چگونه برای امام مهدی این عمر طولانی امکانپذیر شده است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
::::::بنابراین رسیدگی به شرایط و اوضاع [[زندگی]]، ما را به یک [[اشتباه]] [[فکری]] دچار کرده است و هر چیزی که برخلاف عادت و خوگرفتههای ماست، بعید میشماریم و آنچه به آن [[انس]] گرفتهایم [[حقیقت]] پنداشته و آن را بر نوامیس و حقایق کلی [[جهان آفرینش]] [[غلبه]] میدهیم و کارگاه [[عظیم]] و حیرتانگیز [[جهان]] [[خلقت]] را مسخّر [[فکر]] محدود خود میکنیم. | ::::::بنابراین رسیدگی به شرایط و اوضاع [[زندگی]]، ما را به یک [[اشتباه]] [[فکری]] دچار کرده است و هر چیزی که برخلاف عادت و خوگرفتههای ماست، بعید میشماریم و آنچه به آن [[انس]] گرفتهایم [[حقیقت]] پنداشته و آن را بر نوامیس و حقایق کلی [[جهان آفرینش]] [[غلبه]] میدهیم و کارگاه [[عظیم]] و حیرتانگیز [[جهان]] [[خلقت]] را مسخّر [[فکر]] محدود خود میکنیم. | ||
::::::از آنجا که کارهای [[طبیعت]] مانند امور ریاضی تحت ضبط نیست، از بس [[طبیعت]] مشتمل بر غرائب و نوادر است و از بس کارهای غیرعادی دیده میشود، لذا [[فلاسفه]] میگویند: باید هرچیزی که [[انسان]] از غرائب و عجائب میشنود اگر [[دلیل علمی]] و قطعی بر محال بودن آن نباشد، نباید آن را [[انکار]] کند. | ::::::از آنجا که کارهای [[طبیعت]] مانند امور ریاضی تحت ضبط نیست، از بس [[طبیعت]] مشتمل بر غرائب و نوادر است و از بس کارهای غیرعادی دیده میشود، لذا [[فلاسفه]] میگویند: باید هرچیزی که [[انسان]] از غرائب و عجائب میشنود اگر [[دلیل علمی]] و قطعی بر محال بودن آن نباشد، نباید آن را [[انکار]] کند. | ||
::::::در اینجا باید گفت کدام [[دلیل عقلی]] و [[علمی]] داریم بر اینکه عمری به این درازی محال و غیرممکن | ::::::در اینجا باید گفت کدام [[دلیل عقلی]] و [[علمی]] داریم بر اینکه عمری به این درازی محال و غیرممکن است؟آیا تا حال هیچ دیده شده است که کتابی [[میزان]] [[عمر]] [[انسان]] را تعیین کند؟ کدام دانشمند و [[فیلسوف]] [[میزان]] عمرها را تعیین کرده است؟ اساساً در کدام نظامنامه، [[عمر]] [[بشر]] تحت ضبط درآمده است؟ و کدام لیستی در اینباره امضاء شده است که قوای طبیعی [[انسان]] همان است که در زیر نظر ما گذاشته شده است؟ بالاخره از نظر [[علمی]] این چه ایرادی است و کدام دانشمند [[عمر طولانی]] را محال دانسته است؟ فقط چیزی که هست [[انسان]] میتواند بگوید که این امر قدری بعید است به اصطلاح چون بر خلاف جریان عادی است، عادتاً بعید است، [[انسانی]] به این اندازه [[عمر]] کند. البته عمری به این درازی در زمان ما قابل استبعاد است، ولی هیچ کس نمیتواند بگوید محال است. اگر کسی به اخباری که در خصوص [[امام غائب]] از [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} و سائر [[ائمه]] [[اهلبیت]]{{عم}} وارد شده، مراجعه نماید، خواهد دید نوع [[زندگی]] [[امام غائب]] را به طریق [[خرق عادت]] معرفی میکنند. | ||
و البته [[خرق عادت]] غیر از محال است و از راه [[علم]] هرگز نمیتوان [[خرق عادت]] را نفی کرد<ref>شیعه در اسلام، ص۱۵۱ - ۱۵۲.</ref>. بدین جهت [[اعتراض]] [[پیروان ادیان]] دیگر، مانند: کلیمیها و مسیحیها، و سائر [[فرق اسلامی]] در اینباره به [[شیعه]] بسیار شگفتآور است، چه اینکه به موجب [[کتابهای آسمانی]] خودشان، [[خرق عادت]] و [[معجزات]] را درباره [[پیامبران]] [[خداوند]] پذیرفتهاند و آنان از قبیل این مسائل هر جوابی بدهند، [[شیعه]] نیز همان جواب را در اینجا میدهد. | و البته [[خرق عادت]] غیر از محال است و از راه [[علم]] هرگز نمیتوان [[خرق عادت]] را نفی کرد<ref>شیعه در اسلام، ص۱۵۱ - ۱۵۲.</ref>. بدین جهت [[اعتراض]] [[پیروان ادیان]] دیگر، مانند: کلیمیها و مسیحیها، و سائر [[فرق اسلامی]] در اینباره به [[شیعه]] بسیار شگفتآور است، چه اینکه به موجب [[کتابهای آسمانی]] خودشان، [[خرق عادت]] و [[معجزات]] را درباره [[پیامبران]] [[خداوند]] پذیرفتهاند و آنان از قبیل این مسائل هر جوابی بدهند، [[شیعه]] نیز همان جواب را در اینجا میدهد. | ||
