بنی صدف

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

نسب طایفه

در نسب این طایفه قحطانی[۱] - که از افراد آن با نسبت «الصَدَفی» یاد می‌‌شود، -[۲] اختلاف است. برخی صَدِف را از کنده[۳]، بعضی هم، آن را منتسب به حمیر[۴] و حضرموت[۵] و برخی دیگر نیز، آن را به قبایل دیگر منسوب دانسته‌اند[۶]. معتقدان به انتساب این طایفه به کنده، آن را به مالک بن مرتّع بن کنده[۷] و به نقلی صدف (عمرو) بن مالک بن اشرس بن شبیب بن سکون بن اشرس بن کنده[۸] منسوب دانسته‌اند. بر پایه این دو قول، نام اصلی صدف در قول نخست مالک و بر اساس قول دوم عمرو عنوان شده است. در توضیح علت نامیده شدن او به صدف، برخی منابع بر این اعتقادند که مرتّع بن معاویة بن ثور (کنده)، زنی از حضرموت را به همسری گرفت. پدر این زن با مرتّع شرط کرد که جز این زن، همسری دیگر اختیار نکند. مرتع پذیرفت اما مدتی بعد عهدش را شکست و با زنی دیگر ازدواج کرد. اقوام همسر حضرمی، با طرح شکایتی نزد افعی بن حصین جرهمی - قاضی عرب - رفتند و به طرح دعوا پرداختند. افعی هم با نافذ دانستن شرط ضمن عقد، رأی علیه مرتّع صادر کرد. پس، حضرمی‌ها این زن و پسرش را - که مالک نام داشت - گرفته با خود به حضرموت بردند. مرتع گفت: «مالک ابنی، فصدف عنی؛ مالک پسرم است اما از من رو گردانید» از این رو، از آن پس مالک«صدف» نامیده شد و فرزندانی که از او متولد شدند در بلاد حضرموت به بنی صدف بن مرتع شهرت یافتند[۹]. برخی هم آورده‌اند که او را صدف می‌‌گفتند چون پس از وقوع سیل عظیم ارم از قوم خود جدا شد و به کنده ملحق شد و در سرزمین آنها فرود آمد[۱۰]. از بنی صدف شعب و فروعات متعددی متفرع شده است که از جمله مهمترین این طوایف می‌‌توان به نام بنی موصل بن جمان[۱۱] و بنی نجر[۱۲] اشاره کرد.[۱۳]

منازل و مساکن بنی صدف

بنی صدف اصالتی یمنی داشتند. آنان نیز همراه با دیگر کندیان در حضرموت و در قسمت مرکزی آن در شمال غربی دره حضرموت، در کنار طایفه تجیب و به همراه قبایل سکون - از تیره‌های قبیله کِنده - و شاخه‌هایی از حِمیَر و همدان سکونت داشتند[۱۴]. غمر ذی کنده نیز از دیگر مناطقی بود که پیوسته به نام کندیان مشهور و معروف بود و چهار قبیله صدف، تجیب، عباد و بنی معاویه کنده در آن سکونت داشتند[۱۵]. از شهر بزرگ عندل و شهرهای خودون، هدون و دمّون[۱۶] هم به عنوان دیگر مساکن و منازل بنی صدف یاد شده است. ضمن این که از ریده به عنوان منزل بنی صعیر - از طوایف صدف -[۱۷] ریده خرّمیه موطن بنی أحروم –از طوایف صدف -[۱۸] و الیَحَق منزل بنی‌نباته از تیره‌های صدف کنده نام برده شده است[۱۹]. وادی ذو دهانه از سکونت گاه‌های بنی ذهبان و بنی بحر - از طوایف بنی صدف -[۲۰] و بدر در نجد یمن محل سکونت بحریون - از طوایف صدف -[۲۱] نیز، از دیگر اماکنی بودند که از آنها به عنوان منازل و مساکن بنی صدف و طوایفش یاد شده است. مخلاف صدف هم از دیگر منازلی بود در یمن که به نام ساکنانش طایفه بنی صدف بدین نام خوانده می‌‌شد[۲۲]. تَریس شهری در حضرموت که به جهت منزل داشتن تریس بن خوار بن صدف بن مرتع بن معاویة بن کنده در آن، بدین نام خوانده می‌‌شد[۲۳] و نیز منوب و نیز تفیش - روستایی از روستاهای حضرموت- که محل سکونت قوم بنی مَوصل بن جمّان بن غسان بن جذام بن صدف بن مرتع بن معاویة بن کنده بود[۲۴] هم، از دیگر مساکن بنی صدف به شمار می‌‌رفت. ضمن این که از برخی اخبار چنین به نظر می‌‌رسد که جمع زیادی از آنان نیز همراه با دیگر طوایف کنده همچون سکون و سکاسک در شام به سر می‌‌بردند[۲۵].[۲۶]

تاریخ جاهلی بنی صدف

از اخبار دوران جاهلی این قوم اطلاع چندانی در دست نیست. از معدود اخبار جاهلی به دست آمده از این قوم می‌‌توان به روابط صمیمانه و نزدیک بنی صدف با قبایل حضرموت اشاره کرد[۲۷]. با این حال، حضور سه هیأت نمایندگی از کنده، تجیب و صدف به مدینه منوّره بازتابی از اختلافات و درگیری‌های میان قبیله‌ای آنان و نشانی از عدم اتّحاد و همبستگی قبایل ایشان دارد. از مشاهیر بزرگ آنها در این دوره می‌‌توان از ذو بتع بن ذی نجر بن ذی براکه –از اصحاب بضعه-[۲۸] یاد کرد.

