چگونه ممکن است امام مهدی در کودکی رهبر مسلمانان جهان شود؟ (پرسش)
چگونه ممکن است امام مهدی در کودکی رهبر مسلمانان جهان شود؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / امامت و ولایت امام مهدی / امامت امام مهدی / امامت امام مهدی در سنین کودکی |
مدخل اصلی | پنج سالگی امام مهدی |
چگونه ممکن است امام مهدی (ع) در کودکی رهبر مسلمانان جهان شود؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی در کتاب «جهتنما» در این باره گفته است:
«امدادهای الهی به سن و سال بستگی ندارد. گاهی یک رادیو کوچک موج دورترین نقطه را میگیرد؛ ولی یک رادیو بزرگ، امواج نزدیکترین مکان را نمیگیرد. فلش کامپیوتر از فلز ساخته شده است و ابعاد آن حدود یک سانتی متر در چند سانتی متر بیشتر نیست؛ اما وقتی به کامپیوتر متصل میشود، پس از چند ثانیه چندین هزار جلد کتاب در آن ذخیره میشود. راستی! اگر انسان بتواند در لحظهای این همه علوم را در فلزی ذخیره کند، که این را انجام داده است، خدای بزرگ بشر نمیتواند تمام علوم امامت را در یک کودک ذخیره سازد؟! نه تنها امام بلکه بعضی از فرزندان امام نیز چنان اطلاعات وسیعی داشتند که همه را به تعجب وا میداشتند. در تاریخ میخوانیم که جمعی از شیعیان سؤالات زیادی را جهت دریافت پاسخ به منزل امام کاظم (ع) بردند. ایشان در خانه حضور نداشتند. حضرت فاطمه معصومه (س)، همه سؤالات را گرفت و به آنها پاسخ علمی داد. یاران امام در راه برگشت، امام را در کوچه دیدند و گفتند: "شما داخل منزل نبودید، دختر عزیز شما همه سؤالات ما را مکتوب جواب داد. امام کاظم (ع) پاسخهای نوشته شده دخترش را دید و سه مرتبه فرمود: " فِدَاهَا أَبُوهَا" آری؛ با خاندان رسالت احدی قابل قیاس نیست[۱]. در قرآن میخوانیم که حضرت عیسی (ع) در کودکی سخن گفت و اعلام کرد: ﴿إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا﴾[۲]. همچنین حضرت یحیی (ع) در کودکی پیامبر شد: ﴿ يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا﴾[۳]. همه کارها در برابر قدرت خداوند متعال یکسان است؛ همان گونه که دیدن میخ کوچک و کوه بزرگ برای چشم یکسان است. قدرت نمایی خداوند متعال در کودک و بزرگ یک گونه است. خداوند گاهی به انجیر و زیتون کوچک: ﴿ وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ﴾ و گاهی به خورشید بزرگ ﴿وَالشَّمْسِ﴾، قسم میخورد تا بگوید این دو برای من یکسان هستند. در فرودگاهها یک ماشین کوچک راهنمای یک هواپیمای غول پیکر میشود؛ همان گونه که یک الماس کوچک خطر رعد و برق را از برجهای بزرگ دور میکند»[۴].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در اینباره گفته است:
«امام مهدی (ع) در سنی به مقام امامت و رهبری رسید که هنوز به بلوغ جسمی نرسیده بود، به همین علت، رسیدن ایشان در این سن به این مقام و عهدهدار شدن این مسؤلیت، جزو یکی از مواردی بوده که برخی با استناد به آن، عقاید شیعیان را زیر سؤال میبرند. ابن حجر عسقلانی گفته است: در دین پاک، مسلم و محرز است که ولایت صغیر درست نیست، پس چگونه این نادانان و احمقان سادهلوح [شیعیان] گمان میکنند کسی که پنج ساله بوده، به امامت رسیده و هنگام کودکی به او حکمت عطا شده است[۵]. این شبهه تنها در مورد امام مهدی (ع) نیست، بلکه برخی این شبهه را در مورد امامان دیگر که در سنین کم به امامت رسیدهاند نیز مطرح کردهاند، مانند