وظایف امت نسبت به اهل بیت در قرآن

مقدمه

در قرآن کریم و روایات علاوه بر شمردن فضایل اهل‌ بیت (ع)، وظیفۀ عموم مسلمانان را نیز در برابر آنان تعیین کرده است، وظایفی مانند مودت، تمسّک به آنان، ولایت، مقدم دانستن آنان، اقتدا به ایشان، تکریم، پرداخت خمس، صله و پیوند، صلوات بر آنان، یاد ایشان، ذکر مصائب، زیارت و...[۱]. برخی از این وظایف عبارت است از:

وجوب پیروی از اهل بیت

اطاعت از اهل بیت واجب است. دلایل وجوب پیروی از اهل بیت اطلاق دارد و همه بایدها و نبایدهای مربوط به زندگی مسلمانان را شامل می‌شود و در این جهت تفاوتی میان مسایل عبادی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی وجود ندارد. به عنوان مثال در آیه اولی الأمر، اطاعت از اولی الأمر همان جایگاه و گستره‌ای را دارد که اطاعت از پیامبر (ص) دارد. اولی الأمر چنانکه بیان گردید از ویژگی عصمت برخوردارند، و این ویژگی به اهل بیت پیامبر (ص) اختصاص دارد. حدیث ثقلین، دال بر وجوب پیروی از اهل بیت است، در این حدیث، نجات امت از گمراهی منوط به تمسک به کتاب خدا و اهل بیت پیامبر (ص) گردیده است، تمسّک به معنای درآویختن است، درآویختن به قرآن به شناخت دستورات قرآن و پیروی از آنهاست، همین گونه است درآویختن به اهل بیت، یعنی نخست باید دستورهای آنان را شناخت، سپس آنها را به‌کار بست. امیرالمؤمنین (ع) می‌‌فرماید: «به خاندان پیامبرتان بنگرید و به آن‌سو روید که آنان می‌روند و پا جای پای آنان نهید، که هیچ‌گاه شما را از طریق هدایت منحرف نکنند و به هلاکت نسپارند. اگر نشستند، بنشینید و اگر برخاستند، برخیزید. بر آنان پیشی مگیرید که گمراه شوید و از آنان واپس نمانید که هلاک شوید»[۲].

حدیث سفینه نوح نیز بر وجوب پیروی از اهل بیت دلالت می‌کند، زیرا در این حدیث پیامبر اکرم (ص) اهل بیت خود را به کشتی نوح تشبیه کرده است که هر کس داخل آن شد از طوفان نجات یافت و هر کس از داخل شدن در آن سرباز زد هلاک گردید، بنابراین، هر کس از اهل بیت پیامبر (ص) پیروی کند، از گمراهی نجات خواهد یافت و هر کس از پیروی از آنان سرباز زند، گمراه خواهد شد[۳].

پرسش در امور دینی

خداوند در قرآن کریم خطاب به مشرکانی که بشر "عادی"[۴] بودن انبیا را بهانه‌ای برای انکار رسالتشان قرار دادند، می‌فرماید: اگر درباره پیامبران پیشین اطلاعی ندارید از اهل ذکر بپرسید: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ[۵] با توجه به سیاق آیه، مقصود از ذکر کتاب‌های آسمانی و مراد از ﴿أَهْلَ الذِّكْرِ دانشمندان یهودی و مسیحی است که از ویژگی‌های پیامبران پیشین باخبر بودند و می‌توانستند مشرکان را از آنها آگاه سازند[۶]. با این همه، خطاب‌هایی از این دست در چارچوب رویدادی که درباره آن نازل شده است، محصور نمی‌گردد و حکمی کلی و جهان شمول به دست می‌دهد، براین اساس، هنگامی که آیه یاد شده را بریده از شأن نزول آن در نظر می‌گیریم، بیانگر حکمی عقلایی است که نادانان را به پرسش از دانایان فرا می‌خواند[۷]، ازاین‌رو پیامبر گرامی اسلام (ص) لزوم بهره‌گیری از دانش عالمان را به همین آیه مستند می‌سازد[۸].