::::::ممکن است کسی ایراد کند که هرچند [[قدرت]] ما محدود است و این کار هم امکان دارد، ولی اینچه اصراری است که هرچه ممکن باشد باید به آن [[معتقد]] بود زیرا این [[جهان]] یک [[نظم]] مخصوصی دارد باید به آن [[معتقد]] بود ولی چیزی که بیرون از [[نظام]] عادی [[طبیعت]] است اگر [[اعتقاد]] پیدا کنیم، در آن صورت [[نظم]] کلی [[جهان]] [[طبیعت]] بهم میریزد [[هرج و مرج]] و بینظمی [[جهان]] را فرا میگیرد. | ::::::ممکن است کسی ایراد کند که هرچند [[قدرت]] ما محدود است و این کار هم امکان دارد، ولی اینچه اصراری است که هرچه ممکن باشد باید به آن [[معتقد]] بود زیرا این [[جهان]] یک [[نظم]] مخصوصی دارد باید به آن [[معتقد]] بود ولی چیزی که بیرون از [[نظام]] عادی [[طبیعت]] است اگر [[اعتقاد]] پیدا کنیم، در آن صورت [[نظم]] کلی [[جهان]] [[طبیعت]] بهم میریزد [[هرج و مرج]] و بینظمی [[جهان]] را فرا میگیرد. |
نسخهٔ ۱۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۴۶
چگونه برای امام مهدی این عمر طولانی امکانپذیر شده است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با امام مهدی / معرفت امام مهدی (شناخت امام مهدی) / طول عمر امام مهدی / امکان طول عمر |
مدخل اصلی | طول عمر امام مهدی |
چگونه برای امام مهدی(ع) این عمر طولانی امکانپذیر شده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- چگونه ممکن است انسانی مانند امام مهدی(ع) عمر چند صدساله و یا چند هزار ساله داشته باشد؟
- چطور ممکن است امام مهدی(ع) دارای عمری چنین طولانی باشد؟
- آیا خداوند میتواند عمر کسی را به این حد طولانی کند؟
- چگونه ممکن است انسانی بیش از هزار سال عمر کند؟
پاسخ نخست
- آیت الله سید محمد باقر صدر، در کتاب «رهبری بر فراز قرون» در اینباره گفته است:
- «از چند نظر وجودحضرت مهدی(ع)، مورد سؤال و اشکال واقع گردیده است: اول مسأله طول عمر است که سؤال میشود: چگونه برای آن حضرت چنین چیز غیرممکنی امکانپذیر شده است؟ آیا ممکن است انسانی قرنها زنده بماند؟ چنانکه در مورد آن پیشوای موعود و پدیدآورنده نظم نوین جهانی، چنین انگاشته شده است که عمر شریف آن حضرت اینک به بیش از هزار و صد و چهل سال میرسد یعنی چیزی حدود چهارده برابر عمر یک انسان معمولی که از کودکی تا پیری زندگی کرده باشد. در جواب باید گفت: منظور از "امکان" چیست؟ امکان در اینجا میتواند یکی از این سه معنا را داشته باشد: امکان عملی، امکان علمی، امکان منطقی و فلسفی.
- امکان عملی: یعنی کاری که هم اینک بهگونهای است که برای من یا شما یا هرانسان دیگری انجام آن ممکن باشد. مثلا سفر به آن سوی اقیانوسها و فرورفتن در عمق دریاها و رفتن به کره ماه، کارهایی است که عملا امکانپذیر شده است و کسانی هستند که به شکلی این کارها را انجام میدهند[۱].
- اما امکان علمی در جایی است که گرچه فعلا و با وسایل پیشرفته امروزی برای ما امکان انجام آن نیست ولی از نظر علم و راهکارهای پویای علمی، مشکلی از جهت امکان وقوع آن با وسایل خاص و در موقعیت مناسب وجود ندارد. مثلا سفر به کره زهره از نظر علم، غیر ممکن نیست بلکه راهکارهای علمی موجود، امکان وقوع آن را خبر میدهد. گرچه فعلا برای من و شما میسر نیست؛ زیرا فرق مهمی میان سفر به زهره با سفر به ماه بیش از یک مرحله وجود ندارد؛ مشکل، تنها مسافت بیشتر است که باید حل شود. پس صعود به کره زهره از نظر علمی ممکن است، گرچه از نظر عملی فعلا ممکن نباشد.[۲] برعکس رفتن به کره خورشید در دل آسمان از نظر علمی هم غیر ممکن است. بدین معنا که دانش بشری هیچ امیدی به وقوع آن ندارد؛ زیرا از نظر علم و تجربه هرگز تصور ساخت آنچنان پوششی که انسان را از سوزش گرمای خورشید نگه دارد وجود ندارد؛ کرهای که چون کورهای سهمگین و وحشتناک میسوزد و از نظر دما در بالاترین درجه حرارت است.
