ضرورت ولایت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
ولایت از ضروریات جامعه اسلامی است تا عقول مردم کامل شده و به هدایت رهنمون شوند. نصب الهی حاکم، استمرار تربیت الهی، ایمن ماندن دین و سیاست و... از ضروریات حاکمیت ولیّ الهی است.
مقدمه
ضرورت وجود نبوت و امامت مسألهای میان رشتهای بین علوم کلام اسلامی و نظام سیاسی اسلام است. استدلالهای متکلمان بیانگر جنبه کلامی این بحث است و ضرورت سپردن زمام جامعه به دست ولی الهی از ابعاد سیاسی این موضوع شمرده میشود. این دو جنبه هر کدام با محوریت توحید در تفکر اسلامی تبیین میشود. مقام معظم رهبری به هر دو جنبه این بحث اشاره کردهاند که به اختصار بیان میشود.
ضرورت وجود نبوت و امامت از دو جهت قابل ارزیابی است. نخست از این جهت که نبی، آورنده پیغام الهی است و در این جهت ضرورت نبی با ضرورت دین الهی گره میخورد. دوم، اینکه نبی مظهر حاکمیت الهی و امام، استمرار وجودی اوست. ضرورت هر یک از جهات یاد شده در ادامه خواهد آمد[۱].
ناکافی بودن حس، غریزه و عقل بشر
مقام معظم رهبری نخستین دلیل برای ضرورت ولی الهی را هم راستا با نیاز بشر به دین معرفی میکنند. بشر برای دستیابی به وحی الهی، به نبی و امام نیازمند است. ایشان نخستین دلیل نیاز بشر به دین را، نابسندگی عقل و تجربه بشری معرفی کردهاند. به باور ایشان، همه حیوانات برای هدایت خود از حس و غریزه کمک میگیرند. انسان نیز برای برخی امور مانند مکیدن شیر و... از غریزه استفاده میکند ولی کمکم غریزه ضعیف، بیاثر و کم فایده شده و عقل و خرد انسان جای آن را میگیرد. با کمک عقل رفتارهای روزمره خویش را برای رسیدن به اهداف دنیوی و مادی سامان میدهد. لکن همین خرد برای هدایت انسان کافی نیست. خود عقل اگر بدون تعصب قضاوت کند، خواهد گفت من صلاحیت ندارم مستقلاً انسان را هدایت کنم. عقل برای این موضوع دو دلیل میآورد: نخست اینکه عقل بشر محدود و نیازهای او بینهایت است. خرد انسان چگونه میتواند همه نیازها را بفهمد تا اینکه در مقابل آن نیازها، آنچه را که جای این نیازها را پر میکند فراهم کند و قانون بگذارد؟ عقل ضعیفتر و نارساتر است از آنکه بتواند همه دردها را بشناسد و درمان مناسب را برای همه آنها فراهم کند.
دلیل دوم مراجعه به واقعیتهای تاریخی و علمی است، عقل فیلسوفانی چون افلاطون، ارسطو و سقراط نتوانست بشر را اداره کند. مدینه فاضله افلاطون، برای زمان حاضر غیرقابل قبول و مسخره است. مکاتب فلسفی به دلیل محدودیت عقل انسان، در این موضوعات با یکدیگر اختلاف نظر دارند. تا زمانی که انسانیت به یک مبدأ و نقطهای فراتر و بالاتر از خرد انسان متصل نباشد، نمیتواند انسان را به سعادت برساند. انسان نیاز به نیرویی قویتر و عمیقتر از حس، غریزه و عقل دارد. این معنای نبوت است، وحی از سوی خداوندی فرستاده شده که آفریننده آدمی و بینای نقیصهها، نیازها و دردها و درمانهای اوست[۲].[۳]
قانون الهی و جهتدهی به اراده انسان
