تعاون در معارف دعا و زیارات: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'باقی' به 'باقی')
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ' [[')
خط ۲۵: خط ۲۵:
*[[اسلام]] به عنوان کاملترین [[دین]] برای [[هدایت]] [[بشر]]، [[بهترین]] معیارها و محورها را برای وفاق [[اجتماعی]] و [[همبستگی]] [[امت اسلامی]] و مبادی [[دین]] معرفی می‌کند.
*[[اسلام]] به عنوان کاملترین [[دین]] برای [[هدایت]] [[بشر]]، [[بهترین]] معیارها و محورها را برای وفاق [[اجتماعی]] و [[همبستگی]] [[امت اسلامی]] و مبادی [[دین]] معرفی می‌کند.
*[[علامه]] [[محمد تقی جعفری]] می‌گوید: آنچه می‌تواند حیات [[انسان]] را در این [[جهان هستی]] دارای [[فلسفه]] و [[هدف]] قابل قبول نماید، [[دین]] است. اصول و مبادی کلی که متن [[دین الهی]] را تشکیل می‌دهند، همواره در طول [[تاریخ]] متحد بوده‌اند، بنابراین، بنای [[وحدت]] [[امت اسلامی]]، همان [[دین]] [[فطری]] است<ref>حصون، شماره ۶، زمستان ۸۴. (www.hawzah.net/hawzah/magacines/....۵۰۷۰۷).</ref>.
*[[علامه]] [[محمد تقی جعفری]] می‌گوید: آنچه می‌تواند حیات [[انسان]] را در این [[جهان هستی]] دارای [[فلسفه]] و [[هدف]] قابل قبول نماید، [[دین]] است. اصول و مبادی کلی که متن [[دین الهی]] را تشکیل می‌دهند، همواره در طول [[تاریخ]] متحد بوده‌اند، بنابراین، بنای [[وحدت]] [[امت اسلامی]]، همان [[دین]] [[فطری]] است<ref>حصون، شماره ۶، زمستان ۸۴. (www.hawzah.net/hawzah/magacines/....۵۰۷۰۷).</ref>.
*برخی نیز گفته‌اند: در وجود سراسر شگفتی [[انسان]]، هم [[تعاون]] است، هم تنازع، هم دستگیری و [[کمک]] است تا [[حد ]][[ایثار]] و هم پایمال کردن، تا حد درنده‌خویی و دیو سیرتی و ددمنشی! در میان [[فلاسفه]] و متفکران، ارسطو [[انسان]] را مدنی بالطبع می‌دانست و [[معتقد]] بود که فرد [[انسان]] به [[جامعه]] و زیستن [[اجتماعی]] متمایل است و صد البته تمایل به [[جامعه]]، وجود "[[حس]] [[تعاون]]" در نهاد [[آدمی]] است. بعدها بیکن هم بر وجود چنین میلی در نهاد [[انسان]]، تأکید و [[اصرار]] کرده است. اما [[داروین]] و اتباع و اذنابش، درست نقطه مقابل ارسطو و بیکن قرار دارند و معتقدند که آن [[حس]] اصیلی که بر وجود [[آدمی]] [[حاکم]] است، [[حس]] "تنازع بقا" است، و هر جا تعاونی دیده می‌شود، در رابطه با همان تنازع بقا است<ref>.. مجله طوبی، شماره ۲۱ شهریور ۸۶. www.hawzah.net/hawzah/magacines/....۴۳۲۲۱)).</ref>.
*برخی نیز گفته‌اند: در وجود سراسر شگفتی [[انسان]]، هم [[تعاون]] است، هم تنازع، هم دستگیری و [[کمک]] است تا [[حد]] [[ایثار]] و هم پایمال کردن، تا حد درنده‌خویی و دیو سیرتی و ددمنشی! در میان [[فلاسفه]] و متفکران، ارسطو [[انسان]] را مدنی بالطبع می‌دانست و [[معتقد]] بود که فرد [[انسان]] به [[جامعه]] و زیستن [[اجتماعی]] متمایل است و صد البته تمایل به [[جامعه]]، وجود "[[حس]] [[تعاون]]" در نهاد [[آدمی]] است. بعدها بیکن هم بر وجود چنین میلی در نهاد [[انسان]]، تأکید و [[اصرار]] کرده است. اما [[داروین]] و اتباع و اذنابش، درست نقطه مقابل ارسطو و بیکن قرار دارند و معتقدند که آن [[حس]] اصیلی که بر وجود [[آدمی]] [[حاکم]] است، [[حس]] "تنازع بقا" است، و هر جا تعاونی دیده می‌شود، در رابطه با همان تنازع بقا است<ref>.. مجله طوبی، شماره ۲۱ شهریور ۸۶. www.hawzah.net/hawzah/magacines/....۴۳۲۲۱)).</ref>.
*براساس [[آموزه‌های دینی]] [[مسلمانان]] موظف‌اند در [[کارهای نیک]] با یکدیگر [[تعاون]] و [[همکاری]] داشته باشند. اگر این اصل در اجتماعات [[اسلامی]] زنده شود و [[مردم]] بدون در نظر گرفتن مناسبات شخصی و نژادی در کارهای مثبت و سازنده با یکدیگر مشارکت و [[همکاری]] نمایند، بسیاری از نابه‌سامانی‌های [[جوامع اسلامی]] سامان می‌پذیرد و زمینه تشکیل "[[امت]] واحده" [[اسلامی]] به وجود خواهد آمد<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۳۹۳.</ref>.
*براساس [[آموزه‌های دینی]] [[مسلمانان]] موظف‌اند در [[کارهای نیک]] با یکدیگر [[تعاون]] و [[همکاری]] داشته باشند. اگر این اصل در اجتماعات [[اسلامی]] زنده شود و [[مردم]] بدون در نظر گرفتن مناسبات شخصی و نژادی در کارهای مثبت و سازنده با یکدیگر مشارکت و [[همکاری]] نمایند، بسیاری از نابه‌سامانی‌های [[جوامع اسلامی]] سامان می‌پذیرد و زمینه تشکیل "[[امت]] واحده" [[اسلامی]] به وجود خواهد آمد<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۳۹۳.</ref>.
*یکی از جلوه‌های بارز [[تعاون]] و [[همکاری]] در [[جامعه اسلامی]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] است. از نظر [[اسلام]]، [[سرنوشت]] فرد و [[جامعه]] به هم پیوند خورده و [[سلامت]] هر یک بر دیگری تأثیر می‌گذارد. از این‌رو [[دین مقدس اسلام]] برای دورماندن [[جامعه]] از سقوط و [[تباهی]]، [[مؤمنان]] را به برقراری [[فریضه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] در میان خودشان سفارش کرده است.
*یکی از جلوه‌های بارز [[تعاون]] و [[همکاری]] در [[جامعه اسلامی]]، [[امر به معروف و نهی از منکر]] است. از نظر [[اسلام]]، [[سرنوشت]] فرد و [[جامعه]] به هم پیوند خورده و [[سلامت]] هر یک بر دیگری تأثیر می‌گذارد. از این‌رو [[دین مقدس اسلام]] برای دورماندن [[جامعه]] از سقوط و [[تباهی]]، [[مؤمنان]] را به برقراری [[فریضه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] در میان خودشان سفارش کرده است.

نسخهٔ ‏۱۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۳۳

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث تعاون است. "تعاون" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تعاون (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

تعاون در صحیفه سجادیه

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.
  2. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۸۹.
  3. «...و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند بهتر است» سوره زخرف، آیه ۳۲.
  4. من لا یحضر الفقیه، ترجمه غفاری، ص۳۹۰؛ محمدحسین صفاخواه؛ طالعی، عبدالحسین. گل سوره‌های انتظار (گلچینی از حکایت‌ها و روایت‌های کتاب کمال الدین صدوق)، ج۱، ص۱۸۸.
  5. فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۹۸.
  6. ر.ک: سید جعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ج۱، ص۵۴۳، به نقل از اسرار التوحید، ص۲۴۱.
  7. مجله طوبی، شماره ۲۱ شهریور ۸۶. (www.hawzah.net/hawzah/magacines/....۴۳۲۲۱)
  8. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۰-۳۹۱.
  9. منوچهر محسنی، جامعه‌شناسی عمومی. ص۱۶۵.
  10. حصون، شماره ۶، زمستان ۸۴. (www.hawzah.net/hawzah/magacines/....۵۰۷۰۷).
  11. حصون، شماره ۶، زمستان ۸۴. (www.hawzah.net/hawzah/magacines/....۵۰۷۰۷).
  12. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۱.
  13. حصون، شماره ۶، زمستان ۸۴. (www.hawzah.net/hawzah/magacines/....۵۰۷۰۷).
  14. .. مجله طوبی، شماره ۲۱ شهریور ۸۶. www.hawzah.net/hawzah/magacines/....۴۳۲۲۱)).
  15. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۳.
  16. ر.ک: سید احمد طیبی شبستری، اخلاق در قرآن، ص۷۵ و۷۶.
  17. محمدرضا مهدوی کنی، نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، ص۴۸۲.
  18. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۳-۳۹۴.
  19. ابن شعبع حرانی، تحف العقول، ترجمه بهزاد جعفری، ص۲۵۸.
  20. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الِاهْتِمَامُ بِهِ‌، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ، وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ»
  21. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۴-۳۹۵.
