سیره فرهنگی معصومان درباره راه‌های آموزش برای تربیت شاگردان چه بوده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
سیره فرهنگی معصومان درباره راه‌های آموزش برای تربیت شاگردان چه بوده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ سیره فرهنگی معصومان
مدخل اصلیتعلیم در سیره معصوم
تعداد پاسخ۱ پاسخ

سیره فرهنگی معصومان درباره راه‌های آموزش برای تربیت شاگردان چه بوده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث سیره فرهنگی معصومان است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره فرهنگی معصومان مراجعه شود.

پاسخ نخست

علی اکبر ذاکری

حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ذاکری در کتاب «سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه» در این‌باره گفته‌ است:

«امامان از راه‌های گوناگونی برای تربیت شاگرد و گسترش فرهنگ تشیع استفاده می‌کردند که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  • تدریس: در زمانی که فضای سیاسی مناسب بود، امامان (ع) جلسه درس تشکیل می‌دادند و دانشجویان معارف اهل بیت (ع) در محضر آنان تلمذ می‌کردند. معمولاً در آن زمان مسجد مدینه مکان مناسبی برای آموزش بوده که در خبر ابان بر تدریس در مسجد مدینه تصریح شده است. این روش معمول در آموزش است.

گاهی این آموزش در منزل معصومان بوده و ایشان در آنجا مطالب خود را بیان می‌کردند. شاگردان نیز سخنان ایشان را یاداشت می‌کردند؛ مانند حارث اعور که کاغذهایی برای نگاشتن سخنان امیرالمؤمنین (ع) تهیه کرد[۱] یا جمعی از شاگردان خاص موسی بن جعفر (ع) که در محضر حضرت حاضر می‌شدند و با خود لوح‌هایی از آبنوس لطیف و قلم‌هایی داشتند که هر سخن و فتوای حضرت را می‌نوشتند[۲]. معصومان گاهی به افراد خاص مطالب مهمی را آموزش می‌دادند؛ مانند آنچه در حدیث اربع مائه هست که مخاطب آن علی (ع) است و رسول خدا (ص) نکات باارزشی را به حضرت توصیه می‌کند[۳] یا نکات مهمی که رسول خدا (ص) به فضل بن عباس[۴] و ابوذر آموزش دادند[۵].

مشابه این موضوع در زمان منصور نیز مطرح بود که امام صادق (ع) مشکل وی را در توسعه مسجدالحرام با جوابی مشابه حل کردند و فرمودند خانه خدا اولین خانه‌ای است که برای مردم ساخته شده است[۲۰]. این خبر امروز نیز برای جامعه ما کاربرد زیادی دارد.

محمد بن معروف هلالی گوید: در وقت حکومت سفاح برای دیدن ابوعبدالله جعفر بن محمد (ع) به حیره رفتم؛ دیدم مردم اطراف ایشان را گرفته‌اند، این حادثه در سه روز متوالی رخ داد و من چاره‌ای نداشتم و به سبب زیادی مردم و فشردگی آنان به حضرت دسترسی نداشتم. در روز چهارم که جمعیت کم شده بود، حضرت مرا دید و به نزد خود خواند و به سوی قبر امیرالمؤمنین (ع) رفت و من نیز پشت سر ایشان رفتم[۲۳].

جمعیت زیاد در سه روز متوالی نشانه‌ای از مراجعه مردم به حضرت است. کلینی نیز در خبری گزارشی از حضور حضرت در حیره دارد، اما زمان آن مشخص نیست[۲۴]. در روایات مربوط به یوم الشک رمضان حضور امام صادق (ع) در زمان سفاح در حیره تأیید می‌شود. حضرت اعلام عید را وظیفه امام می‌داند[۲۵] که خود نوعی آموزش مسائل دینی در آغاز خلافت بنی عباس به آنان است. در همین سفر است که حضرت (ع) بین حیره و کوفه دیداری با ابن شبرمه و عیسی بن موسی عباسی دارد و پرسش‌هایی بین آنها رد و بدل می‌شود[۲۶]. از خبری دیگر استفاده می‌شود که امام صادق (ع) در زمان منصور نیز به حیره رفته است[۲۷]. گزارشی هم در کافی نقل شده که از ورود حضرت و عبدالله بن حسن به حیره در زمان منصور خبر می‌دهد[۲۸]. از این خبر روشن می‌شود که منصور در آغاز خلافت خود با بنی الحسن مشکلی نداشته است. بنی عباس در این مقطع سعه صدر نشان می‌دادند. منصور پس از بنای شهر هاشمیه برای دومین بار امام صادق (ع) را به منطقه کوفه دعوت می‌کند[۲۹].