- مقصود از امکان منطقی و فلسفی: این است که از نظر عقل، پیش از تجربه و مطابق قوانین موجود، توجیهی برای رد آن و حکم به ممنوع بودنش یافت نشود. مثلا اگر بخواهیم سه عدد پرتقال را بدون اینکه یکی را نصف کنیم به عددهای مساوی تقسیم کنیم از نظر منطق و عقل، امکان ندارد؛ زیرا عقل قبل از هرچیز و بدون اینکه تجربهای کرده باشد میداند که عدد ۵ فرد است و جفت نیست تا بشود آن را به تساوی تقسیم کرد و تقسیم آن به تساوی معنایش این است که عدد زوج باشد؛ پس عدد سه در یک زمان هم زوج است و هم فرد و این تناقض است و تناقض از نظر منطق محال است. ولی اینکه انسان وارد آتش شود و نسوزد یا به کره خورشید رود ولی خورشید با حرارتش او را نسوزاند از نظر منطقی محال نیست؛ زیرا هیچ تناقضی از این جهت پیش نمیآید که فرض شود گرما از جسمی که حرارت بیشتری دارد به جسمی که حرارت کمتری دارد، نفوذ نکند البته این مسأله مخالف تجربه گذشته ما است که ثابت کرده گرما از جسمی که حرارت بیشتری دارد به جسمی که حرارت کمتری دارد نفوذ میکند تا مرحلهای که هردو جسم به حرارت مساوی برسند. از توضیح معنی سهگانه امکان، فهمیدیم که امکان منطقی دایرهاش از امکان علمی بیشتر است و امکان علمی دایرهاش از امکان عملی بیشتر است.
- شکی نیست که رسیدن عمر انسان به هزاران سال از نظر منطق ممکن است؛ زیرا این مسأله از نظر عقل مجرد، محال نیست و این نوع پیشفرضها موجب هیچ تناقضی نیست؛ زیرا مفهوم حیات، مرگ زودرس را دربر ندارد و این کاملا روشن است. همچنین شکی نیست که این عمر طولانی فعلا امکان عملی ندارد؛ آنگونه که برای فرو رفتن به عمق دریاها و صعود به کره ماه، امکان عملی هست؛ زیرا علم با وسایل و ابزارهای موجود که حاصل تجربه معاصر بشر است، توانایی رساندن عمر انسان به صدها سال را ندارد و میبینیم مردمی که بیشترین حرص را برای زنده ماندن دارند با آن همه امکانات علمی که در اختیار دارند بیش از مقدار معمول زندگی نمیکنند.
- اما امکان علمی: از نظر دانش امروز مشکلی از جهت نظری در این زمینه وجود ندارد. [۳] این موضوع در حقیقت بستگی دارد به نوع تفسیری که علم فیزیولوژی از پدیده پیری دارد. آیا پدیده پیری از یک قانون طبیعی سرچشمه میگیرد، قانونی که بر بافت و سلولهای انسان، حاکم است و پس از رسیدن به رشد کامل بهتدریج سلولها سخت شده و توانایی کاریاش کم میگردد و در نهایت از فعالیت باز میماند؟ آیا بدنی هم که از هرگونه تأثیر خارجی مصون بوده محکوم به فنا است؟ یا اینکه این فرسودگی و ناتوانی بافتها و سلولها در کارایی فیزیولوژی، نتیجه نبرد با عوامل خارجی؛ مانند میکروبها و یا مسمومیت است که از راه پرخوری یا کار سنگین یا دیگر عوامل، به وجود میآید؟
- این پرسشی است که امروزه علم از خود میکند و تلاش دارد برای آن پاسخی بیابد. البته جوابهای علمی زیادی هم تاکنون به آن داده شده است. اگر ما آن نظر علمی را بپذیریم که میگوید ناتوانی و پیری، نتیجه نبرد و کشمکش با عوامل مشخص خارجی است معنایش این میشود که از جنبه نظری امکان دارد وقتی بافتهای تشکیلدهنده جسم انسان را، از عوامل تأثیرگذار، دور نگه داریم، حیات طولانی شود و در نهایت بر پدیده پیری فایق آید. و اگر نظریه دیگر را بپذیریم که میگوید پیری یک قانون طبیعی برای سلولها و بافتهای زنده است؛ به این نتیجه میرسیم که آنها تخم نیستی را با خود حمل میکنند و زمانی به مرحله ناتوانی و پیری رسیده و در نهایت میمیرند. ولی ما میگوییم: حتی اگر این نظریه را هم بپذیریم معنایش این نیست که هرگز این قانون طبیعی انعطافپذیر نباشد بلکه این قانون برفرض ثبوت، قانون انعطافپذیری است؛ زیرا ما در زندگی خود میبینیم و دانشمندان در آزمایشگاههای علمی خود مشاهده میکنند که پیری یک پدیده فیزیولوژی است و وابسته به زمان نیست. گاهی زود فرا میرسد و گاهی با فاصله زمانی بیشتری آشکار میشود.
- گاهی فردی بسیار مسن، نشانهای از پیری بر تن ندارد. به این موضوع پزشکان هم اعتراف دارند.[۴] بلکه دانشمندان توانستهاند عملا از انعطافپذیری این قانون که تصور میرود طبیعی باشد، بهره برده و عمر برخی حیوانات را صدها بار نسبت به عمر طبیعیشان بیشتر کنند و این کار با ایجاد زمینهها و عواملی بوده است که کاربری قانون پیری را به تأخیر میاندازد.
- پس ثابت شد که تأخیر عملکرد این قانون با ایجاد زمینهها و عوامل مشخص از نظر علمی، ممکن است. گرچه هنوز علم نتوانسته است نسبت به انسان این تأخیر را پیاده کند و این هم فقط بهخاطر این است که انسان نسبت به دیگر جانوران، مشکل خاص خود را دارد و این بدان معناست که از جهت علمی با توجه به موضعگیریهای پویای دانش امروزی، هرگز مانعی در راه وقوع طول عمر انسان، وجود ندارد، چه اینکه پیری نتیجه کشمکش و برخورد با عوامل خارجی باشد و چه نتیجه قانون طبیعی سلولها که خود راه فنا میپیمایند.
- بنابر آنچه گفته شد، درباره عمر حضرت مهدی(ع) و در پاسخ به ابهامات، بایستی گفت: طول عمر برای انسان، از نظر منطق و علم امری ممکن است و علم تلاش میکند بهتدریج این امکان نظری را به امکان عملی تبدیل سازد. وقتی از نظر منطق و علم، امکان وقوع عمر طولانی ثابت شد و معلوم گشت که دانش بشری در راه تبدیل امکان نظری به امکان عملی است. دیگر جایی برای استبعاد تحقق این مسأله برای شخص امام زمان باقی نمیماند؛ جز این اعجاب که چگونه حضرت مهدی(ع)، توانسته است بر علم پیشی گیرد و قبل از اینکه دست علم به سطح این تحول یعنی امکان فعلی برسد، آن حضرت توانسته باشد امکان نظری را به امکان عملی تغییر دهد؟! و این همانند کسی است که در کشف داروی بیماری صرع و سرطان بر علم، پیشی گرفته باشد.اگر مشکل همین باشد که چگونه اسلام- اسلامی که عمر این رهبر را طراحی کرده است- در این زمینه، بر حرکت علم پیشی گرفته و چنین تحولی را ایجاد کرده است؟ جوابش این است که: این تنها موردی نیست که اسلام از کاروان علم، پیشی گرفته است.
- آیا شریعت اسلام در مجموع، سالهای سال بر حرکت علم و تحولات طبیعی فکر انسان، پیشی نگرفت!؟[۵] آیا شریعت اسلام به طرح شعارهای زیربنایی در امور اجرایی نپرداخت که انسانها پس از گذشت صدها سال، شایستگی رسیدن به آن را یافتند!؟ آیا شریعت اسلام، قوانینی حکیمانه نیاورده است که انسان تا زمان گذشته نزدیک، اسرار علل آن را نمیتوانست درک کند!؟ آیا دین آسمانی اسلام، اسراری از وجود را بازگو نکرد که بر خاطر هیچ انسانی خطور نکرده بود و پس از سیر تکاملی دانش به اثبات رسید!؟
- بنابراین! اگر ما به همه اینها معتقدیم چرا برای صاحب این رسالت یعنی خداوند سبحان، زیاده میانگاریم که در طراحی عمر حضرت مهدی(ع)، بر علم، پیشی بگیرد؟[۶] البته ما در اینجا فقط از پدیدههایی سخن گفتیم که میتوانیم خود، آن را لمس کنیم؛ ولی میتوانیم موارد دیگری را که رسالت آسمانی و وحی الهی برای ما بازگو کرده است بدان اضافه کنیم مثلا قرآن خبر میدهد که پیامبر(ص)، شبانه از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برده شد.[۷] این بردن را اگر بخواهیم در چارچوب قوانین طبیعی درک کنیم؛ چنین مینماید که در آنجا قانونی به کار برده شد که علم پس از گذشت صدها سال توانست آن را کشف کند و عملی سازد.[۸] همان علم الهی که به پیامبر اسلام(ص)، توانایی حرکت سریع بخشید قبل از اینکه علم بتواند چنین آرزویی را محقق سازد، همان دانش برای آخرین جانشین تعیین شده پیامبر(ص)، عمر طولانی را تقدیر کرد، قبل از اینکه علم بتواند طول عمر را برای انسانها تحقق بخشد.
