بریدة بن حصیب اسلمی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل = بریدة بن حصیب اسلمی | مداخل مرتبط = [[بریدة بن حصیب اسلمی در تاریخ اسلامی]] - [[بریدة بن حصیب اسلمی در تراجم و رجال]] - [[بریدة بن حصیب اسلمی در حدیث]]| پرسش مرتبط = }} | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب | {{جعبه اطلاعات اصحاب | ||
| نام = بریدة بن حصیب اسلمی | | نام = بریدة بن حصیب اسلمی | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
| لقب = [[بریده]] | | لقب = [[بریده]] | ||
| اهل = | | اهل = | ||
| از قبیله = | | از قبیله = [[بنیاسلم]] | ||
| از تیره = | | از تیره = | ||
| پدر = [[حصیب بن عبدالله بن حارث اسلمی]] | | پدر = [[حصیب بن عبدالله بن حارث اسلمی]] | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
| راوی از = | | راوی از = | ||
| روایات مشهور = | | روایات مشهور = | ||
| مشایخ او = {{فهرست جعبه| [[خالد بن الولید المخزومی]] | [[سعد بن أبی وقاص الزهری]] | [[سلمان فارسی]] | [[عائشة بنت | | مشایخ او = {{فهرست جعبه| [[خالد بن الولید المخزومی]] | [[سعد بن أبی وقاص الزهری]] | [[سلمان فارسی]] | [[عائشة بنت ابیبکر]] | [[ابوبکر بن ابیقحافه]] | [[عبد الله بن عمر العدوی]] | و... }} | ||
| راویان از او = {{فهرست جعبه| [[معاویة بن عمرو البصری]] | [[طاوس بن کیسان الیمانی]] | [[عامر الشعبی]] | [[عبد الله بن العباس القرشی]] | [[بشیر بن نهیک السدوسی]] | [[بشیر بن المهاجر الغنوی]] | و... }} | | راویان از او = {{فهرست جعبه| [[معاویة بن عمرو البصری]] | [[طاوس بن کیسان الیمانی]] | [[عامر الشعبی]] | [[عبد الله بن العباس القرشی]] | [[بشیر بن نهیک السدوسی]] | [[بشیر بن المهاجر الغنوی]] | و... }} | ||
| آخرین راوی از او = | | آخرین راوی از او = | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
بُریده [[فرزند]] [[حصیب بن عبدالله بن حارث اسلمی]] و کنیهاش را «ابو عبدالله» یا «ابو سهل» یا «ابو الحصیب» و «ابوساسان» گفتهاند. برخی نام او را «عامر» و [[لقب]] او را «بُریده» گفتهاند. | بُریده [[فرزند]] [[حصیب بن عبدالله بن حارث اسلمی]] و کنیهاش را «ابو عبدالله» یا «ابو سهل» یا «ابو الحصیب» و «ابوساسان» گفتهاند. برخی نام او را «عامر» و [[لقب]] او را «بُریده» گفتهاند. | ||
موقعی که [[رسول خدا]] {{صل}} در زمان [[هجرت]] عازم [[مدینه]] بود به محلی به نام | موقعی که [[رسول خدا]] {{صل}} در زمان [[هجرت]] عازم [[مدینه]] بود به محلی به نام «غمیم» رسید در آنجا بُریده و حدود هشتاد نفر از همراهانش به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[ایمان]] آورده و [[نماز]] عشاء را به [[امامت]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} به جای آوردند. | ||
بُریده در [[وطن]] خود (نزدیک [[مدینه]]) ماند و پس از [[جنگ احد]] به [[مدینه]] آمد و در بسیاری از [[غزوهها]] از جمله در [[غزوه خیبر]] و [[فتح مکه]] و سایر [[غزوات]] شرکت جست و نیز در [[صلح حدیبیه]] و [[بیعت رضوان]] حضور داشت. او در [[شهر مدینه]] ساکن شد؛ اما پس از [[فتح]] [[بصره]]، به آنجا [[نقل]] مکان کرد و در آنجا ساکن شد. وی در [[فتح]] [[خراسان]] و دیگر شهرهای [[ایران]] در زمان [[خلافت عثمان]] جزو [[مجاهدان]] [[سپاه اسلام]] بود و پس از [[گسترش اسلام]] به تمام نواحی [[ایران]]، در [[شهر]] [[مرو]] (از توابع [[خراسان]]) ساکن شد و [[عاقبت]] در زمان [[حکومت]] [[یزید بن معاویه]] در همان دیار درگذشت. و همانجا به [[خاک]] سپرده شد و فرزندانش نیز در [[مرو]] ماندگار شدند<ref>ر. ک: اسد الغابه، ج۱، ص۱۷۵؛ الاصابه، ج۱، ص۲۸۶ و تهذیب التهذیب، ج۱، ص۴۵۲.</ref>. | بُریده در [[وطن]] خود (نزدیک [[مدینه]]) ماند و پس از [[جنگ احد]] به [[مدینه]] آمد و در بسیاری از [[غزوهها]] از جمله در [[غزوه خیبر]] و [[فتح مکه]] و سایر [[غزوات]] شرکت جست و نیز در [[صلح حدیبیه]] و [[بیعت رضوان]] حضور داشت. او در [[شهر مدینه]] ساکن شد؛ اما پس از [[فتح]] [[بصره]]، به آنجا [[نقل]] مکان کرد و در آنجا ساکن شد. وی در [[فتح]] [[خراسان]] و دیگر شهرهای [[ایران]] در زمان [[خلافت عثمان]] جزو [[مجاهدان]] [[سپاه اسلام]] بود و پس از [[گسترش اسلام]] به تمام نواحی [[ایران]]، در [[شهر]] [[مرو]] (از توابع [[خراسان]]) ساکن شد و [[عاقبت]] در زمان [[حکومت]] [[یزید بن معاویه]] در همان دیار درگذشت. و همانجا به [[خاک]] سپرده شد و فرزندانش نیز در [[مرو]] ماندگار شدند<ref>ر. ک: اسد الغابه، ج۱، ص۱۷۵؛ الاصابه، ج۱، ص۲۸۶ و تهذیب التهذیب، ج۱، ص۴۵۲.</ref>. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