از سوی دیگر، با توجه به این نکته که "ذکر" در قرآن کریم درباره پیامبر اکرم (ص): ﴿أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَّسُولا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا [۹] و کتاب آسمانی ایشان: ﴿وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ[۱۰] نیز به کار رفته است می‌توان "اهل الذکر" را با "اهل‌البیت" برابر انگاشت[۱۱]، زیرا آنان نه تنها اهل و خاندان پیامبرند، بلکه به گواهی روایاتی چون حدیث متواتر ثقلین در صدر همه قرآن شناسان "اهل‌ القرآن" جای دارند[۱۲]، از همین رو رسول خدا (ص) در برخی از احادیث، اهل ذکر را بر "ائمه" منطبق می‌سازد[۱۳] و در سخنان امامان معصوم (ع) تعبیراتی از این دست فراوان به چشم می‌خورد: «نَحْنُ‏ أَهْلُ‏ الذِّكْرِ وَ نَحْنُ‏ الْمَسْئُولُون‏‏‏»[۱۴].

گفتنی است که برخی از دانشمندان شیعه توجیهات دیگری از این‌ روایات ارائه داده‌اند که چندان استوار به نظر نمی‌آید[۱۵]. گروهی از مفسران اهل سنت نیز به راز نهفته در این تعابیر پی نبرده و این پرسش را مطرح کرده‌اند که چگونه می‌توان مشرکانی را که با پیامبر مخالفت می‌ورزند، به مراجعه به اهل‌ بیت آن حضرت فرا خواند[۱۶]! برخی دیگر از آنان با اشاره به حدیثی از امام باقر (ع) جمله «نَحْنُ‏ أَهْلُ‏ الذِّكْرِ» را به معنای "ما مسلمانان اهل ذکریم" تأویل برده‌اند![۱۷] آنچه گذشت نادرستی این پندارها را نمایانده، مقصود حقیقی احادیث یاد شده را آشکار می‌سازد[۱۸].

در نگاه امام علی (ع) اهل بیت، درهای دانش و کلیدداران علوم الهی هستند. از این رو، فرمود: «به خدا سوگند، رساندن پیام‌ها و وفای به وعده‌ها و معنای کلمات را به من آموختند. ابواب حکمت نزد ما اهل‌بیت است و چراغ دین به‌دست ما افروخته. بدانید که راه‌های دین همه یک راه است، راهی هموار و مستقیم. هر که قدم در آن نهد به مقصد رسد و غنیمت برد و هر که بدان راه نرود گمراه شود و پشیمانی برد»[۱۹].[۲۰]

دوستی و مودت

بنابر نص قرآن کریم، محبت اهل بیت بر هر مسلمانی واجب است[۲۱]. روایاتی فراوان بر این حقیقت گواهی می‌دهند؛ از آن جمله است روایتی از پیامبر اسلام (ص) که می‌فرماید: «من دوست دارم هر کس را که آنان را دوست بدارد و دشمنم با کسی که آنان را دشمن بدارد»[۲۲].[۲۳]

درباره‌ این آیه نکات گوناگونی قابل طرح است:

متصل یا منقطع بودن استثنا

برخی از آیات قرآن بیانگر آن است که پیامبران الهی برای رسالت خود مزدی از مردم نمی‌خواهند: ﴿وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ[۲۴] و نیز ﴿قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ[۲۵]؛ ﴿يَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي[۲۶].

گروهی دیگر از آیات، اموری چون گام نهادن در راه خدا: ﴿قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَن شَاء أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلا[۲۷] و دوستی با اهل‌ بیت (ع): ﴿الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۲۸] را پاداش رسالت پیامبر اکرم (ص)دانسته است. ناسازگاری ظاهری این دو دسته از آیات با اندک تأملی زدودنی است؛ پیامبران الهی از کسی اجر و پاداش مادی نمی‌طلبند: ﴿وَيَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالاً[۲۹] و بهره اجر معنویشان نیز به خود مردم باز می‌گردد: ﴿قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ[۳۰]، بر این اساس، مزد خواستن و نخوانستن را می‌توان با یکدیگر سازگاری داد و هر دو را تعبیری درست به شمار آورد[۳۱].

بنا بر آنچه گذشت، تلاش دو گروه از مفسران در تفسیر آیه مودت بیهوده به نظر می‌آید:

  1. کسانی که از ظاهر استثنا دست برداشته، آن‌ را منقطع به شمار آورده‌اند[۳۲] یا‌ دست کم از برابریِ دو احتمالِ اتصال و انقطاع سخن گفته‌اند[۳۳].
  2. آنان که برخی از آیاتِ دسته نخست را ناسخ آیه مودّت پنداشته‌اند[۳۴].[۳۵]

مقصود از "مودت فی‌القربی

یکی از نکات کلیدی در بیان آیه مورد بحث، روشن ساختن معنای "مودت فی القربی" است. معنایی که عموم دانشمندان شیعه از آن جانبداری می‌کنند[۳۶] و برخی از مفسران اهل سنت نیز بدان گرایش دارند[۳۷] آن است که مقصود از این مودت، دوستی با خویشاوندان پیامبر (اهل‌ بیت) است.

