رابطه خدا با جهان طبیعت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

رابطه خالقیت

درباره خلقت هستی و جهان طبیعت، نکات ارزشمند فراوانی در کلمات حضرت وجود دارد؛ اما آن‌چه در این بحث اهمیت فراوان دارد، آن است که خداوند جهان طبیعت را با همه اجزایش خلق کرده است و خلقت همچنان استمرار دارد. امیرالمؤمنین(ع) در گفتارهای فراوانی خدا را خالق جهان طبیعت معرفی می‌کند[۱] که به چند نمونه آن اشاره می‌شود: آسمان‌ها و زمین و هر چیزی که در آنها و بین آسمان و زمین قرار دارد، همه مخلوق اویند و هیچ مانعی برای قدرتش وجود ندارد[۲].

بنابراین جهان طبیعت مخلوق الهی، است و خداوند، تنها فاعل مستقل کل اشیای عالم است و هیچ چیز مانع قدرت او در خلقت اشیا نیست. به همین معنا خداوند خود را در قرآن معرفی می‌کند: لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ[۳]. گفتار پیشین حضرت، خالقیت خداوند را به نحوی فراگیر درباره همه اشیای زمین و آسمان و آنچه بین آنها است، باز می‌گوید که استمرار خلق از آن قابل استنباط است. همان‌گونه که آیه فوق نیز چنین دلالتی دارد؛ زیرا هر لحظه در عالم طبیعت اموری ایجاد می‌شوند و فاعل مستقل همه آنها خدای بلندمرتبه است. حضرت در کلمات دیگری به استمرار خالقیت خداوند تصریح می‌کنند: سپاس خدایی را که هرگز مرگ او را فرا نمی‌گیرد؛ چراکه او در هر لحظه‌ای خلقت جدیدی دارد که پیش از آن وجود نداشت[۴].[۵]

رابطه ربوبیت

در زبان عربی «رب» به معنای تربیت کردن است، و به گونه استعاره در معنای مربی نیز استعمال می‌شود. بنابراین «ربوبیت» به معنای تدبیر و ساماندهی یک شیء است. اطلاق کلمه رب بر خداوند، به معنای آن است که خدا تدبیر همه امور عالم را بر عهده دارد و پرورش دهنده و مراقب آنها است. در کلمات امام علی(ع) تدبیر امور عالم به خداوند، فراوان نسبت داده شده است[۶]. در یکی از این کلمات آمده است: «برای صاحبان خرد، نشانه‌های تدبیر متقن و حکم سدید الهی آشکار است»[۷]. گاه به صراحت تدبیر همه امور عالم و دنیا و آخرت را در دست خداوند می‌داند[۸].

سپاس خدایی را که... کننده هر امری است که اراده می‌کند؛ دانا به امور غیب، آفریننده آفریده‌ها و نازل کننده قطرات باران است، و تدبیرکننده امر دنیا و آخرت[۹]. تدبیر الهی آن چنان گسترده است که «هیچ چیز خارج از دایره تدبیر او نیست»[۱۰]. او در تدبیرش نیازی به شریک نداشته، به تنهایی تمام امور هستی را بر عهده گرفته است؛ «وَ لَا نِدَّ لَهُ فِي رُبُوبِيَّتِهِ‌»[۱۱]؛ «در تدبیرش شریکی ندارد». امام علی(ع) تدبیر الهی را چنان نافذ می‌داند که گاهی تصمیمات دقیق بندگانش را در هم می‌ریزد و او را به سمتی می‌برد که خواسته وی نیست. امام حسین(ع) می‌فرماید: مردی از امیرالمؤمنین(ع) پرسید: شما چگونه خدا را شناختید؟ حضرت فرمود: به وسیله فسخ تصمیم و به ثمر نرسیدن تلاش‌ها؛ زیرا هنگامی که برای امری تلاش می‌کردم، بین من و سعیم مانع می‌شد و زمانی که تصمیم به کاری می‌گرفتم، قضای الهی مخالف آن می‌شد. پس دانستم که تدبیر امور من به دست دیگری است[۱۲].

وقتی به قرآن مراجعه می‌کنیم هماهنگی بین گفتار امام علی(ع) و حدود هزار آیه که ربوبیت الهی را بیان می‌کند، به وضوح رخ می‌نماید. در آیات قرآن تعابیری مانند: رَبِّ، رَبِّ الْعَالَمِينَ، رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، رَبُّ الْعَرْشِ، رَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ[۱۳]، رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ[۱۴]، رَبِّ النَّاسِ[۱۵] و رَبِّ الْفَلَقِ[۱۶] فراوان آمده است.[۱۷]

رابطه مالکیت

مقصود از مالکیت، مالکیت حقیقی است، نه اعتباری. از دیدگاه امام علی(ع) تمام هستی ملک حقیقی خدای سبحان است: «له ما فی الأرضین و السماوات و ما بینهما»[۱۸]؛ «آن‌چه در زمین‌ها و آسمان و بین آن دو است، همه از آن خدا است». گویا این کلام حضرت برگرفته از بیان الهی است که می‌فرماید: وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ[۱۹].[۲۰]

رابطه احاطه و سلطه

در گفتارهای فراوانی، امیرالمؤمنین(ع) احاطه وجودی و علمی خدا را بر تمام موجودات جهان بیان می‌کند. در برخی از آنها فقط به احاطه وجودی[۲۱]، در بعضی دیگر به احاطه علمی[۲۲] و گاه نیز، هم به احاطه علمی و هم وجودی اشاره شده است[۲۳]. به ذکر نمونه‌ای از گفتار آن گرامی که هم بر احاطه وجودی و هم احاطه علمی خداوند دلالت می‌کند، بسنده می‌کنیم: «قَدْ عَلِمَ السَّرَائِرَ وَ خَبَرَ الضَّمَائِرَ لَهُ الْإِحَاطَةُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ الْغَلَبَةُ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ الْقُوَّةُ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ»[۲۴]؛ «او دانا به تمام اسرار عالم و ضمیر انسان‌ها است. بر همه چیز احاطه و غلبه دارد و توانا بر هر امری است». این سخن، بهترین تفسیر برای این کلام الهی است: كَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطًا[۲۵].[۲۶]

رابطه قیومیت

قیومیت خداوند تعالی بدان معنا است که او بر پا دارنده جهان هستی و قوام آن است. این حقیقت، هم به نحو صریح و هم مفهوم آن در بسیاری از بیانات علوی آمده است[۲۷]. برخی منابع روایی سخن زیر را از آن حضرت نقل کرده‌اند: «كُلُّ شَيْ‌ءٍ خَاشِعٌ لَهُ وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ قَائِمٌ بِهِ غِنَى كُلِّ فَقِيرٍ وَ عِزُّ كُلِّ ذَلِيلٍ»[۲۸]؛ «همه چیز خاشع او و قائم به او هستند. او بی‌نیاز کننده هر فقیری و عزیزدارنده هر دلیلی است» هماهنگی کامل بین گفتار امام علی(ع) و کلام الهی از این آیه کاملاً هویدا است: اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ[۲۹]. این روابط آن‌چنان واضح و گویا است که نیازی به هیچ‌گونه توضیح ندارد. شاید بتوان روابطی بیش از آن‌چه گفته شد، بر شمرد؛ اما برای نشان دادن ویژگی‌های نظام اقتصادی از دیدگاه آن حضرت و تمایز آن از سایر نظام‌های اقتصادی، همین قدر کافی است.[۳۰]

رابطه خدا با انسان

هر چند روابط برشمرده پیشین، شامل رابطه خدا و انسان نیز می‌باشد، ولی بین خداوند و انسان‌ها روابط اختصاصی نیز وجود دارد که در عرصه تحلیل‌های اقتصادی جایگاه ویژه‌ای دارد. به چند نمونه مهم آن اشاره می‌شود:

