دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
دلیل قرآنی علم غیب پیامبران (ع) چیست؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «دلایل علم غیب معصوم چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسشهای مرتبط به این بحث (علم غیب معصوم) یا به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- چه آیاتی بر بهرهمندی پیامبران از علم غیب دلالت دارد؟
پاسخ به این پرسش
آیت الله جعفر سبحانی در کتاب «آگاهی سوم یا علم غیب» در این باره گفته است:
«در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که آشکارا آگاهی پیامبران و برخی از بندگان خاص خدا را از امور پنهان از حس، تصدیق میکند و هیچ فرد مسلمانی که قرآن را وحی آسمانی میداند پس از دقت در مفاد آنها، نمیتواند در این مسأله تردید داشته باشد. این آیات بر دو گروهند:
- آیاتی که به طور کلی آگاهی پیامبران را از غیب، تصدیق میکند و میفرماید: خداوند پیامبران خویش را از امور پنهان، آگاه میسازد.
- آیاتی است که به روشنی گواهی میدهد پیامبران در موارد مخصوصی، از غیب خبر دادهاند و یا برخی از بندگان خدا که پیامبر هم نبودهاند مانند مادر موسی (ع) با جهان غیب ارتباط پیدا کرده و از امور پنهانی آگاه شدهاند، و در حقیقت، آن نویدی که در آیات گروه اوّل داده شده که خداوند برخی از بندگان خود را از غیب آگاه میسازد در آیات گروه دوم جامه تحقق پوشیده و در پارهای از موارد از غیب خبر دادهاند و یا از غیب آگاه شدهاند.
آیات گروه نخست
- ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ﴾[۱].
- ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا﴾[۲].
- ﴿وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ * وَلَقَدْ رَآهُ بِالأُفُقِ الْمُبِينِ * وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ﴾[۳].
این بود آیات گروه نخست که به طور کلی آگاهی پیامبران و فرستادگان و بندگان برگزیده او را تصدیق میکند و در صورتی که دقت شود در دلالت این آیات جای هیچ شک و شبههای نیست. البته برخی از دانشمندان، آیات دیگری را هم در این ردیف به شمار آوردهاند.(...)
آیات گروه دوم در این بخش آیاتی عنوان میشود که به روشنی گواهی میدهند پیامبران و برخی دیگر از بندگان خدا در موارد مخصوصی از غیب خبر دادهاند و از امور پنهان از حس آگاه شدهاند و آن نویدی که در آیات گروه نخست وارد شده که خداوند پیامبران خود را از غیب آگاه میکند در این آیات جامه تحقق پوشیده و آن "امکان" به مرحله "فعلیت و تحقق" رسیده است.
- ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ * قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * قَالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسمائِهِمْ فَلَمّا أَنْبَأهُمْ بِأَسمائِهِمْ قالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنّی أَعْلَمُ غَیْب السَّمواتِ وَالأَرْض وَأَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَما کُنْتُمْ تَکْتُمُون﴾[۴].
- ﴿وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا * إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلا يَلِدُوا إِلاَّ فَاجِرًا كَفَّارًا﴾[۵]
- ﴿وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ﴾[۶].
- ﴿إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ * قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ * وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾[۷].
- ﴿اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ * وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلاَ أَن تُفَنِّدُونِ﴾[۸].
- ﴿رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ﴾[۹].
- ﴿وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانَ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ * ...يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِيَ الأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ...﴾[۱۰].
- ﴿وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنبُلاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ... يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنبُلاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَّعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ * قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِي سُنبُلِهِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّا تَأْكُلُونَ * ثُمَّ يَأْتِي مِن بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّا تُحْصِنُونَ * ثُمَّ يَأْتِي مِن بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ﴾[۱۱]
- ﴿وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ * فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِي دَارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ﴾[۱۲].
- ﴿وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ﴾[۱۳].
- ﴿حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ * فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ﴾[۱۴].
- ﴿وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ * لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ * فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ...﴾[۱۵].
- ﴿...وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾[۱۶].
- ﴿يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ... ﴾[۱۷].
- ﴿وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ ﴾[۱۸].