- آری، این عمر طولانی که خداوند به آن منجی منتظر، بخشیده است برای انسانهای گذشته تا به امروز بسیار بعید و دور از ذهن، مینماید و تجربه دانشمندان نیز تاکنون کارساز نبوده است؛ ولی آیا نقش تغییر بنیادین و ریشهای که برعهده این منجی گذاشته شده، نسبت به زندگی انسانها و گذشته تاریخیشان، غیر متعارف نیست؟ آیا قرار بر این نیست که با دست او جهان دگرگون شود و شالوده تمدنی نو براساس حق و عدالت پیریزی گردد؟ پس چرا وقتی سرنوشت این نقش بزرگ به برخی از پدیدههای شگفتانگیز و دور از عادت مانند طول عمر، بستگی داشت دچار شگفتی میشویم؟ درحالیکه شگفتی این پدیده و غیر مرسوم بودن آن، هرچقدر باشد به اهمیت برنامه عظیم آن روز نمیرسد که بایستی اجرا گردد. وقتی ما حرکت بزرگ تاریخ را[۹] که در گذشته، مشابهی برای آن سراغ نداریم، تجویز میکنیم چرا عمر طولانی را که همانندی برایش در زندگی سراغ نداریم، تجویز نکنیم؟! و من نمیدانم آیا این تصادفی است که در تاریخ فقط دو تن مأمور پاکسازی تمدن انسان از مایههای تباهی و فساد گردند و آن را از نو بنا بسازند و هردو عمری طولانی چند برابر عمرهای معمولی ما داشته باشند؟
- یکی از این دو تن، نوح پیامبر است که نقش خود را در گذشته بشریت اجرا کرد و قرآن تصریح میکند که وی نهصد و پنجاه سال در میان قوم خود زندگی کرد[۱۰] و پس از طوفان، جهانی نو برپا ساخت. و آن دیگری نقش خود را در آینده بشریت، ایفا خواهد کرد. او مهدی است که تا به حال بیش از هزار سال زندگی کرده است و قرار است در روز موعود، جهان را از نو بسازد. چرا ما نوح را که حداقل نزدیک به هزار سال زندگی کرد میپذیریم ولی مهدی را نمیپذیریم؟[۱۱]
- و این درست نیست که کسی بگوید: در آنجا قرآن خبر داده است و در هرمورد که قرآن خبر میدهد برای ما یقینآور است. و یا بگوید مسأله مربوط به نوح(ع)، یکی از پیامبران مرسل است اما درباره حضرت مهدی(ع) چنان نص قطعی نداریم و ایشان هم پیامبر نیست! زیرا اولا در هردو مورد، موضوع بسیار پراهمیت است و آن دگرگونی و کندن بنیاد ظلم و فساد است. در آنجا وظیفه برعهده پیامبری گذاشته شده بود و در اینجا برعهده کسی که خداوند او را انتخاب کرده است چنانکه روایات صحیح میگویند رسول خدا(ص)، فرمود: "اگر از عمر دنیا یک روز بیش نمانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی میکند تا مردی از اهل بیت(ع) مرا بفرستد که زمین را پر از عدل و داد کند"[۱۲]. اما از جهت نص قطعی، احادیث درباره حضرت مهدی(ع) به حد تواتر میرسد که موجب علم و یقین است پس فرقی در این میان نیست. [۱۳].
- محققان از اهل سنت و شیعه به اینجا رسیدهاند که هرکس به حضرت مهدی(ع)، کفر بورزد به حضرت محمد(ص) کفر ورزیده است و این نیست مگر بهخاطر آنکه مسأله مهدی به تواتر اثبات گشته و از ضروریات دین است و به اجماع علما هرکس منکر آن شود کافر است.[۱۴][۱۵].
پاسخهای دیگر
۱. آیتالله مصباح یزدی؛ |
---|
|
۲. آیتالله خراسانی؛ |
---|
|
۳. آیت الله حکیم؛ |
---|
|
۴. حجت الاسلام و المسلمین قرائتی؛ |
---|
|
۵. حجت الاسلام و المسلمین مروجی طبسی؛ |
---|
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
|
۷. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛ |
---|
|
۸. حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛ |
---|
|
۹. حجت الاسلام و المسلمین محمدی اشتهاردی؛ |
---|
|
۱۰. حجت الاسلام و المسلمین موسوینسب؛ |
---|
|
۱۱. حجت الاسلام و المسلمین الهامی؛ |
---|
و البته خرق عادت غیر از محال است و از راه علم هرگز نمیتوان خرق عادت را نفی کرد[۶۷]. بدین جهت اعتراض پیروان ادیان دیگر، مانند: کلیمیها و مسیحیها، و سائر فرق اسلامی در اینباره به شیعه بسیار شگفتآور است، چه اینکه به موجب کتابهای آسمانی خودشان، خرق عادت و معجزات را درباره پیامبران خداوند پذیرفتهاند و آنان از قبیل این مسائل هر جوابی بدهند، شیعه نیز همان جواب را در اینجا میدهد.
بد نیست این مطلب را در ضمن یک مثال ساده بیان کنیم: مثلاً شما گندم را ملاحظه کنید که در انبار بیش از یکی دوسال باقی نمیماند. از بازار گندمفروشان سؤال کنید آیا طبیعت گندم چقدر اجازه بقا میدهد؟ در جواب خواهند گفت اگر در جای مرطوب نگهدارند بیش از شش ماه عمر نمیکند ولی چنانچه در جای خشک نگهداری شود از یک سال الی دوسال عمر میکند میگویند این طبیعت گندم است اگر بخواهیم همین گندم را در سنبل نگهداری بکنیم بیش از هفتاد و هشتاد سال عمر میکند[۶۹] و حتی امکان دارد بیش از این باقی بماند، چنانکه در کاوشهای باستانی حفاریهایی که در مصر باستان به عمل آمده در مقبره فرعون مصر، گندمهایی در سنبل از اهرام مصر به دست آوردند و در شک بودند که آیا قوه نمو در آنها باقی است یا نه؟ آنها را برای امتحان کاشتند کاملاً سبز و بارور شد و به ثمر رسید[۷۰]»[۷۱]. |
۱۲. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ |
---|
|
۱۳. آقای دکتر شفیعی سروستانی (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
|
۱۴. آقای تونهای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
|
۱۵. حجت الاسلام و المسلمین امامی میبدی؛ |
---|
|
۱۶. نویسندگان کتاب «آفتاب مهر»؛ |
---|
|
۱۷. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛ |
---|
|
پرسشهای وابسته
- آیا طول عمر امکان فلسفی و منطقی دارد؟ (پرسش)
- آیا طول عمر به این حد از حیث علمی امکان دارد؟ (پرسش)
- آیا طول عمر امکان عملی داشته است؟ (پرسش)
- آیا از دیدگاه قرآن کریم عمر طولانی ممکن است؟ (پرسش)
- چگونه برای امام مهدی این عمر طولانی امکانپذیر شده است؟ (پرسش)
- آیا کسانی در امتهای پیشین عمر طولانی داشتهاند؟ (پرسش)
- دلایلی که نشان میدهد کسانی در طول تاریخ عمر طولانی داشتهاند چیستند؟ (پرسش)
- نظر دانشمندان نسبت به طول عمر چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ امثال این حوادث، قبل از وقوع اصلا قابل تصور نبود و اگر برای کسی نقل میشد حمل بر اوهام و خیالات میگردید.
