تفسیر اجتماعی در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'جست و جوی' به 'جستجوی') |
|||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = تفسیر اجتماعی | | موضوع مرتبط = تفسیر اجتماعی | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = تفسیر اجتماعی | ||
| مداخل مرتبط = [[تفسیر اجتماعی در علوم قرآنی]] | | مداخل مرتبط = [[تفسیر اجتماعی در علوم قرآنی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
== زمینههای پیدایش == | == زمینههای پیدایش == | ||
=== | === مشاهده نارساییها === | ||
پیدایش این گرایش تفسیری پس از آن بود که برخی [[مصلحان]]، مباحث تفسیری مرسوم و سنتی را در [[پاسخگویی]] به نیازهای [[زمان]] ناکافی دیدند. پیشوای آنان [[سیدجمال]] اسدآبادی بود که نگرشهای او [[الهام]] بخش مصلحان بیدارگر پس از او از جمله بزرگترین شاگردش، محمد عبده گردید.<ref>سید جمال جمال حوزهها، ص۳۷، ۸۸؛ نک: تفسیر وتفاسیر جدید، ص۲۱ - ۲۲، ۷۷ - ۹۰. </ref> عبده، متأثر از آرای [[سید]] [[جمال]] به [[نقد]] روش [[مفسران]] پیشین پرداخت. او همچنین قرآن را یکپارچه میدانست و بررسی [[اسباب نزول]] را از کارهای شگفت آور مییافت که به پراکنده بینی [[آیات قرآن]] میانجامد.<ref> مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۷۲. </ref> بنابر [[عقیده]] [[رشید رضا]]، [[شاگرد]] محمد عبده اکثر آنچه در کتب تفسیر آمده نظیر مباحث [[اعراب]] و [[قواعد]] و [[مجادلات]] [[کلامی]] و استخراجات و استنباطات اصولیان و فقهای مقلدمآب و نیز تأویلات متصوفه و تعصبهای صاحبان [[مذاهب]] مختلف و [[روایات]] آمیخته با [[خرافات]] [[اسرائیلی]]، خواننده را از آنچه [[هدف]] [[نزول قرآن]] است باز میدارد.<ref>المنار، ج ۱، ص۷. </ref> به عقیده او همچنین علت عمده [[انحطاط]] [[مسلمانان]]، [[شیوه]] [[تفسیر دین]] از سوی [[مذاهب چهارگانه]] و خلاصه شدن رغبت آنها به [[زندگی اخروی]] است که افزون بر نارسایی، [[فقها]] چیزهایی به آنها افزودهاند که با [[اسلام]] صحیح ربطی ندارند و باعث ایجاد شکاف در پیکر آن شدهاند،<ref>مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۵۲ - ۳۵۴. </ref> | پیدایش این گرایش تفسیری پس از آن بود که برخی [[مصلحان]]، مباحث تفسیری مرسوم و سنتی را در [[پاسخگویی]] به نیازهای [[زمان]] ناکافی دیدند. پیشوای آنان [[سیدجمال]] اسدآبادی بود که نگرشهای او [[الهام]] بخش مصلحان بیدارگر پس از او از جمله بزرگترین شاگردش، محمد عبده گردید.<ref>سید جمال جمال حوزهها، ص۳۷، ۸۸؛ نک: تفسیر وتفاسیر جدید، ص۲۱ - ۲۲، ۷۷ - ۹۰. </ref> عبده، متأثر از آرای [[سید]] [[جمال]] به [[نقد]] روش [[مفسران]] پیشین پرداخت. او همچنین قرآن را یکپارچه میدانست و بررسی [[اسباب نزول]] را از کارهای شگفت آور مییافت که به پراکنده بینی [[آیات قرآن]] میانجامد.<ref> مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۷۲. </ref> بنابر [[عقیده]] [[رشید رضا]]، [[شاگرد]] محمد عبده اکثر آنچه در کتب تفسیر آمده نظیر مباحث [[اعراب]] و [[قواعد]] و [[مجادلات]] [[کلامی]] و استخراجات و استنباطات اصولیان و فقهای مقلدمآب و نیز تأویلات متصوفه و تعصبهای صاحبان [[مذاهب]] مختلف و [[روایات]] آمیخته با [[خرافات]] [[اسرائیلی]]، خواننده را از آنچه [[هدف]] [[نزول قرآن]] است باز میدارد.<ref>المنار، ج ۱، ص۷. </ref> به عقیده او همچنین علت عمده [[انحطاط]] [[مسلمانان]]، [[شیوه]] [[تفسیر دین]] از سوی [[مذاهب چهارگانه]] و خلاصه شدن رغبت آنها به [[زندگی اخروی]] است که افزون بر نارسایی، [[فقها]] چیزهایی به آنها افزودهاند که با [[اسلام]] صحیح ربطی ندارند و باعث ایجاد شکاف در پیکر آن شدهاند،<ref>مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۵۲ - ۳۵۴. </ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
== آثار [[تفسیر اجتماعی]] == | == آثار [[تفسیر اجتماعی]] == | ||
تفسیر اجتماعی سبب اظهار [[عظمت]] [[قرآن]] و [[کشف]] مقاصد دقیق و اهداف آن، نیز آشناسازی [[انسان]] با [[حیات]] و [[سیاست]] و [[اجتماع]] <ref> التفسیر و المفسرون، معرفت ج ۲، ص۴۴۱. </ref> از مبدأ [[قرآنی]] گردید. این [[تفسیر]] توان [[تطبیق]] بین [[ظواهر قرآن]] و نظریات علمی جدید و نیز معرفی قرآن به عنوان [[کتابی]] جاوید را فراهم آورد که توان همگامی با تمامی مراحل [[زمان]] را دارد. <ref> التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۴۱. </ref> [[تفسیر علمی]] نیز از مقوله تفسیر اجتماعی جدا نیست. <ref>سید جمال جمال حوزهها، ص۸۹. </ref> کوششهای [[سید]] جمال و [[مفسران]] دیگر این سبک که همه بر پایه