جهان اسلام در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
مقدمه
«جهان اسلام» مفهومی کاربردی است که یکپارچگی آن (امت) آرمان دیرین مصلحان و جنبشهای سیاسی ـ اجتماعی مسلمانان بوده است. در تعریف آن شاخص قطعی وجود ندارد و معیارهایی نظیر درصد جمعیت، عضویت در سازمان همکاری اسلامی، شاخصهای فرهنگی[۱] و عوامل سرزمینی[۲] باعث شده تا تعریف جامعی از جهان اسلام ارائه نشود؛ همچنین این اصطلاح در برابر اصطلاحاتی چون جهان مسیحیت و یهودیت به کار میرود.[۳] با این حال، برخی گفتهاند جهان اسلام به مجموعه کشورهایی گفته میشود که بیش از نیمی از جمعیت آنها را مسلمانان تشکیل میدهند و اسلام دین رسمی آنان است[۴] و برخی آن را شامل مسلمانان دیگر نقاط نیز دانستهاند.[۵].[۶]
معناشناسی
واژه جهان اسلام گاهی در کنار و در پیوند با مفهوم «امت» به کار برده میشود. امت به گروهی از مردم[۷] که برای کاری و هدفی جمع شدهاند[۸] یا به مجموع پیروان یک دین و یک پیامبر(ع) گفته میشود.[۹] این واژه در قرآن کریم نیز به همین معانی به کار رفته است.[۱۰] امت، اصطلاحی دینی و قرآنی است که همزمان با دین اسلام رواج یافت و جایگزینی برای مفهوم ملت به معنای امروزی آن به شمار میرود.[۱۱] از دیدگاه اسلام عامل اصلی وحدت امت و جامعه اسلامی وحدت عقیده است؛ با این حال، وحدت سرزمین و وجود مرزهای جغرافیایی اعم از طبیعی و قراردادی نیز بیاعتبار نیست و در فقه اسلامی «دارالاسلام» با مرزهای خاص تعریف میشود و دارای احکام شرعی خاصی است. این عامل، مرز کشورهای اسلامی و غیر اسلامی را تعیین میکند[۱۲]. بر مبنای ملاک جغرافیایی، کشورهای جهان اسلام عمدتاً در سه قاره و پنج منطقه پرجمعیت و عمدتاً برخوردار از غنای تاریخی و اقتصادی، قرار دارند. منطقه اول بر اساس ملاک تقسیمبندی جغرافیایی، شامل کشورهای شمال افریقا ازجمله مصر، الجزایر، لیبی، تونس و مغرب است. منطقه دوم ۲۴ کشورِ مناطق دیگر افریقایی مانند سودان، چاد و نیجر را دربر میگیرد که با وجود وسعت زیاد و منابع غنی، از لحاظ اقتصادی در فقر و محرومیت به سر میبرند. منطقه سوم در بردارنده سیزده کشور در منطقه غرب و جنوب غرب آسیا است که شامل کشورهایی مانند ایران، افغانستان، پاکستان، کشورهای جنوب خلیج فارس، یمن، عراق و ترکیه میشود. منطقه چهارم منطقه شرق آسیاست که دو کشور اندونزی و مالزی بیشترِ جمعیت مسلمانانِ این منطقه را در خود جای دادهاند. منطقه پنجم شامل کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز و کشورهای اروپای شرقی مانند قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان، ازبکستان، آذربایجان، ترکمنستان، آلبانی و بوسنی است.[۱۳] افزون بر مناطق گفته شده که دارای اکثریت مسلماناند، در مناطق هند و چین و دیگر مناطق آسیای جنوبی و شرقی، روسیه، اروپای غربی، امریکای شمالی و جنوبی، قسمتهای غیر مسلماننشین قاره افریقا و اقیانوسیه، مسلمانان کمی حضور دارند.[۱۴].[۱۵]
گسترش اسلام
