پیروزی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معناشناسی

پیروزی به معنای کامیابی، فتح و چیره‌شدن بر دشمن،[۱] برتری در جنگ و رسیدن به موفقیت در یک رقابت یا مسابقه[۲] است. در برابر پیروزی، مفهوم شکست قرار دارد که به ناکامی در انجام کاری یا مغلوب‌شدن در مسابقه، مبارزه یا جنگ گفته می‌شود.[۳].[۴]

پیشینه

نزاع میان خیر و شر و حق و باطل، همیشه در صحنه وجود فرد و اجتماع، وجود داشته است و منشأ تکامل و پیشرفت بشر به‌شمار می‌آید.[۵] مبارزه میان حق و باطل، به تصریح قرآن کریم، به شکست باطل و غلبه حق ﴿وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ[۶]، ﴿وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا[۷] و گسترش برنامه‌های پیامبران(ع) خواهد انجامید ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ[۸][۹]؛ زیرا مشیت الهی بر پیروزی نهاییِ دینِ حق تعلق گرفته است.﴿وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ[۱۰]، ﴿إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ[۱۱]، ﴿وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ[۱۲] این پیروزی در حقیقت، غلبه و سلطه نهایی نوعی عقیده، ایمان و رفتار یا پیروزی انسانِ به‌ایمان‌رسیده و راست‌کردار است و آنچه در این پیروزی، نوید داده شده چنین است:

  1. استخلاف (تصاحب قدرت و کوتاه‌کردن دست قدرت‌های پیشین)؛
  2. استقرار دین (تحقق‌یافتن همه ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی اسلام
  3. نفی هر گونه شرک در عبادت یا اطاعت؛ بنابراین در نهایت پرهیزکاران و نیکوکاران وارثان زمین خواهند شد.﴿قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ[۱۳]، ﴿وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ[۱۴] [۱۵]

از آنجا که رسالت پیامبران الهی(ع)، پیراستن جامعه بشری از فساد و تباهی است و این اصلاح همیشه از راه تبلیغ و تبیین دین، میسر نیست، خداوند جهاد را یکی از احکام اصلی اسلام دانسته و آن را برای از بین‌ بردن فتنه و فساد و کفر، و نجات مستضعفان لازم شمرده است.[۱۶] با تشکیل حکومت اسلامی در مدینه به دست پیامبر اکرم(ص)، دشمنی مشرکان مکه با ایشان شکل رویارویی نظامی به خود گرفت و جنگ‌های بدر، احد، احزاب و سرانجام فتح مکه اتفاق افتاد.[۱۷] با شکست قریش در فتح مکه، قدرت سیاسی شرک، شکسته شد و مکه پس از بیست سال مقاومت در برابر اسلام، تحت حاکمیت اسلام درآمد. این جنگ‌ها و جنگ‌های حنین، طائف و تبوک که پس از فتح مکه اتفاق افتاد، بیشتر با پیروزی و برخی با شکست همراه بود.[۱۸] پس از رحلت رسول خدا(ص)، مسلمانان با هدف گسترش اسلام، به گسترش قلمرو خود پرداختند و به سرزمین‌های ایران و روم لشکرکشی کردند.[۱۹] مجاهدان اسلام بدون ترس و سستی و با آموختن فنون جنگی به پیروزی در میدان‌های مختلف رسیدند و با فتح بسیاری از مناطق دنیا، موفق به تأسیس تمدنی جدید گردیدند[۲۰]؛ اما این تمدن بزرگ، پس از مدتی، راه انحطاط پیش گرفت و افول کرد.[۲۱]

فتح و پیروزی در تاریخ ایران پیش از اسلام نیز جایگاه مهمی داشته است. بزرگداشت و پاسداشت این پیروزی‌ها، در راستای کسب و تثبیت قدرت، از نظر فرهنگی، دارای مفاهیم و نشانه‌های خاصی در طول تاریخ بوده و بخش مهمی از فعالیت‌های اجتماعی به‌ویژه هنری را در ایران باستان، به خود اختصاص داده است. شرح دلاوری‌های قهرمانان در قالب داستان و سرودهای ملی و نیز حکاکی نقوش پیروزی بر صخره‌ها، ازجمله این فعالیت‌هاست.[۲۲] مهم‌ترین وجوه مشترک همه نقش برجسته‌های پیروزی در ایران باستان برپایی و ایستادگی شاه، شکست و از پای درآمدن دشمن، به بند کشیده‌ شدن اسیران و به عزت‌رسیدن سپاهیان است و این همه تنها با تأیید و پشتیبانی الهی صورت گرفته است.[۲۳]

