آیه صادقین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۰: خط ۳۰:


== معناشناسی [[صادقین]] ==
== معناشناسی [[صادقین]] ==
{{اصلی|صدق}}
{{اصلی|صدق}}
[[صدق]] در لغت به معنای مطابقت [[حکم]] با واقع است<ref>جرجانی، سید شریف، التعریفات، ص۹۵.</ref>. صدق در برابر [[کذب]] در اصل، وصف سخن است؛ خواه آن سخن مربوط به گذشته باشد یا [[آینده]]، به صورت [[وعده]] باشد یا به گونه‌ای دیگر. همچنین در اصل، وصف خبر است و انواع دیگر سخن، مانند [[امر و نهی]] و استفهام اگر به صدق یا کذب توصیف شوند؛ به لحاظ خبری است که مدلول ضمنی یا التزامی آنهاست. بنا به عقیده اهل لغت، [[صادقین]] کسانی‌اند که در [[دین خدا]] از نظر [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] صادق می‌باشند<ref>زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه صادقین (مقاله)|آیه صادقین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۱۰۳.</ref>
[[صدق]] در لغت به معنای مطابقت [[حکم]] با واقع است<ref>جرجانی، سید شریف، التعریفات، ص۹۵.</ref>. صدق در برابر [[کذب]] در اصل، وصف سخن است؛ خواه آن سخن مربوط به گذشته باشد یا [[آینده]]، به صورت [[وعده]] باشد یا به گونه‌ای دیگر. همچنین در اصل، وصف خبر است و انواع دیگر سخن، مانند [[امر و نهی]] و استفهام اگر به صدق یا کذب توصیف شوند؛ به لحاظ خبری است که مدلول ضمنی یا التزامی آنهاست. بنا به عقیده اهل لغت، [[صادقین]] کسانی‌اند که در [[دین خدا]] از نظر [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] صادق می‌باشند<ref>زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه صادقین (مقاله)|آیه صادقین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۱۰۳.</ref>
خط ۳۶: خط ۳۵:
با توجه به آنچه در معنای لغوی [[صدق]]، گذشت، گفته شده کسی که عقیده‌اش با نفس الأمر مطابقت داشته باشد، یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد، یا به [[اراده]] خویش [[جامه]] عمل بپوشاند، در [[عقیده]]، [[نیت]] و اراده‌اش صادق می‌باشد<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۹، ص۴۰۲، مؤسسه الاعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.</ref>. چنانچه [[زمخشری]] گفته است: [[صادقین]] کسانی‌اند که در [[دین خدا]] از نظر عقیده، گفتار و [[رفتار]] صادق باشند<ref>زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰، نشر الأدب الحوزة.</ref>.
با توجه به آنچه در معنای لغوی [[صدق]]، گذشت، گفته شده کسی که عقیده‌اش با نفس الأمر مطابقت داشته باشد، یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد، یا به [[اراده]] خویش [[جامه]] عمل بپوشاند، در [[عقیده]]، [[نیت]] و اراده‌اش صادق می‌باشد<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۹، ص۴۰۲، مؤسسه الاعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.</ref>. چنانچه [[زمخشری]] گفته است: [[صادقین]] کسانی‌اند که در [[دین خدا]] از نظر عقیده، گفتار و [[رفتار]] صادق باشند<ref>زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰، نشر الأدب الحوزة.</ref>.