از لحاظ تاریخی نقطه نخستین و مرکزیِ جهان اسلام سرزمین حجاز بوده است.[۱۶] پیامبر اسلام(ص) در دوران بعثت و پس از هجرت به مدینه با همراهی دو قبیله اوس و خزرج و مهاجران مکه، زیربنا و هسته مرکزی امت اسلامی را شکل داد. در این دوران کارهای مهمی مانند برقراری پیوند میان قبیلههای مسلمان و انصار و مهاجرین، نبردهای متعدد با قریش و طایفههای پیمانشکن و اعلام جهانی رسالت اسلام صورت گرفت.[۱۷] تا زمان رحلت پیامبر اکرم(ص) تنها قلمرو مسلمانان شبهجزیره حجاز و عربستان بود؛ اما پس از ایشان، قلمرو اسلام گسترش زیادی پیدا کرد. از سال ۱۲ تا ۱۷ ق مناطق کلده (عراق عرب)، انطاکیه، بیتالمقدس و سراسر شام به تصرف مسلمانان درآمد. همچنین اسلام در دو مرحله وارد ایران شد: نخست در جنگ قادسیه در سال ۱۴ق[۱۸] و سپس در سال ۱۹ (به روایتی اواخر سال ۲۰ق) در جنگ نهاوند که آخرین مقاومت منظم ایرانیان در برابر مسلمانان بود. ایرانیان با وجود آنکه نیروی فراوانی برای مقابله گرد آورده بودند، شکست هولناکی از سپاه اسلام خوردند. با فتح نهاوند و همدان به دست مسلمانان در سال ۲۱ق، شرایطِ مناسب برای در دستگرفتن تمام ایران فراهم شد. مسلمانان در سالهای ۲۲ تا ۳۲ق افریقای شرقی، منطقه سیسیل و شمال افریقا را تصرف کردند. در زمان امویان نیز همه منطقه شمال افریقا، اسپانیا، قسمتی از فرانسه، آناتولی شرقی، خوارزم، ماوراءالنهر و قسمتی از هند به جغرافیای دولت اسلامی پیوست.[۱۹] اسلام در سده هفتم میلادی برابر با سالهای نخست هجری و پس از چیرگی مسلمانان بر امپراتوری ساسانی، به منطقه قفقاز و آسیای میانه[۲۰] و در پایان سده ۱۳م به جنوب شرقی آسیا راه یافت. رواج اسلام در این منطقه برخلاف مناطق دیگر که به دست عالمان و مبلغان دینی صورت میگرفت، حاصل تماس بازرگانان مسلمانی بود که از ایران و سرزمینهای جنوب هند برای تجارت راهی این سرزمینها میشدند.[۲۱] ایران در میان کشورهای اسلامی به دلیل خدمات فراوانی که به تمدن اسلامی کرده، جایگاه ویژهای دارد. خدمات ایرانیان به اسلام در حوزههای گوناگون نظامی، علمی، صنعتی، فرهنگی و نشر و تبلیغ و دعوت ملتهای دیگر به اسلام بوده است.[۲۲] از لحاظ علمی فرهنگی بیشتر دانشمندان مسلمان ایرانی بودند.[۲۳] در حوزه گسترش اسلام مناطق آسیای جنوب شرقی، افریقای شرقی، هند و چین به دست ایرانیان اسلام آوردند.[۲۴] در حوزه نظامی قیام نهضتهای ایرانیان علیه امویان و لشکرکشی به مناطق آسیای صغیر و حضور فرماندهان ایرانی در جنگهای صلیبی[۲۵] و اقدامات دیگر نظیر پزشکی و معماری[۲۶]، ازجمله خدمات ایرانیان به اسلام بوده است.[۲۷]
شکلگیری حکومتهای اسلامی
در طول تاریخ شکلگیری و گسترش اسلام، حکومتهای فراوانی نظیر امویان، عباسیان، سلجوقیان و امپراتوری عثمانی و صفویه بر مناطق اسلامی حکومت کردهاند[۲۸]. در عصر امویان، اگرچه فتوحات مسلمانان زیاد بود، اما جهان اسلام از فضیلت و تقوا فاصله گرفت؛ زیرا امویان حکومت را موروثی و سلطنتی کردند و بسیاری از آداب و رسوم جاهلی را دوباره رواج دادند. در زمان عباسیان نیز ناسازگاریهای عقیدتی، مسلکی و مکتبی و جنگهای فرقهای، قبیلهای و قومی اتحاد اسلامی جهان