رهبر انقلاب معتقدند دومین دلیل نیاز به دین و به دنبال آن نیاز به نبی و امام، به عنصر اختیار و انتخابگری انسان بازمیگردد. تمام موجودات جهان در یک مسیر از پیش تعیین شده در حال حرکتاند و هیچ کدام امکان تخطی از آن راه را ندارند. در این میان تنها انسان است که به دلیل اختیار و ارادهای که دارد میتواند راه خود را از آن مسیر فطری تغییر دهد و حتی راه موجودات دیگر را نیز تغییر دهد، مثلاً گیاهی را که برای نجات جان بشر خلق شده است با تغییر استفاده سبب مرگ او میسازد. به همین منظور لازم است برای انسان قانونی وضع شود تا خط سیری مطابق شیوه خلقت و فطرت او تعیین کند. این قانون الهی که مطابق فطرت اولیه انسان و سرشت تمام جهان است، دین نامیده میشود[۴].[۵]
ضرورت حاکمیت ولی الهی
نصب الهی حاکم
حضرت آیتالله خامنهای با محور قرار دادن حقیقت توحید و بهرهمندی از صفات خداوند نتیجه میگیرند هیچکس غیر از خداوند حق حاکمیت در جامعه را ندارد. بدین ترتیب هیچ حاکمیتی جز از سوی خداوند و کسانی که او تعیین کرده است، مشروعیت نخواهد داشت؛ زیرا در اسلام، سرپرستی جامعه، متعلق به خدای متعال است که خالق، عالم به مصالح و مالک امور انسانها، بلکه مالک امور همه ذرات عالم وجود است. هیچ انسانی حق ندارد اداره امور انسانهای دیگر را به عهده بگیرد. قدرت، ثروت و حتی قدرت علم و تدبیر به کسی این حق را نمیدهد که مالک و تصمیم گیرنده درباره سرنوشت انسانهای دیگر باشد. چون هر نوع اعمال ولایتی منجر به سلب برخی آزادیهای فردی شده و تنها خداوند که مالک حقیقی انسانهاست مجاز به این امر میباشد. خدای متعال، این ولایت و حاکمیت را از مجاری خاصی عمال میکند. کسی که این ولایت را از طرف خداوند عهدهدار میشود، باید نمونه ضعیف و پرتوی از ولایت الهی را تحقق ببخشد. خصوصیات ولایت الهی، قدرت، حکمت، عدالت، رحمت و صفاتی اینچنین است و چنین شخصی باید معصوم باشد تا جامعه از جهالتها و شهوات و خودخواهیهای مدیریتی مصون بماند[۶]. بنابراین، نتیجه اصل توحید در مالکیت و توحید ربوبی، انحصار حاکمیت در حکومت الهی و ربوبیت تشریعی است[۷].
ایشان با اشاره به یکی از رخدادهای تاریخی نتیجه میگیرند نصب حاکم جامعه منحصراً به دست خداوند است و حتی پیامبر نیز در آن اختیاری ندارد. رئیس یکی از قبایل به پیامبر(ص) گفت قبیله من به تو ایمان خواهد آورد مشروط به اینکه بعد از تو، رئیس قبیله ما جانشین تو باشد. پیغمبر(ص) پاسخ داد: «هَذَا أَمْرٌ سَمَاوِيٌّ» این امری آسمانی است و در اختیار من نیست[۸].
بنابراین در هر زمانی، حاکم الهی از سوی خداوند تعیین و توسط معصومان(ع) به مردم معرفی میشود. این معرفی گاه به شکل مستقیم و معرفی با نام امام است و گاه به صورت معرفی پیشوایی است که نه با نام، بلکه با نشان و ویژگیها معین شده است. فقیهی که بتواند بر تمایلات شخصی خود چیره و در برابر فرمان الهی تسلیم شود، امام مردم در دوران غیبت است و مردم باید دنبال او حرکت کنند[۹].[۱۰]
سنخیت جانشین با پیامبر
دومین جنبهای که رهبر انقلاب در ضرورت حاکمیت اولیای الهی بدان اشاره میکنند ضرورت سنخیت معنوی جانشینان پیامبر با پیامبر است. ایشان معتقدند انبیاء مظهر اقتدار پروردگار در میان بشر و هدف ایشان تأسیس جامعهای بر اساس ارزشهای الهی بود. این جنبه از زندگی پیغمبر که مظهر قدرت خدا در زمین و حاکمیت الهی در میان مردم است، از طریق جانشنیان ایشان استمرار پیدا میکند. استمرار حاکمیت نمیتواند بیبهره از معنویت پیامبر باشد؛ چراکه استمرار وجود او، باید متناسب با او باشد. ارزشهای وجود مقدس پیغمبر، باید در کسی که استمرار وجود اوست به اندازه ظرفیت آن شخص، حفظ شود و این مقتضی حاکمیت فردی معصوم چون امیرمؤمنان(ع) است تا مانع از انحراف در مسیر پیامبر باشد[۱۱].[۱۲]
استمرار تربیت الهی
رهبر معظم انقلاب، ضرورت استمرار تربیت و سازندگی پیامبران را سومین جهت دال بر ضرورت حاکمیت اولیای الهی پس از انبیاء میدانند. به اعتقاد ایشان هدف از بعثت انبیاء تزکیه و تعلیم انسانهاست. از آنجا که پس از پیامبر اسلام(ص) پیغمبر دیگری مبعوث نخواهد شد دین اسلام باید حرکت عظیم تعلیم و تربیت را ابدیت بخشد. تنها در صورتی میتوان بشریت را به سر منزل نهایی نزدیک کرد که این تربیت مستمر باشد. باید تعلیم و تربیت مستمری از موضع حکومت و قدرت سیاسی کسی مثل پیغمبر یعنی معصوم - جامعه بشری را به تدریج پیش برده و ناهنجاریها را در میان آنها کاهش دهد تا بشریت بتواند به نقطهای که شروع زندگی سعادتمندانه همه انسانها - دوره حضرت ولی عصر(ع)- أست، برسد. این امر مستلزم وجود جانشینان معصوم پس از پیامبر(ص) بر مسند مدیریت جامعه اسلامی است[۱۳].[۱۴]
استمرار پالایش رسوبات جاهلی
حفاظت از دستاوردهای پیامبر اسلام مستلزم استمرار پالایش رسوبات جاهلی توسط اولیاء الهی است. مقام معظم رهبری این نکته را یکی دیگر از وجوه ضرورت ولایت و حکومت امام معصوم پس از پیامبر دانسته و آن را چنین تبیین میکنند: نبی مکرم(ص) در طول ده سال، جامعه بدوی آلوده به تعصبات و خرافات را با مجاهدتهای عظیم خود و با کمک اصحاب با وفایش به جامعه مترقی اسلامی تبدیل کرد. رسوبات تعصبات جاهلی به قدری عمیق بود که شاید برای زدودن آنها سالیان بسیار نیاز بود. ایمان تمام افراد در یک سطح نبود. عمر ایمان برخی افراد به یک سال و یا کمتر میرسید. برخی در اثر مشاهده قدرت و جاذبههای اسلام مسلمان شده بودند؛ لذا برای پاک کردن رسوبات جاهلی از اعماق این جامعه و مستقیم نگه داشتن خط هدایت اسلامی بعد از ده سال زمان پیغمبر، لازم بود تدبیری صورت گیرد. اگر رسول خدا(ص) برای بعد از این ده سال، فکری نکرده بود و نقشهای در اختیار امت نگذاشته بود، این کار ناتمام بود. آیه شریفه ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي﴾[۱۵] نیز بدین معناست که نعمت نشان دادن صراط مستقیم به جامعه بشریت زمانی کامل میشود که نقشه راه برای بعد از پیغمبر معین باشد و این امری کاملاً عقلی و طبیعی است[۱۶].[۱۷]
ایمن ماندن دین و سیاست از انحراف
مقابله با آفات و انحرافات در دینداری و نیز حاکمیت جامعه مستلزم حضور دین شناسان مصون از خطا و انحراف در رأس هرم جامعه اسلامی است. حضرت آیتالله خامنهای این حقیقت را دلیل دیگری بر ضرورت حاکمیت اولیای الهی در جامعه اسلامی معرفی کرده و معتقدند قلمرو دین هر دو صحنه فعالیتهای فردی و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی را شامل میشود. دو آفت دینداری را تهدید میکند: آفت نخست رخنه کردن تحجر، جمود و التقاط و آفت دوم محدود شدن دین به زندگی شخصی. دو خطر نیز سیاست را تهدید میکند: فاصله گرفتن سیاست از اخلاق و معنویت و حاکم شدن هواهای نفسانی و شیطنتها و خطر دوم حاکمیت انسانهای بیکفایت، کوته بین، کودک منش و ضعیف و خارج شدن زمام سیاست از دستهای پرقدرت.
بهترین تدبیر برای پیشگیری از مجموعه تهدیدهای فوق این است که در رأس سیاست و اداره امور جوامع، کسانی قرار گیرند که دینداری و سیاستگذاری آنها این دو آفت را نداشته باشد؛ یعنی کسانی که از انحراف، تحجر، جمود، التقاط و کجبینی در دین مصون و در سیاست، انسانهایی با کفایت، با تدبیر و شجاع باشند و سیاست را از معنویت و اخلاق جدا نکنند. بهترین شکل این وضعیت آن جاست که انسان معصوم از خطا و اشتباه در رأس قدرت سیاسی و دینی قرار گیرد و این معنای امامت است[۱۸].[۱۹]
اهمیت ولایت
در منظومه فکری مقام معظم رهبری، توحید، نقطه کانونی است و همه مفاهیم باید مرتبط با آن معنا شود. ایشان هدف خلقت انسان را رسیدن به ولایت الهی میدانند. برای تحقق ولایت الهی لازم است همه نیروهای داخلی جامعه به سمت حاکمیت توحید و کسب رضایت خداوند، بسیج شود. در این میان، قلب جامعه که تمام نیروها را همسو میکند و آنها را از پیوند با طاغوت ایمان میکند امام است. مردم با پیوند با این نقطه مرکزی، به سمت تحقق حاکمیت الهی حرکت کرده و با حفظ انسجام و پیوند درونی خود (ولایت مؤمنین) راه نفوذ جبهه باطل را سد میکنند. بنابراین در تفکر معظم له، لازمه حاکمیت توحید، تحقق ولایت در لایههای مختلف آن است. ایشان معتقدند سه لایه اصلی ولایت «پیوند مردم با قلب امت اسلامی (امام)؛ پیوند مؤمنین با یکدیگر؛ قطع پیوند با کفار» است که زمینهساز تحقق ولایت الهی در جامعه میشود[۲۰].
به اعتقاد ایشان، ولایت مانند روح برای پیکر جامعه است. جامعه بدون ولایت مانند پیکری بیجان است که چشم، مغز، زبان، معده و کبد و... دارد ولی هیچ کدام کار نمیکند. در جامعه بدون ولایت هم، همه استعدادها هدر میرود، ذهن جامعه به فسادآفرینی میاندیشد، و اعضا و جوارح جامعه، عملی مطابق حقیقت انجام نمیدهند[۲۱]. در مقابل، جامعه دارای ولایت، تمام استعدادهای انسانی را رشد میدهد، آنچه برای کمال و تعالی انسان است بارور میکند، انسانها را به تکامل میرساند. ولیّ، جامعه را در مسیر ذکر الهی قرار میدهد، عدالت اجتماعی را محقق میکند، برای نشر نیکیها و ریشهسوز کردن بدیها تلاش میکند[۲۲]. ﴿الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ﴾[۲۳].
بر همین اساس، مقام معظم رهبری ولایت را مهمترین امانت الهی توصیف میکنند[۲۴]. ایشان، ولایت را اساس و پایه اعتقادات شیعه دانسته[۲۵] و معتقدند هدف تمام زحمات پیغمبر اکرم(ص)، بزرگان دین و انبیاء الهی(ع) استقرار ولایت الهی بوده است. هدف انبیاء این بود که انسانها را از ولایت بندگان و بردگان خارج سازند و به ولایت الله نائل کنند.
ایشان قلمرو ولایت را دو حوزه میدانند: قلمرو نفس انسانی که انسان بتواند اراده الهی را بر نفس خود ولایت داده و خود را داخل ولایت الله کند. قلمرو دوم اینکه محیط زندگی را در ولایت الله داخل نموده و جامعه، با ولایت الهی حرکت کند[۲۶]. ایشان با استناد به تأکیدات پیامبر بر تعیین جانشین و نیز اهتمام امام راحل و فقهای پیشین بر مدیریت جامعه، حکومت و ولایت را مسأله اول جامعه اسلامی شمردهاند که در پناه آن هدایت یا گمراهی مردم محقق میشود[۲۷]. رهبر معظم انقلاب، حساسترین و تعیین کنندهترین مسأله هر ملتی را ولایت و حکومت میدانند و عید بودن روز غدیر را که در آن مهمترین مسأله مسلمین به بهترین شکل حل گردید، بر همین اساس تحلیل میکنند[۲۸]. حضرت آیتالله خامنهای در تأیید سخن خویش به حدیثی از امام باقر(ع) اشاره میکنند که فرمودند: «خداوند متعال فرمود به تحقیق هر رعیتی که ولایت امام جائری که از جانب خدا نیست را بپذیرد، عذاب خواهم کرد حتی اگر اعمال صالح داشته باشد و هر آینه هر رعیتی که ولایت امام عادل منصوب از جانب خدا را بپذیرد عفو خواهم کرد حتی اگر گناهکار باشد»[۲۹]. ایشان در توضیح حدیث فوق میفرمایند اگر دستگاه مدیریت جامعه، صالح باشد، خطاهای متن جامعه، قابل اغماض بوده و در مسیر جامعه، مشکلی به وجود نخواهد آورد. اما اگر مدیریت جامعه، از صلاح و استقامت دور باشد، ولو در میان مردم صلاح وجود داشته باشد، صلاح بدنه مردم، نمیتواند این جامعه را به سر منزل مطلوب هدایت کند و این نشاندهنده تأثیر رأس هرم مجموعه مدیریت یک جامعه است[۳۰]. ایشان معنای این حدیث را در قالب تشبیهی توضیح میدهند. دو راننده را فرض کنید: رانندهای که مسافران را به سمت مقصد حرکت میدهد، هر چند برخی از مسافران با یکدیگر قدری نامهربان و بداخلاق باشند. چنین جمعی حتماً به مقصد میرسد. در برابر، اگر رانندهای مست و ناآگاه، مسافران را در مسیری خلاف جهت حرکت دهد، هیچگاه به مقصد نخواهند رسید، هرچند مسافران با یکدیگر مهربان و صمیمی باشند[۳۱].[۳۲]
منابع
پانویس
- ↑ محمدی، عبدالله، مقاله «ولایت»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۱۵۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در تاریخ ۱۰/۷/۱۳۵۳.
- ↑ محمدی، عبدالله، مقاله «ولایت»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۱۵۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در تاریخ ۱۲/۷/۱۳۵۳.
- ↑ محمدی، عبدالله، مقاله «ولایت»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۱۶۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، سالروز عید غدیر، ۲۰/۴/۱۳۶۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در تاریخ ۲۲/۷/۱۳۵۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در تاریخ ۱۵/۹/۱۳۸۸.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در تاریخ ۱۲/۴/۱۳۵۹.
- ↑ محمدی، عبدالله، مقاله «ولایت»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۱۶۰.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی در سالروز عید غدیر، ۲۸/۲/۱۳۷۴.
- ↑ محمدی، عبدالله، مقاله «ولایت»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۱۶۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در سالروز عید غدیر خم، ۲۴/۱۲/۱۳۷۹.
- ↑ محمدی، عبدالله، مقاله «ولایت»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم» سوره مائده، آیه ۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم قم در سالروز عید غدیر، ۱۸/۱۰/۱۳۸۵.
- ↑ محمدی، عبدالله، مقاله «ولایت»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۱۶۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با زائران امام رضا(ع) در مشهد مقدس در سالروز عید غدیر، ۱۲/۱۲/۱۳۸۰.
- ↑ محمدی، عبدالله، مقاله «ولایت»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۱۶۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در تاریخ ۲۰/۷/۱۳۵۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در تاریخ ۲۱/۷/۱۳۵۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در تاریخ ۲۱/۷/۱۳۵۳.
- ↑ «(همان) کسانی که اگر آنان را در زمین توانمندی دهیم نماز بر پا میدارند و زکات میپردازند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناپسند باز میدارند و پایان کارها با خداوند است» سوره حج، آیه ۴۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در تاریخ ۲۲/۷/۱۳۵۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام در عید سعید غدیر ۸/۳/۱۳۷۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان لشکری و کشوری در عید سعید غدیر، ۱۹/۳/۱۳۷۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام در عید سعید غدیر، ۲۷/۹/۱۳۸۷.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام در عید سعید غدیر، ۲۰/۴/۱۳۶۹.
- ↑ «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ فِي الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَايَةِ كُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِي أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِيَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِيَّةٍ فِي الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَايَةِ كُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِي أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِيئَةً»؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۷۶.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام در عید سعید غدیر، ۲۰/۴/۱۳۶۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در تاریخ ۲۴/۷/۱۳۵۳.
- ↑ محمدی، عبدالله، مقاله «ولایت»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۱، ص۱۵۱.