بنی صدف و تعامل با رسول خداa

سریه عبدالله بن جحش

سریه عبدالله بن جحش در سال دوم هجری نخستین موضعی است که در مواجهه این قوم با پیامبرa و مسلمانان، ذکری به میان آمده است. نقل است که در ضمن این سریه، عمرو بن حضرمی که به عنوان یکی از همراهان قریش در این کاروان تجاری حضور داشت، به دست مسلمانان کشته شد. ابن هشام نام حضرمی را عبدالله بن عباد (به نقلی مالک بن عبّاد) عنوان کرده، ضمن برشمردن او به عنوان یکی از صدفی‌ها، نسب کامل صدف را، صدف (عمرو) بن مالک بن اشرس بن شبیب بن سکون بن اشرس بن کنده برشمرده است[۲۹].[۳۰]

اسلام بنی صدف

نمایندگان صدف که بیش از ده نفر بودند در حالی که ازار و رداء پوشیده بودند و بر شتران جوان سوار بودند، به مدینه رفتند و با رسول خداa در فاصله میان خانه و منبر آن حضرت دیدار نمودند. آنان بی‌که سلامی بدهند، نشستند. پیامبر اکرمa فرمود: آیا شما مسلمانید؟ گفتند: آری. فرمود: پس چرا سلام نکردید؟ آنان به پا خاستند و گفتند: السلام عليك أيها النبي و رحمة اللّه. رسول خداa پاسخ سلامشان را داد و از آنها خواست تا بنشینند. آنها نشستند و پرسش‌هایی درباره اوقات نماز مطرح کردند که حضرت، بدانها پاسخ فرمودند[۳۱]. کارگزاری مهاجر بن ابی امیه مخزومی برای پیامبرa بر کنده و صدف هم از دیگر اخبار مهم ثبت شده در دوران حیات نبویa است[۳۲].[۳۳]

بنی صدف و فتوحات اسلامی

از نقش این طایفه در وقایع و حوادث صدر اسلام از جمله، فتوحات اسلامی خبر چندانی در دست نیست. به نظر می‌‌رسد بنی صدف نیز در این امر، چونان سایر قبایل عرب - خصوص قبیله مادری‌اش کنده - نقشی گسترده داشتند. اما چون در نقل گزارشات، - به ویژه اخبار فتوح، - حضور قبایل کوچکتر تحت شعاع حضور قبایل بزرگتر یا شاخه‌های بالاتر این قبایل قرار گرفته است، از این رو، نام و نشان چندانی از قبایل کوچکتر از جمله طایفه بنی صدف با وجود قبیله مادری شان، دیده نمی‌شود. با این حال از معدود اخبار فتوحات که در آن نامی از بنی صدف آمده می‌‌توان به حضور جمع زیادی از آنان در وقایع مربوط به پیکار قادسیه اشاره کرد. به گزارش طبری، در سال ۱۴ هجری و در پی فراخان عمر بن خطاب جهت انجام فتوحات در ایران، جمعی از مردم مذحج همراه با دیگر مردمان یمن و سراة، در مدینه گرد آمدند. گفته شده فوجی ۱۳۰۰ نفره از مذحج به فرماندهی سه تن از بزرگان مذحج به نامهای عمرو بن معدیکرب فرمانده بنی منبه، ابوسبرة بن ذؤیب امیر بنی جعفی و احلاف آنان مانند: جزء، زبید، انس الله و امثال آن و ۳۰۰ تن از مردم صداء، جنب و مسلیه به فرماندهی یزید بن حارث صدائی و ۶۰۰ نفر از حضرموت و شاخه صدف کنده به رهبری شداد بن ضمعج در مدینه اجتماع کردند و سپس همراه با دیگر اقوام عرب - که جمعاً تعدادشان با زنان و فرزندان به ۴۰۰۰ هزار تن می‌‌رسید، - همراه با سعد بن ابی وقاص به سوی عراق حرکت کردند[۳۴].[۳۵]

