مراد از اولوالامر در آیه اولوالامر چه کسانی هستند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
مراد از اولوالامر در آیه اولوالامر چه کسانی هستند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل بالاترولایت امر در قرآن - نصب الهی امام در قرآن
مدخل اصلیمصداق‌شناسی اولو الامر
مدخل وابستهاولوالامر
تعداد پاسخ۳ پاسخ

مراد از اولوالامر در آیه اولوالامر چه کسانی هستند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ نخست

رضا محمدی

حجت الاسلام و المسلمین محمدی در کتاب «عصمت در قرآن» در این‌باره گفته‌‌اند:

«اولوالامر یعنی صاحبان امر و «فرمانداران» و «فرماندهان». این در صورتی است که امر به معنای دستور و فرمان تلقّی شود که جمع آن «اوامر» می‌شود. امر به این معنی در قرآن استعمال شده است؛ چنان که می‌فرماید: ﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ[۱].

امّا دست کم واژه «امر» به دو مفهوم دیگر نیز در قرآن استعمال شده است یکی به معنی کار که جمع آن «امور» است مانند کلام خدای تعالی که فرمود: ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ[۲]

و مفهوم سوم «امر» به معنی موجود مجرد و غیر مقید به زمان و غیره و موجودی ابداعی در مقابل «خلق» یعنی موجود مادی و مقید به زمان و سایر محدودیت‌های مادی می‌باشد. قرآن می‌فرماید ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۳].

و در آیه دیگری می‌فرماید: ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا[۴]. اما در آیه اولوالامر مفهوم اول و دوم از امر به نظر مناسب‌تر می‌رسد. «اولوالامر» یعنی کسانی که کارها و امور و شئون جامعه در دست آنها است و یا یعنی کسانی که صاحب امر و فرمان هستند و از جایگاه برتری در نظام برخوردارند و می‌توانند به دیگران دستور و فرمان بدهند. و دیگران باید از آنان اطاعت کنند. هرچند بعید نیست که مراد آبه معنای سوم نیز باشد که در این صورت اولی الامر یعنی کسانی که «هدایت به امر» می‌کنند. در روایات اولوالامر به ائمه اهل‌بیت (ع) تفسیر شده است. از جمله کافی از ابوبصیر نقل کرده است که گفت: از امام صادق (ع) درباره سخن خدای عزوجل ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۵] پرسیدم: «فَقَالَ نَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ (ع) فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ النَّاسَ يَقُولُونَ فَمَا لَهُ لَمْ يُسَمِّ عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ (ع) فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فَقَالَ قُولُوا لَهُمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) نَزَلَتْ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَ لَمْ يُسَمِّ اللَّهُ‏ لَهُمْ ثَلَاثاً وَ لَا أَرْبَعاً حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) هُوَ الَّذِي‏ فَسَّرَ ذَلِكَ‏ لَهُمْ‏ وَ نَزَلَتْ‏ عَلَيْهِ‏ الزَّكَاةُ وَ لَمْ يُسَمِّ لَهُمْ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صهُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ وَ نَزَلَ الْحَجُّ فَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتَّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذَلِكَ لَهُمْ وَ نَزَلَتْ‏ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏ وَ نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي عَلِيٍّ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ»[۶].

یعنی (امام (ع) در پاسخ پرسش مذکور) فرمود: این آیه درباره علی بن ابی طالب و حسن و حسین (ع) نازل شده است. به او گفتم: مردم می‌گویند: چرا نام علی و اهل بیتش (ع) در کتاب خدای عزوجل نیامده است؟ امام (ع) فرمود: به آنان بگویید: نماز بر پیامبر (ص) نازل شد، امّا خداوند نامی از این که سه رکعتی باشد یا چهار رکعتی به میان نیاورده است. تا آن‌که پیامبر تنها کسی بود که کلام خدای تعالی (درباره نماز) را تفسیر کرد. هم‌چنین زکوة بر پیامبر (ص) نازل شد؛ امّا نامی از نصاب آن‌که از هر چهل درهم یک درهم باید پرداخت شود نیامده است، تا آنکه پیامبر (ص) آن را شرح و تفسیر فرمود، و حج نازل شد، ولی به آنها (خداوند) نفرمود هفت شوط طواف کنید تا آنکه پیامبر (ص) آن را تفسیر کرده و روشن فرمود. و آیه ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ نازل شد و (پیامبر تفسیر فرمود که) درباره علی و حسن و حسین (ع) نازل شده است و پیامبر (ص) درباره علی (ع) فرمود: هر که من مولای او بودم، پس این علی مولای او است.

شرح کامل‌ترین مطلب و معنای واژه «اولوالامر» در حدیثی که از جابر ابن عبدالله انصاری نقل شده است بیان شده که در آن آمده است: پیامبر (ص) دوازده امام (ع) را معنی این واژه معرّفی فرمودند.»[۷].

پاسخ‌های دیگر

۱. حجت الاسلام و المسلمین نجارزادگان؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر نجارزادگان در کتاب «بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت» در این‌باره گفته‌ است:

«اولی الامر در روایات تنها بر ائمه معصوم (ع) تطبیق شده است؛ از جمله در کتاب کافی و تفسیر العیاشی از امام باقر (ع) درباره تفسیر اولی الامر چنین نقل می‌کنند: «إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا»؛ «خداوند تنها ما را اراده کرده و به تمام مؤمنان تا روز قیامت به اطاعت ما دستور داده است»[۸].

در مصادر شیعی هیچ روایتی با این معنا از اولی الامر، معارض نیست. اولی الامر در روایاتی متعدد از رسول خدا (ص) و ائمه طاهرین (ع) گاهی با نام و گاهی به طور کلی با اوصاف معرفی و تنها بر امامان معصوم تطبیق شده‌اند. شیخ صدوق با سند خود از جابر بن عبدالله انصاری چنین می‌آورد: «فَقَالَ: لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ (ص) ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ...[۹] قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَمَنْ أُولُو الْأَمْرِ الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِكَ فَقَالَ (ع): هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ بَعْدِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ فِي التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ سَمِيِّي وَ كَنِيِّي حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ بَقِيَّتُهُ فِي عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ذَاكَ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا...» جابر می‌گوید: چون خداوند آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ... را بر پیامبرش محمد (ص) نازل کرد، عرض کردم: ای رسول خدا، خدا و رسولش را شناختیم، اولی الامری که خداوند اطاعتشان را با اطاعت خود مقرون کرده، چه کسانی‌اند؟

فرمود: آنان جانشینان من و پیشوایان مسلمانان پس از من هستند؛ نخستین آنان علی بن أبی طالب سپس حسن، حسین، علی بن حسین، محمد بن علی است که در تورات به نام باقر معروف است، تو ای جابر، وی را خواهی دید و چون او را ملاقات کردی، سلام من را به وی برسان؛ سپس صادق -جعفر بن محمد - سپس موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی است، سپس آن کسی است که به نام محمد نامبردار است و کنیه‌اش حجت خدا در زمین و بقیة الله در بین بندگان او است. وی فرزند حسن بن علی بن محمد است، خداوند بلند مرتبه خاوران و باختران را به دست او می‌گشاید...[۱۰]. از این نمونه احادیث فراوان‌اند؛ از جمله حدیثی از امام رضا (ع) که در آن در پاسخ به پرسش روای از اولی الامر، تک‌تک آنان را نام می‌برند[۱۱].

از جمله احادیثی که اولی الامر را با اوصاف معرفی کرده، نگاشته امام رضا (ع) برای مأمون است که در آن درباره تفسیر اولی الامر آمده است: «الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ‌(ع) وَ فَاطِمَةَ (س)، إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»؛ «اولی الامر، پیشوایان از فرزندان علی و فاطمه (س) تا روز قیامت‌اند»[۱۲]. در حدیثی دیگر از امام باقر (ع) ضمن تفسیر اولی الامر به اهل بیت پیامبر و یکسان دانسته شدن اطاعت از آنها با اطاعت از خدا آمده است: «وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ الْمُطَهَّرُونَ الَّذِينَ لَا يُذْنِبُونَ وَ لَا يَعْصُونَ... وَ لَا يُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لَا يُفَارِقُهُمْ»؛

آنان معصومان پاک‌اند، مرتکب گناه نمی‌شوند و معصیت نمی‌کنند...؛ از قرآن جدا نمی‌شوند و قرآن از آنان جدا نمی‌شود[۱۳]»[۱۴]
۲. آقایان فیاض‌بخش و محسنی؛
آقایان محمد تقی فیاض‌بخش و دکتر فرید محسنی در کتاب «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در این‌باره گفته‌‌اند:

«آیه ۵۹ سوره نساء که به آیه "اولی الامر" معروف است، به مؤمنین امر می‌نماید که از خدا و رسول و اولی الامر اطاعت کنند. ادبیات آیه به گونه‌ای است که اطاعت از اولی الامر در ردیف اطاعت از خدا و رسول (ص) قرار گرفته است. این تقارن دلالت بر آن دارد که امر اینان هم‌سنخ امر خداوند و در نظام طولی با آن قرار دارد؛ لذا نباید تنافری با امر خداوند داشته باشد. ولایت پیامبر (ص) در اوامر و نواهی، حداقل در دو زمینه شریعت و امور اجتماعی بوده است؛ در عین حال، ایشان واجد اوصاف و شرایط خاصی، از جمله علم و عصمت الهی بوده‌اند. بر همین اساس، اولی‌الامر نیز باید دارای ویژگی‌هایی هم‌سنخ با رسول خدا (ص) باشند؛ تا اوامر آنان با پیامبر (ص) سنخیت داشته باشد. از همین جا مشخص می‌شود که نمی‌توان اصطلاح "اولی الامر" را به هر انسان معمولی، نظیر منتخبین مردم و یا اشخاصی که با زور و قهر بر جوامع حاکم می‌شوند و یا حاکمان موروثی و یا امرا و فرماندهان لشکری و کشوری، به اعتبار مقام و موقعیتشان، اطلاق کرد. بلکه اولی الامر نیز باید مثل پیامبر اکرم (ص)، از علم و عصمت الهی برخوردار باشند؛ تا اطاعت از آنان همان اطاعت از خدا و رسول (ص) محسوب گردد. از آنجا که تشخیص چنین عصمتی از عهده بشر خارج است، تعیین معصوم نیز از ناحیه پروردگار انجام می‌گیرد.

چنانچه مراد از ﴿أَمْر در آیه شریفه، "عالم امر" باشد، در این صورت، آیه شریفه علاوه بر اثبات ولایت رسول اکرم (ص) در نظام تشریع، مقام ولایت ایشان در نظام تکوین را نیز اثبات می‌نماید. به همین ترتیب، اولی‌الامر باید کسانی باشند که همانند رسول خدا (ص) اشراف بر عالم ملکوت داشته و در نتیجه، صاحب علم و عصمت الهی هستند»[۱۵]
۳. آقای دکتر ساعدی؛
آقای دکتر محمد ساعدی در کتاب «آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار» در این‌باره گفته‌ است:

«در روایات و احادیث مستفیضه‌ای که از اهل بیت عصمت و طهارت نقل شده، مقصود و مصداق «اولی الامر» ائمه معصوم (ع) است؛ از جمله: ۱. از برید العجلی در حدیث بلندی از امام باقر (ع) روایت شده است که: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...«إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً- أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا»[۱۶]. یعنی امام باقر (ع) آیه اولی الامر را قرائت فرمودند و گفتند: «مقصود از آن فقط ما هستیم و خداوند همه مؤمنان را تا قیامت به اطاعت و پیروی از ما امر کرده است».

۲. فاضل مقداد سیوری حلی در شرح کتاب باب حادی عشر می‌نویسد: جابر بن عبدالله انصاری نقل می‌کند: وقتی این آیه شریفه نازل شد که: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید از پیامبر (ص) و اولی الامر از شما». خدمت پیامبر (ص) عرض کردم: خدا را شناختیم و اطاعت کردیم و تو را شناختیم و اطاعت کردیم. اولی الامر چه کسانی هستند که خداوند پیروی از آنها را دستور داده است؟ حضرت فرمود: آنها جانشینان من هستند. ای جابر، نخستین آنان برادرم علی (ع) است، سپس بعد از او فرزندش حسن (ع) سپس حسین (ع) سپس علی بن حسین (ع)، سپس محمد بن علی (ع) و تو او را درک می‌کنی ای جابر، چون او را درک کردی سلام مرا به او برسان. سپس جعفر بن محمد (ع)، سپس موسی بن جعفر (ع)، سپس علی بن موسی الرضا (ع)، سپس محمد بن علی (ع)، سپس علی بن محمد (ع)، سپس حسن بن علی (ع)، سپس محمد بن حسن (ع)، که خداوند به وسیله او زمین را از عدل و داد پر می‌کند همان‌گونه که پر از ظلم و جور شده بود[۱۷].

۳. سلیم بن قیس هلالی به نقل از امام علی (ع) می‌گوید: رسول خدا (ص) درباره آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ... به من فرمود: اولی الامر که خدای تعالی او را در کنار نام خویش و رسولش در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ... قرار داده است و مردم را در منازعه‌ها به آنان ارجاع داد، آیا می‌دانی کیستند؟ عرض کردم: یا رسول الله! آنان چه کسانی هستند؟ فرمود: علی! تو اولین نفر از آنان هستی[۱۸].

۴. مجاهد در تفسیر این آیه به نقل از ابن عباس چنین می‌گوید: پیامبر اکرم (ص) هنگام عزیمت به جنگ تبوک تصمیم گرفت علی (ع) را در مدینه به جانشینی خود منصوب کند و با بقیه مسلمانان به سمت میدان جنگ تبوک برود. در این هنگام علی (ع) به پیامبر (ص) عرض کرد: مرا در مدینه در کنار زنان و کودکان می‌گذارید و از فضیلت این جهاد بزرگ محروم می‌کنید و همراه دیگر مسلمانان به جنگ می‌روید! پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: «اما ترضی أن نکون منی بمنزلة هارون من موسی، حین قال: اخلفنی فی قومی و اصلح» فقال عز وجل ﴿وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»؛ یعنی آیا راضی نمی‌شوی که نسبت تو به من همانند نسبت هارون با موسی باشد به هنگامی که [عازم کوه طور شد و] به برادرش هارون گفت: تو جانشین من در قوم و قبیله‌ام باش و مواظب امور باش تا باز گردم، خداوند نیز در این باره فرمود ﴿وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۱۹].

یعنی واژه «اولی الامر» ناظر به کار توست و تو اولی الامر هستی. حاکم حسکانی نیز در کتاب خود شواهد التنزیل روایت بالا را نقل کرده و می‌افزاید: ﴿...وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ... در آیه شریفه یعنی: اطاعت کنید از امیرمؤمنان علی (ع) که ولی امر مسلمانان است که خداوند سبحان در زمان حیات رسول خدا (ص) به او ولایت امری عنایت فرمود در زمانی که پیامبر (ص) او را به جانشینی خویش در مدینه برگزید. و همچنین خدا بندگانش را امر به اطاعت و ترک مخالفت او فرمان داد[۲۰].

۵. علامه قندوزی در ینابیع المودة به نقل از حسن بن صالح می‌نویسد: امام صادق (ع) درباره این آیه فرمود: «اولی الامر هم الأئمة من اهل البیت (ع)»[۲۱].

۶. عبدالغفار بن القاسم نیز می‌گوید: از امام باقر (ع) درباره «اولی الامر» در آیه شریفه پرسیدم. حضرت فرمود: «کان والله علی منهم»[۲۲]..

۷. ابن مردویه در کتاب المناقب خود، علاوه بر حدیث بالا روایت دیگری را به نقل از نعمان بن بشیر روایت کرده و می‌نویسد: «إن علیا تلاها یعنی اولی الامر منکم، و قال أنا منهم»[۲۳]؛ «یعنی علی (ع) آیه اولی الامر را تلاوت کرد و فرمودند: من از آنها می‌باشم». برخی دیگر از منابعی که این تفسیر را نقل کرده‌اند عبارت‌اند از:

  1. محمد بن یعقوب الأندلسی، تفسیر بحر المحیط، ج۳، ص۶۸۶.
  2. فخرالدین الرازی، تفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج۴، جزء ۱۰، ص۱۱۳.
  3. محمد بن نعمان العکبری (شیخ مفید) الامالی، (سلسله مؤلفات شیخ مفید)، ج۴، مجلس ۴۱، ص۳۴۸ و ۳۴۹.
  4. محمد بن الحسن الطوسی، الأمالی، مجلس ۵، ص۱۲۱ و ۱۲۲.
  5. محمد بن علی بن بابویه الصدوق، کمال الدین و تمام النعمة، جزء ۲، ص۳۱۶.
  6. سید بن طاووس، سعد السعود، ص۲۳۳.
  7. احمد بن علی الطبرسی، الاحتجاج، ج۲، ۲۳۷.

احتجاج ائمه اطهار (ع) به آیه شریفه امیرمؤمنان علی و ائمه اطهار (ع) در موارد فراوان و مناسبت‌های گوناگون به این آیه استدلال و احتجاج کرده و خود را به عنوان مصداق آیه اولی الأمر معرفی نموده‌اند و در واقع از مواردی که امامان شیعه درباره آن تقیه نمی‌کردند، مسئله امامت ایشان بوده و آشکارا می‌گفتند که مقصود از اولی الامر آنان می‌باشند. در ادامه به بیان چند نمونه بسنده می‌شود.

١. امام علی (ع): حافظ سلیمان بن ابراهیم القندوزی حنفی صاحب ینابیع المودة در کتاب خود نقل می‌کند: در دوران خلافت عثمان روزی جمعی از مهاجران و انصار در مسجد نشسته بودند و امیرمؤمنان علی (ع) نیز در میان آنان بود. هرکس درباره فضائل خود سخن می‌گفت و آن حضرت ساکت بود. وقتی بیان فضائل آنان به پایان رسید، رو به امام گفتند: ای ابوالحسن بگو! آن حضرت فرمود: ای گروه قریش و انصار! از شما می‌پرسم این فضائل را خداوند به سبب خودتان به شما داده است یا به واسطه دیگری؟ گفتند: خداوند به واسطه محمد (ص) بر ما منت نهاد و این فضائل را به ما عطا کرد. سپس حضرت بخشی از آیاتی را که درباره خودش نازل شده بود، بیان می‌کند و از آنان اقرار می‌گیرد که این آیات درباره او نازل شده است آنگاه فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم! آیا می‌دانید هنگامی که آیه «اولی الامر» و آیات دیگر نازل شد خداوند پیامبرش را مأمور کرد که سرپرستان امور امت را به آنان معرفی کند و ولایت را برای امت توضیح دهد، همان طور که نماز، زکات و حج را برای آنان شرح داده است. به دنبال این مسائل رسول خدا (ص) در غدیرخم مرا به امامت مردم نصب کرده است[۲۴].

محدث حافظ ابراهیم بن محمد جوینی در کتاب خود همین جریان را با تفصیل بیشتری آورده است[۲۵].

٢. امام صادق (ع): حسین بن علاء می‌گوید: نظرم را درباره جانشینان پیامبر به امام صادق (ع) گفتم که اطاعت از آنان واجب است.

حضرت فرمود: آری، آنان کسانی هستند که خداوند درباره آنان فرموده است: «از خدا و رسول و اولی الامر اطاعت کنید»[۲۶]»[۲۷]

پانویس

  1. «داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید» سوره یوسف، آیه ۴۰.
  2. «بلکه، حقّ را چون نزدشان آمد دروغ انگاشتند پس، در کاری پیچ در پیچ افتادند» سوره ق، آیه ۵.
  3. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
  4. «از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی نداده‌اند» سوره اسراء، آیه ۸۵.
  5. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  6. اصول کافی، باب ما نص الله و رسوله علی ائمة، حدیث ۱.
  7. محمدی، رضا، عصمت در قرآن ص ۵۲.
  8. کلینی، الکافی، کتاب الحجة، ج۱، ص۲۷۶، ح۱؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۰۳، ح۱۵۴ و ص۴۰۸، ح۱۶۹؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۷۰. و به همین مضمون از امام علی (ع) ر.ک: ثقفی (م. ۲۸۳ق)، الغارات، ج۱، ص۱۹۶.
  9. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  10. صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۳، ح۳؛ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۳۷۵.
  11. تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۱۰، ح۱۷۲ و ص۴۱۱، ح۱۷۵.
  12. صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۳۰؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۲۲، ح۸ و ص۲۸۴، ح۳۷، و به همین معنا در تفسیر العیاشی، ج۱، ص۴۱۱، ح۱۷۴.
  13. همو، علل الشرایع، ج۱، باب ۱۰۳، ص۱۲۳-۱۲۴، ح۱.
  14. نجارزادگان، فتح‌الله، بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت ص ۸۱.
  15. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۱۹۹.
  16. محمد بن یعقوب الکلینی، اصول کافی، ج۱، ص۳۳۲، حدیث ۱ (کتاب الحجة)، با تلخیص؛ محمدباقر المجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۹۰، «کتاب الامامة» باب وجوب طاعتهم (ع).
  17. حسن بن یوسف حلی، باب حادی عشر، شرح: فاضل مقداد سیوری حلی، مترجم: عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ص۱۱۴ و ۱۱۵.
  18. سلیم بن قیس الهلالی، کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۶۲۶ (با تلخیص)؛ عبیدالله بن عبدالله الحاکم الحسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۸۹.
  19. سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی، ینابیع المودة ج۱، باب ۳۸، ص۳۴۱؛ السید نور الله المرعشی التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۲۵؛ محمد بن علی المازندرانی، (ابن‌شهرآشوب)، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۰-۲۱؛ سید هاشم البحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ج۳، ص۱۰۴، باب ۵۸؛ محمدباقر المجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۹۷؛ برای اطلاع بیشتر درباره حدیث منزلت و طرق فراوان آن ر.ک: سید علی المیلانی، نفحات الازهار، ج۱۷ و ۱۸؛ محمدباقر المجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۸۳-۳۰۴؛ شهاب الدین المرعشی النجفی، ملحقات احقاق الحق، ج۲۳، ص۶۰-۷۵.
  20. شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۰، حدیث۲۰۳.
  21. ینابیع المودة، ج۱، باب ۳۸، ص۳۴۱.
  22. احمد بن موسی ابن مردویه، مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۳۰، حدیث ۳۲۸؛ علی بن عیسی الاربلی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج۱، ص۳۳۰.
  23. مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۳۰، حدیث ۳۲۷.
  24. ینابیع المودة، ج۱، باب ۳۸، ص۳۴۵-۳۴۶ (با تلخیص).
  25. ابراهیم بن محمد الجوینی، فرائد السمطین فی فضائل المرتضی و البتول و السمطین، ج۱، باب ۵۸، ص۳۱۲، ۳۱۴.
  26. محمد بن یعقوب الکلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۴۲، حدیث ۷.
  27. ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۱۶۸-۱۷۲.