اسلام را خدشهدار کرد[۲۹]. دولت سلجوقی نیز اگرچه برای وحدت جهان اسلام کوششهایی کرد، اما بنیاد این امپراتوری بر اساس استبداد، ستم طبقاتی، کشتار و بهرهکشی آنان از مردم، جلوگیری از علم، نوآوری و ابتکار پایهریزی شده بود[۳۰]. امپراتوری عثمانی در حدود سال ۱۳۰۰م برابر با قرن هفت هجری بنا شد[۳۱] و قرنها بر جوامع اسلامی در مناطقی از غرب آسیا، شمال افریقا و شرق اروپا تسلط داشت؛ اما جنگ جهانی اول زمینه فروپاشی آن را فراهم کرد. پس از امضای معاهده «سور» در سال ۱۹۲۰م/ ۱۲۹۹ش، مقدمات رسمی تجزیه این امپراتوری آغاز شد؛[۳۲] بنابراین اگرچه عثمانی در قرن شانزدهم در دوران سلیمان باشکوه، به اوج عظمت خود رسید[۳۳]، اما تفرقه و غفلت، راه را برای دستیابی استعمارگران به جهان اسلام هموار کرد؛ علاوه بر اینکه دولت عثمانی در عصر تحول علمی و فکری، به روش سنتی خود ادامه داد و عقبماندگی در فناوری و واپسماندگی تدریجی فکری، سیاسی و فرهنگی را تشدید کرد[۳۴]. در سال ۱۹۲۴م/ ۱۳۰۳ این امپراتوری از میان رفت و زمینه شکلگیری جوامع جدید اسلامی در غرب و جنوب غرب آسیا و منطقه بالکان به وجود آمد[۳۵]. تجزیه کشورهای شوروی و یوگسلاوی در سالهای پایانی قرن بیستم میلادی نیز بر شکلگیری جغرافیای فعلی جهان اسلام[۳۶] تأثیر گذاشت[۳۷]. امروز ۵۷ کشوری که دارای بیشترین جمعیت مسلماناند، در سازمان همکاری کنفرانس اسلامی عضویت دارند.[۳۸]
توانمندیهای جهان اسلام
امروزه جهان اسلام با برخورداری از حدود ۲۳ درصد جمعیت جهان (...global)، ۲۲ درصد مساحت زمین، ۵/۲۷ درصد از کشورهای عضو سازمان ملل متحد، هفتاد درصد از منابع نفت و سی درصد از منابع گاز و دراختیارداشتن نقاط راهبردی جهان[۳۹] و ذخایر بزرگ معدنی، نظیر آلومینیوم، قلع، اورانیوم، آهن، ذغال سنگ؛ مس و سرب، از توانمندیهای متعددی در حوزههای مختلف برخوردار است؛ اما با این حال، به دلیل نفوذ بیگانگان و اختلافات درونی، مشارکت و همگرایی لازم را ندارد[۴۰]. مسلمانان در گذشته تاریخ پرافتخاری داشتند، به طوری که چندین قرن در علوم، صنایع، فلسفه، هنر، اخلاق و نظامهای عالی اجتماعی برتر از همه جهانیان بودند[۴۱]. از نگاه امام خمینی نیز جهان اسلام، ظرفیتها و توانمندیهای فراوانی دارد که مهمترین آن جمعیت است. ایشان با اشاره به این ظرفیت بزرگ، معتقد بود مسلمانان در صورت وحدت و همدلی و آمیختگی آن به ایمان به قدرتی دست خواهند یافت که کسی توانایی مقابله با آنان را نداشته باشد؛[۴۲] برای مثال در قضیه فلسطین به صورت نمادین خاطرنشان کرد اگر هر مسلمان یک سطل آب بر روی اسرائیل بریزد، این رژیم نابود میشود[۴۳] ایشان در حوزه توانمندی سیاسی نیز ضمن بیان ضرورت وحدت دولتها و سران کشورهای اسلامی، این امر را سبب شکست استعمارگران در مقابل آنان میدانست[۴۴] و تلاشهایی نظیر تأسیس سازمان همکاری کنفرانس اسلامی با توجه به عملکرد ضعیف آن، با انتقاد ایشان روبهرو بوده است. بیشتر کشورهای اسلامی علاوه بر موقعیت جغرافیایی قابل توجه و راهبردی، از منابع اقتصادی و ذخایر سرشار طبیعی برخوردارند؛ اما اختلاف طبقاتی، توزیع ناعادلانه امکانات، قانونشکنی و ارتکاب جرایم، موجب ضعف مسلمانان در این زمینه شده است.