- ↑ این سخن در زمان خود دقیق و علمی بوده است؛ زیرا میگوید: از نظر علم، امکان دارد گرچه فعلا تحقق نیافته است. در حقیقت بسیاری از وقایع فضایی و سفر با سفینههای آسمانی به دیگر کرات، امروزه و در دهههای آخر قرن بیستم به صورت یک واقعیت درآمده است.
- ↑ آری، هیچ دلیل علمی که این نظریه را رد کند، وجود ندارد؛ بلکه پزشکان فعلا مشغول تلاش جدی برای طولانی ساختن عمر انسان هستند و دهها تجربه علمی در این زمینه وجود دارد و همین به تنهایی دلیلی استوار بر امکان نظری و علمی است.
- ↑ پزشکان و تحقیقات پزشکی شاهد این موضوعاند و شواهد زیادی در این زمینه در دست دارند و احتمالا همین مسأله بوده است که آنان را واداشته تا دست به تلاشهای جدّی در زمینه طولانی کردن عمر طبیعی برای انسان بزنند و چنانچه مرسوم است در ابتدا آزمایشها روی حیوانات صورت گرفته است؛ زیرا انجام این آزمایشها بر روی حیوانات هم بهراحتی امکانپذیر است و هم موانعی که باعث عدم اجرای آنها بر روی انسانهای میگردد، وجود ندارد.
- ↑ هدف شهید صدر از این پرسشها این است که میخواهد حقیقت مهمی را القا کند و آن اینکه پیامبر گرامی اسلام(ص)، وقتی بشارت مهدی(ع)، را میدهد که چیزی غیرعادی در زندگی بشری است؛ در ضمن میخواهد خبر از پیشی گرفتن ثبت یک امکان عملی پس از تأکید بر امکان علمی آن بدهد؛ میخواهد بگوید انسان میتواند خیلی بیش از معمول عمر کند. و در قرآن و احادیث از اینگونه پیشآگاهیها برای توجه دادن به حقایق هستی، ثبت گردیده است. ر. ک: نوفل، عبد الرزاق، القرآن و العلم الحدیث.
- ↑ اشارهای است به اینکه این نیز از معجزات است و از افاضات خاص ربانی است و این مسألهای است که مسلمان نمیتواند آن را انکار کند؛ زیرا کتابهای آسمانی بهویژه قرآن خبر آن را دادهاند؛ همانند آنچه درباره عمر نوح(ع)، وارد شده است و همانند دیگر اخبار غیبی که قرآن خبر داده است. علاوه بر اینکه بسیاری از اهل سنت و اهل تصوف و عرفان به کرامات و شبه معجزه برای اولیا و صالحان و مقربان درگاه احدیت باور دارند. ر. ک: مغنیة، محمد جواد، التصوف و الکرامات؛ ناصف منصور علی، همان، ج ۵، کتاب الزهد و الرقائق، ص ۲۸۸.
- ↑ اشاره است به آیه یکم از سوره مبارکه اسراء که میفرماید: ﴿سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَی...﴾
- ↑ اشاره است به طرح سفینههای فضایی و رفتن به فضا و رسیدن به مسافتهای بسیار دور از زمین در ظرف چند روز که در زمان معاصر و در اواخر قرن بیستم به صورت واقعیات درآمده است.
- ↑ اشاره است به نقش مهمی که برای امام مهدی(ع)، در نظر گرفته شده است؛ نقشی که تغییر بنیادین را در سطح کامل وجود انسان، ایجاد خواهد کرد.چنانکه در حدیث میگوید: «زمین را پر از عدل و داد میکند پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد». و این مسألهای است که علمای اسلام بر اصل آن اجماع دارند و اختلافات در امور فرعی است. از این جهت سؤالاتی که شهید صدر مطرح کرده است، وجه منطقی صحیحی دارد.
- ↑ در سوره عنکبوت(۲۹) آیه ۱۴ میفرماید: ﴿فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامًا ﴾؛ هزار سال به جز پنجاه سال در میان ایشان درنگ داشت.
- ↑ این سؤال متوجه مسلمانانی است که به قرآن و احادیث نبوی عقیده دارند. علمای اهل سنت برای دیگران غیر از حضرت نوح، عمرهای بیشتری روایت کردهاند. ر. ک:النووی، محی الدین بن شرف، تهذیب الاسماء و اللغات، ج ۱، ص ۱۷۶.