بنی صدف و حضور در وقایع و حوادث صدر اسلام

از حضور این طایفه در حوادث و رخدادهای سده نخست اسلامی خبر قابل اعتماد چندانی به دست نیامد. از مهمترین اخبار ایشان در این دوره می‌‌توان به حضور جمع زیادی از ایشان در صفین و رو در رویی با سپاه امیرالمؤمنین علیS یاد کرد. آنان در سپاه شام در کنار قبایل یمنی عکّ، لخم، جذام، حمیر، اشعر[۳۶] و نیز شاخه‌های سکون و سکاسک‌[۳۷] بخش اعظم سپاه معاویه را تشکیل می‌‌دادند. در یکی از مواقف این جنگ، آنها همراه با عتبة بن ابوسفیان به نبرد با قریشیان سپاه امام علیS به فرماندهی جعدة بن هبیرة بن ابی وهب قرشی رفتند. در این حمله که بیشتر سپاه عتبه را مردم قبایل سکون و ازد و صدف تشکیل می‌‌دادند، شکست سهمگینی بر عتبة بن ابوسفیان و سپاهش وارد آمد و عتبه شتابان نزد معاویه گریخت[۳۸]. این شکست در اشعار شعرای حاضر در این نبرد نیز انعکاس یافت و آنان در بیان شرح ماوقع، از بنی صدف و دیگر قبایل حاضر در این میدان ذکری به میان آوردند[۳۹]. لازم به ذکر است که از طایفه بنی صدف و اخبار و رجال آن خبرهای زیادی در دست است اما بواسطه عدم اطمینان از اختصاص این اخبار به طایفه مورد نظر، از درج آن در این مقاله خودداری گردید.[۴۰]

منابع

پانویس

  1. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۶۳۷
  2. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۹۷؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۲، ص۳۰۴؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۶۲.
  3. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۰۳؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۶۳۷. نیز ر.ک: ابن عبد البر، الانباه علی قبائل الرواة، ص۱۱۳؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۹۷.
  4. سمعانی، الانساب، ج۸، ص۲۸۶-۲۸۷؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۲۳۶. نیز ر.ک: ابن عبد البر، الانباه علی قبائل الرواة، ص۱۱۳. معتقدین به این انتساب، نسب صدف را چنین گفته‌اند: «صدف بن عمرو بن قیس بن معاویة بن جشم بن عبد شمس بن وائل بن غوث بن جیدان بن قطن بن [عریب بن] زهیر بن أیمن بن همیسع بن حمیر بن سبإ» (سمعانی، الانساب، ج۸، ص۲۸۶-۲۸۷؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۲۳۶)
  5. ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۷۹؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۶۲. نیز ر.ک: ابن عبد البر، الانباه علی قبائل الرواة، ص۱۱۳؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۹۷. معتقدین به این انتساب، نسب صدف را با اختلاف چنین گفته‌اند: «صدف (شمال) بن عمرو بن دعمی بن حضرموت» (ر.ک: ابن عبد البر، الانباه علی قبائل الرواة، ص۱۱۳) «صدف (شهال) بن عمرو بن دعمی بن زیاد بن حضرموت» (ر.ک: سمعانی، الانساب، ج۸، ص۲۸۶-۲۸۷؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۲۳۶ به نقل از دارقطنی) «صدف (سماک) بن عمرو بن دعمیّ بن حضرموت» (ر.ک: نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۲، ص۳۰۴) «صدف بن اسلم بن زید بن مالک بن زید بن حضرموت» (ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۷۹؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۲۰۲).
  6. ر.ک: یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۹۷.
  7. بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹. نیز ر.ک: ابن عبد البر، الانباه علی قبائل الرواة، ص۱۱۳؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۶۲. برخی منابع، از این نسبت به شکل صدف بن مرتع بن معاویة بن کنده یاد کرده‌اند. (ر.ک: همدانی،الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۱؛ بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۳۱۰، ۳۱۷)
  8. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۰۳؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۲، ص۳۰۴؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۶۳۷. نیز ر.ک: ابن شبه النمیری، تاریخ المدینه، ج۲، ص۴۷۴؛ ابن عبد البر، الانباه علی قبائل الرواة، ص۱۱۳.
  9. بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹-۱۰.
  10. قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۶۲.
  11. بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۳۱۷؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۱۶۰-۱۱۶۱.
  12. همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۷.
  13. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
  14. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۵-۸۸.
  15. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۵.
  16. حسن بن احمد بن یعقوب همدانی، پیشین، ص۸۵.
  17. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۵.
  18. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۷.
  19. حسن بن احمد بن یعقوب همدانی، پیشین، ص۸۷.
  20. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۹.
  21. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۵۴.
  22. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۹۷؛
  23. بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۳۱۰.
  24. بکری، معجم ما استعجم، ج۱، ص۳۱۷. همدانی تفیش را محل سکونت بنی ذهبان - از طوایف صدف - معرفی کرده است. (حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۸۷)
  25. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۲۷ و ۴۶۴-۴۶۵.
  26. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
  27. عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۴۴.
  28. همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۷.
  29. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۶۰۳. نیز ر.ک: ابن شبه النمیری، تاریخ المدینه، ج۲، ص۴۷۴.
  30. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
  31. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۴۸؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۹۴؛ صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۶، ص۳۵۲.
  32. خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۴۸؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۱۲۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۲۹..
  33. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
  34. طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۴۸۴. و با اندکی اختلاف در ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۴۵۱.
  35. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
  36. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۲۹.
  37. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۲۷.
  38. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۴۶۴-۴۶۵.
  39. نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۴۶۶.
  40. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت