تزکیه در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

تزکیه: زدودن صفات رذیله از قلب[۱]، صلاح و اصلاح‌ کردن[۲]، تطهیر کردن و رشد و نمو قلب به خیرات و برکات[۳]. اصل آن "زکی" به معنای رشد و فزونی[۴] یا کنار گذاشتن آنچه حق نیست و خارج‌ کردن آن از اصل سالم[۵]. ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ[۶].

تزکیه انسان دو نوع است:

  1. تزکیه عملی که در قرآن از آن به نیکی یاد شده است: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا[۷].
  2. تزکیه شعاری و ادعایی که قرآن کریم به‌شدت آن را مذمّت کرده است: ﴿فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى[۸][۹].

در آیه شریفه ﴿كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ[۱۰] تزکیه به تطهیر کثافات و پلیدی‌ها و محو آنها در همه ابعاد، تفسیر شده است که شامل محو و زایل‌کردن اعتقادات فاسد، مثل شرک و کفر، ازاله اخلاقیات و ملکات پست و رذایل اخلاقی مانند تکبر و بخل و امحای اعمال و افعال پلید مانند قتل و زنا و شرب خمر می‌شود[۱۱].

"تزکیه" در کنار تلاوت آیات قرآنی و تعلیم کتاب و حکمت که شامل همه معارف اصلی و فرعی است، اهداف عالی رسالت را تشکیل می‌دهند. "تزکیه نفوس" علاوه بر اینکه وظیفه‌ای فردی است: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا[۱۲]، وظیفه‌ای اجتماعی برای پیامبر (ص) و امام و رهبر جامعه است تا زمینه‌های تزکیه نفوس مردم را در جامعه ایجاد کند[۱۳].

تزکیه یکی از اهداف حکومت الهی

یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین اهداف حکومت انبیاء تزکیه و تربیت است قرآن کریم دربارۀ هدف از بعثت پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: ﴿وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ[۱۴]. ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۱۵]. ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۱۶].

و از امیرالمؤمنین(ع) روایت است که در زمینۀ اهداف بعثت و حکومت انبیاء(ع) فرمود: «فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ يُرُوهُمْ آيَاتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ...»[۱۷]. پس رسولان خود را در میان آنان بر انگیخت و پیامبران خود را پی در پی برای آنان فرستاد تا آنان را به انجام تعهد و پیمان فطرتش وادار کنند، و آنان نعمت‌های فراموش شده‌اش را یادآوری کنند، و با تبلیغ و رساندن پیام او حجت را بر آنان تمام کنند و گنجینه‌های خود را برای آنان بر انگیزانند، و آیات قدرتش را به آنان بنمایند، از سقفی که روی سر آنان بلند داشته و گهواره‌ای که در زیر آنان فرو نگهداشته. و نیز در رابطه با اهداف و آرمان‌های اسلام و حکومت اسلامی فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي شَرَعَ الْإِسْلَامَ فَسَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ وَ أَعَزَّ أَرْكَانَهُ عَلَى مَنْ غَالَبَهُ فَجَعَلَهُ أَمْناً لِمَنْ عَلِقَهُ وَ سِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ وَ بُرْهَاناً لِمَنْ تَكَلَّمَ بِهِ وَ شَاهِداً لِمَنْ خَاصَمَ عَنْهُ وَ نُوراً لِمَنِ اسْتَضَاءَ بِهِ وَ فَهْماً لِمَنْ عَقَلَ وَ لُبّاً لِمَنْ تَدَبَّرَ وَ آيَةً لِمَنْ تَوَسَّمَ وَ تَبْصِرَةً لِمَنْ عَزَمَ وَ عِبْرَةً لِمَنِ اتَّعَظَ وَ نَجَاةً لِمَنْ صَدَّقَ وَ ثِقَةً لِمَنْ تَوَكَّلَ وَ رَاحَةً لِمَنْ فَوَّضَ وَ جُنَّةً لِمَنْ صَبَرَ»[۱۸].

سپاس خداوند را که شریعت اسلام ر ا مقرر فرمود، پس کناره‌های آب زلال آن را برای آنان که به آن کناره‌ها درآیند آسان و در دسترس قرار داد؛ وپایه‌های آن را در برابر هم آوردان آن مستحکم و تزلزل ناپذیر داشت، پس آن را موجب امنیت پیوستگان به آن و منشاء سلامت برای کسانی که در آن وارد شوند قرار داد و برهانی برای آن کس به آن احتجاج کند و گواهی برای کسی که به آن در برابر خصم استناد جوید، و نوری برای کسی که از آن روشنائی بگیرد، و فهم و دانشی برای کسی که به‌وسیله آن بیاندیشد، و خرد و عقلی برای کسی که در آن تدبّر کند و آیه و نشانه‌ای برای کسی که نشانه‌ای بجوید و بصیرتی برای آن کس که از عزم برخوردار باشد، و عبرت و پندی برای کسی که از آن پند گیرد، و راه نجاتی برای کسی که به آن باور داشته باشد، و تکیه‌گاه مطمئنی برای آن کس که به آن اعتماد کند، و آسایشی برای کسی که خود را به آن بسپارد، و سپری برای آن کس که بردبار باشد. در این متن همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، افزون بر امنیت، و صلح، رشد فکری و عقلی و آسایش و آرامش روانی به عنوان اهداف اسلام معرفی شده‌اند. در روایت از حضرت رضا(ع) در زمینۀ وظایف و نقش امام و رهبری سیاسی الهی در جامعه آمده است: «أَئِمَّةً مِنَ اللَّهِ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ حُجَجُ اللَّهِ وَ دُعَاتُهُ وَ رُعَاتُهُ عَلَى خَلْقِهِ يَدِينُ بِهَدْيِهِمُ الْعِبَادُ وَ تَسْتَهِلُّ بِنُورِهِمُ الْبِلَادُ وَ يَنْمُو بِبَرَكَتِهِمُ التِّلَادُ جَعَلَهُمُ اللَّهُ حَيَاةً لِلْأَنَامِ وَ مَصَابِيحَ لِلظَّلَامِ وَ مَفَاتِيحَ لِلْكَلَامِ وَ دَعَائِمَ لِلْإِسْلَامِ»[۱۹]. رهبرانی از سوی خداوند که به حق رهنمایند و به حق عدل و قسط را بر پا می‌کنند، حجت‌های خدا و دعوت کنندگان به سوی او و سرپرستان خلقند. بندگان خدا با راهنمایی آنان زندگی خود را سامان می‌‌بخشند، و به نور آنان شهر و دیارها روشن و آباد می‌گردد، خداوند آنان را مایه حیات مردم، و چراغ راه تاریکی‌ها، و کلیدهای سخن، و پایه‌های اسلام قرار داده است.

بنابر آنچه در این متون آمده تربیت و تزکیه و رشد و تعلیم و پرورش صحیح اخلاقی و معنوی جامعه در صدر اهداف حکومت اسلامی و رهبری جامعه اسلامی است. در نظام سیاسی اسلام وظیفۀ حکومت تنها مدیریت و تنظیم روابط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و تأمین امنیت و نیازهای عمومی جامعه نیست، بلکه افزون بر همۀ اینها رشد و تعالی دادن به جامعه، و جامعه را به سوی کمال راهبری کردن و به تعبیر قرآن کریم مردم را از ظلمات به نور بردن است. ﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ[۲۰]. ﴿قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ * يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۲۱]. بر اساس هدف نخستین نظام سیاسی اسلام - یعنی رشد و تعالی جامعه - نگاه نظام سیاسی اسلام به جامعه به عنوان یک مجموعۀ ایستا نیست؛ بلکه جامعه از دیدگاه اسلام مجموعه‌ای پویاست که وظیفۀ نظام سیاسی اسلام هدایت این مجموعۀ پویا به سوی کمال مطلوب و برترین است.[۲۲]

منابع

پانویس

  1. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۴، ص۲۹۳.
  2. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۵، ص۳۹۴.
  3. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۸۰.
  4. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۱۷.
  5. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۴، ص۲۹۳.
  6. «آیا به کسانی ننگریسته‌ای که خویشتن را پاکیزه می‌انگارند» سوره نساء، آیه ۴۹.
  7. «بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد» سوره شمس، آیه ۹.
  8. «پس خود را به پاکی نستأیید که او به آنکه پرهیزگاری ورزد داناتر است» سوره نجم، آیه ۳۲.
  9. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۴، ص۲۹۳.
  10. «چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند» سوره بقره، آیه ۱۵۱.
  11. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۳۳۰.
  12. «بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد» سوره شمس، آیه ۹.
  13. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۷۹.
  14. «و (بدانید این تغییر قبله، به خاطر آن بود که) نعمت خود را بر شما تمام کنم، شاید هدایت شوید. * همان گونه که (برای هدایت شما) پیامبری از خودتان در میان شما فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند؛ و شما را پاکیزه سازد؛ و به شما، کتاب و حکمت بیاموزد؛ و آنچه را نمی‌دانستید، به شما یاد دهد» سوره بقره، آیه ۱۵۰-۱۵۱.
  15. «خداوند بر مؤمنان نعمت بزرگی بخشید، هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ تا آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاکیزه سازد و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
  16. «او کسی است که در میان جمعیّت درس نخوانده پیامبری از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را تزکیه کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت بیاموزد، هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
  17. نهج البلاغه، خطبه ۱.
  18. نهج البلاغه، خطبه ۱۰۶.
  19. اصول كافی، ج۱، ص۲۰۴.
  20. «(قرآن) کتابی است که برتو نازل کردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکی‌ها به روشنائی و نور برون بری» سوره ابراهیم، آیه ۱.
  21. «از طرف خدا، نور و کتاب روشنگری به سوی شما آمد * خداوند به برکت آن، کسانی را که از رضای او پیروی کنند، به راه‌های سلامت و امنیت، هدایت می‌کند؛ و به فرمانش، آنان را از ظلمت‌ها خارج ساخته به سوی نور می‌برد؛ و آنها را به سوی راه راست، هدایت می‌نماید» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.
  22. اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۲، ص ۱۵۹-۱۶۳.