بازگشت به قرآن و تفسیر و برداشت [[اجتماعی]] از آن بود منشأ [[بیداری]] در سرزمینهای مختلف گردید. [[نهضت]] اصلاحی بازگشت به قرآن در دو قرن اخیر<ref>قرآن و تفسیر عصری، ص۱۰۳. </ref> مقدمه ای برای نهضتهای بیداری و [[آگاهی]] از [[تمدن اسلامی]] و [[مبارزه]] با [[استعمار]] [[غرب]] بود. <ref>قرآن اثری جاویدان، ص۵۳. </ref> | تفسیر اجتماعی سبب اظهار [[عظمت]] [[قرآن]] و [[کشف]] مقاصد دقیق و اهداف آن، نیز آشناسازی [[انسان]] با [[حیات]] و [[سیاست]] و [[اجتماع]] <ref> التفسیر و المفسرون، معرفت ج ۲، ص۴۴۱. </ref> از مبدأ [[قرآنی]] گردید. این [[تفسیر]] توان [[تطبیق]] بین [[ظواهر قرآن]] و نظریات علمی جدید و نیز معرفی قرآن به عنوان [[کتابی]] جاوید را فراهم آورد که توان همگامی با تمامی مراحل [[زمان]] را دارد. <ref> التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۴۱. </ref> [[تفسیر علمی]] نیز از مقوله تفسیر اجتماعی جدا نیست. <ref>سید جمال جمال حوزهها، ص۸۹. </ref> کوششهای [[سید]] جمال و [[مفسران]] دیگر این سبک که همه بر پایه بازگشت به قرآن و تفسیر و برداشت [[اجتماعی]] از آن بود منشأ [[بیداری]] در سرزمینهای مختلف گردید. [[نهضت]] اصلاحی بازگشت به قرآن در دو قرن اخیر<ref>قرآن و تفسیر عصری، ص۱۰۳. </ref> مقدمه ای برای نهضتهای بیداری و [[آگاهی]] از [[تمدن اسلامی]] و [[مبارزه]] با [[استعمار]] [[غرب]] بود. <ref>قرآن اثری جاویدان، ص۵۳. </ref> | ||
== | == رویارویی با مغلطهها == | ||
[[جنبش]] بازگشت به قرآن و استخراج دستورالعملهای [[زندگی]] از آن و دوری از [[افراط]] پیشین، خطر فرو افتادن در تفریطی دیگر را نیز با خود داشت که عبارت از نگرش اجتماعی صرف و تک بعدی به قرآن و [[غفلت]] از [[ابعاد معنوی]] آن بود، چنان که [[سید]] جمال که خود منادی این شیوه [[تفسیر]] بود در عین حال از آنچه او آن را [[فریبکاری]] برخی [[مصلحان]] مییافت برحذر میداشت. <ref>سیری در اندیشه سیاسی عرب، ص۸۶ - ۸۷. </ref> سید جمال بعد از آشنایی با سید احمدخان [[هندی]] دریافت که او سعی دارد مسائل ماورای طبیعی و [[غیب]] و معقول و [[معجزات]] صریح در [[قرآن]] را به نام و بهانه [[علم]] توجیه طبیعی کند و عادی جلوه دهد،<ref>نهضتهای اسلامی، ص۲۰. </ref> از این رو در مقالهای، انتقاداتی شدید درباره اندیشههای سید [[احمد]] خان مطرح کرد <ref> سید جمال جمال حوزهها، ص۸۸. </ref> و با همه اشتهاری که خود او در نواندیشی داشت خطر مغلطه و [[انحراف]] نهفته در آن را به خوبی تشخیص داد و در برابر آن ایستاد<ref>نهضتهای اسلامی، ص۲۰ - ۲۱. </ref>.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | [[جنبش]] بازگشت به قرآن و استخراج دستورالعملهای [[زندگی]] از آن و دوری از [[افراط]] پیشین، خطر فرو افتادن در تفریطی دیگر را نیز با خود داشت که عبارت از نگرش اجتماعی صرف و تک بعدی به قرآن و [[غفلت]] از [[ابعاد معنوی]] آن بود، چنان که [[سید]] جمال که خود منادی این شیوه [[تفسیر]] بود در عین حال از آنچه او آن را [[فریبکاری]] برخی [[مصلحان]] مییافت برحذر میداشت. <ref>سیری در اندیشه سیاسی عرب، ص۸۶ - ۸۷. </ref> سید جمال بعد از آشنایی با سید احمدخان [[هندی]] دریافت که او سعی دارد مسائل ماورای طبیعی و [[غیب]] و معقول و [[معجزات]] صریح در [[قرآن]] را به نام و بهانه [[علم]] توجیه طبیعی کند و عادی جلوه دهد،<ref>نهضتهای اسلامی، ص۲۰. </ref> از این رو در مقالهای، انتقاداتی شدید درباره اندیشههای سید [[احمد]] خان مطرح کرد <ref> سید جمال جمال حوزهها، ص۸۸. </ref> و با همه اشتهاری که خود او در نواندیشی داشت خطر مغلطه و [[انحراف]] نهفته در آن را به خوبی تشخیص داد و در برابر آن ایستاد<ref>نهضتهای اسلامی، ص۲۰ - ۲۱. </ref>.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:تفسیر]] | [[رده:تفسیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۶ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۱
مقدمه
تفسیر اجتماعی گرایشی در تفسیر [۱] دوره معاصر و از شاخههای تفسیر اجتهادی است [۲] که با اقبال گسترده مفسران معاصر روبهرو شده است، به طوری که کمتر تفسیری در دوران معاصر از این گرایش تهی است. در این گرایش مفسر به طرح گسترده و عمیق مباحث اجتماعی قرآن اهتمام نشان داده، میکوشد به همه آیات قرآن از زاویه طرح و حل مسائل و مشکلات اجتماعی جوامع بشری و به طور خاص جامعه مسلمانان بنگرد و به تفسیر بپردازد؛ همچنین سعی دارد با تطبیق آموزههای قرآن کریم بر مسائل اجتماعی، مشکلات و مسائل اجتماعی را بر قرآن عرضه کرده، با جستجوی راه حلها و درمان آنها، جامعه اسلامی را به سمت تحول و پیشرفت سوق دهد.