به عبارت دیگر صادق بودن [[انسان]] در سه حوزه عقیده، قول و [[عمل]] تجلی می‌یابد. هر گاه عقیده، قول و عمل انسان با معیارهای حق هم آهنگ باشد، او صادق است. [[زمخشری]] در تبیین [[صادقین]] در آیه مورد بحث گفته است: {{عربی|"هم الذین صدقوا فی دین الله نیة و قولا و عملا"}}<ref>الکشاف، ج۲، ص۳۲۰.</ref>؛ صادقین کسانی‌اند که در [[دین خدا]] از نظر عقیده، گفتار و [[رفتار]] صادق بوده‌اند.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۷۱ و [[آیه صادقین (مقاله)|مقاله «آیه صادقین»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۱۰۳.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۷۱ و [[آیه صادقین (مقاله)|مقاله «آیه صادقین»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۱۰۳.</ref>.
به عبارت دیگر صادق بودن [[انسان]] در سه حوزه عقیده، قول و [[عمل]] تجلی می‌یابد. هر گاه عقیده، قول و عمل انسان با معیارهای حق هم آهنگ باشد، او صادق است. [[زمخشری]] در تبیین [[صادقین]] در آیه مورد بحث گفته است: {{عربی|"هم الذین صدقوا فی دین الله نیة و قولا و عملا"}}<ref>الکشاف، ج۲، ص۳۲۰.</ref>؛ صادقین کسانی‌اند که در [[دین خدا]] از نظر عقیده، گفتار و [[رفتار]] صادق بوده‌اند.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۷۱ و [[آیه صادقین (مقاله)|مقاله «آیه صادقین»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۱۰۳.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۷۱ و [[آیه صادقین (مقاله)|مقاله «آیه صادقین»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۱۰۳.</ref>


== مصداق‌شناسی صادقین ==
== مصداق‌شناسی صادقین ==
خط ۴۹: خط ۴۸:


==== بررسی و ارزیابی اقوال ====
==== بررسی و ارزیابی اقوال ====
از میان اقوال یاد شده، تنها قول چهارم و پنجم درست است، یعنی مقصود از صادقین در این آیه - علاوه بر پیامبران{{عم}}- [[امیرالمؤمنین]] و [[امامان معصوم]] از [[خاندان پیامبر]]{{صل}} می‌باشند. [[دلیل]] بر [[درستی]] این دیدگاه دو چیز است: یکی اینکه صادقین در این آیه کسانی‌اند که از عالی‌ترین مرتبه [[صدق]] در [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] برخوردارند، و جز [[معصومان]] کسی دارای چنین ویژگی نیست. و دیگر روایاتی است که از طریق [[شیعه]] و [[اهل سنت]] درباره [[شأن نزول]] این آیه نقل شده است. در این [[روایات]]، [[صادقین]] بر [[پیامبر]]{{صل}}، [[علی]]{{ع}} و دیگر [[امامان]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} تطبیق شده است. اما کسانی که در [[آیات]] یاد شده به عنوان صادق توصیف شده‌اند، اگر چه از فضیلت‌های برجسته‌ای برخوردارند، ولی واجد [[فضیلت]] [[عصمت]] نیستند، البته، می‌توان گفت آیات یاد شده به ملاک عموم و شمولی که دارند، پیامبر{{صل}} و اهل‌بیت [[معصوم]] آن حضرت را نیز شامل می‌شوند، ولی سخن در دیگر مصادیق آنهاست؛ یعنی نمی‌توان همه مصادیق آن آیات را، مصادیق صادقین در [[آیه]] مورد بحث دانست.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۷۵.</ref>.
از میان اقوال یاد شده، تنها قول چهارم و پنجم درست است، یعنی مقصود از صادقین در این آیه - علاوه بر پیامبران{{عم}}- [[امیرالمؤمنین]] و [[امامان معصوم]] از [[خاندان پیامبر]]{{صل}} می‌باشند. [[دلیل]] بر [[درستی]] این دیدگاه دو چیز است: یکی اینکه صادقین در این آیه کسانی‌اند که از عالی‌ترین مرتبه [[صدق]] در [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] برخوردارند، و جز [[معصومان]] کسی دارای چنین ویژگی نیست. و دیگر روایاتی است که از طریق [[شیعه]] و [[اهل سنت]] درباره [[شأن نزول]] این آیه نقل شده است. در این [[روایات]]، [[صادقین]] بر [[پیامبر]]{{صل}}، [[علی]]{{ع}} و دیگر [[امامان]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} تطبیق شده است. اما کسانی که در [[آیات]] یاد شده به عنوان صادق توصیف شده‌اند، اگر چه از فضیلت‌های برجسته‌ای برخوردارند، ولی واجد [[فضیلت]] [[عصمت]] نیستند، البته، می‌توان گفت آیات یاد شده به ملاک عموم و شمولی که دارند، پیامبر{{صل}} و اهل‌بیت [[معصوم]] آن حضرت را نیز شامل می‌شوند، ولی سخن در دیگر مصادیق آنهاست؛ یعنی نمی‌توان همه مصادیق آن آیات را، مصادیق صادقین در [[آیه]] مورد بحث دانست<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۷۵.</ref>.