- ↑ الناصف، منصور علی، همان، ج ۵، ص ۳۴۳.
- ↑ ر. ک: الناصف منصور علی، همان، ج ۵، ص ۳۴۱ و ۳۶۰، که تواتر را از شوکانی نقل کرده است.
- ↑ ر. ک: البرزنجی، محمد بن رسول، الاشاعة لا شراط الساعه، بحث راجع به مهدی(ع). و ما در مقدمه کتاب راجع به تواتر، بحث کردیم.
- ↑ رهبری بر فراز قرون، ص۶۳-۷۲.
- ↑ "پس خداوند، او [= عزیر] را صد سال میراند؛ آن گاه برانگیزاند." سوره بقره، ۲۵۹.
- ↑ "و آنها در مخفی گاهشان [= غار کهف] سیصد سال و نه سال هم بیشتر درنگ کردند." سوره کهف، ۲۵. یهودیان درباره این آیه به امیرمؤمنان علی (ع) اعتراض کردند که نه سال اضافه در این آیه، در تورات ما وارد نشده است. حضرت در پاسخ فرمود: این نه سال برای این است که سال شما شمسی و سال ما قمری است."
- ↑ "یا همانند آن که به دهکدهای گذر کرد که خراب و ویران شده بود. گفت: [در حیرتم] که خدا چگونه این مردگان را دوباره زنده خواهد کرد. پس خداوند او را صد سال میراند؛ سپس زندهاش ساخت و [بدو] فرمود: ... در استخوانها بنگر که چگونه درهم میپیوندیم و بر آن گوشت میپوشانیم. چون این کار بر او روشن شد، گفت: [هم اکنون به یقین] دانستم که خداوند بر همه چیز توانا است." سوره بقره، ۲۵۹.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۱۱۹ - ۱۲۰.
- ↑ خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۸۱.
- ↑ حکیم، سید منذر؛ مهدویت و امام مهدی از نگاه شهید صدر، ص ۳۸۷ تا ۴۱۲.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه: ۱۴.
- ↑ گفت: پروردگارا! پس به من تا روزی که (همگان) برانگیخته میگردند مهلت ده؛ سوره ص ، آیه: ۷۹.
- ↑ فرمود: تو از مهلت یافتگانی، تا روز آن هنگام معیّن؛ سوره ص ، آیه: ۸۰- ۸۱.
- ↑ قرائتی، محسن، جهتنما، ص ۲۰ - ۲۳.
- ↑ پاسخ ما، ص ۱۷..
- ↑ همان، ص ۲۰.
- ↑ سوره ص، آیه ۸۰ و ۸۱.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه ۱۴.
- ↑ سوره صافات، آیه ۱۴۴.
- ↑ مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۴۸-۵۰.
- ↑ و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۱۴.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۲۲، ح ۴
- ↑ و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشتند؛ سوره نساء، آیه: ۱۵۷ - ۱۵۸.
- ↑ ر. ک: سوره کهف، آیه:۶۵.
- ↑ ر. ک: احمد بن حنبل، مسند، ج ۴، ص ۴۴۴؛ بخاری، صحیح، ج ۹، ص ۱۳۳.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۱۴
- ↑ ابو عبد اللّه محمّد کنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، تحقیق: مهدی حمد الفتلاوی، ص ۹۷
- ↑ ر. ک: محمّد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۲۱۴
- ↑ محمّد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ترجمه علیرضا مسجدجامعی، ص ۱۱۸
- ↑ سید محمّد باقر صدر، جستوجو و گفتوگو پیرامون امام مهدی علیه السّلام، ص ۱۹- ۲۱
- ↑ سید محمّد باقر صدر، جستوجو و گفتوگو پیرامون امام مهدی(ع)، ص ۲۸- ۲۹
- ↑ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۱۴۸-۱۵۶.
- ↑ حقائق أغرب من الخیال، ص ۲۴، انتشارات مؤسسة الایمان، بیروت و دار الرشید، دمشق.
- ↑ التفسیر الکبیر، الرازی، ج ۲۵، ص ۴۲.
- ↑ حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۳۰۴.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۹۷.
- ↑ رحیمی، عباس، امید فردا، ص۲۲.
- ↑ مجله دانشمند سال ۶ شماره ۱ ص ۴۳.
- ↑ مجله خواندنیها، سال ۲۸ شماره ۳۸ ص ۴۳.
- ↑ "و همانا نوح (ع) را به رسالت سوی قومش فرستادیم، او هزار سال جز پنجاه سال (یعنی ۹۵۰ سال) درنگ" کرد ...؛ سوره عنکبوت، آیه ۱۴. جهت آگاهی بیشتر ر.ک به: کشف الغمه ج ۳ ص ۴۷۲.
- ↑ درباره افرادی که در دنیا عمر طولانی کردهاند، به اعلام الوری، ص ۴۴۲ و بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۲۵ به بعد مراجعه شود.
- ↑ "بدانید حتما خداوند بر هرچیز توانا است؛ سوره طلاق، آیه ۱۲.
- ↑ محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی فروغ تابان ولایت، ص ۵۵-۵۷.
- ↑ دایرة المعارف بریتانیایى، ج ۱۴، ص ۳۷۶.
- ↑ دایرة المعارف آمریکایى، ج ۱۷، ص ۴۶۳.