این معنا با روایاتی که در منابع شیعی و سنی آمده است به خوبی تأیید می‌گردد[۳۸]. بر اساس یکی از این‌ روایات ـ که گروهی از دانشمندان اهل سنت به توثیق راویان آن پرداخته‌اند[۳۹] ـ پیامبر گرامی اسلام (ص) در پاسخ به این پرسش که دوستی با کدام یک از خویشاوندانت بر ما واجب شده است؟ فرمود: «عَلِيٌ‏ وَ فَاطِمَةُ وَ ابْنَاهُمَا‏»[۴۰] حدیثی دیگر بیانگر آن است که رسول‌ خدا (ص) با اشاره به آیه مودت، ارزش عبادت چندین هزار ساله را در گرو پذیرش محبت اهل‌بیت دانسته است[۴۱].

بر پایه یکی دیگر از روایات کسی که با دوستی آل‌ محمد (ص) بمیرد، به جایگاه شهیدان بار یافته و با ایمان کامل از دنیا رفته است. در برابر، فرجام دشمنی با اهل‌بیت، محرومیّت از بهشت و ناامیدی از رحمت الهی است[۴۲].

برخی از مفسران به‌کارگیری ﴿فِي در ﴿فِي الْقُرْبَى به جای "لام" "للقربی" را از آن رو می‌دانند که اهل‌ بیت پیامبر به منزله جایگاه محبت‌اند؛ مکانی که دوستی مؤمنان در آن جای می‌گیرد و استقرار می‌یابد[۴۳]، بر این اساس توهم کسانی که گمان کرده‌اند وجود "فی" در آیه، دلیل نادرستی معنای یاد شده است[۴۴] ردّ‌ می‌گردد.

امام سجاد (ع) به ناسزاگوی شامی فرمود: آیا تاکنون قرآن نخوانده‌ای و در سوره شوری به لزوم دوستی با اهل‌ بیت پیامبر پی نبرده‌ای؟ آنکه اکنون اسیرش می‌یابی و بر دروازه شام دشنامش می‌گویی از کسانی است که آیه مودت دوستی او را واجب ساخته است[۴۵].

گفتنی است که فراخواندن مردم به دوستی اهل‌ بیت، در درجه نخست، برای آن است که از هدایت آنان بهره‌مند گردند و صراط مستقیم الهی را در پیش گیرند، ازاین‌رو، آنچه در آیه مودت مزد رسالت خوانده شده، با آنچه در سوره فرقان آمده است، مضمونی یگانه و پیوندی ناگسستنی دارد: ﴿قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَن شَاء أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلا[۴۶] در واقع ـ چنان که گذشت ـ بهره این اجر به خود پاداش دهندگان باز می‌گردد: ﴿قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ[۴۷].[۴۸] و از همین رو، اجر نامیدن آن نیز نشان از عطوفت بی‌کران نبوی دارد؛ پیامبر (ص) چنان به رستگاری و سعادت مردم دل بسته است که رهیابی آنان را پاداش زحمات توان فرسای خود می‌شمارد. البته درباره معنای مودت فی القربی نظرهای دیگر نیز مطرح شده‌است:

یک. مراد صله ارحام و رعایت حال خویشاوندان است[۴۹]. اکنون جای این پرسش است که دوستی هر کس با خویشاوندان خود چه تناسبی با مزد رسالت دارد؟[۵۰] افزون بر این، مودت به خویشاوندان، به خودی خود، کار پسندیده‌ای نیست[۵۱]؛ به فرموده قرآن کریم مؤمنان باید از دوستی با دشمنان خدا و رسول ـ ‌اگرچه پدر، فرزند، یا برادرشان باشد ـ بپرهیزند﴿لا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۵۲].

