علل غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۹۱: خط ۱۹۱:
:::::#'''آماده‌‏سازی و تربیت شیعیان‏''': یکی از حکمت‏‏‏‏‌های پنهان ‏زیستی امام زمان {{ع}}، این بود که شیعیان ضعیف و کم ‏ظرفیت، تربیت شده و سطح آگاهی و تحمّل و آمادگی آنها بالا برود. علی بن یقطین از [[امام کاظم]] نقل می‌‏‏کند که: شیعیان با آرزوها، تربیت می‌‏‏شوند پدرم یقطین به من گفت: چه آنچه راجع به سلطنت بنی عباس به ما گفته شده بود، انجام شد؛ ولی آنچه که به شما درباره فرج [[اهل بیت]] گفته شده بود، انجام نشد؟ به او گفتم: آن‏چه که به ما و شما گفته شده بود، هردو از یک‏جا صادر شده است؛ نهایت اینکه وعده‏‌ای که به شما داده شد، سر رسید اما وعده ما -چون زمانش حتی نبود- هنوز نرسیده است. در عین‏ حال ما را با ایجاد امید و آرزوی آن دوران تربیت کردند؛ چون اگر از همان نخست، به ما می‌‏گفتند که: فرج بیت، تا سال دویستم یا سیصدم انجام می‌‏‏شود، هرآینه مردم قساوت قلب می‌‏‏گرفتند و عموم آنان از اسلام برمی‌‏گشتند! اما همیشه به ما گفته‌‏اند: به همین زودی و با سرعت این کار انجام می‌‏شود تا قلب‏‏‏‏‌های مردم حفظ شود و فرج را نزدیک بدانند<ref>مرآة العقول، ج ۴، ص ۱۷۶، ج ۶( به نقل از: مطلع الفجر، ص ۲۷.</ref>»<ref>[[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵، ۱۱۹.</ref>.
:::::#'''آماده‌‏سازی و تربیت شیعیان‏''': یکی از حکمت‏‏‏‏‌های پنهان ‏زیستی امام زمان {{ع}}، این بود که شیعیان ضعیف و کم ‏ظرفیت، تربیت شده و سطح آگاهی و تحمّل و آمادگی آنها بالا برود. علی بن یقطین از [[امام کاظم]] نقل می‌‏‏کند که: شیعیان با آرزوها، تربیت می‌‏‏شوند پدرم یقطین به من گفت: چه آنچه راجع به سلطنت بنی عباس به ما گفته شده بود، انجام شد؛ ولی آنچه که به شما درباره فرج [[اهل بیت]] گفته شده بود، انجام نشد؟ به او گفتم: آن‏چه که به ما و شما گفته شده بود، هردو از یک‏جا صادر شده است؛ نهایت اینکه وعده‏‌ای که به شما داده شد، سر رسید اما وعده ما -چون زمانش حتی نبود- هنوز نرسیده است. در عین‏ حال ما را با ایجاد امید و آرزوی آن دوران تربیت کردند؛ چون اگر از همان نخست، به ما می‌‏گفتند که: فرج بیت، تا سال دویستم یا سیصدم انجام می‌‏‏شود، هرآینه مردم قساوت قلب می‌‏‏گرفتند و عموم آنان از اسلام برمی‌‏گشتند! اما همیشه به ما گفته‌‏اند: به همین زودی و با سرعت این کار انجام می‌‏شود تا قلب‏‏‏‏‌های مردم حفظ شود و فرج را نزدیک بدانند<ref>مرآة العقول، ج ۴، ص ۱۷۶، ج ۶( به نقل از: مطلع الفجر، ص ۲۷.</ref>»<ref>[[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص۱۰۵، ۱۱۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۱۰. آقای جلالی؛}}
{{جمع شدن|۱۰. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛}}
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[غلام رضا جلالی]]]]
::::::آقای '''[[غلام رضا جلالی]]'''، در مقاله ''«[[فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی (مقاله)|فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} نخستین کسانی هستند که به منظور رفع شبهات، از علت [[غیبت ]] سخن رانده‌اند و در مجموعه‌های روایی، احادیث زیادی در این باب جمع‌آوری شده است. [[نعمانی]] از [[امام علی|علی]]{{ع}} نقل می‌کند که ایشان دلیل [[غیبت ]] را: غربال انسان‌های صالح از گمراه و دانا از نادان می‌داند<ref>غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، ۲۰۲، صدوق، تهران.</ref> و بر اساس روایت دیگری، حضرت در منبر کوفه فرمود: "زمین، از حجت الهی خالی نمی‌ماند، ولی خداوند به دلیل ستم‌پیشه بودن خلق و ستم و زیاده‌روی، آنان را از وجود حجت بی‌بهره می‌سازد"<ref>غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، ۲۰۳.</ref>. روایات دیگری که بیشتر در عصر تقیه جمع‌آوری شده‌اند، حاکی از این هستند که بشر قادر به درک فلسفه حقیقی [[غیبت ]] نیست و این راز، پس از ظهور آشکار خواهد شد. در دوران [[امامت]] [[امام باقر|حضرت باقر]] (از ۹۵ تا ۱۱۴ ه.ق) و [[امام صادق|حضرت صادق]] (از ۱۱۴ تا ۱۴۸ ه.ق) باتوجه به نهضت‌های دینی و بازار گرم مناظره‌های مذهبی و ضرورت نقد عقاید کیسانیه، زیدیه، غلات و اسماعیلیه، در خصوص [[غیبت ]] [[امام]]، به فلسفه [[غیبت ]] توجه بیشتری صورت گرفت. روایات زیادی از [[امام صادق]] در این زمینه به دست ما رسیده است. [[عبید الله بن فضل هاشمی]] می‌گوید: از [[امام صادق|امام ششم]] شنیدم که فرمود: "صاحب الامر، غیبتی دارد که تخلف‌ناپذیر است و هر جوینده باطلی در آن به‌ شک می‌افتد و اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمت [[غیبت ]] او، همان حکمتی است که در [[غیبت ]] حجت‌های پیشین وجود داشته است و پس از ظهور، روشن خواهد شد، چنانکه حکمت کارهای خضر از شکستن کشتی و کشتن پسر بچه و برپا داشتن دیوار شکسته، وقتی برای موسی روشن شد که آن‌دو، از هم جدا شدند. [[غیبت ]] امری از امور الهی و سری از اسرار و غیبتی است از غیبت‌های او"<ref>کمال الدین، ج ۲، ۱۵۸.</ref>. از دید [[امام صادق|امام جعفر صادق]]{{ع}} تصدی خلافت توسط عباسیان به معنای غصب حقوق سیاسی ایشان، به عنوان پیشوای بر حق مسلمانان بود و عباسیان، از همان ابتدا نسبت به ایشان و علویان بدگمان شدند. [[امام]] که سیاست تقیه را در پیش گرفته بود، احادیثی را در زمینه [[غیبت ]] [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} در میان راویان حدیث [[شیعه]] نشر داد و این نکته را روشن ساخت: بر [[امام]] منصوص الهی، لازم نیست، قیام کند، تا حقوق سیاسی خود را به دست آورد. او، باید رهبری روحانی خود را داشته باشد و وظایف خویش را انجام دهد، تا زمانی که جامعه، خود، به اندازه کافی از آگاهی و شعور سیاسی برخوردار شود و با مراجعه به [[ائمه]]{{عم}} خواستار برقراری حکومت اسلامی و شیعی گردد. بر مبنای همین عقیده بود که [[امام صادق]] {{ع}} آشکار اعلام کرد: "[[مهدی]]، به قدرت سیاسی دست خواهد یافت"<ref>کمال الدین، ۵۹.