== بُریده و [[اعتراض]] به [[خلافت ابوبکر]] == | == بُریده و [[اعتراض]] به [[خلافت ابوبکر]] == | ||
هنگامی که [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} مشغول [[غسل]] و [[کفن]] [[پیکر مطهر رسول خدا]] {{صل}} بود. جمعی در [[سقیفه بنی ساعده]] [[اجتماع]] کردند و با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند، [[بریدة بن حصیب]] در آن روز در [[مدینه]] نبود (چون از پرچمداران [[سپاه]] اُسامه در بیرون [[شهر]] بود)<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۶۰.</ref> به محض ورود به [[شهر]] با خبر شد که [[مردم]] با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کرده و او را به [[جانشینی پیامبر]] {{صل}} برگزیدهاند. فورا به [[منزل]] [[عمران بن حصین]] رفت و به او گفت: ای [[عمران بن حصین]]، دیدی [[مردم]] آنچه از [[پیامبر خدا]] {{صل}} درباره [[حضرت علی]] {{ع}} در باغ و بستان [[بنی فلان]] از [[انصار]] شنیده بودند، چه زود فراموش کردند! آیا یادت هست که در آن باغ هر کس وارد میشد و به [[رسول خدا]] {{صل}} [[سلام]] میکرد، [[حضرت]] پس از جواب [[سلام]]، به او میفرمود: | هنگامی که [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} مشغول [[غسل]] و [[کفن]] [[پیکر مطهر رسول خدا]] {{صل}} بود. جمعی در [[سقیفه بنی ساعده]] [[اجتماع]] کردند و با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند، [[بریدة بن حصیب]] در آن روز در [[مدینه]] نبود (چون از پرچمداران [[سپاه]] اُسامه در بیرون [[شهر]] بود)<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۶۰.</ref> به محض ورود به [[شهر]] با خبر شد که [[مردم]] با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کرده و او را به [[جانشینی پیامبر]] {{صل}} برگزیدهاند. فورا به [[منزل]] [[عمران بن حصین]] رفت و به او گفت: ای [[عمران بن حصین]]، دیدی [[مردم]] آنچه از [[پیامبر خدا]] {{صل}} درباره [[حضرت علی]] {{ع}} در باغ و بستان [[بنی فلان]] از [[انصار]] شنیده بودند، چه زود فراموش کردند! آیا یادت هست که در آن باغ هر کس وارد میشد و به [[رسول خدا]] {{صل}} [[سلام]] میکرد، [[حضرت]] پس از جواب [[سلام]]، به او میفرمود: «بر [[علی بن ابی طالب]] که [[امیر مؤمنان]] است، [[سلام]] کن». همه [[سلام]] کردند و کسی جز [[عمر بن خطاب]] [[اعتراض]] نکرد که: آیا این [[سلام بر حضرت]] [[علی]] {{ع}} به عنوان [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به [[دستور]] خداست یا به [[دستور]] [[رسول خدا]]؟ [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: «این [[دستور]] هم از جانب خداست و هم از جانب [[رسول]] خداست». ای [[عمران بن حصین]]، آیا این داستان را به یاد داری؟ | ||
[[عمران بن حصین]] گفت: آری چنین روزی را به یاد دارم. بُریده گفت: پس اکنون برخیز با هم نزد [[ابوبکر]] برویم و سؤال کنیم: آیا پس از این داستان، خبر و [[دستور]] جدیدی از [[پیامبر]] {{صل}} شنیده است که ما از آن بیخبریم؟ چرا که اگر او خبری را نشنیده باشد، به [[پیامبر]] [[دروغ]] نمیبندد و به ما نیز [[دروغ]] نمیگوید. بُریده و [[عمران بن حصین]] با هم نزد [[ابوبکر]] رفتند و موضوع [[سلام]] بر [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} در باغ یکی از [[انصار]] را یادآور شدند و گفتند: در آن روز خودت به [[علی]] {{ع}} به عنوان [[امیرالمؤمنین]] [[سلام]] کردی، دیگر سزاوار نیست کس دیگری بر او [[امارت]] و [[حکومت]] کند! آیا بعد از آن، [[دستور]] جدیدی از [[پیامبر خدا]] {{صل}} شنیدهای که ما از آن بی خبریم؟ | [[عمران بن حصین]] گفت: آری چنین روزی را به یاد دارم. بُریده گفت: پس اکنون برخیز با هم نزد [[ابوبکر]] برویم و سؤال کنیم: آیا پس از این داستان، خبر و [[دستور]] جدیدی از [[پیامبر]] {{صل}} شنیده است که ما از آن بیخبریم؟ چرا که اگر او خبری را نشنیده باشد، به [[پیامبر]] [[دروغ]] نمیبندد و به ما نیز [[دروغ]] نمیگوید. بُریده و [[عمران بن حصین]] با هم نزد [[ابوبکر]] رفتند و موضوع [[سلام]] بر [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} در باغ یکی از [[انصار]] را یادآور شدند و گفتند: در آن روز خودت به [[علی]] {{ع}} به عنوان [[امیرالمؤمنین]] [[سلام]] کردی، دیگر سزاوار نیست کس دیگری بر او [[امارت]] و [[حکومت]] کند! آیا بعد از آن، [[دستور]] جدیدی از [[پیامبر خدا]] {{صل}} شنیدهای که ما از آن بی خبریم؟ | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