[۴۵] امام خمینی با توجه به وضع مناسب اقتصادی جهان اسلام و برخورداری از منابع سرشار طبیعی،[۴۶] راه برونرفت از مشکلات اقتصادیِ را ارائه طرحهای اقتصادی مناسب با مقتضیات جهان اسلام میدید و معتقد بود ضعف مدیریتی و وابستگی، دلیل اصلی وجود مشکلات اقتصادی در میان مسلمانان است و کارشناسان و علمای اسلامی وظیفه دارند در جهت جایگزینکردن نظام اقتصادی صحیح اسلامی و ارائه طرحهایی به نفع محرومان و رفع فقر و تنگناهای اقتصادی بکوشند. ایشان اعتقاد داشت ارائه طرحهای اقتصادی اسلامی و اجرای آن، برای جلوگیری از وابستگی به مکتبهای اقتصادی شرق و غرب بدون حاکمیت همهجانبه اسلام شدنی نیست.[۴۷] از آنجا که پراکندگی و نفاق در امت اسلام، سبب تداوم سیطره استعمارگران و غارت منابع مسلمانان میشود، ایشان راه حل مشکلات اقتصادی دولتهای اسلامی را در وحدت میدانست و آنان را به وحدت دعوت میکرد.[۴۸] فرهنگ اسلامی از دیگر توانمندیهای جهان اسلام است که امام خمینی آن را تمدنساز و هدایتگر میدانست؛[۴۹] همچنین استفاده از ظرفیتهای مراسم حج از نظر ایشان برای بهرهبرداری به نفع اسلام و مسلمانان و طرح مسائل اساسی مسلمانان و مسائل اختصاصی کشورهای مسلمان و رفع گرفتاریهای آنان، ضرورت دارد[۵۰].[۵۱]
علل عقبماندگی و راههای برونرفت
مسلمانان که در سدههای متمادی در عرصههای مختلف در جهان پیشتاز بودند، بنا به دلایلی مانند برداشتهای غلط از اسلام، عملکرد نادرست و عوامل خارجی و استعماری، این پیشتازی را از دست دادند و تمدن اسلامی رو به فروپاشی نهاد[۵۲]. امام خمینی در نگاهی گستردهتر، عوامل عقبماندگی مسلمانان را در چند محور اساسی میدانست:
- نظریه جدایی دین از سیاست از عوامل عقبافتادگی جهان اسلام است و این نقشه را اروپاییها برای منزویکردن روحانیان کلیسا طراحی کردند و سپس در کشورهای اسلامی به اجرا گذاشتند و سبب بروز مشکلات فراوان شدند[۵۳]
- حمله استعمارگران و پیروانشان به احکام دین و کوچک شمردن آن، باعث اختلاف میان کشورهای اسلامی و در نهایت سبب ضعف مسلمانان است.[۵۴].
- بیتوجهی به آموزههای واقعی و حیاتبخش اسلام و قرآن و تکیه کردن دولتهای اسلامی به شرق و غرب[۵۵]، نفوذ روزافزون فرهنگ استعماری و غربی[۵۶] و تهدید علیه جوانان[۵۷] خودخواهی و قیامنکردن مسلمانان در راه خدا[۵۸] از دیگر عوامل عقبماندگی و مغلوبشدن کشورهای اسلامی است
- اختلافات سران اسلامی میراث عصر ملوکالطوایفی و توحش است که با دست بیگانگان و با هدف عقب نگه داشتن ملتها ایجاد شده است[۵۹] و غفلت حکومتها و سران کشورهای اسلامی از اصول و مقاصد اسلام، اطلاع نداشتن از مسائل اسلام[۶۰]، رشدنکردن سران حکومتهای اسلامی[۶۱]، مواضع انفعالی حکومتها[۶۲]، برقرار نبودن نظم اسلامی[۶۳]، ضعف مدیریتها [۶۴]، شعار دادن به جای عمل[۶۵]، عمل برخلاف سنت رسول خدا(ص) و مصالح ملتها[۶۶] و دوری از قرآن، سبب بهوجودآمدن وضعیت سیاه و نکبتبار برای ملتهای اسلامی[۶۷] شده است.
امام خمینی با تأکید بر اینکه اسلام سبب عقبافتادگی نیست[۶۸]، برای خلاصی جهان اسلام از مشکلات و عقبماندگیها با دعوت از مسلمانان به بیداری و اطلاع از اسلام و اوضاع جاری جهان اسلام، آنان را به وحدت و کنارگذاشتن اختلافات فرا میخواند[۶۹]. ایشان راه برون رفت از غفلت و جهل جوامع اسلامی را در اراده خود ملتها میدید و تأکید میکرد که آنان باید برای رهایی از این بحران، به پا خیزند و برای تحقق آزادی و استقلال، چشم امید به بیرون نداشته باشند. ایشان برای جلوگیری از عقبماندگی مسلمانان، دولتها و علمای اسلامی را به وحدت، تفاهم با امت اسلامی، پرهیز از نژادگرایی و قومپرستی و وابستهنبودن به ابرقدرتها سفارش میکرد.[۷۰].[۷۱]
روابط میان کشورهای اسلامی
کشورهای اسلامی در حوزههای گوناگون سیاسیاجتماعی، دارای مؤلفههای همگرا و واگرا هستند. از مهمترین عوامل همگرا میتوان به احساس تهدید مشترک، ارزشها و منافع مشترک و متقابل و تجانس ساختاری اشاره کرد؛ چنانکه از مهمترین عوامل واگرا تجربیات تاریخی متفاوت، پراکندگی جغرافیایی، ساختارهای متفاوت قومی، فرهنگی و زبانی، تفاوت در وضعیت اقتصادی، اجرای نظریههای متمایز، برداشتهای متفاوت از مسائل دینی و عقیدتی و بهرهبرداری استعمار از این تمایزات است[۷۲]. در آثار علمی و سیره عملی امام خمینی که یکی از منادیان بزرگ وحدت در جهان اسلام بود، تأکید فراوانی بر اتحاد ملتها و طایفههای اسلامی و جلوگیری از تفرقه در صفوف امت اسلامی مشاهده میشود[۷۳]. ایشان برای غلبه بر قدرتهای جهانی مسلمانان را به آیه شریف ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا﴾[۷۴] دعوت میکرد[۷۵] و بر مبنای آیه ﴿وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۷۶]، سیادت و آقایی مسلمانان بر جهان را مشروط به وحدت و معرفی صحیح اسلام میدانست[۷۷] امام خمینی معتقد بود با ظهور امت واحد اسلامی مشکلات جهان اسلام حل میشود و این کشورها به ابرقدرت تبدیل میشوند و امت واحد اسلامی نیز تنها از طریق ارتباط قوی میان کشورهای مسلمان ذیل اصول و علایق مشترک اسلامی مانند قرآن و پیامبر(ص) امکانپذیر است؛[۷۸] بنابراین از نظر ایشان، روابط کشورهای اسلامی با یکدیگر و روابط ایران با آنان، ناشی از ویژگیهای خاص اسلامی است و تلاش استعمار همواره در جدایی و ایجاد اختلاف میان مسلمانان است[۷۹]. ایشان بنابر آموزههای قرآنی، جمهوری اسلامی ایران را برادر ایمانی تمام دولتها و ملتهای اسلامی فارغ از هر مذهبی میدانست[۸۰] و دفاع از دولتهای اسلامی در برابر تجاوز را از سیاستهای دولت ایران میشمرد.[۸۱]. ایشان مسئله فلسطین را یکی از مسائل مهم جهان اسلام به شمار میآورد و رژیم اسرائیل را حاصل تبانی و همفکری قدرتهای استعماری شرق و غرب برای استعمار ملتهای اسلامی معرفی میکرد[۸۲]؛ بر همین اساس، اولویت اول امت اسلامی را حل مسئله فلسطین میدانست[۸۳] امام خمینی راه اصلی بیداری ملتهای مسلمان را شناخت اسلام واقعی و دوری مسلمانان از اسلام ساختگی که همان اسلام اموی و عباسی است، میدانست[۸۴] و معتقد بود مسلمانان جهان باید مردم ایران را که با دست خالی در برابر مستکبران به پیروزی رسیدند، الگو قرار دهند.[۸۵] ایشان حمایت از مسلمانان و جنبشهای آزادیبخش برای احیای هویت اسلامی و دستیابی به قدرت را از اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر میشمرد[۸۶] .[۸۷]