به سبب اهتمام قرآن کریم در پاسخگویی به نیازهای اجتماعی انسان و تنظیم روابط اجتماعی آحاد مردم، هیچ تفسیر قرآنی از طرح مسائل اجتماعی عاری نیست؛ اما گرایش اجتماعی در تفسیر آیات، ویژه تفاسیر معاصر است؛ زیرا طرح گسترده مباحث مختلف به ویژه مسائل کلامی، فقهی، ادبی و تاریخی در تفاسیر کهن موجب شده ابعاد اجتماعی تفسیر در آنها چنان ضعیف و کم رنگ شوند که به چشم نیایند؛ اما در تفاسیر اجتماعی معاصر مفسر میکوشد نگاه اصلی خود را به مباحث اجتماعی قرآن معطوف داشته، با خودداری از طرح مباحث غیر لازم و مسکوت گذاشتن مسائلی که قرآن کریم آنها را به تفصیل بیان نکرده است، سایر مباحث تفسیری از جمله مسائل کلامی، فقهی، تاریخی و ادبی را در حد امکان در خدمت مباحث اجتماعی قرآن درآورد.[۳].
ویژگیها و اهداف تفسیر اجتماعی
برخی محققان این امور را از ویژگیهای تفسیر اجتماعی برشمردهاند: نداشتن مشخصات تقلیدی خشک و مسائل دور از روح و حقیقت قرآن، نگرش به قرآن فارغ از تأثرات مذهبی و دوری از تحمیل گرایشهای مذهبی به آیات قرآن، داشتن دیدی نقادانه به روایات اسرائیلی، پرهیز از روایات تفسیری ضعیف و جعلی، وارد نشدن به محدوده اموری که قرآن آنها را مبهم گذاشته است از جمله حروف مقطعه، بعضی از الفاظ مبهم قرآنی و امور غیبیای که جز با روایت صحیح تفسیرپذیر نیستند، نپرداختن به جزئیات مسائل برزخ و قیامت، دوری از به کار بردن اصطلاحات علوم و فنون و فلسفه و کلام جز در حد نیاز و ضرورت، تقریب قرآن به فهم همگان و نیز برخورداری از سبک و زبانی جذاب که خواننده را به خواندن و پیگیری آن ترغیب میکند؛[۴] همچنین در مکتب تفسیر اجتماعی مفسر میکوشد میان قرآن و نظریههای صحیح و ثابت علمی هماهنگی ایجاد کند یا دست کم عدم تعارض میان قرآن و قضایای علمی را ثابت کند و به شبهات وارد بر قرآن پاسخ گوید. دیگر ویژگی تفسیر اجتماعیآزادی و اختیار گسترده بخشیدن به عقل انسان است تا در سایه آن به تدبر و اندیشه بپردازد.[۵] از طرفی، بیان سنن و نظامهای اجتماعی نهفته در قرآن، درمان مشکلات و عقب ماندگیهای امت اسلامی، تدبر در آیات قرآنی برای یافتن پاسخ پرسشهای اجتماعی واستخراج مسائل مختلف اقتصادی و سیاسی علمی و فرهنگی [۶] و مسائل مربوط به سنن اجتماعی و نظم و آبادانی [۷] و تمدن و صنعت و کوشش در وفاق دادن بین اسلام و معیارهای جدید زندگی [۸] و نظریات ثابت علمی و اثبات همگامی قرآن با تطورات زمانه و نقد شبهههای وارد شده بر قرآن با بیان روشن [۹] را میتوان از اهداف تفسیر اجتماعی معرفی کرد.
البته تفسیر اجتماعی رابطه تنگاتنگی با تفسیر ادبی معاصر دارد، به همین جهت رشیدرضا به پیروی از محمد عبده «علم به احوال بشر» را از امور لازم جهت تفسیر دانسته [۱۰] و امین خولی بهرهگیری از دانش جامعهشناسی را از مؤلفههای تفسیر ادبی مورد نظر خود معرفی کرده است.[۱۱] بر اثر بروز این گرایش تفسیری برای نخستین بار در تفسیر عبده و تکیه آن به شیوه تفسیر ادبی قرآن، بعضی محققان از این گرایش تفسیری با عنوان «شیوه ادبی ـ اجتماعی» در تفسیر یاد کرده است.[۱۲][۱۳].
زمینههای پیدایش
مشاهده نارساییها
پیدایش این گرایش تفسیری پس از آن بود که برخی مصلحان، مباحث تفسیری مرسوم و سنتی را در پاسخگویی به نیازهای زمان ناکافی دیدند. پیشوای آنان سیدجمال اسدآبادی بود که نگرشهای او الهام بخش مصلحان بیدارگر پس از او از جمله بزرگترین شاگردش، محمد عبده گردید.[۱۴] عبده، متأثر از آرای سید جمال به نقد روش مفسران پیشین پرداخت. او همچنین قرآن را یکپارچه میدانست و بررسی اسباب نزول را از کارهای شگفت آور مییافت که به پراکنده بینی آیات قرآن میانجامد.[۱۵] بنابر عقیده رشید رضا، شاگرد محمد عبده اکثر آنچه در کتب تفسیر آمده نظیر مباحث اعراب و قواعد و مجادلات کلامی و استخراجات و استنباطات اصولیان و فقهای مقلدمآب و نیز تأویلات متصوفه و تعصبهای صاحبان مذاهب مختلف و روایات آمیخته با خرافات اسرائیلی، خواننده را از آنچه هدف نزول قرآن است باز میدارد.[۱۶] به عقیده او همچنین علت عمده انحطاط مسلمانان، شیوه تفسیر دین از سوی مذاهب چهارگانه و خلاصه شدن رغبت آنها به زندگی اخروی است که افزون بر نارسایی، فقها چیزهایی به آنها افزودهاند که با اسلام صحیح ربطی ندارند و باعث ایجاد شکاف در پیکر آن شدهاند،[۱۷]
همانگونه که از دید برخی دیگر از مفسران این سبک، به هر میزان که مباحث قرائت، لغت، اعراب و مباحث کلامی و فلسفی درباره آیات گسترش یافته، اذهان مسلمانان را از هدایت وسیع و عمومی قرآن محدودتر ساخته است. چنین بود که مفسران بزرگ، عمده همّ خود را صرف یکی از جهات همچون تاریخ و سبب نزول آیات و مکی و مدنی بودن آیات و سور و اختلاف قرائات و مفسران کرده، باب تعلیمات را بر روی مردم نگشودند.[۱۸][۱۹].