[[ابوبکر]] گفت: راست میگویید، اما [[مسلمانان]] مرا [[انتخاب]] و با من [[بیعت]] کردهاند و من هم از [[رأی]] آنها [[پیروی]] میکنم. | [[ابوبکر]] گفت: راست میگویید، اما [[مسلمانان]] مرا [[انتخاب]] و با من [[بیعت]] کردهاند و من هم از [[رأی]] آنها [[پیروی]] میکنم. | ||
بُریده گفت: | بُریده گفت: «نه، [[سوگند]] به [[خدا]] برای شما و دیگر [[مسلمانان]] سزاوار نیست که با [[پیامبر خدا]] {{صل}} به [[مخالفت]] کنید»، باید [[امامت]] و [[ولایت]] را به [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} از واگذار کنید. چون سخن به اینجا رسید، [[ابوبکر]] گفت: باید با [[عمر]] در این باره [[مذاکره]] کنیم. وقتی [[عمر]] آمد، و از [[اعتراض]] بُریده باخبر شد، گفت درست است، اما: «هیچگاه [[نبوت]] و [[سلطنت]] در یک [[خانواده]] جمع نمیشود!». | ||
بُریده که مردی دانای به [[قرآن]] و پرجرئت در گفتار بود، گفت: ای [[عمر]]، چرا بر خلاف [[منطق]] [[قرآن]] سخن میگویی؟ مگر نمیدانی [[خداوند]] این ادعای تو را [[اشتباه]] و [[خطا]] خوانده و میفرماید: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}<ref>«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟ بیگمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref>. [[عمر]] از شنیدن سخن بُریده سخت برآشفت و گفت: شما دو نفر آمدهاند تا بین [[امت]] [[تفرقه]] و [[شورش]] برپا کنید، [[راوی]] میگوید: هیچ وقت [[عمر]] را مثل آن روز عصبانی و [[خشمگین]] ندیدم<ref>بحار الانوار، ج۳۷، ص۳۰۹.</ref>. | بُریده که مردی دانای به [[قرآن]] و پرجرئت در گفتار بود، گفت: ای [[عمر]]، چرا بر خلاف [[منطق]] [[قرآن]] سخن میگویی؟ مگر نمیدانی [[خداوند]] این ادعای تو را [[اشتباه]] و [[خطا]] خوانده و میفرماید: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}<ref>«یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟ بیگمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref>. [[عمر]] از شنیدن سخن بُریده سخت برآشفت و گفت: شما دو نفر آمدهاند تا بین [[امت]] [[تفرقه]] و [[شورش]] برپا کنید، [[راوی]] میگوید: هیچ وقت [[عمر]] را مثل آن روز عصبانی و [[خشمگین]] ندیدم<ref>بحار الانوار، ج۳۷، ص۳۰۹.</ref>. | ||
در [[نقلی]] دیگر آمده که [[ابوبکر]] به بُریده گفت: [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: | در [[نقلی]] دیگر آمده که [[ابوبکر]] به بُریده گفت: [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: «برای [[خاندان]] من [[خلافت]] و [[نبوت]] جمع نمیشود» و بُریده جواب او را به [[آیه]] فوق داد<ref>بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۷۶.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref> | ||
== شکایتی که سبب [[حب علی]] {{ع}} شد == | == شکایتی که سبب [[حب علی]] {{ع}} شد == | ||
[[ابن ابی الحدید]] از بُریده [[نقل]] میکند: [[رسول خدا]] {{صل}}، [[حضرت علی]] {{ع}} را در سریهای<ref>سریه: به گروهی گفته میشود که بدون حضور پیامبر {{صل}} را به سوی دشمن میرفتند.</ref> و [[خالد بن ولید]] را در سریه دیگری قرار داد و هر دو سریه را به جانب [[یمن]] برای [[دعوت]] [[مردم]] آن دیار به [[اسلام]] اعزام نمود<ref>در همین مأموریت بود که رسول خدا {{صل}} به حضرت علی {{ع}} و سفارش کرد مردم را به اسلام فراخواند و به او فرمود: {{متن حدیث|وایم الله لأن یهدی الله علی یدیک رجلا خیر لک مماطلقت علیه الشمس وقبت}}؛ سوگند به خدا اگر یک نفر به دست تو هدایت شود بهتر است از آنچه خورشید بر آن طلوع کند و غروب نماید، بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۶۱.</ref> و به هر دو سریه فرمود: | [[ابن ابی الحدید]] از بُریده [[نقل]] میکند: [[رسول خدا]] {{صل}}، [[حضرت علی]] {{ع}} را در سریهای<ref>سریه: به گروهی گفته میشود که بدون حضور پیامبر {{صل}} را به سوی دشمن میرفتند.</ref> و [[خالد بن ولید]] را در سریه دیگری قرار داد و هر دو سریه را به جانب [[یمن]] برای [[دعوت]] [[مردم]] آن دیار به [[اسلام]] اعزام نمود<ref>در همین مأموریت بود که رسول خدا {{صل}} به حضرت علی {{ع}} و سفارش کرد مردم را به اسلام فراخواند و به او فرمود: {{متن حدیث|وایم الله لأن یهدی الله علی یدیک رجلا خیر لک مماطلقت علیه الشمس وقبت}}؛ سوگند به خدا اگر یک نفر به دست تو هدایت شود بهتر است از آنچه خورشید بر آن طلوع کند و غروب نماید، بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۶۱.</ref> و به هر دو سریه فرمود: «اگر شما دو گروه با هم جمع شدید، [[فرمانده]] کل هر دو گروه [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} است، اما اگر از هم جدا بودید، [[فرماندهی]] یکی از آن گروه با [[علی]] {{ع}} و دیگری با [[خالد بن ولید]] است»؛ اما چون در [[یمن]] همه در قالب یک [[سپاه]] در آمدند، [[فرماندهی سپاه]] را [[حضرت علی]] {{ع}} به عهده گرفت و پس از [[پیروزی]] بر [[اهل یمن]] و به دست آوردن [[غنایم]] [[جنگی]] از [[اموال]] و [[اسیران]]، در این میان [[حضرت علی]] {{ع}} از [[غنایم]] [[جنگی]] جارهای را برای خود برداشت. [[خالد بن ولید]] چون این کار را خوش نداشت به چهار نفر از جمله [[بریده اسلمی]] که همراه آن [[سپاه]] بود، گفت: شما به نزد [[رسول خدا]] {{صل}} بروید و این موضوع را به عرض او برسانید و بگویید: [[علی]] {{ع}} چنین کرد. پس از بازگشت [[سپاه]] از [[یمن]]، ُبُریده و همراهان زودتر از همه [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} رسیدند، یکی از آنها عرض کرد: [[حضرت علی]] {{ع}} چنین و چنان کرد و از [[غنایم]]، جاریه ای برای خود برداشت! [[رسول خدا]] {{صل}} چون واقف به [[شأن]] [[حضرت علی]] {{ع}} بود و میدانست اگر [[علی]] کاری کرده بر وفق [[موازین]] بوده است و مرتکب خلاف نمیشود، لذا از آن شخص معترض روی برتافت، دیگری پیش آمد باز همین موضوع را تکرار کرد و [[حضرت]] از او نیز روی برتافت، در آخر بُریده جلو آمد و گفت: [[حضرت علی]] {{ع}} از [[غنایم]] [[یمن]]، جاریهای برای خود برداشت. [[حضرت]] در این نوبت به [[غضب]] رفت به طوری که رنگ صورتش سرخ گردید و فرمود: «[[علی]] را نزد من فراخوانید (چندین بار تکرار کرد) بعد فرمود: همانا [[علی]] از من است و من از [[علی]] و همانا سهم او از [[خمس]] [[غنایم]]، بیش از آن است که او برداشته، او [[پیشوا]] و ولی هر مؤمنی بعد از من است»<ref>{{متن حدیث|دَعُوا لِي عَلِيّاً يُكَرِّرُهَا إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْ عَلِيٍّ وَ إِنَّ حَظَّهُ فِي الْخُمُسِ أَكْثَرُ مِمَّا أَخَذَ وَ هُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي}}؛ بحارالانوار، ج۴۰، ص۸۳.</ref>. | ||
* طبق [[نقل]] [[شیخ مفید]] در [[ارشاد]] [[رسول خدا]] {{صل}} بُریده را مورد [[عتاب]] و [[سرزنش]] قرار داد و فرمود: | * طبق [[نقل]] [[شیخ مفید]] در [[ارشاد]] [[رسول خدا]] {{صل}} بُریده را مورد [[عتاب]] و [[سرزنش]] قرار داد و فرمود: «وای بر تو ای بُریده، خبری را که آوردی سبب [[نفاق]] است، همانا [[علی بن ابی طالب]] مانند من است، هر چه از [[غنائم]] برای من [[حلال]] است برای [[علی]] نیز [[حلال]] است، همانا [[علی بن ابی طالب]] [[بهترین]] [[مردم]] برای تو و [[قوم]] تو است، و او [[بهترین]] [[جانشین]] است که بعد از من برای تمام امتم قرار دادم، ای بُریده، از [[بغض]] و [[کینه]] [[علی]] {{ع}} برحذر باش که مورد [[بغض]] [[خداوند]] خواهی بود»<ref>{{متن حدیث|وَيْحَكَ يَا بُرَيْدَةُ أَحْدَثْتَ نِفَاقاً إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَحِلُّ لَهُ مِنَ اَلْفَيْءِ مَا يَحِلُّ لِي إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ خَيْرُ اَلنَّاسِ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُ بَعْدِي لِكَافَّةِ أُمَّتِي يَا بُرَيْدَةُ اِحْذَرْ أَنْ تُبْغِضَ عَلِيّاً فَيُبْغِضَكَ اَللَّهُ }}</ref> | ||
* بُریده میگوید: پس از شنیدن این کلمات از [[رسول خدا]] {{صل}} [[آرزو]] میکردم [[زمین]] باز شود و مرا ببلعد، آنگاه به [[رسول خدا]] {{صل}} و از روی [[شرم]] و [[حیا]] عرض کردم: پناه به [[خدا]] میبرم از [[خشم]] و [[غضب]] [[خدا]] و رسولش، ای [[پیامبر خدا]]، برایم [[طلب]] [[مغفرت]] کنید و تا ابد هرگز [[علی]] را [[دشمن]] نمیگیرم و دیگر درباره او سخنی نمیگویم مگر به [[خیر و خوبی]]. [[رسول خدا]] {{صل}} برای بُریده [[طلب]] [[مغفرت]] کرد <ref>ارشد مفید، ج۱، ص۱۶۱ و بحارالانوار، ج۲۱، ص۳۵۸.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۶.</ref> | * بُریده میگوید: پس از شنیدن این کلمات از [[رسول خدا]] {{صل}} [[آرزو]] میکردم [[زمین]] باز شود و مرا ببلعد، آنگاه به [[رسول خدا]] {{صل}} و از روی [[شرم]] و [[حیا]] عرض کردم: پناه به [[خدا]] میبرم از [[خشم]] و [[غضب]] [[خدا]] و رسولش، ای [[پیامبر خدا]]، برایم [[طلب]] [[مغفرت]] کنید و تا ابد هرگز [[علی]] را [[دشمن]] نمیگیرم و دیگر درباره او سخنی نمیگویم مگر به [[خیر و خوبی]]. [[رسول خدا]] {{صل}} برای بُریده [[طلب]] [[مغفرت]] کرد <ref>ارشد مفید، ج۱، ص۱۶۱ و بحارالانوار، ج۲۱، ص۳۵۸.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۶.</ref> | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
* [[سعد بن مالک بن وهیب بن عبد مناف بن زهرة]] مشهور به [[سعد بن أبی وقاص الزهری]] | * [[سعد بن مالک بن وهیب بن عبد مناف بن زهرة]] مشهور به [[سعد بن أبی وقاص الزهری]] | ||
* [[سلمان بن الإسلام]] مشهور به [[سلمان فارسی]] | * [[سلمان بن الإسلام]] مشهور به [[سلمان فارسی]] | ||
* [[عائشة بنت عبد الله بن عثمان بن عامر]] مشهور به [[عائشة بنت | * [[عائشة بنت عبد الله بن عثمان بن عامر]] مشهور به [[عائشة بنت ابیبکر]] | ||
* [[عبد الله بن زید بن ثعلبة بن عبد ربه]] مشهور به [[عبد الله بن زید الأنصاری]] | * [[عبد الله بن زید بن ثعلبة بن عبد ربه]] مشهور به [[عبد الله بن زید الأنصاری]] | ||
* [[عبد الله بن عثمان بن عامر بن عمرو بن کعب]] مشهور به [[ | * [[عبد الله بن عثمان بن عامر بن عمرو بن کعب]] مشهور به [[ابوبکر بن ابیقحافه]] | ||
* [[عبد الله بن عمر بن الخطاب بن نفیل]] مشهور به [[عبد الله بن عمر العدوی]] | * [[عبد الله بن عمر بن الخطاب بن نفیل]] مشهور به [[عبد الله بن عمر العدوی]] | ||
* [[عبد الله بن قیس بن سلیم بن حضار بن حرب]] مشهور به [[عبد الله بن قیس الأشعری]] | * [[عبد الله بن قیس بن سلیم بن حضار بن حرب]] مشهور به [[عبد الله بن قیس الأشعری]] | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
{{صحابه انصار}} | {{صحابه انصار}} | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] | |||
[[رده:اصحاب امام علی]] | [[رده:اصحاب امام علی]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده: | [[رده:بنیاسلم]] | ||
[[رده:مدنیان]] | [[رده:مدنیان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۴
بریدة بن حصیب اسلمی | |
---|---|
نام کامل | بریده بن حصیب بن عبد الله بن الحارث بن الأعرج بن سعد بن رزاح بن عدی بن سهم بن مازن اسلمی |
جنسیت | مرد |
کنیه |
|
لقب | بریده |
از قبیله | بنیاسلم |
پدر | حصیب بن عبدالله بن حارث اسلمی |
پسر | |
محل زندگی | |
درگذشت | ۶۳ هجری |
محل آرامگاه | مرو |
از اصحاب | |
حضور در جنگ | |
فعالیتهای او | عدم بیعت با ابوبکر |
مشخصات حدیثی | |
مشایخ او | |
راویان از او | |
نسب
«ابوسهل»، «ابوساسان»، «ابوعبدالله»، «ابوالحصیب» بریده بن حصیب بن عبد الله بن الحارث بن الأعرج بن سعد بن رزاح بن عدی بن سهم بن مازن اسلمی، (یا: عامر) مدنی مشهور به بریدة بن حصیب اسلمی او از روات حدیث است. نام وی در شمار صحابیان ذکر شده است. در مدینه، مرو، بصره زندگی میکرد و در مرو درگذشت.[۱]
این بریده به احتمال بسیار غیر از بریده اسلمی باشد که در صفین به شهادت رسید؛ زیرا ابن حصیب در مرو درگذشت.
مقدمه
بُریده فرزند حصیب بن عبدالله بن حارث اسلمی و کنیهاش را «ابو عبدالله» یا «ابو سهل» یا «ابو الحصیب» و «ابوساسان» گفتهاند. برخی نام او را «عامر» و لقب او را «بُریده» گفتهاند.
موقعی که رسول خدا (ص) در زمان هجرت عازم مدینه بود به محلی به نام «غمیم» رسید در آنجا بُریده و حدود هشتاد نفر از همراهانش به پیامبر اسلام (ص) ایمان آورده و نماز عشاء را به امامت پیامبر خدا (ص) به جای آوردند.
بُریده در وطن خود (نزدیک مدینه) ماند و پس از جنگ احد به مدینه آمد و در بسیاری از غزوهها از جمله در غزوه خیبر و فتح مکه و سایر غزوات شرکت جست و نیز در صلح حدیبیه و بیعت رضوان حضور داشت. او در شهر مدینه ساکن شد؛ اما پس از فتح بصره، به آنجا نقل مکان کرد و در آنجا ساکن شد. وی در فتح خراسان و دیگر شهرهای ایران در زمان خلافت عثمان جزو مجاهدان سپاه اسلام بود و پس از گسترش اسلام به تمام نواحی ایران، در شهر مرو (از توابع خراسان) ساکن شد و عاقبت در زمان حکومت یزید بن معاویه در همان دیار درگذشت. و همانجا به خاک سپرده شد و فرزندانش نیز در مرو ماندگار شدند[۲].
بُریده پس از رحلت رسول گرامی اسلام (ص) همواره از ارادتمندان و حامیان امیرالمؤمنین علی (ع) و خاندان رسالت بود، و پس از قتل عثمان در زمره کسانی که با حضرت علی (ع) تا پای جان بیعت کردند قرار گرفت[۳][۴]
شرکت بُریده در تجهیز حضرت فاطمه (ع)
بُریده در تمام شرایط طاقتفرسایی که پس از رحلت پیامبر اسلام بر امیرالمؤمنین (ع) و اولاد معصومش گذشت، ثابت قدم ماند و از حمایت و فداکاری لازم دریغ نکرد و لذا از افراد سر و خفای خاندان پیامبر شد تا جایی که در نماز بر جنازه فاطمه زهرا (ع) و دفن پیکر مطهر آن حضرت که بسیار مخفیانه و محرمانه آنجام شد، حضور داشت[۵].
علامه مجلسی از روضة الواعظین نقل میکند که: وقتی فاطمه زهرا (ع) در بستر بیماری قرار گرفت به علی (ع) وصیت کرد که جنازه او را شبانه غسل داده و نماز بخواند و شبانه به خاک بسپارد و هیچ کس از افرادی که به او ظلم کردهاند بر جنازهاش حاضر نشوند. پس از آنکه فاطمه زهرا (ع) از دنیا رفت تمام اهل مدینه یک صدا گریستند و صدای ضجه و ناله زنان بنی هاشم خانه فاطمه (ع) را فرا گرفت و فوج فوج مردم مدینه برای تسلیت به خانه علی (ع) میآمدند، و در حالی که حسن و حسین در جلو پدر میگریستند، حاضرین را خوش آمد میگفت، ولی همه منتظر شرکت در تشییع جنازه یادگار پیامبر خدا (ص) بودند؛ اما ابوذر به دستور حضرت علی (ع) از خانه بیرون آمد و اعلام کرد همه به خانههایشان بروند، زیرا تشییع جنازه به تأخیر افتاده است. همه مردم به خانههای خود رفتند تا فردا صبح برای تشییع جنازه و نماز و دفن حاضر شوند. اما پس از گذشت پاسی از شب که همه چشمها به خواب رفت، امیر مؤمنان (ع) طبق وصیت فاطمه (ع) با جمع اندکی بر پیکر مطهر دخت پیامبر (ص) نماز خواند و محرمانه جنازه آن مظلومه تاریخ را به خاک سپرد، تشییع کنندگان و نمازگزاران و همراهان حضرت علی (ع) غیر از دو کودک خردسال فاطمه یعنی حسن و حسین (ع) عبارت بودند از: عباس، عمار یاسر، مقداد، ابوذر، سلمان، زبیر، عقیل، بریدة بن حصیب اسلمی و تعدادی از بنی هاشم و خواص آنان.
امام علی (ع) تعداد هفت قبر در اطراف قبر فاطمه (ع) درست کرد تا قبر او شناخته نشود. و برخی از خواص گفتهاند: قبر فاطمه (ع) را با زمین هموار کرد تا شناخته نشود[۶].
آری بُریده نیز چون سلمان و ابوذر و مقداد از محارم اسرار خاندان پیامبر (ص) بود [۷]
بُریده و اعتراض به خلافت ابوبکر
هنگامی که امیرالمؤمنین علی (ع) مشغول غسل و کفن پیکر مطهر رسول خدا (ص) بود. جمعی در سقیفه بنی ساعده اجتماع کردند و با ابوبکر بیعت کردند، بریدة بن حصیب در آن روز در مدینه نبود (چون از پرچمداران سپاه اُسامه در بیرون شهر بود)[۸] به محض ورود به شهر با خبر شد که مردم با ابوبکر بیعت کرده و او را به جانشینی پیامبر (ص) برگزیدهاند. فورا به منزل عمران بن حصین رفت و به او گفت: ای عمران بن حصین، دیدی مردم آنچه از پیامبر خدا (ص) درباره حضرت علی (ع) در باغ و بستان بنی فلان از انصار شنیده بودند، چه زود فراموش کردند! آیا یادت هست که در آن باغ هر کس وارد میشد و به رسول خدا (ص) سلام میکرد، حضرت پس از جواب سلام، به او میفرمود: «بر علی بن ابی طالب که امیر مؤمنان است، سلام کن». همه سلام کردند و کسی جز عمر بن خطاب اعتراض نکرد که: آیا این سلام بر حضرت علی (ع) به عنوان امیرالمؤمنین (ع) به دستور خداست یا به دستور رسول خدا؟ پیامبر خدا (ص) فرمود: «این دستور هم از جانب خداست و هم از جانب رسول خداست». ای عمران بن حصین، آیا این داستان را به یاد داری؟
عمران بن حصین گفت: آری چنین روزی را به یاد دارم. بُریده گفت: پس اکنون برخیز با هم نزد ابوبکر برویم و سؤال کنیم: آیا پس از این داستان، خبر و دستور جدیدی از پیامبر (ص) شنیده است که ما از آن بیخبریم؟ چرا که اگر او خبری را نشنیده باشد، به پیامبر دروغ نمیبندد و به ما نیز دروغ نمیگوید. بُریده و عمران بن حصین با هم نزد ابوبکر رفتند و موضوع سلام بر امیرالمؤمنین علی (ع) در باغ یکی از انصار را یادآور شدند و گفتند: در آن روز خودت به علی (ع) به عنوان امیرالمؤمنین سلام کردی، دیگر سزاوار نیست کس دیگری بر او امارت و حکومت کند! آیا بعد از آن، دستور جدیدی از پیامبر خدا (ص) شنیدهای که ما از آن بی خبریم؟
ابوبکر تصدیق کرد که آن روز را به یاد میآورم.
بُریده گفت: بنابراین چگونه کسی سزاوار حکومت بر امیرالمؤمنین (ع) است با این که پیامبر خدا (ص) او را امیر بر مؤمنان قرار داده است؟
ابوبکر گفت: راست میگویید، اما مسلمانان مرا انتخاب و با من بیعت کردهاند و من هم از رأی آنها پیروی میکنم.
بُریده گفت: «نه، سوگند به خدا برای شما و دیگر مسلمانان سزاوار نیست که با پیامبر خدا (ص) به مخالفت کنید»، باید امامت و ولایت را به علی بن ابی طالب (ع) از واگذار کنید. چون سخن به اینجا رسید، ابوبکر گفت: باید با عمر در این باره مذاکره کنیم. وقتی عمر آمد، و از اعتراض بُریده باخبر شد، گفت درست است، اما: «هیچگاه نبوت و سلطنت در یک خانواده جمع نمیشود!».
بُریده که مردی دانای به قرآن و پرجرئت در گفتار بود، گفت: ای عمر، چرا بر خلاف منطق قرآن سخن میگویی؟ مگر نمیدانی خداوند این ادعای تو را اشتباه و خطا خوانده و میفرماید: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا﴾[۹]. عمر از شنیدن سخن بُریده سخت برآشفت و گفت: شما دو نفر آمدهاند تا بین امت تفرقه و شورش برپا کنید، راوی میگوید: هیچ وقت عمر را مثل آن روز عصبانی و خشمگین ندیدم[۱۰].
در نقلی دیگر آمده که ابوبکر به بُریده گفت: رسول خدا (ص) فرمودند: «برای خاندان من خلافت و نبوت جمع نمیشود» و بُریده جواب او را به آیه فوق داد[۱۱][۱۲]
شکایتی که سبب حب علی (ع) شد
ابن ابی الحدید از بُریده نقل میکند: رسول خدا (ص)، حضرت علی (ع) را در سریهای[۱۳] و خالد بن ولید را در سریه دیگری قرار داد و هر دو سریه را به جانب یمن برای دعوت مردم آن دیار به اسلام اعزام نمود[۱۴] و به هر دو سریه فرمود: «اگر شما دو گروه با هم جمع شدید، فرمانده کل هر دو گروه علی بن ابی طالب (ع) است، اما اگر از هم جدا بودید، فرماندهی یکی از آن گروه با علی (ع) و دیگری با خالد بن ولید است»؛ اما چون در یمن همه در قالب یک سپاه در آمدند، فرماندهی سپاه را حضرت علی (ع) به عهده گرفت و پس از پیروزی بر اهل یمن و به دست آوردن غنایم جنگی از اموال و اسیران، در این میان حضرت علی (ع) از غنایم جنگی جارهای را برای خود برداشت. خالد بن ولید چون این کار را خوش نداشت به چهار نفر از جمله بریده اسلمی که همراه آن سپاه بود، گفت: شما به نزد رسول خدا (ص) بروید و این موضوع را به عرض او برسانید و بگویید: علی (ع) چنین کرد. پس از بازگشت سپاه از یمن، ُبُریده و همراهان زودتر از همه خدمت رسول خدا (ص) رسیدند، یکی از آنها عرض کرد: حضرت علی (ع) چنین و چنان کرد و از غنایم، جاریه ای برای خود برداشت! رسول خدا (ص) چون واقف به شأن حضرت علی (ع) بود و میدانست اگر علی کاری کرده بر وفق موازین بوده است و مرتکب خلاف نمیشود، لذا از آن شخص معترض روی برتافت، دیگری پیش آمد باز همین موضوع را تکرار کرد و حضرت از او نیز روی برتافت، در آخر بُریده جلو آمد و گفت: حضرت علی (ع) از غنایم یمن، جاریهای برای خود برداشت. حضرت در این نوبت به غضب رفت به طوری که رنگ صورتش سرخ گردید و فرمود: «علی را نزد من فراخوانید (چندین بار تکرار کرد) بعد فرمود: همانا علی از من است و من از علی و همانا سهم او از خمس غنایم، بیش از آن است که او برداشته، او پیشوا و ولی هر مؤمنی بعد از من است»[۱۵].
- طبق نقل شیخ مفید در ارشاد رسول خدا (ص) بُریده را مورد عتاب و سرزنش قرار داد و فرمود: «وای بر تو ای بُریده، خبری را که آوردی سبب نفاق است، همانا علی بن ابی طالب مانند من است، هر چه از غنائم برای من حلال است برای علی نیز حلال است، همانا علی بن ابی طالب بهترین مردم برای تو و قوم تو است، و او بهترین جانشین است که بعد از من برای تمام امتم قرار دادم، ای بُریده، از بغض و کینه علی (ع) برحذر باش که مورد بغض خداوند خواهی بود»[۱۶]
- بُریده میگوید: پس از شنیدن این کلمات از رسول خدا (ص) آرزو میکردم زمین باز شود و مرا ببلعد، آنگاه به رسول خدا (ص) و از روی شرم و حیا عرض کردم: پناه به خدا میبرم از خشم و غضب خدا و رسولش، ای پیامبر خدا، برایم طلب مغفرت کنید و تا ابد هرگز علی را دشمن نمیگیرم و دیگر درباره او سخنی نمیگویم مگر به خیر و خوبی. رسول خدا (ص) برای بُریده طلب مغفرت کرد [۱۷][۱۸]
مشایخ در روایت
- أم عبد الله بن بریدة مشهور به أم عبد الله بن بریدة
- خالد بن الولید بن المغیرة بن عبد الله مشهور به خالد بن الولید المخزومی
- سعد بن مالک بن وهیب بن عبد مناف بن زهرة مشهور به سعد بن أبی وقاص الزهری
- سلمان بن الإسلام مشهور به سلمان فارسی
- عائشة بنت عبد الله بن عثمان بن عامر مشهور به عائشة بنت ابیبکر
- عبد الله بن زید بن ثعلبة بن عبد ربه مشهور به عبد الله بن زید الأنصاری
- عبد الله بن عثمان بن عامر بن عمرو بن کعب مشهور به ابوبکر بن ابیقحافه
- عبد الله بن عمر بن الخطاب بن نفیل مشهور به عبد الله بن عمر العدوی
- عبد الله بن قیس بن سلیم بن حضار بن حرب مشهور به عبد الله بن قیس الأشعری
- عبد الله بن مسعود بن حبیب بن شمخ مشهور به عبد الله بن مسعود
- علی بن أبی طالب بن عبد المطلب بن هاشم مشهور به علی بن أبی طالب الهاشمی
- عمر بن الخطاب بن نفیل بن عبد العزی مشهور به عمر بن الخطاب العدوی
- لاحق بن حمید بن سعید بن خالد بن کثیر مشهور به لاحق بن حمید السدوسی
- معاذ بن جبل بن عمرو بن أوس بن عائذ مشهور به معاذ بن جبل الأنصاری
- هند بنت حذیفة بن المغیرة بن عبد الله مشهور به أم سلمة زوج النبی
- ماعز بن مالک مشهور به ماعز بن مالک الأسلمی [۱۹]
روایتکنندگان از او
- بشیر بن مهاجر مشهور به بشیر بن المهاجر الغنوی
- بشیر بن نهیک مشهور به بشیر بن نهیک السدوسی
- جامع بن شداد مشهور به جامع بن شداد المحاربی
- سلیمان بن بریدة بن الحصیب بن عبد الله بن مشهور به سلیمان بن بریدة الأسلمی
- سهل بن عبد الله بن بریدة بن الحصیب بن عب مشهور به سهل بن عبد الله الأسلمی
- صفوان بن محرز بن زیاد مشهور به صفوان بن محرز المازنی
- طاوس بن کیسان مشهور به طاوس بن کیسان الیمانی
- عامر بن أسامة بن عمیر بن عامر بن الأقیشر مشهور به أبو الملیح بن أسامة الهذلی
- عامر بن شراحیل مشهور به عامر الشعبی
- عبد الرحمن بن جوشن مشهور به عبد الرحمن بن جوشن الغطفانی
- عبد الله بن أوس مشهور به عبد الله بن أوس الخزاعی
- عبد الله بن بریدة بن الحصیب بن عبد الله مشهور به عبد الله بن بریدة الأسلمی
- عبد الله بن عباس بن عبد المطلب بن هاشم مشهور به عبد الله بن العباس القرشی
- عبد الله بن عبد الرحمن بن عوف بن عبد عوف مشهور به أبو سلمة بن عبد الرحمن الزهری
- عبد الله بن مولة مشهور به عبد الله بن مولة القشیری
- عبید مشهور به عبید القرشی
- عطاء بن السائب بن مالک بن زید مشهور به عطاء بن السائب الثقفی
- علقمة بن مرثد مشهور به علقمة بن مرثد الحضرمی
- عمرو بن معاویة بن زید مشهور به معاویة بن عمرو البصری
- محجن بن الأدرع مشهور به محجن بن الأدرع الأسلمی
- نفیع بن الحارث مشهور به نفیع بن الحارث الهمدانی
- یحیی بن صالح بن المتوکل مشهور به یحیی بن أبی کثیر الطائی
- یزید بن جابر مشهور به یزید بن جابر الأزدی
- یزید بن عبد الرحمن بن الأسود مشهور به یزید بن عبد الرحمن الأودی
- أبو المهاجر مشهور به أبو المهاجر الدمشقی
- سفیان بن فروة بن مسعود مشهور به سفیان بن فروة الأسلمی
- عبد الله بن عمیرة بن حصن بن قیس بن ثعلبة مشهور به عبد الله بن عمیرة العجلی
- همدان مشهور به همدان برید عمر بن الخطاب
- نابل مشهور به نابل الحبشی
- أم نائلة مشهور به أم نائلة الخزاعیة
- عبد الله بن رستم مشهور به عبد الله بن رستم
- صالح بن میثم مشهور به صالح بن میثم الکوفی[۲۰]
جستارهای وابسته
- عبدالله بن بریده اسلمی (فرزند)
منابع
پانویس
- ↑ موسوعة الحدیث
- ↑ ر. ک: اسد الغابه، ج۱، ص۱۷۵؛ الاصابه، ج۱، ص۲۸۶ و تهذیب التهذیب، ج۱، ص۴۵۲.
- ↑ ص ۱۰۴، الجمل.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۳۰-۲۳۱.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۸۳، به نقل از تاریخ طبری.
- ↑ بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۸۳، به نقل از تاریخ طبری، ج۴۳، ص۱۹۲، و در برخی از سندها آمده که حضرت علی (ع) پیکر مطهر فاطمه (ع) را شبانه در خانه خود دفن کرد. همان، ج۴۳، ص۱۸۸.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۳۱-۲۳۲.
- ↑ شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۶۰.
- ↑ «یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟ بیگمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.
- ↑ بحار الانوار، ج۳۷، ص۳۰۹.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۷۶.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۴.
- ↑ سریه: به گروهی گفته میشود که بدون حضور پیامبر (ص) را به سوی دشمن میرفتند.
- ↑ در همین مأموریت بود که رسول خدا (ص) به حضرت علی (ع) و سفارش کرد مردم را به اسلام فراخواند و به او فرمود: «وایم الله لأن یهدی الله علی یدیک رجلا خیر لک مماطلقت علیه الشمس وقبت»؛ سوگند به خدا اگر یک نفر به دست تو هدایت شود بهتر است از آنچه خورشید بر آن طلوع کند و غروب نماید، بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۶۱.
- ↑ «دَعُوا لِي عَلِيّاً يُكَرِّرُهَا إِنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَ أَنَا مِنْ عَلِيٍّ وَ إِنَّ حَظَّهُ فِي الْخُمُسِ أَكْثَرُ مِمَّا أَخَذَ وَ هُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي»؛ بحارالانوار، ج۴۰، ص۸۳.
- ↑ «وَيْحَكَ يَا بُرَيْدَةُ أَحْدَثْتَ نِفَاقاً إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَحِلُّ لَهُ مِنَ اَلْفَيْءِ مَا يَحِلُّ لِي إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ خَيْرُ اَلنَّاسِ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُ بَعْدِي لِكَافَّةِ أُمَّتِي يَا بُرَيْدَةُ اِحْذَرْ أَنْ تُبْغِضَ عَلِيّاً فَيُبْغِضَكَ اَللَّهُ »
- ↑ ارشد مفید، ج۱، ص۱۶۱ و بحارالانوار، ج۲۱، ص۳۵۸.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۳۴-۲۳۶.
- ↑ موسوعة الحدیث
- ↑ موسوعة الحدیث