  22. « اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَصُولُ بِكَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ، وَ أَسْأَلُكَ عِنْدَ الْحَاجَةِ، وَ أَتَضَرَّعُ إِلَيْكَ عِنْدَ الْمَسْكَنَةِ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالاسْتِعَانَةِ بِغَيْرِكَ إِذَا اضْطُرِرْتُ، وَ لَا بِالْخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَيْرِكَ إِذَا افْتَقَرْتُ، وَ لَا بِالتَّضَرُّعِ إِلَى مَنْ دُونَكَ إِذَا رَهِبْتُ، فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِكَ خِذْلَانَكَ وَ مَنْعَكَ وَ إِعْرَاضَكَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ»
  23. « اللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَيْكَ فِي يَوْمِ فِطْرِنَا الَّذِي جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِينَ عِيداً وَ سُرُوراً، وَ لِأَهْلِ مِلَّتِكَ مَجْمَعاً وَ مُحْتَشَداً مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْنَاهُ، أَوْ سُوءٍ أَسْلَفْنَاهُ، أَوْ خَاطِرِ شَرٍّ أَضْمَرْنَاهُ، تَوْبَةَ مَنْ لَا يَنْطَوِي عَلَى رُجُوعٍ إِلَى ذَنْبٍ، وَ لَا يَعُودُ بَعْدَهَا فِي خَطِيئَةٍ، تَوْبَةً نَصُوحاً خَلَصَتْ مِنَ الشَّكِّ وَ الِارْتِيَابِ، فَتَقَبَّلْهَا مِنَّا، وَ ارْضَ عَنَّا، وَ ثَبِّتْنَا عَلَيْهَا»
  24. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۵-۳۹۶.
  25. « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِي بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ‌، وَ أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ، فِي بَسْطِ الْعَدْلِ، وَ كَظْمِ الغَيْظِ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَيْنِ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ، وَ لِينِ الْعَرِيكَةِ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ، وَ حُسْنِ السِّيرَةِ، وَ سُكُونِ الرِّيحِ، وَ طِيبِ الْمُخَالَقَةِ، وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِيلَةِ، وَ إِيثَارِ التَّفَضُّلِ، وَ تَرْكِ التَّعْيِيرِ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِّ، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَيْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي، وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي، وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِي بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ»
  26. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۶-۳۹۷.
  27. « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنِي لَهُمْ قَرِيناً، وَ اجْعَلْنِي لَهُمْ نَصِيراً، وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِشَوْقٍ إِلَيْكَ، وَ بِالْعَمَلِ لَكَ بِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ، وَ ذَلِكَ عَلَيْكَ يَسِيرٌ»
  28. ر.ک: حمید رضا حق شناس، اخلاق اجتماعی در صحیفه سجادیه، ص۲۵.
  29. « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ‌، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِكِفَايَةِ مُؤَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِي الْمَكْرِ»
  30. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۸.
  31. « وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَةِ سُنَّتِكَ‌، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِكَ فِي إِرْفَاقِ ضَعِيفِهِمْ، وَ سَدِّ خَلَّتِهِمْ، وَ عِيَادَةِ مَرِيضِهِمْ، وَ هِدَايَةِ مُسْتَرْشِدِهِمْ، وَ مُنَاصَحَةِ مُسْتَشِيرِهِمْ، وَ تَعَهُّدِ قَادِمِهِمْ، وَ كِتْمَانِ أَسْرَارِهِمْ، وَ سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ، وَ نُصْرَةِ مَظْلُومِهِمْ، وَ حُسْنِ مُوَاسَاتِهِمْ بِالْمَاعُونِ، وَ الْعَوْدِ عَلَيْهِمْ بِالْجِدَةِ وَ الْإِفْضَالِ، وَ إِعْطَاءِ مَا يَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّؤَالِ»
  32. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۳۹۹-۴۰۰.
  33. « اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِكِينَ بِالْمُشْرِكِينَ عَنْ تَنَاوُلِ أَطْرَافِ الْمُسْلِمِينَ، وَ خُذْهُمْ بِالنَّقْصِ عَنْ تَنَقُّصِهِمْ، وَ ثَبِّطْهُمْ بِالْفُرْقَةِ عَنِ الاحْتِشَادِ عَلَيْهِمْ»
  34. « اللَّهُمَّ افْلُلْ بِذَلِكَ عَدُوَّهُمْ‌، وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ، وَ فَرِّقْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَسْلِحَتِهِمْ، وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ، وَ بَاعِدْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَزْوِدَتِهِمْ، وَ حَيِّرْهُمْ فِي سُبُلِهِمْ، وَ ضَلِّلْهُمْ عَنْ وَجْهِهِمْ، وَ اقْطَعْ عَنْهُمُ الْمَدَدَ، وَ انْقُصْ مِنْهُمُ الْعَدَدَ، وَ امْلَأْ أَفْئِدَتَهُمُ الرُّعْبَ، وَ اقْبِضْ أَيْدِيَهُمْ عَنِ الْبَسْطِ، وَ اخْزِمْ أَلْسِنَتَهُمْ عَنِ النُّطْقِ، وَ شَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ وَ نَكِّلْ بِهِمْ مَنْ وَرَاءَهُمْ، وَ اقْطَعْ بِخِزْيِهِمْ أَطْمَاعَ مَنْ بَعْدَهُمْ»
  35. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۴۰۱.