اندیشه حرکت در پرتو هدایت قرآنی
مشاهده نارساییهای پیشگفته، آن مصلحان را در اندیشه جبران آن عقب ماندگیها از طریق بازگشت به قرآن [۲۰] و در پی آن، سنت صحیح[۲۱] و نیز دریافت دستورالعملهای لازم در این زمینه از قرآن برای درمان امور عملی و نه نظری محض انداخت.[۲۲] تحولات دو قرن دوازدهم و سیزدهم هجری و نهضت اصلاحی بازگشت به قرآن [۲۳] موجب بروز نگاهی نو به اسلام به عنوان دینی زنده و برخوردار از تاریخی فعال گردید که نباید آن را به جهت برخی اندیشههای گذشتگان جامد و بیتحرک نگاه داشت.[۲۴]
از مسائل اصلی مهمی که بخشی از کوششهای مفسران را به خود معطوف داشت مسئله نظام حکومتی به ویژه پس از ورود ایدئولوژیهای مختلف بیگانه و ناشناخته به جهان اسلام بود [۲۵] که پس از آن محققان مسلمان با اهتمام و سختکوشی به ارائه دادههای قرآن در این باره پرداختند.[۲۶] بیشترین عرصههای نمود این تفسیر ابتدا در مصر و سپس ایران بود. بنیانگذار این روش در مصر، سیدجمال الدین اسدآبادی است و مقالات وی در نشریه قرآنی العروة الوثقی نخستین کوشش از نوع جدید است که در آن مفسری برای اولین بار برای تثبیت و ترویج اندیشههای سیاسی و اجتماعی به نص قرآنی استناد میکند.[۲۷]
سید جمال الدین اسدآبادی به سبب سفرهای فراوان به شرق و غرب [۲۸] و نیز گرفتاریهای سیاسی نتوانست تفسیری مدون بنگارد؛[۲۹] اما برداشتهای اجتماعی از قرآن کریم و داشتن دیدی از این نوع به آیات قرآن در بسیاری از سخنان،[۳۰] استشهادها،[۳۱] نوشتهها، و نامههای وی [۳۲] به خوبی دیده میشود. وی الهامبخش مصلحان بیدارگر پس از خود از جمله بزرگترین شاگردش، محمد عبده [۳۳] شد که پایه گذار تفسیر اجتماعی مدون گشت.[۳۴][۳۵].
تدوین و گسترش سبک تفسیر اجتماعی
محمد عبده، شیخ الازهر و مفتی آغازگر مکتب نوپدید تفسیر اجتماعی قرآن شمرده میشود.[۳۶] او در تفسیر خود بین اسلام و نظریات جدید وفق داد.[۳۷] رشیدرضا در مقدمه تفسیر المنار بیان میکند که طرز تلقی سید جمال و عبده از آیات قرآنی مرتبط با اعاده مجد و عظمت به جامعه اسلامی و مقابله با استعمار و اصلاح اجتماعی مسلمانان وی را تحت تأثیر قرار داده [۳۸] و او آن را نوعی تفسیر از رخدادهای اجتماعی دیده که او در هیچ یک از شیوههای تفسیری پیشینیان نمییافته است.[۳۹] شیوه تفسیری عبده افزون بر رشید رضا مورد توجه دیگر مفسرانی قرار گرفت که پس از وی [۴۰] به پیروی از او یا به شکل مستقل، این سبک را پی گرفتند.[۴۱] از نمونههای شاخص صاحبان این سبک تفسیری میتوان به محمد جمال الدین القاسمی، احمد مصطفی المراغی، سید قطب، علامه طباطبایی، محمد جواد مغنیه، محمد صادقی، سید محمد حسین فضل الله، سید محمد شیرازی، سعید حوی، محمد علی صابونی، سید محمد تقی مدرسی و ناصر مکارم شیرازی اشاره کرد که البته علامه طباطبایی در این باره بر دیگران تفوق دارد.[۴۲] به این گروه باید محمد طاهر بن عاشور، محمد تقی شریعتی و سید محمود طالقانی را نیز افزود. به گفته سید قطب، اسلام زمانی زمام جامعه را به دست گرفت که فساد زمین را فرا گرفته بود و پس از آن، انسان در واقع متولد شد؛ همچنین به عقیده او دین باید قدرتمند باشد و از ساحت فردی به میان اجتماع آید.[۴۳] او تغییر را فقط از راه انقلاب بر ضدّ پیشوایان کفر و جایگزینی ائمه ایمان به جای آنان میداند. سید قطب معتقد بود فلسفه اسلامی و فکر اصیل و کلی اسلام را درباره اصول نظری باید در قرآن جست و جو کرد.[۴۴]
تقریباً همزمان با نگارش تفسیر سیدقطب تفسیر پرتوی از قرآن در ایران نگاشته میشد که از جهات متعدد همانند تفسیر سید قطب است؛ از جمله هر دو به بُعد اجتماعی قرآن و بهره برداری از آیات قرآن با این نگرش پرداختهاند. شیوه تفسیری پرتوی از قرآن دارای نقش هشداردهی نسبت به خطرها و آفات نهضت اسلامی ایران است.[۴۵] المیزان نخستین و تنها تفسیر مبسوطی است که در خود فصلهایی مستقل و مفصل را ذیل عناوینی چون بحث اجتماعی [۴۶] و مرتبط با مباحث و روابط متقابل اجتماعی گشوده [۴۷] و از دین به عنوان طریقهای اجتماعی سخن گفته [۴۸] و به مناسبت، به مباحثی همچون مدنی [۴۹] و اجتماعی بودن انسان و طبیعی بودن نیاز او به زندگی اجتماعی [۵۰] و نظام اجتماعی، [۵۱] طریقه تحول و تکامل در اجتماع اسلامی [۵۲] و روابط اجتماعی در اسلام [۵۳] سخن گفته است. او همچنین در این تفسیر به مناسبت، از دموکراسی[۵۴] و تفاوت آن با طریقه اسلامی[۵۵] بحث میکند. در این تفسیر مباحث و گفتارهایی پرشمار را مرتبط با تاریخ و اندیشه سیاسی و رویدادهای تاریخ معاصر، نظیر جنگ جهانی[۵۶] و ظهور سوسیالیسم [۵۷] ضمن حفظ تناسب آنها با آیات قرآنی و به شکل مستند و نیز بدون گرایش به آکندن تفسیر از آن مباحث میتوان یافت. در حوزه تفسیر شیعی تفسیر المیزان را باید از نخستین تفاسیر جامعی معرفی کرد که رویکرد گسترده ای به معارف اجتماعی قرآن داشته و به میزان زیادی ناظر به تفسیر المنار بوده است. علامه در المیزان اهتمام زیادی به اصلاح کژیهای تفسیر المنار از جمله علم زدگی و ارائه تحلیلهای مادی و علمی از امور غیبی به ویژه مسئله معجزه داشته است. جدا از منابع تفسیری، این نحوه برداشت را در سخنان مصلحان و نویسندگانی همانند امام خمینی میتوان دید. وی در تبیین مبانی حکومت اسلامی به برخی از آیات قرآنی استناد کرده است.[۵۸] او قرآن را کتابی میخواند حرکت آفرین،[۵۹] سد راه بیگانگان [۶۰] و کتاب انسانسازی در تمامی مراحلی است که انسان با آن روبه روست.[۶۱] عملی ساختن مقاصد قرآن و سنت را نیز هدف حکومت اسلامی و توجه به احکام سیاسی قرآن را از عوامل بسیار مهم رفع مهجوریت قرآن میشمارد[۶۲].[۶۳]
مؤلفههای مهم تفاسیر اجتماعی
از عوامل مهم زمینهساز شکلگیری تفسیر اجتماعی، توجه به واقعیات سیاسی جهان اسلام، ضعف حکومتهای اسلامی، تفرقه امت اسلامی و نفوذ و سیطره استعمار غرب بر کشورهای اسلامی بود.
مقالات سید جمال را میتوان نخستین تلاشها برای استشهاد به آیات قرآن برای توجیه رویارویی و مبارزه مسلمانان بر ضدّ استعمار غربی ارزیابی کرد.[۶۴] این حرکت را دیگر مفسران این مکتب نیز پی گرفتند و به صورت یکی از مشخصههای اصلی تفاسیر اجتماعی درآمد.
رشید رضا "دارالاسلام" را از مهمترین مسائل اسلامی در دوره خود به شمار آورده، جهاد با جان و مال و علم و عمل برای اعاده آن را بر جهان اسلام واجب میداند. او معتقد است ناتوانی کنونی مسلمانان برای قطع سلطه دولتهای استعمارگر بر کشورهای اسلامی، وجوب کسب آمادگی و فراهم کردن قوا و امکانات برای مبارزه با آنها را ساقط نمیکند.[۶۵] سید قطب انحصار جهاد در جهاد دفاعی را ناروا شمرده و با تأکید بر جهاد برای آزاد ساختن همه ملتها از بندگی غیر خدا، هدف از آن را رفع موانع میان عقل مردم و عقیده صحیح دانسته است و نه اکراه و اجبار مردم به پذیرش عقیده ای خاص.[۶۶] اقتضائات زمانی و مکانی مؤلف التفسیر الکاشف را نیز بر آن داشته که به مسئله اسرائیل توجه بیشتری داشته باشد. مغنیه در جای جای تفسیر خود به مناسبت، به طرح مسائل سیاسی و جنایات و توطئههای اسرائیل در تحریف اسلام و قرآن پرداخته، از کشتار کودکان و افراد ناتوان به دست صهیونیستها در جنگ ۱۹۶۷ میلادی سخن میگوید و ضمن افشای اهدافاسرائیل و حامیان آن، عملیات شهادت طلبانه برای دفاع از وطن را از زندگی ذلّت بار برتر میشمارد.[۶۷] اصلاح اجتماعی در جامعه اسلامی به ویژه پس از باز شدن راه اندیشههای غربی مستلزم پرداختن به مسائل اقتصادی نیز بود. تفسیر المنار در زمینه تبیین مبانی این امر مهم و نیز بیان دیدگاههای اقتصادی قرآن کریم در برابر مسائل عصر نقشی مهم داشت؛[۶۸] به عنوان مثال رشید رضا اضافه واژه "اموال" به ضمیر جمع مخاطب "کم" در آیه شریفه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴾[۶۹] را نشانه وجود مسئولیت مشترک آحاد امت نسبت به هم دانسته، میگوید: اسلام مال هریک از مسلمانان را مال همه امت شمرده، ضمن احترام به مالکیت فردی و حفظ حقوق آن، حقوقی معین را برای مصالح عمومی و بیچارگان بر توانگران امت واجب فرموده است.[۷۰] وی اقتصاد و ثروت را مایه قوام زندگی اجتماعی به شمار آورده، ترغیب مردم به زهد را به این دلیل که موجب سستی، کسالت و ضعف مسلمانان میشود، مذمت میکند.[۷۱] او همچنین بر اساس آیات قرآن اصولی را برای اصلاح امور اقتصادی پیشنهاد میکند.[۷۲]
علامه طباطبایی ذیل آیه ﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۷۳] به رد نظریه الغای مالکیت خصوصی در سوسیالیسم و نیز افراط در مالکیت خصوصی در نظام سرمایهداری غرب پرداخته و موضع صحیح اسلام را در برابر این دو نظریه تبیین کرده است.[۷۴] طالقانی نیز به مسائل اقتصادی توجه کرده و از جمله ذیل آیه شریفه: ﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۷۵] با بیان چگونگی رشد رذایل اخلاقی در درون ربا خوار مینویسد: جامعه ای با این گونه بنای اقتصادی که شمار اندکی رباخوار دارای رشد کاذباند، و کارگران که دست و پای اجتماعاند رو به لاغری و ناتوانی روز افزون گذاردهاند، جامعه ای مُخَبَّط و شیطان زده است.[۷۶] مسئله مالکیت شخصی، کسبهای حلال و حرام، ربا، زکات، انفاق و... از جمله مسائل مهم اقتصادی است که تفاسیر اجتماعی بدان پرداختهاند.[۷۷]
مسائل فرهنگی از جمله دعوت به تفکّر، تعقّل و علم، آزادی و حقوق زن نیز همواره مورد توجه تفاسیر اجتماعی بوده است، چنان که صاحب تفسیر المنار میگوید: بیشتر کاربردهای مشتقات ریشه "عقل" در قرآن در مواردی است که سخن از آیات خداوند و نظام خلقت در میان است و این بدان معناست که به هر میزان عقل انسان در مسیر علم به پیش رود، ایمان به توحید در او کاملتر میشود.[۷۸] جوهری در تفسیر خود پا از این فراتر گذاشته و با مقایسه فعل امر در آیات: ﴿قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۷۹] و ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾[۸۰] معتقد شده است که پرداختن به علوم طبیعی همانند علوم انسانی واجب است و بنابراین غفلت از آن موجب ذلت و آشفتگی در دنیا و عذاب در آخرت میشود.[۸۱]
درباره آزادی و جنبههای مختلف آن نیز مفسران اجتماعی مباحثی را مطرح کردهاند؛ بعضی از آنها در تفسیر آیه ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ﴾[۸۲] به بیان دیدگاه قرآن درباره آزادی عقیده پرداختهاند.[۸۳] مغنیه در ذیل آیه ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾[۸۴] از اینکه خداوند به ملائکه اجازه اعتراض داده است، آزادی بیان را نتیجه میگیرد.[۸۵] علامه طباطبایی نیز به بیان تفاوت معنای آزادی در اسلام و در تمدن غربی پرداخته و ضمن پذیرفتن آزادی در اظهار عقیده در مقام بحث علمی، برخی انحرافات در معنای آزادی عقیده در اسلام را رد کرده و محدوده آزادی در اسلام را مشخص میکند[۸۶].[۸۷]
آثار تفسیر اجتماعی
تفسیر اجتماعی سبب اظهار عظمت قرآن و کشف مقاصد دقیق و اهداف آن، نیز آشناسازی انسان با حیات و سیاست و اجتماع [۸۸] از مبدأ قرآنی گردید. این تفسیر توان تطبیق بین ظواهر قرآن و نظریات علمی جدید و نیز معرفی قرآن به عنوان کتابی جاوید را فراهم آورد که توان همگامی با تمامی مراحل زمان را دارد. [۸۹] تفسیر علمی نیز از مقوله تفسیر اجتماعی جدا نیست. [۹۰] کوششهای سید جمال و مفسران دیگر این سبک که همه بر پایه بازگشت به قرآن و تفسیر و برداشت اجتماعی از آن بود منشأ بیداری در سرزمینهای مختلف گردید. نهضت اصلاحی بازگشت به قرآن در دو قرن اخیر[۹۱] مقدمه ای برای نهضتهای بیداری و آگاهی از تمدن اسلامی و مبارزه با استعمار غرب بود. [۹۲]
رویارویی با مغلطهها
جنبش بازگشت به قرآن و استخراج دستورالعملهای زندگی از آن و دوری از افراط پیشین، خطر فرو افتادن در تفریطی دیگر را نیز با خود داشت که عبارت از نگرش اجتماعی صرف و تک بعدی به قرآن و غفلت از ابعاد معنوی آن بود، چنان که سید جمال که خود منادی این شیوه تفسیر بود در عین حال از آنچه او آن را فریبکاری برخی مصلحان مییافت برحذر میداشت. [۹۳] سید جمال بعد از آشنایی با سید احمدخان هندی دریافت که او سعی دارد مسائل ماورای طبیعی و غیب و معقول و معجزات صریح در قرآن را به نام و بهانه علم توجیه طبیعی کند و عادی جلوه دهد،[۹۴] از این رو در مقالهای، انتقاداتی شدید درباره اندیشههای سید احمد خان مطرح کرد [۹۵] و با همه اشتهاری که خود او در نواندیشی داشت خطر مغلطه و انحراف نهفته در آن را به خوبی تشخیص داد و در برابر آن ایستاد[۹۶].[۹۷]
تفسیر اجتماعی در دانشنامه معاصر قرآن کریم
تفسیر اجتماعی از شاخههای تفسیر اجتهادی عصری به حساب میآید. تحلیل عقلی قضایا و طرح مسائل مورد ابتلا با توجه به اشاره آیات قرآن کریم بدانها از جمله ویژگیهای تفاسیر اجتماعی است. اصولاً پس از تألیف تفسیر المنار، دیگر تفاسیر هم عصر و پس از آن، صبغه اجتماعی آنها به تدریج بیشتر شد. به عنوان نمونه، تفسیر فی ظلال القرآن سید قطب با توجه به مبارزات اجتماعی مؤلف آن، کاملاً شکل تفسیر اجتماعی به خود گرفت.
طرح بحثهای اجتماعی با صبغه عقلانی و فلسفی در تفسیر المیزان نیز اهمیت خاص خود را دارد، هرچند که مباحث فلسفی آن از عمق بیشتری برخوردار است. اجتماعیترین تفسیر پس از تفسیر المنار و فی ظلال و المیزان، تفسیر الفرقان، تفسیر نمونه، من وحی القرآن و تفسیر پرتوی از قرآن را میتوان نام برد. هر یک از تفاسیر فوق، بعد اجتماعی قرآن کریم را نسبت به ابعاد دیگر آن بیشتر مورد بحث و بررسی قرار دادهاند و علت آن هم، طرح مسائل جدید و بروز و ظهور مکتبهای گوناگون سیاسی و اجتماعی و دعوی اصلاح طلب اجتماعی از سوی شماری از متفکران در اقصی نقاط دنیا بهویژه نفوذ تفکرات چپگرایانه در میان جوانان مسلمان بود. تحرکات جنبشهای سوسیالیستی و کمونیستی و هجمههای آنان به دین و مبانی آن و تخدیر دانستن دین و عقیم شمردن آن در جهت رفع نیازهای اجتماعی، سبب نوعی تحرک و بیداری در دنیای اسلام شد که با نگاهی نو و اجتهادی به متون دینی بنگرند و برخلاف ادعای حمله کنندگان به دین، گوهر آن را اثری ماندگار و جاویدان و در خور بسط و گسترش و قابل محوریت همه مباحث و گفتگوها بشمرند. چنین کسان صریحاً اعلام نمودند که اسلام به محوریت قرآن کریم پاسخگوی تمام نیازهای بشری است. در همین دوره و برهه زمانی بود که مسئله بازگشت به قرآن در دایره نهضت اصلاح طلبانه نواندیشان دنیای اسلام قرار گرفت و سبب ظهور نگاهی نو به اسلام، به عنوان دینی زنده و برخوردار از توان لازم و کافی، در عرصههای گوناگون نیازهای بشری گردید.
نقش سید جمالالدین اسدآبادی در نشریه قرآنی العروة الوثقی در مصر را، میتوان نقش کلیدی دانست. او برای نخستین بار برای ترویج مسائل سیاسی و اجتماعی، تحلیلهای خود را به قرآن کریم مستند ساخت. او اگرچه نتوانست تفسیری کامل بر قرآن عرضه بدارد اما جرقههای فکری آن را در قالب مقالات متفرقه و براساس آیات قرآن، به عنوان زنگ بیدار باشی در جهان اسلام به صدا درآورد و استشهادهای او به وحی الهی، الهامبخش بسیاری از مصلحان دینی پس از خود گردید. محمد عبده و محمد رشید رضا و دیگران نیز بر همان اساس تحولی فکری در چارچوب قرآن کریم در دنیای اسلام ایجاد نمودند. تفسیر مراغی و محاسن التأویل قاسمی دمشقی هم کاملاً متأثر از همان آبشخور شدند. پس از آنان نیز مفسرانی چون محمد جواد مغنیه لبنانی، سید محمد شیرازی، سید محمد تقی مدرسی و محمد طاهر بن عاشور در التحریر و التنویر، همگی متأثر از پیشتازان این فنّ تفسیری هستند. در میان تفاسیر اجتماعی مذکور هرچند طرح مسائل اجتماعی در فی ظلال القرآن و من وحی القرآن بسی گسترده است، ولی از جهت عمق مطالب هیچ کدام به ژرفای المیزان نمیرسند. در این تفسیر ذیل عناوینی چون "بحث اجتماعی" مباحثی چون "مدنی و اجتماعی بودن انسان" و "طبیعی بودن نیاز او به زندگی اجتماعی و نظام اجتماعی"، طریقه تحول و تکامل در اجتماع اسلامی و روابط اجتماعی اسلام سخن به میان آمده است و حتی تفاوت دموکراسی با طریقه اسلامی را نیز یادآور شده است [۹۸].
در این تفاسیر مباحثی فراوان درباره تاریخ و اندیشه سیاسی و رویدادهای تاریخ معاصر، نظیر جنگ جهانی و ظهور سوسیالیسم ضمن حفظ تناسب آنها با آیات قرآنی دیده میشود[۹۹].
از جمله مؤلفههای تفسیر اجتماعی، توجه به واقعیات سیاسی جهان اسلام و رفع و دفع نیازهای مردمان و بهرهگیری مناسب از آموزههای قرآن کریم در این باره است. در این جهت تفسیر "من وحی القرآن" سید محمد حسین فضل الله گامهای استواری برداشته و نکتههای دقیقی را عرضه داشته است. سید محمود طالقانی نیز در پرتوی از قرآن در بحث مربوط به ربا در ذیل آیه ﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۱۰۰]، به مسائل اقتصادی توجه دقیقی نموده و مسئله مالکیت را در ابعاد گوناگون آن به وجه نیکو تحلیل و تبیین نموده است و علاوه بر آن، او کتابی جداگانه به نام "مالکیت در اسلام" نگاشته که کسی پیش از ایشان ننگاشته بود[۱۰۱].
محمد جواد مغنیه در تفسیر الکاشف در ذیل آیات مربوط به بنیاسرائیل به طرح جنایات اسرائیلیها و توطئههای آنان در طول زمان، بهویژه در جنگ ۱۹۶۷ پرداخته و ناگفتههای فراوانی را بیان داشته است. همین مفسر در ذیل آیه ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾[۱۰۲]، در داستان آدم و فرشتگان، از این که خداوند به فرشتگان اجازه اعتراض را داده، بحث آزادی بیان را نتیجه گرفته و آن را امری لازم و ضروری در جهت استحکام پیوندهای اجتماعی در جوامع مختلف دانسته است.
تفاسیر اجتماعی، نقش بسیار ارزندهای در معرفی قرآن و تفهیم مسائل اجتماعی آن ایفا نمودهاند. مسئله توجه به "عقلانیت" و "طرح نظریات علمی" و "تطبیق شماری از نظریات قطعی علمی بر آیات قرآن" از دستاوردهای این نوع از تفسیر، به شمار میآید.[۱۰۳]
منابع
پانویس
- ↑ برای نمونه نک: روشها و گرایشهای تفسیری، ص۳۴۲؛ روشها و گرایشهای تفسیر قرآن، ص۴۴۵ - ۴۴۷.
- ↑ برای نمونه نک: دانشنامه قرآن، ج ۱، ص۶۵۰؛ روشهای تفسیر قرآن، ص۲۷۹.
- ↑ طیب حسینی و خوش منش، مقاله «تفسیر اجتماعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۵۱ - ۴۵۲.
- ↑ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۵۲ - ۴۵۳.
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۱۰۵.
- ↑ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۵۱.
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۱۰۳.
- ↑ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۵۲.
- ↑ تفسیر المنار، ج ۱، ص۲۲ - ۲۳.
- ↑ مناهج تجدید، ص۳۱۶ - ۳۱۷.
- ↑ نک: التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۲، ص۵۴۷ - ۵۴۸؛ تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۸۱.
- ↑ طیب حسینی و خوش منش، مقاله «تفسیر اجتماعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ سید جمال جمال حوزهها، ص۳۷، ۸۸؛ نک: تفسیر وتفاسیر جدید، ص۲۱ - ۲۲، ۷۷ - ۹۰.