رابطه هدایت

خداوند انسان را از دو نوع هدایت بهره‌مند ساخته است: تکوینی و تشریعی. منظور از هدایت تکوینی انسان‌ها، به فعلیت درآوردن استعدادها و به کمال رساندن آنان است. سخنان امام در این باره فراوان است[۳۱]؛ ولی به ذکر یک نمونه اکتفا می‌شود: ای انسان آفریده شده در حد اعتدال؛ ای آن‌که در تاریکی رحم‌ها و در پرده‌های تو در تو نگهداریت کرده‌اند، آفرینش تو از گل خالص آغاز شد و در قرارگاهی مطمئن جایت دادند. تا زمانی معلوم و تا مدتی که بهره تو است، در شکم مادر خود می‌جنبیدی و به دعوت کس پاسخ نمی‌گفتی و آواز کسی شنیدن نتوانستی. سپس، تو را از قرارگاهت بیرون راندند. به سرایی آمدی که هرگز آن را ندیده بودی و راه رسیدن به منافع آن را نمی‌شناختی. پس چه کسی تو را به کشیدن غذا از پستان مادر راه نمود و به تو آموخت که نیازها و خواسته‌هایت را از کجا طلب کنی؟ هیهات! آن‌که در شناخت صفات کسی که اندام و اعضا دارد، ناتوان است، از شناخت صفات آفریدگارش ناتوان‌تر است، و هر که او را به صفات مخلوقاتش محدود کند، از شناخت او دورتر شده است[۳۲].

این گفتار امام دلالت روشنی بر هدایت تکوینی انسان دارد و نیاز به هیچ‌گونه توضیح و شرحی ندارد؛ بلکه خود، توضیح کلام خدای بزرگ است که می‌فرماید: قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى[۳۳]. هدایت تشریعی انسان، به معنای نشان دادن راه کمال و سعادت از طریق پیامبران و حجت‌های بیرونی است. چنان که گذشت، مکتب دئیسم که زیربنای فلسفی تفکر لیبرالیسم اقتصادی است، انسان را بی‌نیاز از هدایت تشریعی می‌داند. همچنین طرفداران این مکتب اعتقاد دارند که عقل انسان به تنهایی قادر است هم سعادت و کمال خود را شناسایی کند، و هم توانایی کافی برای تشخیص راه وصول به آن را دارد[۳۴]. اما آموزه‌های علوی، در شمار بسیاری از خطبه‌های نهج البلاغه و سایر منابع روایی، غیر از آن است[۳۵]. ایشان نیاز انسان را به هدایت تشریعی برای شناسایی کمال و سعادت فرد و همچنین راه وصول به آن را به صراحت بیان می‌کند: پیامبران را بر جن و انس مبعوث فرمود تا پرده از چهره دنیا برگیرند و مردم را از بدی‌ها و سختی‌هایش برحذر دارند، و بر ایشان از دنیا مثل‌ها آورند و دیدگانشان را به معایب آن بگشایند و سخنی عبرت‌آمیز گویند؛ از دگرگونی‌های آن چون تندرستی‌های آن و بیماری‌های آن و حلال آن و حرام آن و آن‌چه خدا برای فرمانبرداران مهیا کرده و آنچه برای بزهکاران از بهشت و دوزخ و بزرگواری و خواری[۳۶].

در خطبه دیگری می‌فرماید: «خداوند، محمد(ص) را فرستاد تا راه عذر را بر آنان ببندد»[۳۷]؛ «زمانی پیامبر اسلام(ص) را مبعوث کرد که مردم از کارهای نیکو فاصله گرفته و امت‌ها به جهل و نادانی روی آورده بودند»[۳۸]، «خداوند انبیای خود را فرستاد تا بیان کننده حق و سفیرانی بین خالق و مخلوق باشند»[۳۹]. بدین ترتیب برای رسیدن به کمال و سعادت، گریزی از هدایت تشریعی خداوند نیست.[۴۰]

رابطه رزاقیت

علی(ع) درباره رازقیت خداوند، مطالب فراوانی فرموده و ابعاد مختلف آن را بیان کرده‌اند. شاید بتوان چکیده سخنان حضرت را چنین گزارش کرد: «روزی انسان‌ها دو نوع است: روزی‌ای که انسان به دنبال آن می‌دود و روزی‌ای که به سراغ انسان می‌آید؛ حتی اگر انسان در پی آن نباشد[۴۱]. چون انسان‌ها مخلوق خداوندند، خدا آنان را دوست دارد و به ایشان روزی می‌دهد[۴۲]؛ بلکه بر خود لازم کرده است که روزیشان را عطا کند[۴۳] و توسعه در رزق و روزی مردم را اراده کرده است[۴۴]. هنو روزی آنها را عادلانه تقسیم می‌کند[۴۵]. روزی بندگانش را تقدیر و اندازه‌گیری می‌کند[۴۶] و با توسعه و تضییق آن، انسان‌ها را در معرض آزمایش قرار می‌دهد[۴۷]. اما خداوند برای بندگان مؤمن خود امتیاز دیگری قرار داده است و روزی آنان را از راه‌هایی که هیچ‌گاه گمانش را نمی‌برند مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ[۴۸] می‌دهد»[۴۹]. آیات فراوانی از قرآن، خداوند سبحان را در روزی دادن انسان بدین نحو معرفی کرده است: «ای پیامبر، خداوند به هر کسی بخواهد، بی‌حساب، روزی می‌دهد[۵۰]. کلیدهای آسمان‌ها و زمین از آن خدا است و روزیش را برای هر کسی بخواهد، مقدر و گسترده می‌کند»[۵۱].

اما به راستی چگونه ممکن است خدای حکیم روزی افراد را بدون حساب بدهد؟ آیا این برخلاف حکمت الهی نیست؟ مقصود از بی‌حساب دادن روزی، بدون عوض است؛ یعنی رزقی که خدای بزرگ به بندگانش می‌دهد و از آنها چیزی نمی‌خواهد؛ هرچند تلاش برای کسب روزی را نمی‌توان مابازای روزی الهی به شمار آورد؛ چراکه توان کار و تلاش را نیز خدای سبحان بدون عوض، به ما ارزانی داشته است[۵۲]. پرسش مهم‌تر آن است که وقتی روزی مردم را خداوند تقدیر می‌کند و به فرموده علی(ع) روزی هر کس از طرف خدا تقسیم و تعیین شده است[۵۳]، پس نقش کار و تلاش در دست‌یابی به روزی چیست؟ آیا بدون تلاش، روزی انسان به او خواهد رسید؟

تقدیر روزی و تعیین و تقسیم آن به دست خداوند، نه تنها منافاتی با کار و تلاش ندارد، بلکه از دیدگاه آن گرامی(ع) کار و تلاش، یکی از اسباب و علل تعیین روزی است. خداوند، روزی بندگانش را از طریق اسباب و وسایلی که در عالم هستی قرار داده است، تقدیر و تقسیم می‌کند. در گفتاری از آن حضرت آمده است: «لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ سَبَبٌ‌»[۵۴]؛ «هر چیزی را سببی است». همچنین آن حضرت در جایی، هم ضمانت رزق را بیان می‌دارد و هم لزوم کار و تلاش را: «خداوند روزی شما را بر عهده گرفته و شما را به تلاش فرمان داده است. مبادا طلب چیزی که برای شما بر عهده گرفته، از چیزی که بر شما فریضه کرده است، سزاوارتر جلوه کند»[۵۵]. همچنین سیره عملی علی(ع) کاملاً مؤید این نظریه است که از دیدگاه وی، اعتقاد به تقدیر و تقسیم روزی از ناحیه خدای بزرگ، هیچ‌گاه مانع کار و تلاش نمی‌شود؛ زیرا اگر ادعا کنیم که آن حضرت در دوران زندگی‌اش - به ویژه زمانی که خلیفه نبود- بیش از همه تلاش می‌کرد و درآمد ایشان از ناحیه کار و تلاش، از درآمد همه کسان دیگر از همین ناحیه، بیش‌تر بوده، ادعای به حقی است[۵۶]. دیدگاه حضرت درباره تقدیر، تقسیم و تضمین روزی از ناحیه خداوند و سیره اقتصادی ایشان، بهترین پاسخ به پرسش پیش‌گفته است.

ناگفته نماند که یکی از امور واضح از نظر اسلام، آن است که علل و اسباب امور از جمله روزی انسان‌ها، محصور در علل و اسباب مادی نیست؛ بلکه در عالم هستی دو گونه نظام علی (مادی و معنوی) وجود دارد. دعا، ایمان و اطاعت از خداوند و صدقات از عوامل مؤثر در افزایش روزی است. نمونه این عوامل، پیش از این، از علی(ع) بیان شده است: خدای متعال مؤمن را مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ[۵۷] روزی می‌دهد. در بحث جهان‌شناسی در این باره بیش‌تر سخن خواهیم گفت. رابطه‌ای که امام علی(ع) بین خدای سبحان و جهان هستی و انسان ترسیم می‌کند، در برابر رابطه‌ای که نظام اقتصادی لیبرال به تصویر می‌کشد، تفاوت‌های اساسی دارد. از گفتار آن حضرت پیدا است که فیض الهی پیوسته در جهان هستی جاری است و جریان آفرینش به نحو مستمر ادامه دارد. آفریدگار این آفریده‌ها، خداوند حکیم و مدبری است که به اقتصادی اقتضای حکمتش، جهان هستی و حلقه‌های خلقت آن با تدبیر در جریان است، و هدایت تکوینی‌اش، همه موجودات هستی، از جمله انسان را در بر می‌گیرد. این هدایت، هم در صحنه‌های اقتصادی و هم در غیر آن جاری است. همچنین هدایت تشریعی امری مسلم و ضروری در تمامی رفتارهای انسان است و خداوند با ارسال پیامبران و کتب آسمانی، راه وصول به سعادت دنیا و آخرت را به انسان نشان داده، جایگاه وحی را که در کنار حس و عقل، راه دست‌یابی به سعادت است، امری انکارناپذیر می‌شمارد. این‌گونه آموزه‌ها با دیدگاه دئیسم که آفرینش جهان را «آنی و لحظه‌ای» می‌پندارد و خالق جهان را دست بسته و همانند معمار بازنشسته که جهان و انسان را به حال خود رها ساخته تا بشر تنها با تجربه و عقل خود، راه سعادت را شناسایی کند و بپیماید، کاملاً متفاوت است؛ هرچند اصل این تفکر را قبل از دئیسم، قرآن مجید به یهود نسبت می‌دهد: وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا[۵۸].

دو گونه تصویر فوق از خدای متعال در باره جهان و انسان، تفاوت‌های فراوانی را در ساحت اقتصادی نمایان خواهد ساخت: بر اساس آموزه‌های مکتب دئیسم، نظام‌سازی مفهومی ندارد؛ ولی بر اساس دیدگاه امام علی(ع) نظام‌سازی بر اساس وحی، امری لازم است. در نتیجه روش مطالعه بر اساس دیدگاه دئیسم، ضرورتاً تجربی خواهد بود، ولی بر اساس دیدگاه حضرت روش تحلیلی جایگاهی ویژه دارد. خدامحوری نظام اقتصادی اسلام و انسان‌محوری نظام اقتصاد سرمایه‌داری، توجه به عوامل الهی و غیرمادی در نظام اسلامی و عدم توجه نظام سرمایه‌داری به این عوامل، از دیگر آثار اختلاف این دو دیدگاه است.[۵۹]

منابع

پانویس

  1. طبرسی، ابومنصور، الاحتجاج، ج۱، ص۴۷۳، ح۱۱۳؛ علامه حلی، نهج الحق، ص۶۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۱، ص۱۴۱، ح۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴، ص۵۴، ح۳۴؛ ج۸۴، ص۱۳۲، ح۲۴؛ ج۷۷، ص۳۰۰، ح۷؛ ج۴، ص۲۴۷، ح۵؛ نهج البلاغه، خطبه ۱؛ صدوق، ابوجعفر محمد، معانی الاخیار، ص۳۹، ح۱؛ همو، التوحید، ص۳۱، ح۱ و ص۱۳۹، ح۱، خزاز قمی رازی، ابوالقاسم علی بن محمد بن علی، کفایة الاثر فی النص علی الائمة الاثنی عشر، ص۲۵۷.
  2. الاصول من الکافی، ج۱، ص۱۴۱، ج۷؛ التوحید، ص۳۱، ح۱.
  3. «این است خداوند پروردگار شما، خدایی جز او نیست، آفریننده هر چیزی است پس او را بپرستید و او بر هر چیزی نگهبان است» سوره انعام، آیه ۱۰۲.
  4. الاصول من الکافی، ج۱، ص۱۴۱، ح۷؛ التوحید، ص۳۱، ح۱؛ بحارالانوار، ج۵۷، ص۱۶۷، ح۱۰۷.
  5. یوسفی، احمد علی، مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»، دانشنامه امام علی ج۷ ص ۱۸.
  6. بحارالانوار، ج۷، ص۳۰۸، ح۱۳؛ ج۵۷، ص۱۶۶، ح۱۰۴ و ص۱۰۷، ح۹۰؛ ج۳، ص۲۷۲، ح۹؛ ج۹۴، ص۹۶، ح۱۲؛ ج۴، ص۳۱۹، ح۴۵، ص۳۱۷، ح۴۱ و ص۲۵۳، ح۷؛ ج۸۴، ص۱۳۲، ح۲۴؛ شیخ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۰۱، ش۱۸۴۷؛ طبرسی، ابومنصور، الاحتجاج، ج۱، ص۴۸۱، ح۱۱۷ و ص۴۷۵، ص۱۱۵؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۰۱؛ معانی الاخبار، ص۳۹، ح۱؛ الاصول من الکافی، ج۱، ص۱۳۹، ح۴ و ۵، ص۱۴۱، ج۷، ص۱۳۴، ج۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۵۵؛ التوحید، ص۳۱، ح۱، ص۵۲، ح۱۳ و ص۲۸۶، ح۴، ص۳۰۹، ح۲؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۰، ۱۵۱، ۱۸۱.
  7. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه ۱۸۲، ص۳۴۶؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۳۰۸، ح۱۳.
  8. کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۴۲۷، ح۱۲۶۳؛ التوحید، ص۵۲، ح۱۳؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص۳۸۰، ح۵۰۸؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۰؛ بحارالانوار، ج۴، ص۳۱۹، ح۴۵ و ص۲۷۶، ح۱۶؛ ج۵۷، ص۱۱۱، ح۹۰.
  9. کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۴۲۷، ح۱۲۶۳؛ مصباح المتهجد، ص۳۸۰، ح۵۰۸.
  10. الارشاد، ج۱، ص۲۰۱؛ الاحتجاج، ج۱، ص۴۹۴، ح۱۲۴؛ بحارالانوار، ج۳، ص۳۰۹، ح۲.
  11. الارشاد، ج۱، ص۲۲۳؛ الاحتجاج، ج۱، ص۴۷۵، ح۱۱۴؛ بحارالانوار، ج۴، ص۳۵۳، ح۶.
  12. التوحید، صص ۲۸۸، ح۶؛ شیخ صدوق، الخصال، ص۳۳، ح۱؛ ابوجعفر محمد بن حسن الصفار، بصائرالدرجات، ص۱۳۱؛ ابن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۳۸؛ دیلمی، ابومحمد، ارشادالقلوب، ص۱۶۸.
  13. «نه، سوگند به پروردگار خاوران و باختران ما توانمندیم،» سوره معارج، آیه ۴۰.
  14. «بگو: پروردگار هفت آسمان و پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) کیست؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۶.
  15. «بگو: به پروردگار آدمیان پناه می‌برم» سوره ناس، آیه ۱.
  16. «بگو: به پروردگار سپیده‌دم پناه می‌برم» سوره فلق، آیه ۱.
  17. یوسفی، احمد علی، مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»، دانشنامه امام علی ج۷ ص ۱۹.
  18. اصفهانی، ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج۱، ص۷۳؛ متقی هندی، علی، کنزالعمال، ج۱، ص۴۰۹، ح۱۷۳۷.
  19. «و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن خداوند است و کارها به سوی خداوند بازگردانده می‌شود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۹.
  20. یوسفی، احمد علی، مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»، دانشنامه امام علی ج۷ ص ۲۰.
  21. حلیة الاولیاء، ج۱، ص۷۲ - ۷۳؛ کنزالعمال، ج۱، ص۴۰۸، ح۱۷۳۷؛ مصباح المتهجد، ص۸۴۴، ح۹۱۰؛ سید ابن طاووس، الاقبال، ج۳، ص۳۳۱؛ ثقفی کوفی، ابواسحاق ابراهیم، الغارات، ج۱، ص۱۷۱؛ الاصول من الکافی، ج۱، ص۱۴۲، ج۷، ص۱۳۴، ح۱؛ التوحید، ص۳۳، ح۱، ص۴۱، ح۳؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۲ و ۱۵۱؛ بحارالانوار، ج۴، ص۲۶۶، ح۱۴ و ص۲۶۹، ح۱۵ و ص۲۶۶، ح۱۴.
  22. لیثی واسطی، ابوالحسن علی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۷۶، ح۶۳۶۲ و ص۳۶۸، ح۶۱۹۹؛ مصباح المتهجد، ص۸۴۴، ح۹۱۰؛ الاقبال، ج۳، ص۳۳۱؛ الغارات، ج۱، ص۱۷۶؛ بحارالانوار، ج۴، ص۲۷۳ و ص۲۶۶، ح۱۴؛ الاصول من الکافی، ج۱، ص۱۴۳، ح۷؛ التوحید، ص۳۳، ح۱؛ الارشاد، ج۱، ص۲۰۱؛ الاحتجاج، ج۱، ص۴۹۴، ح۱۲۴؛ آمدی، عبدالواحد غررالحکم و دررالکلم، شرح خوانساری، ج۲، ص۴۴۴، ح۵۰۵۳ و ص۵۰۳، ح۳۴۴۷؛ ج۴، ص۵۳۸، ش۶۸۹۱؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۸.
  23. نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خطبه ۱۸۶؛ الاحتجاج، ج۱، ص۴۷۸، ح۱۱۶؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۳۱۳، ح۱۴ و ج۴، ص۲۶۹، ح۱۵؛ الاصول من الکافی، ج۱، ص۱۳۵، ح۱؛ التوحید، ص۴۲، ح۳؛ حلیة الاولیا، ج۱، ص۷۲؛ کنزالعمال، ج۱، ص۴۰۸، ح۱۷۳۷.
  24. نهج البلاغه، خطبه ۸۵.
  25. «و آنچه در آسمان‌ها و در زمین است از آن خداوند است و خداوند به هر چیزی، نیک داناست» سوره نساء، آیه ۱۲۶.
  26. یوسفی، احمد علی، مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»، دانشنامه امام علی ج۷ ص ۲۱.
  27. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۹،۱۰۸، ۸۹؛ بحارالانوار، ج۴، ص۳۱۷، ح۴۳ و ص۳۱۰، ح۳۸ و ص۲۶۹، ح۱۵، و ص۲۲۱، ح۲؛ سید ابن طاووس، مهج الدعوات، ص۱۴۵؛ الاصول من الکافی، ج۱، ص۱۳۵، ح۱، التوحید، ص۴۲، ح۳، ص۶۹، ح۲۶؛ شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا، ج۱، ص۱۲۱، ح۱۵، باعونی شافعی، شمس الدین محمد، جواهر المطالب، ج۱، ص۳۵۱؛ الاحتجاج، ج۱، ص۴۸۰، ح۱۱۷؛ کفعمی، تقی الدین ابراهیم بن علی، البلدالامین، ص۹۲؛ کنزالعمال، ج۱، ص۴۰۸، ح۱۷۳۷.
  28. نهج البلاغه، خطبه ۱۸؛ بحارالانوار، ج۴، ص۳۱۷، ح۴۳؛ جواهر المطالب، ج۱، ص۳۵۰.
  29. «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۵.
  30. یوسفی، احمد علی، مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»، دانشنامه امام علی ج۷ ص ۲۱.
  31. معانی الاخبار، ص۳۹، ح۱؛ الاصول من الکافی، ج۱، ص۱۳۰، ح۱؛ بحارالانوار، ج۵۸، ص۱۰، ح۸؛ ج۶، ص۳۴۷، ح۳۴؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۲.
  32. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۳.
  33. «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
  34. ر.ک: تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی، ص۷۰.
  35. نهج البلاغه، خطبه‌های ۱، ۲۰، ۲۶، ۷۲، ۸۱، ۸۲، ۸۳، ۹۱، ۹۴، ۹۵،‌۹۸، ۱۴۴، ۱۸۳؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۳۱۲، ح۳.
  36. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳.
  37. نهج البلاغه، خطبه ۹۱.
  38. نهج البلاغه، خطبه ۹۳.
  39. غررالحکم، ج۴، ص۹۹، ح۵۴۳۳.
  40. یوسفی، احمد علی، مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»، دانشنامه امام علی ج۷ ص ۲۲.
  41. ر.ک: نهج البلاغه، حکمت ۳۷۱.
  42. بحارالانوار، ج۷۷، ص۳۴۰، ح۲۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۱۴۱؛ کفعمی، تقی الدین ابراهیم بن علی، المصباح، ص۹۶۸؛ کنزالعمال، ج۱۶، ص۲۱۰، ح۴۴۲۳۴؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۹.
  43. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸.
  44. التوحید، ص۲۳۲، ح۵؛ بحارالانوار، ج۵۷، ص۱۰۷، ح۹۰.
  45. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۸۹.
  46. غررالحکم، ج۴، ص۹۵، ح۵۴۲۳؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۰.
  47. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ۹۰.
  48. «و به او از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد» سوره طلاق، آیه ۳.
  49. غررالحکم، ج۲، ص۵۳۹، ح۳۵۳۳.
  50. وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ «و به هر که بخواهی بی‌حساب (و شمار) روزی می‌بخشی» سوره آل عمران، آیه ۲۷.
  51. يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ «خداوند روزی را برای هر که بخواهد فراخ می‌دارد یا تنگ می‌گرداند» سوره رعد، آیه ۲۶.
  52. ر.ک: طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۳، ص۱۶۳.
  53. غررالحکم، ج۱، ص۳۴، ح۹۵، ج۲، ص۱۳۱، ح۲۰۸۶.
  54. ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۳، ص۱۲۳۲، ح۸۴۶۸.
  55. نهج البلاغه، خطبه ۱۱۳.
  56. ر.ک: حسینی، سید رضا، «سیره اقتصادی امام علی(ع)، دانشنامه امام علی(ع).
  57. «و به او از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد» سوره طلاق، آیه ۳.
  58. «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد» سوره مائده، آیه ۶۴.
  59. یوسفی، احمد علی، مقاله «مبانی فلسفی نظام اقتصادی»، دانشنامه امام علی ج۷ ص ۲۴.