امام جواد (ع) که هنگام رسیدن به مقام امامت و رهبری، هشت ساله بوده و امام هادی (ع) نیز که در نه سالگی به امامت رسیدهاند و این مسئله پیوسته مطرحبوده و اشخاص زیادی مانند مدعیان دانش و فرهنگ و روشنفکری در هر زمانی آنرا مطرح کردهاند تا حقانیت شیعه را زیر سؤال ببرند. به همین علت ما تصمیم گرفتیم در این بخش از کتاب به این مسئله و تحقیق و بررسی در مورد آن بپردازیم. حال پاسخ ما هم این است: بیشک مذهب تشیع، پیش از اعتقاد به هرچیزی در ابتدا، قرآن را در نظر میگیرد و اعتقاداتش را از قرآن میگیرد و اعتقادات گذشته را که دلیلی برای اثبات آن وجود ندارد و ناشی از تعصب به مذهب یا گروه (یا طایفه) خاصی است، با قرآن توجیه نمیکند و به آن نسبت نمیدهد. بهعنوان مثال در قرآن میبینیم که خداوند کسی را رهبر و امام مردم قرار داده است که به سن بلوغ نرسیده و از نظر سنی از همه امامانی که شیعیان به آنها اعتقاد دارند، کوچکتر بوده است، خداوند بلندمرتبه در مورد یحیی (ع) فرمودهاند: ﴿وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا﴾[۶]؛ و از کودکی به او نبوت دادیم. و در مورد حضرت عیسی (ع) فرموده است: ﴿قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا * قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا﴾[۷]. رازی در مورد حکمی که به حضرت یحیی (ع) دادهشده، گفته است: آن حکم[۸]، نبوت است، زیرا خداوند بلندمرتبه، عقل و اندیشه او را در زمان کودکی، محکم و استوار گرداند و آنرا به او سفارش کرد. خداوند بلندمرتبه حضرت یحیی (ع) و حضرت عیسی (ع) را زمانی به پیامبری برانگیخت که آنها، کودک بودند. بنابراین، خداوند مقام پیامبری و رهبری را به اینان که کودک بودند، عطا فرمود و از این جهت که امامت الهی، حکم پیامبری را دارد و مانند آن است و انتخاب امام مانند انتخاب پیامبر، تنها به دست خداوند است و او هرکس را بخواهد، به این مقام میرساند. این مسئله در مورد امامت زودهنگام ائمه ما نیز صادق است و این نکتهای است که ابو بصیر نیز آنرا تأیید کرده است. او گفت: در محضر امام صادق (ع) بودم و برخی سخن از اوصیاء به میان آوردند. و من هم (موضوع امامت) اسماعیل (پسر ایشان) را پیش کشیدم، امام فرمود: نه به خدا سوگند، ای ابو محمد، این کار به دست ما نیست، تنها خداوند عز و جل است که این کار را انجام میدهد و یکی را پس از دیگری، برمیگزیند[۹]. امام صادق (ع) همچنین در این مورد میفرماید: آیا شما تصور میکنید، ما خاندان اهل بیت خود مردم را سفارش به پذیرفتن امامت شخص خاصی میکنیم؟ نه به خدا سوگند، امامت عهدی است از طرف خداوند و فرستاده او به مردانی (از پیش تعیینشده از طرف خود) تا آنکه این امر به صاحبش برسد و با او پایان یابد[۱۰]. بنابراین اشکالی نیست که امام جواد (ع) و امامان دیگر، در سنین مشخصی (سنین پایین) به این مقام و منصب الهی که برای رهبری مردم است، منصوب شوند. شیخ مفید در این مورد میگوید: کمال عقل حجتهای خداوند، با وجود کمسنوسال بودن آنها، قابل انکار نیست. خداوند پاک و سبحان فرموده است: ﴿قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا * قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا﴾[۱۱]؛ بنابراین آیه، خداوند فرموده است که عیسی (ع) در گهواره سخن گفته است و در مورد داستان حضرت یحیی (ع) نیز فرموده است: ﴿وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا﴾[۱۲] شیعیان و مخالفانشان اتفاقنظر دارند که پیامبر (ص)، علی (ع) را که خردسال بود، فرا خواند، در حالیکه دیگر کودکان را فرا نخواند و ایشان با حسن و حسین (ع) که کودک بودند، به مباهله رفت، در حالیکه پیش از آن کسی به مباهله نرفته بود و پس از آن نیز هرگز کسی با کودکان به مباهله نرفت. ازاینرو، اگر بپذیریم که خداوند بزرگ خود، حجتهای خویش را معین میکند، استدلال این افراد که میگویند به امامت رسیدن امامان ما در سنین کودکی، امری نادرست و نارواست است و هیچ جای شک و شبهه ندارد[۱۳]. شیخ مفید در یک مورد دیگر گفته است: عموم مفسران جز برخی از آنها، در مورد شاهدی که در آیه ﴿وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَا إِن كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْكَاذِبِينَ * وَإِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَهُوَ مِن الصَّادِقِينَ﴾[۱۴]؛ و شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد، اگر پیراهن او از جلو چاک خورده، زن راست گفته و او از دروغگویان است و اگر پیراهن او از پشت دریده شده، زن دروغ گفته و او از راستگویان است. به آن اشارهشده، گفتهاند که او یک کودک خردسال در گهواره بوده است که خداوند او را به زبان آورد تا حضرت یوسف (ع) را از آن گناه تبرئه کند و او هم این تهمت را از ایشان رفع کرد[۱۵]. این شبهه در زمان امامان ما (ع) نیز مطرح شده بود. صفوان بن یحیی میگوید: زمانی که امام رضا (ع) به امام جواد (ع) اشاره کرد و ایشان را که سه [هشت] ساله بود به مقام امامت منصوب کرد، به امام عرض کردم؛ قربانت گردم، این کودک، سه [هشت] ساله است! امام فرمود: این اشکالی ندارد، زیرا عیسی (ع) زمانی به پیامبری و مقام حجت خدا رسید که سه سال داشت[۱۶]. به امام جواد (ع) گفته شد: مردم [امامت] تو را به دلیل کمسنوسال بودنت انکار میکنند، ایشان فرمودند: چگونه آنها، اینرا انکار میکنند در حالیکه خداوند بلندمرتبه به پیامبرش فرمود: ﴿قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِي﴾[۱۷]؛ بگو: این است راه من، که من و هرکس پیرویام کرد، با بینایی به سوی خدا دعوت میکنیم. به خدا سوگند در آن زمان علی (ع)، که تنها نه سال داشت. از او تبعیت و پیروی کرد. اکنون من هم نه سال دارم[۱۸]. برخی یک دلیل دیگر برای اثبات این شبهه در مورد مذهب تشیع آوردهاند و آن استناد به این آیه است: ﴿وَابْتَلُواْ الْيَتَامَى حَتَّىَ إِذَا بَلَغُواْ النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُواْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ﴾[۱۹]؛ و یتیمان را بیازمایید، تا وقتی به [سن] زناشویی برسند؛ پس اگر در ایشان رشد [فکری] یافتید، اموالشان را به آنان رد کنید. شیخ مفید این شبهه و استناد آنها به این آیه را اینگونه پاسخ داده است: این سخن، نشاندهنده ضعف آنها است و باعث شبههافکنی برای کسانی میشود که بصیرتی ندارند و پیش از تحقیق و پژوهش و بررسی معنای آن و علم به باطن آن و حجیت سخن در مورد آن، فریفته ظاهر آن میشوند. آیهای که این افراد، در این باب به آن استناد کردهاند، خاص است و با دلالتی که عام باشد و خصوص آنرا واجب کند و دلالت بر بطلان اعتقاد به عموم آن کند، ارتباطی ندارد و این خود نشانگر نادرست بودن اعتقاد به عمومیت داشتن این شبهه است، زیرا خداوند پاک و بلندمرتبه، خود کسانی را که