- ↑ مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۷۲.
- ↑ المنار، ج ۱، ص۷.
- ↑ مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۵۲ - ۳۵۴.
- ↑ آداب الصلوه، ص۲۱۱ - ۲۱۵.
- ↑ طیب حسینی و خوش منش، مقاله «تفسیر اجتماعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ سیر تطور تفاسیر شیعه، ص۱۳۱.
- ↑ مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۵۴.
- ↑ الطباطبایی و منهجه، ص۱۱۱.
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۱۰۳.
- ↑ مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۵۴ ـ ۳۵۵.
- ↑ نک: الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۱۱۱ - ۱۳۱؛ الطباطبایی و منهجه، ص۱۱۲.
- ↑ الطباطبایی و منهجه، ص۱۱۱.
- ↑ الطباطبایی و منهجه، ص۱۱۳.
- ↑ سید جمال الدین و همبستگی جهان اسلام، ص۱۴۷.
- ↑ سید جمال جمال حوزهها، ص۸۸.
- ↑ شرح حال و آثار سید جمال الدین، ص۲۷ - ۳۰.
- ↑ سید جمال جمال حوزهها، ص۱۶۶.
- ↑ سید جمال الدین و همبستگی جهان اسلام، ص۷۷ - ۷۸.
- ↑ سید جمال جمال حوزهها، ص۳۷، ۸۸.
- ↑ سید جمال جمال حوزهها، ص۸۸.
- ↑ طیب حسینی و خوش منش، مقاله «تفسیر اجتماعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ سید جمال جمال حوزهها، ص۵۸۰.
- ↑ سید جمال جمال حوزهها، ص۹۴.
- ↑ تفسیر المنار، ج ۱، ص۱۱.
- ↑ تفسیر المنار، ج ۱، ص۱۰ - ۱۲.
- ↑ سیدجمال جمال حوزهها، ص۵۸۱ - ۵۸۴.
- ↑ سید جمال جمال حوزهها، ص۸۸ نیز نک: اصول التفسیر، ص۱۰۵.
- ↑ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۵۳ - ۴۵۴.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج ۱،ص ۱۵ - ۱۶.
- ↑ اندیشههای سیاسی سید قطب، ص۱۱۰ - ۱۱۱.
- ↑ قرآن اثری جاویدان، ص۵۳.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص۳۳۷، ج ۲، ص۱۴۹.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص۹۲.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص۱۲۲.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص۱۱۷.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص۳۳۷.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص۳۳۷.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص۱۱۷.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص۹۲.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص۱۱۰.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص۱۲۳.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص۱۶۵.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص۹۹، ۲۲۴.
- ↑ حکومت اسلامی، ص۹۲ - ۱۰۲.
- ↑ صحیفه نور، ج ۲، ص۱۸۳.
- ↑ صحیفه نور، ج ۲، ص۲۳۷.
- ↑ صحیفه نور، ج ۱۶، ص۸ - ۹.
- ↑ صحیفه نور، ص۳۹؛ نیز نک: وصیتنامه الهی سیاسی امام خمینی، ص۵ - ۱۰.
- ↑ طیب حسینی و خوش منش، مقاله «تفسیر اجتماعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ اتجاهات التجدید، ص۳۴۳ ـ ۳۴۴؛ الطباطبایی و منهجه، ص۱۱۳.
- ↑ تفسیر المنار، ج ۱۰، ص۳۱۳ - ۳۱۶.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۴۳۲ - ۱۴۳۳؛ ۱۴۴۱ - ۱۴۴۲.
- ↑ تفسیر کاشف، ج ۱، ص۳۱.
- ↑ الطباطبایی و منهجه، ص۱۱۳.
- ↑ «ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بیگمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.
- ↑ تفسیر المنار، ج ۵، ص۳۹.
- ↑ تفسیر المنار، ج ۴، ص۳۸۳.
- ↑ تفسیر المنار، ج ۱۱، ص۳۰ - ۳۱.
- ↑ «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص۳۳۹ - ۳۴۱.
- ↑ «آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان میگویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج ۲، ص۲۵۱ - ۲۵۳.
- ↑ ر. ک: اتجاهات التجدید، ص۴۰۱ - ۴۲۴.
- ↑ تفسیر المنار، ج ۲، ص۶۳.
- ↑ «بگو: بنگرید که در آسمانها و زمین چیست؟ و (این) نشانهها و بیم دادن برای گروهی که ایمان ندارند سودی ندارد» سوره یونس، آیه ۱۰۱.
- ↑ «پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن» سوره هود، آیه ۱۱۲.
- ↑ الجواهر، ج ۱، ص۱۰ - ۱۱.
- ↑ «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
- ↑ تفسیر المنار، ج ۳، ص۳۷ - ۳۹؛ فی ظلال القرآن، ج ۱، ص۲۹۱.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
- ↑ الکاشف، ج ۱، ص۸۱.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص۱۱۶ - ۱۱۷؛ ج ۶، ص۳۵۱ - ۳۵۳.
- ↑ طیب حسینی و خوش منش، مقاله «تفسیر اجتماعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ التفسیر و المفسرون، معرفت ج ۲، ص۴۴۱.
- ↑ التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۴۱.
- ↑ سید جمال جمال حوزهها، ص۸۹.
- ↑ قرآن و تفسیر عصری، ص۱۰۳.
- ↑ قرآن اثری جاویدان، ص۵۳.
- ↑ سیری در اندیشه سیاسی عرب، ص۸۶ - ۸۷.
- ↑ نهضتهای اسلامی، ص۲۰.
- ↑ سید جمال جمال حوزهها، ص۸۸.
- ↑ نهضتهای اسلامی، ص۲۰ - ۲۱.
- ↑ طیب حسینی و خوش منش، مقاله «تفسیر اجتماعی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
- ↑ المیزان، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۱۲۳، ۱۶۵، ۹۹ و ۲۲۴.
- ↑ «آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان میگویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج۲، ص۲۵۱-۲۵۳.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «تفسیر اجتماعی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.