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}}، به گونه روشن، بیان کرد که کدام یک از فرزندان ایشان، [[مهدی]] شمرده می‌شود<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۴۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت.</ref> و پیش از ظهورش او را غیبتی باید<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۴۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت.</ref> و منشأ او چیزی جز خوف از کشته شدن‌<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.</ref> و عدم آمادگی مردمان نیست‌<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.</ref>. و به دوستان خود توصیه کرد که در هر بامداد و پسین، در [[انتظار فرج]] باشند<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.</ref>. در بیان [[امام صادق]] {{ع}} [[فلسفه غیبت ]] و [[انتظار ]] رابطه تنگاتنگی دارند و هردو، به فعل انسان‌ها بازمی‌گردند. چون این مردم هستند که شایستگی خود را برای ظهور یا عدم [[ظهور]] [[امام غایب]]، به نمایش می‌گذارند و با کارهای ناپسند خود، بین خویشتن و [[امام]] حجاب می‌گردند، ازاین‌روی، به همه [[شیعیان]] خود سفارش می‌کند: "در دولت باطل خموش و چموش باشند و در [[انتظار ]] دولت حق به سر برند و بدانند که خدا، حق را به کرسی خواهد نشاند و باطل را محو خواهد ساخت". از آنان می‌خواهد: "هدنه و آرامش بر دین‌داری خود صبر کنند"<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۳.</ref>.
:::::'''رحلت [[امام صادق]] و تاویل [[مهدی‌]]:''' ارتحال [[امام صادق]] {{ع}} و فشارهایی که از خارج بر [[شیعیان]] اعمال می‌شد، سبب گردید تحلیل‌های نادرستی از علت [[غیبت ]] صورت گیرد و [[انتظار ]] به تیغ دو دمی‌ تبدیل شد که دستگاه‌های ستم، با عوام‌فریبی و به منظور رسیدن به اغراض سیاسی خود، کوشیدند در جایی عنصر [[انتظار ]] را از جامعه بگیرند و در جایی دیگر با تشدید آن، راه تلاش‌های عملی و سیاسی را در عینیت جامعه به روی آنان ببندند. در این بستر تاریخی است که فرقه‌های شیعی اسماعیلیه، ناووسیه و فطحیه به وجود آمدند. اسماعیلیه مدعی شدند: اسماعیل، فرزند [[امام صادق]] (که در زمان حیات پدر فوت کرده بود) نمرده است و جانشین حقیقی [[امام صادق]] {{ع}} اوست و نخواهد مرد، مگر این‌که دنیا را تحت امر خود درآورد. بعدها، این تلقی درمیان اسماعیلیان پیش آمد که مقصود از مهدی پایان یافتن دوره‌ای از رسالت و آغاز دوره دیگری از آن است. در این‌دوره، پاره‌ای از احکام و آثار اسلام که تغییر یافته، اصلاح می‌شود. نخستین [[مهدی]] آنان، [[محمد بن اسماعیل]] بود. البته باید دانست که زیدیه، بیشتر از اسماعیلیه، دست به تاویل [[مهدی]] زده‌اند و آن را شرط [[امام]] می‌دانستند. [[مهدویت]]، از نظر زیدیه، همان [[امامت]] است که با ارشاد و هدایت مردم همراه باشد<ref>همبستگی میان تصوف و تشیع، کامل مصطفی شبیبی، ترجمه دکتر علی اکبر شهابی، ۲۳۷. دانشگاه تهران.</ref>. و [[ناووسیه]]، پیروان [[عجلان بن ناووس]]، به [[غیبت ]] خود [[امام صادق]] {{ع}} باور یافتند و گفتند: ایشان وفات نیافته، بلکه [[غیبت ]] کرده و باید تا بازگشت او، به عنوان [[مهدی]]، به [[انتظار ]] نشست"<ref>فضل بن شاذان و نبرد اندیشه‌ها در ایران پس از اسلام، فریدون جنیدی، ۵۰، انتشارات بلخ، تهران.</ref>.
:::::'''دفاع نقلی از [[فلسفه غیبت ]]:''' با شهادت [[امام کاظم|امام موسی کاظم]]{{ع}} شکاف دیگری در میان [[امامیه]] به وجود آمد. گروهی او را همان [[امام غایب]] پنداشتند. آنان به تدریج به چهار گروه کوچک‌تر تقسیم شدند و این زنگ اعلان خطری بود به عالمان [[دین]]. در این عصر، هنوز عقل‌گرایی به شکل معتزله در [[شیعه]] رونق نیافته بود و راویان حدیث، با جمع‌آوری سخنان پیشوایان تشیع و نشر و پخش آن می‌کوشیدند به پرسش‌های مردم پاسخ دهند. به همین دلیل، تعدادی از ارباب نظر، با تدوین مجموعه‌های روایی مربوط به [[غیبت ]]، کوشیدند تا مردم را از گم‌گشتگی رها سازند. [[حسن بن محبوب‌زراد]]، صاحب کتاب مشیخه که در اصول [[شیعه]] مشهورتر از کتاب مزنی و امثال اوست و بیش از صد سال جلوتر از عصر [[غیبت ]] زندگی می‌کرد، برخی از اخبار مربوط به [[غیبت ]] [[امام]] را در آن درج کرد. [[علی بن حسن بن محمد طائی طاطری]]، از اصحاب [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] نیز کتابی در [[غیبت ]] نوشت‌<ref>رجال نجاشی، ۱۹۳.</ref>. [[علی بن عمر اعرج کوفی]] و [[ابراهیم بن صالح انماطی کوفی]]، دو تن دیگر از اصحاب [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]] نیز درباره [[غیبت ]] کتاب نوشتند. این مهم، در عصر [[امام رضا]]{{ع}} نیز ادامه یافت. [[عباس بن هشام ناشدی اسدی]] و [[فضل بن شاذان ازدی نیشابوری]] و [[حسن بن علی بن ابی حمزه سالم بطاینی کوفی]] که همگی از اصحاب و معاصران [[امام رضا]]{{ع}} بودند، آثاری را در زمینه یاد شده گردآوری کردند»<ref>[[غلام رضا جلالی|جلالی، غلام رضا]]، [[فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی (مقاله)|فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی]]، [[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]، ص ۴۰۷ -۴۱۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۱۱. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛}}