به آنها منصب امامت میبخشد، از ابتدا کامل آفریده است و کسی که برای ریاست انتخابشده، بر عصمت او گواهی داده شده است و خداوند با برهان قیاسی و دلیل سمعی (شنوایی) امامت این دو امام را تأیید کرده، روشن ساخته و اثبات کرده است و با این کار اینان را از جرگه و جمله ایتام که سخن در مورد آنها است، خارج ساخته است. شیخ مفید آیاتی که به دلیل عقل و نقل و اجماع، خاص شدهاند، نقل کرده و گفته است: عقل نیز، خاص بودن آیه: ﴿وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۲۰]؛ و خداوند بر هر چیزی توانا است. را واجب گردانده است و دلایل زیادی مبنی بر عمومیت نداشتن این کلام خداوند بلندمرتبه که میفرماید: ﴿وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ﴾[۲۱]؛ و از هرچیزی به او داده شده بود. و ﴿فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ﴾[۲۲]؛ درهای هرچیزی را بر آنان گشودیم. وجود دارد. همچنین در مورد این آیه نیز که میفرماید: ﴿فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاثَ وَرُبَاعَ﴾[۲۳]؛ هرچه از زنان که شما را پسند افتاده دودو، سهسه، چهارچهار، به زنی گیرید. علماء به اجماع آنرا اخص دانستهاند، در نتیجه پیامبر (ص) در جاهایی که اقتضا داشته، غیر این حکم را داده است. در این صورت، از بعد نظری، مشکلی وجود ندارد که یک کودک و شخص کمسن و سال که خداوند او را برگزیده و علم و معرفت و کمال به او بخشیده است، رهبر و پیشوای مسلمانان شود. حال، پس از این مقدمات، باید به واقعیت عملی و به اجرا درآمده زندگی امامانی از اهل بیت (ع) که مورد اشکال قرار گرفتهاند بپردازیم.
ما این مسئله را در داستان اعزام هیئتی از اهالی قم برای شناختن وصی امام حسن عسکری (ع) مشاهده میکنیم. آنها از جعفر کذاب عموی امام مهدی (ع) مسائلی را سؤال کردند و با آن سؤالات و استدلالها، امام بودن او را رد کردند. در مورد امام جواد (ع) هم باید گفت که مجلسی برای ایشان برپا شد و در آن مجلس از ایشان سؤالهای بسیار زیادی در مورد مسائل مختلف شد و ایشان به همه آنها پاسخ داد. همچنین از دیگر امامان (ع) در زمانی که کودک بودند، سؤالهای زیادی در موارد مختلف میشد و روایتهای زیادی در این مورد به دست ما رسیده است: علی بن ابراهیم نقل میکند: ابو حنیفه از حضور ابا عبد الله (امام جعفر صادق (ع)) مرخص شد و در آن حال ابو الحسن موسی (ع) که پسری (نوجوان) بود، ایستاده بود، ابو حنیفه به او گفت: ای پسر! در شهر شما، مردم کجا قضای حاجت میکنند. او فرمود: از صحن مساجد و از کنارههای رودها و از محل فروافتادن میوهها و منزلگاه مسافران دوری کن [قضای حاجت- بول یا مدفوع کردن)]. لباست را بالا بر و هرکجا غیر از این خواستی، قضای حاجت کن. همچنین از محمد بن مسلم نقل شده است که او گفت: ابو حنیفه نزد ابا عبد الله رفت و به ایشان گفت: دیدم پسرت موسی نماز میخواند و در آن حال مردم از روبهروی او عبور میکردند و او آنها را از این کار بازنمیداشت، سپس ابو عبد الله (ع) فرمود: موسی را فرا خوانید، او فراخوانده شد، ابو عبد الله (ع) فرمود: پسرکم، ابو حنیفه میگوید تو نماز میخواندی و مردم از مقابل تو عبور میکردند و تو آنها را از این کار بازنداشتی؟ موسی (ع) گفت: آری پدر، کسی که من به خاطر او نماز به جای میآورم از همه آنها به من نزدیکتر بود. خداوند عز و جل میفرماید: ﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ﴾[۲۴]. او گفت: ابو عبد الله (ع) او را در آغوش کشید، سپس فرمود: پسرکم، ای مخزن اسرار، پدر و مادرم قربانت[۲۵]. امام جواد (ع) نیز زمانی که مأمون تصمیم گرفت، دخترش ام الفضل را به عقد ایشان درآورد، قدرت خود را به نمایش گذاشت. پس از این تصمیم مأمون، نزدیکانش نزد او رفتند و به او گفتند: ای امیر المؤمنین، از تو میخواهیم که ما را آنچه که حقمان است محروم نسازی و آن بزرگی و ارجمندی که داریم از ما نگیری، شما از احوال ما و خاندان علی را از قدیم الایام تاکنون، نیک آگاهید، مأمون پس از آن گفت: دست نگه دارید، به خدا سوگند، هیچ کدام از شما را در این کار، مانند او نمیبینم، آنها گفتند: ای امیر المؤمنین آیا دختر و نور چشمتان را به عقد جوانکی درمیآورید که آگاهی کافی از دین کسب نکرده و حلال و حرام و واجب و آداب اسلامی را نمیشناسد؟ آنها در مورد ابو جعفر (ع) که در آن زمان نه سال داشت گفتند بهتر است صبر کنی تا او آداب را نیکو فراگیرد و (بتواند) قرآن بخواند و حلال و حرام را بشناسد، پس از آن مأمون گفت: دانش دینی او از شما بیشتر است و او خدا و پیامبرش و سنت پیامبرش و احکام او را از شما بهتر میشناسد و نیکوتر از شما کتاب خدا قرائت میکند و نسبت به محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ، ظاهر و باطن، خاص و عام، تنزیل و تأویل قرآن از شما داناتر است، [اگر شک دارید] از او سؤال کنید. اگر او آنگونه که شما گفتید باشد، نظر شما را میپذیرم و اگر او آنگونه باشد که من گفتم، برای من یقین حاصل میشود که او از شما پیشی گرفته و برتر است، آنها از قصر امیر خارج شدند و کسی را در پی یحیی بن أکثم که در آن روزها قاضی القضاة بود، فرستادند آنها به یحیی بن أکثم هدایای بسیار دادند و او را برای انجام این کار و موفقیت در آن بسیار تطمیع کردند. زمانی که یحیی بن اکثم حاضر شد، ابو جعفر (ع) را نیز به آن مجلس آوردند، عباسیها گفتند: ای امیر المؤمنین آیا اجازه میفرمایید، این قاضی از او سؤال کند؟ مأمون گفت: یحیی! از ابو جعفر در مورد یک مسئله فقهی سؤال کن تا ببینم فقه او چگونه است؟ یحیی گفت: ای ابو جعفر، خداوند تو را نیکو احوال گرداند. نظرت در مورد محرمی که شکاری کشته است، چیست؟ ابو جعفر (ع) فرمود: او آن شکار را در حل کشته یا در حرم؟ دانسته کشته یا ندانسته؟ عمدی بوده یا اشتباهی و سهوی؟ آن شخص بنده بوده یا آزاد؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ در حال بازگشت از حج بوده یا در حال رفتن به حج؟ آن شکار پرنده بوده یا غیرپرنده از پرندگان کوچک بوده یا بزرگ؟ آن شخص مصر به این کار بوده یا از آن پشیمان؟ آن شکار را در شب در لانهاش کشته یا در روز آنرا دیده است؟ در حال انجام حج عمره بوده یا تمتع؟ ابن أکثم از این پاسخ مبهوت و حیران ماند و مأمون رو به خویشاوندان خود کرد و گفت: آیا کسی در میان شما هست که بتواند اینگونه پاسخ دهد؟ سپس گفت: وای بر شما، آیا نمیدانید که افراد این خاندان، از جنس مخلوقات عادی نیستند، آیا نمیدانید که پیامبر (ص) در حالیکه حسن و حسین (ع) نوجوان بودند، با آنها بیعت کرد، در حالیکه با کودکان دیگری بیعت نکرد، آیا نمیدانید که پدرشان علی (ع) که نه ساله بود به پیامبر (ص) ایمان آورد و این ایمان از کسی جز او پذیرفته نشد و پیامبر (ص) هم نوجوانان دیگری را دعوت به اسلام نکرد، آیا نمیدانید که ذریه آنها از هم است و هر قانون و حکمی در مورد اولین آنها باشد، در مورد آخرین آنها هم صادق است؟