دو. مقصود مدارای کافران قریش ـ که با پیامبر (ص) پیوند خویشاوندی داشتند ـ با آن حضرت است[۵۳]، بر این اساس معنای آیه چنین است: اگر مرا به رسالت استوار نمی‌دارید و دعوت مرا اجابت نمی‌کنید باری به حکم قرابت که میان من و شماست مرا مرنجانید[۵۴]. این معنا دارای این اشکال اساسی است که از دیدگاه کافران قریش، رسول خدا (ص) جز توهین به خدایان و ایجاد گرفتاری‌های فراوان کاری نکرده است، پس چگونه معقول است که از آنان مزدی طلب کند! منقطع شمردن استثنا نیز گرهی از کار نمی‌گشاید[۵۵]، زیرا خود داری از دریافت اجرت نیز در جایی متصور است که زمینه درخواست آن فراهم باشد.

سه. منظور تقرب جستن به خداست[۵۶]، بر این اساس معنای آیه چنین است: مزدی از شما نمی‌خواهم، جز آنکه برای خدا (یا با خدا) دوستی بورزید و با اطاعت از فرمانهایش به سوی او تقرّب جویید[۵۷]. این معنا چون با ساختار عبارت ﴿إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى فاصله بسیار دارد، در سخنان بسیاری از مفسران تغییراتی یافته و گاه به صورت "دوستی با مقربان درگاه الهی" در آمده است[۵۸].

به هر حال، یکی از اشکالات این معنا ابهام نهفته در آن است، افزون بر آنکه مشرکان مکه نیز با این سخن سرِ ستیز نداشتند و پرستش بت‌ها را راهی برای تقرب به خدا می‌دانستند: ﴿مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى[۵۹] ناگفته پیداست که در مقام دعوت به توحید، گفتن چنین سخنانی دو پهلو کارساز نیست[۶۰]، افزون بر این در مفهوم مودت نوعی دلجویی و رسیدگی نهفته است[۶۱]، ازاین‌رو نمی‌توان آن را درباره دوستی ورزیدن با خداوند به کار‌گرفت[۶۲].[۶۳]

مکی یا مدنی بودن آیه

برخی از مفسران اهل سنت، با وجود تأکید بر لزوم محبت اهل‌بیت، آیه مودت را بی‌ارتباط با آنان می‌شمارند[۶۴] برخی دیگر در تأیید این دیدگاه از مکی بودن آیه جانبداری می‌کنند و چنین نتیجه می‌گیرند که هنگام نزول آیه، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) قدم به عرصه گیتی نگذاشته بوده‌اند تا مشمول آن قرار گیرند[۶۵]. این در حالی است که بسیاری از دانشمندان اهل سنت بر مدنی بودن آیه مودت و برخی دیگر از آیات سوره شوری تصریح کرده‌اند[۶۶]؛ همچنین گروهی از مفسران در شأن نزول آیه، به حکایاتی مربوط به انصار اشاره کرده و از تصمیم آنان برای پرداخت اجرت پیامبر[۶۷] یا مفاخره میان ایشان و مهاجران[۶۸]سخن گفته‌اند که این دو شأن نزول نیز ادعای مکی بودن آیه را رد می‌کند[۶۹].[۷۰]

در روایات فریقین نیز همانند قرآن کریم به طور صریح بر محبت اهل بیت (ع) تأکید شده است مانند: رسول الله (ص) می‌فرمایند: «اولاد خود را بر سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان، دوستی اهل بیتش و قرائت قرآن»[۷۱]؛ «خدا را دوست بدارید به جهت آنکه از نعمت‌هایش به شما روزی می‌دهد و مرا نیز به جهت دوستی خدا دوست بدارید و اهل بیتم را به جهت دوستی من دوست بدارید»[۷۲]. در وجوب محبّت اهل بیت پیامبر (ص) نمی‌توان تردید کرد. در آیۀ ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۷۳]. مقصود از ﴿الْقُرْبَی (خویشاوندان) در این آیه همان کسانی‌اند که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شده است. به نقل خوارزمی‌ از ابن عباس، هنگامی‌ که آیه «الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی» نازل شد، کسانی به پیامبر (ص) گفتند: این خویشاوندان تو که مودت آنان بر ما واجب شده، چه کسانی‌اند؟ پیامبر (ص) پاسخ داد: «علی (ع)، فاطمه (س) و دو پسر آنها»[۷۴].[۷۵]

تأمین منابع مالی

قرآن کریم در کنار نام خدا و رسول، ترکیب ﴿ذِي الْقُرْبَى را ذکر کرده است و مالیات‌هایی چون خمس ﴿وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۷۶] و ﴿مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۷۷] را از منابع مالی آنان می‌شمارد: ﴿وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ دانشمندان اهل‌ سنت با پذیرش این نکته که مقصود از ذوی القربی خویشاوندان پیامبر است درباره چارچوب دقیق آن اختلاف ورزیده و گزینه‌هایی چون "تنها بنی‌هاشم"، "بنی هاشم و بنی مطّلب" و "همه افراد قریش" را مطرح ساخته‌اند[۷۸].