- ↑ تاریخ مروج الذهب، ج ۱ و ۲.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه ۱۴.
- ↑ هود، آیه ۳۸.
- ↑ انبیا، آیه ۶۹.
- ↑ قصص، آیه ۳۲.
- ↑ انبیا، آیه ۹۱.
- ↑ مریم، آیه ۲۷.
- ↑ صافّات، آیه ۱۴۴.
- ↑ دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۱۳۹-۱۴۱.
- ↑ شیعه در اسلام، ص۱۵۱ - ۱۵۲.
- ↑ شیعه در اسلام علامه طباطبائی، ص۱۵۲.
- ↑ به این حقیقت در قرآن مجید اشاره شده است آنجا که یوسف پیغمبر خواب شاه را تعبیر میکند، قرآن از زبان او چنین نقل میکند: ﴿قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ﴾؛ (سوره یوسف، آیه ۴۷). یوسف فرمود هفت سال فراوانی به توسعه زراعت بکوشید و مازاد مصرف ضروری را در انبارها ذخیره کنید و دانهها را همچنان در خوشه بگذارید تا سالم و پاکیزه بماند.
- ↑ مجله المقتطف، شماره ۳، از سال ۵۷.
- ↑ الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۳۳۱-۳۳۶
- ↑ شیعه در اسلام، ص ۱۹۸
- ↑ سوره انبیاء، آیه ۶۹
- ↑ بحث حول المهدی (ع)، ص ۷۷-۸۰
- ↑ «اگر او از تسبیح گویان نبود به طور حتم در شکم ماهی تا روز قیامت باقی میماند.» سوره صافات، ص ۱۴۳و۱۴۴
- ↑ موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۵۰۸.
- ↑ برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، معرفت امام زمان و منتظران، چاپ دوم: تهران، موعود عصره، ۱۳۸۸، صص ۱۴۱ – ۱۴۴.
- ↑ ای آتش بر ابراهیم خنک و سلامت باش!؛ سوره انبیاء، آیه ۶۹.
- ↑ رهبری بر فراز قرون، صص ۷۳ – ۷۵.
- ↑ شفیعی سروستانی؛ ابراهیم، پرسش از موعود، ص ۲۸-۳۰.
- ↑ سوره هود، ۳۸ تا ۴۸.
- ↑ سوره انبیاء، ۶۹.
- ↑ سوره قصص، ۳۲ و طه، ۲۰ و شعرا، ۳۲.
- ↑ سوره انبیاء، ۹۱.
- ↑ سوره مریم، ۲۷ تا ۳۴.
- ↑ سیمای آفتاب، حبیب الله طاهری، ۹۹.
- ↑ امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۷۳.
- ↑ سوره عنکبوت، ۱۴.
- ↑ سوره نساء، ۱۵۸.
- ↑ سوره کهف، ۶۵ تا ۸۲.
- ↑ اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج ۲، ص ۲۲۰.
- ↑ مصلح جهانی، ص ۶۷.
- ↑ آخرین امید، داود الهامی، ص ۳۳۷.
- ↑ پیام امام زمان، حجازی، ص ۱۷۳.
- ↑ مجتبی تونهای، موعودنامه، ص۴۷۱-۴۷۳.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ﴾ «و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند» (عنکبوت:۱۴).
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۱.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۰.
- ↑ خصوصاً که امام (ع) علم به همه امور دارد و لذا میتواند همه عوامل کوتاه شدن عمر و طولانی شدن آن را شناسایی و بر اساس آن زندگی کند. «مولف».
- ↑ شیعه در اسلام (طب قدیم) ص ۲۳۵.
- ↑ همان، ص ۲۳۵/ المیزان، ج ۱۰، ص ۲۷۱.
- ↑ امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۱۰۴-۱۰۷.
- ↑ راز طول عمر امام زمان (ع)، ص ۱۳.
- ↑ مجله دانشمند، سال ۶، ش ۶، ص ۱۴۷.
- ↑ اگر یونس (ع) در شکم ماهی تسبیح نمیگفت، تا روز رستاخیز در شکم ماهی میماند؛ سوره صافات، آیه: ۱۴۳- ۱۴۴.
- ↑ و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند؛ سوره عنکبوت، آیه: ۱۴.
- ↑ کمال الدین، ج ۲، باب ۴۶، ح۳.
- ↑ و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشتند؛ سوره نساء، آیه: ۱۵۷.
- ↑ زنده روزگاران، ص ۱۳۲ به نقل از تورات - ترجمه فاضل خانی - سِفْر پیدایش، باب پنجم، آیات ۵ – ۳۲.
- ↑ زنده روزگاران، ص ۱۳۴ به نقل از عهد جدید، کتاب اعمال رسولان، باب اول، آیات ۱- ۱۲.
- ↑ سوره انبیا؛ آیه:۶۹.
- ↑ سوره شعرا؛ آیه:۶۳.
- ↑ آفتاب مهر، ج۱، ص ۶۱ - ۶۴.
- ↑ نک: دکتر فریدونی، زنده روزگاران.
- ↑ سوره عنکبوت؛ آیه: ۱۴.
- ↑ سوره صافات؛ آیه: ۱۴۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۰۹.
- ↑ مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۴۱ و ۴۲.