سفر امام رضا (ع) به مرو نیز گرچه جنبه اجباری داشت، باعث شد معارف اهل بیت (ع) در شرق دنیای اسلام مطرح شود. بخش عمده کتاب عیون اخبار الرضا (ع) را می‌توان محصول این سفر دانست. بسیاری از محدثان برای کسب حدیث و دانش به مناطق مختلف جهان اسلام سفر می‌کردند؛ اما سفر معصومان جنبه آموزشی داشت.

امروزه سفرهای تبلیغی و حتی اردوهای تفریحی از اسباب مهم در تبیین معارف دینی است.

منبع‌شناسی جامع سیره فرهنگی معصومان

پانویس

  1. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۶۸ (دار صادر)؛ ابواسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ج۲، ص۷۱۸؛ ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشری، ربیع الأبرار، ج۴، ص۹۱؛ سیدمحسن امین، أعیان الشیعه، ج۴، ص۳۶۹.
  2. ابن طاووس، مهج الدعوات و منهج العبادات، ص۲۱۹؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، مقدمه، ص۶۴؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۹۱، ص۳۲۰.
  3. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۴، ص۳۵۲-۳۷۵.
  4. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۴، ص۴۱۲.
  5. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۴، ص۳۷۵.
  6. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۴، ص۳۸۴-۳۹۲؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۱۰.
  7. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۱۰.
  8. شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۲، ص۶۱۸-۶۲۸؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۵۵.
  9. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۵.
  10. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۵۲ و ۵۶.
  11. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱۵، ص۱۳۹ (چ دار الحدیث)؛ شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۸، ص۱۱۴؛ خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۳، ص۹۸.
  12. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳.
  13. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۳۵ و ۱۴۱.
  14. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۸.
  15. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۱.
  16. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۵۸.
  17. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱۰، ص۳۱۴؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۲.
  18. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۵۰۷.
  19. ابونضر محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۸۶؛ محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۱۸، ص۱۰۶۳؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۲۱۷؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۰، ص۲۴۵: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ؛ إِنْ كَانَتِ الْكَعْبَةُ هِيَ النَّازِلَةَ بِالنَّاسِ فَالنَّاسُ أَوْلَى بِفِنَائِهَا وَ إِنْ كَانَ النَّاسُ هُمُ النَّازِلِينَ بِفِنَاءِ الْكَعْبَةِ- فَالْكَعْبَةُ أَوْلَى بِفِنَائِهَا...».
  20. ابونصر محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۸۵؛ محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۱۸، ص۱۰۶۲؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۲۱۷.
  21. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۸۹.
  22. ابن ندیم، الفهرست، ص۱۳۹.
  23. جمعی از راویان، الأصول الستة عشر، ص۳۵۳.
  24. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۴۸.
  25. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۸۲ و ۸۴.
  26. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۳۷۸.
  27. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۸۷.
  28. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۳۵۱.
  29. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۴۴۵.
  30. شیخ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ص۳۱۶.
  31. «تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَامِ». محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۴۹؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۷۸؛ همو، عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۶۲؛ همو، علل الشرائع، ص۴۵۹.
  32. «سپس باید آلایش‌های خود را بپیرایند» سوره حج، آیه ۲۹.
  33. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۴۹؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۴۸۴-۴۸۵؛ همو، معانی الأخبار، ص۳۴۰.
  34. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۲۸۷.
  35. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۳۴۷؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱۰، ص۲۷۰؛ همو، الإستبصار، ج۴، ص۲۹۵.
  36. محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۱، ص۴۸۸؛ ابن طاووس، إقبال الأعمال، ج۲، ص۷۶ و ۸۷ و ج۱، ص۳۳۹ و ۳۵۰ (چ قدیم).
  37. ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۴۸-۱۵۶.