امام‌ خمینی با توجه به وعده‌های الهی،﴿إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۲۴]، ﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ[۲۵] به نصرت و یاری خداوند و رسیدن به پیروزی در طول دوران مبارزه امیدوار بود.[۲۶] ایشان برای رسیدن به پیروزی و اهداف متعالی خود (حاکمیت اسلام، استقلال کشور و…) تلاش زیادی می‌کرد[۲۷] و خود تا ایثار جان، آماده فداکاری بود[۲۸]؛ چنان‌که جانفشانی ملت را نیز لازم می‌شمرد.[۲۹] ایشان اصلاح جامعه و قطع دست خیانتکاران را همانند صدر اسلام، در گروی کشتن و کشته‌شدن می‌دانست[۳۰] و معتقد بود بدون تحمل سختی‌ها به پیروزی نمی‌توان رسید.[۳۱]

اصطلاح تکلیف که بخش قابل توجهی از آثار شفاهی و مکتوب امام‌ خمینی را در حوزه‌های مختلف عرفانی، کلامی و فقهی به خود اختصاص داده، گویای جایگاه ویژه آن در مجموعه اندیشه ایشان است.[۳۲] امام‌ خمینی اصیل‌ترین پیروزی را تحول ملت ایران در همه شئون و ابعاد و تبدیل‌شدن افراد جامعه به موجوداتی انسانی، اسلامی و الهی می‌دانست [۳۳] و تضعیف مکتب اسلام در دنیا را به سبب عملکرد مسلمانان، شکستی غیر قابل جبران به‌شمار می‌آورد.[۳۴] ایشان برخی وقایع مانند وحدت حوزه و دانشگاه و همه‌پرسی جمهوری اسلامی ایران را بزرگ‌ترین پیروزی یا پیروزی مذهب شمرده است.[۳۵].[۳۶]

ماهیت و حقیقت پیروزی

مفهوم پیروزی در قرآن‌کریم با تعبیرهای گوناگونی بیان شده است که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: فتح (گشایش﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا[۳۷] نصر (یاری﴿إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ[۳۸]، ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ[۳۹] فلاح (رستگاری﴿وَقَالَ مُوسَى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جَاءَ بِالْهُدَى مِنْ عِنْدِهِ وَمَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ[۴۰]، ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا[۴۱] فوز (نجات) ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۴۲][۴۳] و غلبه ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ [۴۴] ، ﴿وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۴۵] [۴۶] بر این اساس، پیروزی در قرآن، معنایی گسترده‌تر از پیروزی ظاهری دارد و رسیدن به رستگاری اخروی را نیز دربر می‌گیرد.[۴۷] در فرهنگ قرآن برای مؤمنان و مبارزان در راه حق، شکست و ناکامی وجود ندارد و آنان با کشته‌شدن و شکست ظاهری نیز به خیر و نیکی دست پیدا می‌کنند.﴿قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ[۴۸] این نگرش در کلام امام‌ خمینی با الهام‌ گرفتن از فرهنگ اسلامی دیده می‌شود. ایشان با بهره‌گرفتن از آموزه‌های دین اسلام، کشتن و کشته‌ شدن در راه حق را پیروزی به‌شمار آورده است.[۴۹] از سوی دیگر، پیروزی ظاهری تنها از راه جهاد به دست نمی‌آید، بلکه گاهی با صلح نیز می‌توان به پیروزی دست یافت؛ نمونه بارز آن، صلح حدیبیه است که قرآن با تعبیر «فتح مبین» یا پیروزی آشکار از آن یاد کرده است.[۵۰]

از نظر امام‌ خمینی برتری یک جامعه در تعالی معنوی، فرهنگ الهی، مناسبات انسانی و اخلاق حاکم بر آن جامعه است.[۵۱] ایشان معتقد است رسیدن به کمال واقعی، با رفاه مادی و تعالی معنوی افراد جامعه، محقق می‌شود؛ البته رفاه مادی باید در خدمت تعالی معنوی قرار گیرد و زندگی مادی دنیا هرچند مهم است، مقصد نهایی نیست و تنها ابزاری برای تعالی معنوی است.[۵۲] این مسئله از نگاه ایشان وجه تمایز مکتب‌های مادی و مکتب‌های الهی به‌شمار آمده و نقص مکتب‌های مادی، اصالت‌دادن به وسیله و فراموشی هدف بیان شده است.[۵۳] امام‌ خمینی معتقد است اگر قیام برای خدا باشد، به شکست ظاهری هم ختم شود، پیروزی است و قیام از روی هوای نفس، به پیروزی هم منتهی شود، شکست به‌شمار می‌رود.[۵۴] ایشان پیروزی حقیقی و ارزشمند را در پرتو معنویت و کار خالصانه برای خدا می‌دید و باور داشت هر تلاشی که در جهت یاری خدا باشد، دارای ارزش است و پیروزی بدون بُعد معنوی، شکست است و هر چه پیروزی بزرگ‌تر باشد، شکست آن نیز سنگین‌تر خواهد بود.[۵۵]

از نگاه امام‌ خمینی، آنچه در فرهنگ دینی اعتبار دارد، اطاعت از خداست که گاهی با جنگیدن به دستور خدا و گاهی با کناره‌گرفتن و نشستنِ در خانه محقق می‌شود.[۵۶] ایشان اعتقاد داشت در مسائلی مانند مبارزه با ظلم و ظالم که خداوند برای انسان تکلیفی معین کرده است، علم به حصول نتیجه و رسیدن به پیروزی ضرورتی ندارد و حتی در صورت شکست ظاهری باید به تکلیف عمل کرد؛ چنان‌که امیرالمؤمنین(ع) در برابر معاویه و نیز سیدالشهدا(ع) در برابر حکومت یزید اقدام کردند. از نگاه ایشان هر که به وظیفه خود عمل کند، حتی اگر به شکست ختم شود، به پیروزی دست یافته است.[۵۷].[۵۸]

عوامل و شرایط پیروزی و دوام آن

جهان امروز شاهد رقابت فرهنگ‌ها برای برتری، نفوذ و گسترش در راه پیروزی است. در این رقابت، از امکانات اقتصادی و سیاسی جوامع برای این برتری فرهنگی استفاده می‌شود و فرهنگی برنده است که بیش از دیگران بر ارزش‌ها و اصالت‌های فطری انسان که میان جوامع بشری مشترک است، تکیه کند.[۵۹]

قرآن کریم علاوه بر تصریح بر اهمیت حضور مردم در شکست یا پیروزی جوامع، ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ[۶۰][۶۱] عوامل دیگری را برای تعالی یا انحطاط جوامع ذکر کرده است. بارزترین عوامل موفقیت عبارت است از صبر و استقامت در راه حق ﴿وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَى مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ[۶۲] [۶۳] و وحدت و همگرایی که در صدر اسلام موجب پیروزی‌های شگرف مسلمانان گردید. ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ[۶۴] [۶۵]

قرآن مهم‌ترین عوامل انحطاط را تکذیب قوانین الهی و انحراف از روش پیامبران ﴿ وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الآخِرَ وَلا تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ (۳۷) وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ فَكُلا أَخَذْنَا بِذَنبِهِ فَمِنْهُم مَّنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُم مَّنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُم مَّنْ خَسَفْنَا بِهِ الأَرْضَ وَمِنْهُم مَّنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ [۶۶] [۶۷] و سستی، تفرقه، درگیری و ترس ﴿ سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُواْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ وَعَصَيْتُم مِّن بَعْدِ مَا أَرَاكُم مَّا تُحِبُّونَ مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ الآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِّكَيْلاَ تَحْزَنُواْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلاَ مَا أَصَابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِّنكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الأَمْرِ مِن شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنفُسِهِم مَّا لاَ يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ كُنتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۶۸]؛ ﴿هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ[۶۹][۷۰] شمرده است.