امت اسلامی
بر اساس آموزههای اسلامی همه مسلمانان امت واحدند. هرچند اسلام مرزهای جغرافیایی و ملی که امروزه مسلمانان را تقسیم کرده، به صورت حکم ثانویه میپذیرد، اما مسلمانان باید بهتدریج در قالب یک امت یکپارچه متشکل و متحد درآیند.[۸۸] در قرآن کریم نیز در آیاتی به تشکیل یک جامعه و حکومت واحد اسلامی اشاره شده است.﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ﴾[۸۹]، ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ﴾[۹۰] این هدف به طور عینی و آشکار در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل یازدهم تصریح و بر آن تأکید شده و دولت موظف شده است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملتهای اسلامی قرار دهد و در آن کوشش پیگیر داشته باشد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد. امت اسلامی از مفاهیم کلیدی اندیشه سیاسی امام خمینی است. ایشان شکل آرمانی جهان اسلام را در مفهوم امت اسلامی میدید و برای تحقق آن، در ابعاد نظری و عملی میکوشید[۹۱] و زمینهسازی برای تشکیل امت اسلامی را در کنارگذاشتن تشخصها و رنگها و ملیتها، جلوگیری از ظلم، وحدت عقیده، اتحاد در امور مهم، کوشش برای رسیدن به یک مقصد بزرگ الهی و مودت و برادری میدانست[۹۲] و خواهان روابط قوی کشورهای اسلامی با یکدیگر بود تا در پی اصول و علایق مشترکی مانند قرآن و پیامبر اکرم(ص) و با ظهور امت واحد اسلامی، مشکلات جهان اسلام را حل کنند و خود را در جمع ابرقدرتها، قرار دهند[۹۳]؛ زیرا شکلگیری یک بلوک قدرت اسلامی متشکل از کشورهای مسلمان زمینهساز تشکیل یک جامعه واحد جهانی اسلام خواهد بود.[۹۴] امام خمینی وجود دولتهای مستقل اسلامی را با تشکیل امت اسلامی در تقابل نمیدانست؛ ولی معتقد بود این دولتها باید اسلامی شوند و در جهت منافع اسلام حرکت کنند.[۹۵] ایشان بیداری حکومتها و ملتهای اسلامی و هوشیاری آنان در برابر برنامههای استعمارگران، شناخت مشکلات و زمینههای عقبماندگی کشورهای اسلامی را وابسته به شناخت درست و کامل آموزههای دینی و قرآنی میدانست.[۹۶].[۹۷]
منابع
پانویس
- ↑ رجاء، معیارهای تعریف، ۳۱ـ۳۲.
- ↑ جیهانی، اشکال العالم، ۴۳ـ۲۰۵.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱/۳۴۹ و ۲۷/۲۳۳.
- ↑ لطفی و محمدزاده، فرآیند جهانی شدن و بررسی این پدیده، ۵.
- ↑ زرقانی، سنجش و رتبهبندی قدرت ملی کشورها در جهان اسلام، ۹.
- ↑ حسنی، حسن، مقاله «جهان اسلام»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۱۵ - ۲۲۱.
- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ۱۹۵.
- ↑ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۸۶.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۱/۵۵۸.
- ↑ بقره، ۱۲۸، ۱۳۴ و ۲۱۳؛ آل عمران، ۱۰۴، ۱۱۰ و ۱۱۳؛ نساء، ۴۱؛ مائده، ۴۸ و ۶۶.
- ↑ بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام خمینی، ۷۵.
- ↑ مصباح یزدی، اختیارات ولی فقیه در خارج از مرزها، ۸۴.
- ↑ صفوی، جغرافیای سیاسی جهان اسلام، ۱۱.
- ↑ کتانی، اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، ۷۸ـ۲۸۰.
- ↑ حسنی، حسن، مقاله «جهان اسلام»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۱۵ - ۲۲۱.