[۲۶] علاوه بر این، حوادث بسیار زیاد دیگری روی داده است و کتابهای حدیث، سرشار از اینگونه حکایات است و این حکایات، همه اشاره به دانشهای گسترده این امامان پاک و معجزات آنها داشتهاند و آخرین معجزات و نمونه اینها، توقیعاتی است که از امام مهدی (ع) به ما رسیده و ما در بخشهای پیشین به آن اشاره کردیم و هیچ مسلمانی منکر این علوم و دانشها و صفات امامان (ع) مانند عصمت، نص، علم به غیبت و غیره نیست و این باعث میشود که ما با قاطعیت بگوییم که اهل این خاندان که از نسل یکی هستند، دانشها را از پدرانشان به ارث میبرند و پدرانشان هم آنرا از پیامبر (ص) به ارث بردهاند»[۲۷]. |
۲. مجتبی تونهای؛ |
---|
آقای مجتبی تونهای، در کتاب «موعودنامه» در اینباره گفته است:
«حضرت مهدی (ع) در سال ۲۵۵ به دنیا آمد و پدر بزرگوارش در سال ٢۶۰ به شهادت رسید و حضرت پس از شهادت پدر، در پنج سالگی به امامت رسید. پیامبر و امام از حیث آفرینش ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که خداوند متعال آنان را به مقام شامخ نبوت و امامت انتخاب میکند. این امتیاز از همان اوان کودکی در وجود آن بزرگواران موجود است، لکن اگر صلاح باشد و شرایط موجود شود و مانعی هم در کار نباشد آن افراد برجسته، رسما به مقام و منصب نبوت و امامت معرفی میشوند و مأمور حفظ و تحمّل احکام میگردند. این انتخاب چنانکه گاهی پس از بلوغ یا در زمان بلوغ و بزرگی انجام میگیرد، ممکن است در ایام کودکی تحقق پذیرد. چنانکه عیسی مسیح (ع) در گهواره با مردم سخن گفت و رسما اعلان کرد که من پیامبر خدا و صاحب کتاب و مقام نبوّتم. ﴿قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا * وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا﴾[۲۸] از این آیه به خوبی استفاده میشود که حضرت عیسی (ع) در همان ایام کودکی، پیغمبر و صاحب کتاب بوده است. همچنین حضرت یحیی (ع) در دوران کودکی به مقام نبوّت رسیده، چنانکه در آیه شریفه آمده که: ﴿يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا﴾[۲۹]. بنابراین، وقتی حضرت عیسی و یحیی (ع) میتوانند در کودکی به مقام نبوت برسند، چه مانعی دارد که حضرت مهدی (ع) نیز در سنین کودکی به مقام امامت برسد. جالب اینجاست که ائمه قبلی (ع) خبر داده بودند که سن امام زمان کمتر از سایر ائمه است، چنانکه امام باقر (ع) فرمود: "حضرت صاحب الامر سن مبارکش از تمام ما کمتر و گمنامتر است"[۳۰]. اتفاقا امام جواد (ع) در هنگام شهادت امام رضا (ع) هفت یا نه ساله بوده و به دلیل همین کمی سن، بعضیها در امامتش تردید کردند. به منظور حل این مشکل و رفع تردید، گروهی از بزرگان شیعه به محضر امام جواد (ع) رسیدند و صدها معضل و مسائل مشکل را از وی پرسیدند و جواب کافی دریافت کردند و کراماتی را نیز مشاهده کردند که شک و شبهه آنان برطرف شد. امام هادی (ع) نیز شش سال و پنج ماه از سنّ شریفش گذشته بود که پدرش به شهادت رسید و امامت به وی منتقل شد. پس مسأله کمی سن و رسیدن به مقام امامت در سن کودکی، اختصاص به امام عصر (ع) ندارد. درعینحال، در میان اطفال عادی نیز افراد نادری دیده میشوند که از حیث استعداد و حافظه، نابغه عصر خویش بودهاند مانند: "بو علی سینا"، "فاضل هندی"، "سید محمد حسین طباطبایی" (حافظ قرآن) و "توماس یونگ"[۳۱]»[۳۲].
