آشکار گشت... راه‌ها آماده عبور شدند»[۴۵]. نگارنده با اینکه «دریای سرخ» را رد نمی‌کند اما این گفته را قابل اعتماد می‌داند که: بحر در اینجا همان «رود نیل» است.[۴۶]

بحر

﴿فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ...[۴۷]. خداوند در این آیه نیز به داستان عبور حضرت موسی و بنی اسرائیل از دریا اشاره دارد: «بنی اسرائیل در طرفی هراسان و مشوش در فکر فرار از دست فرعونیان فرعون هم در مقام برگردانیدن بنی اسرائیل به مصر و انتقام کشیدن از آنها بود و راه هم جز دریا نیست یا اسارت و بندگی فرعون یا غرق شدن در دریا»[۴۸].

﴿وَاتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْوًا إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ[۴۹]. خداوند در این آیه اطمینانی که به موسی داده است را بیان می‌کند. داستان پردازی قرآن در خصوص حضرت موسی طولانی و دراز است. از این رو بیان سرگذشت واقعی آن؛ با روح کلی مضمون یک سوره منافات داشته و در سور و آیات گوناگون تذکر داده شده است. از لحن آیات و از تاریخ استفاده می‌شود که حضرت موسی(ع)، فرعون را به راه راست دعوت کرد. او سرباز زد. موسی رو به جای دیگری گذاشت. سپاه فرعون به دنبال آنها به راه افتاد تا نابودشان سازد ولی موسی و یارانش به سلامت از دریا گذشتند و فرعون و سپاهیانش در همان دریا غرق شدند.[۵۰]

رصد البحر

دریای احمر

در این باره که البحر کدام دریاست، نظر مورخان عمدتاً بر روی دو نقطه جغرافیایی متمرکز است یکی دریای احمر است. مثلاً مرحوم حسین عمادزاده در تاریخ انبیای خود ضمن آوردن عبور بنی اسرائیل از دریا، اشاره می‌کند: «نوشته‌اند دریای احمر هفت روز بر خود می‌جوشید و اجساد قبطیان را بیرون می‌انداخت و بنی اسرائیل لباس‌های آنها را بیرون آورده می‌بردند حضرت موسی آنها را منع کرد و فایده ننمود تا سبب فتنه سامری شد از کنار دریای احمر راه خشکی پیمودند و به بیابان سور رسیده و از آنجا سه روزه قطع مسافت نموده تا به دشت ماره(تلخ) رسیدند»[۵۱]. بحر احمر «شعبه‌ای از اقیانوس هند است و آن را بحر العرب و بحر قلزم نیز می‌نامند. نام اخیر به مناسبت شهری است که در سمت شمال ساحل آن (تقریباً محل کنونی شهر سوین) واقع بود. یاقوت می‌نویسد: کلمه «قلزمه، مشتق و به معنی فرو بلعیدن است چون دریانوردان را می‌بلعید، قلزم می‌نامیدند»[۵۲].[۵۳]

سوف نام دیگر دریای احمر=

«بحر احمر را «بحر السوف» نیز می‌نامند و یا از جهت علف سوف «بردی» است که در اعماق و جوانب آن بسیار می‌روید، یا به مناسبت کلمه «سوف» به معنی غافل‌گیر کردن و کشتن است»[۵۴] این گفته من از صاحب کتاب اطلاعات قرآنی است. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی از دائره المعارف اسلام استفاده می‌کند و بیان می‌دارد: «دریایی که فرعون و سپاهیانش در آن غرق شدند، علی الظاهر بخشی از بحر قلزم =بحر احمر = دریای سرخ به عبری: یم سوف بوده است»[۵۵]. مؤلف قاموس کتاب مقدس نیز در خصوص دریای قلزم یا احمر آورده است: «دریای مصر و دریای سوف نیز خوانده شده است»[۵۶]. و بالاخره برخی از نویسندگان گفته‌اند: گفته‌اند که موسی که به راه‌ها آشنایی داشته از برزخ‌های دریای سوف گذشته و به جزیره سینا وارد گردیده است»[۵۷]. بدین ترتیب دریای سرخ، دریای قلزم و دریای سوف نام‌های دیگر دریای احمر می‌باشد.[۵۸]

نیل

نیل که از دریاچه ویکتوریا در آفریقا سرچشمه می‌گیرد و پس از گذشتن از چند کشور، من جمله سودان و مصر، به دریای مدیترانه می‌ریزد، بلندترین رودخانه جهان است. طول این رودخانه بین ۶/۵ تا ۷ هزار کیلومتر است[۵۹]. این که نیل مکان شکافتن دریا برای حضرت موسی(ع) باشد در میان نظرات گوناگون، مورد بیان مجمع البیان فی تفسیر القرآن قرار گرفته است[۶۰]. تفسیر اثناعشری به صراحت از رود نیل نام برده است[۶۱]. تفسیر خلاصه المنهج و همچنین مجمع البیان فی تفسیر القرآن شهر نیل را مابین ایله و مصر دانسته‌اند[۶۲]. قصص الانبیای ابواسحق ابراهیم بن خاوند شاه بلخی نیز از نیل نام برده است[۶۳]. مصریان زمان قدیم رود نیل را خدا دانسته عبادات مختصه از برایش قائل می‌بودند[۶۴] موسی بن عمران از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل است. او در مصر به دنیا آمد و چون به پیامبری خدا رسید، مأمور هدایت فرعون شد تا او را به پرستش خدای یگانه دعوت کند. فرعون نپذیرفت. موسی قصد بازگشت به صحرای سینا را داشت که سپاه فرعون در تعقیب او وارد رودخانه نیل شدند اما زمانی که حضرت موسی با پیروان خود از نیل گذشتند، فرعون و یارانش در این رودخانه غرق شدند. این هم مطلبی بود از کتاب «سرگذشت سرزمین فلسطین» که در آن به گذشتن از رود نیل تصریح شده است[۶۵] اینکه موسی و بنی اسرائیل از نیل رد شده‌اند مورد تأکید برخی علما هم قرار گرفته است[۶۶]. نامبرده عبور بنی اسرائیل، از رود عظیم نیل را قبول کرده است[۶۷].[۶۸]

دیدگاه کتاب مقدس

در خصوص موضع عبور بنی اسرائیل از دریا نظراتی را قاموس کتاب مقدس بیان داشته است: اول در جزء شمالی لکن این مطلب با کتاب مقدس که به خط مستقیم می‌گوید مخالف می‌باشد و با موضع رعمسیس مطابق نیست.

دوم، در سر خلیج جنوبی کوه عناقه ولی باید دانست که چگونه امکان داشت که قوم با این کثرت و عدت به مساحت دوازده میل در میان راه تنگ کوه عناقه و دریا بگذرند.

سوم، در میانه برکه التمساح و دریاچه‌های تلخ یا در نزدیکی شلوف. این نیز محقق نیست زیرا که عمق دریای آنجا را معین نکرده‌اند تا معلوم شود که آیا آنجا برای واقعه مذکوره صلاحیت داشته است یا خیر.

چهارم، در نزدیکی سویس می‌باشد که بسیاری بر آن هستند و رو به نصن نیز مدلل کرده است که باد شرقی شمالی بر این طرف می‌وزد که قادر بر برطرف کردن آب‌ها می‌باشد[۶۹]. مؤلف قاموس کتاب مقدس صراحت دارد که هیچ یک از اینها مسلم نیست و دلیل آن را چنین بیان می‌کند: وضع حالت امکنه به طوری تغییر یافته که گذرگاه قوم اسرائیل را به خوبی معین نتوان کرد[۷۰]. او نیز باید دانست که بیشتر مفسران در علت انتخاب نیل یا دریای سرخ دلیلی اقامه نکرده‌اند[۷۱].[۷۲]

ایله

در لابه‌لای مطالب مورخان و مفسران به نام ایله بر می‌خوریم که توضیح و لو کوتاه درباره آن اجتناب ناپذیر است. طبق گفته قاموس کتاب مقدس ایلا و ایله شهر مشهوری بود که در ساحل شرقی خلیج بحر قلزم واقع بود و قوم اسرائیل از آنجا عبور نمودند[۷۳]. دایرةالمعارف بزرگ اسلامی ایله را از شهرها و بنادر باستانی فلسطین و از مراکز مهم تلاقی راه‌های تجاری |عراق و مصر و شام و عربستان در قرون اولیه اسلامی برشمرده و افزوده است: این نام در منابع کهن به صورت‌های ایلنه و ایلنن آمده است. همچنین مسلمانان ایله را پس از فتح، عقبه خوانده‌اند[۷۴].[۷۵]

خلیج عقبه

این خلیج در بخش شمالی دریای سرخ و در شرق صحرای سینا واقع است. در انتهای آن بندر عقبه وجود دارد.[۷۶]