امام‌ خمینی در راستای آموزه‌های دینی ریشه و اساس همه پیروزی‌ها و شکست‌ها را خود انسان می‌دانست و بر باور و یقین انسان در این زمینه تأکید می‌کرد. ایشان هدف تبلیغات دامنه‌دار قدرت‌های غربی، در میان ملل کشورهای ضعیف را القای ناتوانی می‌دانست و پیروزی ملت ایران را حاصل باور آنان به توانایی خود می‌دید.[۷۱] اساسی‌ترین عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پیروزی در میدان‌های جنگ تحمیلی، از نظر امام‌ خمینی عبارت بود از:

  1. ایمان به خدا[۷۲]؛
  2. وحدت کلمه[۷۳]؛
  3. کمک‌های غیبی[۷۴]؛
  4. قیام برای خدا[۷۵]؛
  5. هجرت از خود به خدا و از دنیا به عالم غیب و اطمینان به عالم غیب[۷۶]؛
  6. حضور اقشار مختلف مردم[۷۷]؛
  7. تحول و انقلاب درونی مردم بر اثر عنایت خداوند[۷۸] و شکسته‌شدن ترس از محمدرضا پهلوی و سران رژیم پهلوی[۷۹]؛
  8. ایجاد امید و اطمینان به پیروزی و نبود هراس از ابرقدرت‌ها[۸۰]؛
  9. صبر و استقامت[۸۱]؛
  10. عشق به شهادت.[۸۲]

امام‌ خمینی با اشاره به آیاتی چون ﴿أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى[۸۳] و ﴿وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى[۸۴] قیام برای خدا را موجب غلبه و پیروزی حتمی می‌دانست و معتقد بود چنین قیامی هرگز با شکست همراه نیست[۸۵]؛ چنان‌که قیام ملت ایران نیز برای خدا و با پشتوانه الهی بود[۸۶] و این قیام علاوه بر عامل خودسازی و گذشت از منافع شخصی[۸۷] جرئت مبارزه و ایستادگی در برابر قدرت‌های خارجی و داخلی را در آنان تقویت کرد[۸۸].

امام‌ خمینی با تأکید بر حفظ نهضت و تداوم انقلاب،[۸۹] منشأ پیروزی‌های بعدی را در این عوامل می‌دانست:

  1. حفظ عنایت خداوند و ارتباط با او[۹۰]؛
  2. ماندن در سایه اسلام و قرآن[۹۱]؛
  3. وحدت کلمه و اتحاد و انسجام داخلی[۹۲]؛
  4. صبر و پایداری[۹۳]؛
  5. دوری از غرور.[۹۴]

مقصود از «تداوم» انقلاب، حفاظت و پاسداری و هدایت آن در مسیر درست و کوشش برای تکامل انقلاب با حفظ ماهیت اسلامی آن است[۹۵] و چنان‌که امام‌ خمینی یادآورشده به‌مراتب از اصل تحقق انقلاب مشکل‌تر و حساس‌تر است[۹۶] و از آنجا که تداوم انقلاب همچون اصل آن وابسته به مردم است،[۹۷] امام‌ خمینی معتقد به مشارکت مردم و حضور همیشگی آنان در صحنه بود.[۹۸] ایشان نهضت اسلامی مردم ایران را نهضت مستضعفان سراسر جهان می‌دانست،[۹۹] صدور انقلاب را موجب قیام همگانی مستضعفان می‌خواند[۱۰۰] و تلاش‌ نکردن برای صدور انقلاب را مساوی با شکست قطعی انقلاب ارزیابی می‌کرد[۱۰۱].[۱۰۲]