[[پرونده:783993038.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[قنبر علی صمدی]]]]
[[پرونده:783993038.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[قنبر علی صمدی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
خط ۲۰۷: خط ۲۱۳:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۱. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛}}
{{جمع شدن|۱۲. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛}}
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]]
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]]
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
خط ۲۲۷: خط ۲۳۳:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۲. آقای باقری‌زاده؛}}
{{جمع شدن|۱۳. آقای باقری‌زاده؛}}
[[پرونده:87666522.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد باقری‌زاده اشعری]]]]
[[پرونده:87666522.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد باقری‌زاده اشعری]]]]
::::::آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
خط ۲۴۱: خط ۲۴۷:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۳. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛}}
{{جمع شدن|۱۴. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛}}
[[پرونده:151828.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]]]
[[پرونده:151828.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]]]
::::::'''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::'''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
خط ۲۵۸: خط ۲۶۴:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۴. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}}
{{جمع شدن|۱۵. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}}
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]]
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]]
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:
خط ۲۷۰: خط ۲۷۶:
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۱۵. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛}}
{{جمع شدن|۱۶. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛}}
[[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
[[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
خط ۲۸۲: خط ۲۸۸:
::::#'''[[تأدیب مردم]]:''' وقتی امت، برابر [[پیامبر]] و [[امام]]، وظایف خود را به درستی انجام ندهد خداوند، پیشوای ایشان را برای مدتی از آنان جدا کند. [[امام باقر]]{{ع}} فرموده است: وقتی خداوند، همراهی و همنشینی ما را برای قومی‌ خوش ندارد، ما را از میان آنان برگیرد.<ref>علل الشرایع، ص ۲۴۳، باب ۱۷۹، ح۲.</ref>
::::#'''[[تأدیب مردم]]:''' وقتی امت، برابر [[پیامبر]] و [[امام]]، وظایف خود را به درستی انجام ندهد خداوند، پیشوای ایشان را برای مدتی از آنان جدا کند. [[امام باقر]]{{ع}} فرموده است: وقتی خداوند، همراهی و همنشینی ما را برای قومی‌ خوش ندارد، ما را از میان آنان برگیرد.<ref>علل الشرایع، ص ۲۴۳، باب ۱۷۹، ح۲.</ref>
::::#'''استقلال و بیعت نکردن با حاکمان:''' می‌دانیم که [[امامان]] پیشین، به بیعت ظاهری با حاکمان جورِ زمان خود مجبور شدند. چون [[رسالت]] [[امام مهدی]]{{ع}} قیام برضد همه ظالمان و ستمگران است و این امر، با بیعت با آنان سازگاری ندارد، او غایب شد، تا از بیعت با حاکمان جور، رها شود و هر زمان، خداوند اراده کرد، آزادانه با ستمکاران برخورد کند. [[امام رضا]]{{ع}} در بیان علت [[غیبت]]، چنین فرموده است: "برای این که آن زمان که با شمشیر قیام می‌کند، کسی بر عهده او بیعتی نداشته باشد".<ref>کمال الدین، ج ۲، باب ۴۴، ح ۴.</ref>» <ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۱۲۷-۱۳۰.</ref>.
::::#'''استقلال و بیعت نکردن با حاکمان:''' می‌دانیم که [[امامان]] پیشین، به بیعت ظاهری با حاکمان جورِ زمان خود مجبور شدند. چون [[رسالت]] [[امام مهدی]]{{ع}} قیام برضد همه ظالمان و ستمگران است و این امر، با بیعت با آنان سازگاری ندارد، او غایب شد، تا از بیعت با حاکمان جور، رها شود و هر زمان، خداوند اراده کرد، آزادانه با ستمکاران برخورد کند. [[امام رضا]]{{ع}} در بیان علت [[غیبت]]، چنین فرموده است: "برای این که آن زمان که با شمشیر قیام می‌کند، کسی بر عهده او بیعتی نداشته باشد".<ref>کمال الدین، ج ۲، باب ۴۴، ح ۴.</ref>» <ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۱۲۷-۱۳۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۱۶. نویسندگان کتاب «[[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]»؛}}
[[پرونده:151958.jpg|100px|right|بندانگشتی|]]
::::::نویسندگان کتاب ''«[[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