رعمسیس Raamses

دایرة المعارف کتاب مقدس رعمسیس (سپر آفتاب) را نام شهری در مصر دانسته است که در شمال شرقی دلتا قرار داشته و بنی اسرائیل هنگام خروج از مصر از رعمسیس به طرف سکوت کوچ کردند[۷۷].[۷۸]

سکوت Succoth (سایبان‌ها)

باز بنا به نوشته دایره المعارف کتاب مقدس، معنی لغوی آن «سایبان‌ها» و گاهی «پناهگاه» است. نویسنده این اثر نفیس همانطور که در سطور پیشین آورده شده می‌گوید: بنی اسرائیل پس از خروج از مصر از رعمسیس به سوی سکوت حرکت کردند و احتمال داده است بنی اسرائیل عید خیمه‌ها را به یادگار خروج از مصر در این منطقه برگزار کردند[۷۹].[۸۰]

بعل صفون (خداوند زمستان یا شمال) Baal-zephon

نام منطقه‌ای در مصر در کناره دریای سرخ که در ارتباط با خروج بنی اسرائیل به آن اشاره شده است و موضع فعلی آن ناشناخته می‌باشد[۸۱].[۸۲]

در انتها

و در انتها «نظریاتی که گذرگاه حضرت موسی(ع) و بنی اسرائیل را نزدیک سوئز می‌دانند بسیارند و ریتسون آن را مورد تأیید قرار داد و به این دلیل که باد شرقی شمالی به این طرف می‌وزد و بادهای این منطقه قادر است که آب‌ها را کنار بزند و این منطبق با تورات است که می‌گوید خداوند دریا را به باد شرقی شدیدی تمامی آن شب برگردانده، دریا را خشک ساخت و آب منشق گردید و بنی اسرائیل در میان دریا بر خشکی می‌رفتند و آب‌ها برای ایشان به راست و چپ دیوار بود. پس نتیجه این می‌شود که البحر و گذرگاه دریای حضرت موسی در کنار «نیل» واقع است.[۸۳]