سخنی از ابن‌عباس نشان آن است که این گونه تعمیم‌ها نه در سنت پیامبر، که در طمع ورزی، یا جهالت و نادانی ریشه داشته است[۷۹]، افزون بر این برخی از روایاتی که در منابع اهل تسنن آمده، بیانگر آن است که در زمان دو خلیفه نخست، گروهی سهم ذوی‌القربی را از آنِ خویشاوندان خلیفه دانستند و سرانجام به هزینه کردن آن در امور عام المنفعه رضایت دادند[۸۰]. دستگاه خلافت نیز با استناد به احادیثی منسوب به پیامبر ـ که میراث مادی را با شأن معنوی نبوّت ناسازگار می‌شمرد ـ بر این دیدگاه مهر تأیید نهاد[۸۱] و حتی به باز پس‌گیری آنچه در زمان پیامبر عطا شده بود فرمان داد[۸۲] از سوی دیگر، امامان معصوم شیعه بر استمرار این حکم قرآنی تأکید میورزند و مقصود از گروه‌هایی چون یتامی و مساکین را نیز بینوایان بنی هاشم می‌دانند[۸۳] در واقع، خداوند برای بزرگداشت مقام خاندان پیامبر صدقه (زکات)[۸۴]. را بر آنان حرام ساخته، به جای آن خمس را نهاده است[۸۵]. به گفته برخی جای شگفتی است که کسانی مانند ابوحنیفه حرمت صدقه بر اهل‌بیت را همچنان برقرار می‌دانند و با این حال، به پایان یافتن بهرهوری آنان از خمس فتوا می‌دهند![۸۶].[۸۷]

نثار صلوات

یکی از شیوه‌هایی که می‌تواند مردم را با پیشوایان معصوم پیوند دهد، بزرگداشت یاد و نام آنان است، ازاین‌رو، خداوند در قرآن کریم از مؤمنان می‌خواهد که بر رسول گرامی او سلام دهند و صلوات نثارش کنند: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا[۸۸]. پس از نزول این آیه، گروهی از مسلمانان نزد پیامبر (ص) آمدند و از چگونگی صلوات بر ایشان پرسیدند. نکته در خور توجه در پاسخ آن حضرت[۸۹] آن است که درود بر آل‌محمد اهل‌بیت[۹۰] ذریّه[۹۱] نیز جزئی از صلوات گردیده است: "اللَّهُمَ‏ صَلِ‏ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى‏ آلِ‏ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ‏ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيم‏‏"[۹۲]. به باور برخی از دانشمندان اهل سنت، اشاره به ثنای الهی بر (ابراهیم و) آل‌ابراهیم زمینه‌ساز این درخواست است که خداوند اهل‌بیت را با پیامبر شریک سازد و با این کار، نعمت را بر وی همچون ابراهیم، تمام گرداند[۹۳].[۹۴]