:::::«[[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} نخستین کسانی هستند که به منظور رفع شبهات، از علت [[غیبت ]] سخن رانده‌اند و در مجموعه‌های روایی، احادیث زیادی در این باب جمع‌آوری شده است. [[نعمانی]] از [[امام علی|علی]]{{ع}} نقل می‌کند که ایشان دلیل [[غیبت ]] را: غربال انسان‌های صالح از گمراه و دانا از نادان می‌داند<ref>غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، ۲۰۲، صدوق، تهران.</ref> و بر اساس روایت دیگری، حضرت در منبر کوفه فرمود: "زمین، از حجت الهی خالی نمی‌ماند، ولی خداوند به دلیل ستم‌پیشه بودن خلق و ستم و زیاده‌روی، آنان را از وجود حجت بی‌بهره می‌سازد"<ref>غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، ۲۰۳.</ref>. روایات دیگری که بیشتر در عصر تقیه جمع‌آوری شده‌اند، حاکی از این هستند که بشر قادر به درک فلسفه حقیقی [[غیبت ]] نیست و این راز، پس از ظهور آشکار خواهد شد. در دوران [[امامت]] [[امام باقر|حضرت باقر]] (از ۹۵ تا ۱۱۴ ه.ق) و [[امام صادق|حضرت صادق]] (از ۱۱۴ تا ۱۴۸ ه.ق) باتوجه به نهضت‌های دینی و بازار گرم مناظره‌های مذهبی و ضرورت نقد عقاید کیسانیه، زیدیه، غلات و اسماعیلیه، در خصوص [[غیبت ]] [[امام]]، به فلسفه [[غیبت ]] توجه بیشتری صورت گرفت. روایات زیادی از [[امام صادق]] در این زمینه به دست ما رسیده است. [[عبید الله بن فضل هاشمی]] می‌گوید: از [[امام صادق|امام ششم]] شنیدم که فرمود: "صاحب الامر، غیبتی دارد که تخلف‌ناپذیر است و هر جوینده باطلی در آن به‌ شک می‌افتد و اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمت [[غیبت ]] او، همان حکمتی است که در [[غیبت ]] حجت‌های پیشین وجود داشته است و پس از ظهور، روشن خواهد شد، چنانکه حکمت کارهای خضر از شکستن کشتی و کشتن پسر بچه و برپا داشتن دیوار شکسته، وقتی برای موسی روشن شد که آن‌دو، از هم جدا شدند. [[غیبت ]] امری از امور الهی و سری از اسرار و غیبتی است از غیبت‌های او"<ref>کمال الدین، ج ۲، ۱۵۸.</ref>. از دید [[امام صادق|امام جعفر صادق]]{{ع}} تصدی خلافت توسط عباسیان به معنای غصب حقوق سیاسی ایشان، به عنوان پیشوای بر حق مسلمانان بود و عباسیان، از همان ابتدا نسبت به ایشان و علویان بدگمان شدند. [[امام]] که سیاست تقیه را در پیش گرفته بود، احادیثی را در زمینه [[غیبت ]] [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} در میان راویان حدیث [[شیعه]] نشر داد و این نکته را روشن ساخت: بر [[امام]] منصوص الهی، لازم نیست، قیام کند، تا حقوق سیاسی خود را به دست آورد. او، باید رهبری روحانی خود را داشته باشد و وظایف خویش را انجام دهد، تا زمانی که جامعه، خود، به اندازه کافی از آگاهی و شعور سیاسی برخوردار شود و با مراجعه به [[ائمه]]{{عم}} خواستار برقراری حکومت اسلامی و شیعی گردد. بر مبنای همین عقیده بود که [[امام صادق]] {{ع}} آشکار اعلام کرد: "[[مهدی]]، به قدرت سیاسی دست خواهد یافت"<ref>کمال الدین، ۵۹.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}}، به گونه روشن، بیان کرد که کدام یک از فرزندان ایشان، [[مهدی]] شمرده می‌شود<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۴۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت.</ref> و پیش از ظهورش او را غیبتی باید<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۴۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت.</ref> و منشأ او چیزی جز خوف از کشته شدن‌<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.</ref> و عدم آمادگی مردمان نیست‌<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.</ref>. و به دوستان خود توصیه کرد که در هر بامداد و پسین، در [[انتظار فرج]] باشند<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.</ref>. در بیان [[امام صادق]] {{ع}} [[فلسفه غیبت ]] و [[انتظار ]] رابطه تنگاتنگی دارند و هردو، به فعل انسان‌ها بازمی‌گردند. چون این مردم هستند که شایستگی خود را برای ظهور یا عدم [[ظهور]] [[امام غایب]]، به نمایش می‌گذارند و با کارهای ناپسند خود، بین خویشتن و [[امام]] حجاب می‌گردند، ازاین‌روی، به همه [[شیعیان]] خود سفارش می‌کند: "در دولت باطل خموش و چموش باشند و در [[انتظار ]] دولت حق به سر برند و بدانند که خدا، حق را به کرسی خواهد نشاند و باطل را محو خواهد ساخت". از آنان می‌خواهد: "هدنه و آرامش بر دین‌داری خود صبر کنند"<ref>کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۳.</ref>.
:::::'''رحلت [[امام صادق]] و تاویل [[مهدی‌]]:''' ارتحال [[امام صادق]] {{ع}} و فشارهایی که از خارج بر [[شیعیان]] اعمال می‌شد، سبب گردید تحلیل‌های نادرستی از علت [[غیبت ]] صورت گیرد و [[انتظار ]] به تیغ دو دمی‌ تبدیل شد که دستگاه‌های ستم، با عوام‌فریبی و به منظور رسیدن به اغراض سیاسی خود، کوشیدند در جایی عنصر [[انتظار ]] را از جامعه بگیرند و در جایی دیگر با تشدید آن، راه تلاش‌های عملی و سیاسی را در عینیت جامعه به روی آنان ببندند. در این بستر تاریخی است که فرقه‌های شیعی اسماعیلیه، ناووسیه و فطحیه به وجود آمدند. اسماعیلیه مدعی شدند: اسماعیل، فرزند [[امام صادق]] (که در زمان حیات پدر فوت کرده بود) نمرده است و جانشین حقیقی [[امام صادق]] {{ع}} اوست و نخواهد مرد، مگر این‌که دنیا را تحت امر خود درآورد. بعدها، این تلقی درمیان اسماعیلیان پیش آمد که مقصود از مهدی پایان یافتن دوره‌ای از رسالت و آغاز دوره دیگری از آن است. در این‌دوره، پاره‌ای از احکام و آثار اسلام که تغییر یافته، اصلاح می‌شود. نخستین [[مهدی]] آنان، [[محمد بن اسماعیل]] بود. البته باید دانست که زیدیه، بیشتر از اسماعیلیه، دست به تاویل [[مهدی]] زده‌اند و آن را شرط [[امام]] می‌دانستند. [[مهدویت]]، از نظر زیدیه، همان [[امامت]] است که با ارشاد و هدایت مردم همراه باشد<ref>همبستگی میان تصوف و تشیع، کامل مصطفی شبیبی، ترجمه دکتر علی اکبر شهابی، ۲۳۷. دانشگاه تهران.</ref>. و [[ناووسیه]]، پیروان [[عجلان بن ناووس]]، به [[غیبت ]] خود [[امام صادق]] {{ع}} باور یافتند و گفتند: ایشان وفات نیافته، بلکه [[غیبت ]] کرده و باید تا بازگشت او، به عنوان [[مهدی]]، به [[انتظار ]] نشست"<ref>فضل بن شاذان و نبرد اندیشه‌ها در ایران پس از اسلام، فریدون جنیدی، ۵۰، انتشارات بلخ، تهران.</ref>.
:::::'''دفاع نقلی از [[فلسفه غیبت ]]:''' با شهادت [[امام کاظم|امام موسی کاظم]]{{ع}} شکاف دیگری در میان [[امامیه]] به وجود آمد. گروهی او را همان [[امام غایب]] پنداشتند. آنان به تدریج به چهار گروه کوچک‌تر تقسیم شدند و این زنگ اعلان خطری بود به عالمان [[دین]]. در این عصر، هنوز عقل‌گرایی به شکل معتزله در [[شیعه]] رونق نیافته بود و راویان حدیث، با جمع‌آوری سخنان پیشوایان تشیع و نشر و پخش آن می‌کوشیدند به پرسش‌های مردم پاسخ دهند. به همین دلیل، تعدادی از ارباب نظر، با تدوین مجموعه‌های روایی مربوط به [[غیبت ]]، کوشیدند تا مردم را از گم‌گشتگی رها سازند. [[حسن بن محبوب‌زراد]]، صاحب کتاب مشیخه که در اصول [[شیعه]] مشهورتر از کتاب مزنی و امثال اوست و بیش از صد سال جلوتر از عصر [[غیبت ]] زندگی می‌کرد، برخی از اخبار مربوط به [[غیبت ]] [[امام]] را در آن درج کرد. [[علی بن حسن بن محمد طائی طاطری]]، از اصحاب [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] نیز کتابی در [[غیبت ]] نوشت‌<ref>رجال نجاشی، ۱۹۳.</ref>. [[علی بن عمر اعرج کوفی]] و [[ابراهیم بن صالح انماطی کوفی]]، دو تن دیگر از اصحاب [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]] نیز درباره [[غیبت ]] کتاب نوشتند. این مهم، در عصر [[امام رضا]]{{ع}} نیز ادامه یافت. [[عباس بن هشام ناشدی اسدی]] و [[فضل بن شاذان ازدی نیشابوری]] و [[حسن بن علی بن ابی حمزه سالم بطاینی کوفی]] که همگی از اصحاب و معاصران [[امام رضا]]{{ع}} بودند، آثاری را در زمینه یاد شده گردآوری کردند»<ref>[[چشم به راه مهدی (کتاب)|چشم به راه مهدی]]، ص ۴۰۷ -۴۱۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}



نسخهٔ ‏۲۸ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۰۵

الگو:پرسش غیرنهایی

علل غیبت امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

علل غیبت امام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

محمد جواد خراسانی
آیت‌‌الله محمد جواد خراسانی، در کتاب «مهدی منتظر» در این‌باره گفته است:
  1. «علت اصلی همان اراده و مشیت حق تعالی است که پیش از وجود او برای او چنین پیش‌بینی کرده هم‌چنان که برای هر پیغمبر و هر وصی پیغمبری طوری مخصوص در ولادتش و در دوران زندگیش و در روش و رفتارش قرار داده. ابراهیم به نحوی و موسی به‌نحوی و عیسی به‌نحوی و پیامبر خاتم (ص) به‌نحوی، البته هرکدام به‌نحوی که حکمت اقتضاء کرده، پس سؤال از علت اراده خدا بی‌جا و بی‌مورد است. وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاء وَ لَا يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ غَيْرُهُ ﴿لا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ خدا آن‌چه بخواهد می‌کند و آن‌چه غیر او بخواهد نمی‌کند، (او سؤال نمی‌شود از آن چه می‌کند و مردم سؤال می‌شوند). و اگر راه سؤال در این‌گونه امور باز باشد سؤال را حد و حصری نخواهد بود، مانند آن‌که چرا پیامبران یکصد و بیست و چهار هزار باشند؟ چرا عمر فلان پیامبر کم و عمر نوح آن قدر زیاد؟ چرا قرآن یک مرتبه نازل نشد؟ چرا با تفسیر نازل نشد تا محتاج به مفسر و این‌همه اختلاف مفسرین نباشد؟ چرا خود پیامبر جمع‌آوری نفرمود؟ و غیر ذلک که برای هر چیز می‌توان راه سؤال از علت باز کرد. بلی سؤال از حکمت مانعی ندارد، اما جواب هم لازم ندارد، زیرا که وجه حکمت لازم نیست که بر همه معلوم باشد. ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ[۱]
  2. علت و سبب ظاهری برای غیبت هست و منحصر در تقیه و خوف نیست تا آن سه اشکال لازم آید. آری در طی اخبار یکی از علل را خوف شمرده‌اند، خصم مغرض همان را مستمسک کرده و به خیال خود اشکال بزرگی به دست آورده، با این‌که بالفرض اگر علت منحصر به خوف هم باشد هیچ اشکال لازم نمی‌آید»[۲].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. چنین نیست که خداوند شما را بر غیب مطلع سازد؛ آل عمران، ۱۷۹.
  2. خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۵۰.
  3. ای جابر! این امر، الهی و سری از اسرار خداوند است که بر بندگان پوشیده است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۳.
  4. همانا برای «صاحب این امر» غیبتی است تخلف ناپذیر. هر جوینده باطلی در آن به شک می افتد راوی گوید: از امام صادق پرسیدم: علتغیبت او چیست؟ حضرت فرمود: اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمتغیبت او همان حکمتی است که درغیبت های حجت های پیشین خدا وجود داشت و پس از ظهور روشن خواهد شد. همانند حکمت کارهای خضر(ع) از سوراخ کردن کشتی، کشتن پسربچه و برپا داشتن دیوار شکسته. اینها وقتی برای موسی (ع) روشن شد که آن دو از هم جدا شدند؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۴۸۲.
  5. به خدا قسم، من و این دو فرزندم(حسن و حسین) شهید خواهیم شد. خداوند در آخرالزمان مردی از فرزندانم را به خون‌خواهی ما برخواهد انگیخت و او دوره‌ای غایب خواهد شد، تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند؛ تا جایی که نادان می‌گوید: خداوند دیگر به آل محمد (ع) کاری ندارد؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۱۴۲.
  6. برای حضرت مهدی (ع) غیبتی است که در آن برخی از دین بسر می‌گردند و برخی ثابت قدم می‌مانند، پس ثابت قدمان، مورد اذیت واقع می‌شوند و به ایشان گفته می‌شود این وعده‌ای که گویید، کسی است اگر شما راست می‌گویید.» آگاه باشید هر کس در اینغیبت بردبار باشد و در برابر مشکلانی که از سوی دشمنان ایجاد می شود استقامت پیشه کند، به قدری از اجر خداوند بهره‌مند می‌گردد که گویا پیشاروی پیامبر(ص) بر دشمنان شمشیر کشیده و جنگیده است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.
  7. (غیبت جز برای این نیست که) خدا می‌خواهد شیعیان را بیازماید؛ کافی، ج ۱، ص ۳۳۷
  8. و این آزمونی است که خدای تعالی با آن مردمان را بیازماید؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۵۹ و ۳۶۰
  9. آگاه باشید زمین از حجت الهی خالی نمی‌ماند، ولی خداوند به دلیل ستم پیشه بودن و زیاده روی انسان‌ها، آنان را از دیدن حجت خود محروم می‌سازد؛ محمد بن ابراهيم نعمانی، الغيبة، ص ۱۴۱.
  10. هر کدام از ما در زمان خود به سبب تقیه، بیعت حاکمان و طاغوت‌های زمان را پذیرفتیم؛ مگر حضرت مهدی(ع) که عیسی بن مریم (ع) به امامت آن حضرت نماز می‌گزارد. خداوند ولادتش را مخفی نگه می‌دارد و برای او غیبتی قرار می‌دهد، تاوقتی قیام می‌کند بیعت حاکمی بر گردنش نباشد. او نهمین فرزند، برادرم حسین (ع) است؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۲.
  11. و اما علتغیبت که واقع شده، خداوند عزوجل می‌فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار گردد، شما را ناراحت می‌کند هیچ یک از پدران من نبود جز آن که بیعت طاغوت روزگارش بر گردنش بود ولی من در حالی خروج می‌کنم که بیعت هیچ یک از طاغوت‌ها بر گردنم نیست؛ طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۷۱.
  12. برای قائم ما قبل از آنکه به پاخیزد، غیبتی است. راوی پرسید: برای چه؟ حضرت فرمود: زیرا بیم کشته شدن دارد؛ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۰۲.
  13. شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۰۳
  14. شیخ صدوق، علل الشرایع، ص ۱۴۷ و همو، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۶۴۱
  15. ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۷۴
  16. ر.ک: شیخ طوسی، الغیبه، ص ۳۲۹
  17. حکیم، سید منذر، غیبت حضرت مهدی، ص:۱۷۳ - ۱۸۰.
  18. دستور و توقیع امام(ع) به چهارمین نائبش در کتاب اعلام الوری، صفحه ۴۱۷ و ... آمده است.
  19. به این ترتیب غیبت صغری در حدود ۷۰ سال بوده است و بعضی این مدت را ۷۴ سال دانسته‌اند. یعنی از سال ۲۵۵ (سال تولد امام عصر (ع)) تا سال ۳۲۹ ه.ق؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۴۵۴. شرح این مطلب در بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۴۴ به بعد آمده است.
  20. محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۳۲.
  21. قرائتی، محسن، جهت‌نما، ص ۱۸ - ۱۹.
  22. ما را از شما حبس نمی‌کند، مگر اعمال ناپسندی که از ناحیۀ شما به ما می‌رسد؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۶.
  23. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۳۵.
  24. قرائتی، محسن، شرایط ظهور از دیدگاه قرآن کریم، ص ۱۸ - ۱۹.
  25. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.
  26. بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۰، (باب علة الغیبه).
  27. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳.
  28. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.
  29. هیچ یک از پدران من نبودند، مگر آنکه بیعتی از طاغوت زمان خود در گردن داشتند، ولی من وقتی که قیام می‌کنم بیعت احدی از طاغوت‌های زمانه در گردنم نیست؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۹۱.
  30. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۹۱.
  31. آیت الله مکارم شیرازی، مهدی انقلابی بزرگ، ص ۲۴۰ به بعد.
  32. طاهری؛حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص۸۹ -۹۴.
  33. بحار، ج ۵۱، ص ۱۱۳.
  34. بحار، ج ۵۱، ص ۹۱.
  35. بحار، ج ۵۱، ص ۱۵۲.
  36. بحار، ج ۵۲، ص ۹۰.
  37. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۲۲۸-۲۳۰.
  38. کمال الدّین و تمام النّعمه، شیخ صدوق، ص ۴۸۲
  39. بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۱۱۳.
  40. کمال الدّین و تمام النّعمه، شیخ صدوق، ص ۳۴۲.
  41. مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی، ص ۸۵۲.
  42. یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۸۳ ال ۸۵.
  43. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۸۵.
  44. " يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ عِلَّتُهُ مَطْوِيَّةٌ عَنْ عِبَادِ اللَّهِ فَإِيَّاكَ وَ الشَّكَّ فَإِنَ‏ الشَّكَ‏ فِي‏ اللَّهِ‏ كُفْرٌ‏‏‏"؛ شیخ صدوق رحمه اللّه، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷.
  45. " إِنَ‏ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ‏ أَمْرِ اللَّهِ‏ وَ سِرٌّ مِنَ‏ اللَّهِ‏ وَ غَيْبٌ‏ مِنْ‏ غَيْبِ‏ اللَّهِ‏ وَ مَتَى‏ عَلِمْنَا أَنَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ حَكِيمٌ‏ صَدَّقْنَا بِأَنَ‏ أَفْعَالَهُ‏ كُلَّهَا حِكْمَةٌ وَ إِنْ‏ كَانَ‏ وَجْهُهَا غَيْرَ مُنْكَشِفٍ‏ لَنَا‏‏‏"، شیخ صدوق رحمه اللّه، علل الشرایع، ج ۱ ص ۲۴۵.
  46. " إِنَ‏ لِلْقَائِمِ‏ غَيْبَةً قَبْلَ‏ أَنْ‏ يَقُومَ‏ إِنَّهُ‏ يَخَافُ‏ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ يَعْنِي الْقَتْلَ‏‏‏"؛ شیخ کلینی، کافی، ص ۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۴۲.
  47. سوره قصص، آیه:۱۸.
  48. و چون از شما ترسیدم، از شما گریختم، تا پروردگارم به من دانش بخشد و مرا از پیامبران قرار داد؛ سوره شعرا، آیه:۲۱. جالب توجّه اینکه در پارهای روایات آمده است که حضرت مهدی(ع) نیز هنگام ظهور خطاب به مردم همین آیه را تلاوت خواهد کرد. ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۴.
  49. ر. ک: سوره توبه، آیه:۴۰.
  50. شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۴؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۶؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۵۴، ح ۱۱.
  51. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۷۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۵۵.
  52. قتاد درختی است که خارهای بسیاری مثل سوزن تیز و محکم دارد.
  53. " إِنَ‏ لِصَاحِبِ‏ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ‏ فِيهَا بِدِينِهِ‏ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَاد‏‏‏"؛ محمّد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۵.
  54. " إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ‏ تَخْفَى‏ وِلَادَتُهُ‏ وَ يَغِيبُ‏ شَخْصُهُ‏‏‏‏"؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۰۳؛ فضل بن حسن امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، ص ۴۲۶.
  55. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۵؛ احمد بن علی طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۲۸۹.
  56. سوره مائده، آیه:۱۰۱.
  57. " وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَيْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ‏ يا أَيُّهَا الَّذِينَ‏ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ‏ أَشْياءَ إِنْ‏ تُبْدَ لَكُمْ‏ تَسُؤْكُمْ‏ إِنَّهُ‏ لَمْ‏ يَكُنْ‏ أَحَدٌ مِنْ‏ آبَائِي‏ إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي‏‏‏‏‏"؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۰، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۳، ح ۴.
  58. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص: ۷۰ - ۷۶.
  59. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، ح ۷، علیّ بن أبی طالب پس از من امام امت و خلیفه من بر آنها خواهد بود و قائم منتظری که زمین را پر از عدل و داد نماید همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد از فرزندان اوست، و قسم به خدایی که مرا بشیر و نذیر مبعوث فرمود کسانی که در دوران غیبتش بر اعتقاد بدو ثابت باشند از کبریت احمر کمیاب‌ترند، آنگاه جابر بن عبدالله انصاری برخاست و پیش آمد و گفت: آیا پیش آمد و گفت: آیا قائمی که از فرزندان توست غیبت دارد؟ فرمود: به خدا چنین است تا در آن غیبت مؤمنان باز شناخته شده و کافراننابود شوند، ای جابر! این امر از امور الهی و سرّی از اسرار ربوبی و مستور از بندگان خدا است، مبادا در آن شک کنی که شک در امر خدای تعالی کفر است
  60. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۰، ح ۱؛ آن جوان ناچار می‌باید غائب شود. عرض کردند: یا رسول الله برای چه غیبت می‌کند؟ فرمود: می‌ترسد او را بکشند.
  61. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۸۰، ح ۶؛ برای قائم ما غیبتی است که مدّت آن به‌طول می‌انجامد. گفتم: ای فرزند رسول خدا! آن برای چیست؟ فرمود: زیرا خدای تعالی می‌خواهد در او سنّتهای پیامبران (ع) را در غیبت‌هایشان جاری کن.
  62. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۷۹، ح ۱؛ صاحب این امر و ولادتش بر این خلق پنهان است تا چون ظهور کند بیعت احدی در گردنش نباشد.
  63. علل الشرایع، ص ۲۴۴، باب ۱۷۹، ح ۲؛ وقتی خداوند همراهی و همنشینی ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها برگیرد.
  64. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۵، ح ۱۰؛ بر خداوند لازم است که بندگانش را بدین گونه؛ امتحان کند، و در آن موقع است که اهل باطل تردید خواهند کرد.
  65. بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳، ح ۲۶؛ هنگامی که پنجمین (امام) از اولاد هفتمین (امام) مفقود گردد، در خصوص دین خود پناه به خدا برید، مبادا کسی شما را از عقیده صحیح خود برگرداند! ای فرزند صاحب الامر ناگریز از غیبتی است که آنها که ایمان به او داشتند (از طولانی شدن غیبتش گمراه گشته) از آن عقیده برمی‌گردند. غیبت او امتحانی است از جانب خداوند که خواسته است بندگان خود را به وسیله آن امتحان کند.
  66. معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۱۸۴-۱۸۶.
  67. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.
  68. سوره انشقاق، آیه ۱۹.
  69. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.
  70. معجم احادیث الامام المهدی، ج ۵، ص ۶۴.
  71. کتاب الغیبه ،ص ۲۶.
  72. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.
  73. کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۰ و بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۱.
  74. غیبت نعمانی، ص ۱۷۶.
  75. کتاب الغیبه، ص ۲۰۲.
  76. کتاب الغیبه، ص ۱۰۶.
  77. سوره فتح، آیه ۲۵.
  78. علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۴۱.
  79. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص: ۷۰ - ۷۶.
  80. اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۸، ج ۲۱۷.
  81. و هو المنتظر غیر انّ الله یحبّ ان یمتحن الشیعه، فعند ذلک یرتاب المبطلون؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۷۲، ح ۱۵۰
  82. هیهات! هیهات!: لا یکون فرجنا حتّی تغربلوا ثمّ تغربلوا حتی یذهب الکیدر و یبقی الصفو؛بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۳
  83. امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۵۱ و ۳۵۲.
  84. ... لا بدّ للناس ان یمحصّوا، و یمیزوا و یغربلوا و یخرج الغربال خلق کثیر
  85. ما یکون هذا الامر حتّی لا یبقی صنف من النّاس الا و قد ولّوا علی الناس حتی لا یقول قائل: انّا لو ولّینا، لعد لنا؛ ثمّ یقوم القائم بالحقّ و العدل؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۴
  86. سوره انشقاق آیه ۱۹
  87. انّ الله عز و جل أبی الّا ان یجری فیه سنن الانبیاء فی غیباتهم و انّه لا بدّ له ... من استیفاء مدد غیباتهم: قال الله عز و جل: لَتَرْکبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ‏ ای سنّنا علی سنن من کان قبلکم، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۴۲؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۶، ح ۲۱۲؛ الخرائج، ج ۲، ص ۹۵۵
  88. لا تخلوا الأرض من قائم لله بحجّة امّا ظاهرا مشهورا و امّا خائفا مغمورا لئلّا تبطل حجج الله و بیناته ...؛نهج البلاغه، حکمت ۱۴۷
  89. سوره فتح آیه۲۵
  90. اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۸۹، ح ۲۲۴؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۷، ح ۹.
  91. اذا غضب الله- تبارک و تعالی- علی خلقه نحانا عن جوارهم، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۴۴۷، ح ۳۸؛ کافی، ج ۱، ص ۳۴۳
  92. انّ الله اذا کره لنا جوار قوم نزعنا من بین اظهرهم، همان، ص ۴۹۸، ح ۲۷۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۰
  93. و اعلموا انّ الارض لا تخلوا من حجّة الله و لکنّ الله سیعمی خلقه منها بظلمهم و جورهم و اسرافهم علی انفسهم، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۱۳، ح ۸.
  94. ... لکن الله سیعمی خلقه عنها بظلمهم و جهلهم، و لو خلت الارض ساعة واحدة من حجّة الله ساخت باهلها لکن الحجة تعرف الناس و لا یعرفونها ...؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۳۲، ج ۴۶۳.
  95. منتخب الاثر، ص ۲۹۱.
  96. به درستی که برای قائم غیبتی هست
  97. کارگر، رحیم، مهدویت (پیش از ظهور)، ۱جلد، دفتر نشر معارف - قم (ایران)، چاپ: ۳، ۱۳۸۸ ه.ش
  98. «بر جان خویش می‏‌ترسد» کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۱، ح ۷.
  99. اذا ظهر قائمنا اهل البیت قال: فَفَرَرْتُ مِنْکمْ لَمَّا خِفْتُکمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکماً؛ خفتکم علی نفسی و جئتکم لما اذن ربّی و اصلح لی امری، اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۸۳، ح ۷۷۷.
  100. ر. ک: امامت و مهدویت، ج ۳، ص ۳۴۷
  101. الزام الناصب، ص ۱۱۴؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۸
  102. الزام الناصب، ص ۱۱۴؛ یوم الخلاص، ج ۱، ص ۱۸۹
  103. نظام سیاسی و دولت در اسلام، ص ۸۹
  104. امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۵۰.
  105. ... و اما علّة ما وقع من الغیبة، فانّ الله عزّ و جل یقول: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ ... انّه لم یکن احد من آبائی الّا وقعت فی عنقه بیعته لطاغیة زمانه و انّی اخرج حین اخرج و لا بیعة لاحد الطواغیت فی عنقی ...، یوم الخلاص، ج ۱، ص ۲۰۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۹۲.
  106. یقوم القائم و لیس لاحد فی عنقه عهد و لا عقد و لا بیعة، الغیبة النعمانی، ص ۸۹ و ۱۰۰؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۴۲
  107. بشارة الاسلام، ص ۵۲؛ اعلام الوری، ص ۴۰۰؛ منتخب الاثر، ص ۲۵۱.
  108. تلخیص الشافی، ج ۱ و ۲، ص ۹۵( نشر عزیزی).
  109. مرآة العقول، ج ۴، ص ۱۷۶، ج ۶( به نقل از: مطلع الفجر، ص ۲۷.
  110. مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹.
  111. غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، ۲۰۲، صدوق، تهران.
  112. غیبت نعمانی، ترجمه جواد غفاری، ۲۰۳.
  113. کمال الدین، ج ۲، ۱۵۸.
  114. کمال الدین، ۵۹.
  115. کافی، کلینی، ج ۱، ۴۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت.
  116. کافی، کلینی، ج ۱، ۴۳، دار التعارف للمطبوعات، بیروت.
  117. کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.
  118. کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.
  119. کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۸.
  120. کافی، کلینی، ج ۱، ۳۳۳.
  121. همبستگی میان تصوف و تشیع، کامل مصطفی شبیبی، ترجمه دکتر علی اکبر شهابی، ۲۳۷. دانشگاه تهران.
  122. فضل بن شاذان و نبرد اندیشه‌ها در ایران پس از اسلام، فریدون جنیدی، ۵۰، انتشارات بلخ، تهران.
  123. رجال نجاشی، ۱۹۳.
  124. جلالی، غلام رضا، فلسفه غیبت در منابع کلام شیعی، چشم به راه مهدی، ص ۴۰۷ -۴۱۱.
  125. «او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند؛ هر چند مشرکان کراهت داشته باشند»؛ (سوره توبه، آیه ۳۳؛ سوره صف، آیه ۹).
  126. "إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ ظُهُورِهِ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ يَخَاف‏"
  127. " لِلْقَائِمِ غَيْبَةٌ قَبْلَ قِيَامِهِ "
  128. " يَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ الذَّبْح‏"؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۸۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص۹۷.
  129. "أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَكِنَّ الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِي لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا آخَرُون‏"؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۶۱.
  130. "مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ يَقَعُ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ الَّذِي يُصَلِّي رُوحُ اللَّهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع خَلْفَهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْفِي وِلَادَتَهُ وَ يُغَيِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ إِذَا خَرَجَ "؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص۳۱۶؛ إعلام الوری، ص۴۲۷.
  131. " إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ مِنْ آبَائِي ع إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَتْ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّي أَخْرُجُ حِينَ أَخْرُجُ وَ لَا بَيْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِيتِ فِي عُنُقِي "؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۸۵.
  132. آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: ایمان آوردیم، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم و [شماها را نیز می‌آزماییم]. باید علم خدا درباره کسانی که راست می‌گویند و آنانی که دروغ می‌گویند تحقق یابد؛ سوره عنکبوت، آیه ۲و۳.
  133. " غَيْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يَمْتَحِنَ الشِّيعَةَ "؛ الکافی، ج۱ ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۴۲.
  134. " أَمَا وَ اللَّهِ لَأُقْتَلَنَّ أَنَا وَ ابْنَايَ هَذَانِ وَ لَيَبْعَثَنَّ اللَّهُ رَجُلًا مِنْ وُلْدِي فِي آخِرِ الزَّمَانِ يُطَالِبُ بِدِمَائِنَا وَ لَيَغِيبَنَّ عَنْهُمْ تَمْيِيزاً لِأَهْلِ الضَّلَالَةِ حَتَّى يَقُولَ الْجَاهِلُ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ حَاجَة"الغیبة، نعمانی، ص۱۴۱؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۱۲.
  135. الامامة و التبصرة، ص۱۱۳؛ علل الشرائع، ج۱، ص۱۴۴.
  136. الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ص۳۴۲.
  137. سوره قمر، آیه ۵۰.
  138. سوره فصلت، آیه ۱۰.
  139. امام مهدی (ع) موجود موعود، ص ۱۳۲ (با اندک تصرفی).
  140. " إِي وَ رَبِّي وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا لَأَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ مَطْوِيٌّ عَنْ عِبَادِهِ فَإِيَّاكَ وَ الشَّكَّ فِي أَمْرِ اللَّهِ فَهُوَ كُفْر"؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص۲۸۸؛ کشف الغمه، ج ۲، ص۵۲۱.
  141. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص:۹۸- ۱۰۷.
  142. «اوست خدایی که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم تسلّط و برتری دهد، گر چه مشرکان کراهت داشته باشند.»؛ سوره صف، آیه ۹
  143. صحیح بخاری، ج ۸، ص ۱۲۷
  144. «اگر زمین بدون امام باقی بماند دگرگون خواهد شد.» کافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰
  145. «برای قائم غیبتی است قبل از قیامش. زراره می‌گوید: به حضرت عرض کردم: به چه جهت؟ فرمود: زیرا از قتل بر خود می‌ترسد.» کمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۱، ح ۱۰
  146. «قائم (ع) قیام خواهد کرد در حالی که بیعت کسی بر گردن او نخواهد بود.» کمال الدین، ص ۴۸۰
  147. «پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن. این فطرتی است که خداوند، انسان‌ها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست، این است آیین استوار، ولی اکثر مردم نمی‌دانند.» سوره روم، آیه ۳۰
  148. «مردم در آغاز یک دسته بودند، و تضادی در میان آنها وجود نداشت. به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود، تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند...» سوره بقره، آیه ۲۱۳
  149. «امّا کسی که دانشی از کتاب آسمانی داشت گفت: "پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد". و هنگامی که سلیمان آن تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: "این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می‌آورم یا کفران می‌کنم؟!"...» سوره نمل، آیه ۴۰
  150. و آنان را پیشوای مردم ساختیم تا خلق را به امر ما هدایت کنند و هر کار نیکو را [از انواع عبادات و خیرات و خصوص اقامه نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و آنها هم به عبادت ما پرداختند» سوره انبیاء، آیه ۷۳
  151. موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۸۸ - ۳۹۱.
  152. علل الشرائع، ص ۲۴۵، ح ۸.
  153. الغیبة، نعمانی، ص ۲۷۴، ح ۵۳.
  154. الغیبة، نعمانی، ص ۱۴۰، ح ۱.
  155. الغیبة، طوسی، ص ۳۳۹، ح ۲۸۷.
  156. الکافی، ج ۱، ص ۳۷۰، ح ۶.
  157. کمال الدین، ص ۳۰۳، ح ۱۴.
  158. الکافی، ج ۱، ص ۳۴۰، ح ۱۸.
  159. انشقاق، آیه ۱۹.
  160. کمال الدین، ص ۴۸۰، ح ۶.
  161. کمال الدین، ص ۶۴۱.
  162. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص ۱۴۷–۱۷۳.
  163. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۴۱-۴۴.
  164. نک: کمال الدین وتمام النعمة، ج۲، فصل علت غیبت
  165. نعمانی، الغیبة، ص۱۴۰ - ۱۴۱
  166. کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، فصل علت غیبت
  167. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۷۸.
  168. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۲۰۳.
  169. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۴، ح ۱۱، ص ۲۰۴.
  170. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۷، ص ۲۳۳.
  171. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۷، ص ۲۳۳، ح ۴.
  172. غیبت طوسی، فصل ۵، ح ۲۸۴، ص ۲۳۷.
  173. علل الشرایع، ص ۲۴۴، باب ۱۷۹.
  174. بالادستان، محمد امین؛ حائری‌‎پور، محمد مهدی؛ یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج۱، ص ۹۸ - ۱۰۱.
  175. کمال الدین، ج۲، باب ۴۴، ح۱۱.
  176. بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۵۰.
  177. الغیبه، نعمانی، ب۱۰، ح۲.
  178. کمال الدین، ج۲، باب۴۴، ح۷.
  179. علل الشرایع، ص ۲۴۳، باب ۱۷۹، ح۲.
  180. کمال الدین، ج ۲، باب ۴۴، ح ۴.
  181. آفتاب مهر، ج۱، ص ۱۲۷-۱۳۰.