- ↑ زرقانی، سنجش و رتبهبندی قدرت ملی کشورها در جهان اسلام، ۹.
- ↑ نصیری، تاریخ تحلیلی اسلام، ۱۲۶ـ۱۵۰.
- ↑ مرکز تحقیقات، حکومت اسلامی در بستر تاریخ، ۱۸ـ۱۹.
- ↑ مرکز تحقیقات، حکومت اسلامی در بستر تاریخ، ۱۹ـ۲۰.
- ↑ هانتر و دیگران، اسلام در روسیه، ۳۳.
- ↑ هوکر، اسلام در جنوب شرقی آسیا، ۷.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۳۳۰.
- ↑ الویری، رابطه اسلام و ایران، ۱۳.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۳۴۳ و ۳۴۹ـ۳۵۰.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۳۸۰ـ۳۸۱.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۳۳۱.
- ↑ حسنی، حسن، مقاله «جهان اسلام»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۱۵ - ۲۲۱.
- ↑ معاونت اندیشه اسلامی، ۱۸ـ۲۰۴.
- ↑ گلی زواره، جغرافیای جهان اسلام، ۱۱۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹۹.
- ↑ روحانی، تاریخ امپراتوری عثمانی، ۶۸۸.
- ↑ نقیبزاده، تاریخ دیپلماسی و روابط بینالملل، ۱۸۲.
- ↑ کین راس، ظهور و سقوط امپراتوری عثمانی، ۹.
- ↑ گلی زواره، جغرافیای جهان اسلام، ۱۲۳.
- ↑ احمدی، ریشههای بحران در خاور میانه، ۱۶۵ و ۱۷۲.
- ↑ پدیدآمدن کشورهای جدید و با اکثریت مسلمان.
- ↑ رجاء، تجزیه جهان اسلام، ۲۶.
- ↑ حسنی، حسن، مقاله «جهان اسلام»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۱۵ - ۲۲۱.
- ↑ حافظنیا و دیگران، تحلیل ژئوپلیتیکی عوامل همگرایی، ۶۵.
- ↑ گلی زواره، جغرافیای جهان اسلام، ۱۷۰ـ۱۷۱.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱/۳۴۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۶۶، ۷۰ و ۱۲۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۳.
- ↑ ساعدی، نقش وحدت، ۲۰۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۴ و ۱۳/۲۷۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۳۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۸۵؛ ۱۲/۳۲۰ و ۱۹/۳۴۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۲۳ـ۳۲۴.
- ↑ حسنی، حسن، مقاله «جهان اسلام»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۱۵ - ۲۲۱.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱/۳۴۹ـ۳۵۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۸۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۷۷ و ۴۳۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۴۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۴۶ و ۱۵/۲۴۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۵۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۳ و ۳۹۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۱۷۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۹۸.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۷۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۶۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۳۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۸.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ۷۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۲ـ۳۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۷ـ۴۲۸.
- ↑ حسنی، حسن، مقاله «جهان اسلام»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۱۵ - ۲۲۱.
- ↑ حافظنیا و دیگران، تحلیل ژئوپلیتیکی عوامل همگرایی، ۵۸.
- ↑ فوزی، راهبرد ایجاد وحدت در جهان اسلام، ۸۲.
- ↑ «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید » سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۳۳ـ۵۳۴.
- ↑ «میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۹۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۳۳۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۷۴ و ۱۶/۴۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۹۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۸۷ـ۳۸۸ و ۲/۴۶۰ـ۴۶۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۸۶ـ۴۸۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۹۱.
- ↑ حسنی، حسن، مقاله «جهان اسلام»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۱۵ - ۲۲۱.
- ↑ دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۱۶۷.
- ↑ «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
- ↑ «و در زبور پس از تورات نگاشتهایم که بیگمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
- ↑ بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام خمینی، ۱۸۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۴؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۰۹ـ۳۱۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۹۹.
- ↑ دهقانی فیروزآبادی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ۳۵۲.
- ↑ بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام خمینی، ۲۹۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۳۹۲ـ۳۹۳.
- ↑ حسنی، حسن، مقاله «جهان اسلام»، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص ۲۱۵ - ۲۲۱.