منابع

پانویس

  1. «و (یاد کنید) آنگاه را که دریا را با (ورود) شما شکافتیم پس شما را رهانیدیم و فرعونیان را در حالی که خود می‌نگریستید، غرق کردیم» سوره بقره، آیه ۵۰.
  2. «و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بت‌هایی که داشتند رو آورده بودند، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.
  3. مفردات، ج۱، ص۲۴۱.
  4. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۰.
  5. محلاتی، تاریخ انبیاء، ص۴۳۱ تا ۴۳۲.
  6. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۷۸.
  7. «و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بت‌هایی که داشتند رو آورده بودند، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.
  8. محلاتی، تاریخ انبیاء، ص۴۳۰.
  9. اطلس قرآن، ص۷۸.
  10. اطلس قرآن، ص۸۸.
  11. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۸۰.
  12. «و از ایشان درباره شهری که در کرانه دریا بود بپرس، آنگاه که (از حکم حرام بودن ماهیگیری) در روز شنبه تجاوز می‌کردند زیرا روز شنبه آنان ماهی‌هاشان نزد ایشان روی آب می‌آمدند و روزی که شنبه‌شان نبود نزد آنان نمی‌آمدند، بدین‌گونه آنها را برای آنکه نافرمانی می‌کردند، می‌آزمودیم» سوره اعراف، آیه ۱۶۳.
  13. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۸، ص۴۳۲.
  14. تفسیر المیزان، ج۸، ص۴۳۲.
  15. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۸۲.
  16. خلاصه تفاسیر المیزان و نمونه، ص۴۴۸.
  17. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۸۳.
  18. العبر، ص۲۵.
  19. ابن اثیر، تاریخ کامل، ج۱، ص۲۱۹.
  20. روضة الصفا، ص۷.
  21. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۸۴.
  22. «و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم..». سوره اعراف، آیه ۱۳۸.
  23. «و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شب راهی کن و راهی خشک در دریا برای آنان بگشا (چنان که) نه از سر رسیدن (دشمن) بترسی و نه (از غرق شدن) بهراسی» سوره طه، آیه ۷۷.
  24. محلاتی، تاریخ انبیاء، ص۴۳۲.
  25. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۸۶.
  26. «و چون به جایگاه به هم پیوستن آن دو (دریا) رسیدند ماهی خود را فراموش کردند و (ماهی) راه خود را در دریا سرازیر در پیش گرفت (و رفت)» سوره کهف، آیه ۶۱.
  27. «گفت: آیا دیدی (چه بر سرمان آمد) آنگاه که بر آن تخته سنگ جای گرفتیم؟ من آن ماهی را از یاد بردم و جز شیطان کسی یادکرد آن را از یاد من نبرد و شگفتا راه خود را در دریا در پیش گرفت و رفت» سوره کهف، آیه ۶۳.
  28. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۸۸.
  29. محلاتی، تاریخ انبیاء، ص۴۷۵.
  30. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۸۹.
  31. باستان‌شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، ص۱۷۸؛ و ر.ک: لطیف راشدی، قصه‌های قرآن، ص۳۹۸.
  32. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۹۰.
  33. «امّا آن کشتی از آن مستمندانی بود که (با آن) در دریا کار می‌کردند؛ بر آن شدم به آن آسیب رسانم چون در پی آن پادشاهی بود که هر کشتی (بی‌آسیب) را به زور می‌گرفت» سوره کهف، آیه ۷۹.
  34. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۳، ص۵۹۵.
  35. بلاغی، تاریخ انبیاء، ص۱۵۹.
  36. لطیف راشدی، قصه‌های قرآن، ص۴۰۰.
  37. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۹۱.
  38. تفسیر قرآن مهر، ج۵، ص۴۳۱.
  39. خلاصه تفاسیر المیزان و نمونه، ص۷۷۳.
  40. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۹۳.
  41. «و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شب راهی کن و راهی خشک در دریا برای آنان بگشا (چنان که) نه از سر رسیدن (دشمن) بترسی و نه (از غرق شدن) بهراسی» سوره طه، آیه ۷۷.
  42. جادالمولی، قصه‌های قرآن، ص۱۹۶.
  43. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۹۵.
  44. «و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شب راهی کن و راهی خشک در دریا برای آنان بگشا (چنان که) نه از سر رسیدن (دشمن) بترسی و نه (از غرق شدن) بهراسی» سوره طه، آیه ۷۷.
  45. جادالمولی، قصه‌های قرآن، ص۱۹۶.
  46. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۹۵.
  47. «آنگاه به موسی وحی کردیم که با چوبه‌دست خود به دریا بزن! و دریا شکافت و هر پاره‌ای چون کوه سترگ بود» سوره شعراء، آیه ۶۳.
  48. عمادزاده، تاریخ انبیاء، ص۵۳۰.
  49. «و از دریا آرام بگذر که آنان سپاهی غرق شدنی‌اند» سوره دخان، آیه ۲۴.
  50. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۹۷.
  51. عمادزاده، تاریخ انبیاء، ص۵۳۲.
  52. ص۱۴۶.
  53. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۹۸.
  54. اطلاعات قرآنی، ص۱۴۶.
  55. دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ص۳۵۶.
  56. قاموس کتاب مقدس، ص۳۷۹.
  57. خزائلی، اعلام قرآن، ص۶۲۲.
  58. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۹۹.
  59. دانستنی‌های ایران و جهان، ص۱۹۱.
  60. مجمع البیان، ج۱۸، ص۲۵.
  61. تفسیر اثناعشری، ج۹، ص۴۳۲.
  62. خلاصه المنهج، ج۴، ص۸۰.
  63. قصص الانبیای ابواسحق، ص۲۹۰.
  64. قاموس کتاب مقدس، ص۹۰۱.
  65. سرگذشت سرزمین فلسطین، ص۹۹.
  66. آیت الله مکارم، تفسیر نمونه، ص۳۹۷؛ و ر.ک: نمونه، ج۱، ص۲۵۳.
  67. اعراف / ۱۳۸.
  68. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۰۳.
  69. قاموس کتاب مقدس، ص۳۸۱.
  70. قاموس کتاب مقدس، ص۳۸۱.
  71. www.wikiporsesh.ir..
  72. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۰۵.
  73. قاموس کتاب مقدس، ص۱۴۲.
  74. WWW.Cgie.org.ir..
  75. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۰۶.
  76. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۰۷.
  77. ر.ک: دایرة المعارف کتاب مقدس، ص۷۹۳.
  78. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۰۸.
  79. دایرة المعارف کتاب مقدس، ص۷۹۸.
  80. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۰۸.
  81. دایرة المعارف کتاب مقدس، ص۷۷۰.
  82. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۰۹.
  83. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۳۰۹.