آسیب‌شناسی پیروزی

سخن از آسیب‌شناسی تنها پس از مطالعه فرایند پیروزی و عوامل آن ممکن است؛ زیرا فهم آسیب‌های یک پدیده، فرع بر فهم شاخصه‌ها و عناصر تشکیل‌دهنده آن پدیده است[۱۰۳]؛ از این‌رو چرایی و چیستی انقلاب و پیروزی آن و آسیب‌شناسی آن از نظر امام‌ خمینی سه مسئله به‌هم‌ پیوسته‌اند.[۱۰۴] امام‌ خمینی با یادآوری عوامل پیروزی انقلاب، کارگزاران نظام اسلامی را از آفت‌هایی که دامنگیر رژیم پهلوی بود، برحذر می‌داشت و بر حفظ اصول اساسی انقلاب تأکید می‌کرد.[۱۰۵] ایشان پیروزی را از جانب خداوند و شکست را از ناحیه انسان و به جهت انحرافات او می‌دید.[۱۰۶] آسیب‌شناسی امام‌ خمینی به‌طور عمده، متوجه آسیب‌های درونی بود و خطر دشمن خارجی که وجود آن را می‌پذیرفت[۱۰۷] ، به شرط اتحاد ملت بی‌تأثیر می‌دانست[۱۰۸] ایشان پیروزی به جهت اهداف و مقاصد گوناگونِ گروه‌ها و اقشار مختلف را باعث جدایی و تفرقه ملت می‌دانست[۱۰۹] و ناسازگاری و اختلاف نهادهای درون نظام را از عوامل مهم شکست ارزیابی می‌کرد[۱۱۰].

مهم‌ترین آسیب‌های پیروزی انقلاب اسلامی از نظر امام‌ خمینی عبارت‌اند از: فراموشی هدف و از دست‌ دادن انگیزه الهی و تفرقه[۱۱۱]؛ ارائه چهره طاغوتی از حکومت[۱۱۲]؛ ارائه چهره واژگونه از اسلام[۱۱۳]؛ سوء استفاده از آزادی[۱۱۴]؛ وابستگی اقتصادی[۱۱۵]؛ اشرافی‌گری و تجمل‌گرایی[۱۱۶]؛ نبود وظیفه‌شناسی در مردم و کم‌کاری[۱۱۷]؛ از خود بیگانگی[۱۱۸]؛ اعوجاج در رسانه‌های گروهی به‌ویژه تلویزیون [۱۱۹]؛ سرگرم شدن به مسائل غیر اساسی[۱۲۰]؛ نفوذ افراد فاسد در بدنه حکومت[۱۲۱]؛ سهم‌خواهی مدعیان بی‌نقش در پیروزی و کنار گذاشتن صاحبان اصلی.[۱۲۲] ایشان همچنین کاهش‌ دادن اهداف نهضت به اهداف مادی، جایگزین‌ شدن ضد ارزش‌ها به جای ارزش،[۱۲۳] غرور ناشی از پیروزی[۱۲۴] و گرایش به راحت‌طلبی[۱۲۵] را در شمار آسیب‌هایی می‌دانست که منجر به شکست خواهد شد.[۱۲۶]

منابع

پانویس

  1. عمید، فرهنگ فارسی، ۲/۳۵۴؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۱۹۱
  2. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۲/۱۴۹۷
  3. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۴۵۳۴
  4. میرعباسی، فاطمه، مقاله «پیروزی»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۱۶۷ – ۱۷۱.
  5. مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ۱/۱۷۴ و ۳/۴۱۶
  6. «و برای سلیمان، باد تیزپا را (رام کردیم) که به فرمان وی به سرزمینی که ما در آن خجستگی نهاده بودیم می‌وزید و ما به هر چیزی داناییم» سوره انبیاء، آیه ۸۱.
  7. «و بگو حقّ آمد و باطل از میان رفت؛ بی‌گمان باطل از میان رفتنی است» سوره اسراء، آیه ۸۱.
  8. «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
  9. رحیمی، نگرشی نو بر فرهنگ و تمدن اسلامی، ۸۸
  10. «و درباره بندگانی که فرستاده‌ایم، از سوی ما از پیش سخن رفته است» سوره صافات، آیه ۱۷۱.
  11. «که آنان یاری شده‌اند» سوره صافات، آیه ۱۷۲.
  12. «و بی‌گمان تنها سپاه ماست که پیروز است» سوره صافات، آیه ۱۷۳.
  13. «موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بی‌گمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث می‌دهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره اعراف، آیه ۱۲۸.
  14. «و در زبور پس از تورات نگاشته‌ایم که بی‌گمان زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد» سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
  15. مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ۲/۴۷۱
  16. جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ۱/۸۳–۸۴
  17. جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ۱/۸۶–۱۱۰
  18. جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ۱/۱۱۰–۱۱۶
  19. جعفریان، تاریخ ایران اسلامی، ۱/۱۳۴–۱۳۵
  20. لوبون، تمدن اسلام و عرب، ۷۵۸–۷۵۹
  21. لوبون، تمدن اسلام و عرب، ۷۷۵
  22. محبی، فتح و پیروزی و تجلی آن در نقش‌ برجسته‌های صخره‌ای ایران باستان، ۱۲–۱۳ و ۲۰
  23. محبی، فتح و پیروزی و تجلی آن در نقش‌برجسته‌های صخره‌ای ایران باستان، ۱۶–۱۸
  24. «اگر او را یاری ندهید بی‌گمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش می‌گفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمی‌دیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.
  25. «بی‌گمان خداوند کسانی را دوست می‌دارد که در راه او صف زده کارزار می‌کنند چنان که گویی بنیادی به هم پیوسته (و استوار) اند» سوره صف، آیه ۴.
  26. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱/۱۸۷ و ۲۲۴
  27. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱/۲۶۷
  28. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱/۱۰۲، ۱۷۹ و ۲۶۹
  29. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۳/۳۹۳
  30. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۳/۳۹۳
  31. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱/۲۶۷
  32. ذاکرصالحی، سرمشق تکلیف‌گرایی در اندیشه سیاسی امام (ره)، ۳۹–۴۳
  33. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۸/۲۷۱
  34. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۸/۲۷۲–۲۷۴
  35. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۶/۲۱ و ۱۰/۱۴۱–۱۴۲
  36. میرعباسی، فاطمه، مقاله «پیروزی»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۱۶۷ – ۱۷۱.
  37. «بی‌گمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم» سوره فتح، آیه ۱.
  38. «چون یاری خداوند و پیروزی (بر مکّه) فرا رسد» سوره نصر، آیه ۱.
  39. «و خداوند آن را جز مژده‌ای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دل‌هاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۶.
  40. «و موسی گفت: پروردگار من بهتر می‌داند چه کسی از نزد او رهنمود آورده است و سرانجام (نیک) این سرای از آن کیست؛ بی‌گمان ستمکاران رستگار نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۳۷.
  41. «بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد» سوره شمس، آیه ۹.
  42. «آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم و پیروان تو را تا روز رستخیز بر کافران برتر می‌گمارم سپس بازگشت شما به سوی من است و در آنچه اختلاف می‌داشتید میان شما داوری خواهم کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۵.
  43. داورپناه، انوار العرفان فی تفسیر القرآن، ۷/۳۴۹
  44. «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری می‌آزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که می‌دانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
  45. «و آن مرد مصری که او را خریده بود به همسر خود گفت: جایگاه او را نیکو بدار (و با خادمان مگمار) باشد که به ما سود رساند یا او را به فرزندی بگزینیم؛ و بدین‌گونه یوسف را در آن (سر) زمین جای دادیم و (بر آن شدیم) تا بدو از (دانش) خوابگزاری بیاموزیم و خداوند بر کار خویش چیرگی دارد اما بسیاری از مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۲۱.
  46. داورپناه، انوارالعرفان فی تفسیرالقرآن، ۷/۱۹۲–۱۹۳
  47. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۶/۱۵
  48. «بگو آیا برای ما جز یکی از دو نکویی را انتظار دارید؟ و ما برای شما انتظار داریم که خداوند شما را از سوی خویش یا به دست ما به عذابی دچار فرماید پس چشم به راه باشید که ما نیز با شما چشم به راهیم» سوره توبه، آیه ۵۲.
  49. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۴۴۱–۴۴۲
  50. فتح، ۱؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲۵۱–۲۵۲؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۲/۳۰–۳۱
  51. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۴/۱۸۳–۱۹۳؛ رشیدی، امام‌ خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۵۶۹
  52. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۱۱–۴۱۶
  53. رشیدی، امام‌ خمینی و نهضت احیای تمدن اسلامی، ۵۷۰–۵۷۱
  54. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۶/۱۰۵
  55. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۲۰۱–۲۰۳
  56. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۲۰۲–۲۰۳
  57. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۵/۱۸–۱۹
  58. میرعباسی، فاطمه، مقاله «پیروزی»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۱۶۷ – ۱۷۱.
  59. نهاوندیان، مصاحبه، ۱۳
  60. «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان وی‌اند. بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.
  61. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۰/۱۷۳
  62. «و به یقین پیش از تو (نیز) پیامبرانی دروغگو شمرده شدند پس، هر چه دروغگو شمرده شدند و آزار دیدند شکیبایی ورزیدند تا آنکه یاری ما به ایشان رسید؛ و برای کلمات خداوند هیچ دگرگون‌کننده‌ای نیست و بی‌گمان (برخی) از خبر (های) پیامبران به تو رسیده است» سوره انعام، آیه ۳۴.
  63. داورپناه، انوارالعرفان فی تفسیرالقرآن، ۱۲/۱۴۹–۱۵۰
  64. «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمت‌های خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دل‌های شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین‌گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌گوید باشد که شما راهیاب گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
  65. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۴۶–۴۷
  66. «و به سوی (مردم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم) که گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید و به روز بازپسین امیدوار باشید و در این (سر) زمین تبهکارانه آشوب نورزید. پس او را دروغگو شمردند آنگاه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا افتادند. و عاد و ثمود را (نیز عذاب کردیم) و بی‌گمان این از (آثار) زیستگاه‌هایشان برای شما پدیدار است. و شیطان کردارهایشان را در چشم آنان آراست بنابراین آنها را از راه (حقّ) باز داشت با آنکه بینادل بودند. و قارون و فرعون و هامان را (نیز) عذاب کردیم و البتّه موسی برای آنان برهان‌ها آورد امّا آنان در آن سرزمین گردن‌کشی پیشه کردند و پیشرو نبودند. پس، هر یک از آنان را برای گناهش فرو گرفتیم، بر برخی از آنان شنباد فرستادیم و برخی را بانگ آسمانی فرو گرفت و برخی را در زمین فرو بردیم و برخی را غرق کردیم و خداوند بر آن نبود که بدیشان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم می‌کردند» سوره عنکبوت، آیه ۳۶-۴۰.
  67. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۶/۲۸۴–۲۹۲
  68. «به زودی در دل کافران بیم خواهیم افکند زیرا برای خداوند چیزی را شریک قرار می‌دهند که (خداوند) حجّتی بر آن فرو نفرستاده است و سرای آنان دوزخ است و سرای ستمکاران، بد (جایگاهی) است. و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را می‌خواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد. یاد کنید هنگامی را که (در احد) به بالا می‌گریختید و به کسی (جز خود) توجهی نمی‌کردید و پیامبر شما را از پی فرا می‌خواند آنگاه (خداوند) شما را با اندوهی از پی اندوهی کیفر داد تا بر آنچه از دست دادید یا بر سرتان آمد اندوه مخورید و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است. آنگاه، (خداوند) پس از آن اندوه با خوابی سبک آرامشی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی (دیگر) که در اندیشه جان خود بودند با پنداری جاهلی به خداوند گمان نادرست بردند؛ می‌گفتند: آیا ما در این کار (از خود) اختیاری داریم؟ بگو: بی‌گمان یکسره کار با خداوند است، (آنان) در خویش چیزی نهان می‌دارند که بر تو آشکار نمی‌کنند، می‌گویند: اگر ما در این کار اختیاری داشتیم اینجا کشته نمی‌شدیم، بگو: اگر در خانه‌هایتان (نیز) می‌بودید، آنان که کشته شدن بر آنها مقرر شده بود به سوی کشتارگاه‌های خویش بیرون می‌آمدند، و (چنین شد) تا خداوند آنچه در اندرون خود دارید بیازماید و آنچه در دل‌هایتان دارید بپالاید و خداوند به اندیشه‌ها داناست» سوره آل عمران، آیه ۱۵۱-۱۵۴.