گفتنی است بسیاری از دانشمندان اهل سنت جایگاه اصلی این صلوات را فریضه "نماز" می‌دانند و این نکته را از الفاظ به کار رفته در پرسش از رسول خدا (ص) استنباط می‌کنند[۹۵]: "نحوه سلام بر تو را می‌دانیم «السَّلَامُ‏ عَلَيْكَ‏ أَيُّهَا النَّبِيُ‏ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ‏ وَ بَرَكَاتُه‏»، صلوات را چگونه بر زبان آوریم؟"، بر همین اساس، محدثان اهل سنت عناوینی از این دست را برای احادیث مذکور برمی‌گزینند: "باب الصلاة علی النبی بعد التشهد"[۹۶] در برخی دیگر از این احادیث در پرسش از رسول خدا (ص) به نام نماز تصریح شده است: "چگونه در نماز بر شما درود فرستیم"؟[۹۷] برخی از پیشوایان اهل سنت با استناد به این روایات به وجوب صلوات در تشهد فتوا می‌دهند[۹۸] و درود بر آل‌پیامبر را نیز گریزناپذیر می‌شمارند[۹۹].[۱۰۰]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۰.
  2. نهج البلاغه، خطبه ۹۶.
  3. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۵۳۹-۵۴۹؛ دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۱۵۵.
  4. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۲۵۷.
  5. و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید؛ سوره نحل، آیه: ۴۳.
  6. جامع البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۱۴۵؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۵۹۱‌؛ المیزان، ج‌۱۲، ص‌۲۸۵.
  7. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۲۸۵.
  8. الدرالمنثور، ج‌۵‌، ص‌۱۳۳.
  9. خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است پس ای خردمندان باایمان، از خداوند پروا کنید که خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛ پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند تا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها بیرون آورد و هر کس به خداوند ایمان ورزد و کاری شایسته کند، او را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند برای او روزی نیکویی فراهم کرده است؛ سوره طلاق، آیه: ۱۰ - ۱۱.
  10. و همانا آن، یاد کردی برای تو و قوم توست و زودا که بازخواست شوید؛ سوره زخرف، آیه: ۴۴.
  11. الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۰‌ـ‌۲۱۱؛ تفسیر فرات الکوفی، ص‌۲۳۵؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۴۲۵.
  12. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۲۸۵؛ ج‌۱۴، ص‌۲۵۷.
  13. الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۰؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۴۲۳.
  14. جامع البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۱۴۵؛ الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۰‌ـ‌۲۱۱؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۴۲۳، ۴۲۹.
  15. الصافی، ج‌۳، ص‌۱۳۷.
  16. روح المعانی، مج ۸، ج‌۱۴، ص‌۲۱۸.
  17. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۵۹۱‌ـ‌۵۹۲‌.
  18. یوسفیان، حسن، اهل بیت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۸۸.
  19. نهج البلاغه، خطبه ۲۱۹.
  20. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۱۵۵- ۱۵۶.
  21. ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  22. ذخائر العقبی‌، طبری/ ۱/ ۲۳.
  23. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۴۴.
  24. و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمی‌خواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست؛ سوره شعراء، آیه ۱۹.
  25. بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمی‌خواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست؛ سوره انعام، آیه ۹۰.
  26. ای قوم من! در برابر آن (رسالت) از شما پاداشی نمی‌خواهم؛ پاداش من جز بر (عهده) آن کس که مرا آفریده است نیست؛ سوره هود، آیه ۵۱.
  27. بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمی‌خواهم جز این که هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد؛ سوره فرقان، آیه ۵۷.