|
۳. آقای رضوانی؛ |
---|
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در اینباره گفته است:
«ممکن است عواملی چند در این انتخاب مؤثر باشد:
|
پرسشهای وابسته
- امام مهدی در چند سالگی به امامت رسیدند؟ (پرسش)
- چه کسانی در امامت در سنین کودکی شک کردهاند؟ (پرسش)
- آیا قرآن مؤید امامت و نبوت کودک است؟ (پرسش)
- آیا از منظر تاریخ امامت در کودک تجسم یافته است؟ (پرسش)
- آیا عقل امامت کودک را تأیید میکند؟ (پرسش)
- آیا طفل در سنین کودکی میتواند رشد عقلی داشته باشد؟ (پرسش)
- آیا شیعیان به امامت امامان در سنین کودکی اطمینان داشتند؟ (پرسش)
- آیا اعتقاد به امامت و ولایت امامان در کودکی با تهدید و تحمیل بزرگان شیعه بوده است؟ (پرسش)
- آیا خلفا بر امامت امامان در سنین کودکی اذعان داشتند؟ (پرسش)
- آیا از امامان قبل نصی بر امامت امامان کودک بوده است؟ (پرسش)
- چگونه ممکن است امام مهدی در کودکی رهبر مسلمانان جهان شود؟ (پرسش)
- کودکی که ممنوع از تصرف در اموال است چگونه میتواند امام باشد؟ (پرسش)
- طفل پنج ساله چگونه نمازش بر جنازه امام صحیح است؟ (پرسش)
- کودک چگونه میتواند امام باشد در حالی که تکلیف ندارد؟ (پرسش)
- چرا خداوند امامت را در کودک قرار داد؟ (پرسش)
- آیا امامت کودک با قاعده لطف سازگاری دارد؟ (پرسش)
- چرا امام مهدی از همان کودکی در اختفا به سر بردند؟ (پرسش)
- آیا اهل بیت در زمینهسازی برای امامت کودک اقدامی انجام دادهاند؟ (پرسش)
- امامت و غیبت امام مهدی چگونه آغاز شد؟ (پرسش)
- چگونه امام مهدی در پنج سالگی آمادگی کامل رهبری را یافته است؟ (پرسش)
- بر فرض اینکه امام حسن عسکری فرزندی داشته آیا میتوان باور کرد کودکی پنج ساله به مقام ولایت و امامت منصوب گردد؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ " لَا يُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ "؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۴۰۶.
- ↑ نوزاد گفت: بیگمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است؛ سوره مریم، آیه: ۳۰.
- ↑ ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم؛ سوره مریم، آیه: ۱۲.
- ↑ قرائتی، محسن، جهتنما، ص ۸۳ - ۸۵.
- ↑ سوره مریم، آیه ۱۲. و از کودکی به او نبوت دادیم.
- ↑ سوره مریم، آیه ۱۲.
- ↑ «گفتند: چگونه با کسی که در گهواره [و] کودک است، سخن بگوییم؟ [کودک] گفت: منم بنده خدا، او به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است» سوره مریم، آیات ۲۹- ۳۰.
- ↑ تفسیر الفخر الرازی، ج ۲۱، ص ۱۶۴.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷، حدیث ۱.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۳۳۷، حدیث ۲.
- ↑ سوره مریم، آیات ۲۹ ۳۰.
- ↑ سوره مریم، آیه ۱۲.
- ↑ الفصول المختارة، ص ۳۱۶.
- ↑ سوره یوسف، آیات ۲۶- ۲۷.
- ↑ الفصول المختارة، ص ۲۷۵.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۳۸۲، ح ۱۰.
- ↑ سوره یوسف، آیه ۱۰۸.
- ↑ همان منبع، ج ۱، ص ۴۴۷، ح ۸.
- ↑ سوره نساء، آیه ۶.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۸۴.
- ↑ سوره نمل، آیه ۲۳.
- ↑ سوره انعام، آیه ۴۴.
- ↑ سوره نساء، آیه ۳.
- ↑ «و ما از شاهرگ [او] به او نزدیکتریم» سوره ق، آیه ۱۶.
- ↑ الکافی، ج ۳، ص ۲۹۷.
- ↑ تحف العقول، ص ۳۳۱.
- ↑ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۹۵-۳۰۳.
- ↑ سوره مریم، ۳۱.
- ↑ سوره مریم، ۱۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۸.
- ↑ سیمای آفتاب، ص ۹۷.
- ↑ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص۱۹۸.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۴۴.