  69. «اوست که کافران اهل کتاب را از خانه‌هایشان در نخستین گردآوری بیرون راند (هر چند) شما گمان نمی‌کردید که بیرون روند و (خودشان) گمان می‌کردند که دژهایشان بازدارنده آنان در برابر خداوند است اما (اراده) خداوند از جایی که گمان نمی‌بردند بدیشان رسید و در دل‌هایشان هراس افکند؛ به دست خویش و به دست مؤمنان خانه‌های خویش را ویران می‌کردند؛ پس ای دیده‌وران پند بگیرید!» سوره حشر، آیه ۲.
  70. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۱۶۵–۱۶۷، ۱۷۰–۱۷۶ و ۲۳/۵۰۶–۵۰۸
  71. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۴/۳۰۶–۳۰۸
  72. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۸/۲۴۲ و ۱۳/۲۷۷
  73. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۶/۲۱، ۵۱، ۴۶۹، و ۲۱/۴۰۴، ۴۲۸
  74. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۶/۲۲۶–۲۲۸؛ ۱۲/۳۷۹؛ ۱۶/۱۲۳؛ ۱۷/۳۱۷، ۴۲۶ و ۲۰/۲۰۰
  75. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۴۹۷ و ۲۱/۴۰۴
  76. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۳۶۹ و ۲۱/۴۱۱
  77. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۴۹۱ و ۱۷/۲۷۰–۲۷۱
  78. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۸/۱۸۸ و ۱۹/۴۷۹
  79. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۳۰۲
  80. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۵۶
  81. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۱۲۶
  82. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۳۲۶
  83. «دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.
  84. « تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند » سوره انفال، آیه ۱۷.
  85. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱/۲۱–۲۲ و ۵/۱۶۷–۱۶۸
  86. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۵/۴۱
  87. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۲۵؛ ۱۶/۳۶۷ و ۱۷/۱۵۰
  88. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۳۸۲
  89. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۵/۵۳۰ و ۷/۵۵
  90. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۲۳۴ و ۱۸/۱۳۶
  91. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۷/۲۴
  92. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۸/۵۰۲–۵۰۳؛ ۹/۴۴۴ و ۲۰/۳۲–۳۳
  93. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۵۵
  94. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۲۰/۳۲–۳۳
  95. جواهری، تداوم انقلاب، ۲۲۴
  96. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۸/۵۰۱–۵۰۲
  97. جواهری، تداوم انقلاب، ۲۳۸
  98. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۴۵۳
  99. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۱/۱۱۰
  100. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۵/۳۱۵
  101. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۲۰۲
  102. میرعباسی، فاطمه، مقاله «پیروزی»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۱۶۷ – ۱۷۱.
  103. خان‌محمدی، آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی ایران از دیدگاه امام‌ خمینی، ۲۰۳–۲۰۴
  104. خان‌محمدی، آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی ایران از دیدگاه امام‌ خمینی، ۲۰۳ و ۲۰۵
  105. خان‌محمدی، آسیب‌شناسی انقلاب اسلامی ایران از دیدگاه امام‌ خمینی، ۲۰۹
  106. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۴/۳۱۲
  107. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۷/۴۱۰
  108. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۹/۲۵۵
  109. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۴/۸۸–۸۹
  110. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۴۱۳
  111. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۴۰۴
  112. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۸/۱
  113. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۸/۲
  114. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۷۵–۶۷۶
  115. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۴/۳۲۹
  116. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۹/۳۱۷ و ۲۱/۴۱۷
  117. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۲/۵۵ و ۸/۲۸۲
  118. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۷/۴
  119. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۸/۴۹۶ و ۱۲/۲۹۰
  120. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۹/۶۷
  121. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۳/۴۷۳
  122. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۴/۶۳ و ۸۸–۸۹
  123. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۶/۴۴۳–۴۴۴ و ۱۷/۱۹۰
  124. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۸/۱۴۸
  125. امام‌ خمینی، صحیفه امام، ۱۴/۵۱۹–۵۲۰ و ۵۲۲
  126. میرعباسی، فاطمه، مقاله «پیروزی»، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص ۱۶۷ – ۱۷۱.