  28. دوستداری خویشاوندان خود؛ سوره شوری، آیه ۲۳.
  29. و ای قوم من! برای آن (پیامبری خود) از شما مالی نمی‌خواهم؛ سوره هود، آیه ۲۹.
  30. بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد!؛ سوره سبأ، آیه ۴۷.
  31. المیزان، ج‌۱۸، ص‌۴۲‌ـ‌۴۳، ۴۶‌ـ‌۴۷.
  32. تفسیر بغوی، ج‌۵‌، ص‌۸۱‌؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۷، ص۱۶۵؛ سلسله‌مؤلفات، ج۵‌، ص۱۴۱؛ «الاعتقادات».
  33. الکشاف، ج۴، ص۲۱۹؛ تفسیر نسفی، ج۴، ص‌۱۰۵؛ غرائب القرآن، ج‌۶‌، ص‌۷۳.
  34. تفسیر بغوی، ج‌۴، ص‌۱۱۱؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۶، ص‌۱۶‌ـ‌۱۷؛ الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۳۴۶‌ـ‌۳۴۷؛ فتح‌البیان، ج‌۸‌، ص‌۳۷۳.
  35. یوسفیان، حسن، اهل بیت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۸۹.
  36. تفسیر فرات الکوفی، ص‌۳۸۸‌ـ‌۳۹۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۴۳‌ـ‌۴۴؛ الصافی، ج‌۴، ص‌۳۷۲.
  37. الکشاف، ج‌۴، ص‌۲۱۹، ۲۲۱؛تفسیر بغوی، ج‌۴، ص‌۱۱۱؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۶۵ ـ‌۱۶۶؛ روح المعانی، مج‌۱۴، ج‌۲۵، ص‌۴۷، ۵۰‌.
  38. تفسیر قرطبی، ج‌۱۶، ص‌۱۶‌ـ‌۱۷؛ غرائب القرآن، ج‌۶‌، ص‌۷۴؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۴، ص‌۱۲۱، ۱۲۳.
  39. مجمع الزوائد، ج‌۹، ص‌۱۶۸.
  40. تفسیر ابن‌ابی حاتم، ج‌۱۰، ص‌۳۲۷۶؛ المعجم الکبیر، ج‌۳، ص‌۴۷؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۶۶.
  41. المستدرک، ج‌۳، ص‌۱۶۱؛ تاریخ دمشق، ج‌۴۲، ص‌۶۵‌ـ‌۶۶‌.
  42. الکشاف، ج‌۴، ص‌۲۲۰‌ـ‌۲۲۱؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۴۲‌ـ‌۱۴۳؛ تفسیر ابن‌عربی، ج‌۲، ص‌۴۳۳.
  43. الکشاف، ج‌۴، ص‌۲۱۹؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۶۷؛ تفسیر‌نسفی، ج‌۴، ص‌۱۰۵.
  44. تفسیر قاسمی، ج‌۱۴، ص‌۳۰۸.
  45. جامع البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۳۳؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۴، ص‌۱۲۱؛ الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۳۴۸.
  46. بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمی‌خواهم جز این که هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد؛ سوره فرقان، آیه ۵۷.
  47. بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد! پاداش من جز با خداوند نیست و او به هر چیزی گواه است؛ سوره سبأ، آیه ۴۷.
  48. مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۴۴؛ تفسیر ابن‌عربی، ج‌۲، ص‌۴۳۲.
  49. جامع البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۳۲‌ـ‌۳۳؛ غرائب القرآن، ج‌۶‌، ص‌۷۴؛ روح المعانی، مج‌۱۴، ج‌۲۵، ص‌۳۲.
  50. نمونه، ج‌۲۰، ص‌۴۰۸.
  51. المیزان، ج‌۱۸، ص‌۴۵.
  52. گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند؛ سوره مجادله، آیه ۲۲.
  53. تفسیر قرطبی، ج‌۱۶، ص‌۱۵‌ـ‌۱۶؛ الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۳۴۷؛ روح‌المعانی، مج‌۱۴، ج‌۲۵، ص‌۳۰.
  54. کشف الاسرار، ج‌۹، ص‌۲۴.
  55. المیزان، ج‌۱۸، ص‌۴۳.
  56. مسند احمد، ج‌۱، ص‌۴۴۲.
  57. جامع‌البیان، مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۳۴؛ تفسیر ابن‌ابی حاتم، ج‌۱۰، ص‌۳۲۷۷؛ الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۳۵۰.
  58. کشف الاسرار، ج‌۹، ص‌۲۳.
  59. ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمی‌پرستیم؛ سوره زمر، آیه ۳.
  60. المیزان، ج‌۱۸، ص‌۴۵‌ـ‌۴۶؛ نمونه، ج‌۲۰، ص‌۴۰۷.
  61. مفردات، ص‌۸۶۰‌.
  62. المیزان، ج‌۱۸، ص‌۴۶.
  63. یوسفیان، حسن، اهل بیت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۸۹ ـ ۹۲.
  64. تفسیر قاسمی، ج‌۱۴، ص‌۳۰۷، ۳۰۹.
  65. منهاج السنه، ج‌۲، ص‌۱۴۷؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۴، ص‌۱۲۱‌ـ‌۱۲۲؛ روح البیان، ج‌۸‌، ص‌۳۱۱.
  66. تفسیر الخازن، ج‌۴، ص‌۹۰؛ فتح القدیر، ج‌۴، ص‌۵۲۴‌؛ الاتقان، ج‌۴، ص‌۹۰.
  67. کشف الاسرار، ج‌۹، ص‌۲۲؛ الکشاف، ج‌۴، ص‌۲۲۱؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۷، ص‌۱۶۴.
  68. تفسیر قرطبی، ج‌۱۶، ص‌۱۷؛ الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۳۴۷‌ـ‌۳۴۸؛ فتح‌البیان، ج‌۸‌، ص‌۳۷۲.
  69. روح المعانی، مج‌۱۴، ج‌۲۵، ص‌۴۷؛ الغدیر، ج‌۱، ص‌۲۵۵، ۲۵۸.
  70. یوسفیان، حسن، اهل بیت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۹۲.
  71. «أَدِّبُوا أولادَکم علی ثلاثِ خِصَالٍ: حُبُّ نبیِّکم، وحُبُّ أهلِ بیتِه، وقراءةُ القرآنِ»؛ متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص ۴۵۶، ح ۴۵۴۰۹؛ مناوی، فیض القدیر، ج۱، ص ۲۲۵، ح ۳۳۱.
  72. «أَحِبُّوا اللَّهَ لِمَا یَغْذُوکُمْ مِنْ نِعَمِهِ وَأَحِبُّونِی بِحُبِّ اللَّهِ وَأَحِبُّوا أَهْلَ بَیْتِی لِحُبِّی»؛ ترمذی، الجامع الحصیح (سنن ترمذی)، ج۵، ص۶۶۴، ح ۳۷۸۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص ۱۵۰.
  73. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  74. المناقب، حدیث ۲۶۳.
  75. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۵۳۹-۵۴۹.
  76. و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره انفال، آیه ۴۱.
  77. آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است؛ سوره حشر، آیه ۷.
  78. جامع‌البیان، مج‌۶‌، ج‌۱۰، ص‌۸‌، ۱۰؛ تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۱۰؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۳۲۵.
  79. صحیح مسلم، سنوسی، ج‌۶‌، ص‌۴۷۹، ۵۴۰‌؛ تفسیر ابن‌ابی‌حاتم، ج‌۵‌، ص‌۱۷۰۴؛ الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۶۸‌.
  80. تفسیر ابن‌ابی حاتم، ج‌۵‌، ص‌۱۷۰۵؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۳۲۴؛ الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۶۵‌ـ‌۶۶‌.
  81. جامع البیان، مج‌۶‌، ج‌۱۰، ص‌۱۱؛ مج‌۱۴، ج‌۲۸، ص‌۴۹.
  82. صحیح مسلم، سنوسی، ج‌۶‌، ص‌۳۴۲، ۳۵۰.
  83. جامع‌البیان، مج ۶، ج‌۱۰، ص‌۱۱ ـ ۱۲؛ الکافی، ج‌۱، ص‌۵۳۹ ـ ۵۴۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج‌۲، ص‌۳۲۴.
  84. الکافی، ج‌۴، ص‌۵۹‌؛ وسائل الشیعه، ج‌۹، ص‌۲۶۸، ۲۷۱؛ جواهر الکلام، ج‌۱۵، ص‌۴۰۶، ۴۱۳.
  85. صحیح مسلم، سنوسی، ج‌۳، ص‌۵۹۱‌، ۶۰۰‌؛ سنن‌النسائی، ج‌۵‌، ص‌۱۰۷، ۱۰۹؛ تفسیر قرطبی، ج‌۸‌، ص‌۱۰.
  86. تفسیر المنار، ج‌۱۰، ص‌۹.
  87. یوسفیان، حسن، اهل بیت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۹۳.
  88. خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید؛ سوره احزاب، آیه ۵۶.
  89. جامع البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۲، ص‌۵۳‌ـ‌۵۴‌؛ سنن النسائی، ج‌۳، ص‌۴۶، ۴۹؛ الدرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۶۴۶‌، ۶۵۵‌.
  90. جامع البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۲، ص‌۵۴‌؛ الدرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۶۴۷‌ـ‌۶۴۸‌.
  91. صحیح مسلم، سنوسی، ج‌۲، ۲۸۷؛ الدرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۶۴۸‌.
  92. صحیح‌البخاری، ج‌۵‌ـ‌۶‌، ص۳۲؛ ج‌۷، ص‌۲۰۲؛ صحیح مسلم، سنوسی، ج‌۲، ص‌۲۸۷؛ سنن الترمذی، ج‌۵‌، ص‌۳۸.
  93. صحیح مسلم، نووی، ج‌۴، ص‌۱۲۵.
  94. یوسفیان، حسن، اهل بیت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۹۳.
  95. السنن الکبری، ج‌۲، ص‌۵۰۸‌ـ‌۵۰۹‌؛ صحیح مسلم، نووی، ج‌۴، ص‌۱۲۴‌ـ‌۱۲۵؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۵۱۵‌.
  96. صحیح مسلم، سنوسی، ج‌۲، ص‌۲۸۷؛ سنن النسائی، ج‌۳، ص‌۴۴، ۴۷.
  97. السنن الکبری، ج‌۲، ص‌۵۰۷‌، ۵۰۹‌؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۵۱۶‌؛ الدرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۶۵۰‌.
  98. الکشاف، ج‌۳، ص‌۵۵۸‌؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی (ص)، ج‌۲، ص‌۶۲‌ـ‌۶۳‌؛ صحیح مسلم، نووی، ج‌۴، ص‌۱۲۳‌ـ‌۱۲۴.
  99. تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۵۱۶‌؛ الصواعق المحرقه، ص‌۱۴۸.
  100. یوسفیان، حسن، اهل بیت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۷۶ - ۹۵.