از آیاتی که تا اینجا نقل شد به خوبی استفاده میشود که پیامبران الهی چون آدم، نوح، یعقوب، یوسف، صالح، داود، سلیمان، عیسی و پیامبر اسلام (ص) از غیب خبر داده اند.»[۱۹]
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آیتالله مصطفوی؛ |
---|
آیتالله سید حسن مصطفوی و حجت الاسلام و المسلمین احمد مروی در مقاله «دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم» در اینباره گفتهاند:
«مفاد آیات درباره غیب در چند دسته سـزاوار تحقیق و بررسیاند. پارهای از آیات، آگاهی بر غیب و راههای دستیابی به آن را مخصوص ذات الهی میدانند: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ﴾ [۲۰]، ﴿وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ﴾ [۲۱] و ﴿قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ ﴾ [۲۲]. صراحت آیات در خصوص انحصار آگاهی بر غیب برای خداوند به گونهای است که برای اثبات علم غیب برای غیر خداوند باید دلیل اقامه کرد. در همین راستا آیاتی به صراحت علم غیب پیامبران را نفی میکند: حضرت نوح میفرماید: ﴿لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ﴾ [۲۳]، حضرت رسول میفرماید: ﴿وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ﴾ [۲۴] و میفرماید: ﴿ قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى ﴾ [۲۵] پارهای از آیات قرآن نه تنها اثبات آگاهی بر غیب برای پیامبران میکند، بلکه آگاهی از غیب را برای افراد دیگر نیز روا میداند ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء﴾ [۲۶]، ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾ [۲۷]، ﴿أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى﴾ [۲۸] و ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ﴾ [۲۹] چنانکه آیات گویاست، بعضی از آیات، علم غیب را مخصوص خداوند میدانند، و در بعضی دیگر از آیات، پیامبران داشتن علم غیب را از خود نفی میکنند. وجود چنـین آیاتی بستر این اشکال را فراهم آورده است که چگونه با این صراحت قرآنی میتوان قائل به علم غیب برای پیامبر (ص) و امامان (ع) شد؟ برای پاسخ به این اشکال، نخست باید توجه داشت که درباره علم غیب با سه دسته آیات روبرو هستیم:
بدون تردید، کلام وحی ناسازگاری با یکدیگر ندارند، از این رو، جمع میان آیات بـه این است که علم غیب ذاتی مخصوص ذات الهی است؛ لکن علم غیب اکتسابی و اعطایی را بعضی از کملین، به ویژه پیامبران و معصومان پاک دارایند. اینان به اذن خداوند، واجد علم غیباند، و البته آگاهی بر غیب مراتبی دارد و هر کسی به میزان مرتبت وجودی و شایستگی که دارد از آن بهرهمند میشود. اما درباره استفاده علم غیب برای امامان از آیات قرآن از سه طریق میتوان بر این مقصود استدلال نمود:
|
۲. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین سید امین موسوی، در کتاب «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در اینباره گفته است:
«در اسلام، علم غیب انبیا بر دو محور است؛ یکی علم غیب انبیا در احکام و مسائل دینی است که همه علما و مذاهب اسلامی حتی وهابیون در این باره هماهنگ بوده، که علاوه بر خداوند، انبیا نیز از غیب آنها اطلاع دارند، چون جهل به آنها موجب نقص در رتبه و نقض غرض خواهد بود[۳۶]. سید قطب میگوید: داننده غیب، خداوند است و هیچکس را بر غیبِ خود آگاه نمیسازد. فقط یک مورد استثنا شده است؛ آن هم آگاهی رسولان از غیب در حدود چیزی که در تبلیغ دعوت خداوند به مردمان کمک کند و این بخشی از غیبِ خداوند است[۳۷] دیگری علم غیب انبیا، در موضوعات خارجی است که مورد نزاع علما و مذاهب اسلامی، مخصوصاً نزد عامه است و دارای سه دیدگاه متفاوت است: دیدگاه اول: نظرِ برخی اشخاص و فرقههای اهل تسنن مثل وهابیت، منکرِ علم غیب انبیا، هرچند تبعی هستند و میگویند: غیب را جز خدای متعال، افراد دیگری ولو نبی مرسل، نمیداند و