=== صادقین در [[روایات]] ===
=== صادقین در [[روایات]] ===
خط ۵۷: خط ۵۶:
# [[محدث]] [[کلینی]] از [[برید بن معاویه]] روایت کرده که گفت: از امام باقر{{ع}} از آیه {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} پرسیدم، [[امام]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أيانا عني}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۰۸، ح۱.</ref>: ما را [[اراده]] کرده است.
# [[محدث]] [[کلینی]] از [[برید بن معاویه]] روایت کرده که گفت: از امام باقر{{ع}} از آیه {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} پرسیدم، [[امام]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أيانا عني}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۰۸، ح۱.</ref>: ما را [[اراده]] کرده است.
# در صحیح بزنطی آمده که گفت: از [[امام رضا]]{{ع}} در مورد این آیه پرسیدم، امام{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|الصادقین هم الأئمة الصدیقون بطاعتهم}}: صادقان، [[ائمه]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} هستند که در [[اطاعت خداوند]] صادقان راستین‌اند<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۰۸، ح۲.</ref>.
# در صحیح بزنطی آمده که گفت: از [[امام رضا]]{{ع}} در مورد این آیه پرسیدم، امام{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|الصادقین هم الأئمة الصدیقون بطاعتهم}}: صادقان، [[ائمه]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} هستند که در [[اطاعت خداوند]] صادقان راستین‌اند<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۰۸، ح۲.</ref>.
# [[شیخ طوسی]] از [[جابر]] از امام باقر{{ع}} در مورد [[آیه صادقین]] روایت کرده که فرمود: {{متن حدیث|مَعَ‏ عَلِيِّ‏ بْنِ‏ أَبِي‏ طَالِبٍ‏}}<ref>امالی، شیخ طوسی، ص۲۵۵، ح۴۶۱.</ref>: مقصود از {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} بودن با [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است.
# [[شیخ طوسی]] از [[جابر]] از امام باقر{{ع}} در مورد آیه صادقین روایت کرده که فرمود: {{متن حدیث|مَعَ‏ عَلِيِّ‏ بْنِ‏ أَبِي‏ طَالِبٍ‏}}<ref>امالی، شیخ طوسی، ص۲۵۵، ح۴۶۱.</ref>: مقصود از {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} بودن با [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است.
# در [[حدیثی]] که [[امام علی]]{{ع}} در آن [[فضائل]] و [[مناقب]] خود را برای جمع کثیری از [[مسلمان]] بیان کرده، آمده است: “شما را به [[خدا]] [[سوگند]] می‌دهم آیا می‌دانید که وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} نازل شد، [[سلمان]] پرسید ای [[رسول خدا]]، آیا این [[دستور]] عام است یا خاص است؟ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: آیه در مورد کسانی که امر شده‌اند، عام است و همه [[مؤمنان]] را شامل است، ولی [[صادقین]] به برادرم [[علی]] و [[اوصیاء]] پس از او تا [[روز قیامت]] اختصاص دارد؟ گفتند: آری”<ref>کمال الدین، ج۱، ص۲۶۲؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۴۹؛ ینابیع الموده، ج۱، ص۱۱۵؛ برای آگاهی بیشتر از احادیث شیعه در این باره ر.ک: غایة المرام، ج۱۳، ص۵۲-۵۴ و البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۶۹-۱۷۰؛ بحارالانوار، ج۲، ص۳۰-۳۳ و ج۳۵، ص۴۰۸-۴۱۴.</ref>.
# در [[حدیثی]] که [[امام علی]]{{ع}} در آن [[فضائل]] و [[مناقب]] خود را برای جمع کثیری از [[مسلمان]] بیان کرده، آمده است: “شما را به [[خدا]] [[سوگند]] می‌دهم آیا می‌دانید که وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} نازل شد، [[سلمان]] پرسید ای [[رسول خدا]]، آیا این [[دستور]] عام است یا خاص است؟ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: آیه در مورد کسانی که امر شده‌اند، عام است و همه [[مؤمنان]] را شامل است، ولی [[صادقین]] به برادرم [[علی]] و [[اوصیاء]] پس از او تا [[روز قیامت]] اختصاص دارد؟ گفتند: آری”<ref>کمال الدین، ج۱، ص۲۶۲؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۴۹؛ ینابیع الموده، ج۱، ص۱۱۵؛ برای آگاهی بیشتر از احادیث شیعه در این باره ر.ک: غایة المرام، ج۱۳، ص۵۲-۵۴ و البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۶۹-۱۷۰؛ بحارالانوار، ج۲، ص۳۰-۳۳ و ج۳۵، ص۴۰۸-۴۱۴.</ref>.


خط ۷۵: خط ۷۴:


=== دلالت بر [[ضرورت وجود دائمی امام]] در میان مردم ===
=== دلالت بر [[ضرورت وجود دائمی امام]] در میان مردم ===
با عنایت به اینکه امر الهی در حفظ تقوا دائمی است و عقلاً امر به شیء، امر به مقدمات و ملازمات آن است، پس [[ضرورت]] وجود [[اسوه]]، به عنوان لازمه [[تقوا]]، دائماً در میان [[مردم]] ضروری است. همان طور که بارها در طی براهین عقلی اشاره شد، وجود [[قرآن]] و یا بیانات [[نبوی]] {{صل}} در میان مردم تا زمانی که مبیّنی [[الهی]] در کنار آن وجود نداشته باشد، [[رافع]] [[اختلاف]] در برداشت‌های گوناگون و قرائت‌های مختلف از آن دو نیست؛ لذا [[امت]] دائماً محتاج [[مقام عصمت]] است تا [[امام]] آنان در [[حفظ]] [[تقوای الهی]] باشد. استفاده دیگری که از [[آیه]] مورد [[استدلال]] می‌توان نمود، ضرورت مهتدی بودن بلاواسطه امام به [[هدایت الهی]] است؛ زیرا بنا بر آنکه [[صادقین]] درآیه اسوه‌ای الهی در ارائه [[فرامین]] [[پروردگار]] هستند، می‌باید حجّتی الهی در ارائه ملاک و [[میزان]] تقوا برای امت باشند و [[حجت الهی]] عقلاً لازم است که خود مستقیماً مهتدی به هدایت الهی باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص۲۰۵ ـ ۲۰۷.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۸۷.</ref>.
با عنایت به اینکه امر الهی در حفظ تقوا دائمی است و عقلاً امر به شیء، امر به مقدمات و ملازمات آن است، پس [[ضرورت]] وجود [[اسوه]]، به عنوان لازمه [[تقوا]]، دائماً در میان [[مردم]] ضروری است. همان طور که بارها در طی براهین عقلی اشاره شد، وجود [[قرآن]] و یا بیانات [[نبوی]] {{صل}} در میان مردم تا زمانی که مبیّنی [[الهی]] در کنار آن وجود نداشته باشد، [[رافع]] [[اختلاف]] در برداشت‌های گوناگون و قرائت‌های مختلف از آن دو نیست؛ لذا [[امت]] دائماً محتاج [[مقام عصمت]] است تا [[امام]] آنان در [[حفظ]] [[تقوای الهی]] باشد. استفاده دیگری که از [[آیه]] مورد [[استدلال]] می‌توان نمود، ضرورت مهتدی بودن بلاواسطه امام به [[هدایت الهی]] است؛ زیرا بنا بر آنکه [[صادقین]] درآیه اسوه‌ای الهی در ارائه [[فرامین]] [[پروردگار]] هستند، می‌باید حجّتی الهی در ارائه ملاک و [[میزان]] تقوا برای امت باشند و [[حجت الهی]] عقلاً لازم است که خود مستقیماً مهتدی به هدایت الهی باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص۲۰۵ ـ ۲۰۷.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۸۷.</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه صادقین (مقاله)|مقاله «آیه صادقین»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:13681032.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|'''امامت اهل بیت''']]
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶''']]
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۰

آیه صادقین
ترجمه آیه
ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!
مشخصات آیه
بخشی ازآیهٔ ۱۱۹ سورهٔ توبه از جزء ۱۱ قرآن کریم
محتوای آیه
شأن نزول آیهنزول آیه بعد از تخلف سه نفر از جنگ تبوک
دلالت آیه
  • دلالت بر وجوب پیروی از امام
  • ضرورت وجود امام
  • دلالت بر عصمت امام
نتایج آیهاثبات امامت و عصمت اهل بیت(ع) و وجوب اطاعت از ایشان

آیه ۱۱۹ سوره توبه که در آن به همراهی با صادقین فرمان داده شده، معروف به آیه صادقین است. شیعه قائل است بر پایه روایات و با توجه به مفهوم صادقین، امر به کون با صادقان به معنای امر مطلق به تمسک به آنان و اطاعت از آنان است و مصداق صادقین نیز اهل‌بیت(ع) هستند. از منظر شیعه آیه بر امور مختلفی دلالت می‌کند از جمله: دلالت بر وجوب پیروی از امام (وجوب اطاعت)؛ دلالت بر ضرورت وجود امام در هر عصری، دلالت بر برخورداری امام از علوم الهی، دلالت بر اسوه بودن صادقان و دلالت بر عصمت امام.

شأن نزول آیه

خداوند در آیه ۱۱۹ سوره توبه فرموده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۱]، ای کسانی که به آیین اسلام ایمان آورده‌اید، از مخالفت با دستورات خداوند بپرهیزید و با صادقین همراه باشید [از صادیقین پیروی کنید]. این آیه معروف به آیه صادقین است و متکلمان شیعه با استناد به این آیه بر امامت اهل‌بیت (ع) استدلال کرده‌اند[۲].

این آیه در سیاق آیات جنگ تبوک است که طی آن، سه نفر از فرمان رسول خدا (ص) تخلف کردند و از شرکت در جنگ خودداری نمودند. آنها سپس توبه کردند و توبه‌شان پذیرفته شد. در ادامه، خداوند به مؤمنین دستور به تقوا و همراهی با صادقین می‌دهد[۳].

معناشناسی صادقین

صدق در لغت به معنای مطابقت حکم با واقع است[۴]. صدق در برابر کذب در اصل، وصف سخن است؛ خواه آن سخن مربوط به گذشته باشد یا آینده، به صورت وعده باشد یا به گونه‌ای دیگر. همچنین در اصل، وصف خبر است و انواع دیگر سخن، مانند امر و نهی و استفهام اگر به صدق یا کذب توصیف شوند؛ به لحاظ خبری است که مدلول ضمنی یا التزامی آنهاست. بنا به عقیده اهل لغت، صادقین کسانی‌اند که در دین خدا از نظر عقیده، گفتار و رفتار صادق می‌باشند[۵].[۶]

با توجه به آنچه در معنای لغوی صدق، گذشت، گفته شده کسی که عقیده‌اش با نفس الأمر مطابقت داشته باشد، یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد، یا به اراده خویش جامه عمل بپوشاند، در عقیده، نیت و اراده‌اش صادق می‌باشد[۷]. چنانچه زمخشری گفته است: صادقین کسانی‌اند که در دین خدا از نظر عقیده، گفتار و رفتار صادق باشند[۸].

به عبارت دیگر صادق بودن انسان در سه حوزه عقیده، قول و عمل تجلی می‌یابد. هر گاه عقیده، قول و عمل انسان با معیارهای حق هم آهنگ باشد، او صادق است. زمخشری در تبیین صادقین در آیه مورد بحث گفته است: "هم الذین صدقوا فی دین الله نیة و قولا و عملا"[۹]؛ صادقین کسانی‌اند که در دین خدا از نظر عقیده، گفتار و رفتار صادق بوده‌اند.[۱۰].[۱۱]

مصداق‌شناسی صادقین

دیدگاه متکلمان و مفسران فریقین

درباره مصادیق صادقین و ویژگی‌های آنان از سوی مفسران اقوال گوناگونی نقل شده که عبارت‌اند از:

  1. مقصود، کسانی‌اند که در آیات دیگر قرآن از آنان به عنوان صادقین یاد شده است و در این آیه از مؤمنان خواسته شده است که از روش آنان پیروی کنند. روشن‌ترین نمونه آن آیه ۱۷۷ سوره بقره است.
  2. مقصود، سه فردی هستند که از رفتن به غزوه تبوک تخلف کردند، ولی بعداً به گناه خود اعتراف نمودند و منافقانه به توجیه عمل نادرست خود نپرداختند. در آیه قبل از آیه مورد بحث به آنان اشاره شده است: ﴿وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۱۲].
  3. مقصود، پیامبران و اصحاب آنها هستند. قائلان این نظریه عبارت «الذین آمنوا» در آغاز آیه را بر سه فرد متخلف از غزوه تبوک تطبیق کرده و آنان را مخاطب آیه دانسته‌اند.
  4. از ابن عباس نقل شده که گفته است مقصود از صادقین، علی و اصحاب او است.
  5. در روایات اهل بیت نیز صادقین بر آل محمد(ص)، تطبیق شده است[۱۳].

بررسی و ارزیابی اقوال

از میان اقوال یاد شده، تنها قول چهارم و پنجم درست است، یعنی مقصود از صادقین در این آیه - علاوه بر پیامبران(ع)- امیرالمؤمنین و امامان معصوم از خاندان پیامبر(ص) می‌باشند. دلیل بر درستی این دیدگاه دو چیز است: یکی اینکه صادقین در این آیه کسانی‌اند که از عالی‌ترین مرتبه صدق در عقیده، گفتار و رفتار برخوردارند، و جز معصومان کسی دارای چنین ویژگی نیست. و دیگر روایاتی است که از طریق شیعه و اهل سنت درباره شأن نزول این آیه نقل شده است. در این روایات، صادقین بر پیامبر(ص)، علی(ع) و دیگر امامان اهل‌بیت(ع) تطبیق شده است. اما کسانی که در آیات یاد شده به عنوان صادق توصیف شده‌اند، اگر چه از فضیلت‌های برجسته‌ای برخوردارند، ولی واجد فضیلت عصمت نیستند، البته، می‌توان گفت آیات یاد شده به ملاک عموم و شمولی که دارند، پیامبر(ص) و اهل‌بیت معصوم آن حضرت را نیز شامل می‌شوند، ولی سخن در دیگر مصادیق آنهاست؛ یعنی نمی‌توان همه مصادیق آن آیات را، مصادیق صادقین در آیه مورد بحث دانست[۱۴].

صادقین در روایات

در احادیثی که در منابع شیعی و سنی روایت شده است، صادقان معصوم بر پیامبر(ص)، علی(ع) و دیگر امامان اهل بیت(ع) تطبیق شده است. به عنوان نمونه:

  1. حاکم حسکانی از ابن عباس روایت کرده که گفته است مقصود از صادقین علی(ع) و اصحاب او است: مع علی و أصحابه[۱۵].
  2. وی در حدیث دیگری از عبدالله بن عمر روایت کرده که گفته است: ﴿كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ یعنی محمداً و أهل بیته”: یعنی با پیامبر و اهل بیت او باشید[۱۶].
  3. محدث کلینی از برید بن معاویه روایت کرده که گفت: از امام باقر(ع) از آیه ﴿كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ پرسیدم، امام(ع) فرمود: «أيانا عني»[۱۷]: ما را اراده کرده است.
  4. در صحیح بزنطی آمده که گفت: از امام رضا(ع) در مورد این آیه پرسیدم، امام(ع) فرمود: «الصادقین هم الأئمة الصدیقون بطاعتهم»: صادقان، ائمه اهل‌بیت(ع) هستند که در اطاعت خداوند صادقان راستین‌اند[۱۸].
  5. شیخ طوسی از جابر از امام باقر(ع) در مورد آیه صادقین روایت کرده که فرمود: «مَعَ‏ عَلِيِّ‏ بْنِ‏ أَبِي‏ طَالِبٍ‏»[۱۹]: مقصود از ﴿كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ بودن با علی بن ابی طالب(ع) است.
  6. در حدیثی که امام علی(ع) در آن فضائل و مناقب خود را برای جمع کثیری از مسلمان بیان کرده، آمده است: “شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که وقتی آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ نازل شد، سلمان پرسید ای رسول خدا، آیا این دستور عام است یا خاص است؟ پیامبر(ص) فرمود: آیه در مورد کسانی که امر شده‌اند، عام است و همه مؤمنان را شامل است، ولی صادقین به برادرم علی و اوصیاء پس از او تا روز قیامت اختصاص دارد؟ گفتند: آری”[۲۰].

دلالت آیه

دلالت بر عصمت صادقین

مفاد آیه شریفه پیروی مطلق از صادقین است و پیروی مطلق از فرد یا افرادی ملازم با عصمت آنان است[۲۱]. خداوند در این آیه به همراه شدن با صادقین امر کرده است و مراد از معیت و همراهی با آنان تمسک به آنان و اطاعت مطلق از آنان است زیرا هر گاه خداوند به اطاعت بی‌قید و شرط از کسانی فرمان دهد، آنها معصوم خواهند بود[۲۲]؛ زیرا در این مطلب تردیدی نیست که خداوند انجام گناه را برای کسی روا نمی‌دارد و آن را نمی‌پسندد. به عبارت دیگر، گناه، مورد نهی خداوند است؛ نه مورد امر او. از طرفی، اگر صادقین معصوم نباشند، احتمال اینکه در امر یا نهی خود مرتکب خطا شوند و دیگران را به انجام گناه فرا خوانند وجود دارد. حال اگر چنین موردی پیش آید، از یک طرف باید از آنها اطاعت کرد؛ چون بر اساس آیه مورد بحث، تمسک به صادقین، و همراه شدن بی‌قید و شرط با آنها، واجب است و از طرف دیگر نباید از آنها اطاعت کرد؛ چون مستلزم گناه است که مورد نهی الهی است[۲۳] و این همان تناقض یا اجتماع امر و نهی در شیء واحد است که محال است از این رو صادقین قطعا معصوم بوده و خطا، سهو، گناه و اشتباه نمی‌کنند.

دلالت بر وجوب اطاعت از صادقین

خدای متعال در این آیه با فعل امر «کونوا» همگان را به معیت و همراهی با صادقان، امر کرده است. روشن است که معیت با صادقان به معنای تمسک به سیره و سنت آنان است از این رو گویا آیه فرموده است: «تمسکوا بالصادقین» و تمسک نیز به معنای اطاعت و تبعیت است به عبارت دیگر گویا آیه فرموده: «اطیعوا عن الصادقین». روشن است که امر مطلق الهی به معیت، تمسک و اطاعت از شخصی به صورت مطلق، مساوی با عصمت آن شخص است[۲۴].

دلالت بر اسوه بودن صادقین

اولاً، بنابر امر الهی در آیات گوناگون و از جمله آیه مورد بحث، می‌گوییم: اگر اصل در اوامر الهی در قرآن حمل بر وجوب است، مگر آنکه قرینه‌ای برخلاف آن باشد، پس در آیات قرآن بیش از هر واجب دیگر از قبیل نماز و روزه و حج و غیره، امر به تقوا آمده است؛ از جمله در آیه مورد استدلال، با تأکید می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ[۲۵].

ثانیاً، امتثال امر واجب، نیازمند اسوه و الگو است.

نتیجه آنکه: حفظ تقوا و امتثال امر الهی در رعایت تقوا، نیازمند اسوه است.

دلالت بر ضرورت وجود دائمی امام در میان مردم

با عنایت به اینکه امر الهی در حفظ تقوا دائمی است و عقلاً امر به شیء، امر به مقدمات و ملازمات آن است، پس ضرورت وجود اسوه، به عنوان لازمه تقوا، دائماً در میان مردم ضروری است. همان طور که بارها در طی براهین عقلی اشاره شد، وجود قرآن و یا بیانات نبوی (ص) در میان مردم تا زمانی که مبیّنی الهی در کنار آن وجود نداشته باشد، رافع اختلاف در برداشت‌های گوناگون و قرائت‌های مختلف از آن دو نیست؛ لذا امت دائماً محتاج مقام عصمت است تا امام آنان در حفظ تقوای الهی باشد. استفاده دیگری که از آیه مورد استدلال می‌توان نمود، ضرورت مهتدی بودن بلاواسطه امام به هدایت الهی است؛ زیرا بنا بر آنکه صادقین درآیه اسوه‌ای الهی در ارائه فرامین پروردگار هستند، می‌باید حجّتی الهی در ارائه ملاک و میزان تقوا برای امت باشند و حجت الهی عقلاً لازم است که خود مستقیماً مهتدی به هدایت الهی باشد[۲۶].[۲۷]

منابع

پانویس

  1. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  2. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۷۱.
  3. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص ۱۸۳.
  4. جرجانی، سید شریف، التعریفات، ص۹۵.
  5. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰.
  6. ربانی گلپایگانی، علی، آیه صادقین، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۱۰۳.
  7. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۹، ص۴۰۲، مؤسسه الاعلمی، بیروت، ۱۳۹۳ق.
  8. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰، نشر الأدب الحوزة.
  9. الکشاف، ج۲، ص۳۲۰.
  10. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۷۱ و مقاله «آیه صادقین»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۱۰۳.
  11. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۷۱ و مقاله «آیه صادقین»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۱۰۳.
  12. «و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است.» سوره توبه، آیه ۱۱۸.
  13. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص۷۳-۷۵.
  14. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۷۵.
  15. شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۰.
  16. شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۲.
  17. اصول کافی، ج۱، ص۲۰۸، ح۱.
  18. اصول کافی، ج۱، ص۲۰۸، ح۲.
  19. امالی، شیخ طوسی، ص۲۵۵، ح۴۶۱.
  20. کمال الدین، ج۱، ص۲۶۲؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۴۹؛ ینابیع الموده، ج۱، ص۱۱۵؛ برای آگاهی بیشتر از احادیث شیعه در این باره ر.ک: غایة المرام، ج۱۳، ص۵۲-۵۴ و البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۶۹-۱۷۰؛ بحارالانوار، ج۲، ص۳۰-۳۳ و ج۳۵، ص۴۰۸-۴۱۴.
  21. "إن الأمر ورد باتباعهم على الإطلاق، و ذلك يوجب عصمتهم و براءة ساحتهم و الأمان من زللهم؛ بدلالة إطلاق الأمر باتباعهم"، الفصول المختارة، ص۱۳۸، نیز ر. ک: تقریب المعارف، ص۱۲۴؛ بحارالأنوار، ج۲، ص۳۳؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۲۱۵.
  22. لا يجوز إيجاب طاعة أحد مطلقا إلا من كان معصوما مأمونا منه السهو و الغلط. و ليس ذلك بحاصل في أولي الأمر و لا العلماء، و إنما هو واجب في الائمة الذين دلت الآية على عصمتهم و طهارتهم، التبیان، ج۳، ص۲۳۶، و مجمع البیان، ج۲، ص۶۴.
  23. إنه تعالى اوجب طاعة أولي الأمر على الإطلاق كطاعته و طاعة الرسول، و هو لا يتم إلا بعصمة أولي الأمر، فإن غير المعصوم قد يأمر بمعصية و تحرم طاعته فيها، فلو وجبت ايضا اجتمع الضدان: وجوب طاعته و حرمتها، دلائل الصدق، ج۲، ص۱۷.
  24. مکاتبه اختصاصی دانشنامه امامت و ولایت با محمد هادی فرقانی.
  25. «ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.
  26. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶، ص۲۰۵ ـ ۲۰۷.
  27. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۸۷.