معتقدانِ آن را بر غیر خداوند، به کفر و شرک متهم میکنند، چون اعتقاد به آگاهی افراد دیگر از غیب، مستلزمِ این است که برای خدا در صفت "عالم به غیب" بودن، شریک قرار داده شود[۳۸] عمده دلیل پیروان این دیدگاه که منکرِ علم غیب انبیا هستند و قائلان آن را متهم به شرک و کفر میکنند، آیاتی از قرآن کریم است که آنها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول: آیاتیاند که علم غیب را مختص خداوند دانسته و از دیگران نفی میکنند[۳۹]. دسته دوم: آیاتیاند که انبیا، علم غیب را از خودشان نفی کردهاند[۴۰]. با این دسته آیات نمیتوان علم غیب را از انبیا نفی کرد، چون: اولاً، این آیات با آیات دیگری سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹ و سوره جن، آیه: ۲۶ ـ ۲۷؛ که علم غیب را برای انبیا اثبات میکنند، معارض است. شوکانی ذیل آیات سوره جن در پاسخ از سؤالی به اینکه: آیا به این دلیلِ قرآنی رسولان میتوانند برای برخی از امتشان از غیب خبر دهند؟ گفته است: بلی و هیچ مانعی ندارد، و این اخبار از رسول گرامی اسلام (ص) ثابت است و این امر بر افراد آگاه به سنت مطهر پوشیده نیست که رسول اکرم (ص) از بعضی حوادث، اتفاقات و فتنههایی که تا روز قیامت رخ میدهد، خبر داده است[۴۱]. بنابراین، جمع بین این آیات معارض به این است که علم غیب، اصالتاً و ذاتاً مال خداوند است و او مالک حقیقی آن است و او هر کس را بخواهد، تعلیم میدهد؛ لذا اختصاص داشتن علم غیب به خداوند، با تعلیم آن به برخی بندگان خود، هیچگونه منافاتی وجود ندارد. چنانچه ابن حجر هیتمی گفته است: بین این آیات و علم انبیا به پارهای از غیب، هیچگونه منافاتی نیست، زیرا علمِ آنان به اعلان از جانب خداوند متعال است و این غیر از آن علمی است که از صفات ازلی و ابدی خداوند میباشد که از تغییر و تحول منزه است [۴۲]. ثانیاً، این آیات پاسخ از اندیشههای باطل و بیاساس کفار است که توقع بینیازی مطلق، قدرت کامله و علم تمام و ذاتی بدون تعلیم و وحی الهی از انبیا داشتند و پیامبران این امور را از خود نفی میکردند و نفی این امور، هیچگونه منافاتی با حصول آنها در توان انسانیت ندارد[۴۳]. ثالثاً، پیامبران علم و آگاهی محدود خودشان را با علم و آگاهی بیپایان خداوند مقایسه میکنند و علم خودشان را در برابر علم و آگاهی نامحدود خداوند ناچیز میبینند؛ لذا هر نوع علم و آگاهی را از خودشان نفی میکنند[۴۴]، چون علم و آگاهی کامل از چیزی این است که از مجموع عللی که در طول زمان مایه پیدایش حادثهای گردیده و حوادثی که فعلاً با آن همگام و همزمان است، آگاهی پیدا شود و چنین علمی از توانایی بشر بیرون است[۴۵] و خداوند درباره علم بشر فرموده است: ﴿وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً﴾ [۴۶] لذا صحیح است که پیامبران در برابر علم الهی خضوع کنند و بگویند: ﴿لاَ عِلْمَ لَنَا ﴾ [۴۷] و اگر علمی دارند در پرتو علم نامحدود الهی است. لذا منظورشان از ﴿لاَ عِلْمَ لَنَا ﴾، نفی علم در برابر علم و آگاهی نامحدود الهی است، نه اینکه کلّاً فاقد هر گونه علم غیبی باشند. دیدگاه دوم: پیروان این دیدگاه نیز برخی علمای عامه، مثل: ابن جریر طبری [۴۸]، قرطبی[۴۹] و برخی علمای وهابی [۵۰] است که از طرفی آگاهی از غیبِ غیر خداوند در ذائقهشان تلخ بوده و از طرفی هم گزارشهای قطعی پیامبران از غیب در موضوعات خارجی در مرئی و منظر آنها قرار گرفته است؛ لذا گفتهاند: تنها غیبی که بر آدمیان آشکار میگردد، غیبی است که انبیا آن را در غالب وحی دریافت میکنند. در صحیح بخاری باب هشتم از کتاب "اعتصام" آمده است: اگر از پیامبر (ص) سؤالی میشد و وحی در آن مورد بر وی نازل نشده بود، میفرمود: "نمیدانم"، یا پاسخ نمیداد تا آنکه بر آن حضرت وحی نازل میشد [۵۱] عمده دلیل این دیدگاه برای ادعای خودشان عبارت است از:
ادله دیدگاه دوم، از جهاتی مردود است: اولاً: قائلان این دیدگاه غیب را در آیات، به معنای وحی گرفتهاند و حال آنکه در لغت عرب، غیب به معنای وحی نیامده است. غیب در لغت عرب به معنای "امر پنهان از حس" است و در کلمات قرآن هم به همین معنا استعمال شده است و اگر گاهی بر کلمه غیب، وحی اطلاق میشود، برای این نیست که معنای مستقیمِ غیب، وحی است، بلکه به خاطر این است که وحی از حواس مردم پوشیده و یکی از مصادیق و افراد غیب به شمار میآید. این از قبیل اشتباه مصداق به مفهوم است؛ یعنی تصور شده است که غیب به معنای وحی است، در صورتی که وحی یکی از مصادیق آن است، نه اینکه معنای غیب، وحی باشد، و اینکه پیامبران گزارشات غیبی به مردم دادهاند، آن گزارشات بر آنها پوشیده بود و انبیا به وسیله وحی آنها را آگاه کردند؛ پس در حقیقت، وحی وسیله رسیدن به غیب است، نه اینکه غیب به معنای وحی باشد[۵۹]. ثانیاً: دلایل قرآنی وجود دارد که پیامبر (ص) به غیر وحی، از امور نهانی آگاه شده است. "معراج" یکی از نمونههای آنهاست؛ قرآن به صراحت میگوید: همه این سفر برای این بود که ﴿لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا﴾ [۶۰]؛ تا به او به طور حضوری، آیات هستی و جهان کائنات را نشان دهیم. پس سفر معراج برای آموزش، تعلیم و تحصیل علم و بررسی و مطالعه عینی از جهان هستی بود که برای مردم پنهان و مخفی بود؛ با وجود این، چگونه میتوان علمِ پیامبر (ص) را محدود به آمدوشد جبرئیل کرد؟! دیدگاه سوم: نظر فیلسوفان، متکلمان، مفسران و دانشمندان شیعه و عده کثیری از دانشوران و محققان اهلسنت چون: فخر رازی، ابن حجر هیتمی، ابن تیمیه و... است که علم غیب را حقیقتاً و مستقلاً از آنِ خدای سبحان میدانند و احدی از آن خبر ندارد، ولی جایز است این علم که بالذّات از آن خداوند است، به انبیاء نیز داده شود؛ البته آگاهی از غیبِ آنها بالذّات نخواهد بود، بلکه به تعلیم و موهبت الهی بدون اکتساب خواهد بود. و این علم غیب از ضروریات رسالت آنهاست، تا دلیل بر صدق نبوتشان باشد و آنها هم در زمانها و مکانهای مختلف، آگاهی از غیب را از خودشان نشان دادهاند»[۶۱]. |
۳. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین نصیری در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان«گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات» در اینباره گفته است:
در سوره مبارکه آل عمران چنین آمده است: ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء﴾ [۶۲] در سوره مبارکه جنّ نیز از خداوند به عنوان علم از اسرار به غیب یاد شده و در عین حال اعلام شده که خداوند کسی را از اسرار غیبی آگاه نمیسازد، مگر آن که پیامبری باشد که خداوند از او خشنود باشد: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾ [۶۳]»[۶۴]. |
۴. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ |
---|
آقای منصف علی مطهری در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «علم ائمه از نظر عقل و نقل» در اینباره گفته است:
«آیاتی است که دلالت دارد بر اینکه خداوند به پیامبران الهی علم غیب عنایت میکند. آیه اول: ﴿مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ﴾[۶۵]. با توجه به تفاسیر از این آیه نکات ذیل استفاده میشود:
آیه دوم: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ﴾[۷۱]. از این آیه با توجه به تفاسیر مختلف نکات ذیل بهدست میآیند:
|
۵. خانم پارسانسب (پژوهشگر دانشكده اصول دين)؛ |
---|
خانم گلافشان پارسانسب در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا» در اینباره گفته است:
«آیات قرآنی دال بر علم اهل بیت (ع):
|
۶. پژوهشگران وبگاه مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن. |
---|
پژوهشگران «وبگاه مرکز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«برخورداری پیامبران از علم غیب نیز، در آیات متعددی آمده است که به دو مورد اشاره میکنیم.
این نمونههایی از آیات قرآن مجید بود که بیان شد، و در این مورد آیات زیادی در قرآن وجود دارد که از آگاهیهای وسیع پیامبران الهی خبر میدهد. و آنچه که پیامبران الهی از آن برخوردار بودهاند، ائمه (ع) نیز بهرهمند هستند، چه اینکه امام باقر (ع) در تفسیر آیه ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ﴾ [۹۵]میفرماید: «فَرَسُولُ اللَّهِ أَفْضَلُ الرَّاسِخِينَ فِي الْعِلْمِ قَدْ عَلَّمَهُ اللَّهُ جَمِيعَ مَا أَنْزَلَ عَلَيْهِ مِنَ التَّنْزِيلِ وَ التَّأْوِيلِ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُنْزِلَ عَلَيْهِ شَيْئاً لَمْ يُعَلِّمْهُ تَأْوِيلَهُ وَ أَوْصِيَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ يَعْلَمُونَهُ كُلَّه» [۹۶]. در پایان یادآور میشود که علم پیامبران و ائمه (ع) همانطور که این آیات و روایات اشاره داشتند از سوی خداوند و بدون آموزش بشری است و هرگز اکتسابی و اجتهادی نیست»[۹۷]. |
پرسشهای مصداقی
پرسشهای وابسته
- آیا نمونههایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- شاهد تاریخی بر علم غیب پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا پیامبران اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش)
- بر فرض اثبات علم غیب پیامبران علم غیب امامان چگونه ثابت میشود؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم غیب امام چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم غیب امام چیست؟ (پرسش)
- شاهد تاریخی بر علم غیب امام وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا امامان اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ «خدا شما را بر غیب مطلع نمیکند، ولی از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند پس به خدا و فرستادگان او ایمان بیاورید و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگار باشد پاداشی بزرگ برای شما است». سوره آل عمران، آیه ١٧٩.
- ↑ «خدا دانای غیب است پس هیچ کس را بر غیب خویش آگاه نمیکند مگر بندگانی که مورد رضایت او باشند و آن بندگان عبارتند از فرستادگان او، و خدا برای فرستادگان خود از جلو و پشت سرشان، نگهبان قرار میدهد». سوره جن، آیه ٢۶ ٢٧.
- ↑ «محمد (ص) دیوانه نیست و فرشته را در افق روشن دیده است و او بر غیب بخیل نیست علم غیب که بر او القاء میشود اگر صلاح باشد به شما میگوید و بخل نمیکند و از شما پوشیده نمیدارد؛ سوره تکویر، آیه ٢۲ - ٢۴.
- ↑ «خدا همه اسمها (حقایق موجودات) را به آدم آموخت، سپس آن "حقایق" را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: از اسامی این حقایق به من خبر دهید اگر راستگو هستید، آنان گفتند: ما تو را تسبیح میکنیم، ما از چیزی آگاه نیستیم جز آنچه تو به ما آموختهای، تویی توانا و حکیم». خداوند به آدم گفت: آدم! اسامی این حقایق را به فرشتگان بگو. هنگامی که آدم فرشتگان را از آن اسامی آگاه ساخت، خداوند به فرشتگان خطاب کرد و گفت: من به شما نگفتم که از "غیب" آسمانها و زمین آگاهم و آنچه را آشکار کنید و پنهان نمایید میدانم. سوره بقره، آیه ٣١ - ٣٣.
- ↑ «نوح گفت: پروردگارا از این کافران کسی را روی زمین باقی مگذار، زیرا آنان بندگان تو را گمراه میسازند و جز بدکار و ناسپاس از آنها به دنیا نمیآید». سوره نوح، آیه ٢۶ ٢٧.
- ↑ «به نوح وحی شد که از قوم تو جز آنان که از پیش ایمان آوردهاند کسی هرگز ایمان نمیآورد، پس، از کارهای آنان محزون و غمگین مباش». سوره هود، آیه ٣۶.
- ↑ «هنگامی که یوسف به پدرش یعقوب گفت: ای پدر! در عالم رؤیا و خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه بر من سجده میکنند، یعقوب (ع) گفت: ای پسر! خواب خویش را برای برادرانت مگو که با تو از در مکر و حیله وارد میشوند، شیطان دشمن آشکار انسان است. این چنین پروردگارت تو را برمیگزیند،و تعبیر رؤیا به تو میآموزد، و نعمت خویش را بر تو و خاندان یعقوب کامل میکند چنان که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق نعمت خود را کامل کرده بود. پروردگارت دانا و حکیم است». سوره یوسف، آیه ۴ - ۶.
- ↑ «این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید تا بینا شود، و همه خاندانتان را نزد من آورید. * و چون کاروان (از شهر مصر) بیرون رفت پدرشان (در کنعان) گفت: اگر مرا گول و خرف ندانید، من بوی یوسف را میشنوم».سوره یوسف، آیه ٩۳ و ٩۴.
- ↑ «یوسف (ع) آنگاه که پدر و مادر و برادران خود را در برابر خود سجدهکنان دید گفت: پرورگارا به من سلطنت و فرمانروایی و تأویل احادیث و تعبیر خواب آموختی، ای آفریدگار آسمانها و زمین، تو در دنیا و آخرت ولیّ من هستی مرا مسلمان بمیران و به بندگان شایستهات ملحق کن». همان سوره، آیه ١٠١.
- ↑ «هنگامی که یوسف (ع) زندانی شد دو جوان هم با او زندانی شدند یک روز یکی از آنها به یوسف (ع) گفت: خواب دیدم که انگوری میفشارم و دیگری گفت: خواب دیدم که نانی بر روی سر گذاردهام و پرندگان از آن نان میخورند و هر دو تعبیر خواب خود را از یوسف (ع) خواستند و گفتند ما تو را از نیکوکاران میبینیم یوسف در تعبیر خواب اوّلی فرمود: تو ساقی پادشاه میشوی و به دومی گفت: تو را به دار میزنند و مرغان هوا بخشی از سرت را میخورند...». همان سوره، آیه ٣۶ - ۴۴.
- ↑ «فرمانروای مصر خوابی به شرح زیر دید: هفت گاو لاغر، هفت گاو چاق را میخورند. و هفت خوشه سبز در کنار هفت خوشه خشکیده قرار دارد. از خواب بیدار شد و تعبیر خواب خود را از اطرافیان خویش خواست سرانجام از یوسف (ع) تعبیر آن را خواستند. یوسف (ع) در تعبیر این خواب فرمود: هفت سال به طور متوالی کشت میکنید و هر چه درو کردید جز مقدار کمی که میخورید در خوشه بگذارید سپس هفت سال سخت پیش میآید. آنچه را که اندوختهاید مصرف میکنید و تنها اندکی را نگه دارید، پس از آن سال دیگری پیش میآید که در آن باران فراوان میبارد و مردم از قحطی نجات مییابند». همان سوره، آیه ۴٢-۴٩.
- ↑ «حضرت صالح به قوم ثمود که برای دعوت آنان به راه خداپرستی برانگیخته شده و ناقهای به عنوان معجزه برای آنان آورده بود گفت: ای قوم! این شتر خدا است که معجزهای برای شما میباشد بگذارید او در زمین خدا چرا کند و به او بدی نرسانید که عذابی نزدیک، شما را فرا میگیرد. امّا آن مردم به سخن صالح (ع) اعتنا نکردند و آن شتر را کشتند و خود را مستوجب خشم و عذاب الهی کردند در این هنگام صالح آنان را هشدار داد که پس از سه روز عذاب الهی آنان را خواهد گرفت و اینطور گفت: فقط سه روز در خانههای خود به سر برید و بدانید وعده الهی دروغ نیست». سوره هود ، آیه ۶۴ و ۶۵.
- ↑ «سلیمان وارث داود شد و گفت: ای مردم! خدا زبان پرندگان را به ما آموخته است و از همه چیز به ما داده است اینها (برای ما) فضیلت و برتری آشکار است». سوره نمل، آیه ١۶.
- ↑ «تا این که سپاهیان سلیمان (ع) به وادی مورچگان رسیدند. مورچهای گفت: ای مورچگان به لانههای خود بروید تا سلیمان و سپاهیان او از روی غفلت شما را لگدکوب نکنند. سلیمان از گفتار آن مورچه لبخندی زد و خندان شد». همان سوره، آیه ١٨ و ١٩.
- ↑ «سلیمان گفت : چرا هدهد را نمیبینم؟ مگر او غایب است؟...کمی بعد، هدهد آمد و به سلیمان گفت: چیزی دیدهام که تو ندیدهای و برای تو از "سبا" خبری درست و یقینی آوردهام...». همان سوره، آیه ٢٠ ٢٢.
- ↑ «و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (میفرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانهای از پروردگارتان آوردهام؛ من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید». سوره آل عمران، آیه ۴٩.
- ↑ «مسیح (ع) میگوید: ای فرزندان اسرائیل! من پیامبر خدا به سوی شما هستم و تورات موسی را تصدیق میکنم و به آمدن پیامبری که پس از من خواهد آمد و نامش احمد است شما را بشارت و مژده میدهم». سوره صف، آیه ۶.
- ↑ «پیامبر گرامی اسلام (ص) ، رازی را به یکی از همسران خود گفت (و به او سفارش کرد که آن راز را فاش نکند) ولی او، راز پیامبر را به دیگری گفت، خدا پیامبر را از جریان آگاه ساخت و به او خبر داد که همسرش، راز او را به دیگری گفته است پیامبر با این که آگاه شد همسرش همه راز را به دیگری گفته امّا به قسمتی از آن اشاره کرد و به قسمت دیگر اشاره نکرد یعنی به همسرش گفت از رازی که به تو سپردم فاش ساختهای؟ همسرش او را تصدیق کرد و پرسید چه کسی تو را از این جریان آگاه ساخت؟ پیامبر (ص) فرمود: «نَبَّأَنی العَلیمُ الخَبیرُ»؛ خدای دانا و آگاه مرا باخبر ساخت». سوره تحریم، آیه ۳.
- ↑ آگاهی سوم یا علم غیب ، ص ٨۵-١٠۴
- ↑ و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ سوره انعام ، آیه: ۵۹.
- ↑ و نهان آسمانها و زمین از آن خداوند است؛ سوره نحل ، آیه: ۷۷.
- ↑ بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.
- ↑ من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم؛ سوره انعام، آیه: ۵۰.
- ↑ و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.
- ↑ بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمیدانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی میشود؛ سوره احقاف، آیه: ۹.
- ↑ و خداوند بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.
- ↑ من برای شما از گِل، به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.
- ↑ ای پیامبر این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۲.
- ↑ و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند؛ سوره سجده، آیه: ۲۴.
- ↑ و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد؛ سوره انعام، آیه: ۷۵.
- ↑ هرگز! اگر به «دانش بیگمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه: ۵ - ۶.
- ↑ پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است؛ سوره ق، آیه: ۲۲.
- ↑ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.
- ↑ دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۱۷ - ۱۹
- ↑ سید عبدالحسین نجفی لاری، المعارف السلمانیة فی کیفیة علم الإمام و کمیته، ص۷.
- ↑ شاذلی، فی ظلال القرآن، ج۶، ص۳۷.
- ↑ ابن عبدالوهاب، مجموعة المؤلفات، ص۴۱؛ ابن باز، مجموع فتاوی، ج۳، ص۹۷ و ج۲،ص:۲۲.
- ↑ سوره نمل، آیه:۶۵ و سوره انعام، آیه:۵۹.
- ↑ سوره هود، آیه:۳۱؛ سوره انعام، آیه: ۵۰؛ سوره اعراف، آیه:۱۸۸.
- ↑ شوکانی، فتح القدیر، ج۵، ص۳۷۴ .
- ↑ هیتمی، الفتاوی الحدیثیه، ص۲۲۳.
- ↑ زحیلی، تفسير المنير في العقيدة و الشريعة، ج۱۲، ص ۵۸.
- ↑ رازی، مفاتيح الغيب، ج۱۲، ص۱۶۳.
- ↑ سبحانی، منشور جاويد، ج۱۰، ص۱۲۳.
- ↑ و به شما از دانش جز اندکی ندادهاند؛ سوره اسراء، آیه: ۸۵.
- ↑ ما دانشی نداریم؛ سوره بقره، آیه: ۳۲.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۹، ص۷۶.
- ↑ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۹، ص۱۸.
- ↑ نخبةالعلما، اصول الایمان فی ضوء الکتاب و السنة، ص۸۹ ـ۹۱.
- ↑ بخاری، صحیح بخاری، ص۱۲۱۹.
- ↑ خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ سوره آل عمران، آیه:۱۷۹.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷
- ↑ مراد، عالم الغیب بین الوحی و العقل: ۳۱۵
- ↑ این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.
- ↑ این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه: ۴۹.
- ↑ (اى پيامبر) اين از خبرهاى نهانى است كه به تو وحى مىكنيم و تو هنگامى كه (برادران يوسف) بر كار خود همداستان شدند و نيرنگ مىباختند نزد آنها نبودى؛ سوره یوسف، آیه:۱۰۲.
- ↑ سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۶، ص۲۷۵.
- ↑ سبحانی، منشور جاوید، ج۱۰، ص ۱۴۴.
- ↑ تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم؛ سوره اسراء، آیه: ۱.
- ↑ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۵۴ - ۵۸.
- ↑ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۹.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.
- ↑ گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات
- ↑ خداوند بر آن نیست كه مؤمنان را به حالى که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا كند و (نیز) بر آن نیست كه شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزيند پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید و اگر ایمان آورید و پرهيزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت؛ سوره آل عمران، آیه۱۷۹.
- ↑ ملا فتحالله کاشانی، منهج الصادقین، ج۲، ص۲۹۷.
- ↑ حسین بن احمد الحسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ج۲، ص۳۱۱.
- ↑ سید محمد حسین الهمدانی، انوار درخشان، ج۳، ص۲۷۲.
- ↑ محمد کرمی العلوی الحسینی الموسوی، کشف الحقائق، ج۱، ص۳۱۴.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،ج۳، ص۱۸۷
- ↑ او دانای نهان است پس هيچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد که پيش رو و پشت سرش، نگهبانانک میگمارد؛ سوره جن، آیه ۲۶ و ۲۷.
- ↑ کاشانی، ملا فتح الله، منهج الصادقین، ج۱۰، ص۴۱.
- ↑ الهمدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، ج۱۷، ص۱۳۶.
- ↑ پایاننامه علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۱۲۱.
- ↑ اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.
- ↑ و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید. آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود. آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است؛ سوره نجم، آیه: ۳ - ۵.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.
- ↑ ما آنگاه که آب سر برکشید، شما را در کشتی (نوح) سوار کردیم تا آن را برایتان یادکردی کنیم و گوشهای نیوشنده آن را به گوش گیرند؛ سوره نجم، آیه: ۳ - ۵.
- ↑ پس آن هنگام که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم (حالشان) چگونه خواهد بود؟؛ سوره نساء، آیه: ۴۱.
- ↑ و با هر کسی که میآید گسیلکننده و گواهی است؛ سوره ق، آیه: ۲۱.
- ↑ اما آن (قرآن) آیاتی روشن است در سینه کسانی که به آنان دانش دادهاند و آیات ما را جز ستمکاران انکار نمیکنند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۴۹.
- ↑ و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.
- ↑ محمد حسین مظفر، علم الإمام، ص ۵۳ - ۵۶.
- ↑ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه: ۴۳.
- ↑ سوره نمل، آیه: ۴۰.
- ↑ مرعشی، شرح احقاق، ج ۱۴، ص ۳۶۳؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۱، ص ۳۸۸؛ حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد تنزیل لقواعد التنفصیل، ج ۱، ص ۴۰۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۹۱.
- ↑ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه: ۴۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۱۱۴.
- ↑ گلافشان پارسانسب، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۶ - ۴۸.
- ↑ گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بیگمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است و بدین گونه پروردگارت تو را برمیگزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری میآموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام میگرداند چنانکه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است؛ سوره یوسف، آیه: ۵ - ۶.
- ↑ او از دانشی برخوردار بود که بدو آموخته بودیم؛ سوره یوسف، آیه: ۶۸.
- ↑ و آنگاه که پیامبر به یکی از همسرانش سخنی را، نهانی گفت و چون او آن را به همسر دیگر خبر داد و خداوند پیامبر را از آن آگاه کرد وی بخشی از آن را به همسران خود گفت و در گفتن بخشی دیگر خودداری ورزید، پس هنگامی که پیامبر آن همسر رازگشا را از این امر باخبر ساخت همسر گفت: چه کسی تو را از این رازگشایی من آگاه کرد؟ پیامبر گفت: خداوند دانای آگاه مرا با خبر ساخت؛ سوره تحریم، آیه: ۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه۱۲۴.
- ↑ تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.
- ↑ رسول خدا برترین راسخان در علم بود، خداوند عزوجل تمام آنچه را بر او نازل کرد از تنزیل و تأویل به او تعلیم داد، و ممکن نیست خداوند چیزی براو نازل کند وتأویل وتفسیرش را به او نیاموزد، و اوصیاء پیامبر بعد از او، تمام آنها را میدانند.
- ↑ وبگاه مركز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن